انقلاب اسلامی- آثار
موضوع: انقلاب اسلامی- آثار
تاریخ پخش:4/7/58
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنته الله علی اعدائهم اجمعین من الان إلی قیام یوم الدین.
چند تا بحث شد چون بسوی حکومت اسلامی میرویم گفتیم آیاتی که تناسب این اوضاع است با هم گفتگو کنیم و با قرآن مانوس باشیم.
1- گاهی بیتوجهی بر اثر فراموشی است
در این جلسه یک خورده متوجه فرآوردههای انقلاب بشویم چون خیلی مهم است گاهی بنی اسرایئل فراموش میکردند انقلاب موسی را و فرآوردههای آنرا ولذا قرآن همه اش مکرر میگوید «یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِی» (بقره/40) ای بنی اسرائیل کسانی که قبلاً برده بودید و بعداً آزاد شدید یاد نعمتها باشید شما اسیر بودید آزادتان کردم.
توی خانهها گاهی میان پدر و اولاد اختلاف میشود اولاد خیال میکند که پدر و مادر کوتاهی کردهاند گاهی ناراحتی میکند بعضی پدرها که خسته هستند دست میزنند به داد و فریاد گاهی هم به شلاق و چوب و این حرفها اما پدرهایی که یک خورده حوصله دارند میگویند آقازاده تو از من و مادرت ناراحت هستی؟ مگر نه اینکه ده روز پیش برای تو فلان پول را خرج کردم مگر نه اینست که سه ماه قبل فلان پول را برای تو خرج کردم شروع میکند الطافی را که به بچه اش کرده است را بیان کردن وقتی بچه اینها را میشنود فراموشی شان تبدیل میشود به توجه وقتی متوجه شد برای پدر و مادر ارزش قائل است ما گاهی وقتها که نماز نمیخوانیم چون نعمتهای خدا را یادمان میرود.
«أَقِمْ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی» (طه/14) ذکر خدا یعنی اینکه یادتان باشد فراموش نکنید که خداوند چه الطافی به ما داده است. اگر شاه رفت اگر امام آمد اگر من چند آیه را برای شما مینویسم اینها همه ثمره خون شهدا است حالا یک مقداری از ثمرات انقلاب را میگوئیم.
2- آزادی از ثمرات انقلاب اسلامی
1- آزادی، آزادی خواسته طبیعی است اگر شما یک گربه را توی قفس بگذاری روزی هم دو کیلو گوشت به او بدهی ناراحت است میگوید میخواهم بیایم بیرون ولو اینکه کاغذ بخورد میخواهد آزاد بشود سر سفره میخواهی به بچه غذا بدهی ناراحت میشود میگوید میخواهم خودم بخورم با اینکه نمیتواند و غذا را میریزد آزادی خواسته طبیعی انسان است که آن موقع سلب شد بعد از انقلاب صد کتابی که چاپ آن جایز نبود بخاطر اینکه کتابها روشنگر بود چاپ شد، آزادی بیان، چه افرادی بودند که نمیتوانستند حرف بزنند چه بحثهایی که نمیشد گفته بشود. حتی افرادی که میخواستند بروند مکه یک افرادی را میگذاشتند برای ماموریت٬ حاجی حتی در کشور غریبه هم میترسید.
قرآن میفرمایدای بنی اسرائیل یادتان نرود که شما زیر شکنجه بودید بچه هایتان را میکشتند زن هایتان را اسیر میکردند اینها از ثمراتی است که الان نیست. در زندانها اولیاء خدا و مردان حق بودند اما الان اگر هم باشند مفسدین فی الارض هستند. خانههایی که عشرتکده بود الان محل مستضعفین شده است.
3- رفتن به سوی عدالت از ثمرات انقلاب
2- داریم بسوی عدالت میرویم، قرآن میفرماید فرق امت مرده و زنده این است که اگر در جامعه قاتل را گرفتند و اعدام کردند معلوم میشود که این ملت زنده است اما اگر… ملت زنده باید انتقام بکشد «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ» (بقره/179) اگر شما قاتل را بکشید معلوم میشود که زنده هستید الان جامعه مرده جامعه زنده شده است.
3- از اسراف به صرفه جویی، میلیاردها صرف چه افراد و چه دستگاهایی میشود چه خانه ایی که الان مبدل شده است به کارهای فرهنگی و اقشار محروم، «وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ» (بقره/188) الحمدلله دارد یکی یکی به این آیات عمل میشود به آیه قصاص عمل شد، اموال خودتان را به باطل نخورید به ناحق پول ملت را صرف نکنید و این صرفه جوییهایی که کم کم شده است و دارد میشود. قرآن فراموش شده بود کتابی بود که آیه الکرسی آنرا به شاخ گاو مینوشتند که شیرش زیاد بشود »و إن یکاد« آنرا به بازوی بچه میبستند که عقرب او را نگزد یا »إن اکرمکم عندالله« آنرا برای تبلیغات چای و روغن استفاده میکردند یا برای مرده میخواندند یا برای عروس میبردند یا برای خانه نو میبردند استفادههای قرآن تمام استفادههای تشریفاتی بود اما الان دارد مکتب میشود.
4- رفتن از شرک به سوی توحید از ثمرات انقلاب
از شرک به توحید رسیدیم اما قدر خودمان را نمیدانیم، مگر شرک چیه؟ ما چند رقم شرک داریم یکی شرک طاعت است بله قربانگویی در مقابل دستور ضد خدا این شرک است منتهی لازم نیست که شرک همه اش شرک عبادت باشد هر کدام از ما بله قربان بگوئیم در مقابل دستور ضد خدا این شرک است. «وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ» (انعام/121) اگر شماها از اینها اطاعت کردید شماها مشرک هستید و چقدر ما بله قربان گو بودیم.
5- قطع رابطه با مستکبران و ارتباط با مستضعفان
4- از مستکبر به سراغ مستضعف رفتیم، رابطه ما با مستکبران بود با آمریکاییها بودند آنوقت برای ما چه میکردند میآمدند وجب به وجب زمینهای ما را زیر نظر داشتند هر نقطهای که برای کشت خوب بود یا خودشان یا به عوامل شان میگفتند که اینجا برای کشت خوب است و آنرا میکاشتند و جلوی آنرا برای مردم میگرفتند وجب به وجب آمدند منابع ما را دیدند و جلوی رشد را گرفتند حیوان ایرانی درکوه ایرانی حق خوردن گیاه ایرانی را نداشت جوان ایرانی میخواست از کوه بالا برود میگفتند که حق نداری چون شکارگاه سلطنتی است. توریستهایی میآمدند برای دوشیدن ما٬ اما الان روابط با فلسطینی ها، فلسطینیهایی که آمدند انواع کارهای چریکی را یاد بچههای ما دادند و پاسدارهایی درست کردند که این پاسدارها سهم مهمی در به ثمر رسیدن انقلاب دارند.
6- افرادی که فقط نقصها را در انقلاب میبینند
افردای که الان میگویند ما با رژیم قبل فرقی نکرده ایم یک عده نمیفهمند یک عده مگس سفت هستند ما چند رقم انسان داریم یک دسته انسانند یک دسته حالت آنها مگس است یعنی اگر تمام بدن سالم باشد یک جای آن زخم باشد میآید و روی زخم مینشیند بعضی انسانها اینطوری هستند صد تا کمال میبیند دو تا نقص همه اش نقص را بیان میکند و این درست نیست پیغمبر میفرماید انتقاد درست است «الْمُؤْمِنُ مِرْآهُ الْمُؤْمِن» (بحارالانوار/ج71/ص268) یعنی همانطوی که آینه عیب را میگوید ما هم باید عیب همدیگر را بگوئیم.
آینه چه میکند که پیغمبر فرمود مومن آینه مومن است، آینه همینطور که میگوید اینجا سیاه است جایی هم که سیاه نیست میگوید اینجا سیاه نیست هم خوبی را میگوید و هم نقطه ضعف را تو هم اگر مومن هستی باید هم خوبی را بگویی و هم بدی را افردای که فقط عیبها را میگویند اینها مومن واقعی نیستند آینه عیب را بزرگ نمیکند تو هم اگر یک نفر عیبی دارد آنرا زیاد نکن آینه عیب را روبرو میگوید اگر شما از فلانی عیبی سراغ داری به خودش بگو چرا میآیی پشت سرش میگویی؟
دوست دارم که دوست عیب مرا همچون آینه پیش رو گوید
نه اینکه چو شانه با هزار زبان پشت سر رفته مو به مو گوید
شانه میرود پشت سر و کارهایش مو به مو است آینه روبرو میگوید تو هم روبرو بگو، آینه مراعات پست و مقام را نمیکند آیت الله هم باشد دکتر هم باشد میگوید اینجا سیاه است در هر مقام و پستی باشد میگوید اینجا سیاه است مومن طبق آیه قرآن حق انتقاد دارد ولو به شخصیتهای بزرگ، آینه عیب من را میگوید چون از بس که صاف است از بس صاف است و نورانی عیب من پیداست شما هم که عیب را میگویی باید از بس که صاف و نورانی هستی باید عیب را بگویی بعضیها که عیب کسی را میگویند غرض دارند میخواهند شخصیت طرف را خورد کنند آینه وقتی میگوید اینجا سیاه است نمیخواهد شخصیت تو را خراب کند از بس خودش نوارنی است و روشن از روشنی عیب من را میگوید شما هم ریشه انتقادت روشنی و صفا باشد عقده و کینه و انتقام نباشد، آینه اگر شکست خورده هایش را برداشتی باز میگوید اینجایت سیاه است اگر به مومن دو تا سیلی هم زدند باید حرف خودش را بزند، آینه وقتی عیب را میگوید که خودش غبار آلود نباشد و شما وقتی حرفت اثر میکند که خودت عیب نداشته باشی. یک ظرافتهایی در این حدیث کوچولو است که من یکوقت اینها را یادداشت کردم حدود بیست و شش تا لطیفه توی این حدیث است.
البته در این انقلاب ممکن است کارهای خلافی هم بشود افراد ناجوری خودشان را جا بزنند اما اینها یک چیزهایی است که بعداً درست میشود اگر در انقلاب عیبی به ذهنمان آمد باید خوبیها را هم متوجه بشویم.
7- سر و صدا راه انداختن سر یک مسئلهی کوچک مانند قوم موسی
مسئله دیگر این است که عدهای از افراد همین که یک مسئله کوچکی پیش آمد اینها سر و صدا راه میاندازند و زمان حضرت موسی (ع) هم این سر و صدا را راه انداختند یک قصه بگویم حضرت موسی آمد مردم را از بردگی و ذلت نجات داد بعد افرادی که تا دیروز اسیر بودند و امروز راحت شدند آمدند راهپیمایی راه انداختند و جمعتی را در مقابل موسی راه اندختند و قطعنامه صادر کردند قطعنامه اسیران آزاد شده: «وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا» (بقره/61) ای موسی! ما یک نوع غذا برایمان کافی نیست تو اگر خواستی ما دنبال تو باشیم باید از خدا بخواهی که ما سیر میخواهیم که کنار غذاهایمان باشد ما عدس میخواهیم ما پیاز میخواهیم ما خیار میخواهیم ما سبزی میخواهیم… حالا هم بعد از انقلاب یک حوادثی شد چهار تا تریاکی تریاکش کم شد سیگار کم شد های! این چه جمهوری اسلامی است؟ نه تریاک هست نه سیگار نه روغن نباتی است نه صابون اینها انقلابیون شکمو هستند بابا شما تا دیروز اسیر بودید حضرت موسی شماها را از اسارت نجات داد خونها ریخته شد تا شما آزاد شدید اما حالا… یک خورده غذا کم شد آقایان راهپیمایی و قطعنامهای موسی ما با شما نیستیم.
این میخواهد بگوید مسلمانها شما مثل یاران موسی نباشید والا نمیخواهد بگوید زمان موسی غذا کم بود خوب بود که بود به من چه؟ مردم گفتند یا موسی یک رقم غذا کم است چند رقم میخواهیم خوب بود که بود اینکه میگوید در زمان موسی اسیران آزاد شده به جای تشکر در مقابل او قرار گرفتند عیناً در زمان ما هم ممکن است عدهای با اینکه در زمان خفقان بودهاند و آزاد شدهاند خون شهید داده ایم بیایند مسئله تاید و روغن نباتی را مطرح کنند امیدوارم که به همه ما رشدی بدهد که همیشه بزرگترها را فدای کوچکترها نکنیم قرآن در جواب این راهپیماییها گفت «قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى» (بقره/61) آیا شما دستاوردهای انقلاب را میفروشید به پیاز و سیر و این حرفها؟ چرا اینقدر ابتدایی و پائین فکر میکنید؟ و اینهایی که انتقاد میکنند مگس صفت هستند و مومن باید مرات مومن باشد اگر بدی را میگوید خوبیها را هم بگوید.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»