امام حسن (علیه السلام)، شب قدر
موضوع بحث: مرزبانی، شب قدر و امام حسن(ع)، رمضان66
تاریخ پخش: 31/2/66
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
در میان برادران عزیز ژاندارمرى هستیم کسانى که در مرزها، روستاها و جادهها زحمت میکشند. در این بحث چند مساله را باید بررسى کنیم:
1- مرزدارى 2- مساله «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ»(خصائصالأئمه، ص63) چون روز ضربت خوردن حضرت على(ع) است. 3- به مناسبت اینکه بینندگان شب 23 ماه رمضان برنامه را میبینند. در مورد شب قدر باید صحبت کنیم.
1- اهمیت مرزبانی
اما مرزدارى؛ یک روایت در کتاب مکیال المکارم که کتاب بسیار خوبى است و یک دایره المعارفى در مورد امام زمان است نقل شده است که یکى از کارهاى حضرت مهدى(ع) حفاظت از مرز مسلمان هاست. مرزدارى به قدرى اهمیت دارد که امام سجاد در صحیفه سجادیه یک دعا براى مرزدارها مى کند. با اینکه مرزدارهاى زمان امام سجاد آدم هاى خوبى نبودند. همان هایى بودند که رفتند و امام حسین را در کربلا کشتند. اما همین کسانى که طرفدار حکومت بنى امیه بودند. در عین حال اکنون که در مرز هستند امام سجاد به این مرزدارها دعا میکند. یعنى مرزدارى به قدرى شریف است که امام سجاد دعا میکند گرچه مرزدار آدم خوبى نباشد. تا چه رسد به جوان هاى حزب اللهى مثل شما و در حکومت ولایت فقیه و نظام اسلامى.
برادرانی که مسئول امنیت هستند، باید دلشان خوش باشد به اینکه پدر و مادرهایشان به بستگان نگویند ما امشب عبادت کردیم، بگویند عبادت امشب ما صدقه سر امنیت است. چون قرآن میفرماید: «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی»(نور/55) یعنى عبادت است صدقه سر امنیت است. اگر مملکت امن نباشد یک «یااللَّه» هم نیست. پس همه نیروهایى که مسوول امنیت هستند باید بدانند این نیروها خوف مردم را تبدیل به یک امن میکنند و وقتى امن شد مردم میروند و عبادت میکنند(این ارزش امنیت است)
2- شهادت و رستگاری امام علی در قرآن
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ» را ما معنا میکنیم. «رستگار شدم به خداى کعبه» انسان کلماتى که آخر عمرش میگوید بیوگرافى کل عمرش است. یعنى حضرت امیر وقتى میفرماید «فُزْتُ» رستگار شدم، یعنى عصاره 63 سال عمر من همین «فُزْتُ» است. یکى از دوستان ما چند سال پیش یک پیشنهادى کرد. گفت آقاى قرائتى شما «فُزْتُ» را در قرآن ببر و ببین چقدر معنا دارد. در قرآن مىگوییم: «ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»(نساء/13) فوز در قرآن هست. به یک آدم هایى هم در قرآن میگوید: «أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»(توبه/20) اینها رستگار هستند. گفت اگر خواستى بینى «فُزْتُ» چیست، برو «فوز» و «فائز» قرآن را بررسى کن. ما هم رفتیم بررسى کردیم و دیدیم خداوند به هر کمالی میفرماید «فوز». مثلا یکى از کمالات «یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ»(توبه/111) در راه خدا میجنگیند «فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ» گاهى میکشند و گاهى دیگر شهید میشوند. «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ»(توبه/112) «الْعابِدُونَ» عبادت میکنند. «التَّائِبُونَ» توبه میکنند. «الْحامِدُونَ» حمد خدا را دارند. «الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ» رکوع و سجود دارند. «الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ» حدود خدا را حفظ مىکنند. قرآن مىگوید کسانى که این کارها را مىکنند «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»(مائده/119) خدا از آنها راضى است. خدا به این کمالات مىگوید «أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»(توبه/20) پس حضرت امیر وقتى ضربت مىخورد و مىفرماید «فُزْتُ» یعنى از 18 پله ترقى بالا رفتم.
جالب این است که حضرت امیر در طول عمر با برکتش خیلى اعمال انجام داد. حاج خانمها شما که شب 23 مىروید و نیم لیتر گریه مىکنید، اما بعضى از شما نمىخواهید که بچه هایتان به جبهه بروند، به شما بگویم اگر انسان به اندازه این استخر گریه کند، نمىتواند «فُزْتُ» بگوید. اگر شبى هزار رکعت نماز بخواند، نمیتواند «فُزْتُ» بگوید. اگر به همه خانهها آرد و روغن بدهد نمىتواند «فُزْتُ» بگوید. حضرت امیر همه این کارها را کرد و نگفت: «فُزْتُ». اما وقتى خون به محاسن مبارک حضرت ریخت و صورتش که قرمز شد گفت: «فُزْتُ» پس معلوم مىشود که مقام جبهه و جنگ و شهادت خیلى زیاد است.
3- اهمیت شب قدر
برادران و خواهران! شب 23 ماه رمضان از شب 21 مهمتر است و احتمال اینکه شب 23 شب قدر باشد بیشتر است. اگر از شما بپرسند مهم ترین روز جلسه مجلس شوراى اسلامی چه روزى است، چه میگویید؟ یک روز در سال در مجلس خیلى مهم است و آن روزی است که نخست وزیر شرکت مىکند، شوراى نگهبان شرکت مىکنند، نمایندگان خودشان را آماده مىکنند، هیئت مدیره خودشان را آماده مىکنند و به هیچ کس مرخصى نمىدهند و این روز روز تصویب بودجه است. چرا؟ به خاطر اینکه سرنوشت ساز است.
شب قدر شبى است که رئیس عالم هستى بودجه ما را باید تصویب کند. امسال تا سال دیگر ما هستیم یا نیستیم، مىمیریم یا شهید مىشویم، ازدواج مىکنیم یا نمىکنیم، تصادف هست یا نیست، رشد هست یا نیست و هزاران مسأله دیگر. . . یعنى شب قدر شبى است که برنامه یکساله باید توسط امام زمان(عج) امضاء شود.
و لذا قرآن در یکجا مىگوید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ»(قدر/1) و یک جا در سوره دخان میفرماید: «فی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ» (دخان/3) هم شب قدر است و هم شبى است که برکت دارد. «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍِ»(قدر/3) یعنى شما در شب 23 اگر یک تومان کنار بگذارید، انگار هزار تومان کنار گذاشتهاید و بعد مىگوید در همین شب مبارک «فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ»(دخان/4) در این شب همه کارها تصفیه مىشود.
قرآن مىفرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ»(قدر/4) فرشتهها پایین مىآیند. کجا مىروند؟ زمان پیغمبر فرشتهها خدمت پیغمبر مىرفتند و بعد از پیغمبر باید یک کسى همچون پیغمبر باشد. که در حال حاضر حضرت مهدى است که فرشتگان بر او نازل مىشود.
اگر خواستیم امشب خدا شیر در ظرفمان بریزد، باید ظرف را بشوییم. خدا در ظرف نشسته شیر نمیریزد. یعنى باید روح پاک ببریم، خدا در انسانی میریزد که در او روح پاک آن است که «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا»(بقره/109) یعنى خودتان همدیگر را ببخشید «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»(فتح/29) باید نسبت به خودیها «رحماء» باشید و نسبت به کفار «اشداء» باشد. خوب حالا در دنباله بحث از کمالات امام حسن(ع) برایتان بگویم.
4- گوشهای از خصائل و کمالات امام حسن(ع)
1- امام حسن(ع) در مجلسی نشسته بود. میخواست بلند شود و برود. دید یک آدم فقیرى وارد مجلس شد و متوجه شد که اگر ایشان برود، مردم هم میروند و این فقیر کنف میشود و در ذوقش میخورد. امام حسن نشست، فقیر هم نشست. یک مقدارى که نشستند، امام حسن گفت من میخواستم بروم، اگر اجازه میدهى من کار دارم و باید بروم. فقیر اجازه داد و امام حسن از مجلس بیرون رفت. این میخواهد بگوید اگر در یک مجلسی نشستهاى و عدهاى غذا میخورند، شما بلند نشو و از مجلس بیرون برو، اینها یک چیزهاى ساده است.
2- امام حسن(ع) یک غلامی را دید که یک لقمه میخورد و یک لقمه به سگ میدهد. پرسید: چرا یک لقمه خودت میخورى و یک لقمه به سگ میدهى؟ گفت: این درست نیست که من بخورم و این سگ گرسنه باشد. امام حسن از کمال این غلام خوشش آمد. گفت بلند شو در خانه اربابت برویم. به آنجا رفتند و این غلام را از ارباب خرید و آزادش کرد. یک باغ هم خرید و در اختیار او گذاشت. این تشویقى از یک نیروى مخلص است. یک آدم هایى هستند که یک کارهای خوبى میکنند. مثلاً در ادارهها اگر آدم مخلصى دارند، باید برایش ارزش قائل شوند و تشویق بکنند.
3- یک روز یک کنیزى یک دسته گل آورد و به حضرت داد. امام فوراً این کنیز را آزاد کرد. گفتند: آقا چرا این کار را کردى؟ «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها»(نساء/86) حضرت گفت: او همان مقدارى توان داشت براى من آورده بود و من هم او را آزادش میکنم. این تشویق از خصلت هاى خوب است.
5- انفاق و بخشش و ازدیاد و برکت
پدرى به بچهاش 5 ریال داد. بچه رفت رفت و برگشت و گفت: بابا جان! در خیابان یک فقیر دیدم و 5 ریال را به فقیر دادم. پدر گفت: ده برابر 5 ریال چقدر میشود؟ بچه گفت 5 تومان! پدر رفت و به بچه 5 تومان داد و خدا در قرآن گفته است: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام/160) اگر کسى کى کار خوب بکند، خدا ده برابر به او ثواب میدهد. و من هم مثل خدا رفتار میکنم. با این پنج تومانى این آیه را تا خر عمر پدر در ذهن بچه جایگزین کرده است. البته به شرطى که براى خدا باشد. گاهى آدم براى خدا این کار را نمیکند و دماغش میسوزد.
یکى از علمایى که همه ما دوستش داریم نقل شده است که ایشان در حجره مدرسه فیضیه نشسته بود و یک 5 ریالى پول داشت. با خود گفت مطالعه کنیم و بعد از مطالعه این 5 ریال را نان میخریم و میخوریم. دید در حجره را میزنند. شخصی آمد و گفت یک 5 ریالى دارى به من بدهى؟ ایشان گفت بله و 5 ریال را داد و رفت. گفت: خدایا! بالاخره ما کار این را راه انداختیم و برگشت که مطالعه کند. دید دوباره یک نفر در میزند. گفت: بفرمایید. گفت: آقا من به دلم برات شده که بیایم و پنج تومان در حجره شما بدهم. گفتیم دست شما درد نکند «الحمدللَّه» و توى اتاق رفتیم. دیدیم یکى از همسایهها دوباره در میزند. گفت: شما 5 تومان پول دارى که به ما قرض بدهى؟ 5 تومان را هم دادیم و آنشب گرسنه خوابیدیم.
فردا رفتیم حرم حضرت معصومه نماز بخوانیم، یک نفر آمد و گفت: آقا من یک خواهشى دارم، من میخواهم یک پنجاه تومانى به شما بدهم. گفتیم: دست شما درد نکند. یک مدتى شد یک و یک نفر آمد و گفت: من یک کارى دارم، شما 50 تومان دارى که به ما قرض بدهى؟ ایشون میگفت دیگر پنجاه تومان را ندادم. چون 5 ریال را براى خدا دادم 10 برابر شد. 5 تومان را براى خدا دادم 50 تومان شد. دیگر دیدم این را براى خدا نمیدهم و نیت خالص ندارم ندادم.
6- انفاق اهلبیت
4- یک روز امام حسن(ع) از مسجد بیرون آمد. دید یک نفر زل زده و نگاهش میکند. امام حسن گفت: چرا نگاه میکنى؟ مرد گفت اسب قشنگى دارى. نگاه میکردم اى کاش این اسب براى من بود. امام حسن فورى پیاده شد و گفت این اسب مال تو باشد.
خاطره اى نقل شده که به یکى از اولیاى خدا گفته شد که آقا به این آقا درهم بدهیم یا دینار؟ گفت: چه فرقی میکند. ببینید وضع او با چه چیزى اصلاح میشود. یعنى در بخشش روح بزرگى داشتهاند. نگویید که آنها داشتهاند و دادهاند، بلکه نداشتهاند و دادهاند.
5- فاطمه زهرا(س) براى شفاى بچه هایش نذر کرد که روزه بگیرد. بچهها خوب شدند و روزه گرفتند. هیچ چیز در خانه نبود امیرالمؤمنین(ع) با سختى گندم و جویى پیدا کرد و آورد و فاطمه(س) با سختى آرد کرد و نان پخت و دم افطار نماز خواندند و رفتند که افطار کنند. یک شب مسکین و یک شب اسیر آمد و آنها غذایى را هم که داشتند به او دادند و با آب افطار کردند. قرآن میگوید: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ»(طلاق/7) اگر وضعت خراب است، پول خرج کن.
یک کسى آمد پهلوى امام و گفت: هیچ ندارم. گفت: برو و زن بگیر. گفت: آخر ندارم. فرمود: برو زن بگیر. حدیث داریم هرکس وضع مالىاش خراب است ازدواج کند، چون هم طبق احادیث، هم طبق قرآن و هم طبق آمار احدى نیست که بعد از ازدواج زندگىاش بهتر از قبل ازدواج نشود. تمام شما از پدرانتان بپرسید. بنابراین اگر ندارید و یا اگر کم دارید باید بدهید. خداوند کار به زیادى و کمی آن ندارد. خداوند میخواهد بداند که ما چقدر دل میدهیم.
6- امام حسن بسیار مورد احترام امام حسین بود. یک روز فقیرى خدمت امام حسن(ع) آمد. امام حسن به او صد درهم داد. بعد خدمت امام حسین(ع) رفت. امام حسین 99 درهم داد. فرمود: یک درهم کم دادى تا برادر کوچک، احترام برادر بزرگ را نگه دارد؟ این خودش ادب است. چون حدیث داریم برادر بزرگ به منزله پدر است. به شرط اینکه برادر بزرگ هم واقعا برادرى کند.
7- امام حسن در عبادت و مردمداری و جهاد
7- امام حسن وقتى میخواست نماز بخواند، رنگش میپرید و یاد قیامت میافتاد.
8- امام حسن وقتى به مکه میرفت، پیاده راه میرفت. مردم گفتند: آقا ما خجالت میکشیم که سوار شتر شویم و شما پیاده راه میروى. فرمود من از این سفر راهم را عوض میکنم. من دوست دارم به خانه محبوب پیاده بروم.
9- یک روز یک کسى به امام حسن مجتبى(ع) گفت: من دوست دارم خدمت شما باشم. فرمود: به یک شرط! به شرط اینکه خیلى تملق نگویى و غیبت هم نکنى. بعضىها خصلتشان مانند لُنگ است و ستارالعیوب هستند. هر ساعتى دور پاى یک کسى ستارالعیوب هستند. اگر تملق گو نیستى، خاصیت لنگ را ندارى. حق را میگویى و تملق نمیگویى من حاضر هستم با هم باشیم.
یک روز امیرالمومنین به امام حسن فرمود: پسرم! هیچ کس را کوچک نشمار. اگر بزرگترت است، پدرت است، اگر کوچکترت است پسرت است و اگر همسن است برادرت است. بنابراین هیچ دلیلى ندارد که یک نفر هیچ کسى را تحقیر کند. حدیث داریم کسى که سنش بیشتر است، از من بهتر است، چون عبادتش از من بیشتر است. اما اگر سنش کمتر است، باز هم از من بهتر است، چون گناهش از من کمتر است. اگر یک کسى همسن تو بود، باز هم بگو از من بهتر است، چون من غلط هاى خودم را میدانم، اما غلط هاى او را نمیدانم. اگر آمدى یک جایى و احترامت کردند، نگو من آنقدر مهم بودم که به من احترام گذاشتند. بگو چقدر اینها آدم هاى خوبى هستند، که به مثل من احترام میکنند.
امام حسن(ع) گرچه صلح کرد، اما در جنگ خیلى قوى بود. صلحش پیش بینى پیغمبر بود. مصلحت بود. امام حسن ترسو نبود. در جنگ جمل چنان شمشیر میزد که امیرالمؤمنین(ع) تعجب کرد. در بعضى از جبههها امام حسن فرمانده بود. شجاعت امام حسن یک ذره از امام حسین کمتر نیست. و حلم امام حسین یک ذره از امام حسین کمتر نیست.
معاویه به قدرى از امام حسن ناراحت بود که همین که خبر شهادت امام حسن را شنید افتاد و سکته کرد. حضرت امیر عاشق شهادت بود. وقتى حضرت فاطمه را به عقد خود درآورد، به جبهه رفت. فاطمه زهرا وقتى امام حسن را به دنیا آورد، امیرالمؤمنین در جبهه بود. فاطمه زهرا همین که از بستر تولد امام حسن کمی استراحت کرد، شنید که وضع جنگ بد شده، از بستر زایمان بلند شد و با چهارده زن رفت تا کمک رزمندهها بکند. امیرالمؤمنین مرد جنگ بود و اولین مرزدار امیرالمؤمنین است. شب 23 ماه رمضان از شب 21 آن مهمتر است. راهپیمایى روز قدس را فراموش نکنید.
خدایا! ترا به حق محمد و آل محمد، در این شب جمعه آخر ماه رمضان چون شب قدر است خوبى و لیاقت را به ما بده و براى ما مقدر بفرما. کمبودهای ما را تامین کن. رزمندگان ما را پیروز کن. خدایا! قلب امام زمان را از ما راضى نگهدار و دعاهایش را مستجاب کن. نایبش را در پناهش حفظ کن.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»