معاد -3، دادگاه الهی، شفاعت

موضوع: معاد -3، دادگاه الهی، شفاعت
تاریخ: 01/06/58

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلسله بحثهای ما اصول عقائد بود در سطح عموم منهای اطلاعات علمی، رسیدیم به بحث معاد و ظاهراً این آخرین نشست ماست حالا دلیل معاد را گفتیم یک چیزهای از معاد خیلی فشرده بگویم.
قرآن می گوید از قبر شما بر می خیزید و اگر معاد غیر از این باشد درست نیست که از زمین بر می خیزیم زنده می شویم دو مرتبه برای حساب و کتاب. وضع هم جُور دیگر می شود خورشید دگرگون می شود، نظام هستی به هم می خورد زمین وضع دیگری می شود، خلاصه اینکه مثل نخی که در دانه های تسبیح آنها را نگه می دارد شما نخ را بکشید پاره می شود و همه دانهها پخش می شود.
یک جاذبه که در این هستی بود گویا خدا جاذبه را بر می دارد بنابراین همه به هم می ریزد، فرم زندگی زمین آسمان جور دیگری می شود، در این زمینه قرآن مفصل صحبت کرده بیش از هزار آیه در قرآن در خصوص معاد هست اما حالا وضع زمین و آسمان چطور می شود این مهم است.
اما ببینیم وضع خودمان چطور می شود، خدا از ما چی می پرسد؟ و ما باید چه جواب بدهیم؟ بنابراین رفقا چون جلسه آخر هم هست با عنایت گوش بدهیم البته بحثهایی که من کردم اینها الفبای اسلام هست اینها کمک‌های اولیه است چون اسلام یک سری بحثهای دیگر خواهد داشت، درباره حقوق اسلام و اقتصاد اسلام و سیاست اسلام، اینها مسائلی است که هر مسلمانی باید بلد باشد ولی الفبایی که هر مسلمان باید بداند آشنایی با اصول عقائد بود.
1- در قیامت از ولایت سؤال می‌شود
در قیامت از چه می پرسند؟
1- روایات زیادی داریم سوال می کنند از ولایت، پای پرچم کی سینه می زدی؟ با کدام حزب بودی؟ رهبری کی را پذیرفتی؟ ولایت یعنی رهبری، به کی عشق می ورزیدی؟ البته ولایت چند تا معنا دارد یکی محبت، یکی حکومت، یکی ولایت به معنای نظارت یکی هم به معنای قدرت در آفرینش که اصطلاحاً می گویند ولایت تکوینی حالا کار نداریم بعضی از پدر و مادرهای ما فقط ولایت را به معنای اول معنا کردهاند می گویند ولایت یعنی محبت، خوب البته معنای اول هم هست تازه آن هم کج معنا می کنند فقط محبت خالی که نیست، محبت رمز کشش است این که می گویند دوست داشته باش علی را، ائمه را، کسی که کسی را دوست دارد خودش را هم مثل او درست می کند.
محبت رمز کشش است اینجا یک قصه برایتان بگویم، بچه کوچولو به باباش گفت برای من بیسکویت بخر، روایت داریم که اگر پدر و مادر به بچه قول داد باید برایش بخرد قول نده و اگر قول دادی عمل کن، گفت برایم بیسکویت بخر، بابا هم قول داد و رفت و نخرید تا در را زد بچه کوچولو تقریباً دو سالش بود آمد و گفت بیسکویت کو؟ گفت نخریدم، گفت بابا بده، بابا بده، هی گفت آخرش پدرش دید این ژست گرفته… بچه دوساله را بغلش گرفت گفت آقاجان من تو را دوست دارم، گفت بیسکویتت کو؟!
می‌خواهم بگویم محبت بدون بیسکویت را بچه هم قبول ندارد، اگر می گوئیم ولایت اهل بیت یعنی آدم علی گونه باشد، ولایت یعنی حکومت، از ولایت گفتن یعنی چه حکومتی را پذیرفتی؟ در چه حزبی اسم نویسی کردی؟ رهبر تو که بود؟ ما فقط رهبری را در سطح که نمی خواهیم ما یک کارهایی برایمان مشخص شده اول خدا بعد از خدا پیامبر بعد از پیامبر امام بعد از امام نائب امام، از این طریق ما باید مطالب را بگیریم. البته هر چی که می خواهی در خداشناسی دلیل بخواه، کر شو و کور شو نیست، تقلیدی نیست، با استدلال خدا را بشناس، با استدلال پیامبر را بشناس، با استدلال امامت را بشناس، با بینش مرجع و نائب امامت را بشناس، اگر با تشخیص بود هر کاری کردی باید از این طریق باشد.
2- همه کارها باید با اجازه رهبر باشد
آقا بیا برویم راهپیمایی، برای چی؟ برای فلان مسئله، اجازه بدهید من بپرسم از مرجع ام، از رهبر انقلاب بپرسم، آقا راهپیمایی هم باید بپرسیم؟ بله، فرقی نمی کند هر کاری که واجب است یا مستحب یا حرام یا مکروه، از یک نفر که وحی شناس است بپرس کجا بریم متحصن بشویم؟ این ورقه را امضا کنیم، این را امضا نکنیم، یک وقت انسان نمی شناسد بله با دلیل و خدا و پیغمبر و امام و نائب را شناختی وقتی شناختی این راه حق البته کسی که نمی شناسد باید برود کلاس اول خداشناسی را یاد بگیرد.
مسلمانی که عقیده به قرآن دارد تمام کارهاش که واجب یا حرام از جمله راهپیمای وارد شدن به کدام حزب تحصن وامضاء کردن داد زدن فریاد کشیدن عرض کنم که تهدید کردن به آزار هر کاری که واجب باشد یا حرام باید از این نوع بشنویم راه را باید تشخیص بدهیم بعد از آن در خدمت امام باشیم. پس امام را برای شک سه و چهار و نماز و روزه نمی خواهیم در تمام مسائل سیاسی هم باید تقلید کنیم ولی راه را باید با عقل بشناسیم مثل پزشک که باید با عقل بشناسیم واقعاً گواهی نامه دارد کدام دانشگاه درس خوانده ولی وقتی فهمیدی پزشک است هر دارویی را سر خود مصرف نمی کنی حالا حکومت علی کارهامان باید زیر نظر او باشد.
سوال می کنند از حکومت ولایت و نظارت امام می تواند نظارت کند؟ بله بسیاری از کارها را می تواند نظارت کند. حاجیها حج مستحبی امسال نروند پولش را بدهند به جهاد سازندگی اینها به معنای نظارت یعنی انسان رهبری را که قبول کرد رهبر را ناظر به کارهاش بداند. من می خواهم بروم حج مستحبی بروم یا نه؟ الی آخر سوال می کنند از ولایت که پای پرچم کی سینه زدی؟ برای کدام تنور هیزم می کشیدی؟
3- در قیامت از درآمد و مصرف آن سؤال می‌شود
2- سوال می کنند از درآمد در حکومت اسلامی، از درآمد هم در دنیا سوال می شود هم در آخرت یک جمله هست در نهج البلاغه مکرر هست امیر المومنین به استاندارهایش نامه می نویسد می گوید «فَارْفَعْ إِلَیَّ حِسَابَکَ» (نهج‌‏البلاغه،نامه 40) یا الله حسابت را پیش بکش ببینم از کجا آوردی؟ نامه ای است که به استاندارها می نویسد که پیش بکش ببینم پولها را از کجا آورده ای؟
این برای دنیاست که رییس حکومت اسلامی باید بررسی کند این پولها را از کجا آورده ای و این انبار از کجا جمع شد و اگر بیخود جمع شده مصادره کند از درآمد سوال می شود و یکی هم از مصرف. گیرم شما درآمدت خوبه ولی حق نداری مصرف کنی ممکنه بنده ذوق و استعداد و نبوغ را داشته باشم ساعت بیشتری کار کنم حقوق بیشتری داشته باشم ولی در حکومت اسلامی حق ندارم هر جور که دلم می خواهد مصرف کنم.
گاهی پیامبر ما یک سری چیزها را با نمایش نشان می داد یکی از آنها همین بود یک بار پیامبر یک درهم داد به سلمان یک درهم به ابوذر گفت بروید خرج کنید فردا بیاید اینها خبر از جایی نداشتند رفتند فردا آمدن پیغمبر گفت می خواهیم یک اتاق درست کنیم یک پایه کوچک برد بالا کنارش هم یک پایه دیگر یک تخته سنگ هم گذاشت رویش باز سلمان و ابوذر نمی دانند فلسفه این کار چیه، به سلمان گفت برو بالا ببین یک درهم دیروز را چه کردی با کفش نه، کفشهات را بکش بیرون، رفت و گفت که چه کردم هی سوخت و خلاصه گفت و پرید پایین، به ابوذر گفت حالا تو برو بالا ببینم چه کردی، خلاصه او هم گفت یک کدام تند گفت و یک کدام معطل شدن وقتی آمدن پایین پیامبر گفت همینطور که شما اینجا معطل شدید روز قیامت هم از شما سوال خواهد شد اینطور نیست که هر که دارد بتواند بخورد.
ممکن است شما کار بیشتری کردی با ذوق و ابتکار مالک شده ای اما حق ندارد هر مقداری که دلش می خواهد مصرف کند سوال می شود از درآمد اینکه می گویم خلاصه حدیثها هست شاید 50 و60 حدیث داریم که تحت کدام حزب بودی کدام رهبری را پذیرفته بودی از کدام درآمد.، من خیلی خوشحال شدم از یکی از مهندس های خودمان ایشان مهندس بود ماهی 13 و14 هزار تومان حقوق داشت رها کرد رفت دبیر شد گفت ماهی 14 هزار تومان شد ماهی 3و4 هزار تومان گفت من فکر کردم مهندس که بودم سر و کارم با پیچ و مهره بود حالا رفتم سر کلاس سر و کارم با مغز است نسل نو سی و چهل تا مغز نو در اختیار من باشد بهتر از این که پیچ و مهره های ماشین در اختیار من باشد درآمد مهم نیست کار باید مقدس باشد. سوال می کنند چه حزبی، چه رهبری، چه در آمدی، کجا مصرف کردی.
4- در قیامت از عمر و جوانی سؤال می‌شود
یکی از چیزهایی که سوال می کنند از عمر و جوانی است، جوانیت را چه کردی، و این خیلی مهم است و ما خیلی وقتها بازی می کنیم جوانی مان را، یعنی نمی خواهم بگویم بازی بده به بطالت می گذرانیم استاد ما، اخلاق برای ما می گفت در قم، می فرمود شیخ مرتضی انصاری رحمه الله علیه صبح که از خواب پا می شود همه اش مشغول درس و بحث و کارهای علمی و تحقیقی ظهر که می آید خانه سفره را انداختند می خواهد ناهار بخورد خانمش می بیند مهر را گذاشت و دو رکعت نماز می خواند می گوید آقا مگر نماز ظهرت را نخواندی؟ می گوید چرا خواندم، ولی الان کنار سفره دو سه دقیقه وقتم باید تلف بشود من از خدا می ترسم که بگوید عمرت را چه کردی؟ چون مغزم حال دارد باید از آن استفاده کنم.

5- اهمیت یادگیری در اسلام
عمرت را چه کردی؟ بسیاری از ما کل عمرمان را چه کردیم و الان باید وقتم را صرف یاد گرفتن بکنیم توجه کنید ببینید اسلام چه دقیق است شوال، ذیقعده ذیحجه محرم صفر ربیع الاول ربیع الثانی جمادی الاول جمادی الثانی رجب شعبان رمضان، ما نه تا ماه داریم که مثل همه سه تا ماه داریم که امتیاز دارد رجب شعبان رمضان، ماه رمضان از ماه رجب و شعبان هم مهمتر است چون ماه رمضان یک قله دارد به نام شب بیست و یکم تو سحر بیست و یکم سوال می کنند چه کنیم؟ می گوید بروید چیزی یاد بگیرید.
این مفاتیحی که گاهی ما با دید حقارت بهش نگاه می کنیم بهترین ایام بهترین ماهها بهترین ساعتها را اسلام می گوید بروید چیزی یاد بگیرید. پیغمبر وارد مسجد شد گروهی داشتن نماز مستحبی می خواندند گروهی هم داشتن بحثهای علمی می کردند فرمود هر دو را دوست دارم ولی من می روم گروهی که وقت علم می کنند البته نماز مستحبی بود سوال می کنند از جوانی اینها سوالهایی که می کنند در بازپرسی بالاخره وقتی پرسیدند در کدام حزب بودی شرمنده می شویم.
افراد خیلی روز قیامت شرمنده می شوند ائمه ما صحنه قیامت را مجسم می کردند و گریه می کردند امام سجاد (ع) نعره می کشید و امام علی (ع) فریاد می کشید و گریه می کرد که روز قیامت چه خواهم کرد، یک نگاه به راست و یک نگاه به چب بکنم هر کس پهلوی خدا آبرو دارد نکند من بی آبرو بشوم چون بسیاری از کارهایی که می کنیم خراب از آب در می آید و بعد معلوم می شود که آنجا صندوق مان خالی خواهد بود چون کارهای خوبی که ما می کنیم از اول ریاست، از اول خرابه، گاهی از اولش خدایی وسط کار اوج می گیردمان می گوئیم ما بودیم که این کار را کردیم.
مردم دیگر آدم خوبی نیستند خودپسندی گاهی اولش خداست آخرش هم خداست آخر کار کاری می کنیم که حذف می شود، بنابراین خیلی افرادی که کار خوب می کنند خطر ریا خطر غرور اینها را تهدید می کند بنابراین حقش هست که امیر المومنین فریاد می کشد.
در بازپرسی افراد شرمنده می شوند، سوال می کنند که ما چه کردیم یکی یکی تحت چه حزبی بودی حزب فلان، درآمدت از کجا بود از فلان، کجا خرج کردی؟ فلان، وقتی رو سیاهی مطرح می شود شروع میکنند به استمداد، افراد مجرم شروع می کنند به استمداد از پنج دسته استمداد می کنند اول از خوبها استمداد می کنند رفقای خوب به فریاد ما برسید ما در دنیا باختیم می گویند شما تو یک اداره و تو یک ده و کارخانه و شهر مدرسه بودید ولی خوب راهمان دو تا بود. هر چی به خوبها التماس می کنند کمک می گویند نه اینجا جای کمک نیست، به بدها می گویند خدا ذلیل کند شما را شما بد بودید و ما هم با خودتان کشاندید می گویند نباید عقب ما بیائید، رهروها به رهبرها نفرین می کنند، شما رهبرها فاسد بودید و ما را هم عقب خودتان کشاندید، می گویند نه باید عقب ما بیائید هر چی التماس به هر کی می کنند جواب منفی می دهند.

6- مفهوم صحیح شفاعت
اسلام به ما گفته که همش یاد قیامت باش هر وقت وضو می گیری یاد قیامت باش و این دعا را بخوان آب که به صورتت می ریزی … «اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِی‏» (بحارالانوار/ج77/ص318) صورتم را سفید کن آن وقت که عده ای رو سیاه می شوند آن روز من را رو سفید قرار بده بله هستند افرادی که همش به فکر شفاعت هستند و این دلخوشی هم درست و هم غلط، شفاعت درسته ولی شفع و شفع هم به معنای جفته شفاعت یعنی جفت شدن مثلاً فرض کنید یک کوهی را که یک افرادی هم دَم کوهاند به این جمعیت می گوئیم حرکت کنید لب کوه دو سه نفر حرکت می کنند و با هر زحمتی شده خودشان را می رسانند لب کوه دو سه نفر هم یک خورده پائینتر خودشان را می رسانند دو سه نفر هم وسط راه یک عده شان هم هرچه می گویی آقا بلند شوید بروید بالا هر چه می گوئید پاشید تکان نمی خورند.
شفاعت می دانید یعنی چه؟ یعنی کسی که توی راه است کمک می خواهد یک خورده کمک بکن، معنای شفاعت این نیست که اولیا خدا بیایند بروند تو قهوه خانه قنبر شیره خانه این را بکشند ببرندش بالا، شفاعت یعنی اگر کسی هفت تا نمره داشت چند تا نمره هم کنار آن جفت می کنند ده و قبولش می کنند اما اگر نمرش صفره آن هم قد در قوری! کسی که یک نمره صفر دارد با چی جمع بشود، صفر با چیزی قابل جمع نیست، شفاعت یعنی مریض یک نفسی دارد یک نفسی می آید و می رود بالاخره زنده است منتها پزشک می آید در کنارش پزشک بعلاوه مریض مساوی با سلامتی اما شفاعت معناش این نیست که مرده بعلاوه پزشک، آخر پزشک با مرده چه کند؟
پس شفاعت هست ولی کسی که از خودش چند تا نمره داشته باشد شما اگر 40 هزار تومان پول نقد داشتی رفتی تو بازار 50 هزار تومان جنس بر می داری 40 هزار تومان نقد و 10 هزار تومان آن 40 هزار تومان کسی که 40 هزار تومان پول نقد دارد 10 هزار تومان هم دارد درست است.
پس معنای شفاعت این نیست که ما همه غرق گناهیم و یک حسین داریم، درسته امام حسین شفاعت می کند اولیاء خدا روز قیامت شفاعت می کنند اما معلوم نیست شفاعت کی را می کنند مثل اینکه می گویند آقا بانک جایزه می دهد خیلی خوب به تو چه جایزه می دهد؟ ولی به کی و چقدر جایزه می دهد اولیاء خدا شفاعت می کنند شفاعت کی، وقتی خود امام صادق می گوید والله قسم شفاعت کسی را نمی کنم که پابند نمازشان نیستند، خود امام فرموده که من شفاعت اینها را نمی کنم والی آخر گاهی وقتها بعضی کارها باعث غرور می شود مثلاً آن عزا دار امام حسین پابند نمازش نیست یا آن شاگرد اول مدرسه است پابند زبانش نیست فحش هم داد، غیبت هم کرد، یک مقدار اینها حساب دارد.
روز قیامت روز باز پرسیست از عمرمان از جوانی مان از درآمدمان از مکتبمان یک خورده مواظب باشیم استخدام می خواهیم بشویم در یک منطقه و مؤسسه ای مشورت کنیم هر جا که پولش خوبه… دنیا می گذرد خدا به سگهای ولگرد روزی می دهد خدا به سوسکهای سوراخها روزی می دهد، ما اگر عجله نکنیم و خود را به حرام نیندازیم می توانیم از راه مقدس و مثبت و مفید درآمدها به مقدار زندگی در بیاوریم.

7- یقین داشتن به آخرت
انواع لذتها در بهشت انواع عذابها در جهنم هست، امیرالمومنین در دعاها می گوید وقتی ما نمی توانیم آتش سیگار را… این را من می گویم، آتش دنیا را وقتی نمی توانیم تحمل کنیم «فَکَیْفَ احْتِمَالِی لِبَلاءِ الْآخِره» (مصباح‏‌المتهجد،ص‏847) چگونه بلای آخرت را تحمل کنیم؟ اگر ما یقین داشته باشیم مثل مرده شورهایی که جلسه قبل مثالش را زدم، اگر ما یقین داشته باشیم به جهنم گناه نمی کنیم ما می گوئیم جهنم هست ولی پابندش نیستیم باورمان نیامده باورمان آمده که پلیس جریمه می کند ماشین را همه جا پارک نمی کنیم، باورمان بیاید که آبرومان می ریزد در برابر اولیاء و انبیاء یک گناه‌های را که انسان خجالت می کشیده مادر و پدرش بفهمد آنجا برملا می شود، یک افکار خطرناکی که داشته و نمی خواسته کسی بفهمد آنجا قرآن می گوید علنی می شود. و قیامت روز رسوایست، حقش این است که در ایام و شبها و هفته‌ها و گاه وبیگاه یاد این خطرها باشیم و از خدا کمک بخواهیم اولیاء خدا گریه‌ها داشتند نعره‌ها داشتند فریادها داشتند سحر خیزیها داشتند و ما یوم الحساب را فراموش کردیم اگر این ملتی که می بینید جنایت می کنند بعضی هاشان اگر اینها یاد قیامت باشند هرگز جنایت نمی کنند.
این خلاصه بحث ما در این سی و دو سه جلسه بحث صحبت کردم این اصول عقائد ما بسیار فهرست وار بود بسیار ساده و بسیار عجولانه بود و این به خاطر این بود که دوره بعد از انقلاب اول ماه رمضان بعد از انقلاب بود گفتیم به خاطر اینکه یک دوره فشرده اصول عقائد گفته بشود، ولی اسلام این نیست اسلام اگر اقتصادش را شما تصمیم بگیرید دو سه سال باید درس بخوانید هنوز دستتان از اقتصاد اسلام پر نشده اسلام به چهار تا کتاب خواندن آدم اسلام شناس نمی شود خیلی عرض کنم رشته طولانیست و باید دنبالش را بگیرید و هفته ای یک کتاب مفید مطالعه کنید و هر جا که هستید شماره تلفن یک اسلام شناس را داشته باشید رابطه با دانشمندان داشته باشید عرض کنم یک مقدار غرور علمی که من فیزیک خوندم نمی روم سراغ آن، و آن یکی بگوید من عربی خواندم نمی روم سراغ آن، الحمدلله انقلاب این مسائل را حل کرد خیلی با هم رفیق شدیم ولی باید رفاقتمان بیشتر بشود و از همه شماها که در این ایام اینجا آمدید از فرد فرد تان تشکر می کنم و همه را به خدا می سپارم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1384

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.