حضور امام علی(ع) در ماجرای مباهله

1- عظمت و گنبد و بارگاه امام علي(ع) در نجف
2- رسول خدا(ص) و علي(ع)، پدران امت اسلامي
3- علي(ع)، جان رسول خدا(ص)
4- درود بر اهل بيت(ع)، در صلوات بر پيامبر
5- مباهله، آخرين راه دعوت و اثبات حقانيت
6- حضرت زهرا(س)، تنها زن حاضر در مباهله
7- امام حسن و امام حسين(ع)، فرزندان رسول خدا(ص)

موضوع: حضور امام علي(ع) در ماجراي مباهله

تاريخ پخش:  18/08/91

بسم الله الرحمن الرحيم

«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً»

در خدمت مهندسين و كارگرها و عوامل و پرسنلي هستيم كه در نجف در كنار اميرالمؤمنين صحن بسيار بزرگ حضرت زهرا را مي‌سازند. در چند طبقه، توفيقي بود كه ما اين عزيزان را ببينيم.

اين قيافه‌ي آقايان و گنبد مطهر اميرالمؤمنين همه اينها پيامي دارد. اين گنبدي كه مي‌بينيد گنبد اميرالمؤمنين است و ما تقريباً چهل، پنجاه متري حضرت هستيم.

هيچ اشكالي ندارد، من خودم گاهي پاي تلويزيون گنبدها را كه مي‌بينم سلام مي‌كنم. همين الآن پاي تلويزيون يك سلام به اميرالمؤمنين بكنيد. يك زيارت كامل حساب مي‌شود، «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه».

1- عظمت و گنبد و بارگاه امام علي(عليه‌السلام) در نجف

اين گنبد چند آيه را براي ما تفسير مي‌كند. يكي «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ» (اعراف/128) من رفتم شام، قبر معاويه را با يك زحمتي پيدا كردم. البته در يك خانه‌اي بود به كسي راه نمي‌دادند، ما آن خانه را پيدا كرديم. يك پولي داديم و رفتيم قبر معاويه را ديديم. مقايسه كنيد بين قبر معاويه و قبر اميرالمؤمنين. اين آيه برايتان روشن مي‌شود. «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»

2- اين گنبد نشان مي‌دهد كه «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ» (آل‌عمران/54) دستور دادند اسم علي را روي بچه‌هايتان نگذاريد. و به كوري چشم دشمنان اميرالمؤمنين، ما الآن در ايران سه هزار تا علي آباد داريم. غير از حسن آباد و حسين آباد! سه هزار علي آباد ثبت شده است. نه اسم بچه‌هايمان را، اسم روستا و شهرمان را هم علي مي‌گذاريم.

حدود صد سال قبر اميرالمؤمنين مخفي بود و الآن مثل نگين مي‌درخشد. اينها چه مي‌خواهد بگويد، مي‌خواهد بگويد: وعده‌هايي كه ما به مؤمنين داديم، حق است. وعده‌ها حق است.

«وَ أَرادُوا بِهِ كَيْدا» (انبياء/70) قرآن مي‌گويد: برنامه ريختند ابراهيم بسوزد. «فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرينَ» (انبياء/70) نسوخت، آتش گلستان شد. اسم صحن را زهرا مي‌گذارند. صحن حضرت زهرا، چون قبرش مخفي است گفتند: به جبران اينكه قبرش مخفي است. در عوض هركس نجف مي‌آيد بگويد: صحن حضرت زهرا. و شما هم خدا را شكر كنيد. خيلي مهندس و دكتر معماري و تأسيساتي و فني و انواع مهندس‌ها هستند، خدمت مي‌كنند، اما خدمت به اميرالمؤمنين حساب ديگري دارد.

چوب، چوب است. يك چوب در حرم اميرالمؤمنين مي‌شود. يك طلا، طلاي گنبد اميرالمؤمنين مي‌شود. يك طلا گوشواره‌ي يك نااهلي مي‌شود. پنبه، پنبه است. يك پنبه عمامه‌ي پيغمبر مي‌شود، يك پنبه جوراب يك آدم فاسقي مي‌شود. خدا بر شما منت گذاشته است. و جبران هم خواهد كرد. يكي از اسم‌هاي خدا جبّار است. جبّار است يعني جبران مي‌كند. شما كه خدمتي اينجا مي‌كني، يك جايي خدا تلافي مي‌كند. ممكن است نسل پنجم شما يك خيري به خاطر شما ببيند. چون در قرآن يك آيه داريم مي‌گويد: «وَ كانَ أَبُوهُما صالِحا» (كهف/82) چون بابا خوب بود، نسلش به خير رسيد. حتي يك گنجي مال نسلش بود، زير يك ديوار خرابه، موسي و خضر گفتند: برويم ديوار را بسازيم. چون اگر نسازيم خاك‌ها پس مي‌رود و اين گنج را ديگران مي‌برند. چون پدر اينها خوب بوده خدا اراده كرده كه اين پول به بچه‌هايش برسد، بسازيم كه بچه‌هايش بزرگ شوند، وصيت نامه پدر را بخوانند و طبق آدرس بروند، گنج را بردارند. يعني گاهي بابا خوب است نسلش… اين مسأله‌ي مهمي است. بچه‌هايتان به چيزي مي‌رسند. نسل چندم نمي‌دانم.

خوب به هر حال، مهندسين و كارگراني كه در ايران هستند، در انتخاب كار هم هرجا مي‌توانند انتخاب كنند، خوب‌هايش را انتخاب كنند.

بحثي كه امشب مي‌خواهم به عنوان معلم قرآن بگويم، اين است كه علي جان پيغمبر است. ما خيلي به هم مي‌گوييم: جونم! اما در اين جونم‌ها خيلي شوخي است. كسي كه راست مي‌گويد جونم، مادر است. مادر اگر به بچه‌اش جونم مي‌گويد، راست است. چون اگر بچه‌اش در آب بيفتد، اگر مادر لباس پوشيده باشد، و آب هم يخ باشد و شنا هم بلد نباشد در آب مي‌پرد، بچه‌اش را نجات مي‌دهد. و الا جونمي كه عروس و دامادها به هم مي‌گويند، خوب همه راست نيست. شكل عروس برگردد و پول داماد كم شود، پيشنهاد طلاق. يك جونم داريم پرررنگ است، و آن جونم مادر به بچه‌اش است.

يك جونم هم در قرآن داريم. سال دهم هجري بود، پيغمبر(ص) (صلوات حضار) افرادي را نزد مسيحي‌هاي نجران براي دعوت فرستاد. آنها هم يك تيمي فرستادند كه پيغمبر كيست. موضوع بحث اين است: علي(ع) جان رسول الله است. صلي الله عليه و آله وسلم. (صلوات حضار) روي اين كلمه‌ي جان مي‌خواهيم صحبت كنيم.                 

2- رسول خدا صلوات الله عليه و علي عليه السلام، پدران امت اسلامي

من يك خرده فكر كردم كه يعني چه؟ يكي اينكه هردو پدر امت هستند، در منابع ديني داريم، «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» (بحارالانوار/ج16/ص95) من و علي پدر امت هستيم. يك چيزي هم براي شما بگويم و براي همه‌ي اينها كه زيارت اهل بيت مي‌روند. شما وارد حرم كه مي‌شوي، چه حرم پيغمبر، چه حرم امام رضا، چه حرم امام حسين، هر حرمي. وارد حرم كه مي‌شوي، قبل از آنكه شما بگويي: «السلام عليك» حضرت امير به شما سلام مي‌كند. قرآن مي‌گويد. آيه‌اش اين است كه مي‌گويد: «وَ إِذا» زماني كه، «جاءَكَ» آمد، «وَ إِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا» كساني كه ايمان دارند وقتي نزد تو مي‌آيند، «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا» وقتي مؤمنين نزد تو مي‌آيند، «فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» (انعام/54) پيغمبر تو بر اينها سلام كن. همينكه زوار مي‌آيد تو بر اينها سلام كن. نمي‌گويد: «وَ إِذا جاءَكَ و قالوا سلاما فَقُلْ سَلامٌ». يك آيه جاي ديگري داريم، «قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ» (هود/69) يك جاي قرآن مي‌گويد: «قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ» آنها سلام كردند، او هم جواب داد. اينجا «قالُوا سَلام» ندارد. مي‌گويد: پيغمبر همين كه كسي وارد مدينه شد، شما به او سلام كن. شما وارد حرم كه مي‌شوي، اميرالمؤمنين به شما سلام مي‌كند. وارد حرم امام رضا كه مي‌شويد، امام رضا به شما سلام مي‌كند. اين خيلي مهم است. مقام زوار! شما براي كسي صحن مي‌سازيد، كه پيغمبر به او سلام مي‌كند، اميرالمؤمنين به او سلام مي‌كند.

امام زين العابدين با كاروان ناشناس مي‌رفت كه خدمت به زوارها كند. بعد هم كه او را شناختند و عذرخواهي كردند گفت:من مخصوصاً با كارواني آمدم كه شناخته نشوم. كه خدمت كنم و من را نشناسند.

چند وقت پيش يك شهركي بازديد رفتيم. ديدم يك مسجد باعظمتي ساختند، روي آن نوشتند خير گمنام. تابلويش خير گمنام… افرادي هستند ميلياردي كمك مي‌كنند و افرادي هستند پانصد يك توماني و هزار تومان كمك مي‌كنند، ثواب كدام بيشتر است؟ حديث داريم خدا نگاه نمي‌كند چه كسي يك ميليارد داد و چه كسي يك تومان داد؟ حساب مي‌كند اين پولي كه داد، نسبت اين پول به سرمايه‌اش چقدر است؟ ممكن است كسي پنج ميليارد داشته باشد. يك ميليارد بدهد. او يك پنجم بدهد.ممكن است كسي، پنج تومان داشته باشد،يك تومان بدهد، او هم يك پنجم بدهد. يعني مثل خانه‌ي كوچك شش دانگ است، خانه‌ي بزرگ هم شش دانگ است. مثل زاويه‌ي قائمه، چه مثلثش كوچك باشد، چه بزرگ.

اگر كسي صد ميليارد تومان دارد، ده ميليارد تومان داد يك دهم مالش را داده است. اگر كسي ده هزار تومان دارد، هزار تومان داد او هم يك دهم مالش را داده است. حديث داريم خدا به مبلغ نگاه نمي‌كند. خدا به نسبت نگاه مي‌كند، يعني نسبت اين پولي كه داد، با آن چه دارد، چقدر است.

ما نمي‌دانيم، گاهي يك برگ زرد در حوض مي‌افتد، كشتي پنجاه مورچه مي‌شود. برگ زرد چيزي نيست ولي وقتي خدا بخواهد، با شن طبس طرح آمريكا را خنثي مي‌كند. با تار عنكبوت پيغمبرش را حفظ مي‌كند.

بعضي ممكن است بگويند: آقا در ايران اين همه گرسنه است، چرا شما رفتيد عراق، عتبات را بازسازي مي‌كنيد؟ هرچيزي سر جايش، به پيغمبر بود ظاهراً، حالا شك كردم پيغمبر بود يا امام صادق، حالا يا پيغمبر يا ائمه. گفتند: آقا اين پرده‌ي كعبه قيمتي است، بفروشيم به فقرا بدهيم. فرمود: كعبه بايد پرده داشته باشد. آدم كسي را كه دوست دارد، حساب نمي‌كند.شما پهلوي عروس نشستيد، وقتي پهلوي عروس نشستيد و پول سرش مي‌ريزيد، حساب نمي‌كني اين پول چطور شد؟ عروس است. وقتي يك شخصيتي را مثلاً مي‌خواهيد مهمان كني، اصلاً جلوي پايش قالي مي‌اندازيد. حساب نمي‌كنيد ممكن است ماشين روي قالي برود، گلي شود.

3- علي عليه السلام، جان رسول خدا صلوات الله عليه

علي جان پيغمبر است. هردو پدر هستند. جان پيغمبر است. اميرالمؤمنين جاي پيغمبر خوابيد. جانش است. هردو 63 سال عمر كردند. هم پيغمبر، هم اميرالمؤمنين. همين كه فاطمه بنت اسد، مادر اميرالمؤمنين از دنيا رفت، پيامبر فرمود: يا علي! او تنها مادر تو نيست، مادر من هم هست. اينها همه يعني اينكه جان همديگرند. هردو پدر هستند، هردو 63 سال هستند. مادر اميرالمؤمنين را پيغمبر فرمود مادر من هم هست. علي و پيغمبر خانه و در هستند. «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا» (وسايل‌الشيعه/ج27/ص34) پيغمبر شهر علم است، علي در. در هم جزء خانه است. خانه بي‌در كه خانه نيست. جان من است.

«حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن‏» (بحارالانوار/ج43/ص261) پيغمبر فرمود: من از حسين هستم، حسين از من است.حسين از علي است. پس پيغمبر هم از علي است. اين حديث را شيعه و سني نقل كردند. «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن‏» من از حسين هستم، حسين از كيست؟ حسين از علي است. پس من از علي هستم و علي هم از من است.

4- درود بر اهل بيت عليهم السلام، در صلوات بر پيامبر

صلوات بدون علي صلوات ابتر است. (صلوات حضار) من تقاضا مي‌كنم عزيزاني كه اهل سنت هستند، اين تكه را زيادي گوش بدهند. من تصميم گرفتم يك تحقيق نسبتاً عميق كنم. تمام كتاب‌هاي اهل سنت را ديدم. شش كتاب درجه يك را ديدم. كه وقتي اين آيه نازل شد «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» (احزاب/56) پرسيدند: يا رسول الله! «كيف نُصّلي» (صلوات حضار)گفتند: چطور صلوات بفرستيم؟ فرمود بگوييد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»… و اگر كسي آل را نگويد، صلواتش ابتر است. ناقص است.

صحيح بخاري، صحيح مسلم، سنن ابن ماجه، ترمذي، همه‌ي شش كتاب را ديدم، همه به اتفاق گفتند: از پيغمبر پرسيدند «كيف نصلي» چطور صلوات بفرستيم. فرمود: اينطور بگوييد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». حتي اين صلوات‌هايي كه در مجالس قاري خواندند، من سندش را پيدا نكردم كه مي‌گويند: «اللَّهُمَّ صَلِّ و سَلِّم وَ زِدْ وَ بَارِك عَلَي رَسُولِ الله» … حرف خوبي است. «و آله الاطهار»… غلط نيست. اما منبعش را من پيدا نكردم. اگر كسي منبعش را دارد به من بگويد. آن مقداري كه گفتند، شيعه و سني مي‌گويند: اينطور بگوييد. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». و اگر كسي «آلِ مُحَمَّدٍ» را نگويد، صلوات ابتر مي‌گويند. يعني صلوات ناقص.

خدا آيت الله احمدي ميانه‌اي را رحمت كند. يك حديث براي من گفت از كس ديگري نشنيدم. ايشان يك محققي بود كه در مصر رفتند دكان انتشارات گفتند: سه تا از مهمترين كتاب‌ها را بدهيد، كتاب آقاي احمدي ميانه‌اي را، و از علما و جامعه مدرسين بود. كتابي به نام «مكاتيب الرسول» دارد. كتاب‌هاي زيادي دارد. ايشان به من مي‌گفت: يك روز اميرالمؤمنين، همين كه گنبدش را مي‌بينيد، كار كرده بود، پيشاني‌اش عرق داشت. پيغمبر يك نگاهي به پيشاني حضرت امير كرد، دستش را به پيشاني اميرالمؤمنين كشيد و عرق اميرالمؤمنين را گرفت، به خودش ماليد. فرمود: من مي‌خواهم متبرك شوم به عرق پيشاني اميرالمؤمنين.

5- مباهله، آخرين راه دعوت و اثبات حقانيت

سال دهم هجري بود، پيغمبر گروهي را براي تبليغ فرستاد. براي مسيحي‌هاي نجران، آنها هم يك هيأتي را فرستادند. راه دعوت چند چيز است.

1- حكمت و استدلال. 2- موعظه، 3- گفتگو و جدال 4- معجزه. آخر خط هم اين است كه به همديگر نفرين كنند. من نفرين به تو مي‌كنم، تو هم به من نفرين مي‌كني. هر نفريني گيرا شد، او بر حق است و آنهايي كه هلاك شدند باطل هستند. آيه نازل شد، «فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» (آل‌عمران/61) «حاجَّ» يعني مُحاجّه كرد، يعني چانه زد. كساني كه با اينكه حق را مي‌فهمند، كساني كه مي‌دانند و بعد از دانستن باز هم چانه مي‌زنند، «فَقُلْ تَعالَوْا» به اينها بگو: بيايند، «نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ» يا بچه‌هايمان را دعوت مي‌كنيم. شماهم بچه‌هايتان را دعوت كنيد. «وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ» ما زن هايمان را دعوت مي‌كنيم، شما هم زن‌هايتان را دعوت كنيد. ما جانمان را دعوت مي‌كنيم، شما هم جانتان را دعوت كنيد. بعد به همديگر نفرين مي‌كنيم. تقاضاي لعنت مي‌كنيم. مي‌گوييم: لعنت خدا بر درغگو. هر نفريني مستجاب شد، پيداست نفرين كننده راهش حق است، نفرين شده راهش باطل است. اين ماجرا در دو كيلومتري مسجدالنبي واقع شده است كه الآن هم مسجد الاجابه است. قبلاً بيرون شهر بود، حالا داخل شهر مدينه هست. اينها گفتند: اجازه بدهيد ما بررسي كنيم. تماس گرفتند، با رئيسشان كه پيشنهاد نفرين شده است. رئيسشان گفت: نگاه كنيد، اگر با دنگ و فنگ آمدند، پيداست پوك هستند. اگر چند نفري آمدند، مواظب باشيد نفرين نكنند. اينها فردا ديدند پيغمبر آمد و علي بن ابي طالب و زهرا و حسن و حسين، پنج نفر هستند. گفت: نفرين نكنيد، آتش مي‌گيريد.

آنوقت جالب اين است كه فخر رازي از علماي درجه يك اهل سنت. مي‌گويد: پيغمبر فرمود: من دعا مي‌كنم شما آمين بگوييد. خيلي مهم است. مي‌فهميد يعني چه؟ من دعا مي‌كنم شما آمين بگوييد، يعني دعاي پيغمبر وابسته به آمين علي بن ابي طالب است، مي‌گويد: من كه دعا مي‌كنم شما آمين بگوييد. مي‌بينيم دعاي پيغمبر وابسته به آمين زهرا است. وابسته به آمين امام حسن است. مسأله چيه؟ اشرف مخلوقات پيغمبر اسلام است. تازه مي‌گويد: من دعا مي‌كنم، با آمين شما دعا مستجاب مي‌شود. چه مقامي علي و زهرا دارد. چه مقامي حسن و حسين دارد. اين مسأله خيلي مهم است. آنوقت اين آمين مي‌دانيد يعني چه؟ اين آمين، اگر زهرا و علي آمين مي‌گفتند، و اين نفرين مستجاب مي‌شد، مسيحي‌ها هلاك مي‌شدند و مسيحي‌ها هم كه هلاك شدند، معلوم مي‌شود اعتقاد است كه عيسي بنده خداست و خدا نيست. يعني عقيده‌ي تثليث فرو مي‌ريخت.

آيا وقتي پيغمبر مي‌گويد: من دعا مي‌كنم آمين بگوييد. پيش خودش مي‌گويد يا نه؟ قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى،‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى‏» (نجم/3 و4) هرچه لب پيغمبر تكان مي‌خورد، وحي است. پيداست خدا به پيغمبر گفته: پيغمبر به اينها بگو، آمين بگو. آمين اين نيست كه ما دو نفري با هم صحبت كنيم، مي‌گويد: من دعا مي‌كنم شما آمين بگوييد. يكبار ديگر تكرار مي‌كنم. به گفته‌ي علماي اهل سنت پيغمبر به علي، اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا و حسن و حسين (صلوات الله عليهم) فرمود: من دعا مي‌كنم، شما آمين بگوييد. اينكه مي‌گويد: آمين بگوييد قرآن مي‌گويد، پيغمبر هرچه مي‌گويد وحي است. يعني از طرف خدا مأمور شد كه به اينها بگويد: آمين بگوييد. بعد هم در آيه داريم كه ما جانمان را مي‌آوريم. پيغمبر چه كسي را آورد؟ علي را آورد. معلوم مي‌شود علي جان پيغمبر است. خيلي مهم است. تمام كمالاتي كه پيغمبر دارد، حالا پيغمبر چه كسي است؟

براي اينكه پيغمبر را بشناسيد يك جمله بگويم. خداوند براي كل مشرق‌ها و مغرب‌ها يك «رَب» آورده است. مي‌گويد: «بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِب‏» (معارج/40) خداي مشرق‌ها، چون هرلحظه يكجا مشرق است و يكجا مغرب. هر دقيقه‌اي يكجا مشرق است و يكجا مغرب. خداي مشرق‌ها و مغرب‌ها، «رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ» (الرحمن/17) به تمام مشرق و مغرب يك رب خرج كرده است. اما به شخص پيغمبر كه مي‌رسد، 240 بار مي‌گويد: «رَبِّك» يعني تمام هستي، «رَبُّ كُلِّ شَيْ‏ء» (انعام/164) چند تا در قرآن است؟ سه چهار مورد. «رَبُّكُم»، «رَبُهُم»، خداوند براي هرچه «رَبّ» به كار برده، تعداد اندكي، اما به شخص پيغمبر كه مي‌رسد بيش از 240 بار مي‌گويد: «رَبُّك» يعني اين كلمه 240 بار در قرآن است. يعني من پروردگار شخص تو هستم. و بعد مي‌گويد: علي جان من است. خيلي مهم است.

آمين زهرا چه مي‌كند؟ آمين زهرا يعني زن مي‌تواند به جايي برسد كه كل هستي، عصاره‌اش بشر است، چون «خَلَقَ لَكُم‏» (بقره/29)، «سَخَّرَ لَكُم‏» (ابراهيم/32)، «مَتاعاً لَكُمْ» (مائده/96)، ابر و باد و مه و خورشيد، هستي براي بشر است.گل سرسبد بشر انبيا هستند، گل انبياء پيغمبر اسلام است، تازه پيغمبر به زهرا مي‌گويد: تو بايد آمين بگويي. مقام زن به كجا مي‌رسد؟ در چه زماني؟زماني كه زن را… همين الآن هم در غرب دخترهاي خوشگل را مي‌برند براي هواپيمايي و فرودگاه. الآن هم زن ذليل است در غرب. اسلام به زن عزت داد. اينكه به خانم‌ها مي‌گويد: حجاب داشته باشيد، يعني خانم تو ارزش داري، چرا خودت را حراج كردي؟ كسي حق دارد به سر و صورت تو نگاه كند كه خرج تو را بدهد. مهريه بدهد، خرج بدهد، خانه، ماشين، تلفن، مسكن، آب، گاز، برق. اگر همه زندگي تو را تأمين كرد حق دارد به تو نگاه كند. تو سينه‌ات را باز كردي و در خيابان آمدي، كه چه؟ يعني حراج است، يعني مفت مفت ببينيد. زن‌ها متوجه نيستند! زن و دخترهاي سوپر دولوكس خودشان را حراج مي‌كنند. اسلام مي‌گويد: خودت را حراج نكن. مفت نيستي. چرا خودت را حراج كردي؟ تو ارزش داري. زن ارزشي دارد كه دعاي پيغمبر وصل به آمين زهرا است.

در اينجا نكاتي هست كه خدمت شما عرض مي‌كنم، يك صلوات بفرستيد. (صلوات حضار)

عرض كنم كه روز مباهله چه وقت است؟ شش روز به محرم، 24 ذي الحجه، يا بيست و پنجم. دعوت به مباهله مخصوص نصاري هم نبوده، بلكه پيغمبر در مورد يهودي‌ها هم دعوت به مباهله كرد. مؤمنين هم مي‌توانند به هم مباهله كنند. وقتي چانه مي‌زنند مي‌گويند: آقا اخرين خط اين است كه نفرين كنيم. خدايا اگر حق من است، حقم را چنين كن. منتها زود وارد مباهله نشوند.

6- حضرت زهرا سلام الله عليها، تنها زن حاضر در مباهله

يك اشكالي كردند مي‌گويند: «نِساءَنا» زن‌هايمان را بياوريم. پيغمبر در مباهله چه كسي را فقط آورد؟ شما بگوييد. حضرت زهرا را آورد. يكي بود. پس چرا مي‌گويد: «نِساءَنا»؟ اين موارد ديگر هم هست كه يكي بوده ولي خدا جمع مي‌گويد. مثلاً يك نفر گفت: خدا فقير است. آنوقت قرآن نمي‌گويد: «قالَ» مي‌گويد: «قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقير» (آل‌عمران/181). موارد متعددي داريم كه گاهي به خاطر احترام، يا به خاطر عظمت، يا به خاطر دليلي مثلاً يكي را جمع مي‌گويد. قصه‌ي مباهله براي شيعه است. ابدا! ماجراي مباهله را 51 نفر از صحابه نقل كردند. از اهل سنت، فخر رازي، تفسير كبير، تفسير آلوسي، تفسير مراغي، مستدرك حاكم، كامل ابن اثير، مسند امام احمد حنبل، روح البيان، المنار، ابن كثير، و 60 نفر از بزرگان را احقاق الحق آورده كه اين ماجراي مباهله را نقل كردند. اصلاً مباهله شيعه و سني ندارد.

انسان وقتي ايمان به هدفش داشته باشد، حاضر است خودش را و بستگانش را در معرض خطر بياندازد. خانم‌هايي كه در ايران شوهرهايشان در نجف دارند صحن حضرت زهرا را مي‌سازند، كسي كه معتقد است مي‌گويد: شوهرم را هم وقف كردم. البته دور از شوهر، بچه‌ها گاهي شيطاني مي‌كنند. درسشان، بهداشت‌شان، اخلاقشان، همه رقم مشكلي دارند وقتي انسان سفر مي‌كند. به خصوص آنهايي كه كثير السفر هستند. من خودم هفته‌اي دو استان تقريباً مي‌روم و سالي صد سفر را دارم. يكبار به خانمم گفتم: حاج خانم من شوهر تو هستم. قرآن بردار من را از زير قرآن رد كن. گفت: اين براي آدمي است كه سالي يكبار برود. من بايد يك قرآن در سيني بگذارم و در خيابان بايستم. تو دائم مي‌آيي و مي‌روي. حالا كساني كه سي روز، چهل روز اينجا مي‌آيند، بعد برمي‌گردند و دوباره مي‌آيند، اين قصه‌ي مباهله به ما مي‌گويد: كسي كه يك چيزي را دوست دارد، جانش را هم فدا مي‌كند. 

از خطر هم نمي‌شود فرار كرد. ما داشتيم در خوزستان همين كه جنگ شد، يكي از اين خوزستاني‌ها، خيلي از خوزستاني‌ها ايثار كردند، فداكاري كردند، شهيد دادند و انصافاً خيلي روسفيد هستند، اما حالا يكي از آنها يك خرده خوش گذران بود و گفت: من حوصله‌ي جنگ ندارم. ماشين گرفت تمام اثاثيه‌اش را بار زد، گفت: من تهران مي‌روم. از منطقه‌ي خوزستان كه آمد يك موشك روي بارهايش افتاد و خودش و بارهايش سوختند. از قضا و قدر نمي‌شود فرار كرد.

يكي از وزرا بعد از جمهوري اسلامي، به من مي‌گفت كه… من يك بار خيلي خسته شده بودم، ديگر داشتم منفجر مي‌شدم از خستگي. اول انقلاب كار هم سنگين، گفتم: آقا من اگر اينطور باشد دارم سكته مي‌كنم. يك 24 ساعت كسي با من تماس نگيرد، من يك خرده به خودم برسم، دارم داغون مي‌شوم. هركس تلفن كرد بگوييد: 24 ساعت ديگر. رئيس دفتر اين آقاي وزير، حالا بگويم وزير چه كسي است، همه مي‌شناسند. رئيس دفتر گفت: آقا يك نفر مي‌گويد: من از بندرعباس بوشهر، 24 ساعت است آمدم، 24 ساعت مي‌روم، يك دقيقه بيشتر وقت ندارم. يك دقيقه بيشتر حرف ندارم به وزير بزنم، اگر بيش از يك دقيقه بود من را بيرون كن. و اجازه نداد به خاطر يك دقيقه من 24 بروم مسافرخانه بگيرم در تهران شلوغ و گراني. اين رئيس دفتر مي‌گفت: دلم سوخت و به وزير گفتيم ايشان گفته يك دقيقه، بيشتر حرف زدم بيرونم كن. حالا يك دقيقه ايشان بيايد و برود و بعد شما استراحت مطلق. مي‌گفت: آمد گفت: آقا من يك حرفي مي‌خواهم بزنم مي‌ترسم، گفتم: نترس. گفت: ببين مي‌ترسم. گفتم: يك دقيقه‌ات تمام شد. زود بگو برو! گفت: نترسم! گفتم نه. گفت: به قدري از تو وزير بدم مي‌آيد كه مي‌خواهم با چاقو تكه تكه‌ات كنم. خداحافظ! مي‌گفت: اين را گفت و رفت و ديگر خواب از سر ما پريد. ما تصميم گرفته بوديم يك 24 ساعت استراحت مطلق كنيم، مي‌گفت: بدترين زجر را آن روز كشيدم كه مي‌خواستم خوش ترين حالت را داشته باشم…

اينطور نيست كه حالا مثلاً شوهر شما دور است، يك وقت خداي نكرده مي‌رود مثلاً در شهر كار كند، يك حادثه‌ي ديگر پيش مي‌آيد. آدم نمي‌داند چه مي‌شود. ولي همين براي شما توفيقي است. حالا اميدواريم ستاد بازسازي لابد يك برنامه‌اي هم داريد. اينهايي كه چند ماهي مي‌آيند و مي‌روند، خانم‌هايشان هم يك سفر، برنامه داريد؟ خوب اگر داريد چه بهتر.

رضاشاه آمد بازديد از پادگان، دم آشپزخانه گفت: غذا چيه؟ سرباز گفت: قربان آبگوشت است. رفت در قابلمه را باز كرد ديد پلو است. گفت: پسر اينكه پلو است! گفت: قربان چه بهتر! (خنده حضار)

حالا اگر برنامه داريد كه قربان چه بهتر! اگر نداريد اين برنامه خوب است، يعني يك ده، پانزده سفر كه مي‌آيند و مي‌روند بالاخره زن‌ها هم حق دارند و سهم دارند.

7- امام حسن و امام حسين عليهماالسلام، فرزندان رسول خدا صلوات الله عليه

يك مسأله ديگر اينكه مي‌گويند: امام حسن و امام حسين اينها پسران پيغمبر نيستند. پسران علي هستند. قرآن مي‌گويد: «و ابناءَنا» پيغمبر فرمود: مي‌گوييم بچه‌هايمان بيايند. به چه كسي گفت: «ابناءنا»؟ به حسن و حسين. پيداست كه اولاد دختري هم اولاد انسان است. نوه‌ي دختري هم اولاد است. اين در مقابل اينكه هي مي‌خواهند امام حسن و امام حسين را از پيغمبر جدا كنند، مي‌گويند: اينها اولاد علي هستند، اولاد پيغمبر نيستند. قرآن مي‌گويد: «ابناءنا» ابناء اِبن است، پسر من است. آخر در مقابل قرآن كه نبايد اجتهاد كرد. بچه‌ي دختري هم بچه‌ي انسان است، اولاد علي هم اولاد پيغمبر است. مرد متعدد بود، اما زن يكي بيشتر نبود، حضرت زهرا. پيداست در آن تاريخ زني ديگر مشابه نبود. و روايت داريم امام صادق فرمود: اگر خداوند علي را خلق نمي‌كرد همسري براي زهرا يافت نمي‌شد.

استدلال را بايد با استدلال جواب داد اما مجادله و لجاجت را بايد سركوب كرد. «لعنة الله علي…» ما اهل لعنت نيستيم، اما وقتي استدلال مي‌آوريم و نمي‌پذيرد، كسي كه منطق را قبول نمي‌كند، استدلال را قبول نمي‌كند، معجزه را قبول نمي‌كند، با او مي‌شود مباهله كرد. از اين معلوم مي‌شود اهل بيت پيغمبر مستجاب الدعوه هستند. از اين معلوم مي‌شود، در دعا بچه‌هايمان را هم با خودمان ببريم. بچه‌ها را شريك كنيم. مي‌خواهيم روضه بخوانيم، محرم پيرمردها كنار بروند، بگويند: جوان‌ها اين پول را بگيريد، عزاداري را امسال شما مديريت كنيد. ريش سفيدها عزاداري را به نسل نو بسپارند. مي‌خواهيد افطاري بدهيد بگوييد: آقا اين پول را بگير، هم شاگردهايت را دعوت كن و امسال تو افطاري بده. اينكه مي‌گويم حديث داريم. حديث داريم مي‌خواهي به فقير پول بدهي، خودت نده، به بچه‌ات بده و بگو: تو به فقير بده. يعني اين انفاق را به يك نسل ديگر هم منتقل كن.

اميرالمؤمنين كه بود؟ مگر ما مي‌توانيم او را بشناسيم. رو به گنبد اميرالمؤمنين نشستيد. يكبار ديگر سلام كنيد. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه» هركس مي‌خواهد بداند علي كه بود، ما هشتاد، نود سال كه عمر مي‌كنيم، يك دقيقه نمي‌توانيم مثل علي باشيم. نه مثل علي، يك دقيقه شب را اگر حساب كنيم، بعضي شب‌ها چهارده ساعت، و بعضي شب‌ها هشت ساعت است، مثلاً اگر ميانگين حساب كنيم مثلاً دوازده ساعت، دوازده تا شصت دقيقه. ده تا شصت دقيقه ششصد تا، هفتصد و بيست دقيقه. ما هشتاد سالمان به يك هفتصد و بيستم يك شب علي بن ابي طالب نمي‌رسد. كيست كه دستش را بالا كند و بگويد: من در عمرم يك ركعت نماز با توجه خواندم. حضرت علي شب‌ها هزار ركعت نماز با توجه مي‌خواند. يعني هشتاد سال ما به يك دقيقه عمر اميرالمؤمنين نمي‌رسد. هزار ركعت نماز با توجه يك شب. ما كل عمرمان يك ركعت نماز با توجه نداريم. خسته نمي‌شد، نه! مگر مي‌شود؟ بله. ماهي صبح تا شام شنا مي‌كند، خسته نمي‌شود. ما خسته مي‌شويم، چون ما سنخيت با آب نداريم. ماهي هم سنخ با آب است.

واقعاً تير از پاي علي مي‌كشيدند، اميرالمؤمنين متوجه نمي‌شد، شما آخوندها راست مي‌گوييد يا دروغ؟ راست مي‌گوييم… آخر چطور، تير از پايش مي‌كشيدند و متوجه نمي‌شد؟ نه! چطوري؟ فوتبالي را نديديد؟ فوتباليست‌ها، گاهي مي‌‌افتند استخوان پايشان مي‌شكند، متوجه نمي‌شوند. يعني چنان عاشق گل زدن هستند، كه گاهي استخوانشان مي‌شكند متوجه نمي‌شوند. چطور عشق به گل استخوان را مي‌شكند ولي آدم متوجه نيست، ولي عشق به خدا… مگر زن‌هاي مصر يوسف را نديدند، دستشان را بريدندف متوجه نشدند. چيه؟ كيه؟ اشكش، خطبه‌اش، زيارتش…

روايت داريم هر روز خداوند هفتاد هزار فرشته را مي‌فرستد اول دور بيت المأمور طواف مي‌كنند، دور كعبه، سلام بر پيغمبر مي‌دهند، نجف مي‌آيند سلام به اميرالمؤمنين، بعد سلام به امام حسين و برمي‌گردند. اين هفتاد هزار تا سهمشان يك نوبت بيشتر نيست. يعني هر فرشته‌اي يكبار سهم زيارت دارد. و ما چقدر سهم زيارت داريم. فرشته‌هاي مقرب در عمرشان يكبار سهميه دارند. حديث داريم آن فرشته‌اي كه آمد و رفت، ديگر نمي‌آيد، هفتاد هزار تا… خدا چه توفيقي به ما داده است.

خوب به هر حال امشب يك خرده از آيه‌ي مباهله گفتيم كه علي جان پيغمبر است. يك دعا مي‌كنم آمين بگوييد. خدايا امنيت كامل را بر همه‌ي بلاد اسلامي، از جمله عراق چنان امنيتي حاصل كن كه تمام علاقه‌مندان با عشق و معرفت و امنيت كامل به زيارت اهل بيت نائل شوند.

خدايا كساني كه ما را با اميرالمؤمنين و اهل بيت آشنا كردند و زير خاك هستند، علما، مراجع، نياكان، تمام كساني كه واسطه‌ي معرفت ما بودند بين ما و اميرالمؤمنين، همه را الساعه با اميرالمؤمنين محشور بفرما. به آبروي اميرالمؤمنين، به اشكش، به اخلاصش، به خونش، به تقوايش، به بصيرتش، نسل ما را تا آخر تاريخ از ياران مخلص اميرالمؤمنين و حضرت مهدي قرار بده. به آبروي اميرالمؤمنين قلب فرزندش حضرت مهدي را از الآن تا ابد قلبش را از ما شاد و ما را براي امام زمان، دعاي بزرگي است رويم نمي‌شود بگويم. ولي پاي تلويزيون كساني هستند كه ممكن است آمين آنها، مفيد باشد. خدايا همينطور كه اميرالمؤمنين نسبت به پيغمبر وفادار بود، ما را نسبت به امام زمان وفادار و فداكار قرار بده. كساني كه اين صحن را مي‌سازند، تمام كساني كه در طول تاريخ دست به كار خيري زدند و مردم از كار خير آنها استفاده كردند، زحماتشان را ذخيره و اينها هم كه الآن زحمت مي‌كشند، زحماتشان را ذخيره‌ي قيامت قرار بده.

به شما بشارت مي‌دهم، شما كه براي اميرالمؤمنين خانه مي‌سازيد، اميرالمؤمنين شما را در قيامت بي‌خانه نخواهد گذاشت. شما خانه ساختيد، چون او بنده‌ي خداست. خدا مي‌گويد: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» (محمد/7) ياري كرديد، ياري مي‌كنم. «زاغُوا أَزاغ‏» (صف/5)، «عُدْتُمْ عُدْنا» (اسراء/8) بده و بستان است، كسي كه براي اميرالمؤمنين خانه مي‌سازد، اميرالمؤمنين ايشان را بي‌خانه نخواهد گذاشت.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

 

«سؤالات مسابقه»

1- آیه 61 سوره آل عمران درباره كدام واقعه تاریخی است؟
1) ماجرای غدیر
2) ماجرای مباهله
3) ماجرای فدك
2- بر اساس روایات، چه كسی پدر امت اسلامی محسوب می‌شود؟
1) رسول خدا صلوات الله علیه
2) امام علی علیه السلام
3) هر دو مورد
3- آیه 54 سوره انعام به چه امری سفارش می‌كند؟
1) سلام مؤمنان به رسول خدا
2) سلام رسول خدا به مؤمنان
3) سلام مؤمنان به یكدیگر
4- در ماجرای مباهله، كدام زنان حضور داشتند؟
1) همسران رسول خدا
2) حضرت زهرا سلام الله علیها
3) حضرت خدیجه سلام الله علیها
5- در ماجرای مباهله، چه كسی به عنوان جان پیامبر حاضر شد؟
1) امام علی علیه السلام
2) امام حسن علیه السلام
3) امام حسین علیه السلام

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3469

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.