سیمای فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

1- فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، کوثر الهی
2- جایگاه حضرت زهرا در ماجرای مباهله
3- عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
4- نزول آیه تطهیر در شأن اهل بیت(علیهم السلام)
5- حفظ و گسترش نام‌های فاطمه و زهرا در جامعه
6- نقش فرزند در استحکام خانواده
7- سخنرانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مسجد النّبی
8- افتخار امام حسین و امام مهدی (علیهماالسلام) به حضرت زهرا(س)

موضوع: سیمای فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

تاریخ پخش:  14/01/93

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

راجع به حضرت زهرا(س) مطالب زیادی را من یادداشت کردم بگویم، در جلسه‌ی قبل چند مورد را بیشتر نگفتم. ولی چون بحث در ایام فاطمیه است و دو تا فاطمیه داریم، البته شب شهادت نیست، اما در ایام فاطمیه است، من یک خرده راجع به زن و حقوق زن و مقام زن می‌خواهم صحبت کنم.

در جلسه‌ی قبل گفتم: قرآن می‌گوید: زن از اولوالالباب است. چون درباره‌ی اولوالالباب می‌گوید: «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏» (آل‌عمران/195)

گفتم: تمام کمالاتی که برای مرد هست، برای زن هم هست در سوره‌ی احزاب است.

گفتم: معنای عفاف و حجاب بی‌سوادی و املی نیست. در خانه بنشینیم، لازم شد بیرون می‌رویم اما تبرّج نمی‌کنیم. ولی باید دانشمند شویم.

کمالات ویژه‌ی منحصر به فرد راجع به حضرت زهرا گفتم. دختر نبوت، مادر امامت، همسر ولایت، دختر معصوم، همسر معصوم، مادر معصوم، منحصر به فرد است. اول شهید ولایت منحصر به فرد است.

1- فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، کوثر الهی

نکات دیگری می‌خواهم برای شما بگویم. یکی از نکاتی که هست اینکه خداوند: به زهرا فرموده: کوثر! آیه‌ای که همه ایرانی‌ها حفظ هستید. «أَعُوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم‏». همین الآن هرکسی پای تلویزیون این را می‌شنود، این را بخواند. زیر یک دقیقه یک سوره، ثوابش را به حضرت زهرا هدیه کنیم. چون قرآن ثواب دارد، ثوابش برای حضرت زهرا. سوره‌ی کوثر را همه با هم بخوانیم.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم، ِ‏إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلّ‏ِ لِرَبِّکَ وَ انحَْرْ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْترَ»ُ (کوثر/1-3)

پدر عمروعاص که مرد خبیثی بود. به پیغمبر گفت: ابتر! ابتر یعنی بی‌عقبه. چون پسر را حساب می‌کردند در جاهلیت، دختر را حساب نمی‌کردند. اگر کسی دختر داشت، انگار بچه ندارد. دختر هیچی! پیغمبر پسر نداشت. البته پسرهایی داشت، کوچک بودند از دنیا رفتند. پیغمبر بی پسر نبود. منتهی بچه‌هایش از دنیا رفتند. آنچه از حضرت ماند دختر بود، گفتند: پیغمبر پسر ندارد. دختر هم که ما جزء آدم حساب نمی‌کنیم. بنابراین ابتر است. ابتر یعنی بی‌عقبه است. خدا گفت: به تو می‌گویند: ابتر هستی. «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْترَُ» او خودش ابتر است. او خودش با داشتن پسران زیاد، نامش محو می‌شود و تو با همین یک دختر ماندگار می‌شوی. در علمای اهل سنت فخر رازی می‌گوید: از مصادیق کوثر زهرا است. کوثر یعنی زیاد مبارک. شن‌های بیابان هم زیاد است اما هر زیادی کوثر نیست. خیلی‌ها پول دارند، سال می‌آید و می‌رود یک گرسنه را سیر نمی‌کنند. اتاق دارد، قالی‌های ابریشمی چند میلیونی در آن افتاده است. یک گنجشک روی آن سیر نمی‌شود. آدم‌هایی هم هستند در اتاقشان موکت افتاده است، هر روز و هر شبانه روز افراد گرسنه روی همان موکت سیر می‌شوند. گاهی یک قلم ارزان است، یک نامه‌های علمی نوشته می‌شود، گاهی خودنویس گران است، یک کلمه حرف حسابی نوشته نمی‌شود.

کوثر یعنی زیادی که برکت دارد. گاهی خال کوچولو است ولی همین خال کوچولوی سیاه کنار لب عروس، کلی نرخ عروس را بالا می‌برد. ولی همین خال اگر روی دماغ عروس باشد، کلی عروس زشت می‌شود. مهم این است که با این خودنویس، چه نوشته شد؟ روی این موکت سیر شدند؟ ما به تو خیر زیاد دادیم. بعد فخر رازی می‌گوید: چه خیری از فاطمه بالاتر؟ فاطمه‌ای که مادر حسن شد، مادر حسین شد، مادربزرگ امام رضا و امام جواد شد. اصلاً می‌شود کوثر از این بالاتر؟ فاطمه کوثر است.

2- جایگاه حضرت زهرا در ماجرای مباهله

فاطمه کیست؟ «اللَّهُ أَکْبَر»، «اللَّهُ أَکْبَر»، «اللَّهُ أَکْبَر»! در قرآن راه استدلال چند تا است. می‌گوید: «ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَه» (نحل/125) اول راه گفتگو با دیگران حکمت است. شعار ندهیم، موج نیاندازیم، سم‌پاشی و شایعه‌سازی هم نکنیم. بعد از آن موعظه‌ی حسنه، مجادله، یک راه هم گذاشته، آخرین راه نفرین است. ما به شما نفرین می‌کنیم، شما هم به ما نفرین کنید، هر نفرینی گیرا شد، معلوم می‌شود آن صاحب نفس آدم درستی است، چون نفرینش گیرا شده است. برای دعوت مسیحی‌ها از راه استدلال و موعظه، همه‌ی این مراحل تمام شد، آخر سر پیامبر گفت: شما نفرین کنید. خدایا اگر مسیحی‌ها حق هستند، ما را بکش. اگر ما حق هستیم مسیحی‌ها را بکش. مباهله! بنا شد که مباهله کنند. فردا پیغمبر برای نفرین کردن آمد. دیدند چهار نفر را با خودش آورده است. خودش، امیرالمؤمنین، فاطمه‌ی زهرا، امام حسن و امام حسین. یک گروه پنج نفری برای نفرین آمدند. مسیحی‌ها پنج نفر را که دیدند به رهبرشان گفتند: اینها با پنج نفر آمدند. ما جمعیت انبوه هستیم. گفت: چون پنج نفر هستند و با زن و بچه آمده است، پیداست که خیلی به کارش معتقد است. آدم وقتی می‌گوید: خدایا زن و بچه‌ی مرا بکش، پیداست به راهش اطمینان دارد. نه نفرین نکنید. اگر اینها نفرین کنند کل مسیحی‌ها از بین می‌روند. نفرین نکنید. فاطمه کیست؟ فاطمه کسی است که خداوند به آمین او دعای پیغمبر را… چون پیغمبر بنا بود دعا کند، آن چهار نفر آمین بگویند. فاطمه کسی است که به آمین او پیغمبر نیاز دارد. و دعای پیغمبر همراه با آمین فاطمه یک گروه زیادی را از بین می‌برد.

3- عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها)

سوم اینکه عصمت او قطعی است. یک آیه داریم قرآن می‌گوید که: خیلی از شما حفظ هستید. حالا من نصفش را می‌خوانم، نصفش را هرکدام حفظ هستید، حفظ هستید. خیلی از شما حفظ هستید. «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب/33)، «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ» خدا اراده کرده که «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ» آیه را من بنویسم. «إِنَّما» فقط، «یُریدُ» اراده کرده، «یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ»، «ذَهَبَ» ببرد «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» رجس یعنی پلیدی. خدا اراده کرده پلیدی را از شما اهل بیت ببرد. «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ» بعد فرمود: «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً». «إِنَّما» فقط، «یُریدُ» اراده. خدا اراده کرده هیچ‌کس گناه نکند. اراده‌ی خدا یعنی خواست خدا. خواست خدا این است که همه پاک باشیم. پیداست این یک خواست ویژه است. وگرنه مگر خداوند دوست ندارد همه پاک باشند؟ چرا. پس چرا می‌گوید: «إِنَّما» فقط، یعنی می‌خواهد بگوید، این «إِنَّما» کلمه‌ی «إِنَّما» یعنی فقط، فقط اراده‌ی خدا این است که اینها خط ویژه بروند. مثل آمبولانس که در خیابان خط ویژه می‌رود. ماشین‌های آتش نشانی در خیابان خط ویژه می‌رود. یعنی من یک اراده‌ی خاصی نسبت به اهل بیت دارم. وگرنه اراده‌ی عام که خداوند اراده کرده به طور عمومی همه مردم خوب باشند. اما اینها یک شرایط خاصی دارند. «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً».

 

4- نزول آیه تطهیر در شأن اهل بیت(علیهم السلام)

اهل بیت چه کسانی هستند؟ یک روز پیغمبر یک عبای سیاهی داشت روی سر حسن و حسین و فاطمه، خودش و امیرالمؤمنین انداخت. افراد دیگر خواستند زیر عبا بیایند فرمود: نه، شما نیایید. بعد گفت: «هولاء اهل بیتی» اهل بیت من همین پنج نفری هستند که زیر عبایند. آیه نازل شد، «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاه» (طه/132) پیغمبر اهلت را به نماز دعوت کن. «وَ أْمُرْ» امر کن. «أَهْلَکَ» یعنی اهل بیت. اهل خانه، اهل خانه را به نماز دستور بده. چند وقت پیغمبر صبح‌ها پشت خانه‌ی حضرت زهرا می‌آمد و می‌گفت: «الصَّلاه»،«الصَّلاه»! یعنی مردم بدانید آن آیه‌ای که می‌گوید: اهل بیت را به نماز سفارش کن. اهل بیت من آنهایی هستند که در این خانه هستند. خانه‌های دیگر خبری نیست. معرفی می‌کرد، شش ماه تا نه ماه گفتند پیغمبر زیارت‌نامه می‌خواند. اصلاً پشت در خانه‌ی حضرت زهرا می‌آمد و می‌گفت: «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه» خود پیغمبر به اعضای خانواده‌ی فاطمه سلام می‌دهد. اهل بیت اینها هستند. دیگران نیستند. «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً».

رجس یعنی چه؟ رجس یعنی پلیدی. پلیدی مادی و معنوی است. قرآن می‌گوید: اینها که منحرف هستند، «فَزادَتْهُمْ رِجْسا» (توبه/125) یعنی هی رجسشان زیاد می‌شود. یعنی متکبر است، تکبرش بیشتر می‌شود. لجباز است، لجبازی‌اش بیشتر می‌شود. یعنی در قرآن پلیدی را هم به پلیدی مادی گفتند که کثیف است، هم به پلیدی معنوی. متکبر است. لجباز است. خدا ارده کرده که همه رقم پلیدی‌ها را از شما اهل بیت ببرد. «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً». حالا یک نکته‌ی لطیف بگویم. «وَ یُطَهِّرَکُمْ» یعنی تطهیر کند. مگر اینها قبلاً آلوده بودند که تطهیر شوند. شما وقتی می‌گویی: من تطهیر کردم که این لباس کثیف شده، باشد «وَ یُطَهِّرَکُمْ» خدا خواسته شما را تطهیر کند، مگر اینها قبلاً گناهی داشتند که خدا می‌خواهد پاکشان کند؟ تطهیر معنایش این نیست که قبلاً آلودگی داشتند. چون در قرآن یک آیه داریم می‌گوید: حورالعین «وَ أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَه» (آل‌عمران/15) حورالعین تطهیر شدند. حورالعین که قبلاً آلودگی نداشتند. «لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ» (الرحمن/56) احدی با حورالعین تماس نگرفته است. یعنی معنای این که گفتیم حورالعین مطهر هستند، قبلاً یک کسی با حورالعین تماسی داشته است. یکبار دیگر بگویم. فکر می‌کنم یک خرده سنگین شد. یک صلواتی ختم کنید. (صلوات حضار)

من دوست دارم حرف که می‌زنم یک بچه‌ی ده ساله هم بفهمد. اگر استاد دانشگاه است یا یک بچه‌ی ده ساله هردو می‌خواهم با هم بفهمند. حالا بزرگ‌ها که متوجه شدند. یکبار دیگر می‌گویم برای کوچکترها.

بعضی‌ها می‌گویند: «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» خدا اهل بیت را پاک کرد. اینکه می‌گوید: خدا اهل بیت را پاک کرد، معلوم می‌شود اهل بیت قبلاً یک گناهی هم داشتند. می‌گوییم: نه! معنای تطهیر این نیست که قبلاً گناه داشته باشند. دلیل؟ دلیل اینکه خداوند در همین قرآن به حورالعین می‌گوید: «وَ أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَه» همان تطهیر را برای حورالعین گفته است. این حورالعین مطهر هستند. مطهر هستند، معنایش این نیست که قبلاً کسی با اینها بوده است. چون آیه‌ی دیگر می‌گوید: «لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ» نه انسی با این حورالعین تماس گرفته، نه جنی. پس می‌شود مطهر به کسی گفت که هیچ آلودگی نداشته باشد. بین شش ماه تا نه ماه پیغمبر می‌آمد زیارتنامه می‌خواند. پشت در خانه«السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ». «الصلاه، الصلاه»

5- حفظ و گسترش نام‌های فاطمه و زهرا در جامعه

در همه‌ی خانه‌ها نام فاطمه باشد. این را من مکرر گفتم. بگذارید ما یک رابطه با اهل بیت داشته باشیم. فاطمه در همه خانه‌ها باشد. زهرا باشد. ما مرحوم پدرمان، اسم خواهران ما را فاطمه و زهرا گذاشت. خود بنده هم اسم دخترانم را فاطمه و زهرا گذاشتم. دختر سومم را هم می‌خواستم فاطمه شماره دو بگذارم. ترسیدم به من بخندند. ولی خنده هم نداشت. چون امام حسین بچه‌هایش را شماره کرد. علی شماره یک، علی شماره دو، علی شماره سه. چون معاویه گفت: کسی اسم علی روی بچه‌اش نگذارد. امام حسین فرمود: حالا که معاویه می‌گوید: اسم علی نگذارید، من همه بچه‌هایم را علی می‌گذارم. علی اکبر در کربلا شهید شد. علی اوسط، امام زین العابدین، علی اصغر که آن هم در کربلا شهید شد. یعنی وقتی دیدید دشمن حساس است، ما هم باید حساسیت نشان بدهیم. دشمن روی چه حساس است. علت اینکه ما برای امام سه تا صلوات می‌فرستیم به همین دلیل است. نمی‌خواهیم بگوییم امام از پیغمبر بالاتر است. هیچ‌کس نگفته است. در ذهنمان هم نیست. ولی چون شاه گفت: اسم خمینی را کسی نبرد. ما گفتیم: شاه می‌گوید: خمینی نه، خمینی «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، (صلوات حضار) این سه صلوات یعنی به کوری چشم شاه!

امام زین‌العابدین پسری داشت به نام زید که شهید شد. زید هم پسری به نام یحیی داشت، او هم شهید شد. تمام زن‌های خراسان گفتند: به کوری چشم دشمنان اهل بیت که هم امام سجاد را کشتند، هم پدرش امام حسین را، هم پسرش زید را، هم یحیی را، به کوری چشم اینها که می‌خواهند نسل اهل بیت را از بین ببرند، امسال زن‌های خراسان هرکس پسر زایید اسمش را یحیی می‌گذاریم. یکسال هرکس پسر زایید یحیی گذاشتند. یعنی وقتی دیدیم یک کسی حساس است ما باید حسا‌س‌تر باشیم.

6- نقش فرزند در استحکام خانواده

خیلی‌ها بعد از ازدواج می‌گویند: حالا یک چند سالی بچه‌دار نشویم. این فکر غلط است. این فکر شرک است! خوشی را از نداشتن بچه می‌خواهید. اتفاقاً از عوامل بقای خانواده و تحکیم خانواده بچه است. دختر و پسری که چند سال زندگی می‌کنند بچه‌دار نمی‌شوند تا قهر کردند می‌گویند: بیا از هم جدا شویم. یکی دیگر! اما اگر بچه داشته باشند، این بچه مثل گچی که آجرها را نگه می‌دارد، به خاطر بچه اینها از هم جدا نمی‌شوند. بچه ایام فراغت را پر می‌کند. بچه مدیریت مادر را تقویت می‌کند. مادری که بچه ندارد، مدیریت ندارد. ولی تا بچه‌دار شد هرچه گیرش می‌آید می‌گوید: بچه‌ام می‌خواهد عروس شود. یک پیراهنی به این مادر می‌دهی می‌گوید: بیست سال دیگر بچه‌ام عروس می‌شود، این را نگه دارم برای… دختردار هستم. چنان آینده نگر می‌شود. قلب مادر رقیق می‌شود. دختر را که بچه‌دار نشدند نعره می‌کشی از خواب بیدار نمی‌شوند. اما همین که یک شکم زاییدند، تا بچه می‌گوید: اِه… می‌گوید: جونم. یک وجب از خواب می‌پرد بیرون. یعنی سنگدلی اینها به لطافت، غفلتشان به مدیریت، ایام فراغتشان پر می‌شود. مربی‌گری، اصلاً می‌دانید مدیر را در دانشگاه‌ها چه می‌گویند؟ می‌گویند: مدیر این است که نظارت داشته باشد. برنامه‌ریزی داشته باشد، کنترل کند، تشویق کند و از این اصطلاحات، تمام اینها اتوماتیک در مادر است. یعنی کسی که مادر شد نظارت می‌کند، کجا بودی؟ چه خوردی؟ با کی بودی؟ چه گفتی؟ نظارت تقویت می‌شود. کنترل تقویت می‌شود. برنامه‌ریزی تقویت می‌شود. اگر پدری پسر داشته باشد، وقتی می‌خواهد خانه بخرد، می‌گوید: تیر آهنی محکم است. می‌گوید: چطور؟ می‌گوید: چون من پسر جوان دارم می‌خواهم ببینم می‌توانم رویش دو تا اتاق بسازم. یعنی وقتی آدم پسر دارد، در تهیه مسکن فکر داماد شدن پسرش هم هست. تمام این کمالات در بچه‌دار شدن است و بسیار اشتباه می‌کنند، آنهایی که می‌گویند: می‌خواهیم خوش باشیم و بچه‌دار نشویم. آنوقت چه می‌کنند؟ خوشی‌شان را با بستنی و پارک و پیتزا و پرسه زدن در خیابان و… اصلاً اینها نفهمیدند که خوشی چه هست؟ بو کردن بچه لذتی دارد که همه پیتزاها و شیرینی دانمارکی و نمی‌دانم بستنی و طلا و لباس ندارد. عرض کردم مثل آدمی که یک گل طبیعی دارد دور می‌اندازد، بعد هی گل کاغذی می‌بوید. هروقت عکس خروس کار خروس را کرد، عکس طاووس کار طاووس را کرد، پیتزا و بستنی هم کار بچه را خواهد کرد. اشتباه می‌کنید.

خیلی به من اصرار کردند که یک شب در تلویزیون بگویم: اولاد کمتر بهتر است. گفتم: من نمی‌گویم. چون من معلم قرآن هستم. این قرآن خیلی تا به حال به من کمک کرده است. یک آدم‌هایی که خیلی می‌گفتند: اینها فتوکپی امام زمان هستند، اصلاً نمود دین ایشان است. من دیدم کارهایش با قرآن نمی‌خورد. بیست تا آیه پیدا کردم، راجع به کسانی که اینها نمود دین بودند و معلوم شد اینها دین ندارند. با قرآن متر کنید، خبری نیست. به ما گفتند: هروقت گیج شدید سراغ قرآن بروید. ببینید کار ایشان به قرآن می‌خورد یا نمی‌خورد. اگر کارش به قرآن نخورد آدم بدی است. ولو حالا هر قیافه‌ای داشته باشد در هر لباسی. گفتم: قرآن می‌گوید: «إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً» شما کم بودید، «فَکَثَّرَکُم‏» (اعراف/86) عدد شما را کثیر کردیم. این آیه را چه کنیم؟ مسلمان‌ها کم بودید، آمار شما را بالا بردیم. از این آیه معلوم می‌شود هرچه آمار مسلمان‌ها بیشتر باشد، بهتر است. در دعا هم داریم خدایا به تو پناه می‌برم. «وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا» (فقیه/ج1/ص487) عدد ما کم است. پیداست عدد کم ضعفی است که امام دعا می‌کند خدایا چه کنیم که عدد ما کم است؟ عدد کم ضعف است، آمار زیاد، می‌گوید: آخر چه می‌دهند بخورند. خوردن را یک فکر دیگر بکنید. بسیاری از این حرف‌هایی که در کتاب‌های آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها است حذف شود، یک علم کاربردی تزریق شود. یک علمی که وقتی این دانشجو بیرون می‌آید، کاربردی باشد.

ما یک جاهایی آب را از سرچشمه رها کردیم. بعد با بیل می‌رویم که جمعش کنیم. آن سرچشمه را باید درست کرد. دانشگاه‌های ما و دبیرستانی‌های ما و دختر و پسرهای ما باید آموزش‌هایشان، آموزش‌هایی باشد که این آخرش خروجی‌اش یک هنری هم درونش باشد. کاردستی ما کاری باشد که بالاخره خروجی‌اش یک چیز تولیدی باشد. عربی ما یک عربی باشد که آخرش بتواند دیپلم دانشگاهی ما قرآن بخواند. اما اگر در کتاب دبیرستان، در کتاب عربی نوشتیم «العصفور طار» عصفور یعنی گنجشک، طار یعنی پرید. گنجشک پرید. خوب این عربی آخرش قرآن‌خوان نمی‌شویم. این قرآن خوان نمی‌شود.

بسیاری از کارهای ما، مثلاً یک کارهایی می‌کند که اصلاً نژاد دختر تا آخر عمرش نیازی به این ندارد. نژاد پسر به این نیاز ندارد. باید در برنامه‌های دانشگاهی و آموزش و پرورشی، باید آنجا فکر کرد.

فاطمه زهرا نزد پیغمبر رفت، یک چیزی شنید و گریه کرد. ظاهراً پیامبر گفت که من دارم می‌روم و آخر عمر من است. بعد یک چیز گفت و خندید. گفتند: گریه چه بود؟ خنده چه بود؟ گفت: گریه‌ام این است که پدرم گفت: می‌روم. حالا یادم نیست جمله‌اش چیست. ولی خنده‌ام برای این بود که گفت: اول کسی که به من ملحق می‌شود تو هستی. ببین یک دختر جوان، یک دختر هجده ساله می‌خندد که شهید می‌شود یا از دنیا می‌رود. این یعنی چه؟ یعنی ایمانش به معاد، ایمانش به اینکه به خدا ملحق شود، به پدرش ملحق شود چقدر زیاد است.

7- سخنرانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مسجد النّبی

فاطمه زهرا یک سخنرانی دارد، اسرار دین را گفت. می‌گوید: سر توحید چیه؟ راز نماز چیه؟ راز روزه چیه؟ راز جهاد چیه؟ یک سخنرانی فاطمه زهرا در مسجد کرده است برای دفاع از حق امیرالمؤمنین. پارچه‌ای دور سرش پیچید، در مسجد پیغمبر آمد و فرمود: «و اعلموا» یعنی بدانید. «اَنّی فاطمه» بدانید من فاطمه زهرا هستم. ببینید می‌خواهم چه بگویم. چون حکومت حق علی‌بن ابی طالب بود، دیگران گرفتند. زهرا یک سخنرانی کرد، اول سخنرانی‌اش «و اعلموا» بود. سخنرانی نبود، انفجار بود، موشک بود. هر جمله‌اش یک موشک بود. این مادر می‌تواند یک زینب تربیت کند که او هم در شام یک سخنرانی کرد که موشک بود. ما نمی‌فهمیم.

من برای اینکه بدانیم زینب که بود، زهرا که بود یک مثل برای شما می‌زنم که لمس کنید. در عراق خبرنگار عراقی لنگه کفشش را به صورت بوش رئیس جمهور آمریکا پرت کرد. چقدر این در دنیا صدا کرد. یک لنگه کفش دو سه ثانیه طول کشید تا این را پرت کرد. دومی را هم دو سه ثانیه، یعنی جمعاً ده ثانیه این خبرنگار شیرین‌کاری کرد. این ده ثانیه دنیا را تکان داد. زینب کبری حدود یک ساعت و نیم یزید را به موشک بست. چه جملاتی گفت. اوه اوه اوه…! «لَا أَبَا لَک‏» ای بی‌پدر و مادر! امام حسین را کشتند، خودش را اسیر کردند، در پایتخت در برابر یزید آوردند. می‌گوید: بی‌پدر! «قُبْحاً لَک‏»، «تَبّاً لَک‏»، «قَاتَلَکُمُ اللَّه‏» یک چیزهایی گفت، تمام زن‌های ما را جمع کنی می‌توانند دو سطر مقاله در برابر یک طاغوت بخوانند. این طاغوتی که عرض کردم روبروی چشمش برادرش امام حسین، ابالفضل، هجده تا فامیلش را کشتند. خود زینب کبری دو بچه در کربلا داشت. دو جوان داشت. مادر شهید، خواهر شهید. اسارت، توهین، آنوقت این رقم خطبه. فاطمه زهرا یک «و اعلموا» گفت، بدانید فاطمه هستم.

یکی از علما این خطبه فاطمه زهرا را توضیح داده و شرح کرده یازده جلد کتاب شده. هر جلدی تقریباً هشتصد صفحه، اینقدر این سخنرانی مایه داشته است.

8- افتخار امام حسین و امام مهدی (علیهماالسلام) به حضرت زهرا(سلام الله علیها)

امام حسین روز عاشورا فرمود: به من می‌گویید: بله بگویم؟ بالاترین تحریم اقتصادی در تاریخ روی کره‌ی زمین کربلا بود. یعنی دیگر آب برای علی اصغر هم نبود. دیگر از این بالاتر! حالا ما در تحریم اقتصادی می‌نشینیم بحث پسته می‌کنیم. بحث ماشین می‌کنیم. گوشت قرمز و گوشت مرغ و الآن تحریم‌مان در این حد است. حالا هرچه دست خودمان نباشد. خیلی‌هایش دست خودمان است. تحریم ما این است که مثلاً حالا قطعات هواپیما نمی‌آید. بابا آب برای علی اصغر نبود آن هم کنار رودخانه فرات. تحریم اقتصادی این است. اما امام حسین به یزید بله گفت یا نگفت؟ نگفت. بعد امام حسین گفت: می‌دانید من که هستم؟ مادرم زهراست. یعنی شیر زهرا را خوردم که زیر بار زور نمی‌روم. زیر سم اسب می‌روم، زیر بار زور نمی‌روم. مادرم زهراست. زهرا این است. ایام فاطمیه بحث را می‌بینید. زهرا این است.

یک چیزی هم برایتان بگویم. حضرت مهدی(ع) فرمود: دختر رسول الله الگوی من است. یعنی جده‌ام زهرا! همه‌ی انبیا منتظر پیغمبر ما بودند، پیغمبر ما منتظر حکومت جهانی حضرت مهدی است. قله‌ی هستی حضرت مهدی است. حضرت مهدی فرمود: الگوی من زهرا است. «و لی فی ابنه رسول الله اسوه» من از دختر پیغمبر الگو می‌گیرم. خیلی مهم است.

خنثی کردن توطئه‌ها، نفر اول در تاریخ زهرا بود. چقدر توطئه‌ها را خنثی کرد. چون تصمیم گرفته بودند یک تشییع جنازه‌ای بکنند، عزا عزایت امروز، روز عزاست امروز، که بگویند: ما با زهرا رفیق هستیم. حضرت فرمود: یواشکی شب مرا خاک کنید. قبرش هم مخفی بماند. صبح جمعیت برای تشییع جنازه آمدند، حضرت علی فرمود: دفن شدند. یعنی نگذاشت از این راهپیمایی و از این تشییع جنازه مخالفین استفاده کنند. خیلی این مهم است. یک زن ضربت خورده، این یک طرح را بتواند خنثی کند.

سخنرانی‌اش، «و اعلموا انی فاطمه» خنثی کردن توطئه‌هایش، تربیتش، بچه‌داری‌اش، شوهرداری‌اش، اینها همه، بیانش…

در قرآن یک آیه داریم: «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً» (احزاب/41) آیه قرآن است. ذکر خدا را زیاد بگویید. امام فرمود: زیاد ذکر خدا این است که 34 بار «اللَّهُ أَکْبَر» بگویید. بعد از نماز، 33 بار «الْحَمْدُ لِلَّه‏»، 33 بار «سُبْحَانَ اللَّه‏». این مصداق ذکر کثیر است. و امام فرمود: در رساله‌ی مراجع هم آمده که تسبیحات حضرت زهرا ثواب هزار رکعت نماز مستحبی دارد.

اصلاً زهرا یک چیز دیگر است. وقتی خدا می‌خواست به پیغمبر زهرا بدهد، فرمود: چهل شب نزد خدیجه نباش. بعد یک غذای ویژه‌ای برای پیغمبر آمد، فرمود: از این غذا بخور. زهرا باید از این غذا درست شود. گاهی که پیغمبر فاطمه را بو می‌کرد، گفتند: یا رسول الله شما پدر هستی. خوب نیست اینقدر دست دختر را اینقدر بو می‌کنی. گفت: آخر من می‌دانم این از چه میوه‌ای است. این بوی بهشت دارد.  این یعنی چه؟ پیامش چیست؟ سبک زندگی. یعنی اگر می‌خواهید بچه‌تان خوب شود، اگر می‌خواهید بچه‌تان خوب شود باید غذایتان حلال باشد. قرآن درباره‌ی دریا می‌گوید: دو تا دریا کنار هم هستند، «لا یَبْغِیانِ» (الرحمن/20) بعد می‌گوید: «یخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ» (الرحمن/22) دو تا دریا کنار هم است. «بغی» با غین یعنی تجاوز. «بقی» با قاف یعنی باقی باشد، ماندگار. می‌گوید: دو تا دریا کنار هم هست. این یکی یک جور آب دارد، این یک جور. دو تا دریا، دو تا آب کنار هم است. «لا یَبْغِیانِ» این دو آب به هم تجاوز نمی‌کنند، بعد می‌گوید: این دو آب، «یخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ». یعنی اگر زن و شوهر دو تا دریا بودند. «لا یَبْغِیانِ» به هم تجاوز، به هم نیش نزدند و بداخلاقی نکردند، اگر در خانه صفا بود،«یخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ» بچه‌هایشان لؤلؤ و مرجان می‌شوند. این سبک زندگی است. یعنی اگر می‌خواهید بچه‌تان خوب شود، در خانه زن و شوهرها با هم دعوا نکنید. اگر گله‌ای هم دارید روبروی دختر و پسر همسر را نکوبید. این زندگی است. این پول است. چنین کردی، چنین کردی، چنین کردی. گِله‌ داری یواشکی بگو. اگر دختر و پسر ببینند که پدر و مادرشان با هم درگیر هستند و به هم نیش می‌زنند، دیگر این دختر و پسر لؤلؤ و مرجان نمی‌شود و فساد را از خانه یاد می‌گیرد. «اللَّهُ أَکْبَر»! چه قرآنی داریم. «لا یَبْغِیانِ» اگر دو تا دریا به هم تجاوز نکنند، «یخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ». ما گاهی وقت‌ها به خاطر نیش‌هایی که پدر و مادرها می‌زنند، اصلاً بچه‌ها هم فاسد می‌شوند.

می‌گویند: وقت تمام شد. خیلی خوب وقت تمام شد که شاید هفتاد درصد حرف‌های من ماند.

خدایا به ما توفیق بده قرآن و پیغمبر و اهل بیت و راه مستقیم تو را خوب بشناسیم و خوب عمل کنیم، و به نسل آینده منتقل کنیم. هرچه به عمر ما اضافه می‌کنی، به ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمر و برکت کار ما بیفزا. در دنیا زیارت با معرفت اهل بیت را و در آخرت شفاعت و هم‌جواری آنها را نصیب ما بفرما. چون ایام فاطمیه هست دو سه ثانیه من سلام می‌دهم، شما هم سلام بدهید. به حضرت زهرا سلام می‌دهیم. این مهم است. سوره کوثر را هم بخوانید. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم، ِ‏إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلّ‏ِ لِرَبِّکَ وَ انحَْرْ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْترَ»

«السلام علیک یا بنت رسول الله، یا فاطمه‌الزهرا و رحمه الله و برکاته»

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

«سؤالات مسابقه»

1- کدام سوره قرآن در شأن حضرت زهرا(سلام الله علیها) است؟

1) سوره قدر

2) سوره کوثر

3) سوره قمر

2- بر اساس قرآن، آخرین راه اثبات حقّانیت اسلام برای مخالفان چیست؟

1) معجزه

2) مباهله

3) مناظره

3- آیه تطهیر درباره چه کسانی نازل شده است؟

1) اصحاب خاص پیامبر

2) انصار و مهاجران

3) اهل بیت پیامبر

4- مهم‌ترین عامل تحکیم خانواده چیست؟

1) داشتن فرزند

2) داشتن مسکن

3) شغل و درآمد

5- بر اساس روایات، مصداق (ذکر کثیر) چیست؟

1) تسبیحات اربعه

2) تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها)

3) تلاوت سوره توحید

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3559

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.