دعای مکارم اخلاق – 2، زیاد شمردن بدیها و لغزشها
موضوع: دعای مکارم اخلاق (2)، زیاد شمردن بدیها و لغزشها
تاریخ پخش: 78/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
«وَ اسْتِکْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی» (صحیفهسجادیه/ص92)
«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحجه بن الحسن فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ قَاعِداً وَ عَوْناً وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلا»
امام سجاد(ع) دعایی دارد بنام مکارم الاخلاق که هر جمله از آن دریایی است که ما آن را تفسیر میکنیم. «وَ اسْتِکْثَارِ الشَّرِّ و…»
امام سجاد(ع) از خداوند میخواهد که بدیها و اشتباهاتش را زیاد ببیند و بشمارد. بعضی میگویند ما کاری نکردهایم، مادر میگوید بچه من نه دزد و نه کبوترپران است، فکر میکند گناه همین دو چیزاست، توجه نمیکند که عیبهای زیاد دیگری نیز هست. میگویند: نه مال کسی را خورده و نه از دیوار کسی بالا رفته است، همیشه گناهان خاصی در ذهن انسان است.
سؤال: فرق بین مؤمن و کافر در عمل خلاف چیست؟
جواب: حدیث: حضرت فرمود: «کَأَنَّهُ ذُبَابٌ مَرَّ عَلَى أَنْفِه» (بحارالانوار/ج74/ص78)
کافر در سهل انگاری گناه و کم شمردن آن مثل این است که پشهای از کنار بینیش رد شود ولی مؤمن همیشه نسبت به خلاف و گناه خود ناراحت و پشیمان است، مؤمن گناه را بزرگ و کافر آن را کوچک میشمارد.
1- گناهان کوچک خطرناکتراند
همیشه میگوید کاری نکردهام و فکر میکند گناه به این است که چاقو به شکم کسی بزند، ما دو، سه میلیون گناه بی سرو صدا داریم. نکند از این نوع گناهان غافل شویم.
خدایا شرم را زیاد ببینم «کثیر» یعنی زیاد،
حدیث: خداوند 4 چیز را در 4 جا پنهان کرده
الف: اولیائش را در نزد مردم:
هیچ کس را تحقیر نکن شاید همین از اولیاء خدا باشد.
ب: غضبش را در گناهان:
شاید همان چیزی که در نزد شما چیزی نیست (مورد غضب خداوند باشد). مثلاً ما میگوییم گرگ خطرناک است ولی کسی به خطر سوسک فکر نمیکند، ممکن است یک موش وارد خانه شود، سیمی را جویده، وسیلهای خاموش شود و دو نفر از جایی بیفتند. و یا عوارض دیگر که همه به خاطر دندان یک موش است.
حدیث: گناه را کوچک مشمارید که شاید همین باعث سقوط انسان شود.
ج: عبادت را هم کوچک نشمارید:
شاید اهمیت در همان عباداتی باشد که ما آن را کوچک میشماریم، مستحبات را کوچک مشمارید که بواسطه همین مستحبات افراد زیادی به اسلام گرایش پیدا کردهاند.
مثلاً: مستحب است اگر با کسی همسفر شدید چند قدم او را بدرقه کنید.
علی(ع) با یک غیر مسلمان همسفر شده و سر دو راهی چند قدم او را بدرقه کرده و فرمود دستور اسلام چنین است او هم به همین واسطه اسلام را قبول کرد. گاهی کارهای جزئی باعث گرایش افراد به اسلام میشود، معلوم نیست قهر خداوند در کدام گناه پنهان است، بایدتوجه داشته باشیم و معلوم نیست لطف خداوند در کدام عبادت است.
ما درباره حالات و برکات زندگی شخصیتی (علامه طباطبایی) مطالعه میکردیم که او روزی از مسجد به خانه میرود صدای گربهای را که به چاه افتاده میشنود فردی را میآورد و این حیوان را نجات میدهد. شاید برکات به همین خاطر باشد.
حدیث داریم هر کس را خداوند دوست دارد گناهانش جلو چشم اوست، به عکس اگر دوست نداشته باشد گناهانش را فراموش میکند. اگر به یاد گناهان باشد مواظبت میکند ولی اگر فراموش کرد مرتکب گناه دیگری هم میشود.
امام سجاد(ع) دعایی دارد که: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْه» (صحیفهسجادیه/ص166)
خدایا عذر میخواهم از این که به چقدر مظلوم را روبروی من ظلم شده است و من یاری نکردهام.
چقدر افراد را نگاه کردهایم و هر نگاه یک گناه است برای ما، تماشای گناه هم گناه است، نمیشود نشست و بی تفاوت بود.
بعد میفرماید: «وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِیَ إِلَیَّ فَلَمْ أَشْکُرْهُ» (صحیفهسجادیه/ص166) و چقدر به من خدمت شده و من تشکر نکردهام.
نگو این آبدارچی است وظیفهاش پذیرایی است باید تشکر هم از او بشود، و نسبت به زحمات مادر ما تشکرنکرده و دست او را نبوسیدیم، و آیا یک مرد شده از خانمش بعد از خوردن غذا تشکر کند؟
ما که ادبمان خوب است ولی بعضی جاها طرف میرود دکان واکسی پایش را دراز میکند و لم میدهد مثل فرعون، کفش به او بده و ادب را رعایت کن هر که باشد نگو واکسی است شما محصلین آیا شده یک دفعه از خادم مدرسه نسبت به زحماتی که میکشد، تشکرکنید یا اعتنا نمیکنید.
2- بخشش گناهان دیگران
میفرماید: «وَ مِنْ مُسِیءٍ اعْتَذَرَ إِلَیَّ فَلَمْ أَعْذِره» چقدر گناهکارانی که عذر خواهی کرده و ما نپذیرفتهایم. معلوم میشود هر کس عذر خواهی کرد واجب است او را ببخشیم. میگوید: هرگز نمیبخشم و یا شیرم را حلالش نمیکنم، معلوم میشود همه اینها حرام است.
گناهان مخفی:
الف: سکوتها:
سکوت به هنگام گناه، گناه است و باید توبه کرد.
ب: بی اعتناییها:
دست مادر و همسر را برای زحمات آنها ببوس
ج: نپذیرفتن عذر خواهی.
د: رد سائل.
بعد میفرماید: «وَ مِنْ ذِی فَاقَهٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُوثِرْه» چقدر درمانده و فقیر تقاضا کرد و ما ترتیب اثر ندادیم.
نابینای کنار خیابان یا کنار جاده و فردی که بنزین تمام کرده اعتنا نکردهایم،.خداوند به موسی(ع) میفرماید من تو را پیامبر کردم چون برای مردم دلسوزی داشتی.
اگر کسی نمرهاش کم است برای او غصه نمیخوریم، کیف میکنیم که نمره امتحانی ما بالاست اینها خطرناک و دردنیای آخوندی هم هست، آقای قرائتی من برنامههای شما را گوش داده و نمیخواهم آخوند دیگری بیاید. کیف میکنم این حسادت است من باشم و او نباشد، این خباثت و بد است. و من باید غصه بخورم که چرا گوش به حرف او نمیدهند و ما لذت میبریم که گوش به حرف دیگری ندهند و مشتری فقط ما باشد و این خیلی بد است، مگرحمام و باغ است که خصوصیش خوب باشد، مسجد هر چه عمومیتر باشد بهتر است.
بعد میفرماید: «وَ مِنْ حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ» چقدر با بستانکار طفره رفتهام. حدیث: اگر بستانکار گفت بده و شما داری و ندهی شب که میخوابی مثل دزد هستی.
گناه اگر مخفی و مقابل چشم نباشد توجه ندارد فراموش میکند و در صدد توبه هم بر نمیآید. پس گناه اثر خود رامی گذارد، مثل میکروب که وارد بدن شده و انسان توجه نداشته باشد. پس انسان یا باید پیشگیری کند یا و اگر وارد شد با توجه دفع کند.
3- لزوم پنهان کردن گناه دیگران
بعد میفرماید: «وَ مِنْ عَیْبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لِی فَلَمْ أَسْتُرْهُ» چقدر عیبها را فهمیده و او را نپوشانیدهام. یک نفر عکس بدی دارد چرا تکثیر و چرا فتوکپی آن را برمی داری؟
حدیث: بدترین مردم که در مرز کفر هستند کسانیاند که با دیگری رفاقت کرده و عیوب او را با دقت تجسس میکنند.
حتی عروس و داماد چه لزومی دارد که تاریخ زندگی گذشته خود را برای همدیگر تعریف کنند، خداوند عیبها راپوشانیده و شما هم با تحقیق ازدواج کردهاید. حال میگوید دیگر تعریف کن…
زن احمق هم هر لغزشی دارد به مرد احمق میگوید، حماقت است انسان عیب خود را بگوید، انسان نباید عیب خودش را به احدی بگوید حتی به خدا، بله به خدا بگوید من چنین گلی به آب دادهام؟ کسی حق ندارد از گناه کسی فیلم برداری کند، و تکثیرو چیزی که خدا مخفی داشته اظهار شود.
حدیث: خداوند یکسری گناهان را میبخشد ولی کسی که به دست خود آبرویش را برده نمیبخشد.
عروس ودامادچه کاربه زندگی گذشته همدیگردارند، دروغ گفتن حرام است ولی راست گفتن هم واجب نیست.
بعد میفرماید: «وَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِی فَلَمْ أَهْجُرْه» چه گناهانی که عرضه شد و من باید ترک میکردم، ولی نکردم. یک گناه و فیلم دید حداقل اخم میکرد.
حدیث: در مقابل گناه قیافه (اخم و یا اظهار مخالفت و ناراحتی) بگیرید.
اگر برگهای باشد که شما لغزشها و گناهانتان را در آن بنویسید مینویسید و این جواب را میدهید که از دیوار کسی بالا نرفته، دزدی و کبوتر پرانی نکردهام؟
مثال: اگر شما با نور کمی وارد سالنی شدی پرسیدند آنجا چه بود؟ میگویی هیچ مگر بشکه یا کامیونی باشد ولی اگر نورقوی باشد یک چوب کبریت را هم میبیند و این معنای آن است که هر کس ایمانش قوی باشد عیبها را میبیند ولی اگرایمان مثل چراغ قوه باشد جز کامیون و بشکه و دو سه عیب بزرگ بقیه را نمیبیند.
4- مشارکت در گناه دیگران
«وَ اسْتِکْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی» خودم را زیر ذره بین ببینم، زدی، خوب کردی، و هر کس در دلش به لغزش دیگران راضی باشد در کار بد آنها شریک است. رضایت بر گناه، دلالی است.
حدیث: اگر کسی میرود نگاهش به دختر افتاد گفت حسن آقا ببین و دومی هم نگاه کرد گناه دومی هم برای این دلال مینویسند.
دیگران را به این راه دعوت نکن. همه هوای سالم میخورند، شما پول داده هوای آلوده با سیگار تنفس میکنی، دیگران را به این کار دعوت نکن. بیعلت گناه کرده بعد هم فراموش کرده، جمع شده و اثر خودش را میگذارد.
در بعضی از گناهان با چند واسطه شریک است مثلاً درباره شراب داریم: حدیث داریم: «لَعَنَ اللَّهُ وَ غَارِسَهَا وَ بَائِعَهَا وَ مُشْتَرِیَهَا» (منلایحضرهالفقیه/ج4/ص8 )
خداوند لعنت کند کسی که درخت انگور را به قصد شراب میکارد و کسی که میفروشد و مشتری آن و خورنده آن را.
حدیث را شمردم ده گروه را میگوید که در این کار کمک کردند، آنان که بشکه و شیشه و بطری آن را ساختهاند و کسی که شراب را داخل شیشه ریخته و به کارتن چیده و سوار کامیون کرده، راننده آن برای حمل و نقل، دلال آنها الحمدلله لب به شراب نگذاشته ولی با کامیون گاهی آن را حمل میکند مثل بعضی قاچاقچیها که خود سیگاری هم نیستند ولی دلال مواد هستند و دیگران را آلوده میکنند.
آقای قرائتی چه میگویی؟ میخواهم نورافکن دعای صحیفه سجادیه را به دلها انداخته بفهمیم چقدرعیب داریم مثلاً صدای اذان را میشنویم بی توجه هستیم این بی ادبی نیست اگر شما نسبت به استاد بی ادبی کنی نمره انضباط را کم میکند، اگر ما بی ادبی نسبت به اذان کردیم «حی علی الصلوه»، «حی علی الفلاح» بی توجه، «حی علی خیر العمل» این تلفن خداست، صدامی زند، برای حرف زدن با خدا، چقدر بی توجهی کردهایم، این بی ادبی نیست؟
5- گناه تحقیر دیگران
بعضی کلمات را ناقص میگوییم، نفتی، آشغالی آیا این اهانت نیست؟ او هم انسان و مسلمان است. فردادختر او هم که میخواهد عروس شود میگویند داماد آشغالی شدهای؟
مسلمان نیست؟ حق حیات به گردن همه ندارد؟ کارمند عزیزی که حق حیات و بهداشت دارد را باید تحقیر کنیم؟ که فردا پسر و دخترش در جامعه هم تحقیر شود؟ او مرد و ما نامرد, او مرد خدمت به ماست و ما نامرد تحقیر کردن او. چقدر ما این کلمات زشت را گفتیم.
الاغ ایستاده یکی از کارهای غلط تصویری در کتاب دینی دوم دبستان هم این هست که ماهی را در تنگ میگذاریم خداوندبه او بال داده برای شنا چه کسی گفت هستی او باید فدای کیف تو شود! مگر نمیدانی حیوانی که به قصد کیف شکار شود گوشت آن حرام است؟ مگر میشود دنیا را به هوس گرفت؟ دوست دارم، این پرنده در قفس باشد. جواب خداوند را چه خواهند داد؟ چرا؟ همین طور که تو حق داری او هم حق پرواز دارد و ماهی حق شنا، خدا میداند آنقدر از این گناهها کردهایم. هستی و جنگلها و زمین مقدس است و ماهی و آب دریا و خلافهایی که در این انجام دادهایم،
حدیث: «إِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم» (بحارالأنوار/ج32/ص7) شما نسبت به قطعات زمین و چهارپایان مسئول هستید.
اذیت حیوان در حمل بار و… را به حساب نمیآوریم و خیلی از خلافها را گناه نمیدانیم تا درباره آن استغفار کنیم، معنای زیادی شرور و یاد آنها توجه به این مسائل است.
مقابل کسی که وضع خوبی ندارد میوه نوبر خورده و عالیترین لباسها را پوشیدهایم. یک دختری که آرایش کرده و دل جوآنهارا میسوزاند چقدر گناه میکند. خداوند در قرآن میفرماید: «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّار» (بقره/175) آنها چقدر تحمل دارند نسبت به آتش.
چقدر آدم را با این لباس، و سر و سینه قشنگ خود سوزاندی؟ چرا میوه نوبر خوردی و در روستا برج ساختی؟ جز این نیست که میخواهی دیگران بسوزانی. حدیث: کسانی که با بنایی دلها را میسوزانند قیامت گرفتار خواهند بود.
6- مراتب گناه و عذاب آن
کمی دقت کنیم دنیا چیزی نیست، صد سال قبل نبوده و صد سال بعد هم نیستیم. افرادی که پدر و مادر دارند خداوندبه آنها ببخشد ولی به آنها که پدر از دست دادهاند اگر بگویی چند سال است میگوید 20، 30 سال است با 10 سال کم و زیاد مطرح میکند، فرزندان تاریخ مرگ ما را فراموش خواهند کرد.
سؤال: چرا با 30، 40 سال گناه برای همیشه باید در آتش جهنم بسوزیم؟
جواب: (یک جواب را قبلاً گفتهام و یک جواب را تازه یافته ام).
حدیث داریم نگاه نکنید به کوچکی گناه بلکه به مورد گناه.
مثلاً یک سیلی به فرزند و یک سیلی به مادر از نظر ظاهر و حجم و زمان کار یکی است ولی از نظر برخورد مردم با این دو خیلی فرق وجود دارد، به مادر یا به استاد خیلی فرق میکند.
نگو یک گناه کردهام یک دروغ گفتهام بله یک گناه است و به ظاهر کوچک ولی خلاف در مقابل خدای بزرگ بوده، هرچه طرف مهم باشد خلافش هم مهمتر است. ویا:
ممکن است یک نارنجک که به ظاهر هم کوچک است در یک اتاق خالی و کوچک منفجر میشود و یک نوع خرابی به بار میآورد ولی برخورد با این جرم یک حسابی دارد و یک وقت همین نارنجک را در یک سالنی که نفر هستند گذاشته و منفجرمیکنند در این صورت به نحو دیگری با مجرم آن برخورد میکنند. نارنجک و سیلی به ظاهر کم و کوچک است ولی باید به آثار آن نگاه کرد.
می گوید نماز نخواندهام چی شده؟ هستی ما و نعمتها از اوست.
حدیث: «لَا تَنْظُرُوا إِلَى صَغِیرِ الذَّنْبِ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى مَا اجْتَرَأْتُمْ» (وسائلالشیعه/ج15/ص313) نگاه نکنید به گناه کوچک بلکه نگاه کنید چه هدفی را دنبال میکردهاید.
حدیث: «اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ» (کافی/ج2/ص287) بپرهیزید از گناه کوچک که آنهابخشیده نمیشود. حدیث: گناهان بزرگ را خدا میبخشد ولی گناهان کوچک را نمیبخشد.
به دلیل این که گناهان بزرگ را مرتب یاد کرده و اظهار ندامت و پشیمانی میکند، ولی گناهان کوچک را میگوید چیزی نیست، و لذا پشیمان نشده و عذر خواهی هم نمیکند پس خداوند نمیبخشد، ولی گناه بزرگ را اظهار ندامت وپشیمانی و عذر خواهی در پی دارد پس خداوند هم میبخشد.
مثال: یک وقت عصبانی شده سنگی را به طرف کسی پرتاب میکند متوجه شده پشیمانی و عذر خواهی میکند با این که سنگ یک کیلو بوده ولی در پی آن عذر خواهی بود پس بخشش هم هست.
ولی یک وقت یک سنگ و گچ کوچک را پرتاب کرده، می گویم این که چیزی نیست ولی این را طرف نمیبخشد چون گفت چیزی نیست.
روزنامه مینویسد حالا یک زن دو تار مویش پیدا شده چیزی نیست، ممکن است خداوند یک زن بد حجاب را که توبه و عذرخواهی کرده ببخشد ولی دو تار مو را نه. یک وقت صد تومان بدهکاری را به طرف چیزی نمیداند طرف نمیبخشدولی دو هزار تومان را با عذر خواهی و اظهار نداری میبخشد.
7- کوچک شمردن گناه خطرناکتر از نفس گناه
حدیث داریم «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ» (وسائلالشیعه/ج15/ص312) بدترین گناه آن است که انسان بگوید چیزی نیست.
حدیث: «أَرْبَعَهٌ فِی الذَّنْبِ شَرٌّ مِنَ الذَّنْبِ الِاسْتِحْقَارُ وَ الِافْتِخَارُ وَ الِاسْتِبْشَارُ وَ الْإِصْرَارُ» (مستدرکالوسائل/ج11/ص348) چهار چیز که خطرش از خود گناه بدتر است
1- استحقار: کوچک شمردن گناه.
2- افتخار: من را میبینی این کار را کردم، یک نیشگون گرفتم، گناه هم همین طور است. من یک بوق زدم طرف ترسید.
3- استبشار: لبخند زدن به گناه. کسی دیگری را مسخره کرد یکی هم ایستاده میخندد انسان از این بیشتر ناراحت میشود. او را کمک کرد.
4- اصرار
خداوند در قرآن میفرماید: مجرمین در قیامت میگویند عذاب این بزرگان را دو برابر کن:
«رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذاب» (احزاب/68) خداوند در قرآن میفرماید: برای همه دو برابر است: «لِکُلٍّ ضِعْف)(اعراف/38)
آنها معلوم است دو برابر برای ضعیفها و فقیرها چرا؟ برای این که هم گناه کرده و هم دنباله روی آنها را کرده است آنها تشویق شدند وتحریک در زمینه خلاف گناه شدند.
مگر میشود همه جا کف زد و تشویق کرد و خندید، بلکه باید برخورد کرد که کار شما خلاف است کار مردم را راه نمیاندازد و بهانه میکند که شاید دا خودم احتیاج داشته باشم، از خودکار، وسایل منزل، پول خرد، وام دادن، سوارکردن دوست به ماشین خودداری کرده و پیشانی خود را میخواراند که او را نبیند. همه خلاف است. باید نور قوی ایمان را در روح انداخت و تمام ریز و درشت خطاها و گناهان را دید. این خودسازی است.
خدایا تمام لغزشهایی که میدانیم و نمیدانیم از ما دور گردان و در لغزشهای آینده دست ما را بگیر و ما را ببخش و توفیق جبران و عذر خواهی و از کسانی که مورد تحقیر قرار گرفتهاند به ما مرحمت بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»