نعمتهای خدا -16، استفاده از نعمت
موضوع بحث: نعمتهای خدا -16، استفاده از نعمت
تاریخ پخش: 71/12/26
بسم الله الرحمن الرحیم
ماه رمضان امسال بحث نعمتها بود همینطور که خود نعمتها دریایی است آدم در آن غرق میشود. بحث آن هم دریایی است که آدم در آن غرق میشود. در جلسه قبل بحث ما این بود که افرادی نعمت دارند ولی از نعمتهایشان سوء استفاده میکنند. یعنی نعمت میشود نقمت، مثل کلید. کلید را اگر از یک طرف تکان بدهید در قفل میشود و از این طرف باز میشود.
1- استفاده خوب از شرایط
نعمت را کجا مصرف کنیم. گفتیم که گاهی آدم از نعمت سوء استفاده میکند، به قول برادرمان آفات نعمتها را باید بگوییم. اما بحثمان در این جلسه استفاده از نعمتهاست. یک بحث خیلی خوبی است. که چه جوری باید آدم از نعمتها استفاده کند. امام خمینی (ره) در ترکیه (من این را از حاج آقا مصطفی شنیدم) که تبعید بودند زمان طاغوت، حکومت آن زمان، ساواک اینجا ایشان را تحویل ساواک آنجا داده بود. ایشان در یک اتاقی بود پرده را پس کرد که نور از حیاط بیاید داخل اتاق. مسئولی که حفاظت ایشان را از لحاظ ساواک به عهده داشت، آمد اتاق امام پرده را کشید گفت: شما حق ندارید از نور حیاط استفاده کنید، اگر نور خواستید لامپ را روشن کنید. یعنی امام در اتاق تاریک بود اما اتاق تاریک نعمت بزرگی برای امام بود. یک دور تحریر الوسیله را امام در این اتاق تاریک نوشت. استفاده کردن هنر میخواهد.
ما که میگوییم نشد ضعف از ما است. اگر کسی مکانیک باشد از ماشین خراب کار میکشد. اگر ناشی باشد ماشین صفر کیلومتر هم که به او بدهی بشکهاش میکند. قرآن میفرماید: شما که دیگر دانشجو هستید این آیه را میخوانم خودتان معنا کنید تحصیل کرده هستید. قرآن میفرماید: «وَ ما یَسْتَوِی الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْماً طَرِیًّا» (فاطر/12) دو تا دریا مساوی نیست. یکی شور است و تلخ، یکی هم شیرین است. اما زنده باد ناخدای خوب ناخدا اگر خوب باشد در دو تا دریا میتواند کشتیرانی کند. شما غواص خوبی باشید اگر صیاد خوبی باشید در هر دو ماهی هست. اگر غواص خوبی باشید در هر دو لؤلؤ و مرجان هست. ناخدای خوبی باشید یعنی هنر در دریا نیست هنر در. . .
زنده باد آن کسی که بتواند از شرایط مختلف استفاده کند. ما اینقدر زن خوب داریم که از پوست پرتقال مربا درست میکند و اینقدر زن بد داریم که برنج رشتی را کوفته میکند. هنر این است که بتواند خوب از آب دربیاورد. نعمت مهم است اما مهمتر از نعمت استفاده کردن است. یک کشوری رفتم آنجا پهلوی آموزش و پرورشش میگفت: بچههای ما روی زمین یعنی حصیر و موکت، مینشینند. نیمکت نیست ولی آنقدر دکتر دارد که دکترش را به دنیا صادر میکند.
ما جوان داریم 85 کیلو روی نیمکت مینشیند 16 تا تجدیدی دارد. روی خاک مینشیند پزشک میشود روی نیمکت مینشیند تجدید میشود.
اینقدر مسجد نبش خیابان است و نمیتوانیم این جوانها را در این مساجد جذب کنیم و اینقدر مسجد در کوچه و پس کوچه هاست توانستهاند برنامه ریزان مسجد، مسجد را پر از جوان کنند. انجمن اسلامی آن، خادم آن، هیئت امنای آن، کاسب آن.
امام در اتاق تاریک ترکیه مینویسد.
2- استفاده درست از زمان
میثم تمّار. تمّار از تمر یعنی خرما تمار یعنی خرما فروش میثم تمّار از یاران امیرالمومنین(ع) بود، در لحظات آخر جان دادن به مردم گفت: گوش کنید تا حدیثی از امیرالمومنین علی(ع) به شما بگویم. این سخنرانی وقتی بود که دست و پایش را قطع کرده بودند، اما مردم میآمدند گریه میکردند ولی او میگفت: گریه نکنید بیایید تا من زنده هستم، یک حدیث از حضرت علی(ع) به شما بگویم. این استفاده از آخرین لحظات عمر است.
باز نمونههای دیگری هم داریم، حالا من در اینجا میگویم مثلا حوزه علمیه امام صادق(ع) چطور شد که امام حسن و امام حسین(ع) حوزه علمیه نداشت. امام جواد و امام هادی و امامان دیگر(ع) حوزه علمیه فقط مال امام باقر بود و امام صادق(ع). ماجرایی بود. امام حسین(ع) که شهید شد یکی دو تا حادثه دیگر پیش آمد مردم علیه بنی امیه بدبین شدند. مرگ بر شاه راه افتاد. مرگ بر بنی امیه راه افتاد. بنی امیه سقوط کرد بنی عباس آمد روی کار. بنی عباس گفت: ما پایمان را در کفش اهل بیت(ع) نکنیم چون بنی امیه امام حسن و امام حسین(ع) را کشت پدرش در آمد. مردم کودتا کردند راه پیمایی راه انداختند ما دیگر با اهل بیت کاری نداشته باشیم. چند سال اول بنی عباس چون تازه کار بودند کاری به اهل بیت نداشتند. امام باقر(ع) از این فرصت استفاده کرد.
درود بر ابوذر عجب آدمی بود ابوذر. خیلی آدم انقلابی بود زود برخورد میکرد. پیامبر (ص) گفته بود تو نباید چاقو همراهت باشد چون زود دست آویز میشوی. البته چاقوکش نبود یعنی دشمن خدا را معطل نمیکرد. ابوذر هم یک استخوان تیز کرده بود که همراهش باشد و گفت: خوب گفتهاند چاقو همراهت نباشد ولی این استخوان است. ابوذر یک آدم حماسهای بود. اما پیامبر (ص) فرمود: شما به درد یک جایی میخوری و به درد جای دیگر نمیخوری. حالا بقیهاش را نمیگویم.
مکه جایی است که خیلی شلوغ میشود شلوغ ترین جای مکه روز عید قربان آنجایی که میروند سنگ به شیطان بیندازند. ابوذر میرفت روی یک بلندی مینشست و شروع میکرد به سخنرانی کردن. یک کسی آمد گفت که: مگر نگفتم که حرف نزن «ألم تنه عن الفتیا» (سنن داودی، ج1،ص 132) ابوذر حق حرف زدن نداری ابوذر نگاه کرد به او گفت: جاسوس هستی؟ حکومت گفته که من حرف نزنم؟ بعد ابوذر فرمود: شمشیر را روی من بگذاری دست از حرف زدن بر نمیدارم. من در اینجا که شلوغ است باید به نفع اهل بیت حرف بزنم. (استفاده از زمان)
3- استفاده خوب از فرصت و مکان
امام باقر(ع) فرمود: وقتی من شهید شدم 10 سال در سرزمین منا یک فرسخی مکه که همه حاجیها جمع شدهاند، آنجا 10 سال برای من عزاداری کنید و بگویید که چه شد که امام باقر(ع) شهید شد. ظلمی که بر من وارد شد را بگویید. دم گلوگاهها(استفاده از مکان)
خود انقلاب ما استفاده از فرصت بود اما حرکتش را از عاشوراها شروع کرد. سال 42 حادثهای که در تهران واقع شد مردم ورامین و اطراف ورامین و تهران، به خاطر انقلاب امام حسین(ع) بود. از عاشوراها از صفرها استفاده کرد
امام سجاد(ع) از هر فرصتی استفاده میکرد.
خلاصهاش این است که آدم زرنگ باید از هر فرصتی استفاده کند. منتها استفاده خوب. نه اینکه حالا یک آخوند مفت دیدیم بگوییم آقا استخاره کن. استفاده درست.
اینشان نزولها همهاش استفاده از فرصت است. یک حادثهای پیش میآمد فوری آیه نازل میشد. چون در این حادثه حرف اثر میکرد. غدیر خم استفاده از نعمت است حدود صد هزار تا حاجی با حضرت رفتند مکه، دارند برمی گردند، لب چهارراه که حاجیها دارند تقسیم میشوند به یمن و مصر و حبشه و ایران و عراق و همان دم بزنگاه که حاجیها میخواهند پخش شوند، آیه نازل شد یا از این فرصت استفاده کن و بگو و اگر نگویی خدمات 23 سالهات هدر رفته است. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» (مائده/67) (استفاده از فرصت)
حضرت ابراهیم(ع) دید مردم خورشید پرستند، ماه پرستند، گفت: خب ما هم مثل شما «قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلینَ» (انعام/76) تا غروب شد فرمود: این خدا بود که پنهان شد؟ «لا أُحِبُّ الْآفِلینَ» یعنی صبر کرد از غروب استفاده کرد. (استفاده از فرصت). حضرت ابراهیم(ع) که میخواست بتها را بشکند، صبر کرد یک روز مثل سیزده بدر که مردم میروند بیرون، یک روز که همه مردم از شهر رفتند بیرون، تنهایی تبر را برداشت و وارد بتخانه شد و همه بتها را شکست(استفاده از فرصت)
ابراهیم(ع) از فرصت استفاده کرد. امام باقر(ع) از فرصت استفاده کرد. امام سجاد (ع) از فرصت استفاده میکرد. حضرت موسی(ع) وقتی بناشد ساحرها سحر و جادویشان را نشان دهند گفتند: وعده چه وقت؟ فرمود: «قالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَهِ وَ أَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى» (طه/59) (استفاده از فرصت).
4- استفاده خوب از فرصت ماه رمضان
ماه رمضان فرصتی است برای استفاده، برای بسیاری از کارها. «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» (حدید/16) آخر ماه رمضان است اشکی نریختید؟ خیلیها توبه کردند. خیلیها را خدا بخشیده. شما را خدا بخشید یا نبخشید؟ حاجیها روزهای آخر که ریال و دلارشان به آخرش میرسد، آدم وقتی در خانهاش برنج و روغن و قندش کم میشود، صرفه جویی میکند. روزهای آخر ماه رمضان باید یک خرده حساسیت بیشتر شود. استفاده کنیم از فرصت شاید ماه رمضان آخر عمرمان باشد. شاید دیگر ماه رمضانی نبود شاید دیگر چنین امکاناتی نبود یک کسی آمد گفت: آقای قرائتی! در تلویزیون زیاد میآیی. گاهی بیا گاهی نیا. گفتم: چرا؟ گفت: برای اینکه اگر گاهی بیایی گاهی نیایی، مردم دلتنگ میشوند از شما. گفتم: برو پی کارت. مگر خدا مرا خلق کرده که مردم بگویند کجا است؟ فعلاً که دوربین را آوردهاند من باید از اول بهار تا آخر بهار هرچی حدیث هست بگویم. هر چه حدیث در کتاب شیعه و سنی هست من انشاء الله خواهم گفت تا زمانی که باشم. وقتی هم گفتند نباش، کاری ندارد، خدا اگر خواسته باشد که نباشم یک زنبور میفرستد دماغم میگزد و باد میکند خودم هم دیگر با دماغ گنده پشت دوربین نمیآیم. لازم هم نیست که کسی عزلم کند. تمام سرنوشت من به نیش یک مگس بند است. ولی حالا که سالم هستم و میتوانم بگویم باید بگویم این که حالا زشت است زیباست قشنگ است هرچه میخواهد بشود، بشود. معطل نشویم تا صدایت خوب است یک اذان در خانه بگو. قرآن یک آیه دارد. میگوید: روز قیامت یک عده خیلی بال بال میزنند. خدا میگوید: ولشان کن اینها سالم بودند «وَ هُمْ سالِمُون» (قلم/43) اینجا سجده نکردند وقتی که سالم بودند. پول داشت و نداد. مسجد نزدیک خانهشان بود تا آخرین روزهای ماه رمضان پایش را در مسجد نگذاشت. قرآن میگوید که: «أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا» (احقاف/20) شما این همه نعمت داشتی همه را از بین بردی؟ یک آیه بخوانم. قرآن میگوید: مجرمین میگویند: این فرشتهها از خدا بخواهید که خداوند به ما رحم کند میگوید که: «أَ لَمْ یَأْتِکُمْ» (انعام/130) آیا پیامبران نیامدند به شما بگویند راه حق این است راه باطل این.
شما در دبیرستان و دانشگاه و مزرعه و کارخانه و بازار همدوره نداشتی که او تقوا داشت. تو نمیتوانستی مثل او باشی؟ شما در یک خانواده و خانه و فامیل نبودید.
5- سوء استفاده از فرصت
حالا یک خرده هم استفادهی بد از نعمت بگویم. یکی سامری یکی رضا شاه. سامری یک آدم بسیار قالتاق و زرنگ و مجسمه ساز و هنرمند بود منتظر یک فرصت بود. تا دید موسی (ع) رفته کوه طور عبادت کند فوری در غیاب موسی (ع) شروع کرد طلاها را جمع کرد و یک گوساله درست کرد این هم استفاده از فرصت است. هنر سامری به خاطر غیبت حضرت موسی (ع) بود.
رضا شاه هم خیلی خوب از فرصت استفاده کرد. احمد شاه رفته بود خارج. همان زمان وهابیها قبرستان بقیع را خراب کردند. مردم ایران راهپیمایی راه انداختند که چرا قبرستان بقیع خراب شده. عکس برداشتند و عکس را فرستادند خارج که مردم راهپیمایی کردند که ما احمدشاه را نمیخواهیم رضاشاه میخواهیم.
آمده بودند پهلوی یکی از این امام جمعهها گفتند: آقا اسلام راجع به ورزش چه میگوید؟
ایشان هم دو تا حدیث خواندند بعد خواهرها رفته بودند برای ژیمناستیک در میدان ورزش، بعد دو تا حدیث خواندند بعد در تلویزیون گفتند که ژیمناستیک خواهران با سخنرانی امام جمعه محترم نماینده حضرت امام افتتاح شد. ایشان رنگش پرید گفت: «من کی برای ژیمناستیک خواهران اعلامیه دادم؟ آمدند گفتند: یک حدیث بخوان و من هم خواندم»
6- استفاده خوب از فرصت برای کشاورزی و تجارت
استفاده از فرصت برای مسائل تولید اقتصادی:
حدیث داریم: حدیث در مسند احمد حنبل است. یعنی حدیث را من از سنیها دیدهام میگوید: «إذا قَامَتِ السَّاعَه». اگر روز قیامت دارد بپا میشود(در قیامت حوادث بهم میخورد خورشید تار میشود زمین لرزه میشود «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ» (تکویر/2-1) میگوید در همان وقتی که کرات و آسمان و زمین بهم میخورد اگر یک نهال در دستت هست میتوانی بکاری، بکار. یعنی در سخت ترین شرایط به نفع تولید. . .
حدیث داریم: حتی در جبهه جنگ اگر زمینه بود برای داد و ستد آنجا هم دست از تجارت برندارید. ما گاهی وقتها استفاده از فرصتمان بد شده متاسفانه بد شده. من نمیدانم دلیل آن چیست حالا اگر کسی اهل یک شهری است دارد میرود و میاید میخواهد یک جنسی هم بیاورد بفروشد میگویند: نه زشت است. چرا زشت است؟ حالا اگر کسی بچه خراسان است میاید تهران مثلا برای دانشگاه حالا دو کیلو هم زعفران خرید و به دانشجوهای دانشگاه زعفران فروخت این مگر ننگ است؟ ما فکر میکنیم کاسبی ضد طلبگی است. کاسبی ضد دانشجویی است. این فرهنگ بسیار بدی است در جامعه ما که میگوییم مثلا یک کسی که دانشجو است یا پزشک است یا مهندس است یا آیت الله است. ایشان نباید کاسبی کند. نه اینطور نیست. حدیث داریم: در مکه میتوانید تجارت کنید، بکنید. حدیث داریم: در جبهه جنگ اگر میتوانید داد و ستد کنید، بکنید. البته به شرطی که ضربه به حج و جبهه نزند. زمانی که وظیفه نیست یا جنگ نیست یا برای دانشجوها مثلا تابستان تعطیل است یا الان اول مهر است درسها جدی نیست میخواهم نیم کیلو زعفران بفروشم. اشکالی ندارد.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِنْ قَامَتِ السَّاعَهُ وَ فِی یَدِ أَحَدِکُمُ الْفَسِیلَهُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَهُ حَتَّى یَغْرِسَهَا فَلْیَغْرِسْهَا»(مستدرکالوسائل، ج13، ص460). اگر زمین لرزه شد نهال در دست داری میتوانی بکاری، بکار و استفاده کن از فرصت.
7- استفاده از فرصت برای دعا کردن
«هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا» (آل عمران/38) گاهی وقتها استفاده از فرصت برای دعا است. «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (ذاریات/18) برادرها در طول سال ما سحرها خوابیم معمولا ماه رمضان به عشق سحری بیدار میشویم حالا ماه رمضان که به عشق سحری بیدار شدی دو رکعت نماز شب بخوان. دو رکعت نماز شب بخوان.
نماز شب هم مثل نماز صبح است پنج تا دو رکعتی و یک یک رکعتی میشود ایستاده دو رکعت آن را بخوانی میشود نشسته خواند دو رکعت آن را بدون قل هو الله میشود خواند. میشود در راه خواند، میشود خوابیده خواند. فقط باید وضو داشته باشیم. قرآن تعریف میکند میگوید: عدهای از اصحاب خدا «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» استفاده از شبهای جمعه. برادران یوسف (ع) آمدند پهلوی بابا گفتند: باباجان! ما بد کردیم یوسف (ع) را انداختیم در چاه. حالا استغفار کن برای ما. فرمود: «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ» (یوسف/98) حدیث داریم. منتظر بود شب جمعه شود. این ویدئو چقدر چیز خوبی است منتها ما بد استفاده میکنیم ما تا چاقو گیرمان میآید فکر میکنیم باید آدم بکشیم. چاقو چیز خوبی است استفاده ما بد است. وگرنه یک کسی ویدئو داشته باشد. و ما مثلا وزارت ارشادمان فیلمهای مفیدی داشته باشد و بچهها بگیرند و خودشان را بالا ببرند چون فیلم، آن است که شما را بالا ببرد. اگر به علم شما به رشد شما به جامعه و عزت و. . . اگر به شما عزت داد این رشد است. ویدئو چیز خوبی است ولی چون ما استفاده بد کردیم از آن، چیز بدی دیده میشود. امام روز اولی که آمد فرمود: ما با سینما مخالف نیستیم با فیلم بد مخالف هستیم. وقتی حضرت زکریا دید مریم (علیها السلام) مائده آسمانی، غذای آسمانی دارد، یک مرتبه استفاده کرد از دعا «هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا»
8- استفاده از فرصت برای تبلیغ کردن
حضرت یوسف (ع) وارد زندان شد دید عجب جایی آمده، دارند بت پرستی میکنند. دید اگر بگوید مردم بت پرستی نکنید کسی گوش نمیدهد مدتی ماند تا دو تا از زندانیهای خواب دیدند تا اینها آمدند پهلوی یوسف (ع) گفتند خوابی دیدهایم تعبیر کن. یوسف (ع) گفت: بسیار خب من خواب را برای شما تعبیر میکنم. اما بگویید ببینم این بتها چیست که شما میپرستید؟ یعنی حضرت یوسف (ع) استفاده کرد از فرصت برای تبلیغ. . (استفاده از فرصتهای تبلیغی). برادرها بیش از ده هزار روحانی پخش شده است در ایران در کوچهها و روستاها روحانی هست برو پیش روحانی مسئله داری بپرس. استفاده کن از فرصت. فردا روحانی برای حوزه به قم و مشهد و اصفهان برمی گردد. دیگر دستت به روحانی نمیرسد ممکن است نمازت غلط باشد بروید بپرسید.
آقای هاشمی رفسنجانی مدت زیادی در زندان بودند. در زندان یک دور تفسیر نوشتند. و من تفسیر ایشان را دیدهام. نکات بسیار جالبی استخراج کردهاند. الآن هم عدهای از برادران در قم روی تفسیر ایشان دارند کار میکنند و انشاء الله چاپ خواهد شد. یک تفسیر بسیار عالی. آقای رفسنجانی زمان شاه در زندان بودند اما از زندان. . . دیل کارنگی میگوید که: اگر لیموترشی گیرت آمد دور نینداز از همین لیموترش لیمونات درست کن. هنر این است.
زنده باد زنهای قدیمی! (البته زنده باد زنهای امروزی و قدیمی هر در دو با هم) این زنهای قدیمی از نوک قیچیها بر میداشتند لحاف درست میکردند به نام لحاف چهل تیکه. خیلی هم قشنگ بود رنگارنگ بود زنهای قدیمی از پارچههای کهنه گیوه درست میکردند. الان گیوه از شبرو خیلی گرانتر شده. ولی دختری که آن گیوه را درست کند دیگر وجود ندارد.
شما به اصفهان نگاه نکنید حالا اینجا تالار انگورستان مال اوقاف هست و شیک است اگر از بسیاری از شهرها از اصفهان و بعضی شهرها بگذریم بسیاری شهرها هنرهای قدیمی و معماری قدیمی دارد. اگر آثار باستانی خراب شود بنایی که آن را بسازد دیگر وجود ندارد.
و حال آنکه اسلام میگوید هنر قدیم را داشته باشید و هنر جدید را به آن اضافه کنید. ما هنر قدیمی را از دست میدهیم هنر جدید را هم نیم بلد هستیم. یعنی طب قدیم را باید بلد باشیم طب جدید را هم به آن اضافه کنیم. الآن طب قدیم را بلد نیستیم طب جدید را هم نیم بلد هستیم.
طلبهها سال چهارم یک کتابی میخوانند به نام لمعه نویسنده کتاب شهید بوده این شهید هم در زندان این کتاب را نوشتهاند(استفاده از فرصت).
آقای ری شهری زمانی که وزیر اطلاعات بود میگفت: من از خانهام تا وزارتخانه بروم و برگردم 40 – 30 دقیقه میرفتم 40 – 30 دقیقه برمی گشتم روزی یک ساعت و نیم در ماشین هستم. شروع کردم چند سالی که وزیر بودم در راه قرآن حفظ میکنم و کل قرآن را ایشان در راه حفظ کرد. (استفاده از فرصت)
ما کتابی داریم به نام 5 دقیقههای قبل از غذا.
9- خاطرهی یکی از آزادگان درباره استفاده درست از فرصت
ایشان یک تذکر خوبی داده گفته است: آزادگانی که در زندانهای عراق قرآن حفظ کردهاند. . . . من پارسال یک آزاده در مکه دیدم با من حرف زد سرم را انداختم پایین. یک خرده دیگر گفت: سرم را انداختم پایینتر و همینطور سرم را تا سجده آوردم پایین. از عظمت این آزاده تا نزدیک سجده خضوع کردم برایتان بگویم چه کرده. گفت: انگلیسی خوب یاد گرفتم. تمام قرآن را تا 8 سالی که آنجا بودم حفظ کردم امسال ماه رمضان غروب مینشستم تا صبح همه قرآن را میخواندم و سی شب سی مرتبه همه قرآن را خواندم و دو سوم نهج البلاغه را هم حفظ هستم. و الآن که آمدهام دانشگاه 44 واحد گرفتهام دو برابر دانشجوهای عادی. و گفت: امروز هم روزه گرفتهام. در مدینه آمدهام پهلوی پیامبر (ص) دعا کنم برای فلانی. آنقدر گفت و گفت تا اینکه من احساس کردم من خاک هستم و او آسمانی. گاهی خدا یک چیزهایی را نشان آدم میدهد میگوید ببین این را ببین بزن گاراژ! تو دیگر خجالت بکش. یکی دو تا نیستند. (استفاده از فرصت)
10- استفاده صحیح از عمر در روایات
امام زین العابدین (ع) در دعای مکارم الاخلاق میگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِی بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِیقَهِ حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا، وَ نِیَّهِ رُشْدٍ لَا أَشُکُّ فِیهَا، وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَهً فِی طَاعَتِکَ، فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ»(صحیفه سجادیه، دعاى20)خدایا اگر عمرم به درد میخورد عمرم بده. «فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ» اما اگر عمرم دارد تلف میشود چراگاه شیطان است، مرا از دنیا ببر.
امیرالمومنین (ع) فرمود: من دروازه بان گوشم هستم. گفتند: یعنی چه؟ گفت: یعنی نمیگذارم هر چرندی وارد گوش من شود. آقای قرائتی! موسیقی حلال هست یا حرام؟ بسم الله الرحمن الرحیم. برای تو حرام است نه به خاطر فقهی به خاطر انسانیت تو. تو حیف هستی گیرم هم از لحاظ فقهی حلال باشد، مگر هر حلالی را باید انجام داد؟ انسان وقت این کارها را ندارد. آن وقت شب نشینیها تا دو بعد از نصف شب عمرمان به چه چیزی صرف میشود؟ حیف! حیف! حدیث داریم: روز قیامت عمر آدم از جلوی چشمش رد میشود آدم نگاه میکند آخ آخ! از این دقیقهها چه استفادههایی میتوانستم بکنم. حدیث داریم: از چیزهایی که در روز قیامت میپرسند این است که عمرت را چه کار کردی و یکی میپرسند جوانیت را چه کار کردی؟ ما یک زنجیر دست میگیریم چهل سال در خیابان.
«إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّهِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَهِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ»(إقبالالأعمال، ص685) در مناجات دارد: خدایا گاهی عمرم را آتش زدم. (هدر دادن عمر).
قَالَ الصَّادِقُ (ع): «الْمَغْبُونُ مَنْ غُبِنَ عُمُرَهُ سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ»(أمالی مفید، ص183) مغبون کسی است که«مَنْ غُبِنَ عُمُرَهُ». امیرالمومنین (ع) میفرماید: نگویید ضرر کردم چون قیمت قالی پایین آمد، ماشین پایین آمد، زمین پایین آمد، اینها ضرر نیست میدانید ضرر چیست؟ ضرر این است که عمرت رفت، چیزی در مشت نیست. نگویید چرا قالی دارم خانه دارم. جوانی دادهای اینها را گرفتهای؟ اگر کمال انسانی نباشد گیرم آدم عمرش را بدهد قالی بگیرد و خانه بگیرد باز انسانیت داده جماد گرفته. لحظههای آخر عمر خیلی مهم است. «لقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَهٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ» (ق/22). قرآن میگوید: روز قیامت چشمت که باز میشود «فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ». همینطور خیره میشوی که چه چیزی داشتم و از دست دادم.
خدایا! از نعمتها امنیت است ما یک زمان در جنگ و آتش بودیم افطار میکردیم، زیر بمباران. امنیت، نعمت است. کل کره زمین رهبرهایشان فاسق است. رهبر عادل نعمت است کل دنیا ترسو هستند، ایران شجاع است. شجاعت، یک نعمت است. امت شجاع، رهبر عادل، امنیت، سلامتی، قداست شبها، روزها، خدایا! هرچه از این نعمتها غفلت شده غفلت ما را با تذکر از این بعد جبران بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»