حق مردم

موضوع: حق مردم
تاريخ پخش: 78/02/30

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بحثي امروز داريم در رابطه با حقوق و تذکراتي در رابطه با حق مردم. حديثي است: «لَا ضَرَرَ وَ لَا إِضْرَارَ فِي الْإِسْلَامِ» (من‌لايحضره‌الفقيه/ج‌4/ص‌334) يعني هر کاري را که براي مردم ضرر دارد نبايد انجام داد اين يک قاعده فقهي است که بايد هر مسلماني آنرا حفظ داشته باشد قبلا هم در اين رابطه صحبت کرده‌‌ايم.
يعني در هيچ کاري از قبيل: ساختمان سازي، مهندسي، شهر سازي در آبياري و فضاي سبز، بوق زدن نابجا که باعث اذيت و آزار بي مورد مردم شود، خودداري گردد.
براي وفاي به عهد ما مسائلي را داريم که انشاءالله خواهيم گفت و اما:
تذکرات:
1- عوامل اقامه و تضييع حقوق
بواسطه يک چيزهايي حق اقامه و بايک چيزهايي حق ضايع واز بين مي‌‌رود و بررسي زمينه‌‌هاي آن.
1- زمينه‌‌هاي زنده شدن واز بين رفتن حق
درآستانه ماه خرداد که ماه پرحادثه است بحث را مطرح مي‌‌کنيم، بستر انقلاب ما 15 خرداد بود که مردم ورامين، باقرآباد، وقم با شهادت آنها قيام سال 42 شروع و انقلاب آغاز شد و14 خرداد سالگرد رحلت امام خميني(ره) است و روز معرفي مقام معظم رهبري به ولي امر مسلمين وسوم خرداد فتح خرمشهر و دوم خرداد حماسه انتخابات است. خرداد ماه پرجرياني است ما در آستانه اين ماه هستيم در اين باره در بحث‌‌هاي مربوط به ماه خرداد صحبت خواهيم کرد. حکومت اسلامي براي اقامه حق وازبين بردن باطل است.
2- زمينه‌‌هاي زنده شدن حق
الف: ايمان به خدا ومعاد
ايمان به خدا تضمين کننده اقامه حق است پليس هم نمي‌‌خواهد.
رسيد به يک چوپاني گفت ازشير گوسفندها بده تا بخوريم گفت صاحب اينها ديگري است اگر ميخري درست ولي درغير اين صورت بايد صاحبش راضي باشد گفت صاحبش که نيست در جواب گفت خدا که هست. خدا که هست چوپان را در بيابان بدون دادگستري ودادگاه انقلاب پليس و بازرسي و ذيحسابي حفظ مي‌‌کند اگر دين باشد، ولي اگر دين نباشد دو هزار کامپيوتر هم بياوري کشتي آهن توي دريا گم مي‌‌شود.
ولذا هر کاري بکنيم که نسل و جوانان ما مؤمن بشوند افرادي که در دانشگاه و منبر و روزنامه مقاله و خلاصه هرکسي که قلم و بيان دارد. احساس کند نسلي که حرفهاي او را گوش کرده يا مي‌‌خوانند ايمان آنها هم زياد مي‌‌شود يا نه. مغز او از مطالب پر شد ايمان اوهم زياد شد يا خير. ادب او به پدرومادر. پرخاشگر يا مودت‌‌تر نسبت به خواهر و برادر ما تنها به اين فکر نکنيم که معلم نمونه کسي است که ديپلمه‌‌هاي آن وارد دانشگاه گرچه پرخاشگرو تارک الصلوة ايمان به مبدأ و معاد اولين اهرم است.
و همين امامزاده‌‌هايي که گوشه وکنار هستند به دليل اينکه چهره ديني مردم بودند و هستند روزي که کتاب و کتابخانه و روحاني کم بود و مردم به اين مراکز توجه داشتند فساد کم بود.
(الان هر کشوري پيشرفته تراست آمار جنايتش هم بيشتر است)
ب: رهبر لايق
اگر مردم ديدند رئيسشان مي‌‌دزدد آنها هم يک شعري هست که:
اگر زباغ رعيت ملک خورد سيبي
باز هم پيرها در جلسه اين همه جوان آخر هم يک هشتاد ساله خواند مي‌‌گويند دود از کنده بلند ميشود. يك بار ديگه بخوانيد يعني اگر شاه يه سيب بدزدد بقيه مردم ريشه درخت را درمي‌‌آورند.
اگر رئيس اداره‌‌اي تقوا داشت درديگران هم اثر مي‌‌گذارد.
ج: قانون وتضمين براي اجراي آن
فردي دزدي کرده بودآمدند خدمت رسول الله(ص) که او بسيار مهم است و رئيس يک قبيله اگر دست او قطع شود شهر بهم مي‌‌ريزد.
حضرت(ص): به خدا قسم اگر دخترم زهرا هم باشد دست اورا قطع مي‌‌کنم اگر قانون قانون است براي همه قانون است.
يکي از بزرگان مي‌‌فرمود که مرحوم حضرت آية الله العظمي گلپايگاني(ره) نامه‌‌اي نوشتند خدمت حضرت امام خميني(ره) که اگر مي‌‌خواهيد جمهوري اسلامي حقيقتا اجرا شود بايد قانون حاکم شود که حتي اگر يک قاضي خلاف کرد او را هم شلاق بزنند.
د: قدرت
سستي بداست قرآن دو مرتبه فرموده: «خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ» (مريم/12)
اگرمي خواهي به قرآن عمل کني جدي باش نه به عنوان تزئينات و تشريفات مجالس استفاده شود مثلا جمعيت کم است يا منبري دير کرده ويا برنامه‌‌ها داغ نشده (مثل طبلي که مي‌‌زنند مردم جمع شوند)
مسأله را جدي نگرفته‌‌ايم ويا اينکه برخوردها نسبت به قاريان محرم قرآن کريم برخورد توهين آميز ولي نسبت به باقي کارها سنگين برخورد مي‌‌کنيم،
قرآن درباره مسجدي مي‌‌فرمايد بايد برنامه‌‌هاي جدي داشته باشد که مخالفين وهرزه‌‌ها دراطراف مسجد نتوانند خلاف کنند و از آدمهايي جدي و حزب اللهي نسبت به هرزه گي ترس داشته باشند مسجد بايد تا 2 کيلومتر خانه‌‌هاي اطراف خود را بيمه کند ثابت شود که مسجد زنده و مسجدي هاجدي هستند. تعاون و کمک به همديگر (حتي برفي به پشت بام نمي‌‌ماند مي‌‌گويند صاحب آن پيرمرد است وتوان ندارد) از امور جدي مسجد باشد وتمام مشکلات منطقه به اين صورت حل مي‌‌شود.
قرآن از آنها که نماز را با کسالت و زکات را با کراهت انجام مي‌‌دهند انتقاد مي‌‌کند (بايد مثل بوسيدن مادربچه‌‌اش را باشد نه بوسيدن ما ديوار کاهگل را)،
ولذا تعبيرات نماز «حَي» داريم معيني بشتاب با جديت نه باسستي ويا «فَاسْعَوْا إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ» (جمعه/9) و«عَجِّلُوا» يعني نماز بايد با نشاط باشد.
جدي درس بخوانيم نه اينکه اميد داشته باشيم وقت تحصيل هرچه زودتر تمام شود و بگويم: (ارديبهشت مردم اردي جهنم ما)
روز درس ناراحت و روز تعطيلي خوش است، روز مطالعه روز نحس مي‌‌شود پس عبادت و تحصيل و کار و… بايد با نشاط و قدرت انجام شود.
ه: اجراي حدود
اگر در شهري انگشتان دزدي را قطع کنند ديگر دزدي نمي‌‌شود سست گرفتن فايده‌‌اي ندارد البته انگشت هر دزدي را قطع نمي‌‌کنند بايد 26 شرط داشته باشد. حدود الهي بايد جاري شود اگر مجرم را شلاق بزنند حواس بقيه جمع مي‌‌شود. بعضي کشورها واقعا دزدي نيست واگر چيزي جاي بگذاري دوروز ديگر همانجا مييابي. به خاطر اينکه با تخلف برخورد جدي مي‌‌شود.
و: تنظيم سند
در خانه سازي با مجوز در وام باسند، چک وسفته وضامن و گرو حاضر نشويم. سستي وتعارف معني ندارد اول جهت احترام است وبعد اختلاف مي‌‌شود.
بزرگترين سوره قرآن بقره و بزرگترين آيه قرآن در اين سوره درباره دين وتنظيم اسناد مالي است. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ» (بقره/282) ما در کل قرآن آيه به اين بزرگي نداريم از کلمه «إِذا تَدايَنْتُمْ» شروع مي‌‌شود. مي‌‌فرمايد در تمام موارد رد و بدل مالي«فَاكْتُبُوهُ» بنويسيد يا «وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ» اين را بنويس بنويس درزماني است که به قول شهيد مطهري در کل حجاز17 باسواد بود ودر شهر مکه 1 باسواد هم نبود. در زماني که باسواد کم بود در قرآن با اين جديت نوشتن مطرح شده الآن که…
امضاء وضامن وسند به معناي بي احترامي به شخصي نيست، چون رسيد وسند لازم است اينها بود عوامل زنده و اقامه کردن حق در جامعه
3- زمينه‌‌هاي تضييع وازبين رفتن حق مردم
الف: دلسوزي نابجا و روابط
گاهي کسي جرم کرده است مي‌‌گوييم بچه است (البته بچه را نبايد تنبيه کرد حتي نبايد زد ولي تنبيه مي‌‌شود کردما دراسلام سؤال کتک به بچه داريم بسم الله الرحمن الرحيم چه رقم کتکي تنبيه داريم آخه کتک‌‌هايي که مي‌‌زدند مدرسه بوديم فلک مي‌‌آوردند يك چوب بود تسمه درآن بود البته من نرفتم فلک نگوييد ازخودش مي‌‌گويد به پا مي‌‌بستند بعد تسمه را با چرم مي‌‌بافتند قد ما و سر آنرا هم لوله مي‌‌کردند و خلاصه تنبيه نبود.
يك کسي آمد به امام گفت من گاهي به بچه‌‌ام مي‌‌زنم.
فرمود: چقدر؟
عرض کرد: صدتا
فرمود: تو دين داري؟ تو آدمي؟
تا آخر آمد تا يکي البته يکي هم به شرط اينکه سياه وسرخ نشود وکبود درحد يک قلم مداد وقلک) تنبيه يعني گوشمالي گفتم چرا انجام ندادي؟ بفهمد که شما ناراحتي ودرحد يک رقم تحقير پس ما تنبيه داريم ولي نه درحد سياه کردن وگاهي هم بايد مثل زناکار شلاق زدن علني باشد البته بايد از اين طرف ازدواج را آسان و از آن طرف با خلافکار برخورد شود. دلسوزي بيجا باعث جرم زياد مي‌‌شود.
ب: مغالطه و تشبيه
سيگار دود است ترياک هم دود چه فرق مي‌‌کند، ربا نخور ميگويد قرآن از قول يک عده‌‌اي: «إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا» (بقره/257) بيع وخريد وفروش مثل رباست فرق نمي‌‌کند. مي‌‌گويد يکي با خيس ويکي با پول تجارت مي‌‌کند اين مغالطه است.
فردي گفت گوشم درد مي‌‌کند ديگري گفت برو بکش گفت چرا؟ جواب داد من دندانم درد مي‌‌کرد کشيدم. خوب دندان را که کشيدي گوش را هم بايد کشيد؟
دوشاخ برق وتلفن فرق مي‌‌کند جابجا شود تلفن مي‌‌سوزد، يک جا به دليلي بايد بخشيد و جاي ديگربه دليلي نبايد بخشيد يک جا رحم خوب و يک جاهم:
ترحم برپلنگ تيز دندان *** ستمکاري بود بر گوسفندان
ج: قبول هر سخن
به هيچ چيز نبايد اطمينان کرد جز اينکه انسان تحقيق کند.
من يک قصه‌‌اي از خودم بگويم.
ماشيني از يک اداره‌‌اي تحويل من بود. بعد بخشنامه کردند که با شرائطي به قيمت آزاد مي‌‌توانيد اين ماشين را بخريد، دو نفر از دادستاني و…. آمدند قيمت کردند راستش را بگويم 5. 4 ميليون تومان ما هم پول داديم خريديم، وقتي سند آوردند ديدم توشته 500 هزار تومان. گفتم من 5. 4 داده‌‌ام گفتند اگر ما قيمت واقعي را بنويسيم بايد به اداره دارايي ماليات بدهيم گفتم فردا نخواهند گفت يک آخوندي بنام قرائتي يک ماشين 5. 4 ميليون توماني را خريد به 500 هزار تومان حکومت آخوندي، آخوند بازي نشد. مي‌‌خواهي ماليات ندهي چرا آبروي مرا بريزي، گفت وارد کامپيوتر شده ديگرنمي شود برگردد. گفتم بنده اين را در تلويزيون گفته و مي‌‌گويم ديگر به كامپيوترهاي وزارتخانه‌‌ها اعتماد نکنيد، خلاصه رفتند سند را درست کردند.
مي‌‌گويد خودم ديدم الآن مي‌‌توانند با کامپيوتر زن ومرد را برهنه کنار هم مونتاژ کنند يك کسي توي درياست ويك خانمي در استخر کنار هم گذاشته مي‌‌گويند اينها با هم هستند. به هيچ عکس و کامپيوتر وسندي اعتماد نشود امام خميني(ره) اگر مطلبي از من نقل شد تا خودم از صدا و سيما نگفتم صدايم را نشنيديد قبول نکنيد، چون ممکن است يکي صداي امام (خميني ره) را تقليد کند مي‌‌تواند عکس را با عکس مونتاژ وما اين نمونه‌‌ها را شنيده‌‌ايم ديده‌‌ايم و داشته‌‌ايم هر حرفي را قبول نکنيد.
جناب آقاي هاشمي رفسنجاني دراجلاس نماز مي‌‌فرمود با سران کشورها که ملاقات داشته‌‌ام گفتيم مشکل شما چيست؟
گفتند: جوانهاي ما گرچه کشور پيشرفته است به پوچي کشيده مي‌‌شوند
گفتم نکند ماهم روي حساب اينکه غرب جلو است تقليد کنيم ما هم جوانهايمان به پوچي گرايش پيدا کنند؟
يك مرتبه مي‌‌نويسد، قرائتي گفت جوانهاي ايران پوچ هستند کي گفتم رئيس جمهور غربي به رئيس جمهور ما گفته و اقرار کرده که جوانهاي ما به پوچي گرايش پيدا کرده‌‌اند من اين را نقل کردم وگفتم حواسها جمع باشد.
از اين طرف و آنطرف حذف مي‌‌کند مي‌‌گويد قرائتي گفت جوانها پوچ هستند اگر دروغهايي که براي خود بنده گفته بودند من جمع کرده بودم حالا ديگر يك کتاب بود خداوند رحم کرده که ما حرفي را مخفي نزديم ودر جلسات حداقل 300 تا 2000 نفر هستند من هيچ وقت توي اطاق با کسي حرف خصوصي ندارم. با اين حال فردا چيز ديگري را مي‌‌نويسند.
اجمالا به هر سخني گوش ندهيم مگر نويسنده آن عادل باشد چون فاسقها حرامزادگي مي‌‌کنند بعضي عادلها هم حرامزادگي نمي‌‌کنند ولي دو تا شيطان کنارش وز وز مي‌‌کنند يعني يا خودشان شيطنت مي‌‌کنند يا شيطان صفت اطراف آنهاست. در اين موقعيت قبول هر سخن حق ازبين مي‌‌رود فلاني برد وخورد ودارد و…..
د: رها بودن غرائز
هرکسي غريزه‌‌اي دارد و چون مي‌‌خواهد به تمايلات خود برسد حق از بين مي‌‌رود مي‌‌خواهد راهش نزديک شود از خانه مردم عبور مي‌‌کند اينجا زمين مردم است مي‌‌گويد را نزديک مي‌‌شود بعدازظهر تابستان عده‌‌اي مي‌‌خواهند استراحت کنند اوهم مي‌‌خواهد توپ بازي کند فرش را تکان مي‌‌دهد گرد و غبار آن به حلق هرکس رفت گاز مي‌‌دهد جاده خاکي مردم را اذيت مي‌‌کند وسيگار کشيده دود آن مردم را اذيت مي‌‌كند.
ح: بهانه اضطرار
مي گويد چاره‌‌اي نبود (شما مرد هستي حق نداري نزد خانم آمپول بزني، چرا چاره‌‌اي نيست درمانگاه عقبي، صد متر عقب تر) تا حال نداريم صدمتر راه برويم مي‌‌گوييم اضطرار، اضطرار يعني اگر اينکار را نکنم جانم در خطر است مثل اينکه کسي در حال غرق است و نامحرم پيدا شود جانش ازبين مي‌‌رود اين اضطرار است. يك وقت اضطرار نيست کمي گرانتر است، دستش خون شده تيمم مي‌‌کند مي‌‌گوييم چسب بزن وضوي جبيره بگير من مضطر بودم اينکه اضطرار نيست.
دخترش تجديدي آورده به پسرعمويش مي‌‌گويد بيايد در خانه درسش بدهد مي‌‌گوييم چرا؟ مي‌‌گويد من که پول ندارم بدهم مضطر هستم اگر مضطر هستي دختر وپسر عذب زمينه پيش آمدن گناه نيست خطر ندارد ماشين وساعت وقالي را فروخته روي موکت زندگي کن اين که اضطرار نيست که شما حاضر شوي پسرودختر در اطاق تنها اين بهانه است مي‌‌گويد چاره‌‌اي نبود.
به يک کسي گفتم برو مکه گفت نمي‌‌توانم دکان را ببندم گفت اگر خداي ناکرده مادرت بميرد گفت تعطيل مي‌‌کنم گفتم بدون فاصله يکي ديگر از نزديکان گفت تعطيل مي‌‌کنم گفتم باز يکي ديگر گفت تعطيل مي‌‌کنم گفتم پس بنابراين مي‌‌تواني مکه بروي.
گاهي ربا گرفته مي‌‌گويد ناچارم چه اضطراري باموتور رفت آمد مي‌‌کردي نه با ماشين حالا ديوار منزل را سنگ نمي‌‌کردي يه اطاق را کامل مي‌‌کردي به عروسي تالار نمي‌‌رفتي بيشتر مستضعفين ما مستضعف مخي هستند يه عده مستضعف مالي ويک عده فکر مي‌‌کند که نمي‌‌شود چرا مي‌‌شود.
(آمد گفت آقا ما تعزيه داشتيم اسب نداشتيم شمررا سوارآن کنيم گفتم سواردوچرخه‌‌اش کن (خنده حضار) مي‌‌خواهي اسب مردم را بدزدي يا به بزور بگيري تعزيه بي اسب بخوان)
خانم يا آقا توي جلسه نشسته‌‌اند احساس مي‌‌کنند موقع نماز است مي‌‌گويد الآن که نمي‌‌شود نماز بخواني چرا نمي‌‌شود؟ مي‌‌گويد زشت است.
4- راستگويي عامل احقاق حق
يك آقايي را اگر اسمش را ببرم مي‌‌شناسيد پشت سرآن نماز مي‌‌خواند يه وقت يادش رفت بدون وضو آمده براي نماز بعد از گفتن «مالِكِ يَوْمِ الدِّين‌» (فاتحه/4) روبه مردم کرد گفت من وضو نگرفته‌‌ام بقيه نماز را خودتان بخوانيد خداحافظ. زشت است بگوييم: وضو نداريم يعني حالا که زشت است مي‌‌خواهي نماز باطل با مردم بخواني؟ بسم الله الرحمن الرحيم، وضو ندارم. ما خيلي وقتها مي‌‌گوييم چرا نمي‌‌شود؟
قبلا بايد تشکر کنم (دنياي ما دنياي بهره وري است از پوست پرتقال مربا درست مي‌‌کنند واز زباله‌‌ها واز آبهاي آلوده) چند تا از فرنگي‌‌ها چند سالي است آمده‌‌اند از بحثهاي ما مربايي درست کرده‌‌اند. اوراقي است از طريق آموزش وپرورش بين دانش آموزان پخش مي‌‌شود. جواب آنها را از پخش برنامه تلويزيوني (درسهايي از قرآن) گرفته وارسال کرده جايزه دريافت مي‌‌کنند واين باعث شده که امسال آمار آن به 560000 در تهران رسيده غير از اوراقي که به شهرستانها واستانها فرستاده مي‌‌شود واين ستاد ترويج فرهنگ قرآني اين تعداد بيننده‌‌هاي شوخي را تبديل به جدي کرده شوخي مثل خود من دوهزار ساعت در ماشين نشسته‌‌ام ولي هنوز راننده گي ياد نگرفته‌‌ام، چون جدي نگرفته‌‌ام اگر 30 ساعت جدي مي‌‌گرفتم مستمع جدي چيست؟ مثل بعضي پيرمردهاي ما 80 سال مي‌‌گويد الهي امين مي‌‌پرسي يعني چه؟ مي‌‌گويد نمي‌‌دانم نمي‌‌پرسد آقا اين امين يعني چه من بايد از همه ازآن ستاد ودختر خانم‌‌ها وآقا پسرهاي اين کار تشکر کنم.
5- نكات اجتماعي در اقامه حقوق مردم
1- اگر مي‌‌خواهم دعايت حق مردم را بکنيم وجدان را قاضي کنيم.
جواني که نگاه به ناموس مردم مي‌‌کند. مي‌‌گوييم رضايت داري کسي يه ناموس تو نگاه بد کند ناراحت مي‌‌شود و برخورد مي‌‌کند بايد وجدان را قاضي کرد که چرا ناموس ديگران آري و ناموس خودش نه مردم را از خواي بيدارکردي اگر ديگران درباره شما اين کار را کرده بودند؟ وجدان چگونه قضاوت مي‌‌کند.
2- برعفوها و بخشها افسوس نخوريد وپشيمان نشويد
مي گويد بشکند اين دستم که اين کار را کردم. چرا اين کار (خدمت، عفووبخشش) را کردم.
اميرالمومنين علي(ع) مي‌‌فرمايد: «وَ لَا تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ» (نهج‌البلاغه/نامه‌53) از بخشش کردن پشيمان نشويد.
پارکي رفتي، بستني خورده، براي پول دادن به هم تعارف کرده وبالاخره پول مي‌‌دهد بعد مي‌‌گويد عجب غلطي کرديم.
3- اگر مي‌‌خواهيد حق مردم حفظ شود عيب جويان را از خود دور کنيد.
مي گويد فهميدي چي شد فلاني برايت بد مي‌‌گفت خوب شما هم بگو اولا عصباني شد براي من يه چيزي گفته شما چرا نقل وسخن چيني مي‌‌کني، حرف ديگران را براي اين وآن گفتن سخن چيني است و اين خيلي خطرناک است اگر کسي گناه مي‌‌کند ديگري عکس آنرا برمي دارد که پخش کند کسي که عکس پخش مي‌‌کند (تا آبروي طرف را بريزد) گناهش بيشتر است. مثلا دريه سالني، تئاتري، نامحرمي، يه صحنه گناهي شد. عکس آنرا براي پخش کردن برميدارد مثل کسي است که گناه مي‌‌کند چه دليلي دارد فتو کپي اسناد را برداريم.
من يه جايي اينرا گفته‌‌ام يه کسي در نهضت سوادآموزي عکسي را نشان من داد گفت ببين يک نفربا خانمي نشسته که شرائط بدي هم نبود خانم هم چادرش افتاده بود روي کتفش به هم نگاه ميکردند من به او گفتم شما از امروز ديگر نبايد در نهضت باشي. گفت چرا گفتم پيداست که تو کمين کرده‌‌اي دوربين آماده و از روزنه و عوض اينکه دل به کار بدهي دنبال عيب ديگران بوده‌‌اي.)
خاطره‌‌اي ديگر: يک آدمي بود خيلي هرزه، اهل عرق وورق، خدمت امام صادق(ع) گفتند: او خيلي آدم فاسدي است.
حضرت فرمود: او آدم خوش عاقبتي است و با اينکه خلافکار است با دين از دنيا مي‌‌رود.
گفتند: آقا خيلي هرزه و فاسد است.
حضرت فرمود: خوش عاقبت است.
حضرت فرمود دليلش اين است که فردي با لباس عربي در هواي گرم خوابيده ولباس کنار رفته بود اين آدم پارچه‌‌اي آورد و روي بدن او انداخت که عابرين او را نديده ووقتي از خواب بيدار مي‌‌شود خجالت نکشد. وقتي او از خواب بيدار شد متوجه شد که کسي به اين دليل اين کار را کرده.
گفت: خدايا من نمي‌‌دانم چه کسي اين کاررا کرده ولي هرکس بوده عاقبتش را به خير کن اوبا سوزدل دعا کرد و اين دعاي عاقبت به خيري براي او مستجاب شد.
مردم جريان برخورد امام صادق(ع) و داستان او را و خوش عاقبتي را به او خبر دادند که بالاخره مردانگي کرده البته گناها شخصي ولي بعضي گناهان را بايد افشاکرد اين را نمي‌‌شود گفت شتر ديدي نديدي يک تن ترياک حمل مي‌‌کند هزار جوان را از بين مي‌‌برد همه بايد به پليس خبر بدهند. گناهاني که نسل را نابود مي‌‌کنند بايد گفت غير از گناهان شخصي است. فردي با تلفن حرفي مي‌‌زند حق نداري گوش بدهي تجسس وپي گيري حرام است ولي اگر از بين بردن نسل يا توطئه براي امت ونظام بايد گفت.
بالاخره جوان هرزه به هوش آمد که کسي غيراز خدا از کارمن خبر نداشت دنيا حساب و کتاب دارد معلوم است که خدا از طريق علم غيب به وليش خبر داده واو به مردم چرا من خوش عاقبت شوم از الآن آدم خوبي مي‌‌شوم.
6- رعايت حق حيوانات
حديث داريم: در حمايت از حق به حيوانها هم رحم کنيد.
البته ما که مي‌‌گوييم حمايت از حيوانات راست مي‌‌گوييم ولي آمريکا واروپا دروغ مي‌‌گويند آنها يکدفعه شلمچه (حلبچه) يا ويتنام درست مي‌‌کنند وبا بمباران در آنجا و در کره شمالي دهها هزار نفر را مي‌‌سوزانند براي يک گربه دل مي‌‌سوزانند ولي هزار هزار آدم را مي‌‌سوزانند.
حديث داريم: (زنده باد اسلام)
اگر مثلا کاروان حاجيها چهارشنبه رسيدند مکه يکي از آنها سه شنبه رسيد ديگر شهادتش را به عنوان يک فرد عادل در دادگاه قبول نکنيد چون معلوم مي‌‌شود اسب وشترش را ظلم کرده و آنها را دوانده واز عدالت خارج شده معلوم مي‌‌شود آدم سنگ دل و امضايش از اعتبار ساقط است.
دين ما درباره حقوق حيوانات اينچنين مي‌‌گويد: وقتي مي‌‌روي حيوان را بدوشي ناخنهايت را بگير که پستان حيوان را اذيت نکند. ويااينکه وقتي شير مي‌‌دوشي مقداري از آنرا براي گوساله بگذار همه را ندوش.
در نهج البلاغه اميرالمومنين(ع) داريم: وقتي زکات مي‌‌گيريد بين شتر و بچه‌‌اش جدايي نياندازيد.
4- افراد را با محبت جذب کنيم متأسفانه ما انکار را يا نکرده ويا کم مي‌‌کنيم.
يک جعبه گزي را براي امام خميني(ره) آوردند ايشان به حاج احمد آقا فرمود: ببريد براي فلاني (داريوش فروهر) که اگر اسم او را بياورم همه تعجب مي‌‌کنيد او که از انقلاب جداست فرمود: قبلا با انقلاب بوده وما بايد يادي از او بکنيم وقتي هديه (گز) را براي او بردند هيجاني شد که عجب امام خميني(ره) ياد من بوده اين دين رأفت است.
در کاشان ما مي‌‌گويند: خالي را براي خاله بگذار.
يعني اگر باکسي بد شدي همه انتقام را اعمال نکن.
حديث داريم: «وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا» (نهج‌البلاغه/نامه‌31)
يعني اگر باکسي بد شدي هرچه مي‌‌خواهي به او نگو ممکن است فردا تصميم گرفتيد آشتي کنيد جوري حرف بزنيد که رويي براي برگشتن داشته باشيد.
5- يکي از چيزهايي که حق را از بين مي‌‌برد شوخي نابجا و رعايت نکردن احترام متقابل است. حديث مي‌‌فرمايد: «وَ لَا تُضِيعَنَّ حَقَّ أَخِيكَ اتِّكَالًا عَلَى مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ» (نهج‌البلاغه/نامه‌31)
خودي هستيم اين دليل نمي‌‌شود که بد لباس بپوشيم يا هر رقم مي‌‌خواهيم حرف بزنيم به عنوان خودي کفش اورا پا کرده ويا متکا را از زيرسرش مي‌‌کشد و حق را ضايع مي‌‌کند (اشاره مي‌‌کنند وقت تمام شد ولي حرفهاي من هم تمام نشد بله خيلي حرف ديگه دارم.)
خدايا خيلي حق رااز بين برده‌‌ايم چه بلندگوهايي در مجالس مردم آزاري کرده چه راه بندانها چه دودهايي که به حلق مردم چه گردوغبارها با صدا با عمل با نيش وکاسبي. خدايا ايماني به مابده که از اين به بعد حقي را از بين نبريم.
امام سجاد(ع) در دعاهايي که براي شبهاي رمضان مي‌‌خوانده مي‌‌فرمايد:
«وَ مِنْ أَيْدِي الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ يُخَلِّصُنِى» (مصباح‌المتهجد/ص‌590) خدايا فرداي قيامت از دست دشمناني که حق آنها را از بين برده‌‌ام چگونه خلاصي يابم.
در اداره امروز و فردا کردي کار او را يک ساعته مي‌‌توانستي حل کني چقدر مردم از دست ما ظلم کشيدند، بازاري يه جور اداري يك جور و مذهبي و غير مذهبي حق کشي مي‌‌کنيم. بزرگ يا کوچک شر، شر است وقمار، قمار، شراب شراب چه کم يا زياد خدايا ايماني بده که حق کشي نکرده و اگر کرده‌‌ايم تقوايي بده که جبران کنيم.
بزرگترين حق حق انبياء و امامها است حق علما وشهداست با خون انقلاب را به ما دادند نسبت به حق آنها وحق اساتيد ومربيان ونياکان پدران و مادراني که خيلي براي ما زحمت کشيدند نسبت به يك لقمه ناني که ما مي‌‌خوريم مسئول هستيم.
معاون اجرايي رئيس جمهور مي‌‌گفت من حساب کردم در ناني که ما مي‌‌خوريم 265 گروه کار کرده‌‌اند ما فکر مي‌‌کنيم کشاورز و نانوا پس براکتور، سيلو، وراننده و ما با اسراف زحمات همه را هدر مي‌‌دهيم. اگر با لباس نوروي خاک نشستيم يعني زحمات پدر و مادر و خياط و بافنده را به هدر مي‌‌دهيم.
خدايا به ما تقوايي بده که حقه‌‌هاي جزيي وکلي را رعايت کنيم.

«والسلام عليکم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2521

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.