شکر – 2

موضوع بحث: شکر 2
تاريخ پخش: 25/11/69

بسم الله الرحمن الرحيم‌

ما در دانشگاه هنر خدمت برادران و خواهران هستيم، حالا تعجب نكنيد كه يك بى هنر توى دانشگاه هنر چه مى‌كند؟ گاهى وقت‌ها يك كسى ممكن است شمشير ساز باشد اما شمشير زن نباشد. پيرمردى را داريم كه نشسته و حال ندارد كه پا شود، اما همان طور كه نشسته شمشير مى‌زند. مى‌دهد به يك جوان و آن جوان مى‌زند.
1- هنر انسان و هنرمندي خداوند در قرآن
من يك سوژه بيانى از هنر مى‌گويم كه هم يك آهنگ تغييرى داشته باشد، هم بعد وارد بحث رسمى خودمان بشويم. حرف زدن هنر مى‌خواهد، اگر معلم هنر داشته باشد مى‌نشاند و لذا بچه هايى كه روزهاى درسى در مدرسه برايشان سنگين است، با پول دادن مى‌روند سينما و حال آن كه توى كلاس سه ربع هم نمى‌نشيند ولى توى سينما دو ساعت و ربع مى‌نشيند. در هواى روشن كلاس خسته مى‌شود و در فضاى تاريك سينما نشاط دارد. اين پيداست كه مسئله ى هنر يك چيزى است.
اگر از من بپرسند يك آيه در باره ى هنر بگو. مى‌گويم: هنر منفى يا هنر مثبت؟ هنر منفى سامرى. سامرى چون هنرمند بود و توانست گوساله درست كند يك گوساله درست كرد، هوا كه بهش مى‌خورد لوله كشى درونى طورى بود كه «لهُ خُوارٌ» (اعراف/148) قرآن مى‌گويد: مثل گوساله صدا مى‌كرد. مردم به موسى گفتند: ما هم مى‌خواهيم گوساله پرست بشويم. اصلاً با هنر توانست مردم را گوساله پرست كند.
خود قرآن مى‌گويد: دراولين آيه ى خود مى‌گويد: من هنرمندم.
مي‌گويد: «الم» يعنى اين الفباست. ما 29 سوره داريم كه اولش حروف مقطعه است. در سوره‌هاى مختلف قرآن اين نمونه‌ها را مى‌بينيم كه خداوند وقتى مى‌خواهد صحبت كند الف، لام، كاف، يعنى اين كه ‌اى بشر! من اين قرآن را با حروف الفبا درست كرده‌ام تو هنر دارى مثل آن را بساز.
بعد هم براى اين كه خيز بگيرد و براى اين كه ثابت كند خدا هنر دارد و كل انسان‌ها هنر ندارند، چهار مرتبه مانور داده است. چهار دفعه تحريك كرده است و چهار مرتبه تخفيف داده است تا كه ثابت كند كه از همين الف، لام، ميم يك سوره بياريد. يكبار گفته مردم مثل قرآن بياوريد بعد براى اين كه تحريك كند گفته «إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (بقره/23) اگر راست مى‌گوييد، مثل قرآن بياور. يك جاى ديگر قرآن مى‌گويد: «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّه» (هود/13) دعوت كنيد هركه را كه استطاعت داريد با هر كس مى‌توانى كنگره بين الملل راه بينداز. گاهى جاى ديگر مى‌گويد: «وَ لَنْ تَفْعَلُوا» (بقره/24) اصلاً هرگز نمى‌توانيد اگر بعداً هم دانشگاه‌ها توسعه پيدا كنند نخواهيد توانست. يك جاى ديگر مى‌گويد: «وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً» (اسراء/88) اگر پشت به پشت هم بدهيد باز عاجزيد.
ببينيد چقدر تحريك مى‌كند برويد بياوريد راست مى‌گوييد بياوريد چهار بار تحريك كرده، بعد هم تخفيف داده است. اول گفته است بكتاب مثله يك قرآن بياوريد بعد گفته يك قرآن زياد است. «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِه» (هود/13) اگر ده تا سوره مثل قرآن بياوريد ما بساطمان را جمع مى‌كنيم. يك جاى ديگر هم مى‌گويد ده تا سوره زياد است «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ» (يونس/38) يك سوره مثل قرآن بياوريد بعد مى‌گويد يك سوره هم زياد است «فَلْيَأْتُوا بِحَديثٍ مِثْلِهِ» (طور/34) يك نكته بياوريد.
درست مثل خاك، خاك را خشتمال خشت درست مى‌كند يك خرده رويش كار مى‌شود اين خشت، آجر مى‌شود روى آجر كار مي‌شود، مى‌شود كاشى. ما از خاك تا كاشى كارى بيش‌تر پيش نرفتيم. اما خدا قرآن مى‌گويد «بِماءٍ واحِدٍ» (رعد/4) از آب و خاك چقدر ميوه چه رنگ‌هايى چه برگ هايى، چه طعم هايى يعنى از آب و خاكى كه شما خشت درست مى‌كنى من اين همه چيز آفريدم اين هنر است.
جنگ‌ها كردند اما مثل قرآن نياوردند الآن اسلام چقدر دشمن دارد. چقدر دشمنان اسلام دانشمندند. چقدر دشمنان اسلام زبان مادريشان عربى است. دانشمندان عرب خيلى داريم و ماركسيست هم هستند. قرآن مى‌گويد: نمى‌خواهد درگير شويد يك سوره مثل قرآن بياوريم. تا ما بساطمان را جمع كنيم و برويم.
انسان چند قطره منى دارد و هر قطره منى حدود 30 ميليون انسان است و ما يكى از آن 30 ميليون هستيم. خدايى كه يك سى ميليونيم را مى‌گيرد و بوعلى سينا درست مى‌كند. «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» (مومنون/14) هنر اين است كه خداوند اين همه انسان را آفريد كه دو تايش مثل هم نيست. ما در هر كمالى يادمان نرود كه صاحب كمال كيست و اگر كسى هنرمند را دوست دارد به خاطر هنرش بهتر اين كه خدا را دوست داشته باشيم. عاشق هر كمالى هستيم بايد عاشق كمال مطلق باشيم.
بحثى كه ما در اين سه هفته دنبال مى‌كنيم، بحث شكر است. در جلسه‌ى قبل مطالبى گفتيم. دنباله ى بحث را مى‌خواهيم اين جا بگوييم تيتر بحث هايمان را بگوييم.
بحث شكر:
1- فوائد شكر 2 – موارد شكر 3 – بلاها هم شكر دارند 4 – تشكر از مردم 5 – شاكران نمونه 6 – سجده شكر
يك تحقيق و تتبعى روى اين زمينه‌ها شده كه خدمتتان مى‌گويم.
2- آثار و فوايد شكر
1- فوائد شكر: «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً» (نساء/147) اگر شما شكرگزار باشيد خداوند نعمت هايش را از شما نمى‌گيرد.
امام رضا(ع) نقل كرد كه در بنى اسرائيل يك مرد خوبى در ميان يهودى‌ها بود كه او خواب ديد، گفتند كه تو نصف عمرت بايد خوش باشى و نصف عمرت را در فلاكت و بدبختى. حالا در اين كه قسمت اول خوش باشى در پيرى به گدايى بيفتى و يا در جوانى بدبخت باشى و بعد وضعت خوب بشود اختيار با شماست. انتخاب كن. ايشان هم گفت: من بعداً جواب مى‌دهم چون بايد مشورت كنم. با خانمش مشورت كرد. گفت: آقا! ما حالا اول جوانيمان را خوش باشيم، حالا تا پيرى زياد مانده است. اين مرد 35 سال اول عمرش زندگيش خيلى خوب شد. خانم خوبى داشت گفت: حالا كه وضعمان خوب است به ديگران بخشش كنيم و به دختران فقير بدهيم. سفره‌ها بدهيم. لباس بدهيم. حسابى خرج كردند. 35 سال تمام شد، به او گفته شد: چون در آن دوران كه وضعت خوب بود خيلى به فقرا رسيده بودي، لطف خدا به تو برگشت و تا آخر عمرت خوش هستى. امام رضا(ع) اين حديث را نقل مى‌كند.
آقايانى كه وضعتان خوب است، پاى تلويزيون نشسته‌ايد، خانم‌ها! چند دست لباس توى كمد داريد؟ براى عيد خودتان چه كرديد؟ خيلى بچه هست كه لباس ندارد. فردا برويد بازار و چند دست لباس بخريد و گر نه به نكبت مى‌افتيد. خدا قول نداده است كه هر چه داد تا آخر عمر بماند، گاهى مى‌دهد و گاهى مى‌گيرد. خدا نعمت هايتان را نگيرد. بلند شويد و شب عيد بچه‌هاى ديگر را خوشحال كنيد، منتهي طورى كه كه بچه ى خودتان نفهمد، دوم اين كه آن بچه هم نفهمد.
ما داشتيم مردى پول را مى‌گذاشت توى پاكت و با لباس پستچى مى‌رفت دم در و داخلش مى‌نوشت برادر عزيز اين پول از يك دوستى خدمت شما رسيده است كه اصلاً هيچ كس نفهمد اين كيست.
اصلاً مگر ما شيعه ى اميرالمؤمنين نيستيم؟ اميرالمؤمنين چقدر شب‌ها توى تاريكى مى‌رفت به در خانه ى فقرا تا فردا مردم نگويند اين آن است و بگويند سلام عليكم. مى‌خواهد شكم سير شود، بله قربان گو هم بار نيايد و لذا اميرالمؤمنين هم شب و هم روز صورتش را مى‌پوشاند. بلند شويد و شب عيد يك حركتى بكنيد.
3- زمينه‌ها و موارد شكر
موارد شكر زياد است. هر نعمتى شكري دارد. مى‌فرمايد: «ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (بقره/52) بزرگ‌ترين نعمت‌هاى خدا اين است كه عيب هايتان را پوشانده است. ما هر كداممان يك دسته گل هايى را آب داديم كه حاضر نيستيم پدر و مادرمان هم بفهمند ولى خداوند همه ى اين‌ها را مى‌داند و مى‌پوشاند. هرچه ما گناه مى‌كنيم آبروريزى در نمى‌آورد و درحالي كه بهترين دوست ما آبروريزى مى‌كند و فتوكپى آن را پخش مى‌كند.
خدا هم عيب‌ها را مى‌داند و هم «يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيح»(كافي/ ج‌2/ ص‌578) است. خدايا! خوبى‌ها را نشان مى‌دهى و بدى‌ها را ‌مى پوشانى. ما هم بايد مثل خدا باشيم. خوبى مردم را بگوييد عيب‌هاى مردم را نگوييد و از امام سجاد(ع) ياد بگيريم. «وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ»(صحيفه سجاديه/ دعاى 20) خدايا اين صفتت را به من بده، خوبى مردم را توى بوق نكنم و عيب مردم را به هيچ كس نگويم.
اگر در جامعه‌اي مردم عيب‌هاى همديگر را نگويند آن جامعه چه جامعه‌اى مى‌شود. آقا! البتّه هر افشاگرى بد نيست، مثلاً اگر جنايتكارى مي‌خواهد مسؤول مملكت شود و بايد آن جا افشا كرد مثل يك كسى كه مست است و مي‌خواهد پشت فرمان بنشيند بايد او را افشا كرد. پس افشاگرى حرام است جز در موارد حساس.
«يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» (بقره/185) همين كه خدا برنامه هايش را آسان گذاشته، بعد مى‌فرمايد: من دستورات آسان گفتم تا شكرگزار باشيد. «وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (بقره/185) اصلاً من برنامه دين را آسان گرفتم. دين چقدر آسان است. شما مثلاً يك نماز مى‌خواهى بخوانى چقدر طول مى‌كشد؟ اصلاً كل نماز به اندازه‌اى كه شما در برابر آينه بايستى و زلف هايت را از شمال شرقى بياورى به جنوب غربى كل نماز به اندازه ى اتو كردن يك كت نمى‌كشد. قرآن مى‌گويد: ما برنامه‌ها را آسان گرفتيم تا شما شكر كنيد.
«وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (آل عمران/123) خداوند شما را پيروز كرد. همين وسيله‌ى شكر است «قالَ يا مُوسى‌ إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتي‌ وَ بِكَلامي‌ فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرينَ» (اعراف/144) من تو را انتخاب كردم براى مسئوليت‌ها. بعد مى‌گويم «وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرينَ» تشكر كن.
«إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» (كوثر/1) پيغمبر! من به تو كوثر يعنى خير زياد دادم. جالب اين است كه كوثر به حضرت زهرا (س) تطبيق شده است و جالب است قرآن به كل دنيا مى‌گويد: «مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ» (نساء/77) و به زهرا(س) مى‌گويد: كثير. خدايى كه به كل هستى مى‌گويد: كم، به زهرا(س) مى‌گويد: زياد.
من به تو زهرا(س) دادم، حالا چه؟ «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ» (كوثر/2) براى پروردگارت نماز بخوان. بعد مى‌گويد: «وَ انْحَرْ» مى‌گويد: و بايد برايش شتر نحر كني.
موارد شكر چيست؟ «فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (انفال/26) اين نعمت‌ها را تا از ما نگيرند ما حاليمان نيست. واقع اين است كه خيلى وقت‌ها گرفتن نعمت‌ها خيلى عزيز است تا نعمت را خدا مى‌گيرد آدم، قدر نعمت را مى‌فهمد.
مى‌گويند: كسى از كشتى خيلى مى‌ترسيد، او را توى دريا انداختند. يك خرده غوطه خورد دستش را گرفتند و ديگر آرام شد «أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ» شما اين جا توى خيابان نماز جمعه مى‌خوانيد. بسيارى از كشورها هستند، من در يكى از كشورهاى كمونيستى بودم، مى‌خواستم نماز جمعه بخوانم يك نفر فهميد، منتهي او خودش هم مسلمان بود ولى در آن جا گرفتار بود. گفتم: قبله چه جور است؟ گفت: با من حرف نزن الآن من را مى‌گيرند. من اين طور راه مى‌روم. هر سمتى كه من رفتم بفهم كه قبله آن طرف است. جرأتى را كه به من بگويد قبله كدام طرف است را نداشت. با حركت نشان داد خفقان است. «أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ» زمان شاه برادرم در بدرآباد دو فرسخى خرم آباد سرباز بود. به پادگان رفتم تا او را ببينم. به دژبان جلوى در گفتم من بروم داخل يك حديث بگويم. گفت: از اين جا برو مگر اين جا روضه است. ايستاديم سروان آمد، ستوان آمد. هر درجه دار مى‌آمد، قبول نمي‌كرد كه يك حديث بگويم. آخر گفتند: ما مسلمانيم اما تو خيلى ساده هستى كه مي‌خواهي بيايى توى پادگان روضه بخوانى و سخنرانى كنى، آن وقت هم تو را مى‌گيرند هم برادرت را و هم همه ى ما را. برادرم ما را ديد. گفت: داداش حالا كه مرا ديدى برو. اين جا مى‌خواهى دسته گل به آب بدهى؟ ما را گير بيندازى؟ گفتم بالاخره من از قم تا خرم آباد آمده‌ام بالاخره يك جورى بايد سخنرانى كنم.
گفت: نمي‌شود. گفتم آقا من از آخوندى مى‌آيم بيرون. گفت: چه كت و شلوار بپوشى و چه نپوشى بالاخره يك قال الصادق(ع) مى‌خواهى بگويى يا نه. اين‌ها به قال الصادق(ع) حساسند.
زمان هارون الرشيد اگر كسى مى‌گفت: قال الكاظم(ع) گير بود و لذا آخرش مى‌گفتند قال العبد الصالح يك آدم خوبى گفته است. نمى‌گفتند امام كاظم(ع).
امام حسين(ع) كه شهيد شد امام سجاد(ع) جرأت حرف زدن نداشت. حديث‌ها را به حضرت زينب(س) مى‌گفت. حضرت زينب(س) به زن‌ها مى‌گفت: و زن‌ها به شوهرانشان مى‌گفتند.
امام هادى(ع) مى‌خواست كه نامه بدهد به قدرى كنترل بود كه عصا درست كرد و نامه را لوله كرد مثل سيگار توى عصا جاسازى كرد و به كسى گفت برو فلان منطقه اين را بده به فلان كس يادگارى و اين داشت مى‌رفت وسط راه دعوايش شد و عصا را زد و خوب عصايش پوك بود و شكست و نامه لو رفت و امام هادى(ع) داد زد كه «شما چرا چنين كارى كرديد؟ » خيلى مشكل بود.
به هر حال ما كت شلوارى شديم در خرم آباد زمان شاه و آمديم يك 30، 40 كيلو كاهو گرفتيم و شستيم و چند تا شيشه سكنجبين و رفتيم پيش برادرم و به برادرم گفتم اصلاً نگو برادرت آخوند است بگو بيايند كاهو بخورند. خيلى خوب خودم هم مى‌ترسيدم در آن جا يك الاغى بود من گفتم: مى‌روم آن طرف الاغ و شما هم اين طرف الاغ مشغول كاهو خوردن باشيد و بعد من حديث مى‌گويم. و شما داشته باشيد الآن ارتش ما چگونه شده است. خودش دعوت مى‌كند مى‌گويد: بيا و براى ما آيات سوره جهاد را بخوان. سپاه ما همين طور.
الآن من آمدم در دانشگاه شما و مى‌گويم نظر قرآن در رابطه با هنر چيست؟ نعمت‌هاى زيادى داريم. مثلاً امواج با گوش ما هماهنگ است. خوردنى‌ها با معده ما هماهنگ است. ديدنى‌ها با نور هماهنگ است و بدن هر كسى را خدا جورى كه با استخوان پايش هماهنگ باشد و بتواند اين بار را حمل كند خلق كرده است. كل هستى را خدا آفريد و آن چه كه در هستى هست ماكتش را خدا در انسان آفريده است. مثلاً در هستى درخت هاست. در انسان مو هست. در هستى رعد، در انسان نعره، در هستى بارندگى، در انسان اشك است. در هستى درياست در ما آب دهان. در هستى معدن، در ما استعداد. در هستى خاك، در ما گوشت. در هستى دره و كوه، در ما پستى و بلندى. هر چه در هستى هست، در انسان هم هست.
4- شكر بر سختي‌ها و بلاها
و اما بلاها هم شكر دارد. چون بلا به يكي از دلايل زير نازل مي‌شود:
كفاره‌ى گناهان: گاهى وقت‌ها يك سختى كه به انسان مى‌خورد حتى روايت داريم بچه‌اى كه مريض مى‌شود و پدر و مادرش نمى‌خوابد و بيدار است همين بى خوابى پدر و مادر كفاره ى گناهان است. تمام بلاها براى مؤمن كفاره است. درجات است. از فايده ى بلاها اين است كه علاقه به دنيا را در دل كم مى‌كند. اگر اين دنيا همه چيز، خوشمزه بود چه مى‌كرديم.
آدم وقتى تلخى را ديد. عامل قدردانى مى‌شود و نعمت‌ها را درك مى‌كند. انس با خدا پيدا مى‌كند. آدم وقتى كمبود دارد با خدا بيش‌تر رفيق مى‌شود.
امام سجاد(ع) وقتى مريض مى‌شد دعا مى‌كرد. در سختى‌ها نوع دوستى انسان تقويت مى‌شود. اصولاً اگر يك كسى يك مدتى در بيمارستان خوابيد وقتى از بيمارستان بيرون مى‌آيد مى‌گويد: خدايا! همه ى مريض‌ها را شفا بده. چون خودش چند شب در بيمارستان بوده و خوابيده است.
خيلى خوب است، آدم دو، سه ماه مستأجر باشد و بعد صاحبخانه بيرونش كند، وگرنه آدم نمى‌فهمد مستأجرى يعنى چه؟ اين‌ها شيرينى هايى است كه در درون تلخى هاست.
آدم در بلاها خودش را مى‌شناسد. يكى از بلاها اين است كه آدم نفهمد كجاى كار است. در بلاها آدم دوستانش را هم مى‌شناسد. دوستان واقعى، چه كسى آدم را دوست دارد و چه كسى ندارد.
دور پيغمبر(ص) شلوغ بود. همه مى‌گفتند: يك سؤال دارم. آيه نازل شد كه هر كس مى‌خواهد از پيغمبر(ص) سؤال كند بايد برود يك تومان صدقه بدهد. تا ديدند ديدار خصوصي پولى شد، همه گفتند: نه بابا عرض سلامى و رفتند. آيه نازل شد، اى نامردها! شما براى سؤال و جواب با رسول الله (ص) يك تومان ارزش قائل نشديد. دروغ مى‌گوييد.
ما عاشق نيستيم. دانشجو يعنى عاشق علم. شما فقط اگر فقط كتاب‌هاى خودتان را بخوانيد عاشق نيستيد. شما بايد عاشق علم باشيد. دانشجو كسى است كه ساعت مچى خود را بفروشد و كتاب بخرد. تمام وقت هايش را با مطالعه پر كند. اين را مى‌گويند عاشق تحصيل.
آدم وقت بلا قلبش رقيق مى‌شود. بلاها هم شكر دارد. آدم وقتى ديد يك پول دار مرد، وارث‌ها سر ارث دعوا كردند، مى‌گويد: خاك بر سر ما براى چه كسى جمع مى‌كنيم تا خودمان هستيم بخوريم. دعواى سر ارث تلخ است، اما علاقه‌ى انسان كم مى‌شود.
يوسف سر چاه خنده‌اش گرفت. گفتند: الان مگر موقع خنده است؟ مى‌خواهيم بيندازيمت توى چاه، گفت: چون يك زمانى نگاه مى‌كردم مى‌ديدم 10 برادر 82 كيلويى دارم. گفتم: كسى با بودن اين هيكل‌ها نخواهد توانست به من بگويد: بالاى چشمت ابروست. حالا مى‌بينم كه خود شما مى‌خواهيد مرا توى چاه بيندازيد. به چه كسى دلم خوش بود.
به خاطر بلا نوع دوستى انسان زياد مى‌شود. پس بلاها هم شكر دارد تا چه طور به بلاها نگاه كنيم.
امام صادق(ع) مى‌فرمايد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْكَ»(كافي/ ج‌2/ ص‌549) اين دعا را فرموده بعد از نماز صبح بخوانيد. صورت را بگذار روى خاك و بگو «شكراً لله». حتى اگر كسى سوار اسب است ياد يك نعمت افتاد، اگر رويش نمى‌شود از اسب پياده شود همين طور يك كمى گوشه صورتش را اشاره بكند، نشان بدهد كه خدايا من فهميدم كه تو به من لطف كردى.
5- تشكر از مردم تشكر از خدا
شكر مردم:
از مردم هم بايد تشكر كرد. از امتيازات حضرت امام اين بود كه از مردم تشكر مى‌كرد. مى‌گفت: زن‌هاى خيابان چهارمردان قم، رهبر من همان پسر 13 ساله است. اى كاش من يك پاسدار بودم. . . اصلاً به من رهبر نگوييد. من خدمتگذار شما هستم.
«هلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» (الرحمن/60) بهترين مردم مردم ايرانند.
«أَنِ اشْكُرْ لي‌ وَ لِوالِدَيْكَ» (لقمان/14) از خانمت تشكر كن. دست خانمت را ببوس ما از غريبه تشكر مى‌كنيم از خودى تشكر نمى‌كنيم قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «من لم يشكر الإنعام فليعد من الأنعام»(غررالحكم/ ص‌280) كسى كه شكر نكند از نعمت مردم، از چهارپايان است.
تشكر كن از خلق خدا، البته اگر كسى منّت مى‌گذارد ديگر تشكر مكن.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «مَنْ مَنَّ بمعروفه أسقط شكره»(غررالحكم/ ص‌390) كسى كه منّت بر تو مى‌گذارد، ديگر اين لياقت تشكر ندارد.
درست مثل وام، وقتى به تو وام دادند، وقتى مى‌روى بدهى، صد و بيست هزار تومان بده. او نگويد كه من پول مى‌دهم تو بايد بهره بدهى كه آن ربا مى‌شود و ربا مثل زنا با مادر است و گناه كبيره است. او شرط نكند كه 100 تومان بده ولى تو به او بيشتر بده صد و بيست تومان بده.
خدا از مردم تشكر مى‌كند «إِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ» (بقره/158)، «وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرينَ» (آل عمران/144) خداوند شكور است در هر حالى ما بايد تشكر كنيم، چون ما هر چه داريم از اوست.
امام سجاد(ع) فرمود: خداوند لعنت كند آن كسى را كه جلوى كار خير را مى‌گيرد. گفتند: چه جورى؟ فرمود: از مردم تشكر نمى‌كنند و مردم دماغشان مى‌سوزد و دلسرد مى‌شوند. اگر تشكر كنند تشويق مى‌شود.
البته مى‌گويد: اگرمردم تشكر نكردند غصه نخور. از رسول الله (ص) تشكر نكردند. از ائمه تشكر نكردند. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اگر يك كارى كردى، كسى از تو تشكر نكرد، غصه نخور. در تاريخ كساني پيدا مى‌شوند كه بعدها از تو تشكر كنند.
ممكن است الان يك كارى كنى و همه به تو بخندند، ولى خوب است بعداً پيدا مى‌شوند و مى‌گويند نه، خنده نداشت.
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اگر ديدى مردم تشكر نمى‌كنند دلسرد نشو، خدا كه مى‌بيند.
اگر خودت خدمت‌كردى فراموش كن، ولى اگر مردم به تو خدمت كردند فراموش نكن. افرادى هم هستند كه متملّقند، زيادى تشكر مى‌كنند. حديث داريم آدم هايى هستند كه تملق مى‌كنند. كاه را كوه مى‌كنند اين‌ها هم تشكر تملقى است.
اصل قرآن هنر است. نشانه هايش اول آن است كه نوشته الف، لام، ميم، نون و…
چهار دفعه تحريك كرده، چهار دفعه تخفيف داده است، اين همه ضد اسلام عرب زبان، دانشمند مى‌شوند و هنوز مثل قرآن نياورده‌اند. فقط قرآن است كه مى‌تواند در هنر تحدّى(مبارز طلبي) كند.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1920

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.