دعای مكارم الاخلاق – 3، دوام در اطاعت و همراهی جماعت

موضوع: دعاي مكارم الاخلاق (3)، دوام در اطاعت و همراهي جماعت
تاريخ پخش: 78/11/21

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

1- ايستادگي بر اعتقادات به حق
«وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ» (صحيفه‌سجاديه/ص92)
زمان پخش بحث بهمن سالروز پيروزي انقلاب است كه من هم به عنوان يك مسلمان و ايراني به همه تبريك مي‌گويم. موضوع بحث ادامه دعاي مكارم الاخلاق ماه رمضان است. امام زين العابدين(ع) در يك دعا ارزش‌ها راخواسته، مي‌فرمايد: «وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ»…
جملات قبل اين بود كه خدايا حالتي به من بده كه كارهاي خوبم را زياد نبينم، بعضي‌ها مثلاً يك مدركي دارد، حجة الاسلام فكر مي‌كند آيت الله است، و يا ليسانس فكر مي‌كند همه علوم دنيا را مي‌داند، پير مرد است فكر مي‌كند همه عقلها در سر اوست. فكر نكنم كه مهم هستم چون هر كس اينچنين فكر كند دنبال رشد نمي‌رود كه من به آخرين درجه رسيده‌ام كه بماند و بديهاي خود را زياد ببينيم، تا عذر خواهي و استغفاركنم، بعددراين جمله مي‌فرمايد: «بِدَوَامِالطَّاعَةِ» دوام طاعت اطاعتم مثل ظرف بستني.
يك بار مصرف نباشد, كه فقط ماه رمضان مسجد بروم و ايام امتحان مطالعه كنم و يا به اتاق زايشگاه بگويد يا ابالفضل بعد او را فراموش كند، و محرم كارهايي را انجام دهد و فقط به آيت الله سلام كند. هركسي را سلام گويد، و هميشه مطالعه كند، قرآن در اين باره مي‌فرمايد: «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (احقاف/113) آنان كه گفتند خدا و سپس استقامت كردند.
خيلي‌ها، حتي فرعون هم وقتي ديد غرق مي‌شود گفت «يا الله» ولي اين فايده‌اي ندارد. بايد بگويي و به پاي آن استقامت كني.
قبر اسماعيل پاي كعبه است. يعني به پاي آن مردم، و قبر امام خميني(ره) در بهشت زهرا يعني به پاي انقلاب مردم، وقبر آيت الله نجفي مرعشي در كتابخانه، يعني به پاي اين كتابهاي مردم. بعضي نا آرام هستند هر چند سالي يك پستي مي‌گيرند. به پاي يك كار ايستادگي كن.
استقامت فكري: امام خميني(ره) كتابي نوشته بنام «كشف اسرار» در حدود چهل سالگي وصيتنامه را هم در حدود80 سالگي نوشته. هر دو يك صدا و مطلب دارد و بافت فكري آن هم همينطور و لذا مي‌فرمايد: «تَوَفَّني‌ مُسْلِما» (يوسف/101) مسلمان بميرم يعني تا آخر خط بيايم. و باز مي‌فرمايد: «فَادْعُ وَ اسْتَقِم» (شوري/15) دعوت كن و استقامت (در راه آن).
ممكن است در راه امر به معروف و نهي از منكر نيش و طعنه بزنند (تحت تأثير قرار نگير) مگر مقوا هستي كه با باران سست بشوي. اين كه مي‌گويند: (حديث) مؤمن براي مؤمن آيينه است. يعني اگر آيينه را خرد كني باز هم خردهاي آن عيب انسان را مي‌گويد و نشان مي‌دهد. در هر حال دست از كارش بر نمي‌دارد چه سالم باشد يا خرد و شكسته.
حديث: اگر تاجري در يك رشته شكست خورد نگويد ما ستاره و بختمان چه شده؟
قرآن مي‌فرمايد:
گاهي زن و شوهر با هم توافق ندارند و گروه خونشان به هم نمي‌خورد و چنان به هم پيوند نمي‌خورند و چمن و چنار به هم پيوند نمي‌خورند اگر چه همه باغبان‌ها با هم جمع شوند، دو نژاد هستند.
بعد مي‌فرمايد:
از هم جدا نشويد و اين هم در آخرين مرحله است.
بعد مي‌فرمايد: اگر جدا شديد فكر نكنيد بدبخت مي‌شويد. شايد براي هر كدام همسر خوبي كه مطابق فكر وسليقه‌اش باشد پيدا شود.
البته بدترين چيزها و حلالها طلاق است. حلال بدي است ولي با جدا شدن آسمان زير و رو نمي‌شود.
قرآن مي‌فرمايد: «وَ أَوْصاني‌ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا» (مريم/31)وصيت مي‌كنم به نماز و زكات تا زنده هستم.
و يا مي‌فرمايد: «الَّذينَ هُمْ عَلى‌ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» (معارج/23) آنان كه بر نمازشان مداومت دارند اين طور نباشد كه امشب عروسي است يا اتوبوس و بين راه، و يا پادگان و مشكلات و يا بيمارستان، مهمانداري، نبايد باعث ترك و سهل انگاري براي نماز شود. در جاي ديگر مي‌فرمايد: «كانُوا يَعْمَلُونَ» (بقره/134) هميشه اينچنين عمل مي‌كنند. يعني كارشان اين چنين است و دوام و استقامت دارد. و يا «وَ كانُوا يَتَّقُونَ» (نمل/53) هميشه در حال تقوا و پرهيزكاري هستند.
اين طور نيست كه حالا چون ماه عسل است با عروس خوب حرف مي‌زنند، نه در پيري هم با ادب با هم حرف مي‌زنند.
ادب و تقوا بايد دائمي باشد، و عمل و نماز و دعوت و اسلام و مسلمان بودن و استقامت كار، كارخيراست گرچه پول ندارند، چون يك ماه حقوقش عقب افتاده نبايد كم كاري كند.
وظيفه‌ات را انجام بده، بر اساس پول كار نكن گرچه دولت حقوق را بايد بدهد، اگر يك وقت كم و زياد شد، شما كم نگذار، نه اين كه چون چك او برگشته پس جنس خراب به اوبدهيم. اگر او نتوانست به موقع بپردازد تو نامردي نكن، فتوت و كرامت معنايش همين است، بزرگوار باشيم و انتقام نكشيم. اين از سيره امامان معصوم(ع) بود.
2- تأثير پاسخ رحيمانه در برابر رفتارهاي بد
حديث: امام كاظم(ع) است هركس به او فحش مي‌داد براي او هديه مي‌فرستاد. اگر كارت عروسي مي‌دهي به آنها هم كه با شما دوست نيستند بدهي و دوست جديد بگيري نه اين كه همان دوست‌ها رانگهداري.
مي گويند: بي عرضه كسي است كه نتواند دوست بگيرد و بالاترين بي عرضه‌ها كسي است كه دوستانش را از دست بدهد.
عيد است با آنكه قهر هستي و دوستش نداري ديدار كن اينها هنر است. جعبه گزي را براي امام خميني(ره) آوردند بازكرده ديد خوب است فرمود بقيه آن را براي فلاني ببريد. گفتند فلاني يك روزي انقلابي بوده و حالا بريده رفته داخل خانه و در دسته‌ و حزب و يا روزنامه‌اي با انقلاب هم سو نيست. فرمود: انسان كه هست و مسلمان، با ما نيست نباشد، ببريد وسلام مرا به او برسانيد، از آن مصرف شده بگوييد چون خورديم و خوب بود براي شما آورديم. بردند براي او، طرف از انقلاب بريده بود ولي راه رفت و گفت الله اكبر كلافه شده بود.
ما گاهي چهار نفر مسجد مي‌آيند فكر مي‌كنند ارث پدرشان است و اگر غريبه‌اي وارد شود علامت به هم نشان مي‌دهند. اين كيست امروز اذان مي‌گويد مگر اذان و دعا ارث پدر توست؟ يك روز هم او اذان بگويد و دعا بخواند، اگر قدرت پول جمع كردن دارم به يك جوان ديگر هم منتقل كنم.
3- حل مشكلات با حضور در اجتماع
حديث: اگر مي‌خواهي صدقه بدهي، بده به فرزندت آن را بدهد.
كه او هم پول دادن را ياد بگيرد، اگر هميشه يك نفر پول جمع كرد فردا اين در دانشگاه نمي‌تواند پول جمع كند.
در دانشگاه سخنراني داشتم روز آخر گفتم اين جلسات ما و شما خوبي خيلي داشت ولي شما چند نقطه ضعف داشتيد و آن اين كه پول نداديد و حال آن كه در همه مساجد پول جمع مي‌كنند، گرچه زياد نه و كم هم داريد بدهيد. به هر مقدار كه مي‌توانيد. جمع كرديم دويست، سيصد هزار تومان شد. بعد گفتيم بدهيد به يك دانشجويي كه مشكل دارد مشكلش حل شود. هنر نماز اين است كه بايد بشود «وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَة» خدايا به من توفيقي بده كه به جماعتها ملحق بشوم.
كساني كه در قيامت به آنها خطاب مي‌شود «فَادْخُلي‌ في‌ عِبادي» (فجر/29) داخل شو در (بهشت) در ميان بندگان من كه در دنيا هم (فَادْخُلي‌ في‌ عِبادي) داخل جماعت بندگان خدا باشند.
اگر در دنيا ملحق به مؤمنين شديم در آخرت هم به آنها ملحق خواهيم شد. و كساني در آخرت از نور شفاعت اهل بيت(ع) بهره مند مي‌شوند كه در دنيا از نور هدايت آنها استفاده كرده‌اند. نور اينجا، نور آنجا خواهد بود.
خداوند مي‌فرمايد: «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ» (بقره/43) ركوع كنيد با ركوع كنندگان (با جماعت) نه در منزل تنهايي، و حتي با بانوان، مي‌فرمايد: «وَ ارْكَعي‌ مَعَ الرَّاكِعينَ» (آل‌عمران/43) «خانمها» (مريم) ركوع كن با ركوع كنندگان (با جماعت). «وَ ارْكَعُوا» براي مردان و «وَ ارْكَعي‌» براي زنان است.
مي فرمايد: (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا)آلعمران (103)به ريسمان الهي چنگ زده و متفرق نشويد. حديث: جماعت رحمت است، جدايي هم عذاب است. از تنها خوابيدن، و خوردن و سفر رفتن انتقاد شده است.
حديث: «من سره ان يسكن بحبوحة الجنة فليلزم الجماعة» (شرح‌نهج‌البلاغه/ج8/ص123) هركس مي‌خواهد در بهشت جايگاه بگيرد پس ملازم و همراه جماعت باشد.
حديث: «من فارق الجماعة مات ميتة الجاهلية» (شرح‌نهج‌البلاغه/ج8/ص123)
هر كس خود را از جماعت جدا كند به مرگ جاهليت مرده است.
همه يك لباس مي‌پوشند او رنگي مي‌پوشد كه يعني به من نگاه كنيد. دلش مي‌خواهد نگاه به او كنند.
حديث: بدترين لباس به نزد امام صادق(ع) لباسي بود كه دل مردم را به خود جذب كند. گاهي كه لباس نو بود مي‌فرمود بشوييد كمي از نو بودن بيفتد و اتو كشيده نباشد، ما بايد دلها را جذب خدا كنيم.
به ما گفته‌اند، مردم مكه مي‌گفتند چون ما اهل مكه هستيم نبايد مثل بقيه از يك درب وارد شويم به مسجد الحرام حركت خاصي داشتند مي‌فرمايد: «أَفيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسٌ» (بقره/199) از راهي كه بقيه استفاده مي‌كنند شما هم از آن استفاده كنيد مثل بقيه «امين » بگو طوري مي‌گويد كه از ميان جمعيت معلوم باشد و همه به او نگاه كنند (مريض است، مثل بقيه صحبت كن. عطسه كردن او هم مثل بقيه نيست، لباس و عطسه كردن و موها، كفش و لباس و رانندگي كمبودي دارد دلش مي‌خواهد كمبودهايش را با نگاه مردم جبران كند. حديث: «هر كس پز مي‌دهد از درون كمبود دارد.»
مشكل روحي دارد احساس حقارت مي‌كند مي‌خواهد جبران كند، مي‌تواند عمامه و لباس و تن و صدا و رانندگي وخانه و زندگيش معمولي باشد.
كسي كه به شكلي حركت مي‌كند و با لباس مي‌خواهد مردم به او نگاه كنند، اين خطرناك است. البته معناي با جماعت باش اين نيست كه: خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو…
در صورتي است كه مردم راهشان درست باشد حال اگر همه سيگار مي‌كشند ما هم بكشيم؟ خير اينجا عددي نيست. اگردر يك اتاق چند تا سيگاري نيستند و بقيه سيگاري هستند،بقيه بايد بيرون روند چون تنفس از هواي سالم حق آنها است.
يا شب دو نفر مي‌خواهند بخوابند و 8 نفر بيدار باشند، شب براي خوابيدن است و حق آن دو است. بقيه بايد بيرون بروند براي صحبت كردن گرچه دو نفر باشند.
مثالي زدم كه يك كشتي حركت كرده و 100 مسافر دارد كه چند نفر آنها چون شنا نمي‌دانند غرق شده و بقيه آن 100 نفربگويند خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو ما هم غرق شويم. همرنگ جماعت يعني جماعت مؤمن كه راهشان درست است.
حالا 22 بهمن است كه بحث را گوش مي‌دهند و خوب نيست كه من از 22 بهمن غافل شوم چون هر كسي سهمي دارد.
خود بنده طلبه‌اي بودم زمان شاه با سختي افرادي را جمع كرده و صحبت مي‌كردم ولي بايد قدر آن را بدانيم.
4- پافشاري بر هدف با حداقل امكانات
براي آنهايي كه زمان شاه را ياد ندارند خاطره‌اي بگويم:
زمان شاه برادرم سرباز بود، نزديك خرم آباد جايي بنام بدرآباد بود، داستان مربوط به چند سال قبل است، من هم براي ديدن او به درب پادگان رفته به سرباز دژبان گفتم امكان دارد در پادگان سخنراني كنم؟ مرا طرد كردند، دوباره گفتم گفت: برو آشيخ، به هر درجه داري گفتيم ما را نهي كردند كه ما هم مسلمانيم ولي اگر اجازه بدهيم اذيت مي‌كنند. برادر من هم نهي كردگفت مرا ديده‌اي برو مسأله ايجاد نكن، مي‌خواهي دسته گلي به آب بدهي و همه ما گرفتار بشويم؟ ما رابه خير تو اميد نيست، شر مرسان اينها روي آخوند حساس هستند و نمي‌شود شما سخنراني كني گفتم اگر لباس آخوندي را بردارم گفتند نمي‌شود. لباس را عوض كرده آمدم شهر 30، 40 كيلو كاهو گرفتم و آماده كرده آوردم و به او گفتم نگو برادرم آخوند است بگو، بياييد كاهو بخوريد. اگر همه هم نمي‌آيند بالاخره عده‌اي بيايند17، 18 نفر آمدند مشغول كاهو خوردن شدند خواستم حديث بخوانم باز هم از مزاحمت ترسيدند، الاغي آنجا بود گفتم اطراف الاغ متفرق بنشينيد كاهو بخوريد من هم براي شما حديث مي‌خوانم. بنده در زمان شاه مي‌خواستم دو حديث براي برادرم بخوانم بايد لباس را كنار گذاشته و با كاهو و الاغ و هنگام متفرق شدن حديث بخوانم.
با حالا فرق نمي‌كند هر شبكه‌اي را مي‌زني، حديث، يا ورزش، و… در تمام پادگان‌ها طلبه و روحاني و عالم و در دانشگاه، دانشجو هر سؤالي داشته باشد از طرف دفتر مقام رهبري يك طلبه و روحاني هست اگر بخواهد مراجعه مي‌كند.
در ايران زمان شاه استاني داشتيم كه يك نفر ليسانس رياضي داشت ولي الآن در استانهاي كوچك چندين نفر هستند. البته يكسري گناهان كم نشده، قبلاً دروغ بوده و حالا هم هست. رشوه و اسراف پول و ربا كه گناه ربا از زناي با مادر بدتر است، هم قبلاً بوده وهم الآن. البته صدها گناه هم كم شده، مدرسه نبود، در نهضت سواد آموزي آن زمان چند ميليون بي سواد داشتيم و 4 ميليون را مابا سواد كرده‌ايم كه مربوط به بنده و نهضت سواد آموزي است.
چون من دو پست دارم هم رييس بي سوادها هستم و هم رييس بي نمازها. در نهضت سواد آموزي وستاد اقامه نماز 60، 70 هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش اقامه مي‌شود، البته اجباري نبايد در كار باشد و اگر در جايي هم براي نماز مسئولي به زور جمعيت را گرد مي‌آورد سليقه شخصي اوست. ما گفته‌ايم روحاني يا هر كس را كه محصلين او را دوست دارند. نماز جماعت بخوانند ولي اجباري نباشد. اگر اجباري باشد از ستاد نماز نيست. ما گفتيم در پارك نشسته‌ايد نماز هم بخوانيد، نه با اتوبوس جمعيت ببريم در پارك براي نماز، بلكه بايد به مسجد رفت، ولي براي آنكه در پارك نشسته، يك نمازخانه هم باشد، زمينه باشد هركس بخواهد بتواند انجام دهد. مثل دانشگاه هست كه هركس مي‌خواهد برود يا نرود، زمينه مطالعه و تحصيل و عبادت بايد باشد.
5- رعايت انصاف در انتقاد كردن
بالاخره ملت ايران ترسو بوده‌اند، شجاع شدند، خط آمريكا كور شد و ترسوها شجاع شدند، اين از 22 بهمن است. كسي كه دوچرخه به برادر قرض نمي‌داد رفت روي مين تا كشور حفظ شود. اين‌ها ارزش است. يك رفيق داشتم ضد انقلاب شد گفتند اين هم رفيق شما يك روز رفتم سراغ او و گفتم چيست اشكالاتي را درباره انقلاب گفت كه رشوه و دروغ و پارتي بازي و زندان، و زدن جزء آنها بود. گفتم البته اينها را براي شما گفته‌اند. خود شما از آن دقيق اطلاع نداريد، بدون دليل مي‌گويند اعدام بايد گردد، آزاد بايد گردد، تو چه مي‌گويي؟ مي‌گويم هيچي، محاكمه بايد گردد بعد از محاكمه يا آزاد و يا اعدام بايد گردد.
گفتم همه اشكالاتت را بنويس، همه را نوشت حدود 20 تا شد، گفتم سواد من و اطلاعاتم از شما بيشتر است. علاوه بر اين 20 تا 20تا ديگر روي آن گذاشته خدمات انقلاب را مي‌نوشتم. حكومت آمريكايي محو شد، ترسوها شجاع شدند، مدرسه ساختن براي روستايي و دانشگاه رفتن او، بردن آب و برق و گاز و تلفن، خدمات كميته امداد و نهضت سواد آموزي، وجهاد سازندگي بسيج و سپاه آيا اينها ارزش نيست؟ با جمع و تفريق ببينيم كدام درست است؟
براي زخم يك انگشت نبايد گفت كه: بدن را نمي‌خواهم، زخم را مداوا كن. اگر ماشين سالم و با راننده است، نبايد پياده شويم براي اين كه دهان فلاني بوي سير مي‌دهد، و يا سيگار و پوست پرتقال از طرف مسافران اين دليل نمي‌شود.
راننده انقلاب امام خميني(ره) و مقام رهبري و رييس جمهوري كه ما خود به آنها رأي داده‌ايم. آنها را دوست داريم و آقاي محله را خود انتخاب كرده و الا مي‌رويم جاي ديگر. ما خود همه اينها را انتخاب كرده‌ايم و همه از ما هستند و اصولاً اگر انتخاب نباشد بهشت هم ارزش ندارد. چند شب قبل آيه آخر سوره زمر را مي‌ديدم. مطلب زيبايي بود كه متوجه آن شدم.
مي فرمايد: بهشتي‌ها وقتي وارد بهشت مي‌شوند: مأموران آن مي‌گويند:
«قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدينَ» (زمر/73) «قالُوا الْحَمْدُ لِلَّه…» (زمر/74)، مأموران بهشت مي‌گويند: سلام بر شماها درود بر شماها داخل شويد، آنها هم مي‌گويند الحمد لله (حمد مخصوص خداست)
بعد مي‌فرمايد: «وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ» (زمر/74)
6- تقبيح زور و تكريم آزادي
مي‌گويند: و ما وارث زمين شديم و هر كجا از بهشت را بخواهيم انتخاب مي‌كنيم و مستقر مي‌شويم. اين كه مي‌گويند هر كجا را كه بخواهيم انتخاب مي‌كنيم يعني حتي در بهشت هم اگر آزادي انتخاب نباشد ارزش ندارد. بايد روي قالي ابريشم بنشيني، مي‌گويد مي‌خواهم روي نمد باشم، چون نشسن روي قالي اگر زور در آن باشد ارزش ندارد.
خداوند رحمت كند مرحوم آيت الله طالقاني را مثال خوبي مي‌زد كه: سر سفره بچه مي‌خواهد خود غذا بخورد ما منع مي‌كنيم مي‌گويد خودم قاشق را مي‌گيرد غذا را بر سر و روي خودمي ريزد برخورد مي‌كنيم قهر مي‌كند و كنار مي‌نشيند.
اين بچه با اين حركات مي‌خواهد بگويد كه مي‌خواهم آزاد باشم گرچه خودم را خراب كنم شرف دارد كه وابسته به توباشم.
خداوند رحمت كند شهيد بهشتي را كه مي‌فرمود: كار را بدهيد به بچه مسلمان‌ها گرچه ناشي هستند 10 سال خراب خواهند كرد بعد درست خواهد شد.
و اگر كار را بدهيم دست متخصصين بي دين سال كلاه بر سر ما خواهند گذاشت. يا بايد 10 سال تاوان ناشي گري را بدهيم و يا 90 سال تاوان متخصص بي دين را، برويم در اين خط كه حزب اللهي متخصص شود و دارند مي‌شوند و خوب هم شده‌اند همان بني صدري كه مي‌گفت بسيج ناشي، سپاه ناشي، الآن موشك او چه كار كرده؟ موشك سازي ناشي‌ها ثمرات بهمن نبود؟
برادران و خواهران برويم بر سر سفره علي بن ابيطالب(ع) كه مي‌فرمايد: هرچه ديدي راستش را بگو.
اگر كمي خوبي ديدي و زياد تعريف كردي تملق و چاپلوسي كرده‌اي، و اگر بسيار را يك كم تعريف كرديم حسودي است و بايد يه اندازه باشد.
خدمات را حساب كن ضعف در بعضي افراد هست نظام را با فرد مخلوط نكنيم اگر من طلبه بد بودم نگوييد حوزه علميه و جامعه آخوندها، كار من بد بود.
اگر يك بازاري كلاه برداري كرد نبايد به همه ناسزا گفت. نظام مقدس دهها هزار شهيد داده آن را محكم بايد نگهداشت و ضعفها را با امر به معروف و نهي از منكر و تربيت و نصيحت بايد رفع كرد مثل اين است كه بخواهيم نقاط ضعف مسافرين كه به قيمت خون دهها هزار شهيد بدست آمده.
خدايا دين و دنيا و انقلاب و اسلام و ملت و رهبر، نسل و ناموس، آب و خاك ما حفظ بفرما. 22 بهمن طاغوت ايران شكسته شد طاغوتهاي جهان بشكن. 22 بهمن آمريكا تحقير شد در همه دنيا او را تحقير بفرما. اسراييل از جمهوري اسلامي مي‌سوزد سوزش او را روز افزون بفرما. ايران از خواب بيدار شد مسلمين جهان را بيدار بفرما. به مستضعفين توجه شد، آن را كامل بفرما. روح شهدا و امام خميني(ره) و كساني كه انقلاب را به دست ما دادند از ما راضي و ما را پاسدار خونها و خدماتشان قرار بده.

«و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2578

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.