روزه – 1

موضوع بحث: روزه – 1
تاريخ: 21/03/63- رمضان 63

بسم الله الرحمن الرحيم

1- اهميت رمضان
بحث ما در باره‌ي عبادت بود، نماز را گفتيم و اين جلسه را در باره‌ي روزه صحبت مي‌كنيم. يك ماه از دوازده ماه سال به نام رمضان است. اصلاً كلمه‌ي رمضان يعني چه؟ در لغت يعني سوزنده. به سنگ‌هاي داغي كه پا را مي‌سوزاند، مي‌گويند.
ماه رمضان يعني ماهي كه گناهان انسان مي‌سوزد. گناهان را اين ماه ذوب مي‌كند. در قرآن اسم هيچ ماهي برده نشده است، مگر رمضان. ماه به عربي مي‌شود شهر. در ماه رمضان وقتي مي‌گويند انسان مهمان خداست، گاهي مي‌پرسد خوب اين چه مهماني است كه گرسنگي و تشنگي دارد؟ اين چه نوع پذيرايي است؟ مادر كه بچه‌اش را دوست دارد او را لخت مي‌كند و به حمام مي‌برد و آب داغ هم روي او مي‌ريزد و محكم هم تن او را كيسه و صابون مي‌كشد. اما اين بچه نمي‌گويد تو چه علاقه‌اي به من داري؟ پدرم را درآوردي! اين سختي‌ها رشد است. تا انسان سختي نكشد، رشد نمي‌كند.
من بارها گفته‌ام كه تا با بيل بر سر خاك نزني، نرم نمي‌شود. اگر خواستي خاك آماده‌ي كشت شود، بايد شخم بخورد، تا نرم شود. تا بشود در آن سبزي كاشت. تا در سر خاك نخورد علفي نيست و در نتيجه بزغاله بز نمي‌شود. گوشت بز و بزغاله هم تا در ديگ و زودپز پخته نشود، سلول انسان نمي‌شود. آدم هم تا پدرش در نيايد، آدم نمي‌شود، اين نظام آفرينش است كه خاك بايد زير و رو شود تا علف شود. علف در دهان حيوان جويده شود تا گوشت شود، گوشت بايد در قابلمه و زودپز پخته شود تا بدن انسان شود. انسان هم بايد در اين حوادث زير و رو شود. ما وصله‌ي ناهمرنگ نيستيم، تازه همه مثل هم هستيم.
2- امتيازات ويژه مهماني خداوند
خداوند ماه رمضان، يك مهماني داده است، ولي مهماني خدا با مهماني‌هاي ديگر خيلي فرق دارد. امتيازات اين مهماني را برايتان بگويم. اول اين كه خود خدا شخصاً مهمان دعوت كرده است. آخر گاهي كسي براي كسي پيغام مي‌دهد كه به او بگو بيايد، و زماني رسماً دعوت مي‌كند. خداوند در ماه رمضان رسماً دعوت كرده است. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»(بقره/183) ‌اي مؤمنين! ‌اي كساني كه با من رابطه وپيوند و علاقه داريد و به من ايمان آورده‌ايد، روزه بگيريد. بعد هم مي‌گويد: ناراحت نباش كه چرا بايد روزه بگيري؟ «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» همه‌ي دين‌ها روزه داشته‌اند. اينطور نيست كه حالا شما چون مسلمان هستيد، بايد روزه بگيريد. همه‌ي دين‌ها روزه داشته‌اند. خدا گاهي اوقات براي آسان كردن مسأله مي‌گويد: ديگران هم همينطور بودند. «إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُون وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ»(نساء/104) به رزمنده‌ها مي‌گويد: زماني نگوييد تركش خوردم، تير خوردم. اين سختي‌هايي كه شما مي‌كشيد، طرفداران صدام هم مشابه اين‌ها را مي‌كشند، با اين تفاوت كه شما سختي مي‌كشيد براي خدا، ولي آن‌ها خدا را ندارند. شما سختي مي‌كشيد و خدا داريد، آن‌ها سختي مي‌كشند و صدام دارند. «وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ» شما اميدي به خدا داريد كه آن‌ها ندارند. بنابر اين مي‌گويد: روزه بگيريد. بعدهم مي‌گويد: خيال نكنيد روزه گرفتن كار سختي است، همه‌ي دين‌ها روزه داشته‌اند. چيز تازه‌اي نيست. بعد مي‌گويد: حالا اگر كسي معذور است، مسافر يا مريض است، «فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ»(بقره/184) مهماني داده و خودش هم دعوت كرده وبراي اين كه براي ما سخت نيايد مي‌گويد، ناراحت نباش، ديگران هم اين كار را مي‌كرده‌اند. كسي كه مي‌خواهد از بلندي در آب بپرد، برايش مشكل است اما اگر ديد همه يكي يكي رفتند و پريدند، او هم دل پيدا مي‌كند كه از بلندي بپرد. يعني مقدمه را براي انسان آسان مي‌كند. بعد مي‌گويد، حالا كسي مسافر است يا روزه‌اش را بنا بر عذري خورده است، حالا بايد پس بدهد. كادو و چشم روشني برايش آورده‌اند بايد پس بدهد. اين كه خدا ما را مهمان مي‌كند، مجبور نيست، از روي عشق و محبت است. با بقيه‌ي مهماني‌ها فرق مي‌كند. سه دفعه آمده‌اند و خورده‌اند، حالا بايد پس بدهند. اما مهماني خدا بر اساس محبت است. در بعضي مهماني‌ها صاحبخانه افتخار مي‌كند و مي‌گويد: امروز به 50 نفر غذا دادم. امروز 50 نفر افطار خانه‌ي ما مهمان بودند. يا امروز فلان شخصيت به خانه‌ي ما آمد. گاهي وقت هاكه آدم مهمان است، پز مي‌دهد. در و همسايه وقتي مي‌بينند در اين خانه خبري است، موتور و ماشين پارك كرده است، خود صاحب خانه وقتي مي‌آيد و مي‌بيند پشت خانه‌اش چند موتور و ماشين پارك است، همين كه مي‌بينند سرو صدا هست، بالاخره صاحب خانه كيف مي‌كند. در اين مهماني ميزبان خداست و از مهماني ما هم لذتي نمي‌برد. نه مجبور است و نه از مهمان كردن ما لذت مي‌برد، اصلاً در اين مهماني سنخيتي وجود ندارد. آخر وقتي يك كارمند به كارمند سور مي‌دهد، آخوند به آخوند افطاري مي‌دهد، اصلاً خدا با ما ربطي ندارد، سنخيتي ندارد. او عزيز است و ما ذليل. او عالم است و ما جاهل. او غني است و ما فقير. او ابدي است و ما فاني. او خالق است و ما مخلوق سنخيتي نداريم. خيلي مهم است. اگر طلبه و دانشجو به هم سور بدهند، مهم نيست. اما يك آيت الله به يك طلبه سور بدهد، يك استاد دانشگاه به يك دانشجو سور بدهد، اين خيلي كيف دارد. مدير عامل يك كارخانه به يك كارگر بگويد، بيا نزد من، با هم ناهار بخوريم، خوب اين افتخار است. حالا تازه مدير عامل كارخانه و استاد دانشگاه و آيت الله، اين‌ها همه از ترس پشه مي‌روند در پشه بند مي‌خوابند. خدا ميزبان ماست و هيچ سنخيتي ندارد و تمامش لطف است. بعد هم وقت پذيرايي مي‌گويد: خودم پذيرايي مي‌كنم «نَبِّئْ عِبادي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحيمُ»(حجر/49) پيغمبر به بندگانم بگو خودم، مستقيم شما رامي بخشم «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»(بقره/186) اگر بندگان من آمدند كه چگونه خدا را بخوانيم، بلند بخوانيم؟ بگو نه من نزديكشان هستم، آرام بخوانيد. «أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم دعايتان را مستجاب مي‌كنم. پس به خودم ايمان بياوريد. استجابت دعايتان را از خودم بخواهيد و جاي ديگر نرويد.
در يك آيه پشت سر آيه‌اي كه مي‌گويد: روزه بگيريد! آيه‌اي داريم كه هفت بار خدا گفته است: ‌اي بندگان خودم. اگر سؤال كردند، خودم نزديكشان هستم. اين نوع محبت از خدا نسبت به خلق است. كسي مي‌گفت: چرا ما دعا مي‌كنيم و مستجاب نمي‌شود؟ به او گفته شد، همين كه به تو اجازه‌ي دعا و حرف زدن داده‌اند، همين مقدار كافي است. مگر مي‌شود با ديگران حرف زد. كساني كه كمي سرشان شلوغ مي‌شود، خودشان ديگر گوشي تلفن را برنمي دارند. اين خداست كه هر وقت او را بخواني جواب مي‌دهد. نوبت هم نمي‌خواهد. وقت هم نمي‌خواهد. دكتر بخواهي بروي، مي‌گويند وقت بگير و دو روز ديگر بيا. تعميرگاه ماشين، بايد ماشين را داد و پنج روز ديگر آمد. تنها كسي كه تا زنگ زدي گوشي را برمي دارد، خداست. تنها كسي كه شب بگويي يا الله، روز بگويي يا الله «الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ»(آل عمران/191) ايستاده يا نشسته باشي و يا در بستر خوابيده باشي. تا مي‌گويي: يا الله جواب مي‌دهد، هيچ نيازي هم ندارد. آخر شما كه در را مي‌زني و خانم مي‌دود و در را باز مي‌كند، خانم نياز دارد. نان و گوشت مي‌خواهد. يك وقت كسي در را باز مي‌كند و نياز دارد و لذا در سحرهاي ماه رمضان، در مناجات مي‌گوييم، خدايا خجالت مي‌كشم. هر وقت من به تو گفتم يا الله! جواب دادي، اما هر وقت تو گفتي ‌اي بنده‌ي من! جواب ندادم.
«إِلَهِي لَمْ تَفْضَحْنِي بِسَرِيرَتِي، وَ لَمْ تُهْلِكْنِي بِجَرِيرَتِي، أَدْعُوكَ فَتُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ تَدْعُونِي»(صحيفه سجاديه، دعاى 51) خدايا هر وقت من تو را مي‌خوانم، جواب مي‌دهي. اماهر وقت تو مرا مي‌خواني، من با سر و سنگيني جواب مي‌دهم. گناه مي‌كنم و تو مي‌پوشاني، من دائم گناه مي‌كنم و تومي پوشاني «كَأَنَّكَ اسْتَحْيَيْتَنِى»(مصباح‏المتهجد، ص‏587) مثل اين است كه تو از من خجالت مي‌كشي. من گناه مي‌كنم، تو پوشش مي‌گذاري. گناهاني كه اگر نزديك ترين دوستم هم بداند، عكسم را هم اگر بتواند برمي دارد، مي‌گويد باشد تا شايد زماني افشا كنيم.
افرادي هستند در دنيا با هم رفيق مي‌شوند و زير پاي يكديگر را خالي مي‌كنند تا صنفي از هم درآورند، بعد نقطه ضعفي را كه گير آوردند، در ذهنشان بايگاني مي‌كنند و مي‌گويند باشد تا اگر زماني دعوا كرديم آنرا فاش كنيم و چقدر براي اين رفاقت‌ها حديث داريم كه چقدر خطرناك هستند. هر چه ما گناه مي‌كنيم، خدا مي‌پوشاند. بنابر اين گناه از ماست، و خدا مرتب مي‌پوشاند. امام سجاد(ع) در سحرهاي ماه رمضان مي‌گويد: مثل اينكه كه تو از من خجالت مي‌كشي.
3- تقوا اصلي‌ترين هدف و فايده روزه
خدا با ماسنخيت ندارد، تازه مهماني هم داده است. مجبور نيست و نيازي ندارد. از افطاري ما افتخار نمي‌كند. گفته بياييد سراغ خودم. آن وقت بعد هم گفته است، مي‌داني چرا تو را دعوت كردم؟ هدف از دعوت اين است «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(بقره/183) مي‌گويند روزه بگير تا شايد متقي شوي. روزه خيلي فايده دارد، فايده‌ي مهمش تقواست. البته فايده‌هاي جنبي هم دارد. سلامتي هم جزئش است و باقي فوايد. و اين‌ها همه فوايد جزئي آن است. فايده‌ي اصلي تقواست. مثلاً فايده اصلي فرش اين است كه آدم رويش مي‌نشيند و خاكي نمي‌شود. اين فايده اصلي است منتهي فوايد جنبي هم دارد. مثلاً اين كه آدم به بچه‌اش كه مي‌خواهد نقاشي كند، مي‌گويد: گل روي فرش را بكش. اين را ديگر نمي‌شود جزو فايده‌ها حساب كرد. فايده اصلي فرش نشستن روي آن است. منتهي فايده جنبي هم دارد. يك وقت انسان بي پول شد، فرشش را مي‌فروشد. يك وقت مثلاً فرض كنيد لحاف كم آمد گوشه‌ي فرشش را روي خودش مي‌اندازد. اينها جزء فوايد فرش نيست. فايده‌ي اصلي روزه را قرآن مي‌گويد «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» منتهي «صُومُوا تَصِحُّوا»(الدعوات راوندى، ص‏76) وقتي آدم مي‌خواهد تقوا داشته باشد، روزه هم بايد بگيرد و مثل اين كه فايده اصلي لباس شستن، پاك شدن آن است، منتهي وقتي آدم خوب لباسش را مي‌شويد، دست خودش هم پاك مي‌شود. غذايش هم هضم مي‌شود. ديگر احتياج به حمام و سونا ندارد. بيل به دست مي‌گيرد و باغچه را شخم مي‌زند و هم سبزي و ميوه كشت مي‌كند و هم ورزش مي‌كند.
اجمالاً فايده اصلي يك چيز است و بقيه در دنباله‌ي آن و طفيلي هستند. فايده اصلي روزه اين است كه قرآن گفته است «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» منتهي در كنار فايده اصلي، فوايد جنبي هم دارد. مثل اينكه غني و فقير يكسان مي‌شوند. اغنيا مزه‌ي گرسنگي را مي‌چشند. عواطف انسان تحريك مي‌شود. اراده انسان قوي مي‌شود. وقتي انسان 30 روز نان خودش را نخورد، مي‌تواند نان مردم را هم نخورد. وقتي كسي روز به همسر خودش دست دراز نكرد، به همسرمردم هم مي‌تواند دست درازي نكند. ماه رمضان يعني نان و آب خودت را نخور. با همسر خودت كار نداشته باش. خب وقتي آدم نان و آب و همسر خودش را يك ماه كنترل كرد، به نان و آب و همسر ديگري هم رسيد، قدرت كنترل دارد. اين‌ها ديگر فوايد جنبي است.
4- شب قدر و پذيرايي ويژه خداوند
ماه رمضان عجب ماهي است، انسان مهمان خداست، پذيرايي قرآن و شب قدر است. تازه گاهي كسي آدم را به باغش مهمان مي‌كند و مي‌گويد بيا ميوه بخور. گاهي وقتي در باغش رفتي و مثلاً توت خوردي يك سبد توت هم مي‌دهد و مي‌گويد برو و به زن و بچه‌ات هم بده. خدا شب قدر در مهماني ماه رمضان خوراك يك سال ما را هم مقدر مي‌كند. يعني مي‌گويد: امشب هر چه مي‌خواهي بردار و تا يك سال ديگر هم هرچه بخواهي به تو مي‌دهم. اين خيلي مهم است، آدم هر باغي هم برود دو تا پرتقال بخورد، در نهايت يك صندوق پرتقال هم به تو مي‌دهند. در نهايت براي يك ماه كافي است.
شب قدر خدا پذيرايي مي‌كند، با قرآن پذيرايي مي‌كند. ديگران پذيرايي كه مي‌كنند، غذاي جسم است، قرآن غذاي روح است. غذاي جسم موقت است و غذاي روح دائمي است. غذاي جسم مال جان است، غذاي روح خاص روح است. غذاي جسم مرا تا مرگ همراهي مي‌كند ولي غذاي روح مرا تا بهشت همراهي مي‌كند. غذاي جسم يا ويتامين سي دارد ويتامين دي ندارد يا بر عكس. يكبعدي، دو بعدي، يا چند بعدي است. قرآن «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ»(نحل/89) هر چيز كه باعث رشد فرد و جامعه است در آن هست و چه مي‌خواهيم كه در قرآن نيست؟ يك قانون حق را نمي‌بيني كه اصولش در قرآن نباشد. ممكن است جزئياتش نباشد. كجاي قرآن و روايات نوشته است سر چهار راه در مقابل چراغ قرمز بايست و با چراغ سبز برو؟ اين كجاي قرآن است؟ گفتم لازم نيست چراغ قرمز و سبز در قرآن باشد، ولي همين كه در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ»(نهج‌‏البلاغه، نامه 47) كارتان بايد نظم داشته باشد، معنايش اين است كه سر چهار راه دو دقيقه اينطرفي‌ها بايد بروند و دو دقيقه آن‌ طرفي‌ها. چراغ قرمز در نهج البلاغه و قرآن نيست ولي نظم هست. لازم نيست ريز مسائل مورد نياز بشر در قرآن باشد، اما كلياتش در قرآن هست.
ماه رمضان عجب ماهي است. ماه خدا، ماه فكر، ماه سحرخيزي. آدم در طول سال خواب است، افراد عادي اينطور هستند. اصلاً خدا ماه رمضان رابراي ما درست كرده است. آن‌هايي كه بنده‌ي خوب خدا هستند، هر شب با خدا رابطه دارند و هميشه يا الله مي‌گويند.
5- درك شب قدر لياقت مي‌خواهد
اصلاً ماه رمضان مخصوص ماست «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»(قدر/3) شب قدر از هزار ماه بهتر است. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ»(قدر/4) فرشتگان آسمان به زمين مي‌آيند و زميني‌ها ميزبان آسماني‌ها مي‌شوند. منتهي ملائكه همه جا نمي‌روند. خانه‌ي ما نمي‌آيند. خانه‌اي كه در آن مشروبات الكلي، نوار ويدئويي غلط و زن بي حجاب و دروغ و بهتان و تهمت است، ملائكه آن جا نمي‌روند. يك وقت يك زن آمده بود و جايي نقل كرده بود كه من ديشب حضرت عباس(ع) را خواب ديدم كه به من يك ليوان شربت داد. خوب آن حضرت عباسي كه تو زن بي حجاب خواب مي‌بيني شيطان است. حضرت عباس كه به خواب تو نمي‌آيد. شاه هم اين حضرت عباس‌ها را خواب مي‌ديد. شاه آمده بود در قم سخنراني كند، مي‌گفت حضرت عباس را خواب ديدم. آخر آدم خودش بايد بفهمد چكاره است؟ اگر من ديدم روز گناه كردم، شب هم خواب فلان ولي خدا را ديدم، نبايد بگويم من آدم خوبي هستم. مي‌گويند: يكي از علما خواب ديد كه فردا به مسجد برو و به اولين كسي كه مي‌آيد احترام بگذار. رفت در مسجد و در اين فكر بود كه چه كسي مي‌آيد؟ ناگهان ديد يك سگ وارد مسجد شد. گفت: سگ كه حرام است در مسجد باشد بعد گفت: من خواب ديدم كه احترام بگذارم، بعد گفت: خواب كدام است چوب را برداشت و سگ را بيرون كرد. فردا شب خواب ديد كه مگر به تو نگفتيم اولين كسي كه به مسجد مي‌آيد را احترام بگذار، فردا رفت، باز ديد سگ آمد. گفت: ما در بيداري خوانديم كه آمدن سگ در مسجدحرام است گور پدر خواب. زد و او را بيرون كرد. شب سوم گفت: آقا چرا گوش نمي‌دهي، احترام بگذار. گفت: چشم آقا! آن وقت به او گفتند حقاً كه تو محققي. به او لقب محقق دادند يعني اهل تحقيق هستي. بيداري را به خاطر خواب از دست نمي‌دهي.
گاهي كسي خواب مي‌بيند كه فلاني آدم بدي است. بابا در بيداري راست مي‌گويد، تو خواب مي‌بيني كه آدم بدي است، بگو گور پدر خواب! گاهي وقت‌ها آدم مي‌داند كه در بيداري چه غلطي كرده است، منتهي خواب مي‌بيند كه با 124 هزار پيغمبر است. من كه خودم را مي‌شناسم، حالا هر چه مي‌خواهيد خواب ببينيد. آدم نبايد گول خودش را بخورد.
حالا آدم وقتي خودش مي‌داند كه خلاف كار است، حالا خواب ببيند كه. . . ! البته حديث داريم كه خواب يك چندم نبوت است. بعضي از انبيا قبل از رسيدن به مقام نبوت خواب ديدند. خواب راست داريم. حضرت ابراهيم خواب ديد. حضرت يوسف خواب ديد. پيغمبر ما خواب ديد. امام حسين(ع)، ماجراي كربلا را خواب ديد. خواب‌هاي خوب از اولياي خدادرست است. الآن هم افرادي هستند كه خواب‌هايي مي‌بينند منطبق با واقعيت. اما هر وقت آدم خواب ديد، بايدخوابش را با بيداريش بسنجد. شما كه مي‌داني در نماز 32 غلط داري بعد خواب مي‌بيني نمازت را با هليكوپتر بالا مي‌برند. خوب تو كه بيداريت را مي‌داني، هيچ وقت بيداريت را به خاطر خواب از دست نده. به او گفتند حقاً كه تومحققي، يعني خلاصه اين خواب‌ها و اين جوسازي‌ها، بيداري تو را تغييرت نمي‌دهد.
6- دعا و توبه در ماه رمضان
اگر هم در شب قدر شر مقدر شد باز هم گفته ممكن است طبق اعمالت شر مقدر شود. اما خود تو مي‌تواني با دعا جلويش را بگيري. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «إِنَّ الدُّعَاءَ يَرُدُّ الْبَلَاءَ»(بحارالأنوار، ج‏91، ص‏89) چرا روزه بگيرم؟ خدا عبادتي مي‌خواهد كه پيدا نباشد. آخر بعضي چيزها كه پيدا نيست ارزش دارد. بهترين عبادت آن است كه پيدا نباشد. در ذكرها، ذكر «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» خيلي جالب است چون تنها ذكري است كه آدم مي‌تواند بگويد و لبش هيچ تكان نخورد. يعني هيچ كس نمي‌تواند تشخيص دهد. مخفي ترين كار ارزش دارد و روزه بين عبادات، عبادتي است مخفي، پيدا نيست. حج نمود دارد، نماز نمود دارد. بعضي عبادات هم بود دارد و هم نمود دارد. ريا عبادتي است كه نمود دارد و بود ندارد و روزه عبادتي است كه بود دارد و نمود ندارد. بعضي عبادات هم بود است و هم نمود دارد. بعضي كارها فقط نمود است ولي روزه بود است و لي نمود ندارد. خوب، خدا با ما چه كار دارد، چرا گفته است روزه بگير؟ «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» اصل اول تقواست. حتي رئيس شهرباني نوشت كه حتي زمان شاه آمار جنايت در ماه رمضان هفتاد درصد پايين مي‌آيد. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
تمام گناهاني كه مي‌كنيم از دو منبع آب مي‌خورد. گناهاني كه بشر مي‌كند، مثل لوله كشي شهر يا از اين منبع آب مي‌خورد يا از آن منبع. گناهاني كه بشر مي‌كند، يا از منبع شهوت تغذيه مي‌شود، ريشه‌ي يك سري گناهان شهوت است و ريشه‌ي يك سري گناهان غضب است. فحش و تهمت و چاقوكشي و دزدي و كتك كاري. يك سري گناهان از غيظ است و يك سري گناهان هم از كيف است. شهوت، گرسنگي شهوت را پايين مي‌آورد، شهوت كه پايين آمد، آب منبع كه كم شد، فشار هم كم مي‌شود. شهوت كه پايين مي‌آيد، غضب كه پايين مي‌آيد، گناه هم كم مي‌شود.
خدا با چه چيزي پذيرايي مي‌كند؟ با قرآن در شب قدر. بعد توبه، لحظه‌ي افطار خداوند روزه داران را مورد لطف قرار مي‌دهد و خسته هم نمي‌شود. آخرگاهي وقت‌ها انسان كسي را مورد لطف قرار مي‌دهد، باز گناه مي‌كند، باز مورد لطف قرار مي‌دهد، ولي خسته مي‌شود. اما خداوند مي‌گويد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين»(بقره/222) و جالب اين است كه در قرآن «يحب التائبين » نداريم «يُحِبُّ التَّوَّابين» داريم. تائب يعني كسي كه توبه كرده است. توّاب يعني كسي كه دائم خلاف مي‌كند و بعد متوجه مي‌شود وهي توبه مي‌كند. آدم‌هايي كه زياد گناه مي‌كنند و دائم توبه مي‌كنند، نگويند: اصلاً فايده ندارد، ماهر چه توبه مي‌كنيم مي‌شكنيم، ما ديگر مرخص هستيم. مي‌گويد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين» اصلاً اين را براي جلوگيري از يأس اين قبيل افراد گفته است. اگر يك بازاري بار نسيه داد و خوردي، ديگر رويت نمي‌شود نسيه بگيري. آن وقت مي‌گويد: بنده به شما ارادت دارم. من شما را دوست دارم. خيلي مهم است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين» خدا اصلاً توبه كنندگان را دوست دارد. منتهي بايد مواظب باشيم توبه را براي اواخر عمر نگذاريم و به تأخير نيندازيم. حديث داريم بعد از هر گناهي توبه كنيد و توبه‌ي جدي. بحث توبه را نمي‌كنيم چون طول مي‌كشد.
7- پاسخ انسان به دعوت ميزبان و ميهماني خداوند
خدا وقتي مهمان مي‌خواهد برود، استقبال مي‌كند. مرحوم فيض كاشاني مثل جالبي دارد. مي‌گويد: اگر كسي يك سفره پهن كند و انواع خوردني‌ها وآشاميدني‌ها و وسايل رفاهي در اين سفره باشد، بعد يك ماشين هم براي شما مي‌فرستد، با يك راهنما مي‌گويد: اين سوئيچ ماشين، بنده هم راهنمايي مي‌كنم. ماشين را سوار شويد و به مهماني خانه‌ي ما بياييد و پذيرايي شويد. صاحب خانه‌اي بهترين سفره‌ها را مي‌چيند و يك راهنماي خوب هم با يك وسيله مي‌فرستد، بعد در خانه‌ي شما رامي زند، اول كه شما بيدار نمي‌شوي، بعد وقتي بيدار مي‌شوي يك ابرويت رفته شمال شرقي و يكي رفته جنوب غربي، با بي حالي مي‌گويي: خوب، چه مي‌گويي؟ آقا گفتند: بفرماييد از شما پذيرايي كنيم. مي‌گويي شما كه هستي؟ من فرستاده‌ي او هستم. آمدم شما را راهنمايي كنم، بزني فرستاده را بكشي بعد هم سوئيچ را از جيبش برداري، بعد پشت ماشين بنشيني و از اين طرف بروي، خيلي نامردي مي‌خواهد. كسي فرستاده را بكشد ماشيني را هم كه فرستاده سوارشوي و بروي اين خيلي نامردي مي‌خواهد. خداوند سفره‌ي هستي را گشوده است «لَحْماً طَرِيًّا»(نحل/14) ماهي‌ها، پرنده‌ها «وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ»(واقعه/21) البته خاص بهشت است. اما در دنيا پرنده هست، ماهي هم هست «وَ مِنَ الْأَنْعامِ»(انعام/142) چهارپايان، شجر دريا، صحرا، كوه، ابر و باد و مه و خورشيد و فلك براي شماست. بعد هم پيغمبر فرستاده، بعد هم وسيله داده و گفته سوار شو و بيا، چشم، با اين چشم هايت ببين. با گوش هايت بشنو. با پا بيا. امكانات را به تو داده است. كليد هم داده، گفته با اين كليد در را باز كن و آثار مرا ببين تا ايمانت به من زياد شود. چشم كليدي است كه خدا به من داده است «وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»(نحل/78) خدا به من چشم و گوش داده تا از اين كليد چشم و گوش درهاي حكمت را باز كنم. با چشم و گوش مطالعه كنم. با گوشم حق بشنوم، با چشم آثار خدا را ببينم و با اين كليد چشم وگوش و كليد دل بايد با اين دسته كليد بروم در مدار قرب خدا. آن وقت از اين كليدها برمي دارم و به دزدي مي‌روم. يعني با همين چشم خلاف مي‌كنم. با همين گوش و همين زبان خلاف مي‌كنم. با ابزار و وسائلي كه خدا به من داده تا به او نزديك شوم، پيغمبرش را مي‌كشم و ابزار و وسايل را برمي دارم و در مسير خلاف مي‌روم و اگر انسان گاهي بنشيند وفكر كند كه چه كرده و چه مي‌كند؟ تجديد نظر خواهد كرد.
8- پاداش‌هاي ميزبان
در ماه رمضان مهمان خدا هستيم. چرا گرسنگي؟ چون معده‌اي كه پر از غذا هست، حكمت را نمي‌فهمد. در وقت گرسنگي انسان حال و نشاط پيدا مي‌كند. در اين مهماني همه را هم دعوت كرده است. بعضي از ميزبان‌ها همه را دعوت نمي‌كنند، حتي در همين ماه رمضان امسال، همين افطاري‌هايي كه مي‌دهند، معمولاً صنفي است و محلي است ولي مهماني خدا براي همه است، از همه دعوت كرده است. انشاء دعوت هم به يك شكل است. يكسان دعوت كرده است. اينطور نشده كه يك عده را به نحوي دعوت كند و عده‌اي ديگر را به نحوي ديگر. با يك انشاء «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ»(بقره/183) همه را دعوت كرده است. آن وقت جلوي مزاحم را هم گرفته است كه در ماه رمضان دست‌هاي شيطان بسته است، البته اگر خودمان باز نكنيم. چون گاهي وقت‌ها شيطان كاري به ما ندارد و ما به شيطان كار داريم. كسي وقتي مي‌رفت بازار تا مغازه‌اش را در كاشان باز كند، مي‌گفت: خدايا تو شر مردم را از سر من كم كن، من و شيطان خود با هم مي‌دانيم. يعني من حريف شيطان مي‌شوم، حريف مردم وشر مردم نمي‌شوم. دست‌هاي شيطان در اين ماه رمضان بسته است، يعني امكاناتي ندارد. آن وقت چه اجر و مزدهايي دارد. در ماه رمضان يك آيه مي‌خوانيد و ثواب يك ختم قرآن در ماه‌هاي ديگر را مي‌بريد. وقتي«وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ»(توبه/30) يك آيه مثل اين است كه از اول تا آخر قرآن بخواني و افراد بي سواد هم از اين خيرات مي‌توانند استفاده كنند، به اين كه سوره‌هايي را كه بلدند بخوانند و اول سوره‌ي توحيد است.
نفس كشيدن، تسبيح است. خوابيدن عبادت است، دعا مستجاب است و اين خيلي مهم است. تا حالا خدا را گفتيم، حالا مهمان‌ها بايد چه كنند؟
9- آداب و شرايط حضور در ميهماني خدا
مهمان‌ها اولاً كه بايد سر وقت بيايند، دير و زود نيايند، از طلوع فجر. بعضي وقت‌ها مي‌گويند: آقا تا كجاي اذان مي‌شود، سحري خورد؟ تا «حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ» نه از وقتي كه اذان شد، آدم ديگر نبايد سحري بخورد. حتي براي مقدمه خوب است آدم تا 3 دقيقه قبل از اذان، سحري نخورد. بعد هم اصلاً فلسفه روزه اين است كه آدم يك مقدار گرسنگي بكشد. ما ظهرها بايد يك كيلو غذا بخوريم، نمي‌خوريم. در عوض افطار 4 كيلو مي‌خوريم. خوب اين كه روزه نشد، اين بدتر شد. اصلاً فلسفه‌ي گرفتن روزه اين بوده كه معده يك مقدار استراحت كند اما اگر بنا باشد آدم افطاري اينقدر زياد بخورد، اصلاً فلسفه‌ي روزه به هم مي‌خورد. بدتر مي‌شود. هدف روزه را فراموش نكنيم، و لذا در اينجا مهمان بايد خودش را آماده كند. مهمان بايد از مهماني خوشحال باشد و لذا داريم «عِيدَ أَوْلِيَائِهِ»(صحيفه سجاديه، دعاى 45) اين از جملات دعا است. ماه رمضان عيد اولياي خداست. آداب مهماني را بايد مراعات كند و لذا مثلاً وقتي شما به مهماني مي‌روي به دختر و پسرت مي‌گويي اينجا مهماني است، دو زانو بنشين، مؤدب باش. آدم وقتي مهمان است كمي حواسش راجمع مي‌كند. ماه رمضان ما مهمان خدا هستيم و لذا حديث داريم كه امام صادق مي‌فرمايد: «لَا يَكُونُ يَوْمُ صَوْمِكَ كَيَوْمِ فِطْرِكَ»(كافى، ج‏4، ص‏87) روزي كه روزه هستي با يقيه‌ي روزها فرق مي‌كند. ماه رمضان است بايد اخلاقتان عوض شود. زن داري و بچه داري شما بايد عوض شود. افرادي هستند كه مي‌خواهند پز بدهند و افطاري بدهند، زنشان را اذيت مي‌كنند. خوب بايد حساب كني كه شما مي‌خواهي افطاري بدهي، زنت چه گناهي كرده است. نكند ما برويم و افطاري بدهيم وزنمان را اذيت كنيم. لا اقل گاهي كمك كنيم. در افطاري دادن‌ها، سورها طبيعي باشد. حالا اگر من بتوانم در جلسه‌اي آداب آمد و شدها را مي‌گويم. چون يك مسأله‌ي اجتماعي است و در همه‌ي خانه‌ها هست. كمي در باره‌ي برنامه‌ي آمد و شد با هم صحبت كنيم. پيغمبر(ص) فرمود: اگر ماه رمضان تمام شود و كسي آمرزيده نشود معلوم مي‌شود او آدم بدبختي است.
10- حسن خلق و ولايت‌پذيري، جواز عبور از صراط
جمعه‌هاي ماه رمضان بر باقي اوقاتش شرف دارد و بهتر است. حديث داريم كه: «مَنْ حَسَّنَ مِنْكُمْ فِي هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ كَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَام»(عيون‌‏أخبارالرضا، ج‏1، ص‏295) هر كه در ماه رمضان خوش اخلاق باشد، روزي كه روي پل صراط قدم‌ها مي‌لرزد، قدمش آن جا نمي‌لرزد. حسن خلق در اين جا عبور از پل صراط است. اين حسن خلق آن جا جواز عبور مي‌شود و پل صراط جايگاه و پلي است بر روي دوزخ. قرآن مي‌فرمايد: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها»(مريم/71) همه بايد عبور كنند و راهي كه اينجا انتخاب مي‌كني، راه آن جاست، چون حديث داريم: «نَحنُ الصِرّاط» آن پلي كه در قيامت است، امام فرموده: ما آن پل هستيم. اگر شما در دنيا خط رهبري صحيحي داشته باشي، آن جا هم خطتان درست است. اينجا در خط كه هستي؟ ولايت چه كسي را پذيرفتي؟ ولايت طاغوت يا ولايت فقيه؟ رهبر عادل يا رهبر فاسق «نَحنُ الصِرّاط» (بحارالانوار،ج24،ص12) امام فرمود: ما آن صراطي هستيم كه در قيامت است. يعني اگر انتخاب راه شما در اينجادرست نباشد و اين انتخاب راه در اينجا خيلي دقيق است. چون در اينجا انتخاب دقيق است. الآن ببينيد در اين انقلاب ما چقدر راه دارد باريك‌تر مي‌شود. اول كه انقلاب پيروز شده بود، انقلاب مثل يك راه عريض بود چون هر چه نخ بود به اين طناب انقلاب چسبيده بود. بعد يك مرتبه يك طناب به عنوان جبهه ملي بيرون آمد. يك طناب ديگر پوسيده بود، مجاهدين بيرون آمدند. يك طناب ديگر، ليبرال‌ها رفتند بيرون. الآن يك نخ شده است. ممكن است درآينده باز از اين نخ باريك‌تر شود. انقلاب ماشيني است كه، امام راننده‌اش است و مسافران سر هر ايستگاهي، ايستگاه ليبرال، ايستگاه مجاهد، ايستگاه توده‌اي، ايستگاه جبهه ملي، در هر ايستگاه يك مشت آدم پياده مي‌شوند. آخر خط، فقط خود امام مي‌ماند، مي‌گويند علي مانده است و حوضش. اول سال طناب انقلاب خيلي كلفت بود. در هرفاصله‌اي يكي از اين نخ‌ها جدا شد و خط رهبري صحيح واقعاً از مو هم باريك‌تر است. اگر مي‌خوانيم در قيامت پل صراط از مو باريك‌تر است، براي اين كه اينجا انتخاب رهبر حق از مو باريك‌تر است. به نحوي كه رهبر هر چه گفت، گوش بدهيم. قرآن خيلي قشنگ مي‌گويد: «فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَريقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَريقاً تَقْتُلُونَ»(بقره/87) ترجمه‌اش اين است. وقتي يك آيه مي‌آيد كه مطابق ميلشان نيست، قبول نمي‌كنند. خط رهبري صحيح مي‌داني چيست؟ خط رهبري صحيح آن است كه هر چه امام گفت: «ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً»(نساء/65) خط رهبري كسي درست است كه وقتي قانون خدا گفت اين است، ديگر در دلش نق نزند. نگويد مي‌داني يا نه. مي‌خواستم چنين كنم اما حالا ديگر امام گفت چنان كن. يعني خلاصه خودش را نگه داشته است. مثل بخاري كه مي‌خواهد از پلوپز بيرون بزند، منتهي اين سوپاپ آن را نگه داشته است. اين كه تسليم نيست، تسليم اين است كه همان را دوست داشته باشد كه او مي‌گويد. آن را دوست داشته باشد. آقا آب مي‌ريزي براي وضو امام مي‌فرمايد: اگر با يك مشت هم به صورتت آب رسيد بس است، شما مي‌گويي: بله! امام گفته است اما به دل من نمي‌چسبد. خوب تو در خط امام هستي، خود امام مي‌فرمايد: اگر با يك مشت آب ريختي و همه‌ي صورتت را فرا گرفت، با يك مشت آب، آب را به همه‌ي صورتت رساندي، خوب كافي است. شما كه هي آب مي‌ريزي و بعد مي‌گويي به دلم نمي‌چسبد. دل من يعني چه، يعني دلم ضد امام است و من تابع خط دلم هستم. هر كس در ماه رمضان حسن خلق داشته باشد، از آن صراط قيامتي كه از مو باريك‌تر است، به دليل حديث «نَحنُ الصِرّاط» كه ما آن صراط هستيم. و انتخاب خط رهبري خيلي دقت مي‌خواهد. يكي از اصحاب امام صادق به امام گفت: ‌اي امام صادق اگر يك سيب را برداري و بگويي اين سمت آن حلال است و اين طرف حرام من هيچ نمي‌گويم، فقط مي‌گويم چشم. در مقابل فرمان خدا بايد گفت چشم. تسليم بايد بود.
گاهي افراد، بعضي در ماه رمضان مي‌گويند: ما زخم معده داريم، حالا بخوريم. من نمي‌دانم چه كساني هستند كه فقط ماه رمضان زخم معده مي‌گيرند. خدا آن‌ها را شفا بدهد. خوب ديگر، ماه رمضان‌ها زخم معده مي‌گيرند، حالا كار نداريم، بعضي از آن‌ها هم راست مي‌گويند. آن‌هايي كه ماه رمضان زخم معده مي‌گيرند، يا مريض هستند مي‌گويند مي‌داني، چون ما زخم معده مي‌گيريم پس روزه هايمان را بخوريم. روز بيست و يكم مي‌گيريم، از روز بيست و يكم مي‌ترسند. يعني همان‌هايي هم كه مريض هستند، اگر تا شب نوزدهم بخورند، باز هم سعي مي‌كنند نوزدهم و بيست ويكم روزه هايشان را بگيرند. بابا روزه فرمان خداست اگر امروز مي‌تواني بگيري، بايد بگيري. فردا توانستي مي‌گيري، نتوانستي نمي‌گيري. بعضي مي‌گويند حالا مي‌خوريم كه روز بيست و يكم بتوانيم روزه بگيريم. ما مثلاً غير از فرمان خدا حساب چيزهاي ديگري هم مي‌كنيم، البته خوب احترام حضرت علي سر جايش، احترام شب قدر سر جاي خود. ما بايد مواظب باشيم.
گاهي وقت‌ها افرادي هستند كه در كارهاي عبادي مي‌گويند: به دلم نمي‌نشيند. تابع دل نبايد بود. خلاصه اگر كسي درماه رمضان حسن خلق داشته باشد، خداوند به او لطف مي‌كند تا روز قيامت به راحتي از پل صراط عبور كند و سفارش شده افرادي كه شاگرد و كارمند دارند، ماه رمضان به آن‌ها آسان بگيرند و حرفم تمام نشد ولي وقتم تمام شد.
خدايا در اين مهمانسراي خود، در اين مهمانسرايي كه اوليايت كيف مي‌كنند و آن‌ها كه نمي‌دانند كيف نمي‌كنند و آن‌هايي كه كج مي‌فهمند، ماه رمضان را مزاحم مي‌دانند، مي‌گويد: آقا نشد كار بكنيم، ماه رمضان پيش آمد، مثل اين كه عصباني است از اين كه كمي كار يا درآمدش كم شده است. خدايا به محمد و آل محمد از الطافي كه نصيب اوليايت مي‌كني، نصيب ما هم بگردان. شناخت و ايمان و تقوا و كار و عمر و بركت و اخلاص كار ما را لحظه به لحظه زياد، رزمندگان را پيروز، رهبر عزيز را سالم، توطئه‌ها خنثي و توطئه گران را نابود بفرما.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1595

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.