موضوع بحث: شکر 2
تاریخ پخش: 25/11/69
بسم الله الرحمن الرحیم
ما در دانشگاه هنر خدمت برادران و خواهران هستیم، حالا تعجب نکنید که یک بى هنر توى دانشگاه هنر چه مىکند؟ گاهى وقتها یک کسى ممکن است شمشیر ساز باشد اما شمشیر زن نباشد. پیرمردى را داریم که نشسته و حال ندارد که پا شود، اما همان طور که نشسته شمشیر مىزند. مىدهد به یک جوان و آن جوان مىزند.
1- هنر انسان و هنرمندی خداوند در قرآن
من یک سوژه بیانى از هنر مىگویم که هم یک آهنگ تغییرى داشته باشد، هم بعد وارد بحث رسمى خودمان بشویم. حرف زدن هنر مىخواهد، اگر معلم هنر داشته باشد مىنشاند و لذا بچه هایى که روزهاى درسى در مدرسه برایشان سنگین است، با پول دادن مىروند سینما و حال آن که توى کلاس سه ربع هم نمىنشیند ولى توى سینما دو ساعت و ربع مىنشیند. در هواى روشن کلاس خسته مىشود و در فضاى تاریک سینما نشاط دارد. این پیداست که مسئله ى هنر یک چیزى است.
اگر از من بپرسند یک آیه در باره ى هنر بگو. مىگویم: هنر منفى یا هنر مثبت؟ هنر منفى سامرى. سامرى چون هنرمند بود و توانست گوساله درست کند یک گوساله درست کرد، هوا که بهش مىخورد لوله کشى درونى طورى بود که «لهُ خُوارٌ» (اعراف/148) قرآن مىگوید: مثل گوساله صدا مىکرد. مردم به موسى گفتند: ما هم مىخواهیم گوساله پرست بشویم. اصلاً با هنر توانست مردم را گوساله پرست کند.
خود قرآن مىگوید: دراولین آیه ى خود مىگوید: من هنرمندم.
میگوید: «الم» یعنى این الفباست. ما 29 سوره داریم که اولش حروف مقطعه است. در سورههاى مختلف قرآن این نمونهها را مىبینیم که خداوند وقتى مىخواهد صحبت کند الف، لام، کاف، یعنى این که اى بشر! من این قرآن را با حروف الفبا درست کردهام تو هنر دارى مثل آن را بساز.
بعد هم براى این که خیز بگیرد و براى این که ثابت کند خدا هنر دارد و کل انسانها هنر ندارند، چهار مرتبه مانور داده است. چهار دفعه تحریک کرده است و چهار مرتبه تخفیف داده است تا که ثابت کند که از همین الف، لام، میم یک سوره بیارید. یکبار گفته مردم مثل قرآن بیاورید بعد براى این که تحریک کند گفته «إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ» (بقره/23) اگر راست مىگویید، مثل قرآن بیاور. یک جاى دیگر قرآن مىگوید: «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّه» (هود/13) دعوت کنید هرکه را که استطاعت دارید با هر کس مىتوانى کنگره بین الملل راه بینداز. گاهى جاى دیگر مىگوید: «وَ لَنْ تَفْعَلُوا» (بقره/24) اصلاً هرگز نمىتوانید اگر بعداً هم دانشگاهها توسعه پیدا کنند نخواهید توانست. یک جاى دیگر مىگوید: «وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً» (اسراء/88) اگر پشت به پشت هم بدهید باز عاجزید.
ببینید چقدر تحریک مىکند بروید بیاورید راست مىگویید بیاورید چهار بار تحریک کرده، بعد هم تخفیف داده است. اول گفته است بکتاب مثله یک قرآن بیاورید بعد گفته یک قرآن زیاد است. «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِه» (هود/13) اگر ده تا سوره مثل قرآن بیاورید ما بساطمان را جمع مىکنیم. یک جاى دیگر هم مىگوید ده تا سوره زیاد است «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ» (یونس/38) یک سوره مثل قرآن بیاورید بعد مىگوید یک سوره هم زیاد است «فَلْیَأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ» (طور/34) یک نکته بیاورید.
درست مثل خاک، خاک را خشتمال خشت درست مىکند یک خرده رویش کار مىشود این خشت، آجر مىشود روى آجر کار میشود، مىشود کاشى. ما از خاک تا کاشى کارى بیشتر پیش نرفتیم. اما خدا قرآن مىگوید «بِماءٍ واحِدٍ» (رعد/4) از آب و خاک چقدر میوه چه رنگهایى چه برگ هایى، چه طعم هایى یعنى از آب و خاکى که شما خشت درست مىکنى من این همه چیز آفریدم این هنر است.
جنگها کردند اما مثل قرآن نیاوردند الآن اسلام چقدر دشمن دارد. چقدر دشمنان اسلام دانشمندند. چقدر دشمنان اسلام زبان مادریشان عربى است. دانشمندان عرب خیلى داریم و مارکسیست هم هستند. قرآن مىگوید: نمىخواهد درگیر شوید یک سوره مثل قرآن بیاوریم. تا ما بساطمان را جمع کنیم و برویم.
انسان چند قطره منى دارد و هر قطره منى حدود 30 میلیون انسان است و ما یکى از آن 30 میلیون هستیم. خدایى که یک سى میلیونیم را مىگیرد و بوعلى سینا درست مىکند. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ» (مومنون/14) هنر این است که خداوند این همه انسان را آفرید که دو تایش مثل هم نیست. ما در هر کمالى یادمان نرود که صاحب کمال کیست و اگر کسى هنرمند را دوست دارد به خاطر هنرش بهتر این که خدا را دوست داشته باشیم. عاشق هر کمالى هستیم باید عاشق کمال مطلق باشیم.
بحثى که ما در این سه هفته دنبال مىکنیم، بحث شکر است. در جلسهى قبل مطالبى گفتیم. دنباله ى بحث را مىخواهیم این جا بگوییم تیتر بحث هایمان را بگوییم.
بحث شکر:
1- فوائد شکر 2 – موارد شکر 3 – بلاها هم شکر دارند 4 – تشکر از مردم 5 – شاکران نمونه 6 – سجده شکر
یک تحقیق و تتبعى روى این زمینهها شده که خدمتتان مىگویم.
2- آثار و فواید شکر
1- فوائد شکر: «ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ کانَ اللَّهُ شاکِراً عَلیماً» (نساء/147) اگر شما شکرگزار باشید خداوند نعمت هایش را از شما نمىگیرد.
امام رضا(ع) نقل کرد که در بنى اسرائیل یک مرد خوبى در میان یهودىها بود که او خواب دید، گفتند که تو نصف عمرت باید خوش باشى و نصف عمرت را در فلاکت و بدبختى. حالا در این که قسمت اول خوش باشى در پیرى به گدایى بیفتى و یا در جوانى بدبخت باشى و بعد وضعت خوب بشود اختیار با شماست. انتخاب کن. ایشان هم گفت: من بعداً جواب مىدهم چون باید مشورت کنم. با خانمش مشورت کرد. گفت: آقا! ما حالا اول جوانیمان را خوش باشیم، حالا تا پیرى زیاد مانده است. این مرد 35 سال اول عمرش زندگیش خیلى خوب شد. خانم خوبى داشت گفت: حالا که وضعمان خوب است به دیگران بخشش کنیم و به دختران فقیر بدهیم. سفرهها بدهیم. لباس بدهیم. حسابى خرج کردند. 35 سال تمام شد، به او گفته شد: چون در آن دوران که وضعت خوب بود خیلى به فقرا رسیده بودی، لطف خدا به تو برگشت و تا آخر عمرت خوش هستى. امام رضا(ع) این حدیث را نقل مىکند.
آقایانى که وضعتان خوب است، پاى تلویزیون نشستهاید، خانمها! چند دست لباس توى کمد دارید؟ براى عید خودتان چه کردید؟ خیلى بچه هست که لباس ندارد. فردا بروید بازار و چند دست لباس بخرید و گر نه به نکبت مىافتید. خدا قول نداده است که هر چه داد تا آخر عمر بماند، گاهى مىدهد و گاهى مىگیرد. خدا نعمت هایتان را نگیرد. بلند شوید و شب عید بچههاى دیگر را خوشحال کنید، منتهی طورى که که بچه ى خودتان نفهمد، دوم این که آن بچه هم نفهمد.
ما داشتیم مردى پول را مىگذاشت توى پاکت و با لباس پستچى مىرفت دم در و داخلش مىنوشت برادر عزیز این پول از یک دوستى خدمت شما رسیده است که اصلاً هیچ کس نفهمد این کیست.
اصلاً مگر ما شیعه ى امیرالمؤمنین نیستیم؟ امیرالمؤمنین چقدر شبها توى تاریکى مىرفت به در خانه ى فقرا تا فردا مردم نگویند این آن است و بگویند سلام علیکم. مىخواهد شکم سیر شود، بله قربان گو هم بار نیاید و لذا امیرالمؤمنین هم شب و هم روز صورتش را مىپوشاند. بلند شوید و شب عید یک حرکتى بکنید.
3- زمینهها و موارد شکر
موارد شکر زیاد است. هر نعمتى شکری دارد. مىفرماید: «ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (بقره/52) بزرگترین نعمتهاى خدا این است که عیب هایتان را پوشانده است. ما هر کداممان یک دسته گل هایى را آب دادیم که حاضر نیستیم پدر و مادرمان هم بفهمند ولى خداوند همه ى اینها را مىداند و مىپوشاند. هرچه ما گناه مىکنیم آبروریزى در نمىآورد و درحالی که بهترین دوست ما آبروریزى مىکند و فتوکپى آن را پخش مىکند.
خدا هم عیبها را مىداند و هم «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیح»(کافی/ ج2/ ص578) است. خدایا! خوبىها را نشان مىدهى و بدىها را مى پوشانى. ما هم باید مثل خدا باشیم. خوبى مردم را بگویید عیبهاى مردم را نگویید و از امام سجاد(ع) یاد بگیریم. «وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَهِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَهِ»(صحیفه سجادیه/ دعاى 20) خدایا این صفتت را به من بده، خوبى مردم را توى بوق نکنم و عیب مردم را به هیچ کس نگویم.
اگر در جامعهای مردم عیبهاى همدیگر را نگویند آن جامعه چه جامعهاى مىشود. آقا! البتّه هر افشاگرى بد نیست، مثلاً اگر جنایتکارى میخواهد مسؤول مملکت شود و باید آن جا افشا کرد مثل یک کسى که مست است و میخواهد پشت فرمان بنشیند باید او را افشا کرد. پس افشاگرى حرام است جز در موارد حساس.
«یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ» (بقره/185) همین که خدا برنامه هایش را آسان گذاشته، بعد مىفرماید: من دستورات آسان گفتم تا شکرگزار باشید. «وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (بقره/185) اصلاً من برنامه دین را آسان گرفتم. دین چقدر آسان است. شما مثلاً یک نماز مىخواهى بخوانى چقدر طول مىکشد؟ اصلاً کل نماز به اندازهاى که شما در برابر آینه بایستى و زلف هایت را از شمال شرقى بیاورى به جنوب غربى کل نماز به اندازه ى اتو کردن یک کت نمىکشد. قرآن مىگوید: ما برنامهها را آسان گرفتیم تا شما شکر کنید.
«وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (آل عمران/123) خداوند شما را پیروز کرد. همین وسیلهى شکر است «قالَ یا مُوسى إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتی وَ بِکَلامی فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرینَ» (اعراف/144) من تو را انتخاب کردم براى مسئولیتها. بعد مىگویم «وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرینَ» تشکر کن.
«إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1) پیغمبر! من به تو کوثر یعنى خیر زیاد دادم. جالب این است که کوثر به حضرت زهرا (س) تطبیق شده است و جالب است قرآن به کل دنیا مىگوید: «مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ» (نساء/77) و به زهرا(س) مىگوید: کثیر. خدایى که به کل هستى مىگوید: کم، به زهرا(س) مىگوید: زیاد.
من به تو زهرا(س) دادم، حالا چه؟ «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ» (کوثر/2) براى پروردگارت نماز بخوان. بعد مىگوید: «وَ انْحَرْ» مىگوید: و باید برایش شتر نحر کنی.
موارد شکر چیست؟ «فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (انفال/26) این نعمتها را تا از ما نگیرند ما حالیمان نیست. واقع این است که خیلى وقتها گرفتن نعمتها خیلى عزیز است تا نعمت را خدا مىگیرد آدم، قدر نعمت را مىفهمد.
مىگویند: کسى از کشتى خیلى مىترسید، او را توى دریا انداختند. یک خرده غوطه خورد دستش را گرفتند و دیگر آرام شد «أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» شما این جا توى خیابان نماز جمعه مىخوانید. بسیارى از کشورها هستند، من در یکى از کشورهاى کمونیستى بودم، مىخواستم نماز جمعه بخوانم یک نفر فهمید، منتهی او خودش هم مسلمان بود ولى در آن جا گرفتار بود. گفتم: قبله چه جور است؟ گفت: با من حرف نزن الآن من را مىگیرند. من این طور راه مىروم. هر سمتى که من رفتم بفهم که قبله آن طرف است. جرأتى را که به من بگوید قبله کدام طرف است را نداشت. با حرکت نشان داد خفقان است. «أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ» زمان شاه برادرم در بدرآباد دو فرسخى خرم آباد سرباز بود. به پادگان رفتم تا او را ببینم. به دژبان جلوى در گفتم من بروم داخل یک حدیث بگویم. گفت: از این جا برو مگر این جا روضه است. ایستادیم سروان آمد، ستوان آمد. هر درجه دار مىآمد، قبول نمیکرد که یک حدیث بگویم. آخر گفتند: ما مسلمانیم اما تو خیلى ساده هستى که میخواهی بیایى توى پادگان روضه بخوانى و سخنرانى کنى، آن وقت هم تو را مىگیرند هم برادرت را و هم همه ى ما را. برادرم ما را دید. گفت: داداش حالا که مرا دیدى برو. این جا مىخواهى دسته گل به آب بدهى؟ ما را گیر بیندازى؟ گفتم بالاخره من از قم تا خرم آباد آمدهام بالاخره یک جورى باید سخنرانى کنم.
گفت: نمیشود. گفتم آقا من از آخوندى مىآیم بیرون. گفت: چه کت و شلوار بپوشى و چه نپوشى بالاخره یک قال الصادق(ع) مىخواهى بگویى یا نه. اینها به قال الصادق(ع) حساسند.
زمان هارون الرشید اگر کسى مىگفت: قال الکاظم(ع) گیر بود و لذا آخرش مىگفتند قال العبد الصالح یک آدم خوبى گفته است. نمىگفتند امام کاظم(ع).
امام حسین(ع) که شهید شد امام سجاد(ع) جرأت حرف زدن نداشت. حدیثها را به حضرت زینب(س) مىگفت. حضرت زینب(س) به زنها مىگفت: و زنها به شوهرانشان مىگفتند.
امام هادى(ع) مىخواست که نامه بدهد به قدرى کنترل بود که عصا درست کرد و نامه را لوله کرد مثل سیگار توى عصا جاسازى کرد و به کسى گفت برو فلان منطقه این را بده به فلان کس یادگارى و این داشت مىرفت وسط راه دعوایش شد و عصا را زد و خوب عصایش پوک بود و شکست و نامه لو رفت و امام هادى(ع) داد زد که «شما چرا چنین کارى کردید؟ » خیلى مشکل بود.
به هر حال ما کت شلوارى شدیم در خرم آباد زمان شاه و آمدیم یک 30، 40 کیلو کاهو گرفتیم و شستیم و چند تا شیشه سکنجبین و رفتیم پیش برادرم و به برادرم گفتم اصلاً نگو برادرت آخوند است بگو بیایند کاهو بخورند. خیلى خوب خودم هم مىترسیدم در آن جا یک الاغى بود من گفتم: مىروم آن طرف الاغ و شما هم این طرف الاغ مشغول کاهو خوردن باشید و بعد من حدیث مىگویم. و شما داشته باشید الآن ارتش ما چگونه شده است. خودش دعوت مىکند مىگوید: بیا و براى ما آیات سوره جهاد را بخوان. سپاه ما همین طور.
الآن من آمدم در دانشگاه شما و مىگویم نظر قرآن در رابطه با هنر چیست؟ نعمتهاى زیادى داریم. مثلاً امواج با گوش ما هماهنگ است. خوردنىها با معده ما هماهنگ است. دیدنىها با نور هماهنگ است و بدن هر کسى را خدا جورى که با استخوان پایش هماهنگ باشد و بتواند این بار را حمل کند خلق کرده است. کل هستى را خدا آفرید و آن چه که در هستى هست ماکتش را خدا در انسان آفریده است. مثلاً در هستى درخت هاست. در انسان مو هست. در هستى رعد، در انسان نعره، در هستى بارندگى، در انسان اشک است. در هستى دریاست در ما آب دهان. در هستى معدن، در ما استعداد. در هستى خاک، در ما گوشت. در هستى دره و کوه، در ما پستى و بلندى. هر چه در هستى هست، در انسان هم هست.
4- شکر بر سختیها و بلاها
و اما بلاها هم شکر دارد. چون بلا به یکی از دلایل زیر نازل میشود:
کفارهى گناهان: گاهى وقتها یک سختى که به انسان مىخورد حتى روایت داریم بچهاى که مریض مىشود و پدر و مادرش نمىخوابد و بیدار است همین بى خوابى پدر و مادر کفاره ى گناهان است. تمام بلاها براى مؤمن کفاره است. درجات است. از فایده ى بلاها این است که علاقه به دنیا را در دل کم مىکند. اگر این دنیا همه چیز، خوشمزه بود چه مىکردیم.
آدم وقتى تلخى را دید. عامل قدردانى مىشود و نعمتها را درک مىکند. انس با خدا پیدا مىکند. آدم وقتى کمبود دارد با خدا بیشتر رفیق مىشود.
امام سجاد(ع) وقتى مریض مىشد دعا مىکرد. در سختىها نوع دوستى انسان تقویت مىشود. اصولاً اگر یک کسى یک مدتى در بیمارستان خوابید وقتى از بیمارستان بیرون مىآید مىگوید: خدایا! همه ى مریضها را شفا بده. چون خودش چند شب در بیمارستان بوده و خوابیده است.
خیلى خوب است، آدم دو، سه ماه مستأجر باشد و بعد صاحبخانه بیرونش کند، وگرنه آدم نمىفهمد مستأجرى یعنى چه؟ اینها شیرینى هایى است که در درون تلخى هاست.
آدم در بلاها خودش را مىشناسد. یکى از بلاها این است که آدم نفهمد کجاى کار است. در بلاها آدم دوستانش را هم مىشناسد. دوستان واقعى، چه کسى آدم را دوست دارد و چه کسى ندارد.
دور پیغمبر(ص) شلوغ بود. همه مىگفتند: یک سؤال دارم. آیه نازل شد که هر کس مىخواهد از پیغمبر(ص) سؤال کند باید برود یک تومان صدقه بدهد. تا دیدند دیدار خصوصی پولى شد، همه گفتند: نه بابا عرض سلامى و رفتند. آیه نازل شد، اى نامردها! شما براى سؤال و جواب با رسول الله (ص) یک تومان ارزش قائل نشدید. دروغ مىگویید.
ما عاشق نیستیم. دانشجو یعنى عاشق علم. شما فقط اگر فقط کتابهاى خودتان را بخوانید عاشق نیستید. شما باید عاشق علم باشید. دانشجو کسى است که ساعت مچى خود را بفروشد و کتاب بخرد. تمام وقت هایش را با مطالعه پر کند. این را مىگویند عاشق تحصیل.
آدم وقت بلا قلبش رقیق مىشود. بلاها هم شکر دارد. آدم وقتى دید یک پول دار مرد، وارثها سر ارث دعوا کردند، مىگوید: خاک بر سر ما براى چه کسى جمع مىکنیم تا خودمان هستیم بخوریم. دعواى سر ارث تلخ است، اما علاقهى انسان کم مىشود.
یوسف سر چاه خندهاش گرفت. گفتند: الان مگر موقع خنده است؟ مىخواهیم بیندازیمت توى چاه، گفت: چون یک زمانى نگاه مىکردم مىدیدم 10 برادر 82 کیلویى دارم. گفتم: کسى با بودن این هیکلها نخواهد توانست به من بگوید: بالاى چشمت ابروست. حالا مىبینم که خود شما مىخواهید مرا توى چاه بیندازید. به چه کسى دلم خوش بود.
به خاطر بلا نوع دوستى انسان زیاد مىشود. پس بلاها هم شکر دارد تا چه طور به بلاها نگاه کنیم.
امام صادق(ع) مىفرماید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ»(کافی/ ج2/ ص549) این دعا را فرموده بعد از نماز صبح بخوانید. صورت را بگذار روى خاک و بگو «شکراً لله». حتى اگر کسى سوار اسب است یاد یک نعمت افتاد، اگر رویش نمىشود از اسب پیاده شود همین طور یک کمى گوشه صورتش را اشاره بکند، نشان بدهد که خدایا من فهمیدم که تو به من لطف کردى.
5- تشکر از مردم تشکر از خدا
شکر مردم:
از مردم هم باید تشکر کرد. از امتیازات حضرت امام این بود که از مردم تشکر مىکرد. مىگفت: زنهاى خیابان چهارمردان قم، رهبر من همان پسر 13 ساله است. اى کاش من یک پاسدار بودم. . . اصلاً به من رهبر نگویید. من خدمتگذار شما هستم.
«هلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» (الرحمن/60) بهترین مردم مردم ایرانند.
«أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ» (لقمان/14) از خانمت تشکر کن. دست خانمت را ببوس ما از غریبه تشکر مىکنیم از خودى تشکر نمىکنیم قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «من لم یشکر الإنعام فلیعد من الأنعام»(غررالحکم/ ص280) کسى که شکر نکند از نعمت مردم، از چهارپایان است.
تشکر کن از خلق خدا، البته اگر کسى منّت مىگذارد دیگر تشکر مکن.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): «مَنْ مَنَّ بمعروفه أسقط شکره»(غررالحکم/ ص390) کسى که منّت بر تو مىگذارد، دیگر این لیاقت تشکر ندارد.
درست مثل وام، وقتى به تو وام دادند، وقتى مىروى بدهى، صد و بیست هزار تومان بده. او نگوید که من پول مىدهم تو باید بهره بدهى که آن ربا مىشود و ربا مثل زنا با مادر است و گناه کبیره است. او شرط نکند که 100 تومان بده ولى تو به او بیشتر بده صد و بیست تومان بده.
خدا از مردم تشکر مىکند «إِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ» (بقره/158)، «وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ» (آل عمران/144) خداوند شکور است در هر حالى ما باید تشکر کنیم، چون ما هر چه داریم از اوست.
امام سجاد(ع) فرمود: خداوند لعنت کند آن کسى را که جلوى کار خیر را مىگیرد. گفتند: چه جورى؟ فرمود: از مردم تشکر نمىکنند و مردم دماغشان مىسوزد و دلسرد مىشوند. اگر تشکر کنند تشویق مىشود.
البته مىگوید: اگرمردم تشکر نکردند غصه نخور. از رسول الله (ص) تشکر نکردند. از ائمه تشکر نکردند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اگر یک کارى کردى، کسى از تو تشکر نکرد، غصه نخور. در تاریخ کسانی پیدا مىشوند که بعدها از تو تشکر کنند.
ممکن است الان یک کارى کنى و همه به تو بخندند، ولى خوب است بعداً پیدا مىشوند و مىگویند نه، خنده نداشت.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اگر دیدى مردم تشکر نمىکنند دلسرد نشو، خدا که مىبیند.
اگر خودت خدمتکردى فراموش کن، ولى اگر مردم به تو خدمت کردند فراموش نکن. افرادى هم هستند که متملّقند، زیادى تشکر مىکنند. حدیث داریم آدم هایى هستند که تملق مىکنند. کاه را کوه مىکنند اینها هم تشکر تملقى است.
اصل قرآن هنر است. نشانه هایش اول آن است که نوشته الف، لام، میم، نون و…
چهار دفعه تحریک کرده، چهار دفعه تخفیف داده است، این همه ضد اسلام عرب زبان، دانشمند مىشوند و هنوز مثل قرآن نیاوردهاند. فقط قرآن است که مىتواند در هنر تحدّى(مبارز طلبی) کند.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»