معادشناسی -8، خوش عاقبتی و بدعاقبتی
موضوع: معادشناسی(8)، خوش عاقبتی و بدعاقبتی
تاریخ پخش: 70/12/25
بسم الله الرحمن الرحیم
1- معاد شناسی
در خدمت نوجوانهای عزیزی هستیم که اهل قرائت قرآن و تعلیم قرآن و تجوید قرآن و مسابقات قرآن، دست خودشان و مسئولین درد نکند. در خدمت برادران و خواهرانی هستیم که بنیانگذاران جمهوری اسلامی بودهاند. بچههایشان چون شهید شدند پدر و مادران دو شهید، سه شهید، یک شهیدند و من از ملاقات روی شما مفتخرم با ملاقات و از اینکه مقایسه میکنیم. میبینیم که بچههای شما کم خوردند و هر چیز داشتند. دادند یک آبگوشتی در جبهه خوردند و جان دادند ولی بعد نگاه میکنیم خود ما خیلی بیش از آبگوشت خوردیم ولی کاری برای اسلام نکردیم.
به هر حال یک دعا میکنم، چون ایام عزیزیست و شما هم پهلوی خدا آبرو دارید، یک آمین بگویید، خدایا! دعا را بعد از سخنرانی باید بکنند حالا من قبل از سخنرانی دعا میکنم به آبروی همه آبرومندان درگاهت به آبروی رسول اکرم و همه ائمه معصومین(ع)و همه آبرومندان و همه شهدا قسم، به ما توفیق بده جوری عمل کنیم که روز قیامت خانواده شهدا و شهدا که دورمان جمع شدند شرمنده اینها نباشیم
بحث ما بحث خوش عاقبتی است. خوش عاقبتی یا بد عاقبتی.
2- دعای سه عالم و عارف
یک قصه بگویم یکی از فضلای تهران میگفت: مشرف شدم مشهد امام رضا(ع) توی حرم دیدم سه تا از علمای درجه یک خراسان و مشهد در سه گوشه حرم مشغول دعا هستند با خودم فکر کردم یکی آن گوشه حرم دعا میکند، یکی یک گوشه دیگر، یکی گوشه دیگر. گفتم: بروم یک سؤال از اینها بکنم. رفتم پهلوی یکی از آنها گفتم: آقا! شما آیت الله بزرگ مشهد هستید اگر یک دعای مستجاب داشته باشی چه دعایی میکنی؟ اگر خدا به شما بگوید یک دعات مستجاب از خدا چی میخواهی؟ میگفت: یک خرده فکر کرد و گفت: اگر یک دعای مستجاب داشته باشم میگویم خدایا عاقبت مرا به خیر کن، پایان عمرم آبروریزی نباشد. گفتم: متشکرم. پاشدم رفتم آن گوشه حرم پهلوی آن آیت الله دیگر او هم از اولاد و از اولیاء و از اوتاد و خیلی غیر از اینکه عالم بود مهم هم بود. یعنی از علمای وارسته بود. گفتم: آقا! اگر شما یک دعای مستجاب داشته باشی چه میگویی؟ میگفت: میگویم عاقبتم را به خیر کن. گفتم: عجب! پاشدم رفتم پهلوی آیت الله سوم یک گوشه دیگر حرم. گفتم: آقا! اگر شما یکی از دعاهایت قبول بشود چه دعایی میکنی؟ گفت: میگویم خدایا! عاقبتم را به خیر کن. میگفت: گیج شدم. اصلاً خوشم آمد که چطور این سه آیت الله در یک زمان توی حرمند، لابد شبها، شبهای مقدسی بوده یا روز، روز مقدسی بوده و چطور شد من به این فکر افتادم که بروم این سؤال بکنم و چطور شد که تصادفاً این سه تا سؤال جوابش یکی شد. این معلوم میشود عاقبت مسأله مهمی است.
خیلی هم آیه توی قرآن راجع به عاقبت داریم آن وقت یک خاطرات بسیار جالبی داریم که من نمیدانم امروز میتوانم توی این ده بیست دقیقه بگویم یا نه ولی سریع حرف میزنم یعنی بحث امروز من را اگر خواسته باشی بپزیش پنج تا سخنرانی حسابی میشود. منتها من این 5 تا سخنرانی را مثل ماستهایی که میریزند توی کیسه آبش برود، بسته بندی میکنم. ولی حرف خیلی فشرده و سریع میگویم
3- انواع آدمها و مرگ آنها
مردم چهار دسته هستند: 1) بعضیها زندگیشان حیاتشان خوب مرگشان هم خوب 2) بعضی حیاتشان بد مرگشان هم بد 3) بعضی حیاتشان و زندگیشان خوب مرگشان بد 4) بعضیها حیاتشان بد مرگشان خوب.
ما چهار رقم آدم داریم در دعاها داریم «اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِیَ الطَّرِیقَهَ الْمُثْلَى، وَ اجْعَلْنِی عَلَى مِلَّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا.» (صحیفه سجادیه/دعاى20) ملت یعنی دین خدایا میخواهم بر ملت تو طبق ایین تو هم بمیرم هم زنده باشم یعنی میخواهم هم حیاتم خوب باشد هم زندگیم خوب باشد هم مرگم. بعضیها با نکبت زندگی میکنند با ظلم و تجاوز حق و ناحق و فحش و غیبت و کمک به طاغوت، زندگی نحسی دارند، بسیار بد هم میمیرند. بعضیها خوب زندگی میکنند. بخور بخور بچاپ بچاپ اما با آبروریزی میمیرند. بعضیها زندگیشان خیلی در فقر و فلاکت خیلی زندگیشان روی شمعک اما خوش عاقبتند.
«وَ اجْعَلْنِی عَلَى مِلَّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا» در دعاها داریم «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا» (مریم/15) وقتی خداوند از پیغمبرش میخواسته تعریف کند میگوید «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ» درود و سلام بر او سلام بر پیغمبر کی «یَوْمَ وُلِدَ» روزی که متولد شد «وَ یَوْمَ یَمُوتُ» روزی هم که دارد از دنیا میرود. سلام خدا بر او روز تولد و روز مرگ. از این پیداست «یَوْمَ یَمُوتُ» این مال خوش عاقبتی است که خداوند روز مرگش به او سلام میکند.
حضرت یوسف(ع) سه صحنه برایش پیش آمد. یکبار در چاهش انداختند. چه کسی؟ برادرانش. یکبار شاه وقت در زندان انداختش، یک وقت هم رئیس شد. حکومت را به دست گرفت. توی چاه افتاد یک دعا کرد. توی زندان هم افتاد یک دعا کرد ولی وقتی حکومت را در دست گرفت گفت: خدایا «تَوَفَّنی مُسْلِماً» (یوسف/101) خدایا! حالا که حکومت را به دست گرفتم خدایا «تَوَفَّنی مُسْلِماً» فوت مرا وقتی قرار بده که وقتی فوت کنم مسلمان باشم یعنی دلم میخواهد وقتی میخواهم بمیرم در حال ایمان بمیرم، بی دین نباشم.
در قرآن داریم خدایا «وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ» (آلعمران/193) من میخواهم با افراد خوب باشم وفات مرا جزو خوبها قرار بده. همین که رسول اکرم(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمود: یا علی! در ماه رمضان شهید میشوی. گفت: شهید بشوم طوری نیست فقط به من بگو دینم سالم میماند؟ یعنی خوش عاقبتم «أَ فِی سَلَامَهٍ مِنْ دِینِی» (بحارالانوار/ج34/ص338) آیا آن وقتی که من شهید بشوم دینم سالم است؟
قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت/30) کسانی که گفتند خدای ما پروردگار ما خداست «ثُمَّ اسْتَقامُوا» آنهایی که گفتند خدا و پایش ایستادند یعنی خوش عاقبت بودند نگفتند: خدا و در بروند. آخر افرادی میگویند خدا بعد سر یک شانه تخم مرغ. فحش میکشند به جان هر چی مسلمان است. اول میگویند خدا ولی بعد پوک در میآیند. کسانی که «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» آنهایی که گفتند خدا و استقامت کردند «تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ» وقت مرگ فرشتهها بر آنها نازل میشود و بشارت میدهد به آنها که خوش عاقبت هستی.
روایت داریم قَالَ الْبَاقِرُ(ع): «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ» (کافی/ج2/ص82) بهترین کارها این است که دوام داشته باشد دو دفعه اذان میگوید بعد دیگر اذان نمیگوید. دو هفته میرود مسجد بعد دیگر نمیرود. ماه رمضان میرود مسجد بعد از ماه رمضان در مسجد را میبندد. «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ» برادرهایی که در مسجد باز شده ماه رمضان رفتید با هم قرارداد بگذارید یک طومار بیاورید در مسجد امضا کنید نمیخواهم بگویم هر روز بروید مسجد. برای اینکه خب یک روز آدم خوابش میگیرد یک روز ممکن است طرف مسافر باشد یک روز ممکن است از خواب بیدار شود لازم باشد برود حمام نتواند بیاید مسجد ولی بالاخره قول بدهند مسجدیها ماهی 5 روز بیایند مسجد 25 شب مرخصی. اگر یک طومار بنویسند هر مسلمانی که توی این منطقه زندگی میکند ماهی 5 روز صبحها بیاید مسجد. خب در مسجد بسته نیست این درست نیست ماه رمضان در مسجد باز باشد 11 ماه بسته. آخر خدا که خدای ماه رمضان نیست. شما هم که نیازت مال ماه رمضان نیست. هم تو همیشه نیاز داری و هم خدا همیشه خداست پیغمبر(ص) فرمود: «مِلَاکَ الْعَمَلِ خَوَاتِیمُهُ» (تفسیرالقمی/ج1/ص290) یک چیزی در ایران میگویند: میگویند جوجهها را باید آخر پاییز شمرد این حدیث. یعنی آخر کار را ببینید هی خوشی نکنید که آقا نمره بیست آوردم صبر کن امتحانهای آخر سال ببینیم چه میکنی؟ اگر فیلمها گولت نزد!
من در اینجا یک تقاضایی هم از برادران پخش بکنم گرچه توجه دارند ولی هیچ مانعی ندارد که توجه دارند توجهشان بیشتر بشود ایامی که بچه مدرسهایها امتحان دارند فیلم شیرین نگذارید چون بچه یک نگاه به درسش میکند یک خرده فیلم میبیند یک خرده درس میخواند و بالاخره این فیلم شیرین باعث میشود که مثلاً فردا 700 هزار تا پسر رفوزه میشود، تجدید میشود. یک میلیون رفوزه و تجدید به خاطر اینکه فیلم خوبی در وقت بدی پخش شد. فیلمهای شیرین را وقت امتحان بچهها نباید پخش کرد. باید ببینیم امتحانها چی میشود.
4- حفظ عمل از اصل عمل مهمتر است
قَالَ الصَّادِقُ(ع): «الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ» (کافی/ج2/ص16) کار، مهم نیست حفظ کار مهم است. قالی را آدم چند ماه میبافد اما نگهداری قالی مهم است. ازدواج آسان زن داری مهم. زایمان مشکلش چند روز، بچه داری چند سال. همیشه حفظ چیزی از خود چیز مشکلتر است. آدم زود چپه میشود.
شما صبح که نماز میخوانی از صبح تا ظهر ممکن است همین نصف روز چپه بشوی و لذا ظهر میگویند«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) گفتی دو مرتبه از نماز ظهر تا عصر ممکنه چپه بشوی مثل راننده راننده، هر لحظه ممکن است تصادف کند یا هر لحظه ممکنه پنجر بشود یا هر لحظه ممکنه شوفر خوابش بگیرد و لذا هی میگوید «اهْدِنَا الصِّراطَ…» روزی ده مرتبه ما توی نماز هی باید بگوییم «اهْدِنَا الصِّراطَ» از این که هی میگوییم خدایا براه حق هدایتمان کن پیداست آدم زود راه را گم میکند دیدید جادهها را، بعضی جادهها که خطرناک است، سی متر میروی میگوید جاده خطرناک است، خطر! دویست متر خطر! 100 متر خطر! 50 متر خطر! از اول همینطور میگوید 1000 متر خطر! 800 متر خطر! این که میگوید خطر! خطر! پیداست خطرش جدی است. جایی که خطرش جدی است جادهها که خطرش جدی است، تابلویش زیاد میشود. ما که زیاد باید بگوییم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» ظهر «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» عصر «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» مغرب «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» عشاء «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» این پیداست آدم زود کج میشود. یک مقاله، یک فیلم، یک کلمه آدم را ممکن است منحرف کند.
آیاتی داریم راجع به بد عاقبتی. چطور آدم بدعاقبت میشود؟ قرآن میگوید «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ» (روم/10) کسانی که گناه بکنند عاقبت این گناه این است که بی دین میشود یعنی گناه میکند یک گناه دیگر یک گناه دیگر یک گناه دیگر، عوضی میشود.
تروریستی را آوردند توی دادگاه. قاضی به او گفت: چند نفر را ترور کردی؟ گفت: هیجده نفر را. گفت: چیزیت نشد. گفت: اول چیزیم شد تا زدم افتاد، یک تکان خوردم اما بعد دیگر آسان شد یعنی آنی که مهم است. آدم با سیگار اول سرفه میکند با سیگار اول اوه اوه میکند. دیگر دو سه تا که کشیدی دیگر اوه اوه نمیکنی. خطر اول است. و لذا در دعای کمیل میگویی «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَم» (مصباحالمتهجد/ص844) خدایا! بیامرز گناهی را که پرده پاره میشود پرده که پاره شد سیگار اول را که کشیدیم دیگر بعدش آدم برایش آسان میشود. مهمترین گناه، گناه اول است. آن وقت راه باز میشود برای گناه بعدی.
آیاتی داریم «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» (بقره/217) خیلی آیه داریم «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» یعنی کار خوب خیلی کرده اما مثل استخری که سوراخ دارد یا استخری که پر میشود اما بعد زیر آبش را میزنند، یک گناه میکند همه عبادات ماه رمضان کشیده میشود، یک ماه رمضان روزه گرفت پایان ماه رمضان یک چیزی گفت حبط میشود. خیلی هیزم جمع میکند بعد یک کبریت میزند. خیلی مراعات بهداشت میکند بعد یک قاشق سم میخورد. خیلی خدمت به استادش میکند بعد میآید سر بچهی استادش را میبرد. یک قاشق سم همه زمانهایی که مواظب بهداشت بودی را از بین میبرد. خلاص! گاهی افرادی هستند با یک قاشق سم با یک جرقه یعنی خودشان «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» استخر را سوراخ میکنند قرآن میفرماید «اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (نساء/137) افرادی ایمان دارند ولی بعد بد عاقبت میشوند کافر میشوند، اعمالشان حبط میشود.
در اصول کافی بابی داریم «بَابُ الْمُعَارِینَ» (کافی/ج2/ص417) یعنی در این باب افراد معار مطرح شدند. معار یعنی چه؟ معار از عاریه است. عاریه و معار عاریه یعنی قرضی. میگویند ظرف را عاریه بده. افرادی هستند 70 سال ایمانشان عاریهای است. از خودشان نیست لحظه مرگ ایمانشان گرفته میشود، دست خالی میروند. حالا علامتی که چه کسی معار هست؟ چه کسی دینش حقیقی و چه کسی دینش عاریهای؟ اگر گفتار با کردار یک جور بود «أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ» (حجرات/15) اینها صادقند اما اگر چیزی میگوید و در قلبش چیز دیگری میگذرد. مثلاً میگوید که دنیا ارزش ندارد یعنی بنداز، من بردارم. میگویند دنیا ارزش ندارد اما خیلی پهلویش ارزش دارد. یک چایی کمرنگش بدهی قهر میکند. کسی که گفتهاش با قلبش فرق میکند، معار است.
«وَ لا تَکُونُوا کَالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ أَنْکاثاً» (نحل/92) قرآن میگوید مثل آن زنی نباشید که پنبهها را نخ کرد بعد دو مرتبه نخها را تابش را واتابید. بعضی افراد خودشان را مریض میکنند اول میگوید: هوا گرم است، کاهو میخورد بعد میگوید ضعفم گرفت خرما میخورد بعد میگوید گرمم شد. ماست میخورد بعد میگوید سردم شد مربا میخورد. باز میگوید گرمم شد آبلیمو میخورد باز… همهاش هی سردش میشود و گرمش میشود. بابا! هیچی نخور. هیچ طوریت نمیشود افرادی هستند هی گناه هی ثواب هی گناه، خودشان تار و پود کارشان را خراب میکنند پیغمبر(ص) فرمود: «لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُ خَائِفاً مِنْ سُوءِ الْعَاقِبَهِ وَ لَا یَتَیَقَّنُ الْوُصُولَ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ حَتَّى یَکُونَ وَقْتُ نَزْعِ رُوحِهِ وَ ظُهُورِ مَلَکِ الْمَوْتِ لَهُ» (تأویلالآیاتالظاهره/ص524) مومن همیشه باید از بد عاقبتیش بترسد مؤمن همیشه باید بترسد یعنی هیچ وقت مطمئن نباشد. حتی انسانی که عالم و آیت الله است باید بترسد. پدر شهید، خانواده شهید باید بترسند. مؤمن، متقی، آیت الله. چون ممکن است آدم بچهاش را داده باشد، پهلوی خدا آبرو داشته باشد اما بعد یک کاری بکند، یک کاری بکند آن قدر خدای نکرده گرفتار بشود که آن ثوابها از بین برود. هیچکس نمیتواند به خودش مطمئن بشود. هشدار برای همه چون حضرت امیر(ع) فرمود: «کل مخلوق یجری إلى ما لا یدری» (غررالحکم/ص130) همهی ما داریم به سوی یک جایی میرویم که نمیدانیم. یعنی عاقبت معلوم نیست چیست. ساحرها ساعت 8 آمدند آبروی موسی(ع) را با سحر و جادو بریزند، 30: 8 ایمان آوردند گفتند «قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى» (طه/70) ایمان آوردیم. فرعون گفت: شما را من دعوت کردم که با سحر و جادو ضد موسی(ع) بشوید. گفتند: بله ما آمدیم که ضد موسی(ع) بشویم اما معجزه موسی(ع) را که دیدیم، فهمیدیم نمیشود ضد موسی(ع) شد، راست میگوید. یعنی ساعت 8 ضد موسی بودند 30: 8 اول طرفدار موسی(ع) شدند. این طوری است عاقبت. آدم نمیداند عاقبتش چه میشود؟
افطاری میدهد بعد به شوهرش میگوید که من، به تو افطاری دادی این همه زحمت کشیدم. هیچی منت میگذارد خانم به شوهرش میگوید که من بودم که برای مهمانهای تو افطاری پختم. منت میگذارد. مرد یک پولی میدهد، خانمش را میبرد مکه، عمره. سوریه، مشهد. حضرت معصومه(س) زیارتی، تفریحی، پارکی، یک جایی میبرد، بعد میگوید: دیروز 500 تومان خرجت کردم. مرد منت میگذارد، کارش را خراب میکند. زن منت میگذارد، کارش را خراب میکند. قرآن میفرماید: «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264)
من یکی دو تا نمونه برای شما از بد عاقبتیها بگویم، که چه جوری شد بدعاقبت شدند.
5- نمونهای از بد عاقبتی
نمونههای سوء عاقبت: نمونههای زیادی دارد. چند تا نمونهاش را بگویم. یکی از آن نمونهها ثعلبه بود. این کلمه را یاد بگیریم. ثعلبه در جنگ بدر یار اسلام بود اول توی جبهه شرکت میکرد. به پیغمبر(ص) گفت: دعا کن وضعم خوب بشود. حضرت یک خرده طفره رفت. گفت: همینطور که هستی بهتر است، خیلی صلاحت نیست پولدار بشوی. دیگر مسجد نمیآیی. گفت: نه، قول میدهم مسجد بیایم. بالاخره پیغمبر (ص) دعا کرد و کم کم وضعش خوب شد گاو و گوسفند و بزغاله و میش و قوچ… دید مدینه جاش نیست رفت مزرعههای اطراف دیگه کم کم مسجد نیامد جمعهها میآمد دیگر نماز جمع هم نمیرفت فقط از مردم میپرسید پیغمبر (ص) حالش چطور است؟ میگفتند: الحمدلله. میگفت: سلامش برسانید. قانون زکات که آمد حضرت فرستاد که زکات بگیرند. گفت: بروید پهلوی ثعلبه، بگویید وضعت خوب شده مالیات بده. گفت: اِه! مالیات برای چی؟ آقاجان! خب دولت خرج دارد. جنگ خرج دارد. گفت: ما نمیدهیم. آیه نازل شد. آیهاش این است «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحینَ» (توبه/75) بعضی از مردم با خدا قول میدهند شرکت با اباالفضل، یا ابوالفضل وضعم خوب بشود تومنی یک قرانش مال تو «لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ» قول میدهند که اگر خدا از فضلشون به آنها داد «لَنَصَّدَّقَنَّ» بعضی از مردم قول میدهند که خدایا! به ما پول بده. یک ماشین به ما بده. هر کسی کنار خیابان توی برف و بچه بغل بود، سوارش میکنم «فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ» (توبه/76) همین که ماشین دارد گاز میدهد، همین که خدا به او داد بخل کرد، نداد و بالاخره آمدند. گفتند: خبر داری پیغمبر فرستاده زکات بگیرد به او ندادی آیه برایت نازل شد« که بعضی مردم نامردند قولشان قول نیست» ناراحت شد، آمد زکات بدهد، پیغمبر (ص) دیگر قبول نکرد و بالاخره کارش به جایی رسید که منافقین وقتی میخواستند مسجد ضرار بسازند، بودجه مسجد ضرار را جناب ثعلبه داد. او که بود، در بدر شمشیرزن بود، یار پیغمبر (ص) بود. چی شد؟ بودجه مسجد ضرار را داد. مسجد ضرار، مسجدی است که منافقین ساختند، علیه مسجد پیغمبر(ص). مسجدی ساختند که منافقین در آن جمع شوند. گفت: پول مسجد منافقین را من میدهم. زکات به مومنین نداد. زکات به رسول الله (ص) نداد اما پول مسجد ضرار را داد.
در جامعه ما آدمهایی هستند ماه رمضان میآید شهدا را دیدند تشییع جنازه شهدا را دیدند پدران و مادران یک شهید دو شهید سه شهید را دیدند آوارهها را دیدند مشکلات را دیدند آزادگان و اسرا را دیدند و… پول ندادند آن وقت برای عروسی دامادش و دخترش و دامادی پسرش چنان راحت 100 هزار تومان خرج میکند. آن زمانی که گفتند: خرجی یک بسیجی در سه ماه 20 هزار تومان میشود. یک 20 هزار تومان برای یک بسیجی خرج نکرد. حالا 100 هزار تومان میدهد برای چی؟ برای یک چیز الکی. جزای کسی که پول به رسول الله (ص) ندهد این است که پول بدهد برای مسجد منافقین. البته نمیخواهم بگویم پول خرج کردن برای پسر و دختر مثل مسجد منافقین است. آن هم خوب است، پسر و دختر هر که دارد آن مقداری که حلال است، خرجش کند و توی جامعه تنش به وجود نمیآورد.
این هم ثعلبه بدعاقبت. در این چند دقیقه حرفهایمان را جمع کنیم. بحثمان درباره خوش عاقبتی بود و بدعاقبتی بود. جلسه بعد هم هست چون خیلی خاطراتی دارم از یک آدمهایی که استاندار بودند، چپه شدند. فرماندار بودند، قاضی بودند، عالم بودند، رزمنده بودند، انقلابی بودند، چه خوبهایی، بد شدند و چه بدهایی، خوب شدند. خاطراتی دارم که جلسه بعد میگویم. این جلسه نتوانستم بگویم. حالا نمیدانم چه زمانی بحث را گوش میدهید؟ ولی بالاخره ماه رمضان است و قبل از افطار یک دعا کنید. دعایتان این باشد:
خدایا! تو را به مقام محمد و آل محمد(ص) خودت همه ما را، دختر و پسر ما را، امت ما را، رهبر ما را، مسئولین ما را، خدایا! دین ما را، مرز و بوم ما را، فکر ما را، عقائد ما را، ناموس ما را، حفظ بفرما.
از هر رقم انحراف و بدعاقبتی و رسوایی ما را حفظ بفرما.
ما را از کسانی قرار بده که هم حیاتمام حیات طیبه باشد هم مردنمان مردن با حسن عاقبت.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»