معلم و شاگرد – 1

موضوع بحث: معلم و شاگرد – 1
تاریخ پخش: 18/6/61

بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

«الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیدنا و نبیّنا محمّد. علی اهل بیته و لعنه اللّه علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الّدین»

اول مهر است و مدرسه‌ها آغاز شده است. بد نیست قبل از شروع مدرسه درباره‌ی تحصیل و آموزش و پرورش و شرایط شاگرد و معلم صحبت کنیم. چون بحث امروز ما شاخه، شاخه است، ما در همه زمینه‌ها صحبت می‌کنیم.
موضوع بحث ما پرورش و آموزش خواهد بود. دو سه دقیقه برای نو نهالان صحبت می‌کنیم، چند دقیقه هم درباره‌ی راهنمایی‌ها و دبیرستانی‌ها و دانشگاهی‌ها صحبت می‌کنیم. مقداری هم درباره‌ی آموزش بزرگسالانی که بی سواد هستند، بحث می‌کنیم. یک مقدار از اهمیت تحصیل برایتان می‌گویم. درس خواندن چقدر مهم است.
1- اهمیت علم در روایات
علم چقدر اهمیت دارد؟ رسول الله(ص) درباره‌ی اهمیت علم می‌فرمایند: «نَوْمٌ مَعَ عِلْمٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاهٍ مَعَ جَهْلٍ»(منیهالمرید، ص‏104) «نوم» به معنی خواب است. با سوادی که بخوابد، بهتر است از بی سوادی است که نماز بخواند. آدم بخوابد که چیزی را بفهمد، بهتر از بی سواد نفهمی است که صبح تا شب نماز می‌خواند. امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: «رَکْعَتَانِ مِنْ عَالِمٍ» دو رکعت نمازی که عالم بخواند، «رَکْعَتَانِ مِنْ عَالِمٍ خَیْرٌ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَهً مِنْ جَاهِلٍ»(إختصاص مفید، ص‏245) بهتر است از 70 رکعت نمازی که جاهل بخواند. دو رکعت نماز آدم با سواد شرفش از صد رکعت نماز بی سواد بیشتر است.
«النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَهٌ»(من ‏لایحضره ‏الفقیه، ج‏2، ص‏205) این حدیث را پیامبر فرموده‌اند و امام صادق نیز معنی کرده‌اند. «النَّظَرَ» به معنی نگاه کردن به صورت عالم است. نگاه کردن به صورت عالم عبادت است. البته نه هر عالمی! عالمی که با نگاه کردن به او به یاد خدا بیفتی. نمونه‌ی این حدیث را داریم که اگر کسی به صورت پدر و مادر نگاه بکند در حالی که محبت دارد، عبادت است. در حدیث دیگری داریم: «مَنْ جَاءَهُ الْمَوْتُ وَ هُوَ یَطْلُبُ الْعِلْمَ لِیُحْیِیَ بِهِ الْإِسْلَامَ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْأَنْبِیَاءِ دَرَجَهٌ وَاحِدَهٌ فِی الْجَنَّهِ»(منیهالمرید، ص‏100) هرکس در راه تحصیل علم بمیرد بین او و پیامبران یک درجه فاصله ندارد. یعنی او پشت سر انبیا است. امام صادق(ع) فرمود: کسی که برای کسب علم می‌رود، همین که از خانه‌اش بیرون می‌آید، هفتاد هزار ملک و فرشته او را همراهی می‌کنند. او را تشییع می‌کنند و به دنبالش می‌روند. تمام موجودات برای کسی که تحصیل می‌کند استغفار می‌کنند. این احادیث درباره‌ی اهمیت علم گفته شده است. حدیث داریم کسانی که درس می‌خوانند، مثل کسانی هستند که در جبهه می‌باشند.
امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: «الشَّاخِصُ فِی طَلَبِ الْعِلْمِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(روضهالواعظین، ج‏1، ص‏10) کسی که خودش را وقف طلب علم کرده است، کسی که عمرش را در راه طلب علم صرف می‌کند، مثل کسی است که در راه خدا جهاد کرده است. بنابراین کلاس سنگر است و کسی که در کلاس است مثل کسی است که در سنگر است اما باید کار آن کس را نیز بکند. هرکس در کلاس درس بنشیند، رزمنده نیست.
رزمندگان با شمشیرشان اسلام عزیز را زنده کردند. استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی آوردند. ابرقدرت‌ها را تضعیف کردند. اسلام و مسلمین را تقویت کردند و مطرح کردند. آن تحصیلی که این مسائل را داشته باشد، ارزش دارد. نه این که درس بخواند و مدرک بگیرد و مهره‌ی آمریکا بشود. آن تحصیل فایده ندارد. آن محصلی مثل مجاهد است که مانند مجاهد فی سبیل الله برای امت عزت باشد. یعنی تحصیل محصل هم برای امت عزت باشد. به قول امام فارغ التحصیلان علم مانند شریف امامی‌ها نباشند. شاپور بختیار دکترای حقوق دارد. کسی که تحصیل کند مثل کسی است که در جبهه بجنگد به شرطی که اثر تحصیل مثل اثر آن شمشیر باشد. حال که اول مهر است و می‌خواهیم درس بخوانیم با دلگرمی درس بخوانیم.
2- بهترین علم آن است که برای خدا باشد و به آن عمل شود
مسئله‌ی دیگر این است که چه علمی به درد می‌خورد؟ چه رشته‌ای به درد می‌خورد؟ پیامبر فرمود: «خَیْرُ الْعِلْمِ مَا نَفَعَ»(مجموعهورام، ج‏2، ص‏32) بهترین علم‌ها آن است که نفع داشته باشد. هر علمی نفعش بیش‌تر است، بهتر است. ماشین سازی یا مقوا سازی؟ کدام‌ها مهم‌تر است و نفعش بیش‌تر است؟ داروسازی یا بمب سازی، نفع کدام بیش‌تر است؟ پس اصل، نفع مردم است. امیرالمؤمنین فرمود: «خیر العلوم ما أصلحک»(غررالحکم، ص‏46) بهترین علم‌ها آن علمی است که تو را اصلاح کند. آن علمی که تو را از حسادت و شرک و جهل، از بخل و تکبر و از مفاسد اخلاقی دور کند. آن علمی که به تو استقامت بدهد. آن علمی که به تو صبر و پشتکار بدهد. آن علمی که دید تو و دین تو را، بالا ببرد. تو را اصلاح کند. به تو ظرفیت بدهد.
شاید این علم فیزیک و شیمی نیز بتواند باشد. چون داروها و ماشین سازی‌ها همه مفید است. شاید این علم شامل علم آشنایی با فلسفه تاریخ باشد. فلسفه‌ی تاریخ و اخلاق، و علم اخلاق انسان را اصلاح می‌کند. فلسفه تاریخ این است که ببینیم ملت‌ها چه کردند که ذلیل شدند؟ ملت‌ها چه کردند که عزیز شدند؟ علت بدبختی و عزت ملت‌ها و انسان‌ها را فلسفه تاریخ می‌گویند. فلسفه تاریخ، یعنی قوانینی که در تاریخ هست. تاریخ امت‌ها باعث اصلاح جامعه است. باعث اصلاح فرد است. از امیرالمؤمنین حدیثی داریم که می‌فرماید: «أفضل العمل ما أخلص فیه»(غررالحکم، ص‏155) بهترین علم‌ها، علمی است که می‌تواند تو را خالص کند. بهترین علم‌ها، علمی است که آن را برای خدا بخواند. بهترین علم آن علمی است که هدف الله باشد. «أنفع العلم ما عمل به»(غررالحکم، ص‏45) بهترین علم‌ها آن علمی است که به آن عمل شود. چه علمی را بیاموزیم؟ علمی که جامعه از آن بهره ببرد. علمی که روح تو را تغییر دهد. علمی که برای خدا باشد و به آن عمل شود.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «ثمره العلم العباده»(غررالحکم، ص‏64) ثمره‌ی علم عبادت است. اگر کسی علمش زیاد شود ولی عبادت و خط خدا بودن و حزب اللهی شدن او زیاد نشود، معلوم می‌شود که علم او بی ثمر است. برادری که پای تلویزیون نشسته‌ای، حیف است که این احادیث کوچک را ندانید. این حدیث‌ها باید در مدرسه‌ها زیاد گفته شود. معلم پرورشی این حدیث‌ها را یادداشت کند و به بچه‌ها یاد بدهد.
3- بحث‌ها و مطالب بیهوده
امام راجع به نهضت سوادآموزی دستوری دادند. فرمودند: باید ایران را مدرسه کنیم. باید در تمام دیوارهای ایران حدیث نوشته بشود. در تمام دیوار‌های مدرسه باید این حدیث نوشته شود: «خَیْرُ الْعِلْمِ مَا نَفَعَ» بهترین علم، علمی است که نفع داشته باشد.
گاهی بحث می‌کنیم که از این جا تا سر منار چند متر است؟ می‌گوید: 4 متر است. می‌گوییم: از 4 متر بیش‌تر است و بحث ادامه پیدا می‌کند. به تو چه ربط دارد که چند متر است؟ چه نفعی برای تو دارد؟ کوهپیمایی چند متر است؟ اقیانوس اطلس چند متر است؟ اینکه دختران در دبیرستان بدانند که سطح اقیانوس اطلس چند متر است، چه فایده‌ای دارد؟ علمی که نفع داشته باشد، خوب است. اگر دختر روان شناسی کودک بداند که چه چیز باعث ترسو شدن بچه و چه چیز باعث شجاع شدن بچه می‌شود، خوب است. چون هر دختری دیر یا زود مادر می‌شود.
عده‌ای دور یک فرد جمع شده بودند. پیامبر رسیدند و گفتند: چه خبر است؟ گفتند: ایشان علامه هستند. پرسیدند چه می‌داند؟ گفتند: علم انساب را می‌داند. (انساب به معنی این است که می‌گوید 18 پشت این فرد به چه کسی می‌رسد) پیامبر فرمود: این که 18 پشت او چه کسی باشد مهم نیست. بنابراین در این که چه بیاموزیم، دقت کنیم. بسیاری از درس‌هایی که می‌خوانیم به درد نمی‌خورد. باید علم‌های مفیدی را یاد بگیریم. از چه کسی بیاموزیم؟ اگر شخص قدرت تشخیص دارد، هرکس بود از او علم را بیاموز. حتی اگر معلم تو یهودی و مسیحی باشد. اگر شما قوی باشی مشکلی نیست. یعنی اگر شما برق کش هستی به هر سیمی می‌خواهی دست بزن. اگر اهل تشخیص هستی مجاز هستی هر کتابی را بخوانی. اما اگر اهل تشخیص نیستی، خواندن کتاب‌های گمراه کننده برای تو حرام است. نگو: مگر علم آزاد نیست. علم آزاد است، اما ظرفیت وجودی تو کم است. اگر معده قوی بود، غذای مسموم هم بخورد طوری نیست. چون معده قوی است و غذای مسموم را برمی گرداند. معده اگر قوی باشد، اگر هسته انار هم بخورد، هضم می‌کند. زیرا معده قوی است اما اگر معده ضعیف بود، هسته انار در روده گیر می‌کند.
4- دقت در مسئله گزینش
چون شما ظرفیت علمی محدودی داری، گفته‌اند: که هر کتابی را مطالعه نکن. نزد هر معلمی درس نخوان و لذا درگزینش هم سعی می‌کنند که معلم‌ها را حزب اللهی انتخاب کنند. البته اشکالی نیز به گزینش‌ها وارد است. (گاهی مطالبی را می‌گویم که گله می‌شود ولی حق را باید گفت) در گزینش‌ها سوالاتی می‌کنند که به کسی ربطی ندارد. گزینشی که در رابطه با کار باشد، اشکال ندارد. در یک اداره‌ای برای استخدام کسی، سؤالاتی به او داده‌اند که وقتی دیدم خنده‌ام گرفت. از این بنده‌ی خدا چه سوالاتی پرسیده‌اند؟ این سوالات چه ربطی به حرفه‌ی او دارد؟ خیلی از حرف‌ها را باید امام بگویند. ما هم از دوستان و هم از دشمنان وحشت می‌کنیم. می‌ترسیم که نقاط ضعف را بگوییم. گزینش‌ها باید منصفانه باشد. برای خانم شخصی ساکی را آورده‌اند. فردی به خانه‌ی این خانم مهمانی می‌آید. در کمد باز می‌شود و آن خانم ساک را می‌بیند. روی آن ساک که برای ایشان سوغاتی آورده‌اند، عکس پرچم آمریکا را می‌بیند. به اداره می‌رود و می‌گوید: این خانم را از اداره بیرون کنید. روی ساک ایشان عکس پرچم آمریکا بوده است. این ساک را برای ایشان سوغاتی آورده‌اند و این چیزها ملاک نیست. نمی‌دانم که خدا چقدر از این دقت‌ها راضی است؟ از دفتر امام استفتاء کنید. امام فرمود: تا کسی در خط شاه و طاغوت نبوده است، این دلایل مطرح نیست. البته این نوع سنجش‌ها گاه گاهی اتفاق می‌افتد. اما می‌گویند: (یک درد دل بس است برای قبیله ای) آن آقایی که برای این دلیل گزینش نشد، هزار جا می‌نشیند و هزار نفر را از جمهوری اسلامی ناراضی می‌کند. این شاید عملاً کار ضد انقلاب باشد ولی سوءنیت نیست.
5- اهمیت کتاب اول دبستان و معلم آن
برای بچه‌ها و کوچک تر‌ها که می‌خواهند به مدرسه بروند، کتاب اول دبستان از مقدس ترین کتاب هاست. کسی کتابخانه‌ی مهمی داشت که کتاب‌های خیلی مهمی هم در آنجا بود. یک کتابی را در جعبه‌ای گذاشته بود و خیلی دکورسازی کرده بود و هرکس که می‌آمد این مطلب را برای او می‌گفت. می‌گفت این کتابخانه مهم است اما یک کتاب خیلی مهم هم در آن جعبه است. یکی فکر می‌کرد کتاب روی چوب است. یکی فکر می‌کرد کتاب روی پوست آهوست. یکی فکر می‌کرد کتاب خطی است. یکی گفت به این کتاب آب طلا داده شده است. هرکس چیزی می‌گفت. او هم گفت: تمام این چیزها که گفتید، غلط است. گفتند: آن کتاب مهم چیست که در جعبه گذاشته‌ای و این قدر احترامش را داری؟ گفت: کتاب الفبا است. کتاب اول است. چون اگر کتاب اول را نمی‌خواندم به خواندن این کتاب‌های بعدی موفق نمی‌شدم.
من یادم نمی‌رود، وقتی از مدرسه بیرون می‌آمدیم، بعضی از بچه‌ها پاشنه کش یا سیخی داشتند و همین که از مدرسه بیرون می‌آمدند تا وقتی که به خانه برسند این را به دیوار کنار مدرسه می‌کشیدند. چرا دیوار مردم را خراب کردی؟ این اثر این است که معلم هم وقتی می‌خواست تکالیف دانش آموزان را ببیند، آنها را خط می‌زد. آن چنان خط می‌زد که گاهی برگه پاره می‌شد. آن معلمی که این گونه تکالیف دانش آموز را خط می‌زند، بچه نیز دیوار مردم را این گونه خط خطی می‌کند. این خط با آن خط یکی است. این شاگرد زحمت کشیده وتکالیفش را نوشته است. شما نگاه کن و بگو آفرین بر شما! اگر شما به زحمت او احسنت می‌گفتید، او هم دیوارها را اینگونه خط خطی نمی‌کرد.
از بعضی افراد وقتی پرسیده می‌شود که شما معلم دبستان هستید؟ می‌گویند: نه من دبیر هستم. این دو را از هم جدا می‌کنیم. معلم و دبیری مهم نیست. اتفاقاً معلمی از دبیری به مراتب مهم تراست. جراحی چشم از استخوان بندی پا به مراتب مهم‌تر است. هرچه ظریف‌تر باشد، جراحی آن مشکل‌تر است. بنابراین معلم و آموزگار خیلی نقش دارند. از همه گذشته می‌گویند: بچه در منزل تا 7 سال باچشم هایش فیلم برداری می‌کند. بچه فیلم‌های ضد و نقیضی برداشته است. حال که سر کلاس آمده و با معلم مواجه شده است، فیلمها یکی یکی در جلوی چشم او می‌آید. پس معلم باید دوباره بچه را بازسازی کند. معلم کلاس اول مسئول یک باز سازی هم هست. پس معلم جراحی چشم می‌کند و این خیلی مهم است. حرکات معلم اثر دارد. یک مهندس فقط مغزش مهندس است اما یک معلم و مربی، دمپایی‌اش هم مربی است. یعنی وقتی شاگرد ببیند که خانم معلم با کفش ساده سر کلاس آمده است، دیگر به خاطر کفش وچادر نو اشک نمی‌ریزد. می‌گوید: چادر خانم معلم ما نیز وصله دارد.
6- وظیفه معلم و شاگرد خوب
وقتی مردم در حسینیه جماران دیدند که امام روی موکت سخت می‌نشیند، می‌گویند: آقا آن جا نشسته است، ما نیز اینجا می‌نشینیم. نگاه معلم، مربی است. اثر کارهای معلم تربیت است. بنابراین بچه‌ها باید خوب درس بخوانند و معلم نیز باید خوب درس بدهد. معلم خوب آن است که اگر یک روز رادیو و تلویزیون گفت: به مناسبت برف شدید امروز دبستان‌ها تعطیل است، خوشحال نشود. غصه بخورد که چرا امروز از دولت پول گرفت ولی درس نداد. این معلم خوب است. شاگرد خوب هم شاگردی است که هرچه با سوادتر می‌شود ادبش بیش‌تر می‌شود. کوچک ترها ادبشان بیش‌تر است، اما همین که بزرگتر می‌شوند و به دبیرستان می‌آیند، ادبشان کم‌تر می‌شود. نسبت به استاد و پدر و مادر کمتر احترام می‌گذارند. این سیستم فرهنگ غلط است که طرف بزرگ‌تر و با سوادتر می‌شود بی ادبی او هم بیش‌تر می‌شود. بچه دبستانی و راهنمایی نسبتاً ادب دارد ولی دبیرستانی ادبش کم‌تر می‌شود. این دلیل بر آن است که فرهنگ ما دارای سیستم اسلامی نیست. سیستم فرهنگ اسلامی، سیستمی است که هرچه شاگرد با سوادتر می‌شود، ادبش بیش‌تر می‌شود.
این وظیفه‌ی معلم است که اگر رادیو به خاطر برف کرد اعلام تعطیلی کرد، غصه بخورد و این وظیفه‌ی شاگرد است که وقتی معلم را می‌بیند به او احترام بگذارد. آیه الله مطهری به علامه طباطبایی که می‌رسد می‌گوید: خدا جانم را قربانش کند. به رهبر انقلاب امام خمینی که می‌رسد می‌گوید: «روحی له الفداء» خدا جانم را قربانش کند. یعنی شاگرد درجه یک امام و علامه طباطبایی این گونه به استاد خود احترام می‌گذارد. این سیستم، سیستم اسلام است. یعنی هرچه حجت الاسلام‌ها از لحاظ علمی به امام نزدیک‌تر هستند، ادبشان بیش‌تر است. سیستم غربی این است که همین که دانشجو شد، ادبش کم‌تر شود. یا دبیرستانی نسبت به راهنمایی ادبش کم‌تر و راهنمایی نسبت به دبستانی ادبش کمتر است. به امید روزی که همه‌ی ما عوض شویم. یک سفارش به همه کسانی که می‌توانند درس بدهند و نمی‌دهند، بکنم. خیلی‌ها هستند که می‌توانند درس بدهند و نمی‌دهند. یا سؤالی را پاسخ نمی‌دهند. کتمان می‌کنند. پیامبر بزرگ اسلام می‌فرمایند: کسی که از او چیزی را بپرسند و می‌تواند جواب بدهد و ندهد، تمام هستی بر او لعنت می‌کنند. حدیث داریم کسی که علمی را بلد است و نمی‌گوید، خدا دهنه‌ای از آتش در دهانش می‌گذارد. مثل اسب که دهنه‌ای در دهانش می‌گذارند و هر وقت چموشی می‌کند افسار او را می‌کشند. (لجام، آهنی است که در دهان حیوان می‌گذارند) کسی که حقی را می‌داند و نمی‌گوید، خداوند روز قیامت لجام آهنی در دهانش می‌گذارد. تو که می‌دانستی، چرا نگفتی؟ انسان هرچه بلد است باید بگوید.
7- معلم و استاد باید ادامه تحصیل بدهد
درباره‌ی معلم و ادامه تحصیل می‌خواهم صحبت کنم. نکند فرهنگیان عزیز ما در دیپلم و لیسانس بمانند. ادامه‌ی تحصیل سفارشی برای معلم است. چون بحث ما درباره‌ی وظایف معلم است، من این را بگویم. گرچه شما معلم، دبیر، استاد دانشگاه و یا استادحوزه‌ی علمیه قم هستید اما ادامه تحصیل واجب است. خدا به پیامبرش می‌گوید: «قُلْ رَبِّ زِدْنی‏ عِلْماً»(طه/ 114) خدایا علم مرا زیاد کن. حدیثی داریم که پیامبر می‌فرماید: پیغمبر فرمود: اگر یک روز بر عمر من اضافه شود ولی بر علم من اضافه نشود، آن روز برای من روز مبارکی نیست. پیامبر می‌خواهد روز به روز به علمش زیاد شود.
من چند وقت پیش مثالی زدم. گفتم: در سماوری که از آن چایی می‌ریزند، آب می‌ریزند. وقتی 5 عدد بادمجان سرخ می‌کنند، یک قاشق روغن به آن اضافه می‌کنند. ما که دیپلم می‌گیریم چند سال از آن چای می‌ریزیم و هیچ آبی هم به آن اضافه نمی‌کنیم. آدمی که معلم شد، گاه گاهی باید یک کتاب مطالعه بکند.
پیغمبر اسلام می‌فرماید: اگر روزی بیاید که من علمم زیاد نشود، آن روز برای من مبارک نیست. آن روزی که خورشید بتابد و در آن روز به علم من اضافه نشود، برای من مبارک نیست.
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «کُلُّ وِعَاءٍ یَضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ یَتَّسِعُ بِهِ»(نهج‏ البلاغه، حکمت 205) اگر در هر ظرفی چیزی بریزند، پر می‌شود، جز ظرف علم که هر چه در آن بیش‌تر علم بریزند، پر نمی‌شود. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «لا فقه لمن لا یدیم الدرس»(غررالحکم، ص‏49) اطلاعات عمیق و شناخت عمیق برای کسانی است که دائماً درس بخوانند. «من ادعى من العلم غایته فقد أظهر من جهله نهایته»(غررالحکم، ص‏46) هر کس بگوید: من فارغ التحصیل شده‌ام. به غایت و نهایت علم رسیدم. من آخرین درجات علمی رسیدم. هرکس این جمله از دهانش بیرون بیاید «فقد اظهر من الجهل غایته» رئیس بی سوادها است. هرکس بگوید: من فارغ التحصیل هستم، رئیس بی سوادها است. این حدیث از امیرالمؤمنین در غررالعلم است. «من ادعی العلم غایته» یعنی کسی که ادعا کند من به آخرین درجه تحصیلات رسیده‌ام. بگوید: کتابی نیست که من مطالعه نکرده باشم. دیگر استادی نداریم که من از او استفاده کنم. کسی که یک چنین وهمی او را گرفته است «فقد اظهر من الجهل غایته» نهایت درجه جهل خود را اعلام کرده است.
بنابراین ادامه تحصیل نیز یک مسئله است که حتماً فرهنگیان ما باید به آن عمل کنند. فرهنگیان باید شبی چند ساعت را برای مطالعه بگذارند. نه تنها فرهنگیان بلکه همه همینطور باشند.
8- بی‌سوادی ننگ است
مقداری برای بزرگسال‌های بی سواد صحبت کنم که مربوط به شغل خودمان، نهضت سوادآموزی است. تا به حال هرچه گفتم از علم گفتم. حالا می‌خواهم بگویم: بی سوادی ننگ است. باید بدانیم بی سوادی ننگ است. سؤال: چگونه ما جبهه‌ها را تقویت کردیم؟ جواب: برای این که فهمیدیم حمله صدام به ایران، در صورتی که ایران نتواند دفاع کند، برای ما ننگ است. این که مادر بفهمد اگر دخترش جهیزیه نداشته باشد، زشت است، خوب است. البته نداشتن جهیزیه زشت نیست. از نظر اسلام اگر در جهیزیه چیزی هم نباشد، اشکالی ندارد. حضرت زهرا جهیزیه‌ی زیادی نداشت و جهیزیه خیلی ساده‌ای داشت. چون مادر بنا بر فرهنگ غلط فهمیده است که جهیزیه نداشتن زشت است، از وقتی دخترش سه ساله می‌شود برای او جهیزیه فراهم می‌کند. ما هنوز نفهمیده‌ایم که بی سوادی زشت است.
چرا سر کلاس نمی‌آیید؟ بعضی‌ها می‌گویند: دیگر از ما گذشته است. پیامبر فرمود: ‌ای پیرمرد و پیر زن از شما نگذشته است. «ازگهواره تا گور دانش بجوی» شما که هنوز به گور نرسیده‌اید و حالا عمر دارید. جهل بد است. «الجهل فسادٌ»
حضرت علی(ع) فرمود: «الجهل فساد کل أمر»(غررالحکم، ص‏73) جهل فساد هر چیزی است. فساد هر چیزی از جهل است. البته جهلی که به فرهنگ مربوط است، می‌گوییم و منظور ما جهل خواندن و نوشتن نیست. ممکن است آدم عالم باشد و فساد نیز بکند. «الْجَهْلُ مَوْتٌ»(غررالحکم، ص‏75) در حدیث دیگر داریم که بی سوادی مرگ است. در کشوری که علی بن ابیطالب می‌گوید: بی سوادی ننگ و مرگ است. حتماً باید این ننگ که از آثار طاغوت است از جمهوری اسلامی برطرف شود. «الْجَهْلُ مَوْتٌ» «الْجَهْلُ خَصْمٌ»(أعلام‏ الدین، ص‏313) بی سوادی دشمن تو است. حدیث داریم: «أَنَا الْجَاهِلُ عَصَیْتُکَ بِجَهْلِی وَ ارْتَکَبْتُ الذُّنُوبَ بِجَهْلِی وَ سَهَوْتُ عَنْ ذِکْرِکَ بِجَهْلِی وَ رَکَنْتُ إِلَى الدُّنْیَا بِجَهْلِی وَ اغْتَرَرْتُ بِزِینَتِهَا بِجَهْلِی»(بحارالأنوار، ج‏94، ص‏218) گناه به خاطر جهل است. در این دعا می‌خوانیم که تمام مفاسد و خطاها به خاطر جهل است. «الجهل أصل کل شر»(غررالحکم، ص‏73) جهل و بی سوادی ریشه‌ی هر شری است. هفته‌ی جنگ است. عده‌ای در جبهه می‌جنگند. شما که پای تلویزیون هستید، می‌خواهید چه کنید؟ 2 سال است که برادران شما در جبهه می‌جنگند. 2 سال هم هست که شما برنامه‌ی ما را از تلویزیون می‌بینید. دلت می‌خواهد که بعد از دو سال تکانی بخوری؟ باید دو بار تکان بخوری. یک بار برای حرکت به جبهه، یک بار هم باید برای آموختن تکان بخوری. چرا؟ زیرا دو دشمن داریم. 1- آمریکا، صدام، اسرائیل 2- جهل. یا به جبهه برو و با آمریکا و صدام بجنگ یا با جهل مبارزه کن. پیغمبر فرمود: «اعداء عدوالمرء جهله» بزرگ ترین دشمن انسان جهل او است. «اعداء عدو المرء جهله» بزرگ ترین دشمن انسان جهل است. پس شما باید یا با خودتان بجنگید و درس یاد بگیرید یا در جبهه با آمریکایی‌ها مبارزه کنید.
9- رهبری و پیشرفت علم و صنعت دو عامل خوشبختی جامعه
به امید این که رزمندگان ما هرچه زودتر پیروز بشوند و همینطور که ما 2 سال است با دشمن می‌جنگیم، ان شاءالله با جهل هم بجنگیم و مسئله بی سوادی را ریشه کن، کنیم. علم زمان ندارد. « زگهواره تا گور دانش بجوی» علم مکان ندارد. برای آموختن علم حتی اگر شده به چین برو. علم شرط ندارد، گرچه به خون ریزی باشد. گرچه با فرو رفتن در دریاها باشد. در سخت ترین شرایط علم را بدست بیاورید. انسان باید با هر سنی که دارد و در هر مکان و زمانی که است، درس بخواند. چرا لبنانی‌ها این گونه ذلیل شدند؟ 2 دلیل دارد 1- رهبر خوبی ندارند. 2- از نظر علم و صنعت از اسرائیل عقب هستند. دو تا عامل برای ذلت مسلمان‌ها هست. یکی این است که رهبر حق ندارند. چرا کشورهای اسلامی این گونه بدبخت هستند؟ برای اینکه رهبر حق ندارند. دوم اینکه علم و صنعت ندارند.
ما در جمهوری اسلامی از لطف خدا، رهبر حق داریم. این یک رکن درست است. رکن دوم: پیشرفت علم و صنعت است. زیاد مطالعه کنید و به اندک مطالعه قانع نباشید. شما باید هفته‌ای یک کتاب مطالعه کنید اما کتاب‌های خوب را مطالعه کنید. کتاب‌هایی که شما را به خدا نزدیک کند، خوب است. بعضی کتاب‌ها کله را پر می‌کند و دل را خالی می‌کند. این گونه نباشید. علمی که جهت داشته باشد، خوب است. اگر علم جهت داشته باشد به سادگی انسان رشد خود را در جامعه می‌بیند. «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»(فاطر/28) قرآن می‌گوید: نشانه‌ی علم حق این است که انسان خوف خدا را داشته باشد.
موضوع بحث جلسه این است که دانشگاه ما چگونه باید باشد. نظر اسلام در باره‌ی استقلال فرهنگی چیست؟ فرم تعلیم و تربیت اسلامی چه خواهد بود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1533

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.