مهر و قهر الهی
موضوع: مهر و قهر الهی
تاریخ پخش: 76/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما در مورد «زمینههای مهر یا قهر الهی» میباشد. خداوند متعال به افرادی مهر میورزد، لطف میکند. خداوند به افرادی میدهد و از افرادی دیگر میگیرد. خداوند به چه افرادی لطف میکند و چرا؟! و به چه افرادی قهر میکند و چرا؟ زمینه این مهر و قهر را ما به وجود میآوریم.
1- زمینههای مهر و قهر الهی در انسان
شخصی از من پرسید: « خداوند، امام صادق(ع) را امام صادق(ع) کرد یا اینکه خودش به این مقام رسید؟ اگر همان لطفی را که خداوند به امام صادق(ع) کرده بود به من نیز میکرد من هم امام صادق(ع) میشدم! » گفتم: آخر امام صادق(ع) یک زمینههایی را خودش به وجود آورد. دعای ندبه را خواندهاید؟ در دعای ندبه دارد که میگوید: زمینهها از ما است. «بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ» (إقبالالأعمال/ص295) خدایا تو شرط کردی با امامان ما که ای موسی ابن جعفر(ع) سالها در زندان، ای امام حسین(ع)… اینگونه باید زندگی کنید. زیر سم اسب. ای امام زینالعابدین(ع)… ای امام حسن مجتبی(ع)… اینگونه باید زندگی کنید. شرط کردیم که اینها اینگونه زندگی کنند «فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ» (إقبالالأعمال/ص295) آنها نیز شرط را امضاء کردند و گفتند: قبول است. تو هم میدانی که اینها به قولشان وفا دارند «وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ» تو هم میدانی که اینها اهل وفا هستند. «فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَّ» آن وقت حالا لطف میکنی.
سؤال: آیا مقاماتی که خدا به اولیائش میدهد، نمیشود به ما بدهد و ما هم یکی از اولیاء خدا باشیم؟ باسمه تعالی. نه! چرا؟ برای اینکه هر وقت ما هزار تومان از بازار گرفتیم دزدیدیم و خوردیم. دیگر به ما نسیه نمیدهند. بازار، اول هزار تومان نسیه میدهد اگر دادی میکند دو هزار تومان اگر آ نرا هم دادی میشود سه هزار تومان، کم کم تا صد میلیون هم اعتبار داری. کسانی اعتبار دارند که خودشان چکشان برنگردد. خدا شرط میکند که حاضری این رقمی باشی، آنها هم گفتند: «شَرَطُوا»، «شَرَطْتَ»، «شَرَطُوا» خدا شرط کرد و آنها هم قبول کردند، خدا هم «عَلِمْتَ» میداند وقتی که گفتند: قبول است، چکشان بر نمیگردد. چون معتبرند «فَقَبِلْتَهُمْ» علتی که خدا به آنها میدهد این است که آنها زمینه را آماده میکنند و…
2- تقوا، زمینه دریافت الطاف الهی
راجع به زمنیهها آیات زیادی داریم. روایات هم غوغا میکنند. برخی از این روایات و آیات را میگوییم تا بلکه ما هم بتوانیم زمینهها را فراهم کنیم. اول: « تقوا» دیدمان حق بین باشد و سرمان کلاه نرود. آیه قرآن میفرماید: اگر تقوا داشته باشید سرتان کلاه نمیرود. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» (انفال/29) ای مؤمنین! اگر شما تقوا داشته باشید ما هم برای شما فرقان قرار دهیم. فرقان یعنی یک وسیلهای به تو میدهیم تا بفهمی چه کسی راست میگوید و کی دروغ میگوید. شیطان شناس میشوید. وقتی به کسی نگاه میکنید میفهمید که او زیر کاسه نیم کاسهای دارد، او کلک میزند. دیگر کلاه سرتان نمیرود. مثل حضرت امام (ره) که تمام شیطانهای سیاسی دنیا برای یکبار هم نتوانستند سر امام (ره) کلاه بگذارند. با اینکه امام هم دانشکده سیاسی نرفته بود. تقوا به انسان دید میدهد. «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» (اعراف/58).
در سوره بقره آیهای داریم اینگونه: «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ» (بقره/251) در جبهه جنگ یک پسر بسیجی بود 16-15 ساله، اسمش داوود(ع) بود. در برابر دشمن، همه به او گفتند: «قالُوا لا طاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ» (بقره/249). «ما طاقت دشمن را نداریم» فرار کردند. عدهای ماندند و گفتند: چرا طاقت نداریم. طوری نیست که عددمان کم باشد. 20 بر 200 پیروز است. این آیه قرآن است. «إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» (انفال/65) ارتش 20 میلیونی که امام (ره) نظرشان بود بر توطئههای کشور 200 میلیونی آمریکا میتواند غالب شود. قرآن میفرماید: «20 نفر انسان با پشتکار، غالب میشوند بر 200 نفر، اگر خدا بخواهد» «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ» (بقره/249) گاهی گروه کم غالب میشود بر گروه زیاد، به اذن خدا. اینها رفتند مقابل دشمن. بین این جمعیت حزب الله، یک نوجوان 16-15 ساله به نام داوود بود. قرآن میفرماید: «وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» (بقره/251) این نوجوان حزب اللهی، جالوت را کشت. چون این پسر جالوت را کشت، «وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ» (بقره/251) شد حضرت داوود(ع). چطور به این مقام رسید؟ چون در جوانیاش یک شیرین کاری کرده بود. خداوند همه پستها را به آدمهای لوتی میدهد. لوتی کیه؟ لوتی، عارف عملی است. ما دو رقم عارف داریم: عارف کتابی، که بحثهای عرفانی را در کتابها میخوانند. عارف عملی هم یعنی یک سری محاسبات را نمیکند، دل را به دریا میزند وقتی که بفهمد خدا راضی است. و این که رادیوهای بیگانه چه میگویند و مردم چه میگویند برای او بی اهمیت است. اگر خدا دوست دارد پس بسم الله. این یعنی لوتی گری.
3- چشمپوشی و گذشت و دل شکسته زمینه ساز است
از یک چیزهایی باید گذشت. 1- گذشت از شهوت 2- گذشت از مال 3- گذشت از (زن) و فرزند. 4- گذشت از مقام 5- گذشت از مسکن. 6- گذشت از جان. اگر کسی از اینها گذشت، خدا هم یک چیزی به او میدهد. خدیجه که از مالش گذشت خدا هم به او «کوثر» داد.
یوسف(ع) از شهوت گذشت، خدا هم به او مقام داد. ابراهیم(ع) از جانش گذشت، فرمود: حاضرم در آتش بیفتم. خدا هم به او مقام خلیل اللهی عطا نمود.
امام حسین(ع) از فرزندانش و… گذشت. گنبدش طلا شد، خاکش شفا شد، در حرمش، نماز مسافر را میشود درست و تمام خواند. اصلا خط ویژه میرود امام حسین(ع)، از یک چیزی باید گذشت. داوود(ع) از جان خودش گذشت. پرید در میان دشمن، جالوت هم قهرمان کفر بود. قهرمان کفر را کشت. خدا میفرماید: «وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ» (بقره/251) پسرش هم شد سلیمان ابن داوود(ع). یکی دیگر از زمینههای دریافت، دل شکسته است. دل شکسته خیلی ارزش دارد. یک صحنهای پیش آمد که دل زکریا سوخت. دعا کرد و همانجا خدا به او بچه داد. «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ» (آلعمران/38-37) حضرت مریم(س) در محراب عبادت نشسته بود. یک طبق هم غذا پیش اوست. غذاهایی که در آن فصل یافت نمیشدند. هر وقت حضرت زکریا میخواست به مریم(س) سر بزند میدید مریم(س) در محراب است «وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» و نزد او غذایی است. گفت: «یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا» آخر این غذا از کجا آمده؟! الان در شهر از این نوع غذاها نیست! گفت: اینها را خداوند برایم میفرستد. اینجا بود که زکریا دعا کرد؛ گاهی اوقات یک صحنهای پیش میآید و دل آدمی میشکند. از زمینههای لطف خدا دل شکسته است. مثلا داریم که: «بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُسَوِّمینَ» (آلعمران/125) اگر شما صبر و تقوا داشته باشید 5000 فرشته برایتان نازل میکنیم تا شما را یاری کنند. در جنگ احد در ابتدا خداوند 1000 فرشته فرستاد. بعد هم 3000 فرشته، بعد هم فرمود: اگر آدم خوبی باشید 2000 فرشته دیگر هم میفرستم. «أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُنْزَلینَ» (آلعمران/124)، «هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُسَوِّمینَ»، « شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» (نحل/121) اگر به خاطر نعمتهایی که به تو دادهاند خدا را شکر کنی «اجْتَباهُ وَ هَداهُ» علت اینکه ما ابراهیم را ابراهیم کردیم این بود که به آنچه به او دادیم شکر کرد. علت اینکه به او ده میلیون وام دادیم این است که آن یک میلیونها را پس داد. اگر آن مقداری که گرفتی شکر کردی و بجا مصرف کردی، باز هم به تو میدهیم.
4- توبه و ایمان
یکی دیگر از زمینههای مهر خدا« توبه» است. میفرماید: «تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً حَسَناً» (هود/3) توبه کنید. خداوند وضعتان را خوب میکند. در این عالم اسراریست که ما نمیفهمیم. میگوید: اگر کسی ایستاده ادرار کند فشار قبر خواهد داشت. ما نمیفهمیم که رابطه بین ایستاده ادرار کردن با فشار قبر چیست؟ حتما یک رابطهای وجود دارد. میفرماید: اگر شما توبه کنید «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً» (نوح/11) تو از گناهت توبه کن، باران میآید. ربط بین توبه من با ابرها چیست؟ من نمیفهمم. ولی آن کسی که هم من و هم ابرها را آفریده میگوید: رابطه وجود دارد. ما نمیفهمیم. اگر باران نیاید باید نماز باران بخوانیم. نماز باران چه کار به ابرها دارد؟! خالق هر دو فرموده: ربط دارد. حدیث داریم: اگر مسواک بزنید نور چشمتان زیاد میشود. عوام قبول نمیکردند. الآن دنیا کشف کرده این موضوع را. «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً» (نوح/11-10)
اگر میخواهید لطف خدا را زیاد کنید ایمانتان را قوی نمایید. ممکن است برخی هستند که اصلا دین ندارند ولی زندگیشان از ما بهتر است! جواب: باید زندگی آنها را از نزدیک ملاحظه کرد چون قرآن میفرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً» (طه/124) کسانی که از خدا غافل هستند زندگیشان تلخ است. نگویید: خوب زندگی میکنند. الآن کشورهای اروپایی زندگی مادیشان تأمین است، اما نظام خانوادگی آنها دارد از هم میپاشد، زن میرود میبیند شوهرش با زن دیگری است!؟ نسلشان پوک است. خدا فرموده: هرکس مرا فراموش کند زندگیش را پوک میکنم.
5- قرآن و زمینههای قهر الهی
اما آیات قهر الهی (زمینههای قهر الهی): آیه داریم: «لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا» (روم/41) اگر گناه کنی سختی به تو میدهم. «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ» (انعام/44) گاهی که خدا را فراموش میکنی، من برای اینکه سرگرمت کنم یک چیزهایی به تو میدهم. «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ» (نساء/160) گاهی یک چیزهایی را حرام میکنم، قحطی ایجاد میکنم یا با حکم الهی یک چیزی را ممنوع میکنم به خاطر اینکه شما فلان گناه را مرتکب شدهاید. قرآن در سوره فجر میفرماید: «رَبِّی أَکْرَمَنِ رَبِّی أَهانَنِ» (فجر/15و16) همین که وضعش خوب است میگوید: خدا لطف کرده، همین که وضعش بد شد میگوید: خدا کم گذاشته، اهانت کرده. نه خیر، اینطور نیست: «کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ» (فجر/17) فلسفه قهر الهی کیفر گناهان تو است. بی توجهی به محرومان است. کلا یعنی تحلیلت غلط است، خودت زمینه را کج کردی. شما به یتیم اکرام نکردید. «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْکینِ» (فجر/18) میدانی که چرا دیگر به تو ندادم؟ زیرا آن سالی که دادم به مسکین غذا ندادی، و دیگران را هم تشویق نکردی. «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا» (فجر/19) علت اینکه به شما دیگر نعمت ندادیم این بود که شما ارث را خوردید بدون آنکه ببینید آن وارث مالش حلال بوده یا حرام؟! «أَکْلاً لَمًّا» یعنی بدون هیچ حسابی قورتش دادی؟ «وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» (فجر/20) شما خیلی به مال علاقه داشتید. البته علاقه به مال خوب است، علاقه زیادش بد است. «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ» (عادیات/8) تشدید دلبستگی به مال بد است. وگرنه آدمی مال را دوست دارد. مال زینت است: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف/46) مال و فرزند زینت زندگی دنیا هستند. منتهی زیاد علاقه داشتن بد است. «حُبًّا جَمًّا» بد است.
6- زمینههای مهر و قهر به دست خود انسان است
خلاصه اینکه: اگر دیدی چیزی به تو ندادیم ریشه یابی کن و در خودت علت را پیدا کن. به خدا نگو: خدایا! چرا دادی؟! خدایا چرا ندادی؟! ببین چه کردی که نمیدهیم. یک قصه برایتان بگویم: یکی از علماء (آیت الله العظمی بروجردی) رفتند مشهد، آیت الله نهاوندی در مسجد گوهرشاد پیشنماز بودند، سجاده خود را به آقای بروجردی دادند. آن چند روز را آقای بروجردی در مسجد گوهرشاد امام جماعت بودند. بعد آیت الله نهاوندی رفتند به نجف اشرف. در صحن نجف، امام جماعت یکی از علمای بزرگ بود. آن عالم بزرگ سجادهاش را داد به آقای نهاوندی. آیت الله نهاوندی میگفت: رفتم داخل حرم، از علی ابن ابیطالب(ع) اینگونه شنیدم: جا دادی، جا دادم. تو پیشنماز مسجد گوهرشاد بودی، سجادهات را دادی به آقای بروجردی فرزند من، تو هم که آمدی به نجف، من گفتم تا مرجع نجف سجادهاش را بدهد به شما.
جمهوری اسلامی چرا اینقدر عزیز شد؟ به خاطر اینکه به فکر مستضعفین بود. عراق این همه ما را بمباران کرد، در عین حال وقتی دیدیم آمریکا او را تحت ستم قرار داده است باز هم به این عراقیها کمک کردیم. رمز عزت ما همین است. امیر کویت میگفت: من غیر از اجلاس سران، آمدهام از مردم تشکر کنم. با اینکه در جنگ، ما به شما کمک نکردیم اما وقتی عراق ما را بمباران کرد، شما به کویتیها جا دادید. جا دادیم پس عزیز شدیم: چرا عزیزیم؟ چون هیچ کشوری در هیچ سالی مثل ما روز قدس ندارد. حمایت از فلسطین، همین راهپیماییها. دلمان برای بچههای فلسطینی میسوزد. بهترین میدانها و خیابانهای تهران را به نام یک لبنانی میگذاریم که در مقابل زورگوییها میایستد. چون میخواهیم یک بسیجی مخلص را عزت بدهیم خدا هم به ما عزت میدهد؛ عیب مردم را بپوشان، خدا عیب تو را میپوشاند. همهمان عیبهایی از هم سراغ دادیم، تصمیم بگیریم عیب کسی را نگوییم تا آبرویش برود. بعد هم بگوییم: خدایا من آبروی فلانی را نریختم پس آبروی مرا نریز.
زمینههای مهرو قهر را خودمان ایجاد میکنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»