نعمتهای خدا 17- سوء استفاده از نعمت
موضوع: نعمتهای خدا 17- سوء استفاده از نعمت
تاریخ پخش: 71/12/28
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما بحث نعمت هاست. راجع به نعمتها، شکر نعمتها، آشنایی با نعمتها، کفران نعمتها، نعمتهای ظاهری و باطنی، مادی معنوی، این جهان و آن جهان صحبت میکنیم. بحث ما، بحث مهم و خوبی است. در این جلسه میخواهیم چه بگوییم؟ نعمت میتواند آثار سوئی داشته باشد.
1- یکی از آثار سوء نعمت تبلیغات
یعنی گاهی نعمت است ولی آنقدر برای افراد دردسر میشود، که فرد را دور میکند. موضوع بحث ما نگاهی به گوشهای از نعمتها و آثار سوء آن است. آثار سوء گاهی بیرونی و گاهی درونی است. گاهی یک نعمت روح آدم را از داخل به هم میزند. گاهی هم یک نعمت میرسد که از بیرون گرد و خاک میکند. ممکن است که یک نعمت آثار بدی داشته باشد. آدمی که نعمت دارد گاهی میتواند از نعمت هایش تبلیغات سوء کند. مثلاً در آمریکا برای کاندیدا شدن یک رییس جمهور دلار دلار پول خرج میکند تا کاندید شود. یعنی هرکس پول بیشتری خرج کند، کاندید میشود. این تفکر، تفکر فرعونی است. فرعون وقتی میخواست مردم را به خودش دعوت کند «أَ لَیْسَ لی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْآن هارُ تَجْری مِنْ تَحْتی أَ فَلا تُبْصِرُونَ»(زخرف/51) من خدا هستم. کاخها و باغهای من را ببینید. از نعمتهای خدا برای تبلیغات خودش استفاده میکرد. مثلاً تلویزیون برای من نعمتی است که حدیثها را بخوانم. اما از این نعمت میتوانم استفادهی سوء هم بکنم. میتوانم یک تبلیغاتی را به نفع خودم راه بیاندازم. کسی را که دوست دارم، مطرح کنم و از کسی که ناراحت هستم بد بگویم و او را در تلویزیون خراب کنم. میشود از نعمتها سوء استفاده کرد. گاهی میشود تبلیغات کرد.
و لذا قران نقل میکند که موسی گفت: خدایا آخر من را با فرعون طرف کردی. فرعون پول دارد و از پول هایش برای تبلیغاتش استفاده میکند. خدایا به فرعون پول دادی و دست من خالی است. چه کار میتوانم بکنم؟ گاهی وقتها حضرت موسی میگفت: خدایا فرعون با اموالی که تو به او دادهای تبلیغات میکند. این یکی از آثار سوء تبلیغات است.
2- یکی از آثار سوء نعمت تحقیر کردن است
یکی دیگر از آثار سوء نعمتها تحقیر کردن است. وقتی کسی نعمتی دارد، دیگری را مسخره میکند. خودش زیبا است. به هر زشتی که میرسد یک متلک میگوید. «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ»(همزه/1) چرا نیش میزنید؟ چرا سر به سر میگذارید؟ تحقیر میکنید؟ برای اینکه خدا به اینها نعمت داده است و از نعمتها سوء استفاده میکنند. آنهایی که ندارند، تحقیر میشوند. قرآن میگوید: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَهً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ»(انفال/36) کفار پول خرج میکنند تا مردم از راه خدا خارج کنند. کلی خرج ماهواره، ویدئو، عکس سکس، مواد مخدر میکنند تا جوانان ما را از خدا دور کنند. حاضر هستند که انواع دلارها را خرج کنند تا جوانان ما روحیهی انقلابی نداشته باشند. اینها نعمت دارند ولی از نعمت هایشان سوء استفاده میکنند. خانه دارد. سالن دارد. ولی تشیکلاتی را درست میکند که بچههای محله را منحرف کند. خانه داشت اما به جای اینکه در آن بچهها را هدایت کند، فاسد کرد.
این باج دادن است. از نعمتهایی که دارد سوء استفاده میکند. این سوء استفاده از نعمتها باج دادن است. حضرت سلیمان به بلقیس که یک پادشاه خانم بود، نامه نوشت و گفت: بیا و مسلمان شو. مثل نامهای که امام به گرباچف نوشت. بلقیس خانم گفت: یک چیزی به او میدهیم. شاید مشکل اقتصادی دارد. یک هدیه برایش میفرستیم. اگر هدیه بگیرد، دیگر چیزی نمیگوید. فرعون به ساحرها گفت: اگر شما با سحر و جادو آبروی موسی را بریزید به شما مقامی میدهم. فرعون نعمتهای زیادی داشت. پول زیادی خرج کرد تا آبروی موسی را بریزد. پول خرج میکند برای اینکه رقیبش را بر زمین بزند.
3- تکبّر یکی دیگر از آثار سوء نعمتها
تکبر یکی دیگر از آثار سوء نعمتها است. اینکه آدمی که نعمت دارد، تکبر کند. آمدند و به یکی از پیغمبرهای بنی اسراییل گفتند: ما فرمانده کل قوا میخواهیم. بعد از حضرت موسی نزد یکی از انبیاء آمدند و گفتند: یک فرمانده کل قوا به ما بده تا با طاغوت بجنگیم. گفت: خیلی خوب! اگر فرمانده میخواهید، خداوند جناب طالوت را فرمانده شما قرار داده است. گفتند: طالوت رهبر ما باشد؟ این به درد رهبری نمیخورد. ما لیاقتمان از او بیشتر است. برای اینکه فقیر است. چون خودشان پول داشتند زیر بار رهبری که فقیر بود، نرفتند.
لیسانس بودن ارزش است. به شرطی که آدم لیسانس عارش نشود که پیش یک دیپلمه غسل و تیمماش را یاد بگیرد. بنده حجت الاسلام هستم. حجت الاسلام بودن یک نعمت است. به شرطی که عارم نشود که در کنار یک شاگرد راننده، رانندگی یاد بگیرم. نباید بگویی: من کنار او بنشینم؟ بله! اگر میخواهی رانندگی یاد بگیری باید کنار او بنشینی.
گاهی نعمتها باعث میشود که آدم زیر بار رقیب خود نرود. میگوید: من بهتر هستم برای اینکه مال و ثروت دارم. الآن بعضیها میگویند: من مذهبی هستم. برای اینکه مادربزرگ من در روز ختم امام رضا شله زرد میپزد. دلیل ایمان ایشان شله زرد مادربزرگش است. هیچ چیز ندارد. نماز نمیخواند. تقوا ندارد. خیلی وضع خرابی دارد. ولی اگر به او بگویی: چرا دین نداری؟ میگوید: چرا به من گفتی که دین نداری؟ مادر بزرگ من عکس مولا امیرالمومنین را دارد. هر کس عکس مولا را دارد، دین دارد؟ اگر عکس دلیل بر دین داشتن است. پس عکا سها رییس دینداران هستند. نمیخواهم بگویم: عکاسها بی دین هستند. عکاسها دین دارند ولی عکس دلیل بر دین نیست. نباید چیزی را دلیل بر چیزی دیگر گرفت.
به امام رضا میگوید: شاه گنبد طلا حضرت رضا(ع)! مثلاً اگر امام رضا گنبدش طلا نبود، چه میگفتی؟ عظمت امام رضا را در گنبد طلا، ایوان نجف میبرد. عجب صفایی دارد. خوب قهوه خانه قنبر هم صفا دارد. صفای ایوان نجف چه معنایی دارد؟ مگر این که صفای معنوی باشد. این درست است. خلاصه نباید عقلمان به چشممان باشد. اینها خلیفهی خدا در زمین هستند. رهبر معصوم هستند. ولی ما هستند. امامت، عصمت و ارزش اینها به خاطر گنبد طلایشان نیست.
کسی کتاب حج نوشته است که حالا من اسمش را نمیآورم. ایشان در کتابش گفته است که هیچ پرندهای از روی کعبه پرواز نمیکند. این چه ارزشی است که شما میگویید: پرنده از روی کعبه پرواز نمیکند؟ اگر کبوتر از یک چیزی پرواز کند، بد است.
کسی میگفت: چرا در قبرستان بقیع که چهار امام عزیز هستند، گربه وارد میشود؟ چرا امامان نمیتوانند کاری کنند؟ گفتم: آدمهایی که از آنجا میگذرند، بجز شیعهها و بعضی از سنیها و وهابیها از گربه بدتر هستند. قرار نیست که گربهای از آنجا عبور نکند. شمر پایش را روی سینه امام حسین گذاشت. امامت ما به کفش و کلاه و کبوتر و گربه. . . نیست.
4- ایمانهای باطل و دروغین
ما چند نوع دین داریم. ایمانهای آبکی، ایمانهای الکی، ایمانهای چپکی و ایمانهای کلکی که همه مردود است. ایمانهای آبکی مثل شله زرد مادر بزرگ و عکس امیرالمومنین است. ایمان سطحی، ایمان یک جانبهای، ایمان موضوعی هم مردود است. مثلاً در مکه نماز میخواند. اما در بیرون مکه نماز نمیخواند. در مکان دینش را عوض میکند. ماه محرم حلقه طلا دست نمیکند. حلقه طلا برای مرد حرام است. چه در ماه محرم و چه در ماه صفر! در همهی حالات و همهی ماهها حرام است. گاهی افراد بر اساس زمان و مکان ایمان دارند. به او گفتند: روزه نگیر. حالا روز 21 ماه رمضان را روزه میگیرد. اگر گفته: بخور. در روز 21 هم روزهات را بخور. اگر گفته: بگیر. باید همه را بگیری. گاهی بر اساس خواب ایمان دارد. یکی از بزرگان خواب دید که فردا وقتی به مسجد رفت باید به اولین موجودی که دید احترام بگذارد. صبح به مسجد رفت. دید که یک سگ به مسجد آمد. گفت: از نظر اسلام سگ نباید وارد مسجد شود. فردا شب خواب دید. گفتند: مگر نگفتیم که احترام بگذار. چرا او را بیرون کردی؟ احترام بگذار! صبح رفت و دید که اول سگ آمد. سه شب خواب دید و گفت: خواب دروغ است. ما در مقابل قرآن و حدیث نباید به خواب تکیه کنیم.
خانم موهایش را بیرون میگذارد. صورتش تحریک کننده است و آرامش و امنیت جامعه را به هم میزند. گناه میکند. بعد در خواب یک کسی را میبیند و میگوید: لابد خود ابوالفضل بود. این سیدهای بزرگواری که به خواب زنان بدحجاب میآیند، شیطان هستند. اگر سی دو شال سبز هم در گردنش باشد، او را بگیر و خفه کن. چون ما نمیتوانیم یک حرام قطعی را به یک خواب معامله کنیم. مگر میشود که آدم یک چیزی را به خواب و خیال بفروشد؟ گاهی شخصی یک چیزی را برای کسی خواب میبیند. نمیتواند بگوید: چون من چنین خوابی دیدهام پس این طوری میشود. خودت که میدانی نماز صبحت را نخواندی. اصول را با وهم و خیال و خواب ادغام نکنید. اصل تقواست.
5- منت گذاشتن از آثار سوء نعمتها
تکبر و منت گذاشتن یکی از آثار بد نعمت است. گاهی کسی یک چیزی را به کسی میدهد. اما منت میگذارد. این منت گذاشتن باعث میشود که کار این فرد بسوزد. خدا شهید محراب آیت الله مدنی را رحمت کند. میگفت: کارهای ما یا از همان اول خراب است. یا در وسط و آخر خراب میشود. گاهی کارها به خاطر ریا از اول خراب است. گاهی اولش برای خداست اما وسط کار دچار غرور میشود. گاهی هم اول و وسط کارها برای خداست. اما آخر کار یک گناهی میکند که آن کار از بین میرود. حبس میشود.
منت گذاشتن را بگویم. «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ»(بقره/263) آخوندی که در تلویزیون است، آخوند مبلغ باید حافظ قرآن باشد. متاسفانه من قرآن را حفظ نیستم. گاهی وقتها در بیان کلمات اشتباه میکنم. اما محتوی در دستم هست. مثلاً قرآن میگوید: با فقیر با لبخند برخورد کنی بهتر از این است که به او پول بدهی و بعد منت بگذاری. بسیاری از خانمها زحمت میکشند و پذیرایی میکنند. اما در آخر حرفی را میزنند و اجر کار خود را با آن حرف از بین میبرند. مرد هم همینطور است. هر خدمتی به خانم بکنی و بعد منت بگذاری، خراب میشود. منت آتش میزند. منت از گناهانی است که آدم را نابود میکند.
آقایانی که دیر تلویزیون را روشن کردند. موضوع بحث ما دربارهی نعمتهاست. این جلسه میخواهم بگویم که نعمتها عوارض بدی هم دارند. آدمی که چیزی دارد، گاهی به نفع خودش تبلیغات میکند. گاهی کسی که پول زیادی دارد، دیگران را تحقیر میکند. گاهی چوب لای چرخ آدمی که چیزی ندارد، میگذارد. گاهی به این و آن باج میدهد. آدمی که چیزی دارد زیربار حرف حق نمیرود. به خاطر اینکه کیسهاش پر از پول است. گاهی آدمی که چیزی دارد، به آنهایی که از چیزهای او استفاده کردهاند، منت میگذارد.
آدمی که پول دارد، میتواند تشکیلاتی را رواج بدهد و افرادی را از راه خارج کند. مثلاً بنده پول دارم و تراکتور میخرم. ده تا تراکتور میخرم و همهی بیابانها را زیر کشت میبرم و برای کشاورزان دیگر زمین باقی نمیگذارم. هرکس زمینی را آباد کند برای خودش است. درست است که هرکس زمینی را آباد کند، برای خودش است ولی این در شرایط طبیعی است. اگر یک سرمایه داری بیاید و یک میلیون تراکتور بخرد و همه کویر ایران را زیر کشت ببرد. ما نمیتوانیم بگوییم: همهی زمینها برای او است. در این مورد فقیه باید نظر بدهد. پس این حدیثی که میگوید: هرکس زمینی را آباد کند برای خودش است. در این مورد صدق نمیکند.
مثلاً میگویند: اگر میخواهی یکی را تنبیه کنی، با چوب مسواک تنبیه کن. حالا یکی میگوید: من با دسته بیل مسواک میکنم. خوب تو که نمیتوانی با دسته بیل او را تنبیه کنی. این درست نیست. اگر گفتند: کسی که زمینی را آباد کند برای خودش است. در شرایط عادی است. اینکه یک کمپانی 200 هزار تراکتور بخرد و صدها هکتار زمین را زیر کشت بیرد و زمین را برای همه گوسفنددارها و دامدارها تنگ کند، درست نیست. دزدی به باغی رفت. شروع به میوه خوردن کرد. صاحب باغ آمد و گفت: چه کار میکنی؟ گفت: میوه میخورم. گفت: چرا دزدی میکنی؟ دزد گفت: چرا تو دیشت با خانمت دعوا کردی؟ گفت: دزدی تو چه ربطی به دعوای ما دارد؟ گفت: حرف، حرف میآورد.
پول پول میآورد. افرادی که پول دارند. اگر پول خود را در بانک بگذارند و بانک شئوناتی را که باید رعایت کند، رعایت نکند، ربای الآن با ربای زمان شاه فرقی نمیکند. اگر همان طور که به او گفتند، به کارها عمل نکنند، ربا همان رباست. یک فرمول درست کردند. گفتند: این فرمول اینطور است. با این فرمول سوء استفاده از مقام اشکالی ندارد.
6- سوء استفاده از مقام
گاهی خدا به افرادی نعمتی داده است. نعمت علم، نعمت نبوت، حکیم بودن، فیلسوف بودن، آیت الله بودن، مجتهد بودن هم نعمت است. آیا میشود که اگر آدم رییس شود، سوء استفاده کند؟ به قصاب بگوید: یک خورده گوشت به خانهی ما بده. خانهی ما را جارو کنید. این ظرفها را هم بشویید. حالا که خدا به تو نعمت داده است، باید دیگران را به نوکری بکشی؟ قرآن یک آیه دارد که میگوید: بشری حق ندارد به خاطر نعمت نبوت و حکمتی که دارد دیگران را به نوکری بگیرد. اگر به درجات معنوی رسیدی، حق سوء استفاده از این درجات معنوی را نداری.
برای امام رضا(ع) مهمان آمد. چراغی که در خانه بود، خراب شد. یکی از مهمانها دستش را دراز کرد که فیتیله را پاک کند. امام رضا فوری دستش را کشید و گفت: مهمان نباید در خانه کار کند. حالا ما گاهی وقتها که افطاری میدهیم فقط به صنف خودمان افطاری میدهیم. اگر احیاناً فقیری هم بیاید، برای ظرف شستن و جفت کردن کفشها میآید. سر سفره کسی نیست که به این فقیر یک تعارف بکند. باید مواظب باشیم که به مستمندان احترام بگذاریم. قرآن میگوید: بسیاری از دانشمندان و راهبها به خاطر اینکه خدا به آنها نعمت داده است دانشمند و راهب هستند و مقام معنوی و علمی دارند. به خاطر مقام معنوی و علمی که دارند سوء استفاده میکنند.
اموال دیگری را مفت خوری میکنند. تفاخر، تصاحب، بیگاری کشیدن از آثار سوء استفاده از نعمتها است. خیاط نمیتواند به شاگرد خود بگوید: مغازه را جارو کن. ما این بچه را پیش شما گذاشتیم که خیاطی را یاد بگیرد. حالا شما او را به نوکری گرفتهای؟ اما گاهی اشکال ندارد که شما مغازه را جارو کنی. چون او استاد شما است. اما او هم به خاطر اینکه استاد است نباید به شما دستور بدهد. یعنی خدمت کن. یعنی اگر پیش کسی درس میخوانی، برایش گوشت هم بخر. نان هم بگیر. دکانش را جارو کن. لباس هایش را بشوی. اما اگر خواستند تو را به بیگاری بکشند، قبول نکن. خودت به او احترام بگذار اما بیگاری را قبول نکن. این یک ارزش است.
7- تفاخر و خودنمایی از آثار سوء نعمت
تفاخر و خود نمایی خیلی بد است. تفاخر و خودنمایی یکی از آثار سو نعمت است. تفاخر اشتباه است. اینکه بگوید: من اینطور هستم. من آنطور هستم. من در خانهی پدرم هم کار نمیکردم. شما خیلی غلط میکردی که در خانهی پدرت کار نمیکردی. مگر بیکاری ارزش است؟ بعضی از دخترها فکر میکنند که کار نکردن در خانهی پدر افتخار است. نمیدانند که بیکاری بدتر است. دعای آدم بیکار مستجاب نمیشود. حدیث داریم خداوند بر آدم بیکار غضبناک است. تفاخر و ریاکاری یکی دیگر از آثار سوء نعمتها است. بعضی از افراد با چیزی که خدا به آنها داده است، ریاکاری میکنند. چون مال دارد. مالش را در راه خدا میدهد. اما برای ریاکاری پول میدهد.
8- ادعای رهبری از آثار سوء نعمت
یکی دیگر از آثار سوء ادعای رهبری است. گاهی افرادی به خاطر اینکه پول دارند میگویند: باید از من اطاعت کنی. ده مورد از عوارض بد نعمتها را گفتم. حالا چقدر خدا باید به ما لطف کند که با نعمتی که به ما داده است، تبلیغات بد نکنیم. دیگران را تحقیر نکنیم. چوب لای چرخ نگذاریم. باج ندهیم. حرف حق را بپذیریم. اگر کمک کردیم منت نگذاریم. به خاطر خانه و زندگی که داریم دیگران را به نوکری نکشیم. باد نکنیم. ریاکاری نکنیم. ادعایی نداشته باشیم. اینها عوارض نعمت است. خلاصه وقتی آدم دقت میکند، میبیند خوش به حال کسی که از نعمتهایی که دارد درست استفاده میکند. چون وقتی نعمت زیاد شود، ظرفیت میخواهد. به خاطر نعمت زیاد ظرفیت داشته باشد. کسی که ماشین دارد، در محلهاش چنان بوق میزند که همه به او نگاه کنند. اگر ماشین داشته باشی و زن حاملهای را به بیمارستان نرسانی خیلی گناه کردهای. خدا پدرت را در میآورد. اگر این زن بمیر د گناهش گردن تو است. گناه بی سوادها به گردن باسوادها است. گناه کسانی که مسائل فقهی را نمیدانند به گردن کسانی است که مسائل فقهی را میدانند. گناه فقرا به گردن اغنیا است. مگر میشود که آدمی نعمتی داشته باشد اما به دیگران کمک نکند؟
9- گاهی نعمت نقمت میشود
فلذا حدیث داریم که حضرت وارد خیمهای شد. گفت: ما گرسنه هستیم. میشود مقداری شیر به ما بدهی؟ صاحب خیمه گفت: نه! پیغمبر فرمود: خدا خیلی به تو بدهد. به خیمهی دیگری رفت. گفت: میشود مقداری شیر به من بدهی؟ گفت: بله! پیغمبر وقتی میخواست او را دعا کند، گفت: خدا به اندازهای به تو بدهد که در حد نیازت است. گفتند: یا رسول الله! به آن کسی که به شما شیر نداد، گفتید: خدا خیلی به تو بدهد. اما به آن کسی که به تو شیر داد، گفتید: خدا به اندازهی کفایت به تو بدهد. گفت: من او را نفرین کردم. اگر کسی که چیزی دارد، دچار این مسائل بشود خیلی مشکل است. نعمتها مشکل است. هر نعمتی مسئلهای دارد. آدم باید بفهمد که چه دعایی میکند. به یک نفر گفتند: تو سه دعای مستجاب داری. گفت: زن من زیبا ترین زنهای کره زمین باشد. همسرش به قدری زیبا شد که همهی مردم کوچه از پنجره و پشت بام او را نگاه میکردند. دید که زندگیاش خیلی سخت شده است. گفت: میخواهم که زن من از بد شکلترین زنهای کرهی زمین باشد. دید که صورت زنش کج شده است و اصلاً نمیشود تحمل کرد. گفت: خدایا مثل روز اول شود. این سه دعا کرد و هیچ کدام فایده نداشت. سه دعا از بین رفت.
قرآن یک قصهای دارد که میگوید: خیلی آه نکشید. میگوید: قارون وقتی رفت و آمد میکرد. مردم او را میدیدند و آه میکشیدند. میگفتند: کاش من هم مثل قارون پول داشتم. او کیف میکند. اما زمانی که در زمین فرو رفت، گفتند: چه خوب شد که ما پول نداشتیم. نعمتها خوب است به شرطی که به دست آدم عاقل بیفتند. حدیث داریم کسی که وضع مالی خوبی دارد باید خمس و زکات مالش را بدهد. چون فردا در قیامت گرسنهها یقهات را میگیرند. میدانی روز قیامت چه خبر است؟ وضع قیامت طوری است که امام زین العابدین میگوید: روز قیامت مردم دورت را میگیرند. اگر خمس ند هی. اگر زکات ندهی. در روز قیامت آه هر گرسنه و برهنه یقهات را میگیرد. در روز قیامت احدی نیست که به تو کمک کند. نه در دنیا کسی توانست قارون را نجات دهد و نه در روز قیامت نجات پیدا میکند. خدایا به هر کس نعمت دادی، ظرفیت هم مرحمت بفرما. خدایا به ما نعمت بده به شرطی که نعمت برای ما نقمت قرار نگیرد. خدایا ما را از خاسرین ماه رمضان قرار نده.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»