موضوع بحث: خرافات
تاریخ پخش: 21/02/68
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
1- عقاید غلط یا خرافات
در خدمت برادران بسیجی از همهی اقشار هستیم. اولین شب جمعهی بعد از ماه رمضان را برای مطرح کردن عقاید غلط مناسب دیدم. یعنی همان خرافات که در همهی اقوام و ملل و. . . وجود دارد. هم عقاید صحیح وجود دارد و هم عقاید غلط. همان طور که در مقابل پول صحیح پول غلط و تقلبی هم هست. و در مقابل هر صحیحی، غلط وجود دارد و هر جا چیز صحیحی جا میافتد، افراد رند و زرنگی از این حالت استفاده میکنند و چیز مصنوعی و تقلبی آن را هم درست میکنند.
قرآن در بارهی خرافات، آیات فراوانی دارد و بیشترین موارد آن هم عقاید انحرافی شرک بوده است و گمان نکنید الآن بت پرستی تمام شده است و امروزه دهها میلیون انسان داریم که عقاید خرافی دارند و این چیزهایی که واقعیت ندارند، ممکن است شعر، قصه دینی، خانوادگی، ملی، و. . . باشد و دامنهی وسیعی دارد.
قرآن میفرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ»(لقمان/6) شخصی بود به نام نذربن حارث که تاجر بود از مردم پرسید چرا پیرامون پیامبر جمع شدهاید؟ مردم گفتند: او تاریخ گذشتگان و سرگذشت عاد و ثمود را برای ما میگوید. او گفت: من به ایران سفر کردهام و قصههایی میدانم که به جای این که به آیات قرآن گوش دهید برای شما میگویم. این تاریخ چه تاریخی است؟ پول میدادند و قصههایی راجمع میکردند و از این قصهها چیزهایی را میبافتند. البته من انگیزهها و ریشهها و آثار و ابعاد خرافات را خواهم گفت.
1 – انگیزهی خرافات اهداف خرافات آثار خرافات ابعاد خرافات:
2- ریشه خرافات گاهی حدس و خیال است
گاهی حدس و خیال ریشهی خرافات است. مثلاً ماشین فرد پنچر میشود و او حدس میزند که سفر به آنها خوش نگذرد یا همین طور کلاغ میخواند. یا کفش روی کفش سوار میشود میگوید فکر میکنم سفری پیش بیاید. مثل کسی که میگفت: میدانی چرا کاشان گرم است؟ چون کاشان شین دارد. شمر هم شین دارد. چون آن روزی که شمر کربلا بود هوا گرم بود. کاشان هم گرم است و آسمان و ریسمان را به هم میبافند. قرآن در مورد حدس میفرماید: «وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُون» (انعام/116) عدهای فقط روی حدس زندگی میکنند و خدا در مورد این افراد میفرماید: مرده باد کسانی که بی دلیل و روی خیال کاری را انجام میدهند. سوء ظنهای ما به افراد از روی حدس است. پای حدس باید به جایی بند باشد و خداوند نمیفرماید: مرده باد افرادی که بدون پایگاه فردی به چیزی معتقد میشوند.
3- تلقین و تبلیغ از عوامل خرافات
2 – تلقین و تبلیغ:
مادرها برای ترساندن بچه میگویند: «لولو پشت در است» یا چراغها را خاموش میکنند در حالی که خاموش بودن چراغ و تاریکی ربطی به ترس و لولو ندارد ولی بچه میترسد. فرعون تبلیغ میکرد که: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى»(نازعات/24) من پروردگار عالی شما هستم. مردم هم میگفتند: «انت رب الاعلی»
نقل میکنند که شخصی سوار خر بود و به جایی رسید و خر را جلوی خانقاه بست و داخل شد. دید درویشها مشغول ذکر هستند و او هم نشست. دیدند او ناشی است. خواستند او را دست بیندازند، خر او را فروختند و غذایی گرفتند و در حال خوردن ذکر میگفتند که خر برفت و خر برفت و خر برفت. او هم از ماجرا خبر نداشت و او هم با آنها میگفت: خر برفت. بعد از خوردن غذا سراغ خر رفت و نبود و وقتی از ماجرا مطلع شد اعتراض کرد که چرا به او خبر ندادند و آن کسی که آن جا بود گفت: من دیدم خودت هم میگویی خر برفت، گفتم: حتماً خودت میدانی و اجازه دادهای.
4- تقلید نابجا از عوامل خرافات
3 – تقلید نابه جا:
تقلید جاهل از عالم خوب است، ولی تقلیدی که در قرآن منع شده، تقلید جاهل از جاهل است، مثل بت پرستان که از پدرانشان تقلید میکردندو قرآن میگفت: پدرانتان هم نفهمیدند.
امام صادق منزل کسی آمد و گفت: خانهات خیلی تنگ است، تو که پول داری! او گفت: خانهی پدرم و جد پدریم است. امام فرمود: هم آنها نفهمیدند و هم تو نمیفهمی. آدم باید کفشی بپوشد که اندازهی پایش باشد، نه این که به خاطر مد، کفش تنگ بپوشد و این است که شاعر میفرماید: «ای دو صد لعنت بر این تقلید باد» تقلیدی که انسان نمیداند چه کفش یا لباسی بپوشد.
همه میدانند ران کلفت است و ساق باریک، ولی برای ران تنگ میدوزند و برای ساق، گشاد میدوزند. انسان باید اختیار ریش و سبیلش را خودش داشته باشد و هر طور که به صورتش برازنده است اصلاح کند. نه این که همه هیپی شدند، او هم هیپی بشود. البته اصل این است که نظر اسلام چیست؟ و اگر اسلام نظری نداشت هر کدام رامناسب تشخیص دادید.
5- توطئه دشمن و جهل مردم از عوامل خرافات
4- توطئهی دشمن:
یعنی گاهی دشمن برای این که حرکت مقدسی را تحقیر کند، توطئه میکند و دهن به دهن چیزی را ولوله و تبلیغ میکند. مثل این که در اوج راهپیماییهای قبل از انقلاب، در بین مردم حرف انداخته بودند که عکس امام در ماه است.
ما 4 امام در قبرستان بقیع داشتیم که گنبد و بارگاه داشتند. فکر لعنتی وهابیها این بود که باید قبرستان و گنبد و بارگاه خراب شود. مردم ایران راه پیمایی کردند که چرا قبر امام حسن مجتبی(ع) خراب شده است؟ آن وقت از راهپیمایی عکس برداری کردند و گفتند که مردم راه پیمایی کردهاند که ما احمد شاه را نمیخواهیم و رضا شاه را میخواهیم و از این دست نمونهها فراوان است و مردم ساده هم راحت قبول میکنند. عکس مرحوم مدرس را روی 10 تومانی آوردند، کسانی که نمیخواستند عکس ایشان روی اسکناس باشد این قدر گفتند: عکس را زیر نور نگاه کنی فلان طور میشود، آن طرفی بگیری فلان طور میشود و. . . و بازی در آوردند و معلوم بود که این توطئهای است تا عکس ایشان روی اسکناس نباشد.
5 – جهل:
جهل هم یکی از ریشههای خرافات است. علل طبیعی حوادثی چون سیل و زلزله را نمیداند و به دنبال خرافه میرود. درس نخوانده است و امتحان را خراب میکند. میگوید: امروز فلانی را دیدم برای همین روز نحسی بود. البته در این جا بگویم که تا آخر اردیبهشت، برای سوادآموزی، اسم نویسی میکنند و ما سالی دو بار نام نویسی میکنیم. مهر و آبان و دیگری فروردین و اردیبهشت و کسانی که سواد ندارند 6 ماه بیایند و خواندن و نوشتن رابیاموزند.
6 – از حادثهی جزئی، قاعدهی کلی میسازد:
یک روز سه شنبه پولش گم شده است ولی میگوید: اصولاً سه شنبهها نحس است.
6- گاهی خواب عامل خرافات است
7 – خواب دیدن:
البته خوابها هم ممکن است حق باشد و هم باطل. مثلاً شتر در خواب بیند پنبه دانه. یعنی چیزی را که کمبود دارد و دنبالش میگردد در خواب میبیند، چون بهترین غذای شتر پنبه دانه است. مثلاً خواب میبیند که فلانی، فلان کار را کرده است. بیدار که میشود میگوید: من میدانستم فلانی آدم خوبی نیست. یا خواب میبیند 4 سگ به او حمله کردهاند و فردا صبح 4 نفر را میبیند، میگوید: اینها همانها هستند و تطبیق میدهد.
در میان زنها و بچهها و. . . خرافات بیشتر است. اما علت آن بی سوادی است. و چون زنها بیشتر بی سواد هستند این طور است و گرنه ربطی به زن بودن ندارد.
پیامبر ما فرزندی به نام ابراهیم داشت و از دنیا رفت. همان موقع خورشید هم گرفت. مردم گفتند: پیامبر ما آن قد خوب است که وقتی فرزندش از دنیا رفته است، خورشید گرفته است. پیامبر که این فکر خرافی را دید، بالای منبر رفت و فرمود: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ یَجْرِیَانِ بِأَمْرِهِ مُطِیعَانِ لَهُ لَا یَنْکَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَیَاتِهِ»(کافى، ج3، ص208) خورشید و ماه از نشانههای خداوند هستند و «یَجْرِیَانِ بِأَمْرِهِ» خط سیر و قانون و فرمول حرکتی دارند که بر طبق آن حرکت میکنند «لَا یَنْکَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَیَاتِهِ» با مردن و زنده شدن کسی خورشید وماه نمیگیرد.
اهداف خرافات:
7- فریب مردم و خراب کردن چهرهها از اهداف خرافهسازان
البته گمان نکنید خرافات و عقاید غلط فقط در شرق است. بلکه در غرب هم اگر همین اندازه نباشد، کمتر نیست.
1- استعمار: یعنی دشمن میخواهد مردم را فریب دهد و سر کسی را شیره بمالد. زنی نزد کسی آمد و گفت: که یک دعایی بده که امسال زمستان هوا گرم شود. او گفت: هوا خودش گرم خواهد شد. ولی او گفت: باید دعا بنویسی تا گرم شود. هر چه خواست به او بفهماند که سرما و گرما تحت قاعده و فرمول خاصی است، او اصرار کرد و بالاخره او گفت: 70 روز بعد از نماز صبح صلوات میفرستی. – اگر 70 روز از زمستان بگذرد، بهار میآید و هوا گرم خواهد شد.
2 – خراب کردن چهرهها و حقایق
هر تشنهای آب میخواهد، اما کسی میخواهد شما آب نخوری برای همین سوسک را میکشد و میاندازد در آب تا شما را از آب دور کند. چون میداند شما آب را دوست داری. افرادی، افرادی را دوست دارند و استعمار نمیخواهد که برخی در جامعه محبوب باشند. برای همین چیزی را شایعه و یا نقل میکند تا آن طرف را خراب کند. بد نیست بگویم: امام رضا را گرفتند و در زندان انداختند ولی نمیخواستند بگویند زندان است. چون امام کاظم در زندان بود و آبروی هارون رفت و مأمون نمیخواست مثل پدرش شود. برای همین امام را در خانه حبس کردند و به مأمور جلوی خانه گفتند: بگو کسی حق ملاقات ندارد و میان مردم پخش کردند که امام گفته است همهی مردم بردهی ما هستند و امام فرمود: خدا لعنت کند کسانی را که به خاطر بد جلوه دادن ما، این خرافهها را در جامعه پخش میکنند.
گاهی هم ممکن است کسی را دوست داشته باشند و از روی محبت به او چیزی ببندند. مثلاً گروهی دارم تحت عنوان «غلات» یعنی غلو میکنند، یعنی اولیای خدا را آن چنان بالا میبرند و. . . خلاصه غلو که کردی طرف پس میزند. ماه هم مثل زمین یک کره است و ممکن است شکاف بردارد. گروهی از پیامبر معجزه خواستند تا ماه را دو نیم کند که اگر ماه دو نیم شد ما به تو ایمان میآوریم. پیامبر هم دعا کرد و خدا ماه را دونیم کرد و کار چندانی نبود و قرآن هم میگوید: «وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» یعنی به دعای پیامبر ماه دو نیم شد «اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»(قمر/1) چندی پیش ساختمانی کشف شده است که در تاریخ آن نوشته شده که پایان بنایی آن، شبی بوده که ماه دونیم شد. تا این جا درست، ولی بعد میگویند: «ماه رفت داخل یقهی پیامبر، نصفیاش از این آستین و نیم دیگر از آستین دیگر بیرون آمد» یعنی نصف شدن قابل تعقل و عقلانی است، ولی کرهی بزرگ رفتن داخل آستین پیامبر خلاف عقل است. چون چیز بزرگ داخل چیز کوچک نمیرود. جالب این است که یقه و آستین هم پاره نشده است.
گاهی مبالغه میکنند. کسی روضه میخواند و میخواست بگوید: «زهری که به امام حسن مجتبی دادند زهر خیلی کشندهای بود» گفت: «زهری به ایشان دادند که اگر آن را به کوهها میزدند منفجر میشد» کسی پرسید پس چرا کوزهای که زهر در آن بود منفجر نشد؟ امام حسن مجتبی این قدر فضیلت دارد که لزومی به دروغ گفتن نیست.
یا گاهی میگویند: فلانی با این که نماز خوان نیست ولی آهش میگیرد. خانم خواب دیده سید بزرگواری به او شربت داده است، میگوید: خود حضرت ابوالفضل بود. ما میگوییم خانم، شما که نه وضع حجابت درست است، نماز و روزه هم که به جا نمیآوری، فکر میکنم این سید بزرگوار شیطان باشد.
نحس بودن هم غلط است و متأسفانه در اروپا و آمریکا هم 13 را نحس میدانند و خرافات است. البته هر چه آنچه خرافات است در تلویزیون لازم نیست گفته شود، چون در هر محلهای روحانی و عالم و دانشمند وجود دارد و اگر ادله عقلی است، یا قرآن و حدیث است قبول کنید و گرنه نپذیرید. پس یکی یکی از من نپرسید کدام خرافات است و کدام نیست؟
8- رسیدن به پول، سرگرمی، بزرگ کردن افراد توصیه ضعفها از هدفهای خرافهسازان
3- رسیدن به دنیا(مال و پول)
گاهی درست کردن و دامن زدن به یک خرافات برای پول در آوردن است و مثل قلک است. گاهی ممکن است برای کسی که مشخص نیست که چه کسی است سر و صدایی راه بیندازند تا از او پول در بیاورند.
کسی میخواست از خط ویژه بگذرد ولی میترسد پلیس او را بگیرد، برای همین به دیگری گفت: تو خودت را به مریضی بزن من هم میگویم او در حال مردن است و او را به بیمارستان میبرم. پس گاهی برای عبور از خط ویژه، مرده درست میکنند. یا از مرحوم ابوی و جد و. . . بت میسازند تا مردم دست او را ببوسند. البته کسانی هم هستند که از اولیای خدا هستند و اینها با هم مخلوط میشود.
4- سرگرمی و گمراه کردن
5- بزرگ کردن افراد
در الغدیر علامه امینی نقل میکند برای این که افرادی را بزرگ کنند چه کارهایی کردهاند یعنی چقدر دروغ گفتهاند تا یک نفر را بزرگ نمایند. فلانی را مستجاب الدعوه میکنند.
حضرت امیر شبی هزار رکعت نماز میخواند، ولی اینها برای این که بگویند چیز مهمی نیست، چندین تارک الصلوه راهم گفتند که شبی هزار رکعت نماز میخوانند و گاهی برای شکستن و خرد کردن کسی، مشابه او را درست میکنند و این از کارهای سیاسی است.
6 – توجیه ضعفها:
گاهی انسان قدرت و لیاقت انجام کاری را ندارد و مردم هم فهمیدهاند و برای جبران ضعف خودش میگوید: فلانی هم این طوری بود. مثلاً من بالای منبر چیزی را فراموش میکنم و از شرق و غرب مثال میآورم.
آثار خرافات:
9- یکی از آثار خرافات جدا کردن مردم از دین واقعی است
آثار خرافات این است که بسیاری از آدمها را از دین واقعی جدا کرده است. مثل افرادی مانند فروید و راسل پیدا میشوند و میگویند روزگار دین تمام شد و دنیا، دنیای علم است. گفتند: تاریخ سه مرحله دارد: 1 – عهدخرافات 2- عهد مذهب 3- روزگار یا عهد علم.
و به این دلیل عدهای از مذهب فرار کردند، چون خیال کردند مذهب با خرافات مخلوط است و با علم مخالف است. البته برخی مذاهب هم همین طور هستند. چون کتابهای مذهبیشان بر خلاف قرآن دست خوش تحریف شده است. مثلاً هست که خدا از آسمان پایین آمد و با یعقوب کشتی گرفت و یعقوب خدا را بر زمین زد و شصت پای خدا را دندان گرفت. خوب وقتی کسی این حرفها و چرندیات را میبیند، میگوید: روزگار دین و مذهب تمام شده است و این مثل همان سوسکی است که در ظرف آب مانع از آب خوردن میشود. به همین خاطر علی(ع) میفرماید: جنایتی که میکنند، اضافه کردن همین خرافات است که باعث میشود مردم از دین فرار کنند. خرافات مانند مگسی که بر روی خرما مینشیند، بر روی حقیقت مینشیند، پس مواظب باشیم. قرآن میگوید: عدهای میگفتند: «قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ»(آل عمران/181) یعنی خدا فقیر است و ما چیزی داریم و غنی هستیم «أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَکُمُ الْبَنُونَ»(طور/39) پسران مال ما هستند و دختران برای خدا.
در بارهی پیامبران گفتند: تو اگر پیامبری باید خانهای از طلا داشته باشی یا باغ انگور داشته باشی. پیامبر هم میگفت: ازمن باید معجزه بخواهید نه طلا، مگر من زرگر هستم. در بارهی رهبری و معاد میگفتند: «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ»(آل عمران/24) و دربارهی معاد عقاید خرافی داشتند.
عدهای از بنی اسرائیل میگفتند: اگر هم ما در قیامت جهنم برویم، روز میرویم! یعنی همان زمانی که اجداد ما گوساله پرست شدند. «لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَهَ تَسْمِیَهَ الْأُنْثى»(نجم/27) یعنی اسم دختر روی فرشتگان میگذاشتند. هنوز هم برخی گنبدها و آثار باستانی هست که عکس فرشته را با بال و سینه کشیدهاند یا خورشید را عکس دختر میکشند و خرافات غوغا میکند. البته کسی نمیگوید که من خرافات میگویم. «کس نگوید که دوغ من ترش است» و حرفهای خود را مکتبی و مذهبی میداند ولی باید مواظب باشیم که سند هر حرفی یا باید عقل باشد و یا وحی.
10- خرافات ضد عقل است
البته هر چیزی که به نظر ما غیرواقع بود، خرافات نیست. ما چند برنامه داریم، یک زمان فوق عقل است، یک زمان طبق عقل است و یک زمان ضد عقل است. خرافات ضد عقل است. ولی لازم هم نیست که همه چیز طبق عقل باشد، بلکه ممکن است ضد عقل نباشد، ولی طبق عقل هم نباشد، یعنی مافوق عقل باشد. پس قرار نیست تعداد رکعتهای نماز صبح طبق عقل باشد و همه چیز طبق عقل باشد، چون خیلی چیزها را ما نمیفهمیم.
اسلام میگوید: گوشت خوک حرام است و ما دلیل آن را نمیفهمیم. تازه فهمیدهاند فلان کرم در آن وجود دارد ولی از سوی دیگر گفتهاند اگر در فلان درجه حرارت داده شود، این کرمها از بین میروند. ولی به هر حال ما میگوییم حرام است. چون ممکن است چیز دیگری هم مثل کرم باشد که ما مدتها نفهمیم. هر چه از علما و انبیا دورتر شویم، دایرهی خرافات بیشتر میشود.
فال در اسلام نداریم «طِیَرَهَ» فال بد است. چشم زخم هست ولی شناسایی کسی که چشم شوم دارد با تخم مرغ و زغال و. . . که «طِیَرَهَ» است، وجود ندارد و این بدبینی در اسلام غلط است. یکی از وظایف انبیا برداشتن خرافات از جامعه بوده است. مثلاً قرآن در آیهای میفرماید: که ای «زن زید» برو پسر خواندهات را بگیر و با او ازدواج کن تا مردم خیال نکنندکه ازدواج با زن پسر خوانده نحس است.
برخی خرافات بین المللی هستند، مثل نحس بودن 13 که در ایران و اروپا و آمریکا هست. ولی برخی خرافات کشوری یا شهری و یا مربوط به یک روستای خاص هستند. و حتی خرافات خانهای یا فردی هم داریم میگوید: من به فلان مسئله عقیده دارم. مثلاً کسی از مشهد امام رضا با من تماس میگیرد که من مرید شما هستم، برای من استخاره کنید. و در حالی که در مشهد مملو از عالم و روحانی است و میخواهد(مثل ماجرای خر برفت و خر برفت) من را گول بزند. پس باید مواظب باشیم نه کسی را بی جهت بالا ببریم و نه نسبت به کسی سوء ظن داشته باشیم و هر اعتقادی را از روحانی و دانشمند محله بپرسیم که این به قرآن یا حدیث و تفکر علمی بند هست و یا خیر و گر نه دنبال آن نرویم.
خرافات توکل است. پس اگر وسوسه شدید که نکند فلان چیز بد باشد به محرومان کمک کنید، چون صدقه رفع بلا میکند. خیر برسانید تا خدابه شما خیر برساند. بحث خرافات بسیار است ولی وقت ما اندک است و از من مسائل مختلف را میپرسند ولی من همه چیز را نمیدانم.
می گویند: فردی بود که سیدهای زیبا را میبوسید و میگفت: من به خاطر جدش او رامی بوسم. سید کچلی را آوردند و گفتند: او هم سید است و او را ببوس. ولی او نبوسید و گفت: لازم که نیست من همهی ثوابها را ببرم و این ثواب را به دیگری بسپارید. حالا هم لازم نیست که همه چیز را من بگویم و بقیه را از آقایان بپرسید.
به آن چه که پایگاه عقلی و وحی و قرآن و حدیث ندارد، توجه نکنید چون متأسفانه ما در جامعه هر شبانه روز به اعتقاداتی برخورد میکنیم که هیچ پایهای ندارد.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»