موضوع بحث: خمس -2
تاریخ: 28/03/63- رمضان 63
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام بر پیامبر عزیز و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام. در یک حرکتی که جامعه به سوی خدا میرود، چالههایی است که باید پر شود. اسلام را تشبیه میکنیم به یک حرکت، در یک حرکت اگر چیزی مزاحم است و باید او را کنار زد، این جهاد است. در یک حرکت، تندها را باید کند کرد، و کندها را تند کرد. در یک حرکت رهبری لازم است و مبدأ و مقصد لازم است. در یک حرکت چالهها و گودیهایی است که باید پر شود. خمس معنایش این است که پر درآمدها به کم درآمدها بدهند.
1- توجه به ناهنجاریها و طبقات مختلف اجتماعی
در جامعه سه گروه هستند: 1 – پر درآمدها 2 – کم درآمدها 3 – بی درآمدها. جامعه سه دسته هستند.
پر درآمدها نیز دو جور هستند. 1 – آنهایی که از راه باطل پر درآمد هستند 2 – پر درآمدهایی که از راه حق پر درآمد هستند. احتکار میکند، گران میفروشد (بعضی از راه باطل پر درآمد میشوند مثل محتکر) زمینهای بیابان را ثبت میدهد و قطعه قطعه میکند و میفروشد. پر درآمدهای زمان شاه، ربا میگیرند، قمار میکنند، کم فروشی، گران فروشی میکنند. قحطی مصنوعی و بازار سیاه راه میاندازند و. . . یک کسی پول زیاد پیدا میکند و این پول را از راه باطل کسب میکند، که تمام پر درآمدهایی که از راه کم فروشی، گران فروشی، استثمار، کلاه برداری، قحطی مصنوعی و بازار سیاه و. . . و پر درآمدهای اینگونه را اسلام بطورکلی جلویشان را میگیرد.
اما یک سری آدمهای پر درآمد حق است. مثل این که یک فردی خطاط است، خیلی خطش خوب است و خیلی هم زحمت میکشد، قطعاً درآمدش هم زیاد میشود. مانند افرادی که کار بیشتری میکند و ذوق بیشتری نیز دارند. یک فرد خشت مال با یک فرد جراح مغز، نوع کارش فرق میکند، کسی که با سفال سر کار دارد با کسی که با طلا سر و کار دارد، زرگر از کوزه پز درآمدش بیشتر است. یک کسی ذوقی، بافت فکری، قدرتی، توان بدنی دارد. یک کسی بچه ندارد، ماهی هزار تومان درآمد دارد، اضافی است. یکی 4 تا بچه دارد 5 هزار تومان درآمد دارد ولی هزارتومان دیگر میخواهد. یک فردی بچهاش، زنش مریض میشود باید بروند خارج و 100 هزار تومان خرج آنها بکند. این فرد بی پول میشود. یک فردی همه عمرش زن و بچهاش سالم هستند. یک کسی است درختش خیلی میوه میدهد و یک کسی درختش اصلاً میوه نمیدهد. یک کسی بارندگی میشود و کشتش خوب میشود و یک فردی جایی کشت کرده باران نمیبارد.
بالاخره ما آدمهایی داریم که پر درآمد هستند و بی درآمد و کسی نیز مقصر نیست. یک جا باران باریده و درآمد خوب است و جای دیگر نباریده و درآمد بد است. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ»(نحل/71) یک درآمدهایی از راه حقه و کلک و کم فروشی و گران فروشی و یک درآمدهایی از راه طبیعی، مریض نشده، بچه زیاد ندارد، خرج ندارد، درختش میوه داده است، کشت او به دلیل بارندگی محصول زیادی داده است، ذوق و ابتکارش زیاد است و. . . . باطل جلویش را میگیریم و به پر درآمدهای حق نیز میگوییم هر 100 تومانی که به دست آوردی باید 20 تومان را به نفع کم درآمدها و بی درآمدها بدهی. معنای خمس این است.
2- امتیازات و آثار و نتایج خمس
امتیاز خمس را در جلسه قبل گفتیم؛ به مردم اطمینان میدهیم. یعنی وقتی خمس میگیریم نمیگوییم چقدر درآمد داری؟ خودش میگوید: که اینقدر درآمد دارم. به مردم اطمینان میدهیم.
جنس را نیز به فقیه محبوب متقی که در خط امام است، در خط امامت امامان شیعه هست میدهد و نه به هر کس.
مصرف را نیز میداند، کجا مصرف میشود و به قصد قربت نیز میدهد. آن فردی نیز که میگیرد برای منافع شخصی خود نمیگیرد. آن کسی هم که میدهد نسبتاً وضعش خوب است.
اما نتایج خمس: گوشهای از نتایج خمس. 1 – قرب به خداست که از همه مهمتر است. دیروز وصیتنامه شهیدی را دیدم که یک مثل جالبی در این وصیتنامه بود که میگفت: دیوار دنیا بلند است کسی نمیتواند از آن رد شود. آدمی که خمس میدهد اعلام میکند ایها الناس من آن کسی هستم که دنیا او را جذب نکرد و توانستم از دیوار دنیا بگذرم. دیدید جوانها وقتی میخواهند پرش با نیزه بکنند، از چهل متری میدوند و چوبی را اهرم میکنند و چهار متر بالا میپرند و رد میشوند. اینها حرفشان این است که میگویند: ما توانستیم با تکیه بر این چوب از آن مانع رد شویم. در ارتش نیز اینگونه است. خمس معنایش این است که با اهرم ایمان و تکیه بر ایمان توانستم از 20 درصد بگذرم. این قرب به خداست. این بعد اولش است، بعد عبادی، از نظر عبادی قرب به خداست. از پول گذشتن نیز خیلی مهم است.
یکی از پیغمبرهای بزرگوار هنگام گذر از مکانی دید فردی دارد اشک میریزد و مناجات میکند. زمان برگشت بازهم آن فرد را مشغول مناجات و گریه دید، گفت خدای من اگر این بنده من بود من او را بخشیده بودم. خدا فرمود تو نمیدانی. همین فردی که این همه دارد گریه و زاری میکند، موقع پول دادن به بنده دلش بسته است. یعنی لیتر لیتر اشک میریزد ولی ده ریال ده ریال خرج نمیکند.
2- یکی دیگر از آثار خمس تعدیل ثروت است، خمس یکی از راههای تعدیل ثروت است که پر درآمدها مقداری خرج کنند، که این بعد اقتصادی است. 3- بعد تربیتی دارد، شکوفایی روح سخاوت و کم کردن وابستگی به دنیا، این نیز بعد تربیتی دارد، یک کسی که از پول میگذرد، روح سخاوت را که خیلی نیز مهم است در خود زنده میکند. حدیثی خواندم. شخصی وصیت کرد که بعد از مرگش انبار خرمایش را به فقرا بدهند. این کار را انجام دادند. آخر انتقاد شده است. حدیثی را دیدم که میگفت: بعضیها تا دم مرگ چیزی را به کسی نمیدهند، وقتی میبیند که دارد میمیرد میگوید: خانه را به فلانی بدهید. هذالفلان، هذالفلان، اینها که رشد نیست، اینها از درد ناعلاجی است. (باغچه را به کسی بدهید) میگویند: یک پرتگاه بلندی بود، فکر میکردند آیا کسی هست که از آن بالا به پایین بپرد میگفت: هیچ کس مردش نیست. همین طور که داشتند بحث میکردند دیدند که یک نفر از آن بالا افتاد پایین. گفتند آفرین و برایش کف زدند و تشویقش کردند. خوب که کف زدند بلند شد و گفت کدام پدر، پدر سوختهای، مرا به پایین هل داد، معلوم شد که او نپریده است، او را هل دادهاند این فرد نیز که تا دم مرگ و نفس آخر میگوید: این مال کی و آن مال کی، این سخاوت ندارد او را هل دادهاند. ارزش ندارد.
انبار خرما را وصیت کرده بود بدهند و دادند و رسول خدا رسیدند و یک دانه ایشان برداشت و گفت: اگر یک دانه از این خرماها را خود در زمان حیات میداد، شرف داشت به این انبار خرما که بعد از مرگ او پخش شده است. زیرا دیگر روح سخاوت، بعد از مرگ در او زنده نمیشود ولی اگر قبل از مرگ این کار را میکرد روح سخاوت در او زنده میشد.
مسأله اصلی، شکم فقرا و سیر شدن آن نیست. مسأله اصلی این است که هم تو آدم شوی و هم شکم فقرا پر شود. یک انبار خرما از لحاظ اقتصادی خیلی مؤثر است و فقرا به نان و آب میرسند، ولی یک دانه خرما بعد اقتصادی ندارد ولی بعد تربیتی دارد.
4- یکی دیگر از ابعاد خمس، بعد سیاسی آن است، رابطه مردم با مقام رهبری. کسی که خمس میدهد سالی یک مرتبه خود را به رهبر یا نماینده مخصوص رهبری در این کار میرساند. این که میگویم، برای این است که بعضیها ممکن است نماینده امام باشند، ولی در کار دیگری مثل خود من، من نماینده امام در نهضت سواد آموزی هستم، نماینده امام در گرفتن خمس و سهم امام باید باشد. (یعنی این که من اهل این که خمس بگیرم و به محتاجش برسانم نیستم. نه مسأله آن را بلد هستم و نه میتوانم) امام نمایندگانی دارد که مسؤول امور حسبیه هستند، یعنی مسؤول این هستند که اموال مردم را بررسی کنند. یا خود امام یا یک کسی که نماینده امام است در این کار و اجازه این کار را دارند یا مرجع است. رابطه مردم با مقام رهبری، سالی یک بار تجدید بیعت میشود. و از این کار غافل نشوید.
3- ماجرای شطیطه نیشابوری
حدیثی ناب برایتان دیدهام. نیشابور مردم پول جمع میکردند که برای امام کاظم(ع) بفرستند، 30 هزار دینار و 5 هزار درهم پول جمع کردند، دادند به یک نفر و با یک تعدادی زیاد سؤال که همین طور بسته و پیچیده فرستادند در حالی که مهر زده بودند، گفتند: این 30هزار دینار پول و 50 هزا درهم را بگیر و برو مثلاً مدینه و امام را پیدا کن، البته امام هفتم را پیدا کن، اگرسؤالات را همین طور که بسته است و قبل از خواندن پاسخ داد، خلاصه میخواستند امام را آزمایش کنند. وقتی میخواستند پول را به ایشان بدهند تا ببرد، زنی بود به نام «شطیطه» این هم آمد یک درهم داد و گفت من هم یک درهم خمس باید بپردازم و مقداری نیز کلافه یعنی نخ نبافته را بده به امام کاظم(ع)، این فرد نیز پولها را برداشت و آورد و قصهای مفصل دارد. هم در منتهی الامال این مطلب است و هم در سفینه البحار و هم در بحار الانوار جلد 7. بالاخره بعد از این که به اشتباه پیش کسی رفته بود و فهمید او امام نیست از خانه او بیرون آمد و پسری را دید که از او پرسید، اگر امام هفتم را میخواهی فلانی است. رفت و بعد از روشن شدن این که امام کیست، امام هیچ از آن هزار دینار و 50 هزار درهم را نگرفت و گفت اینها را به صاحبانش برگردان و معلوم شد که امام میداند که صاحبان این پولها سر از چه خط فکری در میآورند. اینها همه بعداً از لحاظ خط فکری ضد انقلاب و مرتد و خط فکری آنها منحرف شد.
بعد امام فرمود: آن یک درهم آن پیر زن را به من بده و امام فرمود: سلام مرا به شطیطه خانم برسان و به او بگو تو حدود 20 روز دیگر از دنیا میروی و این 20 درهم را به او بده. 1 درهم را گرفت و 20 درهم دیگر به او داد و گفت اینقدر را در این مورد خرج کن و این مقدار را در جای دیگر و بعد گفت(امام موسی کاظم) من یک پارچه، برای کفن خودم گذاشتهام، این را ببر و به شطیطه خانم بده و بگو این هم کفنت باشد و روزی که تو از دنیا بروی من خود را به نیشابور میرسانم و بر بدن تو نماز میخوانم. منتهی تو که شیعه هستی و مرا میشناسی آنجا مرا معرفی نکن و مرا لو نده و نگو ایشان موسی بن جعفراست و این پولها را نیز به این خانم بده و پولهای دیگر را نیز به صاحبانش برگردان زیرا در خط سالمی نیستند، مثل آنهایی که اول انقلاب عدهای آمدند و خمس میدادند که رسید بگیرند که اگر یکبار آنها را گرفتند بگویند ما خمس میدادیم. آقایان نیز این پولها را قبول نمیکردند. بگو شما خط فکریتان با ما جور نیست و از این حدیث چقدر مطلب برداشت میشود.
امام کاظم(ع) سلام به او میرساند، کفنی برای او میفرستد و به نیشابور برای نماز خواندن بر پیکر او میآید. این خیلی نورانی و مقدس است. کسی این طور رابطه تنگاتنگ داشته باشد. رابطه مردم با مقام رهبری که این بعد سیاسی و معنوی است.
4- آثار اعتقادی و روانی خمس
5- بعد اعتقادی، رابطه مردم با خدا، آخر آدمی که خدا را دوست دارد، وقتی خدا میگوید: بده! باید بدهد. آخر ما رابطهمان فقط رابطه زبانی نیست. قرآن میگوید: ای کسانی که دارید میجنگید به غنیمت رسیدید، پول بدهید «إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ»(انفال/41)، اگر شما ایمان دارید. خمس نشانه ایمان به خداست. «إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ» پایان آیه خمس که میگوید: خمس بدهید، میگوید: «إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ» میگوید: اگر پول ندهید، معلوم میشود ایمانتان ایمان زبانی است. و حالا درآینده حدیثهایی برایتان میخوانم که نزد امام میآمدند که ما یک مقدار خمس باید بدهیم، اگر میشود شما این را به ماببخشید. امام فرمود: شما مسلمان زبانی هستید به پول که رسید مسلمانی شما زیر سؤال رفت. یک حدیث ناب ناب برایتان بگویم. حدیث داریم که امام میفرماید: بعضی مسلمانها اگر نماز نیز پولی شود دیگر نماز نیز نمیخوانند. نماز چون خرج ندارد انجام میدهند. مسلمان اگر موقع پول خرج کردن شد باید پول خرج کند. «والحمد لله» مردم ایران اینگونه هستند. انصافاً علاوه بر این که خمس میدهند ایثارگر نیز هستند، البته کسانی نیز هستند که ایثار که نمیکنند، هیچ. حق واجبشان را نیز نمیدهند. آدمهای بهشتی و جهنمی را آدم در همین دنیا خیلی قشنگ میبیند. میگوید من پول ندارم، گرفتارم، نمیشود، نمیتوانم. اما همان تاجر که میگوید: نمیتوانم یکجا خمس بدهم، به آقا بگو ماهی 100 یا 500 یا ماهی 1000 تومان میدهم، همان را اگر بگویند خانه ایست 2میلیون تومان است اما اگر همین امشب پول جور کنی 5/1 میلیون به شما میدهند، میگوید: عجب، یک ساعت نمیشود که 5/1 میلیون را جور میکند.
ما آدمهایی داریم که نشسته نماز میخواند ولی برای پسرش 10 جا خواستگاری میرود. فقط سر نماز تمام استخوانهای بدنش درد میکند ولی برای عروسی پسرش توان دارد. آدمهایی هستند که ماه رمضان زخم معده میگیرند. سر نماز استخوانهایش درد میکند، موقع ماه رمضان زخم معده دارد و هنگام خمس دادن نیز ندارد، هنگام پول خرج کردن ندارد. خدا این عذرها را قبول نمیکند.
6- و بعد روانی خمس اینکه، انسان اگر بداند که در یک حرکت عمومی شریک است وجدانش راحت است. وقتی شاه فرار کرد، افرادی که در بیرون کردن شاه سهیم بودند، شیر نفت را بستند، راهپیمایی راه انداختند. اینها شاد هستند که بالاخره در این راه حق قدمی برداشتهاند. کسی که خمس میدهد احساس میکند در تشکیلات حکومت حق، شریک است و آدمی که خمس نمیدهد در هیچ کار حقی شریک نیست. اگر انسان بداند در یک کار حقی شریک است و اجر میبرد، بالاخره ما این مدرسه را ساختیم، در این مدرسه 200یا 300 تا طلبه و در این 300 تا 2 یا 3 تا مطهری درآمد. اگر به او بگویند چه کردی؟ میگوید: هیچ! یک حوزه علمیه شهرستانی را تقویت کردم. الآن بسیاری از شهرستانها امام جمعه هایش حوزه علمیه دارند ولی این حوزهها کمبود دارد. ما طلبه زیاد میخواهیم، اسلام شناس نیز زیاد میخواهیم، 100 هزار طلبه میخواهیم. نگوید برای ایران؟ آفریقا، بیش از 50 کشور آفریقایی داریم که اگر هر کشوری اسلام شناس برود، آمادگی برای پذیرش اسلام هست. منتهی ما کسی را نداریم که برود. هنوز بسیاری از بخشهای بزرگ ما امام جمعه ندارد. چندین هزار زندان بی گناه زندان هستند، زیرا حاکم شرع نیست که به کار اینها برسد و اینها بلا تکلیف در زندان ماندهاند و این بلا تکلیفی برای جمهوری اسلامی خطر است. چون بالاخره جوانی که تکلیفش روشن نیست ضد انقلاب بار میآید. ما حاکم شرع و امام جمعه نداریم، و خیلی چیزها را کمبود داریم.
انسان اگر احساس کند با خمس من یک نیرویی درست شد و این نیرو در بلژیک، آلمان، کجا، کجا، آفریقا در هند، بالاخره یک اسلام شناسی در یک گوشهای از زمین یک قال الصادق یا قال الباقر گفت. حال ممکن است خود گوینده آدم خوبی نباشد، اما بانی اجر دارد. یک وقت به پدرم گفتم: تو میخواهی من چه کسی شوم؟ گفت: من میخواهم تو درس بخوانی و مثل فلان مرجع تقلید شوی. آن زمان مرحوم آقای بروجردی زنده بودند، خوب من را آورد قم و گفت: محسن میخواهم تو که طلبه شدی درس بخوانی و مثل آقای بروجردی شوی. چشمها همه به آقای بروجردی بود. مثل این که الآن یک کسی بگوید: میخواهم مثل امام بشوی. میگفتم: آقاجان شما ثواب پدر آقای بروجردی را داری حالا من چه آقای بروجردی بشوم چه نشوم. تو به خیال این که من یک ملای به درد بخور بشوم، مرا فرستادی که درس بخوانم و زحمت نیز برای من کشیدی، دستتان درد نکند، اما من چه آقای بروجردی بشوم یا خیر، شما ثواب خویش را بردهای. کسی اگر با خمسش توانست یک حرکت اسلامی در مملکت اسلامی بوجود بیاورد در یک منطقه، بالاخره من این پاساژ را دارم، این مزرعه را دارم، این خانه را دارم، این خانه را میدهم 100 تا، 200 تا دختر در آن زبان عربی بخوانند. شاید در این 200 تا دختر چند تا مثل شهیده بنت الهدی پیدا شد. بالاخره اگر در یک منطقه یک حرکتی و جریانی بوجود بیاورد، چه آن حرکت موفق شود، چه نشود، ایشان در ثوابش شریک است. آدمهایی داریم که اینگونه هستند، مقداری پول میفرستد و میگوید: چهار تا اتاق بساز و بنویس بانی این چهار تا اتاق فلانی. اسم نباشد. مدرسهای میسازند به اسم ائمه میسازند. مدرسه امام صادق(ع)، مدرسه امام کاظم(ع)، مدرسه امام عسگری(ع)، شخص مطرح نشود و ائمه مطرح شوند.
اثر دیگر خمس اینکه با خدا ارتباط پیدا میکند که قرآن میگوید «إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ»
5- خمس و تدبیر و حسابگری
7- حسابگر بار آمدن مردم، رابطه انسان با خود انسان، آدمی که اهل خمس است حسابگر است میداند بالاخره هزار جوان زندانی متهم هستند، یعنی یک جایی بوده که اینها مورد تهمت هستند و باید به وضعشان رسیدگی شود. مرادم از بی گناه، یعنی متهم به گناه هستند که باید رسیدگی شود. امام به بعضی از روحانیون فرمود: احتیاط میکنید که بیایید و قاضی شوید، احتیاط در سکوت شماست که شما چون نمیآیید پست قضاوت را بگیرید. اینها همین طور بلا تکلیف میمانند و این گناه به گردن آنهایی است که میتوانند قاضی شوند و نمیشوند.
حسابگر بار آمدن، انسانی که خمس میدهد سال به سال میفهمد، مثل اتاقی است که میزان الحراره در آن است و هر ساعتی میفهمد که حرارت چقدر است. مثل ماشینی است که کیلومترش کار میکند. چون حدیث داریم که امام باقر(ع)فرمود: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَهِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَهِ»(کافى، ج1، ص32) بهترین کمال و بالاترین درجه کمال این است که کسی در دین شناخت کامل داشته باشد. و در سختیها پشت کار داشته باشد. زندگی را بداند که چگونه بگذراند. حسابگر بار میآید. آدمی که اهل خمس است سال به سال میفهمد که کجا بوده است و کجا هست.
خمس قرب به خداست، خمس تعدیل ثروت است، 100 تومانی 20 تومان آن کم میشود. خمس روح سخاوت را در دهنده زیاد میکند. خمس رابطه مردم را با مقام رهبری قوی میکند. خمس رابطه مردم را با خدا زیاد میکند. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»(انفال/1) این گوشهای از مسائل خمس.
6- روایت تشویق به خمس و توبیخ ترک خمس
حال احادیثی برایتان بخوانم، 1- حدیثی داریم از امام جواد(ع): «کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی(ع) إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ صَالِحُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ وَ کَانَ یَتَوَلَّى لَهُ الْوَقْفَ بِقُمَّ فَقَالَ یَا سَیِّدِی اجْعَلْنِی مِنْ عَشَرَهِ آلَافٍ فِی حِلٍّ فَإِنِّی أَنْفَقْتُهَا فَقَالَ لَهُ أَنْتَ فِی حِلٍّ فَلَمَّا خَرَجَ صَالِحٌ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَحَدُهُمْ یَثِبُ عَلَى أَمْوَالِ حَقِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَیْتَامِهِمْ وَ مَسَاکِینِهِمْ وَ فُقَرَائِهِمْ وَ أَبْنَاءِ سَبِیلِهِمْ فَیَأْخُذُهُ ثُمَّ یَجِیءُ فَیَقُولُ اجْعَلْنِی فِی حِلٍّ أَ تَرَاهُ ظَنَّ أَنِّی أَقُولُ لَا أَفْعَلُ وَ اللَّهِ لَیَسْأَلَنَّهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَنْ ذَلِکَ سُؤَالًا حَثِیثاً»(کافى، ج1، ص548) «صَالِحُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ وَ کَانَ یَتَوَلَّى لَهُ الْوَقْفَ بِقُمَّ»
شخصی بود متولی موقوفات شهرستان قم بود. آمد خدمت امام جواد(ع) و گفت: «یَا سَیِّدِی» ای امام جواد «اجْعَلْنِی مِنْ عَشَرَهِ آلَافٍ فِی حِلٍّ » من ده هزار درهم بدهکار خمس هستم، خواهش میکنم شما این را حلال کنید و این پول را از من نگیرید. برای این که من دیگر این پولها را خرج کردهام. فرمود «أَنْتَ فِی حِلٍّ » خیلی خوب برو. وقتی رفت امام جواد خیلی گله کرد. فرمود: «أَحَدُهُمْ یَثِبُ عَلَى أَمْوَالِ حَقِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَیْتَامِهِمْ وَ مَسَاکِینِهِمْ وَ فُقَرَائِهِمْ وَ أَبْنَاءِ سَبِیلِهِمْ فَیَأْخُذُهُ ثُمَّ یَجِیءُ فَیَقُولُ اجْعَلْنِی» افرادی هستند پولهای آل محمد و حق محرومین جامعه را میگیرند و بعد میآیند آقا ما را حلال کن، زیرا خرج کردهایم. «وَ اللَّهِ لَیَسْأَلَنَّهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ» به خدا قسم خدا اینها را روز قیامت مورد سؤال قرار خواهد داد. «سُؤَالًا حَثِیثاً» (کافی،ج1،ص548) خداوند سؤال سخت از اینها خواهد گرفت. خمس نمیدهند و بعد میآیند نزد امام که آقا ما را حلال کنید. مگر میشود حلال کرد، چگونه حلال کنیم؟
2- حدیث دیگر: «کَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فَارِسَ مِنْ بَعْضِ مَوَالِی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) یَسْأَلُهُ الْإِذْنَ فِی الْخُمُسِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ وَ عَلَى الضِّیقِ الْهَمَّ لَا یَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِینِنَا وَ عَلَى عِیَالَاتِنَا وَ عَلَى مَوَالِینَا وَ مَا نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرِی مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ نَخَافُ سَطْوَتَهُ فَلَا تَزْوُوهُ عَنَّا وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَکُمْ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَیْهِ فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِکُمْ وَ تَمْحِیصُ ذُنُوبِکُمْ وَ مَا تُمَهِّدُونَ لِأَنْفُسِکُمْ لِیَوْمِ فَاقَتِکُمْ وَ الْمُسْلِمُ مَنْ یَفِی لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَیْهِ وَ لَیْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ وَ السَّلَام»(کافى، ج1، ص547) «کَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فَارِسَ» عدهای از تجار فارس(البته در مورد تجار فارس آن زمان بوده به تجار فارس امروز بر نخورد.) نامه نوشتند به «أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا(ع)» نامه نوشتند تجار فارس به امام رضا(ع) که اجازه بدهید که ما خمس ندهیم. امام رضا نامه نوشت «إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ»ای تجاری که میخواهید خمس ندهید، خدا به شما میدهد، اینقدر خسیس نباشید. «ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ وَ عَلَى الضِّیقِ» «ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ وَ عَلَى الضِّیقِ الْهَمَّ لَا یَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ» خدا به شما میدهد اگر خمس بدهید ثواب به شما میدهد، مال حلال باید از راهی در بیاید که خدا اجازه داده است. «وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِینِنَا»ای مردم خمس کمک مکتب ماست. شما که میگویید شیعه هستید، باید پول بدهید که مکتب ترویج پیدا کند. اگر پول نباشد که نمیشود یک کارهای عام المنفعه را انجام داد.
«وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِینِنَا» خمس کمک به مکتب است «وَ عَلَى عِیَالَاتِنَا وَ عَلَى مَوَالِینَا» خمس میدهیم، به کسانی که هوادار ما هستند، نان خور ما هستند، دور و بر ما هستند، خط فکری ما را تقویت میکنند «وَ مَا نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرِی مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ نَخَافُ سَطْوَتَهُ» در حکومت طاغوت اگر شما خمس به امام نرسانید امام نمیتواند که نیروهایی را که در دور و اطراف دارد، تغذیه کند. در زمان شاه وقتی شیر نفت را میبندد امام میگوید اجازه میدهم از خمس به کارگران حقوق دهید. اگر بازار تهران و سایر بازارها خمس ندهند، او در زمان طاغوت نمیتواند شیر نفت را ببندد. الآن علت این که در افغانستان، در لبنان، علت این که بعضی جاها انقلابشان موفق نمیشود، علتشان این که یک نفری که مردم دوستش داشته باشند و پول به او بدهند و او به نیروهایش کمک کند، نیست. همین طور دیمی جنگ میکنند. باید پول بدهید تا آن نیروهای حزب اللهی را تقویت کند و این را از بین ببرد.
«فلا تَزوهُ عَنَّا» این خمس را از ما نگیرید. از ما نخواهید که خمس را ببخشیم. «وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَکُمْ دُعَاءَنَا» خودتان را از دعای ما محروم نکنید. شما اگر پول به ما بدهید ما در حق شما را دعا میکنیم. خدا به پیغمبرش گفته است «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ»(توبه/103) کسانی را که صدقه میدهند بر اینها صلوات بفرست و اینها را تشویق کن، چون پیچ و مهره تا روغن به آن نرسد حرکت خوبی نمیتواند داشته باشد. «فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِکُمْ»ای تجار فارس اگر شما خمس را به امام رضا(ع) برسانید روزی خودتان نیز زیاد میشود. «وَ تَمْحِیصُ ذُنُوبِکُمْ» گناهانتان بخشیده میشود. «وَ مَا تُمَهِّدُونَ لِأَنْفُسِکُمْ لِیَوْمِ فَاقَتِکُمْ» این خمسی که به من میدهید و من مهرههای شیعه را در اطراف تغذیه میکنم و به اینها توان میدهم که در مقابل طاغوت بایستند، اینها به درد فردایتان میخورد، به درد روز قیامتتان میخورد، بعد امام رضا(ع) فرمود: شما نامه مینویسید که خمس ندهید، معلوم میشود که مسلمان الکی هستید.
ما سه رقم مسلمان داریم. 1 – مسلمان الکی 2- مسلمان چپکی 3- مسلمان کلکی. شما معلوم میشود مسلمان الکی هستید. شما میگویید ما طرفدار امام رضاهستیم ولی نامه مینویسید که خمس ندهید. «وَ الْمُسْلِمُ مَنْ یَفِی لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَیْهِ» مسلمان کسی است که در مقام پول نیز بایستد و پول بدهد. «وَ لَیْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ» (کافی،ج1،ص547) و کسی که زباناً ادعا میکند ولی وقت پول، پول نمیدهد و یا تقاضا میکند خمس را ببخشید. این مسلمانها به درد بخور نیستند.
چه میگویم؟ میگویم امام رضا(ع) و امام جواد دلشان به درد آمده بود، از مسلمانهایی که نماز شب میخواندند ولی خمس نمیدادند. خمس را باید داد.
3- امام صادق(ع) فرمود: «مِنْ أَیْنَ دَخَلَ عَلَى النَّاسِ الزِّنَا قُلْتُ لَا أَدْرِی جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ مِنْ قِبَلِ خُمُسِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ إِلَّا شِیعَتَنَا الْأَطْیَبِینَ فَإِنَّهُ مُحَلَّلٌ لَهُمْ لِمِیلَادِهِمْ»(کافى، ج1، ص546) میدانی مردم چطور ناخواسته مرتکب زنا میشوند در حالی که خیال میکنند زناکار نیستند. گفت نه، نه مگر میشود مردم زنا کنند و نفهمند فرمود بله «مِنْ قِبَلِ خُمُسِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ» کسی که خمس ندهد زندگیش از مال محرومان باشد، ازدواج و مهر خانمش از پول خمس نداده باشد این نطفهاش سالم نیست و بچهاش نیز سالم نیست، زیرا رگ و پی این بچه از مال محرومان و دیگران است.
4- حدیث دیگر اینکه «إِنَّ أَشَدَّ مَا فِیهِ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَنْ یَقُومَ صَاحِبُ الْخُمُسِ فَیَقُولَ یَا رَبِّ خُمُسِی وَ قَدْ طَیَّبْنَا ذَلِکَ لِشِیعَتِنَا لِتَطِیبَ وِلَادَتُهُمْ وَ لِتَزْکُوَ وِلَادَتُهُمْ»(کافى، ج1، ص546) افرادی که خمس نمیدهند سخت ترین شکنجهها را خداوند بر اینها روز قیامت میکند و خواهد کشید.
5- امام باقر(ع) میفرماید: افرادی که مال یتیم را بخورند روز قیامت وارد جهنم میشوند و بعد فرمود: «نَحْنُ الْیَتِیمُ»(منلایحضرهالفقیه، ج2، ص41) مال یتیم را خوردن یعنی خمس را خوردن، چون خمس باید صرف اینها شود. کسی که خمس نمیدهد مال یتیمها رامی خورد و چقدر افرادی هستند که افطارشان با مال خمس نداده است. یعنی صبح تا غروب گرسنه است و افطارشان با مال یتیم است. مواظب باشید، خطرناک است. اگر از 20 درصد مالت حالا نمیگذری چطوروقت مرگ میخواهی از صد در صد مالت بگذری؟
6- امام زمان(ع) نامهای نوشتند و در نامه نوشتند «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم لَعْنَهُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَى مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ أَمْوَالِنَا دِرْهَماً»(إحتجاج طبرسى، ج2، ص480) خدا لعنت کند، ملائکه لعنت کند، تمام مردم لعنت کنند بر کسی که یک درهم مال ما را حلال میداند یعنی خمس ما را نمیدهد.
7- امام زمان(ع) از ناحیه ایشان نامهای رسید که «مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِنَا شَیْئاً فَإِنَّمَا یَأْکُلُ فِی بَطْنِهِ نَاراً وَ سَیَصْلَى سَعِیراً»(کمال الدین، ج2، ص520) هر کس مال امام را ندهد و خمس ندهد«سَیَصْلَى سَعِیراً» در آینده به جهنم میرود. خمس باید داد.
7- برخی اقلام خمس
چند مسأله را برایتان بگویم. مسائل زیر را باید روحانیون عالم به مسائل شرعی بگویند و مردم ما خود را به کسی که عالم و با تقوا و مسأله دان است برسانند. امین و عالم و مسأله دان و اجازه نیز از مقام رهبری داشته باشند. نزد چنین فردی بروید و خمستان را بدهید. کسی که سال خمسی دارد همین که اول سال شد، حق تصرف در مال را ندارد. چون 20 درصد از این مال از آن دیگران است. حق تصرف در همه مال را ندارد زیرا شریک باید راضی باشد، یا باید خمس را بدهد و یا حق تصرف در مال را ندارد، مگر این که امام به او اجازه بدهد. اگر بگوید من خمس را کنار میگذارم، کنارگذاشتن خالی، فایده ندارد. کسانی که خمس بدهکار هستند و یکدفعه نمیتوانند بدهند، اولاً از خمس نترسید، یکسری چیزها خمس ندارد، خانهای که در آن زندگی میکنی، رادیو و تلویزیونت، فرشهایت، یخچال و چراغ گاز و ظرفهایت خمس ندارد. رختخواب و ماشین سواریت خمس ندارد. البته این اشیاء و لوازم باید در شأنت باشد. نمیتوانی بگویی برای این که خمس ندهم میروم قالی ابریشمی میخرم، اگر در شأنت قالی معمولی است حق نداری قالی ابریشمی بگیری، اگر شأنت قالی هزار تومانی است، حق گرفتن خانه هزار تومانی بخری. اگر شأنت ساعت مچی هزار تومانی است اگر 15 هزار تومانی دست کنی، میگویند: جوانهای تیپ تو ساعت چند تومانی دست میکنند؟ میگوید: هزار تومانی. میگویند: خیلی خوب هزار تومان هیچ، ولی خمس 14 هزار تومان بقیه را باید بدهی. آخر آدمهایی هستند که فکر میکنند زرنگی است میگوید اگر 15 هزار تومان در دستم باشد، باید 3 هزار تومان آن را خمس بدهم فوری میرود 15 هزار تومان آن را ساعت میخرد و میبندد و میگوید: اسلام گفته است زندگی خمس ندارد، خوب ساعت هم جزو زندگی است. جوانهای تیپ تو چه ساعتی، چه ماشینی دارند، البته افرادی هستند که زندگیشان فرق میکند، رفت و آمد دارند، آبرومند هستند، عروس و داماد دارند، نوه دارند، سرشناس هستند، گمنام هستند، زندگیها باهم فرق میکند، یک خانه را میبینی 5 تا پتو داشته باشد 2 عدد اضافی است و یک خانه 10 پتو دارد وقتی مهمان میرسد 5 پتو نیز کم دارد. باید حساب کرد تیپ تو چقدر نیاز دارد.
نگاه به سایر جوانهای معمولی که در این منطقه در سطح تو هستند، زندگی معمولی خمس ندارد. حالا ممکن است آدم همیشه خود را مقروض کند و هیچگاه نتواند خمس بدهد. تا میبیند که الآن ماه دیگر اول سال است، فوری چیزی میخرد که خمس ندهد باید حساب کند که چیزی که میخرد در شأنش باشد. اگر کسی خانه دارد و خانهاش را میفروشد که بهتر آن را بخرد تا خانهاش را فروخت بایدخمس بدهد. مگر این که خانه به خانه عوض کند، در این صورت خمس ندارد، یا این که اول خانه بخرد و بدهکار شود و بعد این خانه را بفروشد و قرض آن را بدهد. خانه را بفروشی خمس دارد مگر این که خانه ارث باشد یا هبه باشد که حسابش جداست.
اگر کسی خمس ندهد سال به سال مشکلتر میشود. امسال من 100 تومان دارم باید 20 تومان بدهم ولی سال آینده که با این 20 تومان کار میکنم میشود 200 تومان، نمیشود 40 تومان خمس بدهم، 20 تومان پارسال را که میدهم باید هرچقدر این 20 تومان نیز سود کرده است، چهار پنجم آن را نیز باید خمس بدهم و این مسائل یک مقداری فنی است و پیچ و مهره دارد که باید بروید نزد متخصص و اجازه بدهید که من وارد مسائل خرد آن نشوم.
ولی همین بدانید که خمس ندادن مشکل است، کسی اگر با پول خمس نداده غسل کند، غسلش باطل است. کسی اگر نماز با لباسی بخواند که خمسش را نداده است، نمازش باطل است. زنانی که پارچههایی را میخرند و نمیدوزند و نمیپوشند، اگر سر سال شود خمس دارد. فقط جهیزیه این طور نیست و آدم باید خرد خرد بخرد، زیرا بعضی هانمی توانند یک سال جهیزیه بخرند، به مرور میخرند اشکال ندارد و خمس تعلق نمیگیرد. هبه نیز خمس ندارد. حتی پولی که برای زیارت مستحب واریز کردهاید خمس دارد. مثلاً امسال پول گذاشته است که دو سال دیگر به سوریه برود، این خمس دارد. و معنایی که میگوییم خمس بده این نیست که پول را به سید بدهید، این خمس مال حکومت اسلامی است. آقایانی نیز که خمس میدهند نمیتوانند مالیات ندهند و آقایانی نیز که مالیات بدهند نمیتوانند خمس ندهند. مثلاً به فتوای امام هم باید مالیات داد و هم خمس داد تا این که در دراز مدت برسیم به جایی که فقط خمس بدهیم. زیرا با پول خمس نمیتوان مملکت را اداره کرد. امکان اداره با خمس به تنهایی نیست.
بار دیگر تذکر میدهم کسی نگوید درآمد ندارم. اگر ده کیلو نخود خریدی و برای آشپزخانه بردی، 8 کیلوی آن مصرف شد و 2 کیلو ماند و سال گذشت باید برای آن خمس داد. یادتان نرود قصه شطیطه را گفتم. او چقدر پول از نیشابور به مدینه فرستاد؟ یک درهم! گاهی افراد هفت ریال و ده شاهی خمس دارند و گاهی افراد 13 تومان باید خمس بدهند. همه باید سال داشته باشند. شما (شب قدر) فردا شب میخواهی قرآن سر بگیری آخر آدم باید رویش بشود، نان امیر المؤمنین(ع) را خورده است، حق بچه یتیمها را خورده، به آیات قرآن عمل نکرده است. حالا قرآن سر میگیرد. آخر این قرآن از تو ناراضی است؟ کسی که میخواهد قرآن سر بگیرد، لقمه حرام در زندگیش نباید باشد.
چرا انسان خمس ندهد. البته خیلیها خمس میدهند. اگر شما خیلی هایتان خمس نمیدهید ای بزرگسالها، عوضش ما پسرهای 15 ساله داریم که خمس میدهند. یک جوانی 15 سالش بود، آمد نزد پدرش و گفت من از 14 سالگی به تکلیف رسیدهام، یک سال است که به تکلیف رسیدهام باید خمس بدهم. گفت: برو! تو چه داری گدا، گفت: نه! من گدا نیستم. پولهایم را جمع کردهام و دوچرخه خریدهام، دوچرخهام را نیز فکر میکنم لازم ندارم و میخواهم بفروشم. دوچرخهاش را میفروشد و خمس آن را میدهد، بعد به جبهه میرود و شهید میشود. روز قیامت این بچه 15 ساله را میآورند که تمام هستیاش یک دوچرخه بوده است و یک نفری را که برای همه پسرهایش خانه خریده است و برای همه دخترهایش جهیزیه داد ولی حق بچه یتیمها را نداد. چقدر روسیاهی. خلاصه آقایانی که خمس ندادهاید اگر رویتان میشود که فردا قرآن سربگیرید، سر بگیرید.
امام رضا(ع) میفرماید: «إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِینِنَا»(کافى، ج1، ص547) خمس کمک مکتب ماست، با لباس خمس نداده نماز باطل است. با پول خمس نداده غسل باطل است. اصلاً خانه خمس نداده را بنشینی مال تو نیست. همه فقرای عالم در این خانه شریکند، چگونه در این خانه میمانی و دل نمیکنی، همه را میگذاری و میروی. میگوید بچه هایم، بچه هایت یک دسته گل روی قبرت میگذارند و میروند.
8- دارایی انسان، طوقی بر گردن او
امیر المؤمنین(ع) میفرماید: لحظه مرگ روح از پا میآید تا قفسه سینه، روح میآید، گوش میشنود، چشم میبیند و مغز کار میکند اما دیگر حال ندارد که حرف بزند. بعد روح او گرفته میشود تا حتی از زبانش ولی چشمش میبیند. اینهایی که دور و بر او هستند میگویند: حالا چه کنیم، دارد میمیرد، دارد میمیرد، در حال احتضار است، پایش را رو به قبله بکشید. زود باش، زود باش، پایش را رو به قبله میکشند. «وَ قیلَ مَنْ راقٍ»(قیامت/27) قرآن میگوید«وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ»(قیامت/29) ساقهای پایش به هم میچسبد و کار به شدت میرسد، پایش را رو به قبله میکشند، «وَ قیلَ مَنْ راقٍ» دور و بریهایش میگویند که چه خاکی بر سرمان کنیم؟ سراغ که برویم؟ میگویند کاری دیگر نمیشود کرد، واقعاً رفت و مرد «وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ»(قیامت/28) خود طرف میبیند که دارد میرود «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى»(قیامت/31) نه نماز به درد بخوری خواند، عمرش تمام شد ولی2 رکعت نماز به درد بخور نخواند. اموالی را جمع کرد.
امیر المؤمنین(ع) در نهج البلاغه میگوید: توجه به مالش میکند که از راه حلال و حرام پیدا کرد. الآن وزر و وبالش به دوش او و رفاه و خوشی آن برای بچهها و وارثها است. یک مراسم ختم و چلهای و میخورند و تمام شد و رفت. تا ابد میسوزد. «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ»(آل عمران/180) قرآن میگوید: پولهایی را که باید میدادند و ندادند و بخل کردند این اموال طوق میشود به گردنشان. قرآن میگوید فلز را داغ میکنند و به پیشانی و پهلوهایشان میگذارند و میگویند: «هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ»(توبه/35) این درهم و دیناری است که دل نکندی. همین پولی که در نیا دل محرومان را سوزاند روز قیامت پیشانی و پهلوی شما را میسوزاند.
امیدوارم که اگر با روی سفیدی میخواهید به نزد خدا بروید، اگر میخواهید با رو سفیدی قرآن سر بگیرید، همه با رو سفیدی سهم خود را بپردازید. در خانه یک کسی که امین، عالم، متقی، اجازه داشته باشد، بروید حساب مالتان را بکنید. بدهید و اگر ندهید از ما خواهند گرفت و در گورمان خواهند کرد و خواهند سوزاندمان.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد به ما توفیق حلال کردن مالمان و تزکیه خودمان و تزکیه مالمان را عطا بفرما. کسانی که در طول تاریخ، شطیطهها که با یک درهم و دینار و کسانی که با پولشان خط امامت را حفظ کردند، همه آنها را با امام حسین(ع) محشور بفرما. کسانی که با خونشان خط امامت را حفظ کردند با ابراهیم و امیر المؤمنین و امام حسین(ع) محشور کن. خدایا ما را جوری کن که شبهای قدر که میخواهیم به سوی تو بیاییم شرمنده نباشیم. رزمندگان عزیز را تأیید و موفق و پیروز بگردان و رهبر عزیز انقلاب را به سلامت بدار و توطئه گران را نابود بفرما. حب دنیا را از دل ما بکن تا خمس دادن برای ما آسان باشد. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی رانگهدار.
«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»