موضوع بحث: خمس – 4
تاریخ: 30/03/63- رمضان 63
بسم الله الرحمن الرحیم
در دهه دوم ماه رمضان در حالی که شما گرسنه هستید، میخواهیم بگوییم باید مالتان پاک باشد و نباشد که مال محرومان در اموالتان باشد و شما بی اعتنایی بکنید. این بحث تنها به درد پول دارها نمیخورد و حتی دبیرستانیها هم خوب است که از قانون مالیات اسلامی آگاه باشند.
1- خمس در قرآن و گسترهی معنای خمس
آیهی خمس در سوره انفال است. «انفال» جمع «نفل» است به معنای زیادی «نافله»، یعنی نماز اضافی و «نفله» کردن هم یعنی زیادی خرج کردن، انفال به معنای زوائد است و کوهها و دریاها که مربوط به زندگی روزمره افراد و مایحتاج زندگی نیست را انفال گویند که در این سوره حکم اینها بیان شد.
در این سوره میخوانیم: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ»(انفال/41) بدانید همانا چیزهایی که به غنیمت میگیرید و به دست میآورید یک پنجم آن برای خدا، رسول، بستگان رسول، یتیمان و فقرا و در راه ماندگان است. اگر به خدا ایمان دارید.
می گویند آیه در جنگ نازل شده که مربوط به زمانی است که در جنگ دشمنان شکست میخوردند و مسلمانان غنیمت به دست میآوردند باید حق آن را میدادند ولی فقط مختص جنگ نیست و مربوط به هر چیزی است که به دست میآورید، چه بازاری باشد و چه غواص که گنج به دست بیاورد. برخی چیزها مثل ضرب المثل است که اگر چه در یک مورد است ولی شامل موارد مشابه نیز میشود.
«غنم» در عربی به معنای گوسفند است و «غنم» به معنای رسیدن به دام و گوسفند است یعنی هر گاه به چیزی و بهرهای رسیدید باید یک پنجم آن را بدهید و بقیه برای خودتان است. در نهج البلاغه داریم «اغْتَنَمَ الْمَهَل»(نهج البلاغه، خطبه 76) یعنی مهلتها را غنیمت بشمارید. پس غنیمت، به غیر از غنائم جنگی هم گفته میشود یا «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ کَثیرَهٌ»(نساء/94) پس قرآن و حدیث و نهج البلاغه میفرماید: این آیه مربوط به هر چیزی است که به دست میآورید. پس باید خمس بدهید، اگر ایمان دارید. بنابراین میشود کسی در جبهه باشد ولی ایمان نداشته باشد، چون این آیه نخست در مورد رزمندگان آمده است و پیداست که در صدر اسلام کسانی بودند که در جنگ خمس غنائم را نمیدادند و کسانی هستند که از جان میگذرند ولی از پول نمیگذرند و از کوه میگذرند و از کاه نمیگذرند، در ماه رمضان آدمی داریم کلی خرج افطاری میدهد ولی خمس نمیدهد، یا آدمی هست که مرگ بر آمریکا میگوید ولی نمازش غلط است، پس شعار و شعور باید با هم باشد نه این که یکی بالا باشد و دیگری پایین.
ضرب المثلی داریم که میگوید نه به آن پیراهن تافته، نه به آن کفش شکافته. یعنی مردم به کسی که کلاه شاپو دارد ولی پابرهنه راه میرود میخندند، که کلاه ارزانتر چرا نمیخری تا پا برهنه راه نروی؟
2- همگامی قرآن و روایات برای خمس
مثل داریم که پدر باید خرج زنی را که بچهاش را شیر میدهد، بدهد. و این که چه بدهد «لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها»(بقره/233) یعنی هر چقدر میتوانید. مورد این آیه در مورد زنی است که شیر میدهد ولی قانون «لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(انعام/152) کلی است. یعنی کمک کردن به مقدار توان و هر کاری باید به مقدار توان باشد.
بر فرض هم که بگویم آیه خمس غنائم را گفته خمس اموال را حدیث گفته است مثل این که نماز یومیه را قرآن گفته و نماز آیات را حدیث میفرماید. پس لازم نیست همه چیز در قرآن باشد طواف در قرآن است ولی 7 بار بودنش در حدیث است. ولی اکثر تفاسیر مثل تفسیر فخررازی، المنار و آلوسی غنیمت را شامل همه اموال دانستهاند. مثلاً شما به من آب میدهی، میگویم: ناخنت بلند است. این به این معنا نیست که موقع آب دادن ناخنت بلند نباشد، بلکه یعنی همیشه نباید ناخنت بلند باشد.
ما بحثی داشتیم که وقتی جامعهای میخواهند به سوی هدفی حرکت کنند، مبدأ و مقصد باید مشخص باشد. اما در میان راه هم مشکلاتی پیش میآید، مثلاً گروهی عقب میافتند و باید امر به معروف و نهی از منکر کرد، یا گرگ حمله میکند که این میشود جهاد و باید دفع کرد یا برخی دچار ضعف و کمبود میشود که راهکار آن خمس و زکات است یا گاهی باید با اتاق فرمان تماس داشت که این نماز است. پس ما در یک حرکت الی الله به همه اینها نیازمندیم. زندگی انسان اجتماعی است و تنها نمیتواند زندگی کند و زندگی اجتماعی حکومت میخواهد و حکومت خرج دارد و بهترین راه برای کسب این مخارج مالیاتهای اسلامی است که بهترین آنها خمس است.
3- امتیازات خمس بر سایر حقوق مالی
امتیازات خمس بر سایر مالیاتها:
البته در خمس باید همه درگیر شوند و در این حالت مخارج دولت تأمین خواهد شد و الآن چون همه خمس نمیدهند دولت از باب اضطرار و اعمال قدرت ولایت فقیه خمس میگیرد، چون همه پول دار نیستند و همه خمس نمیدهند در نتیجه پولدارهای مؤمن خمس بده بسیار کم هستند.
1 – به مردم اطمینان داده میشود، یعنی میگوییم خودت بگو چقدر اضافه داری و بازرس سراغ او نمیآید.
2 – به محبوب ترین، عالم ترین و متقی ترین فرد میدهد، یعنی اگر کسی باشد که دوستش نداشته باشد به او نخواهد داد، ولی در این جا چون به محبوب، عالم و متقی میدهد خیالش راحت است که او برای خودش خرج نخواهد کرد.
3 – خطوط کلی مصرف را هم میداند، الآن اینطوری است که گداهای آبرودار خمس میدهند، نه کسانی که باید میلیونها تومان خمس بدهند. مثلاً با این پولها مدرسه فیضیه ساختند که اگر نبود از آن مطهری و امام بیرون نمیآمد. کسی که پول میداده، حاج شیخ عبدالکریم حائری میدانسته که ماهی 5 تومان به اینها میداده است، تازه زمان مرحوم بروجردی که وضع خوب شده بود 60 تومان ایشان میداد ولی حاج شیخ عبدالکریم 5 تومان میداد وحال رسیده به 3 یا 4(هزار تومان) الآن طلبهای که درس خارج بخواند و سابقه بیش از 10 سال تحصیل داشته باشد و امتحان کتبی و شفاهی بدهد و زن و بچه داشته باشد و قم هم باشد ماهی تا 5(هزار) تومان میگیرد. البته الآن هم مثل قدیم نیست و راه وارد شدن به قم سخت شده است. ولی به هر ترتیب این پول در راه رسول و ذی القربی و یتیم و مسکین و. . . خرج میشود.
4 – به قصد قربت میدهد، یعنی فرق میکند که کاری را به قصد قربت و برای رضای خدا انجام بدهی یا یه دلیل دیگر.
زمان شاه در خصوص افراد ادارهای: سه نیرو فرد را به کاری وامی داشت، یا ترس از اخراج شدن، یا پول و یا درجه گرفتن. در جمهوری اسلامی هم اگر کسی برای اینها سر کار بیاید، یعنی انقلابی نیست. چون انسان انقلابی کارهایش باید به خاطر رضای خدا باشد. اگر ترس و پول و درجه را برداشتند و باز شما کار کردی، معلوم است برای رضای خداست و گرنه خیر. عمل فرد در جمهوری اسلامی باید خودجوش باشد و قصد قربت وجود داشته باشد.
در خصوص صدقه دادن میگویند هر وقت فهمیدی که فقیر است، قبل از این که درخواست کند به او بدهید و گر نه اگرگفت و آبرویش را خرج کرد، دیگر ارزشی ندارد.
حدیث جالبی دیدم، امام پرسید با زکات مالت چه میکنی؟ گفت: به فقرا خبر میدهم من زکات دارم هر که احتیاج دارد بیاید بگیرد. امام فرمود: وای بر تو، تو باید خودت به در خانه فقرا بروی و به آنها بدهی.
امیرالمؤمنین(ع) میبرد و نمیگفت: بیایید بگیرید. مراجع هم همین طور هستند پول را میبرند و میدهند و نمیگویند: بیایید و بگیرید و آزادانه است و ممکن است طلبهای پول بگیرد و آقا را هرگز نبیند. پس قصد قربت خیلی مهم است.
4- خمس دادن غنیمت است نه غرامت
5 – پرداختن را غنیمت میداند، نه غرامت؛
زمان شاه وقتی کسی از چراغ قرمز عبور میکرد، لذت میبرد. در حالی که از قانون فرار میکرد، ولی الآن وقتی فرد خمس مال خود را میدهد، لذت میبرد و دست آقا را میبوسد و خشنود است که موفق شده خمس مالش را بدهد.
6 -پول از آنهایی گرفته میشود که از رفاه نسبی برخوردارند، یعنی بعد از یکسال درآمدش بیش از مخارجش بوده است. ما قبل از انقلاب میرفتیم منبر و رسم بود به ما پول میدادند. جایی ما دیدیم ما در حال سخنرانی هستیم و اینها درحال پول جمع کردن برای ما هستند و خیلی ناراحت شدیم. برای همین از آن به بعد هر جا میرفتم شرط میکردم اولاً در حین سخنرانی پول نگیرید و هم این که از هر کسی نگیرید و از کسی بگیرید که وضع زندگیاش از من بهتر باشد، یعنی خانهاش از من بزرگتر باشد و فرش زیر پایش از من بهتر و گرانتر باشد تا اگر او زمانی آمد قم و زندگی ما را دید، اینطور نباشد که بگوید به ما میگفت: زندگی دنیا ارزش ندارد. تا ما بر نداریم و او برای خودش جمع کند. در خمس هم همین طور است یعنی به این ترتیب از افراد گرفته میشود که از رفاه بیشتری برخوردارند و بعد از کسر مخارج یکساله، درآمد اضافی داشتهاند.
ابتدا گمان نکنید که همه پول خمس به مصرف طلبهها و آخوندها میرسد بلکه این یکی از مصارف است. زمانی در یکی از شهرها، شخصی کاندیدا بود، در دوره دوم مجلس و شخص مهمی هم بود. او را مثل صحنه قیامت روی صندلی نشاندند و از او باز خواست کردند که تو سرمایه دار هستی و طرفدار فئودالها هستی چرا میخواهی به مجلس بروی؟ ایشان خندید و گفت: من چندین سال سابقه درس دارم و وضع آخوندیام طوری بود که به جایی رسیده بودم که شبانه روز گرسنه بودم و نان هم نداشتم تا این که یک قالب صابون داشتم و فروختم و نان خریدم و الآن از مال دنیا وضع زندگیام این است. خدا رحمت کند شهید بهشتی را، تهمتهایی بود که به مرحوم بهشتی و باهنر هم میزدند و انسان دلش میسوزد.
مرحوم بهشتی عیدی بود به کاشان آمده بودند و ما خدمت ایشان بودیم، رفتیم نماز مغرب بخوانیم تا رفتیم نماز بخوانیم به آقازادهاش گفت: این قصه را برای آقای قرائتی هم بگو و رفت سر نماز. من به آقازاده ایشان گفتم: بیا قصه را برای من بگو. چون تا نگویی من آرام نمیشوم و ایشان هم قصه را گفت که ما در اتوبوس بودیم، زمان بنی صدر لعنتی که بحث میشود و یکی میگفت: خانه بهشتی چند طبقه است. دیگری میگوید: 9 طبقه است و. . . و یکی گفت: بحث ندارد میرویم میشماریم و میفهمیم. و انسان یک وقت یک چیزی را عمری میگوید، وهیچ وقت آن را واقعاً نمیفهمد. مثلاً میگوییم زن یک دنده از مرد کمتر دارد. این که بحث ندارد. انسان میرود دندههای عمه یا خالهاش را میشمارد تا بفهمد کمتر دارد یا خیر. خانه هم همین طور است میشماری و میفهمی. بالاخره آمدند در خانه و آقازاده در را باز کرده بود و همه پیاده شده بودند، میگویند منزل دکتر بهشتی این جاست و رفتند وگفتند همین است و دیدند بیش از یک طبقه نیست. و خدا لعنت کند بنی صدر و طرفدارانش را و هنوز هم کسانی هستند که وقتی میبینند کسی کاری میکند او را میکوبند.
و در این ایامی هم که ما در تلویزیون صحبت کردیم، بی نصیب از تهمتها نبودیم. ولی زندگی من از هر جهت یک زندگی عادی است و خانهام معمولی است و یک زن دارم با حقوق معمولی و زندگی عادی.
5- خمس عامل رشد به دور از منت و تحقیر
7 – هدف گیرنده رشد دادن است و نمیخواهد خرج خودش کند. امام صادق(ع) فرمود: «إِنِّی لآَخُذُ مِنْ أَحَدِکُمُ الدِّرْهَمَ وَ إِنِّی لَمِنْ أَکْثَرِ أَهْلِ الْمَدِینَهِ مَالًا مَا أُرِیدُ بِذَلِکَ إِلَّا أَنْ تُطَهَّرُوا»(کافى، ج1، ص538) من برای منفعت شخصیام از شما خمس نمیگیرم، بلکه به این دلیل است که شما را از دین پاک گردانم و دلیلش این است که آن چیزی را که میگیرم، خرج خودم نمیکنم.
8 – منت و تحقیر ندارد.
الآن مثلاً خمس را میدهند به دفتر مقام ولایت فقیه و من هم مثلاً میروم میگیرم و حقارت ندارد ولی اگر فرد به فرد باشد مثلاً شما بگویی به طرف که شما سیدی و بعد به او بدهی این تحقیر دارد. مثلاً الآن کارمندان دولت چون از دولت حقوقی میگیرند اگر چه از پول مالیات است ولی تحقیر ندارد چون از کسی نمیگیرند و اگر قرار بود از خود مردم بگیرند تحقیر میشدند. و اگر کسی بگوید من خودم فقرای محله را بهتر میشناسم و خودش بخواهد خمس را به آنها بدهد، آنها هم تحقیرمی شوند و باید برای عروسی او چراغانی کنند ولی اگر به آقا بدهد آقا به فقرا بدهد معلوم نمیشود، چه کسی داده چه کسی گرفته است.
اگر خمس داده شود خیلی بهتر از مالیات است چون مالیات از فقیر و غنی گرفته میشود، مثلاً سیگار را چه فقیر بکشد و چه پولدار مالیات گرفته میشود یا مالیات و گمرک روی پیکان میکشند، فرقی نمیکند که فقیر پیکان میخرد یا پول دار و از همه گرفته میشود و البته از پول دارها مالیاتهای دیگری هم گرفته میشود، ولی خمس این گونه نیست و از فقیر خمس گرفته نمیشود و اما مالیات الآن که دولت میگیرد از باب اضطرار است و امور دولت و جمهوری اسلامی خرج دارد و ندادن مالیات گناه است و اگر دولت پول نداشته باشد نمیتواند امور خود را اداره کند و آبروی جمهوری اسلامی میرود. و الآن این گونه نیست که همه خمس بدهند و ان شاءالله طوری بشود که همه خمس مال خود را بدهند.
شهدا خون دادند تا جمهوری اسلامی مستقر بشود و همین طور شد و برای اداره حکومت اسلامی باید مالیات داد واین برای اداره امور جمهوری اسلامی لازم است ولی برنامه ریزی دراز مدت باید طوری باشد که همه مردم خودشان درصد و خمس را بدهند و خمس امتیازاتی دارد که برشمردیم.
و کسی که خمس میگیرد برای رشد است نه کامیابی خودش و مراجع ما زندگی سادهای دارند همچون رهبر انقلاب که از نحوه زندگی او آگاهید. و زندگی باقی علما و مراجع و مدرسین حوزه علمیه قم و. . . هم ساده است. البته ممکن است کسی هم بریز و بپاش داشته باشد و ما ضامن زندگی همه روحانیون نیستیم ولی من چند سال در قم بودم و نزد 100 استاد درس خواندم بالتناوب و اینهایی که ما میشناختیم همگی زندگی عادی داشتند. البته استثنا هم پیدا میشود و این پولهایی که گرفته میشود برای خدمات اجتماعی و کتابخانه و مدرسه و سیل و زلزله زدگان و کمک به مردم است و یا کمک به جبهه و. . .
ان شاءالله در مورد نتایج خمس که بعد اقتصادی، اجتماعی، عبادی، تربیتی و سیاسی دارد در جلسه بعد صحبت خواهیم کرد. خدایا به حق محمد و ال محمد توفیق بده همان طور که نماز و روزه خود را به جا میآوریم، اموالمان را نیز پاک گردانیم. روح ما را از فساد اخلاق و مال مارا از حق محرومان پاک بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»