امامت و حج
موضوع: امامت و حج
تاریخ پخش: 72/02/30
بسم الله الرحمن الرحیم
در خدمت برادران و خواهرانی هستیم از آموزش و پرورش. جمعی از مدیران و مربیان و محصلین و مسئولین و پرسنل.
بینندهها بحث را زمانی میبینند که در آستانهی شهادت امام جواد(ع) هستند. و حاجیها هم مکه من دیدم چه بحثی کنم بین مکه و امامت. عنوان بحثمان حج و امامت است. چون بین حج و امامت یک گرههایی هست و این گرهها را همهی مردم نمیدانند. من از آیات و روایات یک چیزهایی را خداوند یادم داده از کتابها استفاده کردم خدمت شما بگویم.
موضوع بحث: حج و امامت
1- ارزش مکه به خاطر پیامبر است
قرآن میفرماید که: «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» (بلد/2-1). سوگند به شهر سوگند به مکه برای این که تو در آن هستی.
اصلاً ارزش مکه به خاطر این است که در مکه پیامبر نفس میکشید.
از این معلوم میشود که مکه شهر مکه، جغرافیاست، وقتی این جغرافیا، تاریخ میشود که یک آدم تاریخ ساز در این منطقهی جغرافیایی باشد اگر تاریخ در جغرافیا قرار گرفت، جغرافی ارزشش بیشتر میشود.
در مسجد شام وقتی آخوند بد رفت روی منبر و تعریف یزید را کرد، امام زین العابدین(ع) هم فرمود: من هم از این چوبها بروم بالا، نگفت منبر گفت: چوب
چون منبری که آدم ناحسابی برود بالایش، می شود چوب، منبری درباری نااهل آمد پایین امام زین العابدین رفت نشست. داریم: «فَلَما سُعُدُ الْمِنْبُر» حالا شد منبر.
پس چوب یا منبر؟ نمید انیم. ببینم چه کسی رویش نشسته.
مکه ارزش دارد؟ قرآن میگوید: به مکه قسم چرا؟ «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ» (بلد/1) یعنی به مکه قسم و «وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» (بلد/2) یعنی چون تو در آن هستی. چون تو در آن حلول کردی.
یعنی ارزش این جغرافی به خاطر آن مرد تاریخ ساز است.
2- ارتباط بین مکه و امامت
امام زین العابدین(ع) در مسجد شام وقتی سخنرانی میکند، میگوید: «أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّهَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا»(بحارالأنوار/ ج45/ ص137). من فرزند مکه هستم. (ارتباط بین امامت و مکه رهبری و مکه) در جلد نود ونه بحار الانوار است.
امام میفرماید: «إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نَصْرَهُمْ»(کافی/ ج4/ ص549).
این که خداوند فرموده مردم بروند مکه، «فَیَطُوفُوا بِهَا» طواف کنند در مکه میدانید چرا خداوند گفته بیایند در مکه طواف کنند؟ برای این که «ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ». این که گفتهاند بروند مکه برای این که بعد از حج ما را ببنند. یعنی ارزش حج با امامت است. مکه اگر امامتش درست نباشد، مکه، مکه نیست کما این که مکه الآن هم مکه نیست. از پیش نماز مسجدالحرام یک سوسک نمیترسد. و حال این که باید از پیش نماز مسجدالحرام ابرقدرتها بترسند.
3- وضعیت فعلی مکه و مسجد الحرام
قرآن میفرماید: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/45). نماز جلوی فحشا را میگیرد. بزرگترین فحشا، کشتن مسلمانها در بوسنی است. و اگر نماز ما در مکه نماز بود باید این نماز جماعت چند میلیونی جلوی کشتار مسلمین را میگرفت، اگر ما نماز میخوانیم و مسلمانها را میکشند، یا خدا دروغ گفته. أَسْتَغْفِرالله. یا نماز ما نماز نیست. نماز ما سبحان الله ندارد؟ چرا دارد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» ندارد؟ چرا دارد. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (فاتحه/2) ندارد؟ چرا دارد، پس چی ندارد؟ پیش نماز ندارد، پیش نمازش آخوند درباری است.
اگر مکه، مکه باشد باید پیش نماز مسجدالحرام و باید امام مسجدالحرام و باید رهبری معصوم. اگر رهبری گره خورد آن جا میشود جا و گرنه.
میگویند: نادرشاه دید پیرمردی خوب میجنگد، گفت: پدر گفت: بله گفت: تو که به این خوبی در پیری میجنگی، در جوانی کجا بودی که ایران از دست رفت. گفت: در جوانی من بودم ولی تو نبودی یعنی استعداد بود، رهبر نبود. مکه توجهاش به آن رهبری در مکه است.
4- مکه و رهبری معصوم هردو برای قیام است
قرآن میفرماید: مکه قیام است انبیاء، «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25). قیام «یَقُوم»، «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَهَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاس» (مائده/97).
خداوند کعبه را قرار داد «الْبَیْتَ الْحَرامَ» خداوند را خانهی محترم قرار داد «قیاماً» تا مردم این کعبه وسیلهی قیام مردم باشد، میگویند امام حسین قیام کرد(حرکت) کعبه وسیلهی حرکت مردم است.
دربارهی رهبری معصوم هم داریم: «وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25). ما انبیاء فرستادیم «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» تا مردم قیام کنند.
پس ببینید کعبه قیام است. آمدن انبیاء برای «یَقُوم» است. کعبه قیام انبیاء «یَقُوم» از قیام و «یَقُوم» که یک واژه است استفاده میشود که رمز کعبه، حرکت است. اگر کعبه باشد، قیام نباشد کعبه، کعبه نیست. کعبه وسیلهی قیام است، کتاب نبوت وسیلهی «یَقُوم». تا مردم بپا خیزند.
قیام و «یَقُوم» یک واژه است به همین خاطر در حدیث میخوانیم اگر عمر نوح داشته باشیم و تمام عمر کنار کعبه روزها روزه بگیریم و شبها تا صبح نماز بخوانیم اما رهبری نااهل باشد، نماز ارزش ندارد.
5- رابطه امام و امت مثل رابطه نخ و سوزن است
مثل این که صد کشتی نخ بدون سوزن جایی را نمیدوزد نخ وقتی میدوزد که این متصل به یک سوزن باشد. رهبر سوزن است و امّت نخ است. امام بی رهبر میشود حضرت جواد که در آستانهی شهادتش بحث را میشنوید. امام جواد امامی بود که امت با او نبودند در بیست و پنج سالگی شهید میشود. جوان ترین امامان ما، امام جواد(ع) است وقتی در نه سالگی به امامت رسیدند افرادی آمدند نگاه کردند ببینند بچهی نه ساله میتواند امام باشد شک کردند. بعد گفتند امتحان میکنیم. سؤالات علمی فراوان از آقا کردند. آقا همچنان جواب داد بعد امام فرمود: شک نکنید امام سنّی نیست، کیلویی نیست، متری نیست، رابطه با خدا میخواهد و آن رابطه با خدا ممکن است در جوانی باشد ممکن است در پیری.
رابطهی کعبه و امامت
هم حاجیها در مکه هستند هم شهادت امام جواد است من میخواهم یک گرهای که بین امامت و کعبه هست بگویم. چه گرهای از این بالاتر که بین امام و کعبه ظرف و مظروف است. یعنی کعبه میشود زادگاه امیرالمؤمنین در کعبه میشود متولد. از این رابطه چه بهتر. رابطهی بین مولود و جای تولد. رابطهی بین امام و کعبه.
می گویند اگر امام یکسال متوجه شد که کعبه خلوت شده برای مردم از بیت المال خرج کند و مردم را بفرستد مکه که دور کعبه خلوت نشود، یعنی امام حافظ کعبه است.
6- دلیل ویرانی کعبه در زمان یزید
یک قصه بگویم. قصه خیلی شندنی است. یک مثلثی بود که سه نفر مدعی بودند یک سمتش امام حسین(ع) بود که به حق رهبر معصوم بود. یک سمتش یزید بود که عَلَنی شراب میخورد اهل تارک الصلاه بود و هیچ اعتقادی به هیچی نداشت سوم کسی که در همان زمان ادعای رهبری داشت عبدالله بن زبیر بود. طلحه و زبیر شنیدید. ابن زبیر همان عبدالله بن زبیر بود. یزید امام حسین(ع) را شهید کرد در کربلا. رقیب دومش ابن زبیر بود جای ابن زبیر مکه بود، تا یزید آمد مکه ابن زبیر را بکشد. ابن زبیر دوید رفت در کعبه پنهان شد. یزید دید ابن زبیر رفته کعبه پنهان شده، کعبه را خراب کرد برای این که ابن زبیر را بگیرد. سؤال من این جا این است. توجه توجه توجه
ابرهه وقتی تصمیم گرفت کعبه را خراب کند. «تَرْمیهِمْ بِحِجارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ» (فیل/4). پرندگانی آمدند با پرتاب سنگ ریزهایی که از عدس بزرگتر از نخود کوچکتر حالا چه مواد شیمیایی چه بمبی در این بود که وقتی پرندهها این سنگ ریزهها را میریختند روی سر ارتش ابرهه «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ» (فیل/5) تا میانداختند میشد مثل پهن. سؤال من این است: دو گروه سوء قصد داشتند به کعبه. یک گروه ابرهه که آمد کعبه را خراب کند و یک گروه یزدیها. اما ابرهه که آمد خراب کند، خداوند پدر ابره و لشکرش را درآورد اما یزید که کعبه را خراب کرد آب از آب تکان نخورد. چرا؟
در کعبه در زمان یزید ضد امام پنهان شده بود، چون ابن زبیر همان طور که ضد یزید بود، ضد امام حسین(ع) هم بود. و اگر دشمن امام در کعبه باشد آن کعبه دیگر، کعبه نیست خراب هم شود خداوند کاری ندارد، این رابطه بین امامت و کعبه.
امامت و کعبه رابطهاش این است که اگر کعبهی مقدس که همه رو به آن نماز میخوانیم اگر این کعبه خانهی تیمی شود برای مخالف امام حسین(ع) آن کعبه هم خراب شود، خداوند غضب نمیکند. اما زمان ابرهه کعبه پناهگاه ضد امام نبود.
7- کعبه و امام هردو مال مردم است
کعبه مال مردم است. امام هم مال مردم است. «بَلَدْ وَ أَنْتَ». ارزش این شهر به خاطر تو است. «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» (بلد/2-1). به این شهر قسم چون تو در این شهر حلول کردی و وجود داری. قیام «یَقُوم». رابطه را ببینید. راجع به کعبه. داریم: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ» (آل عمران/96).
اولین خانهای که قرار داده شد «لِلنَّاسِ» برای مردم. (کعبه مال مردم است) امام هم مال مردم است. «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124). راجع به کعبه خداوند میفرمایند: «وُضِعَ لِلنَّاسِ» کعبه مال مردم است. راجع به امامت هم میگوید: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً». امام مال مردم است. حدیثی تفسیر در نورالثقلین هست دربارهی حج میفرماید: حج خیلی فایده دارد. «مَعَ مَا فِیهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّهِ ع إِلَى کُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِیَهٍ»(عیونأخبارالرضا/ ج2/ ص119) ولی عرض کردم چون حج باید دست کسی باشد که نیست الآن فایدهها نیست.
در مکه خیابان هایش معین شده. ایرانیها کدام منطقه. هندیها کدام منطقه. پاکستانیها در کدام منطقه. جوری تفکیک کردند که اینها تماس حتی المقدور نداشته باشند. تازه در منا که در آن جا خانه و خیابان نیست و بیابان است و همه چادر هستند، منطقهای که چادر هندیها است با منطقهای که چادر الجزایریها است صلاح نیست. میدانید ابرقدرتها چه به روزگارشان میآید که اگر مسلمانهای تونس(تونس الآن دارد متلاشی میشود) تونس الجزایر مصر کشورهای اسلامی میدانید که اگر یکماه انقلابیون ایران نفسشان به افراد با استعداد الجزایر برسد چه میشود. ایران، ایران است که وقتی نفس امام به آنها خورد، پنجاه میلیون ترسو، پنجاه میلیون شجاع شدند.
8- مشکل حج حکومت طاغوت است
حالا چندتا از این تربیت شدگان امام بروند فوتی به مردم الجزایر بکنند. آن وقت دیگر طاغوتها میتوانند. . . . . نمی توانند اگر حج، حج شود امکان ندارد طاغوت حکومت کند. چون این کپسول خالیها میآیند آن جا همه پرگاز میشوند. وقتی برمی گردند در آشپزخانهها همه منفجر میشوند. کپسول خالیها بروند و خالی برگردند. سیاست گذاری حج دست این است که مسئله رهبری درست نیست. هر چه میکشیم از دست رهبری است. ما در ایران از امام داریم رهبر میتواند شود ذکر. من نسبت به مقام معظم رهبری یک وقتی همچین جملهای را به ذهنم آمد. ما در ادبیات عرب، هم داریم ذاکر هم داریم ذکر، هم داریم، عادل هم داریم، عدل فارسی بگویم در ادبیات فارسی هم داریم شیرین هم داریم شکر. یک کسی که شیرین است میگویند فلانی خیلی شیرین است. وقتی میخواهند بگویند خیلی شیرین شیرین شیرین است میگویند اصلاً فلانی شکر است.
میگویند فلانی عادل است میگویند فلانی یک پارچه تقوا است. در عربی هم چنین تعبیری هست یک وقت میگویند فلانی عادل است یک وقت میگویند فلانی عدل است. فلانی عدل است یعنی همهاش. . .
9- با اعلام رهبری مقام معظم رهبری دلها آرام شد
گاهی آدم ذاکر است یعنی یاد خدا میکند گاهی اصلاً فلانی میشود ذکر. اصلاً گاهی انسان میشود، ذکر و مقام معظم رهبری یک وقت میشود ذکر. چون قرآن میگوید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28). امام که از دنیا رفت یک دفعه مردم ریختند کهای وای چه میشنویم. من شبی که امام از دنیا رفت بالا سر امام بودم همان دقایق آخر آ نجا بودم. یادم هست که چه کسی به چه کسی حالا لازم نیست در تلویزیون اسمش را بگویم. یادم است که چه کسی به چه کسی گفت: بروید به خلبانها بگویید آماده باشند ممکن است فردا از مرزها به ایران حمله شود. خواص و عوام دلشان تو ریخت. تا تلویزیون اعلام کرد مقام معظم رهبری، شد رهبر. یک مرتبه با رهبری ایشان دلها آرام گرفت همان طور که «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یعنی ایشان شد ذکرالله همان طور که با ذکرالله دل آرام میشود با رهبری ایشان هم دل آرام شد. یعنی ذاکر نبود چه شد ذکر، عادل نبود شد عدل. این رهبری این است معنایش. بر عکسش نقل شد.
از یکی از علما که در روز ظاهراً آیت الله مهدوی کنی بود اگر اشتباه نکرده باشم همان موقع که امام مریض بودند ایشان هم عمل مشکلی در ایران داشتند تشریف بردند ایشان خارج. تا خبر رحلت امام را شنیدند نقل شد که فرودگاه پر از ضد انقلاب شد که بیایند ایران تا اعلام شد که مقام معظم رهبری رهبر شدند دوباره از فرودگاه برگشتند. این است یأس کفر ونفاق و آرامش حزب الله. خیلی مسئله امامت و حج مهم است.
امام دربارهی حج میفرماید: «مَعَ مَا فِیهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّهِ ع إِلَى کُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِیَهٍ»(عیونأخبارالرضا/ ج2/ ص119) میدانید در مکه چی است؟ حیف که مکه بازار روز برای همهی کشوهاست جز برای کشورهای اسلامی. پلاستیک غرب را حاضرند بفروشند قالی ابریشم ایران را حاضر نیستند نشان بدهند. «مَعَ مَا فِیهِ» میدانید در حج چه هست؟
«مِنَ التَّفَقُّهِ» گفتهاند بیایید در مکه تا فقیه شوید یعنی مسائل را عمیق درک کنید «وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّهِ ع إِلَى کُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِیَهٍ». گفتهاند بیاید در مکه تا کپسول خالیها پر شوند اخبار اهل بیت را به همهی دنیا برسانید. خلاصه حج سُکوی تبلیغات هست. امام فرمود: فلسفهی حج اینهاست که مسئلهی امامت و حج درست شود. امام باشد همه چیز درست میشود. امام نباشد چیزی درست نمیشود.
امام داشتیم هیچی نداشتیم بالاخره شاه سرنگون شد. الآن کشورهای دیگر به خصوص کشورهای نفت دار دلار دار همه چیز دارند ولی امام ندارند و تو سری میخورند. اگر یک پلیس آمریکایی را ببینند رنگشان میپرد. جرأت سیلی زدن به او را ندارند و حال آن که اگر رئیس جمهور آمریکا را بسیجیهای ایران ببینند به او سیلی میزنند یعنی ما چند میلیون آدم داریم که شهامت سیلی زدن به گوش رئیس جمهور آمریکا را دارد. ما آدم داریم که گرسنه است ولی انسان است و آدم داریم میلیونها دلار پول دارد ولی از پلیس آمریکایی میترسد این امامت است که این کار را میکند.
10- سفارش امام صادق و امام باقر (علیهما السلام) به اعلام رهبری در عرفات و منا
امام صادق(ع) در بیابان عرفه در میان انبوه حجاج با فریاد بلند به چهار طرف فرمود:
أَیُّهَا النّاس با فریاد بلند فرمود: من عنایت دارم روی این فریاد بلند تکیه کنم چون این خاص مقام معظم رهبری است ایشان فرمود: من دوست دارم ایران ظهر که میشود در خیابان هایش، بازارهای اذان بگویند شما اگر اذان بگویید خیلی از مفاسد کم میشود. جایی که آدمهای هرزه هستند دو نفر که اذان بگویند آنها خودشان را جمع میکنند و میگویند نه این جا جایش نیست، حدیث داریم: صدای اللهُ اکبر که بلند شد شیطانها در میروند.
نواب صفوی وقتی اذان میگفت بی حجابها در میرفتند ولو زمان شاه.
امام صادق(ع) در بیابان عرفه در میان انبوه حجاج با فریاد بلند به چهار طرف فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ الْإِمَامَ ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ع ثُمَّ هَهْ(یعنی پسر من)»(کافی/ ج4/ ص466). رهبر شما پیامبر است بعد از پیامبر حضرت علی(ع) رهبر است.
امام صادق(ع) وصیت کرد ده سال در مِنا که همهی حاجیها یک فرسخی مکه جمع شدهاند، (چون حاجیها در چهار فرسخی مکه باید باشند آن جا از ظهر تا غروب در عرفات بعد غروب که میشود میآیند بیابان دیگر به نام مشعر بعداز آن جا میآیند مِنا. یعنی یک قطعه بیابان است که قسمت اول چهار فرسخی است، بیست کیلومتری بعد ده کیلومتری بعد پنج کیلومتری ظهر تا غروب. غروب تا اول آفتاب، اول آفتاب تا سه روز. که دو سه روز باید بمانند. چون عرفات از معرفت است معرفت و شناخت آدم زود پیدا میکند. مشعر هم محل شعور است، شعور هم آدم زود پیدا میکند خیلیها معرفت دارند شعور هم دارند ولی در عمل گیر میکنند. یعنی باسواد هستند ولی حال کار کردن ندارند. این جا که جای عملیات هست، این جا دو سه روز میمانند. و فرمول دارد این طور نیست که الکی باشد.)
امام باقر(ع) وصیت کرد: ده سال در مِنا که همهی حاجیها یک فرسخی مکه جمع شدهاند، از چهار طرف با صدای بلند میفرمود: ایها الناس رهبر شما رسول اکرم(ص) بعد «عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ» این حدیث در فروع کافی است. از این هم معلوم میشود که امامت مکه با هم گره خورده.
11- سوره برائت، برائت از مشرکین است
مسئله دیگر سورهی برائت. به پیامبر(ص) خبر دادند که یک عقیدهای مشرکین داشتند میگفتند که: وقتی دور کعبه میگردیم باید لخت مادرزاد باشیم. البته فکرشان همهاش سکسی نبود. میگفتند چون در این لباسها گناه کردیم با این لباسها زشت است طواف کنیم پس برهنه باشیم(می گویند از حول حلیم افتادند تو دیگ) اسلام میگوید: لخت باشند ولی لباس احرام بپوشند. یک حوله سفید در کمر یک حوله هم روی دوش رنگ هم نداشته باشد هیچی هم رویش ننویسند. که آن جا دیگر رئیس و گدا و فقیر و همه یک جور باشند. سفیدی هم، هم لباس پاکی است اصولاً بچه که به دنیا میآید لباس سفید میپوشد قبر هم لباس سفید است که اینها دست خودش نیست، نوزاد که خودش نمیپوشد میپوشانند، مرده را هم که لباس سفید میپوشانند. میگوید دوبار لباس سفید به تو میپوشانند یک بار هم خودت لباس سفید بپوش خودت را کفن کن.
به پیامبر گفتند: لخت مادرزاد طواف میکنند، حضرت ناراحت شد، آیه نازل شد. در قرآن صد و چهارده تا سوره داریم یکی از سورهها سورهی برائت است. سورهی برائت هم بسم الله ندارد چون میخواهد فحش بدهد و در فحش دیگر نمیگوید بسم الله الرحمن الرحیم خیلی آدم خیطی هستی، چون سورهی برائت برای برائت هست این سوره بسم الله ندارد و لذا داریم که: «بَراءَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکینَ» (توبه/1) برائت یعنی برو گمشو از طرف خدا و رسول نسبت به مشرکین برائت است. خداوند مشرکین را دوست ندارد خداونداز مشرکین بریء است. رسول خدا از مشرکین بریء است. این را میگویند تَوَلّی و تَبَرّی برائت.
یک کسی از من پرسید اسلام آمریکایی یعنی چه؟ اسلام ناب چیست؟
گفتم: اسلام محمّدی این آیهی قرآن است. آیه الکرسی را همهتان حفظ هستید. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» (بقره/256) این اسلام ناب است. «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» یعنی مرگ بر آمریکا «یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» یعنی زنده باد اسلام. این میشود اسلام صد در صد.
کشورهای دیگر غیر از ایران معمولاً «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» در آنها نیست «یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» در آنها هست. یعنی ایمان به خدا دارند اما کفر به طاغوت ندارند و لذا پنجاه درصد اسلام دارند. اسلام هم پنجاه درصدش یعنی هیچی. به کسی گفتند شنا بلد هستید گفت: پنجاه درصد بلد هستم میپرم در استخر ولی بیرون نمیآیم این یعنی هیچی. این از چیزهایی است که پنجاه درصدش قبول نیست. بله مغز بادام یکیاش مغز بادام است، نصفش هم مغز بادام هست اما ماشین تا چهار تا لاستیک نباشد با سه تا لاستیک ماشین نیست. دین ما بعضی جاهایش لاستیکی است بعضی جاهایش مغز بادامی. شما در نماز همهی نماز را بخوان منتها السلام علیکم نگو «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ» نگو. همه را خواندی آخرش را نگویی، باطل است. اما ذکر خدا(صلوات) صد تا هم بفرستی فایده دارد دو تا هم بفرستی فایده دارد یکی هم بفرستی فایده دارد، دین ما یک ترکیبی است هم «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» هم «یُؤْمِنْ بِاللَّهِ»
12- حضرت علی(ع) سوره برائت را روز عید قربان خواند
سورهی برائت که نازل شد سورهی برائت معنایش این بود. ای کفار مرگ بر شما خدا بر شما غضب کرده شما دیگر حق ورود به مسجدالحرام ندارید. مکه برای همیشه بر شما ممنوع. خوب این سوره خیلی تند و تیز است. حضرت این سوره را وقتی نازل شد دادند به یکی دو نفر گفتند بخوانید. خلیفهی اول، خلیفهی دوم. بعد جبرئیل نازل شد گفت یا باید خودت این سوره را بخوانی بر مردم یا حضرت علی(ع) برود بخواند. این را سنی هم نقل کرده شیعه هم نقل کرده. یعنی اختلاف نیست به هر حال. حضرت علی(ع) روز عید قربان که همهی حاجیها جمع هستند این سوره را خواند. باز میبینیم پیام برائت در مکه از حلقوم امام برائت اعلام موجودیت مسلمین هست. یک کسی از من پرسید: بلندگو که اذان میگوید ما هم اذان بگوییم بلندگو که اذان بگوید کسی که نمیفهمد در این محل حزب اللهی هست یا نیست. از رادیو پخش میشود. اما اگر چهار تا جوان اذان گفتند، چهار تا جوان ناجور وقتی میخواهد چهار کار ناجور کند وقتی ببیند چهار تا جوان اذان میگوید، میگوید در این کوچه چهار تا جوان حزب اللهی هست. اصلاً باید اذان رمز این باشد که حزب اللهیها جمع شوید خدا میداند اگر دو نفر دارد دسته گلی آب میدهند یک کسی بگوید الله اکبر همه بریزند بیرون مگر میشود دیگر کسی خلاف کند ما باید اظهار وجود داشته باشیم.
یک ماشین که از خیابان خلاف میرود اگر همهی ماشینها بوق زدند آن راننده از خجالت سرش را پایین میاندازد. ما نباید منتظر پلیس باشیم همه جا که پلیس نیست یعنی ما باید راننده را در یک محاصرهی اجتماعی قرار بدهیم. چرا نمایندگان مجلس وقتی دیر میآیند از تریبون مجلس میگویند که آقای فلانی بیست و هفت دقیقه تأخیر داشتند یعنی مردم ایران به چه کسی رأی دادید. ما باید با گفتن الله اکبر آدمهای هرزه را از کوچهمان بیرون کنیم. الله اکبر سیل خوبی است. اما ما نتوانستیم از این سیل، یک سیل که بیاید همه را میبرد. ما با یک اذان باشکوه میتوانیم همهی اینها اعلام برائت یعنی مسلمانها من هستم، یعنی قدرت داریم یعنی میتوانم داد بزنم.
13- نصب امامت در مسیر حج و قیام امام زمان از مکه
امامت و حج: خود امیرالمؤمنین کجا نصب شده؟ غدیرخم، غدیر خم کجاست؟ در مسیر حج یعنی همین طور که امام بر گردن حج حق دارد حج هم بر گردن امام حق دارد. نصب امامت در مسیر حج بود.
حضرت مهدی(ع) هر سال در مکه هستند اصولاً امیر حاج رهبر حاجیها امام زمان(ع) هست. علی بن مهزیار. خوشا به حال مردم اهواز که میتوانند بروند سر مزارش از علما از یاران امام دهم و یازدهم از اصحاب امامها بود. ایشان وقتی شنید که حضرت مهدی(ع) مکه هستند بیست سفر مکه رفت تا بلکه حضرت مهدی(عج) را ببیند و سال آخر سفر بیستم موفق شدند دیدند.
امام زمان هر سال، خدا رحمت کند شهید مطهری را. ایشان میگفتند: من خوشم میآید در شیراز نفس میکشم، گفتند چرا؟ گفت: در شهری نفس میکشم که فیلسوفی مثل ملاصدرا نفس کشیده.
آن وقت حاجیها در مکه در یک جایی نفس میکشند که یقین دارند حضرت مهدی(عج) هم آن جا هست. قیام امام زمان(ع) از مکه است. روایت داریم: حضرت مهدی(عج) تشریف میآورند فریادی میکشند، فریادشان را دنیا میشنوند آقا را میبینند. سیصد وسیزده نفر فوری با ایشان هم پیمان میشوند که سران فرمانده میشوند بعد لشکرش «یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ» (نصر/2) که بیشتر شدند ده هزار نفر شدند به سوی مدینه حرکت میکنند. یعنی قیام امام زمان از مکه است. امام حسین(ع) قیامشان از مکه بود. یعنی اول از مدینه آمدند مکه هفتاد و پنج روز در مکه ماندند آن جا وقتی همهی حاجیها جمع شدند در ایام عید قربان سوار اسب شدند رفتند کربلا و در جواب مردم که گفتند ایام عید قربان کجا میروی گفت: تروریستهای حکومت یزید میخواهند مرا بکشند. برای این که در مکه خون و خون ریزی نباشد به احترام مکه میروم کربلا.
یعنی برای این که افکار مردم متوجه نالایقی بی لیاقتی یزید شود. امام حسین هم از مکه شروع کرد.
دقیقهی آخر حرف هایم را جمع کنم. بحث ما به مناسبتی که هم بینندهها بحث را در ایام شهادت امام جواد(ع) میشنوند هم ایامی که حاجیها مکه هستند. گفتیم یک چیزی بگوییم بین امامت وحج.
آیهی قرآن را خواندیم گفتیم قرآن میگوید: قسم به این شهر مکه چون تو در آن هستی. یعنی ارزش مکه به خاطر رهبر هست و گفتیم قرآن در مورد مکه میگوید: قیام دربارهی رهبر آسمانی میگوید: یَقُوم. انبیاء و کتب آسمانی برای این که یَقُوم. یَقُوم و قیام باز ریشهاش یکی است. «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاس» حج مال ناس است «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً». امام هم مال ناس است. بعد مثالی زدیم که چرا ابرهه که سوء قصد به کعبه داشت نابود شد ولی یزید سوء قصد به کعبه داشت نابود نشد. گفتیم: چون در زمان یزید دشمن امام در کعبه پنهان شده بود. مسئلهی دیگر گفتیم: امامت علی(ع) در مسیر مکه بود. و گفتیم: برائت از مشرکین را امام باید در مکه بخواند و گفتیم حضرت مهدی(ع) در مکه هستند و استفاده از فرصت تبلیغات. امام صادق(ع) به چهار طرف با صدای بلند مسئلهی رهبری و امامت راتعیین میکرد و الآن مشکل مسلمین جهان این است که نفت زیر پا. کعبه روی پا. جمعیت یک میلیارد. چرا تو سری میخوریم.
بسمه تعالی مسلمین رهبر لایق ندارند. زیر پایشان نفت است روی پایشان محوری است کعبه که همه دورش میچرخند. پس محور وحدت دارند، سرمایهی اقتصادی دارند، تعداد هم یک میلیارد و بیشتر. اما رهبرش مثل امام نیست که اینها را از ذلت نجات بدهند.
خدایا اینها که رفتند مکه حجشان را قبول کن.
اینهایی که نرفتند مکه حج قسمتشان کن.
همهی مکه با همهی قداستی که دارد حضرت ابراهیم که آمد مکه میگوید: خدایا مکه آمدم نه برای مکه، مکه آمدم برای نماز.
خدایا در میان همهی مسلمین در میان همهی مردم کرهی زمین به ما رهبری دادی که ذکر شد، آرام بخش شد. خدایا رهبر ما، امت ما، ناموس و نسل ما را حفظ کن.
و یادمان نرود که بنیان گذار جمهوری اسلامی. حضرت امام از مکه نالهها و فریادهایش را رساند. پیامی که امام برای حاجیها میداد طولانی ترین پیامها بود. یعنی امام هم استفادهی تبلیغاتی از حج میکرد. به طبع امام حسین که از حج استفادهی تبلیغاتی کرد.
حج سکّوی خوبی است. خدایا مراکز مقدس را از افراد نامقدس نجات بده.
به ما توفیق بده آن نوایی که از مکه بلند میشود ما را از یاران امام زمان(عج) قرار بده.
خدایا به حق محمد و آل محمد زیارت امامان معصوم به خصوص امام جواد که در آستانهی شهادتشان هستیم که در کاظمین هست. امام جواد و امام کاظم هر دو قبرشان پهلوی هم غریب کم زوّار
خدایا منطقهی عراق را از شرّ صدام نجات بده.
«والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»