عید در اسلام
موضوع بحث: عید در اسلام
تاریخ پخش: 03/01/61
بســم اللّه الرّحمن الرّحــیم
الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و علی اهل بیته و لعنه اللّه علی اعدائهم أجمعین من الآن الی قیام یوم الّدین
این برنامهای که شما گوش میدهید، ظاهراً یکی دو سه شب به شب عید وقت پخشش است. حالا عیدی چه مانعی هست که من در مورد عید حرف بزنم. اصلاً معنای عید، مراسم عید، نظر اسلام در مورد عید، دید و بازدیدها، دیدن چه کسی برویم، دست چه کسی را ببوسیم؟ کادو بردن ها، عیدی دادن ها، سور دادن ها، مسافرت ها، بالاخره میطلبدکه ما نظر اسلام و اخلاقیات و آداب و برنامههای اسلامی را در این زمینه مطرح کنیم.
1- معنی لغوی عید و کلمهی عید در قرآن
بنابراین خوب است که برادرها وخواهرهایی هم که پای تلویزیون هستید عنایت کنید، این بحث را گوش کنید.. معنای عید معلوم است از عود است، یعنی برگشتن، نو کردن، نو به نوکردن. سال عوض میشود خوب، در کتاب لغت میگوید که عید ما «یعاد مرهً بعد اخری یستعمل فی کل یومٍ فیه مسره» سالگرد برگشتن روزی که شادی هم در آن باشد. چون آخر سالگرد شهادت ممکن است سال به سال عوض شود، ولی مسرت در آن نیست. عید به برگشتنی میگویند که شادی هم در آن باشد «لانه یعود کل سنهٍ بفرحٍ مجدد» کتاب لغت اینطور معنا میکند. عید سال عوض میشود با شادی مجدد. خوب، چند رقم عید میتوانیم داشته باشیم. کلمهی عید در قرآن هم آمده. حضرت عیسی(ع) از خدا خواست که یک مائدهی آسمانی بیاد و این مائدهی آسمانی رمز عید باشد برای پیروانش. عید در قرآن هم آمده. حالا ما چندرقم عید داریم که باید بگویم. و بعد در مورد دید و بازدید و مسافرت صحبت کنم.
2- انواع عید و عیدی که از نظر اسلام بها دارد
چند رقم عید داریم: گاهی عید، عید تشریفاتی است. مثلاً یک افراد معمولی سالگرد تولدشان را جشن میگیرند. خوب این یک چیز تشریفاتی است. اما عیدی داریم مثل عید نوروز که یک عید طبیعی است. سردی کم میشود. گرمی کم است. هوا خیلی خوب است. درختها گل میکند، زمین زنده میشود. و طبیعت یک نشاطی به خود میگیرد. عید، عید طبیعی است. اما یک عیدی داریم، عید نهضت و شروع روزی که ملت ایران قیام میکنند. روزی که دانشگاهی افتتاح میشود. سالگردانقلاب، سالگرد افتتاح و سالگرد شروع به کار. و یک عید دیگر داریم، عید نتیجه، عید نتیجه مثل سالگرد روزی که من گواهینامهی کترا را گرفتم. و یا اجازهی اجتهاد را از یک مرجعی گرفتم. یعنی عیدی که انسان نتیجهی کارش را به دست میگیرد. خوب، این انواع عید را ما یک سال پیش به مناسبتی گفتیم، حالا ما در مورد عید طبیعی و عید نوروزمی خواهیم صحبت کنیم.
اسلام در بارهی عید، به کدام عید بها داده؟ اسلام به عید تشریفاتی هیچ بهایی نداده، یعنی برای عید تشریفاتی اسلام ارزشی قائل نیست. اما دربارهی عیدهای دیگر بی نظر نیست. عید طبیعی و عید نوروز رااسلام نظر مخالفی در بارهاش ندارد، تازه یک نظرهای مثبتی هم دارد. یعنی کارهایی که ما ایرانیان در عید انجام میدهیم، معمولاً مثبت است. مسافرت، تفریح، تعطیلی برای معلمان و محصلین به مقدار لازم برای استراحت مثبت است.
فرصتی برای صلهی رحم و دید و بازدید اقوام و. . . مثبت است و اسلام اجازه داده و مقداری بها برای نوروز قائل شده، ولی بیشتر از عید نوروز، اسلام برای عیدهایی ارزش قائل شده است که شروع به کاری، قیامی، حرکتی و. . . است و اما اسلام بیش ترین بها را به عید نتیجه داده است. ضمناً من از خانوادههای شهدا و برادر و خواهرهای شهیدو. . . که پای تلویزون هستند پوزش میخواهم. زیرا ما عزادار شهیدان و خونهایی هستیم که ریخته شده و ما تاانقلابمان به نتیجه نرسد، تا انتقام خون شهیدان را از صدام نگیریم و تا ظهور حضرت مهدی(عج) عید واقعی ما محقق نشده است. ولی بالاخره عید و تعطیلی و دید و بازدید وجود ندارد و به شما عزیزان هم برنخورد و حتماً شما هم راضی هستید که ما مقداری از اخلاقیات و آداب اسلامی را بگوییم.
روایت عید را چگونه معنا میکند؟ امام علی(ع) فرموند: «کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ»(نهج البلاغه، حکمت428) هر روزی که در آن معصیت و گناه و خلاف نشود، عید است. هرروزی که بازاری گران فروشی و کم فروشی و احتکار نکند، آن روز بازار چراغانی است.
آن روزی که اداره کم کاری، رشوه و پارتی بازی را بگذارد کنار، آن روز اداره باید چراغانی بکند. روزی که محصل با عزت درس خواند، هر روزی که محصلین ما دست به اختراع زدند، روز عید ما روزی است که ما عزت پیدا کنیم و عوامل سقوط بساطش را از مابرچیند. فساد، خلاف، گناه، تجاوز، ظلم، هر وقت اینها از جامعه پاک شد، آن روز عید است. «کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ» مثل این که و هو عید است یعنی یوم ندارد. یعنی عید ما آن چنان عیدی است که در آن فساد نباشد. زمین در عید نوروز سبز میشود، آیا تو هم سبز شدی؟ زمین زنده میشود، قلب تو هم زنده شده؟ زمین دانههایی را که قبل از عید گرفته تحویل میدهد، تو هم خوشه گرفتی، تحویل دادی؟ بنابرین عید نوروز عید طبیعت است. و ما هم وقتی عیدمان است که دانههایی را که گرفتیم، تحویل بدهیم و خوشه بشود. دانههای حرکت ما شهدا هستند. هر وقت این دانههای حرکت ما خوشه بشوند و خوشهی انقلاب بار بدهد، آن روز عید است و اما عید، در عید چندین کار میشودکه من میخواهم در بارهی آنها برایتان صحبت کنم.
3- دستورات اسلام درباره مسافرت
مراسم عید: سفر، اسلام در بارهی مسافرت سفارش کرده و روایاتی داریم که گفته اند: مسافرت خوب است. ولی دراین مسافرت دستوراتی داده شده و زمانی خواهد آمد که ما به این دستورات در گاراژها، در اتوبوس، در شرکت هواپیمایی و ترمینالها و قطار ما اینها را ببینیم.
1- تنها مسافرت نکنید، من به صورت فشرده میگویم و به طور اجمال کافی است و برای مسافرت از کمک به محرومان و صدقه غفلت نفرمایید و وسائل خصوصی مثل حوله و مسواک و شانه را حتماً با خودتان ببرید. درمسافرت شوخی و مزاح جایز است و انجام بدهید و همین مزاح که گفتند، زیادش خوب نیست. در مسافرت استثناقائل شده اند. البته مزاح هم عرضه میخواهد. بعضیها وقتی میخواهند مزاح کنند 4 نفر را مسخره میکنند. مزاحی که در آن توهینی نباشد ارزش دارد.
با کسی که خرج شما را میدهد سفر نکنید. اگر کسی گفت: من شما را میبرم اصفهان، شیراز، . . . با او مسافرت نکنید. در مسافرت گفته اند: اگر افرادی هستند که وضع مالیشان بهتر است با آن هامسافرت نکنید. یکی نگوید من غذای ساده میخورم، بعد دیگری بگوید: پس من میروم چلوکبابی، با هم باشید. کارهایی که همراهان به ذلت میافتند، انجام ندهید. رسول اکرم سوار شتر یا اسب بود و میرفت یک نفر پیاده هم همراه پیغمبر بود، پیغمبر فرمود: چرا با من میآیی؟ گفت: کارتان دارم. پیغمبر گفت: چون من سوار هستم و شما پیاده خوب نیست، اول برو برس فلان مکان وعدهمان آنجا، وقتی رسیدیم آن جا با هم صحبت میکنیم. و پیغمبر فرمود: این درست نیست زیرا وقتی دو نفر اینطوری با هم بروند که یکی سوار است و دیگری پیاده، فرد سوار احساس غرورمی کند و پیاده، احساس ذلت. و پیامبر گفت: با هم همه کار انجام دهید و مثل هم. و خود پیامبر در یک ماجرای سفر که هر کس کاری میکرد، گفت: پس من هم باید هیزم جمع کنم. و هر چه اصرار کردند به پیامبر، ایشان فرمودند: باید باهم باشیم. در کارها مشورت کنید و سفارش شده شب از مسافرت برنگردید که زن و بچه خواب باشند، تا قبل از این که هوا تاریک میشود برگردید از مسافرت. برمی گردید، سوغاتی بیاورید، اما سوغاتی تجملاتی و غیر لازم نباشد.
ازمسافرتهای مهم که بر میگردید حتماً دوستان را خبر کنید و سور بدهید و روایت است که چیزی را به فال بد نگیریدکه من عطسه کردم صبر آمد، یا خواستم بروم مسافرت کلاغ سیاه دیدم یا گربهی سیاه دیدم و این سفر حتماً سفرنحسی است و این که عدد نحسی است، اصلاً درست نیست.
میگویند: 13 نحس است، ولی 1+12نحس نیست. انگار گناه همان دندانه است. هیچ چیزی نحس نیست، عطسه هم آمد صبر نکنید و چیزی را به فال بد نگیرید وحدیث داریم «الطیره شرک»(بحارالأنوار، ج55، ص322) یعنی اگر کسی به فال بد عقیده داشته باشد شرک است، که چون کلاغ سیاه دیدم امروزتصادف میکنم. پس فال بد توی مسافرت نزنید.
پس اصل سفر خوب، انتخاب دوست هم خوب اینها هم مقداری از دستورات اسلام.
روایات این بحث را هر کسی خواست جلد 76 بحار، بحار 110 جلد است، هر جلد حدود 300، 400 صفحه است واما مسئلهی مهمانی.
4- دیدار از کسانی که بر گردن ما حق دارند
در عید زمین مرده، زنده میشود و درخت شکوفه میدهد و شکوفه دادن شما یعنی این که عیدی اگر 4 نفر از دست شما دلخور هستند بروید دیدنشان دستشان را ببوسید. عفو نشانهی انسانیت است. اگر شما خودتان را توی خط امام میدانید، خود امام چند نفر را روز عید بخشید. نمیشود کسی بخواهد کینه داشته باشد، بعد بگوید: من در خط امام هستم. خدا غفور است، خدا غفار است، رهبر انقلاب عفو میکند و شما هم باید عفو کنید و اگر کسی بگوید از دلم بر نمیآید، این دلش مریض است یعنی «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» (بقره/10) و قرآن میگوید: کسی اهل نجات است که «إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلیمٍ» (صافات/84) قلب سالم، حضرت علی میفرماید «الْمُؤْمِنُ مِرْآهُ الْمُؤْمِنِ»(تحف العقول، ص171) یعنی مؤمن آینهی مؤمن است. وقتی جلوی آینه بایستی، میگوید: این جایت سیاه است و وقتی پاک کردی، این سیاهی در آینه هم پاک میشود. یعنی آینه سیاهی رادر خودش نگه نمیدارد. یعنی وقتی گفتی به من پذیرفتم به عنوان انتقاد سازنده ولی وقتی رفتم دیگر نباید در قلبت بایگانی کنی.
باید دیدن برویم و اول از همه باید دیدن کسانی برویم که بر گردن ما حق دارند. شهدا، خانوادههای شهدا به گردن ماحق دارند، و باید دست بچههای شهید را بوسید. دوم، پدرو مادر: قرآن مرتبه فرموده: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (نساء/36) و جالب این است که خدا «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» را کنار توحید گفته «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (نساء/36) قرآن گفته یگانگی حق «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
5- آداب مهمانی رفتن و مهمانی دادن
اما چگونه رفتن مهمانی ها: انسان باید از مهمان خوششش بیاید. اگر توی جامعهی ما افرادی هستند وقتی مهمان میاید عبوس میکنند، اینها خیلی باقی دارند تا الی آخر. مهمان قدمش مبارک است. حضرت علی(ع) را دیدند که ناراحت است. گفتند: یا علی چرا ناراحتی؟ فرمودند: چون چند روز است خانهی ما مهمان نیامده. پس نمیتوانیم بگوییم ما شیعهی علی هستیم ولی از مهمان بدمان میآید.
اگر مهمان را دعوت کردی، باید پذیرایی کنی ولی اگر خودش آمد هر چی که هست پذیرایی در حد امکانات.
حضرت ابراهیم(ع) وضعش خیلی خوب بود، چون خودش چوپان بود، کشاورز بود، وضع مالیش هم خوب بود. قرآن میگوید: «فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمینٍ» (ذاریات/26) «أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ» (هود/69) یعنی یک گوسالهی بزرگ را سرخ کرد با روغن نباتی خوب و پذیرایی کرد. اگر وضعت خوب است، خوب پذیرایی کن و اگر نه هر طوری میتوانی.
«غایه الجود بذل الموجود»(غررالحکم، ص381) حدیث است، اگروضعت خوب بود و داشتی و دعوت کردی، ولی از روی بخل گفتی با نان هم میگذرد، آن وقت مهمان حق دارد پشت سرت بگوید: بی انصاف، داشت ولی به ما چی داد، البته مهمان با شخصیت کسی است که جایی چیزی خورد باز گو نکند. از رسمهای برخی مردها و زنها این است که وقتی بر میگردند میپرسند: خوب، چی خوردی؟ زشت است اینطوری میپرسید. هم آن کسی که میپرسد بد آدمی است و هم آن کسی که جواب میدهد، خوب، نگو. این هاپستی است. حدیث داریم کسی بود که میگفت: امروز روز خوشی است. میگفتیم: چرا؟ میگفت: صبح عسل خوردم. ظهر کباب برگ. یک روز میگفت: روز نحسی است، میگفتیم چرا؟ میگفت: امروز دو تا امتحان دارم. این فرهنگ باید ان شاءالله از ما دور شود.
مهمان میآید باید در بزند. اگر دید موقعیت فراهم نیست، باید برگردد. قرآن میگوید: «إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا» (نور/28) اگرگفتند الان شلوغ است، نمیتوانیم، برگردید، ناراحت نشوید. اگر گفتند: بفرمایید داخل زیادی نباید بنشینید، چون پیغمبر بعضی اوقات مهمانی میکرد برای ناهار، مردم میآمدند مینشستند تا دم غروب، پیامبر کلافه میشد. کارداشت اینها مینشستند، کف میزدند، گپ میزدند. آخر آیه نازل شد «فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا» (احزاب/53) غذاتان را خوردید پاشید منتشر شوید(پراکنده شوید) شیخ بهایی فرموده: «من جمله اکرامه تعجیل الطعام» شیخ بهایی از علمای بزرگ که در حرم امام رضا(ع) در کنار صحن نور دفن است دستور داده، صاحب خانه زود غذا را بیاورد. عیادت مریض هم همین طوراست، گفتند: زود پاشو برو.
پیامبر فرموده: «کَفَى بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلَّ مَا یُقَرِّبُ إِلَى إِخْوَانِهِ وَ کَفَى بِالْقَوْمِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلُّوا مَا یُقَرِّبُهُ إِلَیْهِمْ أَخُوهُمْ»(المحاسن، ج2، ص414) میگوید: چقدرزشت است که میزبان وقتی غذا میآورد بگوید قابل نیست. البته اینهایی هم که میگویند: قابل نیست میدانند قابل هست. میگویند تا طرف مقابل بگوید: این چه حرفی است. خیلی هم قابل است تا بیشتر کیف کنند. پیامبر میگوید: اگر دروغ میگویی که چرا دروغ میگویی؟ اگر هم راست میگویی، در بدی تو همین بس که نعمت خدا را جلوی بندهی خدا میگذاری و میگویی قابل نیست. هر چی داری کوتاهی نکن که راست است بگو قابل نیست که غلط است و نه دروغ بگو که باز هم غلط است، چون قرآن میگوید: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ» (قصص/83) بهشت مال کسانی است که هدفشان فساد بزرگی در زمین نباشد. گاهی انسان دلش میخواهد تعریفش را بکنند.
به میزبان دستور داده که از مهمان کار نکشید. مثلاً مهمان از روستا میاید به شهر میزبان میگوید: قربان دستت، این باغچه را یک بیل بزن. امام رضا(ع) نشسته بود با چند نفر چراغ نفتی روشن بود و دود میکرد مهمان دراز شد. امام رضا دستش را گرفت گفت: چرا دستم را میگیری؟ گفت مهمان نباید کار کند. گفت: اینک کار نیست، گفت: ابداً نباید کار کند و لذا حدیث داریم «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ أَنْ یُسْتَخْدَمَ الضَّیْفُ»(کافى، ج6، ص283) پیغمبر به ما سفارش کرده که از مهمان کار نکشید. ولی ما کسی را داشتیم که روزهای برفی خمس میداد، چند تا جوان سید را خبر میکرد تا برف هایش رو پارو کنند، بعد 500 تومان هم میداد میگفت: این هم پول خمس. البته گفتند میزبان کار نکشد ولی بد نیست مهمان خودش غذا خورده کمک کند تا سفره جمع شود.
6- شرایط کمک کردن
بعضی چیزها از یک طرف خوب است و از یک طرف بد. مثلاً حدیث داریم «اخْدُمْ أَخَاکَ فَإِنِ اسْتَخْدَمَکَ فَلَا وَ لَا کَرَامَهَ»(إختصاصمفید، ص243) یعنی خدمت کن به برادرت اما اگر او گفت بگو نه. زیرا از یک طرف رشد معنوی است توأم با اختیار ولی از طرف دیگر نه و پدر ومادرها و بچهها چقدر خوب است پدر و مادرها نگویید کار کنید و چقدر خوب است بچهها خودشان کمک کنند و حدیث داریم که چقدر خوب است که به فقیر قبل از این که بگوید فقیرم پول بدهید. زیرا اگر بگوید آبرویش ریخته. بهترین راه این است که پدر و مادر با اشاره عملی انجام دهند که بچهها متوجه شوند و بلند شوند و کار را انجام بدهند.
شخصی از شخصی طلب داشت و مرتب میگفت: برو فردا بیا، فرد میخواست مدیون را بزند، ولی گفت: چون خویشاوند امام صادق هستی تورا نمیزنم. رفت خدمت امام، گفت: آقا از فلانی طلب دارم خویشاوند شماست میگوید: برو فردا بیا خواستم بزنمش گفتم قبلاً به شما گفته باشم، اتمام حجت کرده باشم. امام گفت: خوب چطورمی گویی پول بده؟ گفت: همینطور میگویم پول من را بده، گفت: خوب اشتباه میکنی، برو نگاهش کن، نگو پول بده. خلاصه فردا رفت و آن جا نشست و فرد را نگاه کرد. او هم خجالت کشید و رفت پول آورد. آخر بعضی وقت هاویتامین نگاه کردن و سکوت بیشتر از گفتن و حرف زدن است.
یک نفر به امام علی(ع) گفت: من خیلی دلم میخواهد شما را مهمان کنم. حضرت گفت: میآیم خانهات به یک شرط، این که خودت را به زحمت نیندازی، هر چی تو خانه بود «لَا تَکَلَّفَ لِی شَیْئاً»(رجال الکشی، ص89) بهترین مهمانها مهمانی است که وقتی میاید صاحبخانه به خاطر وجود او به درد سر نیفتد. روایت داریم که وقتی وارد خانهای میشوید هرکجا صاحب خانه گفت بنشینید، بنشینید. صاحب خانهها فقط میدانند که کجا بنشینید بهتر است. هر چند این از جزئیات است، ولی اسلام به جزئیات بسیار اهمیت میدهد و در کنار مسائل بزرگ به آنها میپردازد. اسلام میخواهد بگوید کم فروشی نکن. یک دفعه میزند به کهکشان میگوید: «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزانَ أَلاَّ تَطْغَوْا فِی الْمیزانِ» (الرحمن/8-7) یعنی در ترازو و وزن کم فروشی نکن وتعادل را برقرار کن و توازن در کهکشان را گزه میزند به توازن در دکان عطاری.
7- چه افرادی را مهمان کنیم؟
میزبانان فقط پول داران را دعوت نکنند، فقط فقرا را هم دعوت نکنند. کسی نزد پیامبرآمد و گفت: میخواهم فقرا را دعوت کنم، گفت: حق نداری. گفت: یعنی چه فقرا را که حق ندارم، اغنیا را هم که حق ندارم. گفت: باید با هم دعوت کنی مثل نماز جمعه. زیرا اگر فقیره هم بیاید ببیند همه فقیر هستند، فکر میکند که دارند کفاره یا صدقه میدهند و این خوب نیست. بعضیها میخواهند با مهمان کردن پز بدهند که فلانی خانهی ما بود پیغمبر فرموده: بعضیها مهمانی میدهند که بعداً بگویند فلانی به فلانی غذا داده و او را مهمان کرده یعنی فندق میدهد که گردو بگیرد و برای خدا نیست و برای بالا بردن خودش است مثل فرعون که «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ» (زخرف/54) یعنی مردمش را خوار میکرد چه مردم را خوار کند و چه خودش را بخواهد بالا ببرد.
«مَنْ أَطْعَمَ طَعَاماً رِیَاءً وَ سُمْعَهً أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِثْلَهُ مِنْ صَدِیدِ جَهَنَّمَ وَ جَعَلَ ذَلِکَ الطَّعَامَ نَاراً فِی بَطْنِهِ حَتَّى یَقْضِیَ بَیْنَ النَّاسِ»(ثواب الأعمال، ص286) خداهمین غذا را آتش میکند در جهنم داخل شکم او. پس هدف میزبان میبایست مقدس باشد. سفارش شده مهمان بیش از سه روز جایی نایستد. مهمان تا سه روز مهمان است و بیش از آن بار است و هر چه هم میخورد صدقه میشود. «ثلاثه ایام» مهمان وقتی میاید خیر و برکت میآورد. و زمانی که میرودگناهان صاحب خانه آمرزیده میشود. مهمانیهایی که در آن مشروبات الکلی است نباید شرکت کرد، حتی اگر هم نخوری، زیرا شاهد گناه هم، گناه هست. زیرا تماشا کردن هم رونق میبخشد و میگویند اگر کسی مظلومی را به هنگام ظلم کشیدن دید و کاری نکرد باید مظلوم را کشتند باید نور چشمان او را گرفت به خاطر این که یا باید دفاع کنی و یابروی باید تعهد داشته باشی، مؤمن بی تفاوت نمیشود.
8- تقسیم ساعات روز از نظر روایات
برای تقسیم اوقات مؤمن حدیث داریم. امام رضا(ع) فرموده: «سَاعَهً لِلَّهِ لِمُنَاجَاتِهِ» (فقه الرضا، ص337) دیگر «وَ سَاعَهً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ» پول برای زندگی و دیگری «وَ سَاعَهً لِمُعَاشَرَهِ الْإِخْوَانِ الثِّقَات» دید و بازدید دوستانِ «وَ سَاعَهً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُم» بعد می فرماید «وَ بِهَذِهِ السَّاعَهِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَاتِ» یعنی اگر وقتی را برای تفریح و لذت گذاشتید، حال باقی را هم دارید وگرنه حال عبادت را نداری. . . برادرها برای جدا کردن یوسف از پدر از حربهی بازی استفاده کردند. پدرها فرزندانتان رابگذارید بازی کنند. برادرها به یعقوب گفتند «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ» (یوسف/12) او را بفرست تا با ما بگردد و بازی کند. تفریح خوب است. من خودم دوران طلبگی رفتم نزد مرجعی گفتم: میخواهم بروم اصفهان تفریح، ولی پولی که دارم کم است. گفت: میخواهی بروی چکار کنی؟ گفتم: میخواهم پل را بشمارم ببینم واقعاً 33 پل دارد؟ پل خواجه راببینم، ولی پولی که دارم سهم امام است، اجازه میدهید؟ گفت: چه میخوانی؟ گفتم: فلان کتاب. گفت: چند ماه است درس میخوانی؟ گفتم: 9 ماه است. گفت: این مدت جایی نرفتی؟ گفتم: نه. گفت: برو من خودم از سهم امام به تو میدهم برو اصفهان. یعنی اگر کسی چند ماه درس خواند برود مسافرت، تفریح.
بعضیها صبح تا شب تفریح میکنند یا به او میگوییم چه کاره ای؟ میگوید: ورزشکار یا چه کاره ای؟ پیش نماز. این که نشد کار، بقیه هم پس نمازهستند. حالا اگر حدیث بخواند، درس بدهد و. . . یک چیزی، وگرنه فقط نشد کار که. یک نفر کنار ادارهی پست وتلگراف ایستاده بود، گفتند: چه کاره ای؟ گفت: هرکس بخواهد تمبر بچسباند میمالد روی زبان من، این که نشد شغل.
ورزشکاری شغل نیست. امام رضا(ع) هم میگوید ورزش و تفریح بکنید تا حال داشته باشید برای بقیهی کارها.
مقدار ورزش، هدف ورزش و چه ورزشی «ما لم یسلم المروه» ورزشی بکند که با شخصیت طرف جور در بیاید. ورزش رهبر انقلاب این است که روزی چند ساعت پیاده روی بکند. ورزش باید با شخصیت جور در بیاید. 2-«و لا صرف فیه» زیاده روی نکنید. 3- «واستعینوا به لک علی امور دنیا» کباب برگ بخورید برای خوشمزه گی، امور دنیا میشود، کباب برگ بخورید که یک ساعت بیشتر مطالعات کنید نه. هدف از ورزش مقدس باشد، پیامبر در مسابقات شرکت میکرد، درخت خرما جایزه میداد. اسلام دینی است که مادیتش معنویت دارد و معنویتش مادیت. گفتند: این جا مناجات کنید در بهشت گلابی. یعنی از معنویتش مادیت بیرون میآید.
«کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً» (مومنون/51) چیز خوب وپاک بخور تا عمل صالح انجام بدهی بعد دوباره به خاطر عمل صالح چیز خوب بخور. اسلام دینی است این جهانی در کنار آن جهانی، مادی در کنار معنوی. مسائل فردی در کنار اجتماعی، همهاش با هم است. امیدوارم عید امسال عیدی باشد به دور از غذای حرام، آهنگ حرام، سفر حرام، اگر سفر حرام باشد، نماز قضا و شکسته نیست. اگرمسافرت میروید بابا و ننه ناراحت بشود، سفر، سفر معصیت است و شکسته نیست.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»