موضوع: رحمت الهی
تاریخ پخش: 77/09/19
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التّقوی»
ماه رمضان است و ماه رحمت. ماه امت پیغمبری است که «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» (انبیاء/107) است. بحث ما هم بحث «رحم» بود. در جلسه قبل گفتیم: تنها کلمهای که واجب است ما هر روز بگوییم و یک مسلمان هر روز هفتاد بار در قالبهای مختلف به زبان بیاورید «رحم» است: رحمان، رحیم، «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»، «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»،… یک مقداری راجع به رحم صحبت کردیم. ولی دیدم که باز هم باید در این مورد نقل کنم. مردم خیلی مشکلات دارند: فقر، فشار و کمبود زیاد است. افرادی هم خیلی در رفاه هستند. مرفهین باید به فکر مستضعفین باشند. بیایید به هم کمک کنیم. جامعه به این بحثها نیاز دارد و لذا در این جلسه هم در مورد رحم صحبت میکنم.
1- پیامبر اسلام رحمت جامع است
رحم در ابعاد مختلف. در سوره انبیاء آیه107 میفرماید: پیغمبر اسلام(ص) مظهر رحمت است. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» (انبیاء/107) پیغمبر! ما تو را نفرستادیم مگر برای رحمت، فقط رحمت، وجودت رحمت است. کلامت رحمت است. اخلاقت رحمت است. شفاعتت در قیامت رحمت است. نسل و ذریهات رحمت است. دخترت کوثر و رحمت است.: «کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَى وَ فِعْلُکُمُ الْخَیْرُ وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ» (منلایحضرهالفقیه/ج2/ص615) ذریّه تو همگی رحمتند. و همینطور هم هست. از غارت به ایثار. پیغمبر اسلام(ص) در جایی مبعوث شد که افتخار میکردند به دزدی! رسیدند به جایی که «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ» (حشر/9) از جهل رسیدند به علم. از جاهلیت به جایی رسید که وقتی پیغمبر اسلام(ص) میخواست اسیری را آزاد کند میفرمود: هر اسیری که ده نفر بیسواد را با سواد کند آزادش میکنم.
از تفرقه رسیدند به وحدت، از شرک به توحید، از شرک به اخلاص، از بت پرستی به خدا پرستی، از توحّش به تمدّن، آنهم در عالی ترین درجات. الآن بعد از هزار و چهارصد سال همهاش رحمت است. هر چه هم اسلام پیش میرود عظمت این رحمت آشکارتر میشود. قرآن آیهای دارد که میفرماید: «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ کَثیراً» (نساء/160) چون یهودیها بد کردند ما دنبه و پی را به آنها حرام کردیم! «حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ شُحُومَهُما» (انعام/146) شحم یعنی پی و دنبه، چون یهودیها بد کردند به آنها گفتیم: دنبه و پی را نخورید. قبلاً که ما این آیه را نخوانده بودیم میگفتیم: دنبه و پی که خوردن ندارد! هر کس هم که میرود از مغازه قصّابی گوشت بگیرد میگوید: ببخشید گوشت کم چربی بدهید. همه از دنبه و چربی فرار میکنند اینکه تحفهای نیست میگوید: ما دنبه را حرام کردیم! چه بهتر حرام کن. مثل اینکه شما به من میگویی: نمیگذارم خاکروبه بخوری! خوب خاکروبه که خوردن ندارد اخیراً دنیای علم کشف کرد که پی و دنبه چه اثری نسبت به بعضی امراض دارد. و چه اشتباهی کردند اینهایی که تا حالا گوشت سرخ میخوردند. این چیزی بوده که ما نمیفهمیدیم آن را. پیش مانده هر حیوانی مکروه است ولی پیش مانده گربه مکروه نیست. آب دهان گربه را گرفتند و دیدهاند مثل اسید است، میکروب کش است. نه اینکه نقل میکروب نمیکند بلکه میکروب کش است. هزار و چهارصد سال پیش رسول الله(ص) لباسهایش را در دیگ میجوشاند. و اگر میخواست مرغی بخورد مرغهای عادی را نمیخورد! چون آن زمان که مرغداری نبود، مرغها در کوچهها راه میرفتند و آشغال میخوردند. یک مرغ را میگرفت و خودش به او دانه میداد تا آن مرغ، طبی و بهداشتی باشد. در آن زمان لباس را در دیگ جوشاندند، درباره گوشت مرغ اینقدر دقت کردند، مسواک را پشت گوش گذاشتند،… رنگ لباس را گفتهاند: باید رنگش روشن باشد تا چرک شد پیدا باشد. الآن بعد از هزار و چهار صد سال که هِی میگوییم دنیای تمدن! هنوز بعضیها رنگ مشکی میپوشند و سرمهای و قهوهای! و میگویند: این رنگها بهتر است، چون هر چه چرک شود پیدا نمیشود؛ پیغمبر رحمت بود. دستورات بهداشتیاش رحمت بود. دستورات اخلاقیاش رحمت بود. دستورات عبادیاش رحمت بود. اذانش هم رحمت بود. شما مقایسه کنید اذان را با ناقوس! نماز را بین دو تا رحمت گذاشت. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، اول نماز رحمت است. آخر نماز هم میفرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ». اذان را آورد اولش: «اللَّهُ اَکْبَرُ»، آخرش هم: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ»، اولش الله، آخرش الله. بین دو الله یک دوره تفکرات اسلامی. بعد هم خیلی موزون، پر محتوا،… قرآنش هم رحمت است. اخلاقش رحمت است.
2- رحم به مردم با گشایش مشکلات آنان
در سوره بلد راجع به رحمت چیزهایی داریم: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَهَ وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَهُ فَکُّ رَقَبَهٍ أَوْ إِطْعامٌ فی یَوْمٍ ذی مَسْغَبَهٍ یَتیماً ذا مَقْرَبَهٍ أَوْ مِسْکیناً ذا مَتْرَبَهٍ» (بلد/16-11) قرآن انتقاد میکند که: بعضی افراد از گردنه بالا نرفتهاند. اینها گردنه را رد نمیکنند و میایستند! عاجزند، آدمهای ضعیف و بیحالی هستند. چرا حرکت نمیکنید؟ چرا از گردنه رد نمیشوید؟ بعد میفرماید: گردنه چی است؟ گردنه چی است که من باید از آن رد شوم؟ میفرماید: «فَکُّ رَقَبَهٍ» یک اسیر را بگیر و آزاد کن. آقای قرائتی! الآن که اسیر نیست. چرا اسیر نیست؟ دهها هزار آدم در زندانند به خاطر صد هزار تومان (مثلاً) او اسیر است. چکش برگشته و به خاطر دویست هزار تومان رفته زندان، به خاطر بیست هزار تومان رفته زندان،… تو که وضعت خوب است، پاشو برو نزد دادستان و بگو من یک میلیون دارم و میخواهم: «فَکُّ رَقَبَهٍ» (بلد/13) رقبه آزاد کنم. یک مرتبه دیده میشود 25 نفر در آستانه عید نوروز آزاد میشوند. چرا از گردنه بالا نمیرویم؟! پول ما را به زمین نشانده، امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: به دنیا مثل غُل به زمین گیر کرده! «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ» (اعراف/176) به زمین چسبیده! «أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاهِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَهِ» (توبه/38) دلتان به دنیا خوش است؟! چرا پا نمیشوید تکان بخورید؟! «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَهَ» (بلد/11) پاشید تکان بخورید. از گردنهها عبور کنید. «وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَهُ» (بلد/12) نمیدانید عقبه چی است. «فَکُّ رَقَبَهٍ»
داماد میآید در خانه، چون جهاز دختر را نمیتواند جور کند میگوید: دخترم را به شما نمیدهم! اینکه دخترش را در خانه «اسیر» کرده به خاطر بی جهاز بودنش است! اگر جهاز باشد او را شوهر میدهد. پاشو او را آزاد کن و بفرست خانه بخت، پسر خوش استعدادی است که پدرش پول ندارد او را دانشگاه بفرستد، خرج او را بدهد تا برود دانشگاه. ما خیلی افراد را میتوانیم آزاد کنیم. «أَوْ إِطْعامٌ فی یَوْمٍ ذی مَسْغَبَهٍ» (بلد/14) در روزهایی که مردم ندارند، قحطی است آنها را اطعام کن. «یَتیماً ذا مَقْرَبَهٍ» (بلد/15) یقیناً در فامیلها یتیم دارید، خانواده شهید دارید، مگر نمیدانید بهترین سفره سفرهای است که یتیم در آن نشسته است؟ مگر نمیدانید اگر احترام یتیم را بگیرید خدا چه به شما میدهد؟ در چه جاهایی کمکت میکند؟ روایات زیادی در این زمینهها هست، خاطراتی هست،… «أَوْ مِسْکیناً ذا مَتْرَبَهٍ» (بلد/16) مسکین است و روی خاک نشسته است. تراب یعنی خاک، مسکین میآید. مسکن یعنی خانه مسکین یعنی کسی که از بی پولی در خانه مینشیند. مثل بعضی مادرها که میگویند: اگر بیرون بروم بچهام بستنی و… میخواهد و من هم پول ندارم برایش بخرم و لذا بیرون نمیروم. الآن بروم افطاری، باید پس بدهم. من که نمیتوانم پس بدهم بنابراین نمیروم! مسکین یعنی کسی که از بی پولی در مسکن مینشیند. قال أَبو اسحاق: «المِسْکینُ الَّذِی أَسْکَنهُ الفَقْرُ» (لسان العرب/ج13/ص214). حالا چون بحث را در اصفهان پر میکنیم یک خاطره از اصفهان بگویم: در اصفهان عدهای فرهنگیها و غیر فرهنگیها به ایتام کمک میکنند، من در زمان شاه چند ماه رمضان در اصفهان بودم. یکروز به بعضی از این آقایان فرهنگی گفتم: وقتی خانه یتیمها میروید مرا هم با خود ببرید. رفتیم. یک چیزهایی هم پشت ماشین گذاشتند تا برای آنها ببرند، از جمله یک زیلو بود. من وقتی با آن دوستان وارد خانه ایتام شدیم دیدم در اتاق آنها، روی پلاس و مقوا نشستهاند!! خیلی متلاشی شدم، دیگر نتوانستم خودم را نگه دارم، بغض گلویم را گرفت و رفتم کنار و کمی گریه کردم. آنها پلاس و مقوا را برداشتند و زیلو را پهن کردند. این قصه را به یکی از دوستان – که سردمدار این حرکت بود- گفتم. گفت: اینکه چیزی نیست! من از این سختتر را برایتان بگویم. گفت: ما یک هفته رفتیم خانه یتیمی، به یتیمها بیسکویت دادیم. یک بچه 9 ساله و یک بچه 4 ساله بودند. بچه 9 ساله بیسکویتش را نخورد و آمد پیش بچه 4 ساله و گفت: تو هم نخور! این آقایان هفته دیگر هم برایمان بیسکویت میآورند، نمیخوریم هفته بعدش هم میآورند و نمیخوریم… جمع میکنیم و آنها را میفروشیم و با پولش جوراب میخریم و پا میکنیم!! مثل آهکی که آب میریزند روی آن، چنان متلاشی شدم و… دیدم که فقر خیلی به آنها فشار آورده است. و هستند در جامعه ما افرادی که دخترشان را یکی صبح میفرستد و یک شیفت عصر برای اینکه یک چادر بیشتر ندارند! و عزا میگیرند برای کیف مدرسه شان!! و شما یک مرتبه چهار میلیون برای مدل ماشینت خرج میکنی!! خیلی گیریم! «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَهَ» رحم کنیم. در کشور ما یک گرسنه هم نباید باشد، در کشور ما یک تارک الصلاه نباید باشد، آن روز باید جشن بگیریم. کشوری که دینش با «اقْرَأْ» (علق/1) شروع شده چرا نباید مردمش نتوانند بخوانند!!؟ ما باید انشاءالله این مشکلات را حل کنیم. مشکلات بزرگ را حل کردیم، اینها مشکلات جزیی است و هر کس میتواند در کوچهاش حل کند. پولدارهای کوچه ماهی یک جلسه داشته باشند و فقرای کوچه را احیا کنند.
3- رحمت در آشتی دادن مردم و گذشت
در سوره حجرات آیه 10 میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات/10) در این آیه هم بحث رحم است. «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» اگر میخواهید خدا به شما رحم کند دو نفر مؤمن را با هم آشتی بدهید. بین دو نفر را اصلاح کنید. مؤمنون با هم برادرند، کسی اگر دو نفر مؤمن را آشتی دهد ثوابش از تمام نمازها و روزههای مستحبی بیشتر است. آشتی دادن دو نفر به قدری مهم است و ارزش دارد که دروغ که از گناهان کبیره است را به شما اجازه دادند. اصلاح ذات البین اینقدر مهم است. آدم مؤمن کسی است که: «وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ» (شورى/37) وقتی غضب کرد ببخشد. در سوره یوسف آیه 91 چیز عجیبی آمده است. برادران یوسف پس از آنکه لو رفتند به گناهشان اعتراف کردند و گفتند: دوست داریم ما را ببخشی! شما اگر جای یوسف(ع) بودید چه میکردید؟! او را در چاه انداخته و رفتهاند! قرآن میفرماید: «قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنا وَ إِنْ کُنَّا لَخاطِئینَ» (یوسف/91) «تَاللَّهِ» یعنی به خدا قسم «لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنا» یک روحانی بود که خیلی مقام معظم رهبری را اذیت کرد. یک نامه به او نوشت از آن استان که: به هر حال من شما را اذیّت کردم، حالا فهمیدم که خدا میخواهد تو عزیز شوی «لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنا» خدا تو را برای ما انتخاب کرد. «ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَهٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ» (فاطر/2) اگر خدا دری به روی مردم باز کند کسی نمیتواند آن را ببندد. خدا دری را به روی ایشان باز کرد حالا هر چه دیگران بگویند: باید ببندیم! هر چه زور بزنند تا ببندند مردم بیشتر به آنها روی خواهند آورد. آن روحانی در نامه خود نوشت که خیلی با مقام معظم رهبری مخالفت کرده بود نوشت: «لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنا»، من خیال کردم میتوانم با تو کشتی بگیرم! بعد فهمیدم که، چراغی را که ایزد برفروزد هر آنکس پف کند ریشش بسوزد. نمیشود. امام حسین(ع) زیر سم اسبها بودند با این حال گنبدش طلا شد. یوسف(ع) را در چاه انداختند عزیز شد. به روی پیغمبر خاک و سنگ ریختند! «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» آمد بالای مأذنهها. خاکستر آمد پایین «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» رفت بالا. گاهی نمیشود. بله برخی کارها را آدم خودش رو میآورد. یک کسی دست و پا میزند تا به یک پستی برسد، این را معلوم نیست خدا به او داده باشد، با کلک و حیله و باند و حزب پست را گرفته است، یکوقت نه. یکی خودش هم میرود کنار مردم به او روی میآورند. دستش را پیش میگیرد ولی مردم به زور دستش را میبوسند! کسی نقل میکرد که بالای منبر بودم و روضه میخواندم و مردم گریه میکردند ولی یکی نشسته بود و نگاه به من میکرد. با اشاره به او گفتم: گریه کن. میگفت: نمیخواهم گریه کنم. با زور که نمیشود.
خدا رحمت کند اموات را، من یک کسی را پیدا کردم و با چشم خودم هم او را دیدم که رساله توضیح المسائلش را به 5 زبان دنیا ترجمه کرد: اردو، انگلیسی، عربی، فرانسوی و… به او گفتم: تو که مقلّدِ نداری! گفت: در آینده مقلّدِ خواهم داشت!! من میدانم مرجع تقلید خواهم شد! بنده خدا عجب بدشانس بود! آن روزی هم که مُرد روز بمباران بود، کسی برای تشییع جنازهاش هم نیامد! بابا نمیشود. گاهی خدا نمیخواهد. گاهی هم خدا میخواهد. من در ایام طلبگی گفتم: ابن طلبهها همهشان گشنگی میکِشند، من که گشنگی نکشیدم. من در عمرم نان خالی نخوردهام. یکبار نان خالی بخورم تا در طول آخوندیم یکبار نان خالی خورده باشم! سفره را باز کردم که نان خالی بخورم، دو تا لقمه که خوردم یکدفعه در باز شد و میهمان آمد، زود سفره را جمع کردم و دویدم کباب گرفتم. گفتم: بابا، خدا نمیخواهد که من نان خالی بخورم. البته یکبار میبینی یک کسی غذایش خوب است و عقلش کم است، یکی… اینها را خدا تقسیم کرد،… میگویند: یکی به خدا تلگراف کرد! گفت: خدایا یک کامیون اسکناس بفرست تا این دو روز دنیا را خوش باشیم! جواب آمد: یک کامیون اسکناس میدهم با دو پسر هروئینی! یک خرده فکر کرد و گفت: خدایا یک گونی اسکناس بفرست. جواب آمد: یک گونی اسکناس میدهم با یک دختر کچل! گفت خدایا اصلاً من چیزی نمیخواهم همان روزی خودم را بده بیاید. جواب آمد: تدریجاً میرسد فضولی موقوف! این یک واقعیتی است. یعنی هر کسی یک چیز دارد یک چیز ندارد. و لذا یک زمین گردوی خوب میدهد، یک زمین گلابی خوب و….
«قالَ لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ» (یوسف/92) برادران یوسف گفتند: یوسف! ما غلط کردیم و تو را در چاه انداختیم، معلوم میشود که خدا تو را بر ما انتخاب کرده است بناست که خدا تو را عزیز کند، ما بیخود دست و پا میزدیم، فرمود: همین الآن همهتان را بخشیدم. البته به پدرشان هم گفتند: ما را ببخش، فرمود: در آینده دعایتان میکنم. حالا چرا یوسف فرمود: همین الآن، و پدرش گفت: بعداً؟ بعضیها میگویند: او گذشته. تا شب جمعه آنها را دعا کند، چون دعا در شب جمعه مستجاب میشود. بعضیها هم میگویند: فرق بین جوان و پیر این است که جوان زود میبخشد و پیر دیر میبخشد. در برخی احادیث هم داریم، آدمهای خوشگل، آنهایی که قیافه و شکلشان خوب است حرف حق را زودتر میپذیرند تا آدمهای زشت. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «اطْلُبُوا الْخَیْرَ عِنْدَ حِسَانِ الْوُجُوهِ فَإِنَّ فِعَالَهُمْ أَحْرَى أَنْ تَکُونَ حَسَناً» (عیونأخبارالرضا/ج2/ص74) خیر را از آدمهای خوش قیافه بخواه. آدمهایی که شکلشان کج است روحشان هم دیر باز میشود، یعنی روحشان هم قوس دارد. چون یوسف(ع) زیبا بود زود بخشید، یا اینکه چون جوان بود و جوان پاک است زودتر بخشید. یوسف یک 3-2 روز ناراحت بود، بعد خوب شد، یعقوب خیلی سالها گریه کرد.
آخرین آیه هم آیه 134 آلعمران: «الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» (آلعمران/134) متقین کسانی هستند که پولشان را در شدائد خرج میکنند. کظم غیظ میکنند و موقع عصبانیت خودشان را نگه میدارند. «وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ» عفو میکنند مردم را، «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
4- راههای بدست آوردن روحیه رحمت
چطور روحیه رحمت را در خودمان زنده کنیم؟ راه بدست آوردن رحم:
1- از بعضی غذاها باید پرهیز کرد. گوشت، پرخوری، پرگویی، پرشِنَوی و… سنگدلی میآورد و رحم را کم کند.
2- رفاقت با افراد سنگدل انسان را کم رحم میکند. کما اینکه رفاقت با افراد رقیق القلب آدم را رقیق القلب میکند. قَالَ امیرالمؤمنین(ع): «الْمُؤْمِنُ مَأْلُوفٌ وَلاخَیْرَ فِیمَنْ لَا ْلَفُ وَ لَا یُؤْلَفُ» (کافی/ج2/ص102) آدمهایی که اهل اُلفت نیستند، باز نمیشوند… خیری در آنها نیست. بعضی افراد مثل این است که عصا قورت دادهاند! چوب هم قورت ندادهاند که پایین برود، بلکه عصا قورت دادهاند. بعضیها را با دو کیلو عسل نمیتوان خورد! پیغمبر فرمود: در این قبیل افراد خیر نیست. بعضیها با همه قهر هستند!
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَحِیمٌ یُحِبُّ کُلَّ رَحِیمٍ» (امالی طوسی/ص516) خدا رحیم است و افراد رحیم را دوست دارد.
5- رحم در حال مجازات و جنگ
البته اینکه میگوییم: رحم، در بعضی جاها نباید رحم کرد. داریم. آدم فاسد را شلاق بزنید: «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ» (نور/2) رحمتان هم نشود. ترحّم بر پلنگ تیز دندان… اجرای حد: باید حد جاری شود. مجرم باید حدش جاری شود. حدیث داریم: اگر یک حدّی جاری شود و یک مجرمی شلاق بخورد، شلاق که به مجرم میزنند با ارزشتر است از چهل روز باران با برکت. بعضی وقتها باید رحم را کنار گذاشت. در عین اجرای حد هم باید رحم باشد. یک مجرمی را آوردند شلاق بزنند، حضرت شلاق را داد به قنبر تا شلاق بزند. قنبر هم شروع کرد به زدن، حضرت فرمود: چند تا زدی! گفت:… فرمود سه تا زیاد زدهای! شلاق را گرفت و قنبر را خواباند و سه تا به او زد. جنگ جنگ است ولی در جنگ هم اصل رحم را باید رعایت کرد. داریم: کسی که در حال فرار است به او تیر نزنید (از پشت او را نزنید) کسی که دست و پایش شکسته و به زمین افتاده کارش نداشته باشید. به زنها و بچهها اطفال و سالمندان کاری نداشته باشید. آب آشامیدنی را در جبهه و جنگ مسموم نکنید. درختانشان را قطع نکنید. حتی جنگ هم همراه با رحم است. یکی از دلایلی که میگوید جنگ کنید این است که میفرماید: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ» (نساء/35) اگر یک گروهی مستضعفند، در هر جای کره زمین که هستند باید از آنها دفاع کنید. قانون ما این است: هر گوشه زمین گروهی مستضعف زجر میکشند امت اسلامی باید از آنها حمایت کند. انشاء الله نتیجه این حرفها این نباشد که ما بنشینیم و یک چیزهایی گفته شود و شما هم نشنوید و… هر کسی هر کجا هست رحم داشته باشد. اتفاقاً پیغمبر اسلام(ص) سفارش کردهاند که: در ماه رمضان رحمتتان را بیشتر کنید. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَکُمْ» (عیونأخبارالرضا/ج1/ص295) حضرت فرمود: به کوچولوها رحم کنید. استادکار به کارگرش رحم کند. فاطمه زهرا(س) با کنیزش کار را تقسیم کرد! فرمود: یکروز تو در خانه کار کن یک روز من. به کنیز هم رحم میکرد. امیرالمؤمنین علی(ع) که ضربت خورده بود، وقتی برایش شیر آوردند فرمود: مقداری از این شیر را به ابن ملجم بدهید. اسیر قاتل است ولی به او رحم کنید. رحم به زندانیها، رحم به مقروضین و…
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد(ص) به ما توفیق بده تا با رحم و وحدت و محبتمان هم مشکلات خودمان را حل کنیم و هم زمینه را برای دریافت رحمت واسعه تو آماده کنیم.
«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»