توحید، دلائل – 2

موضوع: توحید، دلائل – 2
تاریخ: 12/05/58

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله على سیدنا و نبینا محمد و عل اهل بیته ولعنه الله على اعدائهم اجمعین.

در این نشست با دوستان مى‏خواهیم بحثى راجع به خداشناسى داشته باشیم.
گاهى در کوپه قطار نشسته‌‏ایم، در تاکسى نشسته‏‌ایم، در برخوردها، گاهى در ماشین خط، در مزرعه‌‏اى، شهرى، راهى، صحبت خدا مى‏شود، آدم مى‏خواهد صحبت کند، گاهى اشکالات خیلى جزئى است مى‏خواهد جواب بدهد، جواب هایش را هم کم و بیش یامى خوانیم یا شنیده‌‏ایم و یا خوانده‌‏ایم اما آماده نیستیم، اگر فرم گوش دادن فرم کلاسیک باشد زود ما آماده مى‏شویم، سى ساعت شما مى‏روید تعلیم رانندگى و راننده مى‏شوید، اما هزار ساعت در ماشین بنشینید تا به قصد تعلیم نباشید، راننده نمى‏شوید، چون آن سى ساعت فرم گوش دادنتان با آن هزار ساعت فرق مى‏کند. چند ساعت نگاه به نانوا بکنى، چند ساعت نگاه کنى نانوایى را بلد مى‏شوید اما یک عمرى نان بخرید و بخورید و به قصد یاد گرفتن نگاه نکنید، نانوایى را بلد نمى‏شوید.
1- خداشناسی
همه خدا را قبول داریم، در کتابها درباره خداشناسى خوانده‌‏ایم اما آیا مى‏توانیم با یک دوستى، با یک برادرى هم سن خودمان دو، سه دقیقه صحبت کنیم. حالا، امروز بحث ما درباره خداشناسى است، درباره خداشناسى مسئله‌‏اى که مطرح است این است، ما مى‏گوییم انسان به هنگام برخورد با پدیده‌‏ها به سراغ سرچشمه مى‏رود، یک مسئله‏اى است خیلى طبیعى، اینطور هم نیست چون تلقین کرده‌‏اند بخاطر تلقین باشد. یک مثالى بزنم، نوزاد الان به دنیا مى‌‏آید، فرض کنید، قنداق مى‏کنند و مى‏دهند دست بابا، دست شما، این نوزاد الان به دنیا آمده چشم‌هایش هم است، مى‏گیردش اینرا و یک فوت مى‏کنید، منتهی دو رقم فوت مى‏شود کرد یک فوت محکم بکنى که مسئله فیزیک و فشار هوا مطرح بشود و این بى اراده چشمش باز بشود آن فوت را ما نمى‏گوییم، اما یک فوت یواش این بچه قنداق شده را مى‏‌دهند به شما، شما یک فوت یواش مى‏کنید، یک فوت یواش که کردى، چشمش را باز مى‏کند. چى مى‏خواهد بگوید؟ این نوزاد انسان است، به هنگام برخورد با یک پدیده، برخورد با فوت، چشمش را باز مى‏کند، ببیند سرچشمه این فوت، چطور شد که پشت چشمش خنک شد. همین که انسان دنبال علت مى‏رود، حس کنجکاوى. تعبیرات زیادى است.
2- حس علت‌جویی
لغات مترادفى است که حقیقتش یکى است. کنجکاوى، حس کنجکاوى مى‏گویند، حس علت جویى مى‏گویند، علت یابى مى‏گویند، خدا خواهى، خدا یابى، خدا جویى، عبارتهاى مختلفى است ولى حقیقتش همین است که انسان به هنگام برخورد با پدیده، سرچشمه‏‌اش را مى‏خواهد ببیند چیست. یک بچه کوچولو همینکه ببیند آب دارد مى‏رود توى جوب مى‏گوید بابا این آب از کجاست؟ از کجا مى‏آید؟ و به کجا مى‏رود؟ منتهی این سرچشمه را انسان یا مى‏گوید سرچشمه خداست و یا مى‏گوید سرچشمه طبیعت است.
3- خدا یا طبیعت؟
شعار بحث امروز ما این است خدا یا طبیعت. البته هردو، طبیعت را قبول داریم زیر نظر خدا. اینطور نیست که حالا که خدا را قبول کردیم طبیعت را قبول نکنیم. یک مثال بزنم، بچه وقتى به دنیا مى‏آید، حس مکیدن بلد است، مکیدن بلد است منتهی چى مى‏مکد؟ یا پستان مى‏مکد و یا پستانک مى‏مکد. کوچولو وقتى گرسنه‌‏اش مى‏شود، برمى دارد یک چیزى را مى‏جود منتهی چى بجود، آیا نان بجود یا خاک مى‏جود، بنابراین توجه به سرچشمه مسئله‏اى است که در همه هست منتهی سرچشمه چى است، خدا یا طبیعت. مکیدن در بچه هست منتها پستان یا گولزنک.
ما درباره سرچشمه خودمان با دوستان صحبت کنیم. دوستان ما انسان، این انسان از پدیده هاست یعنى من و شما قبلاً نبودیم و حالا هستیم، مى‏خواهیم ببینیم سرچشمه ما چى است. این انسان سرچشمه‌‏اش یک تک سلول، اسپرم، نطفه، هر چى مى‏خواهید اسمش را بگویید، این اسپرم، این تک سلول، این نطفه، آن هم پدیده‌‏اى است که نبوده است، سرچشمه‌‏اى دارد، سرچشمه آن چى است؟ غذاست، غذا هم پدیده‏‌اى است این نان و گندم و میوه و برنج و سیب زمینى و پیاز و روغن و فلان، اینها هم پدیده‌‏اند قبلاً نبوده‏اند، سرچشمه غذا چى است؟ سرچشمه غذا طبیعت است. طبیعت چیست؟ طبیعت را قدیمى‌‏ها مى‏گفتند چهارتاست، آب، باد، خاک، آتش، امروز مى‏گویند عناصر طبیعى بیش از صدتا ست،صد و چندتا ما صد و چند نقطه مى‏گذاریم بجاى صد و چند عنصر، تقریباً، خوب این راهى است یک نفر مى‏رود ما که خدا پرست هستیم قبول مى‏کنیم. یعنى کسى را که درباره خدا حرف دارد، مى‏گوید ما از اسپرم هستیم، مى‏گوید ما از نطفه هستیم آن از غذاست و غذا از طبیعت آن را هم مى‏گوییم درست مى‏گویى، درست مى‏گویید، تا اینجا راهى را که مى‏رود قبول مى‏کنیم منتهی سوال داریم. حالا اینجا یک قصه‏اى یادم آمد، برایتان بگویم.
یک کسى رفت در چلوکبابى غذا خورد آمد و پول نداد، صاف از در رفت بیرون، این چلوکبابى گفت آقا بیا ببینم، آمد و گفت خوب پولش را بده. گفت درست مى‏گویى، گفت خوب بده. گفت درست مى‏گویى. هى گفت خوب غذا خورده‏‌اى پول بده. گفت درست مى‏گویى،گفت سر به سر من گذاشته‌‏اى، من را مسخره کرده‏اى، خوب پول بده. گفت درست مى‏گویى. یک نفر دیگه کنار این غذا مى‏خورد گفت خوب آقا چرا مردم آزارى مى‏کنى خوب پولش را به او بده. گفت تو هم درست مى‏گویى. یکى از دور گفت خوب آقا شاید ندارد. گفت تو هم درست مى‏گویى. ما هر کجا آقایان درست مى‏گویند، به آنها مى‏گوییم درست مى‏گویید.
مى‏گوید ما از نطفه هستیم، درست مى‏گویید. نطفه از غذاست، درست مى‏گویید. غذا از طبیعت است، آن را هم درست مى‏گویید. فقط بحث ما این است، داداش این طبیعت به خودى خود غذا مى‏شود و یا ترکیب مى‏شود و غذا مى‏شود، چى به ما مى‏گوید؟ ترکیب مى‏شود، یعنى نمک از همین طبیعت است اما دو چیز باید ترکیب شود تا نمک بشود. دو چیز باید ترکیب شود تا آب شود. چند چیز ترکیب شود تا سیب زمینى بشود. چند چیز ترکیب شود تا فولاد شود تا گندم شود، هر چیزى، پس باید این ذرات طبیعت ترکیب بشوند تا بشود مثلاً غذا. ترکیب است، ترکیب را هم درست مى‏گویید، آنوقت اینجا نوبت خدا پرست است، تا آنجا با هم بودیم.
4- شعور حسابگری در بیرون طبیعت است
ما مى‏گوییم دو رقم ترکیب داریم، یک ترکیب داریم حساب شده، یک ترکیب داریم بى حساب، این طبیعتى که ترکیب شده، غذا شده رو حساب ترکیب شده است و یا بى حساب؟ حتماً مذهب مى‏گوید رو حساب، یعنى این سیب زمینى رو حساب است ترکیبش، چند درصدش قند است، چند درصدش نشاسته است، هر چند درصدش رو حساب است. یک جورى که اگر یک خورده این حساب تغییر پیدا کند این سیب زمینى یک چیز دیگرى باید بشود. پس این ذرات ترکیب شده‌‏اند و ترکیبش روى حساب است، اینجا که شد آنوقت حالا نوبت من است که شعار بدهم، هر حسابگرى، هر حساب شده‌‏اى، یک حسابگرى مى‏خواهد. اگر حساب شده است، پس ما بى حساب شده را خط مى‏زنیم. اگر حساب شده است هر حساب شده‏‌اى باید یک حسابگرى داشته باشد. یا باید شعور حسابگرى در خود طبیعت باشد و یا باید بیرون طبیعت باشد و چون خود این ذرات فاقد شعور هستند و شعور ندارند، باید بیرون ذرات شعورى باشد.
اجازه مى‏خواهم یک مثال دیگه بزنم شما یک تسبیح را نگاه کنید، این تسبیح صد تا دانه هست، این دانه ‏هاى تسبیح را فرض کنید دانه‏‌هاى ماده، نگاه مى‏کنیم دانه‌‏ها جمع شده‌‏اند دور نخ، مثل اینکه این طبیعت اعضایش جمع شده‏‌اند در این برنج، در این گندم، در این سیب زمینى. یک نگاهى مى‏کنیم این جمع یا باید جمع حساب شده باشد و یا جمع بى حساب. نگاه مى‏کنیم جمع رو فرمول حساب شده است و یا بى حساب. مى‏‌شماریم دانه‌‏ها را یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت تا مى‏رسیم سى و سه، به سى و سه که مى‏رسیم، مى‏بینیم شکل دانه عوض مى‏شود باز یک، دو، سه، چهار، پنج، تا سى و سه باز مى‏بینیم شکل دانه عوض مى‏شود. یک، دو، سه، چهار، پنچ، شش تا سى و سه مى‏بینیم که شکل دانه عوض مى‏شود. مى‏بینیم دانه‏‌ها جمع شده‏‌اند اما جمع شدنشان روى حساب است. حالا که این دانه‏‌ها روى حساب و روى سى و سه تا جمع شده‌‏اند، یا باید خود دانه‌‏ها شعور داشته باشند یا اگر خود دانه‏‌ها شعور ندارند باید انسان با شعورى دانه‏‌هاى بى شعور را رو حساب باهم جمع کند.
5- در دستگاه آفرینش شعور هست
حالا چه مى‏خواهیم بگوییم؟ انسان به هنگام برخورد با پدیده به سراغ سرچشمه مى‏رود. سرچشمه خدا و یا طبیعت. طبیعت را قبول داریم ولى چون این طبیعت نظم دارد از نظم طبیعت پى مى‏بریم که یک باشعورى دنبالش باشد. یک قصه برایتان بگویم.
داشتم مى‏رفتم جایى، یک شخصى دوید و آمد پهلوى من، گفت: سلام علیکم. گفتم، علیکم السلام. آقا، گفتم بفرمایید، گفت مى‏شود شما خداشناسى را در یک دقیقه براى من بگویى؟ خداشناسى را یک دقیقه، خیلى خوب، گفتم جنابعالى ساعتت را ببین، خیلى خوب، گفتم شما وقتى در خیابان مى‏روى چه افرادى را می بینی، اینها دیوانه هستند و یا بى شعورند، چه افرادى را مى‏گویى باشعور هستند؟ از کجا مى‏فهمى فلانى بی شعور است و یا بى شعور نیست؟ اگر یک نفر را دیدى زلفش، کفشش، کلاهش، دگمه هاش، رانندگی اش، رفتار و کردارش را دیدى، رو نظم است، مى‏گویى در ایشان شعور هست اما اگر دیدى کارهاش نامیزان است، کلاهش را چپه گذاشته است، دگمه هایش را هم بالا و پائین بسته است، کفشش را هم تابه تا پا کرده است، سیگار را هم از فیلترش روشن مى‏کند، اونجایى که باید ترمز کند گاز مى‏دهد و اونجایى که باید گاز بدهد ترمز مى‏کند، به رفیقهایت اشاره مى‏کنى و مى‏گویى در ایشان شعورى نیست، چون کارش نظم ندارد. سیگار و کفش و کلاه و.. و رانندگیش نظم ندارد، گفت درست است. گفتم اگر نظم در یک انسان دلیل آن است که در آن شعور است، نظم در هستى هم دلیل آن است که در هستى شعور هست. اگر نظم در انسان دلیل آن است که در انسان شعور است، نظم در دستگاه آفرینش هم دلیل آن است که در دستگاه آفرینش شعور هست.
یکى، دو تا مثل بچه گانه بزنم براى برادر کوچولو هایتان، رفتى خانه، یک برادر هشت ساله، ده ساله دارى، مى‏خواهى برایش خداشناسى بگویى، مى‏گویى حسن جان، حسین جان، از خداشناسى بگوییم، براى کوچولو مى‏گویى آقا یک نفت حساب کن، یک شیر هم حساب کن که طفل مى‏خورد. از نفت یک چیزهایى درست مى‏شود. از نفت گازوئیل درست مى‏شود، پلاستیک درست مى‏شود، قیر درست مى‏شود، روغن درست مى‏شود، بنزین درست مى‏شود،…، از نفت یک چیزهایى درست مى‏شود، شیرى هم که بچه مى‏خورد، نوزاد، از شیر، مو درست مى‏شود، استخوان درست مى‏شود، اشک درست مى‏شود، گوش درست مى‏شود، خون درست مى‏شود، دندان درست مى‏شود و غیره. از نفت چیزهایى درست مى‏شود، از شیر هم چیزهایى درست مى‏شود. نفت یک دستگاهى دارد به نام پالایش. شیر هم دستگاهى دارد به نام گوارش، بعد مى‏گوییم پالایش سازنده دارد، گوارش هم باید سازنده‏اى داشته باشد. براى کوچولو اینطور مى‏گویى، مى‏گویى آقازاده، یک دوربین عکاسى، دوازده تا فیلم بردارد باید فیلمش را عوض کرد، چشم ما صبح تا شام عکس برمى دارد فیلمش را هم عوض نمى‏کنیم. دوربین عکاسى یا عکس ساده برمى دارد و یا عکس رنگى برمى دارد، چشم ما هم عکس ساده برمى دارد و هم عکس رنگى، هم از تاریک برمى دارد و هم از روشن برمى دارد، هم از دور برمى دارد و هم از نزدیک برمى دارد، اگر دوربین عکاسى سازنده مى‏خواهد یکوقت…، باز یک قصه برایتان بگویم، نشسته بودیم یک جایى، بحث خداشناسى بود، دیدیم طرف لجبازى مى‏کند، به برادران توصیه مى‏کنم به افراد لجباز اعتنا نکنید، چون افراد لجباز، قرآن مى‏گوید اینها مثل مرده هستند، ما دو رقم مرده داریم یک مرده افقى داریم، یک مرده عمودى، مرده افقى اینهایى هستند که از اینطرفى خواب هستند و مى‏رویم سر قبرشان ولى مرده‏اى عمودى، سیخکى است و باد هم تو چشمش مى‏رود اما قلبش مرده است «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى» (نمل/80) افراد یا خواب هستند و یا خودشان را به خواب مى‏زنند. اگر کسى طبیعى خواب باشد، دو بار با دستت بگویى که آقازاده، آقازاده، حسن آقا، بلند مى‏شود و مى‏گوید چه مى‏گویى، اما اگر کسى خودش را به خواب هم زده باشد اگر لگد هم به شکمش بزنید خواب است. افراد لجباز افرادى هستند که خودشان را به خواب زده‏اند، با اینها تماس نگیرید، چون هر چه به آنها بگویید باز هم مى‏گویند نه.

6- از اثر پی به مؤثر می‌بریم
ما با یکى از این پسرهاى لجباز تماس پیدا کردیم، رفتیم خانه شان گفتیم بیا با هم صحبت کنیم، گفت حالا چى مى‏گویى؟ گفتم بیاید از کجا شروع کنیم؟ گفت این خدایی را که تو مى‏گویى براى من ثابت کن، گفتم شخصى آمد نزد امام صادق (ع) گفت خدا را مى‏خواهم بشناسم. گفت: تو هستى؟ گفت من، خوب بله هستم، گفت تو که هستى خودت، خودت را درست کردى. گفت نه، من اگر خودم، خودم را درست مى‏کردم، یکجورى درست مى‏کردم که دیگر پیر نشوم، مریض نشوم، گفت: کسی دیگر درست کرده، گفت بله، گفت همان قدرتى که درست کرده است را به آن مى‏گوییم خدا. گفت بسیار خوب و رفت.
گفت بحث خداشناسى مطرح بشود و گفتم آقا شما از اثر پى به موثر نمى‏برى؟ گفت: نه، یک مرتبه زنگ در خانه به صدا در آمد تا زنگ صدا کرد گفت: کى است؟ تا صداى زنگ آمد، گفت کى است؟ گفت باز کنید، رفت باز کند. من همینطور که نشسته بودم گفتم کجا مى‏روى؟ گفت دارم مى‏روم در را باز کنم. گفتم از کجا فهمیدى آدم پشت در خانه است؟ شما گفتى من از اثر پى به موثر نمى‏برم چطور از صداى زنگ فهمیدى که یک آدمى…. باید بگویى آقا یک الاغى آمد برود، پیشانیش مى‏خارید، مالید که بخاراند این زنگ به صدا در آمد، چطور همه هستى را حمل بر تصادف مى‏کنى، خوب این زنگ را هم حمل بر تصادف کن. خوش انصاف از صداى یک زنگ مى‏فهمى این یک آدم است. گفت خوب بعد چى مى‏خواهى بگویى، حالا بگذار بروم و باز کنم. گفتم نه نمى‏گذارم بروى. گفتم ازاین معلوم مى‏شود که قدش هم بلند است، چون اگر یک کوتاهى بود، لگد مى‏زد به در، مشت مى‏زد، گفت خوب چى مى‏خواهى بگویى؟ گفتم خوب صبر کن یک چیز دیگر هم بگوییم، گفتم معلوم مى‏شود که آدم عاقلى هم هست، چون اگر یک آدم خُلى بود دستش را مى‏گذاشت و برنمى‏داشت، همینکه دستش را برداشت معلوم مى‏شود که یک مقدار شعور دارد. گفتم از یک صداى زنگ بطور اتوماتیک، خود آگاهانه، از یک صدا این همه را مى‏فهمى، چطور از این همه آثار نمى‏خواهى بفهمى؟
چرا، مى‏خواهند بفهمند علت افرادى که گریز از مذهب، بیست تا علت دارد انشاء الله در جلسه بعد برایتان مى‏گویم و عنایت کنید این بیست تا علت را داشته باشید. بیست علت، البته بیست علت مى‏گویم، من جمع آورى کرده‌‏ام یا یک چیزهایش را به ذهنم آمده است شاید علتهاى دیگر هم داشته باشد که در جلسه بعد با هم صحبت مى‏کنیم.
ما از کجا خدا را بشناسیم؟ از این هستى، از دقت و نظمى که در هستى هست. حالا، در اینجا دنباله بحثى که پیش مى‏آید، چون این بحث در جلسه دوممان این است، تیترش این است: علت اینکه افرادى این همه آثار مى‏بیند ولى توجهى به خدا ندارند چى است؟
7- علل بی‌توجهی خدا
بنابراین بحثمان تیترش عوض مى‏شود، علل گریز یا بى توجهى به خدا، شما مى‏گویید از اثر پى به موثر مى‏بریم؟ بله. پس چطور افرادى، دانشمندانى که صبح تا شام سر و کارشان با آثار است، آنها توجه به خدا ندارند، شما که مى‏گویید برگ درختان سبز ما را یاد خدا مى‏اندازد. شما که مى‏گویید ساختمان یک اتم، ساختمان یک سلول من را یاد خدا مى‏اندازد، چطور این سلول و اتم و برگ را دیگران مى‏ببیند و توجه به خدا ندارند، چرا؟ علل زیادى دارد، علت:
1- آنان به قصد شناخت نیستند. وقتى انسان خدا را مى‏شناسد که به قصد شناخت باشد. شما، این سه تا مثلى را که مى‏زنم عنایت کنید. یک جگر فروش فرض کنید روزى پنجاه جگر پاره مى‏کند، سیخ مى‏کشد و مى‏فروشد، در ماهش مى‏شود هزار و پانصد تا جگر. سالش مى‏شود هیجده هزار جگر. این آقاى جگر فروش در ده سال صد و هشتاد جگر را پاره کرده است و به سیخ کشید و فروخته است اما اگر بگویى برادر مویرگ چیست؟ بلد است؟ خیلى‏ها بلد نیستند، سر و کارش با جگر و مویرگ است اما نمى‏داند چون کار آن آقا به قصد شناخت نبوده، وقتى آدم مویرگ را مى‏شناسد که بخواهد بشناسد. کسى اگر در مقام شناخت نباشد، نمى‏شناسد.
مثال دوم، شما مى‏روى مغازه آینه فروش مى‏بیند که این آقاى آینه فروش یقه‏‌اش آمده بیرون، مثلاً فرض کنید که یک یقه‏‌اش رفته است تو، یک یقه‏اش آمده بیرون، یقه‏اش نامیزان است، صبح تا شام در مغازه آینه فروشى کار مى‏کند و آینه دست مشترى مى‏دهد ولى یقه خودش را صاف نمى‏کند، چون به قصد اصلاح یقه در آینه‌‏ها نگاه نمى‏کند، ولى شما رد مى‏شوى از مغازه یک نگاه مى‏کنى، شما با یک نگاه یقه ات را درست مى‏کنى و او دو هزار بار نگاه مى‏کند و یقه‏اش را درست نمى‏کند.
یک معمار یک نردبان مى‏خرد، با یک نرد‏بان هزار بار بالا می رود و یک نجار هم روزى ده تا نردبان مى‏سازد ولى از هیچى بالا نمى‏رود. وقتى انسان بالا مى‏رود که بخواهد بالا برود. وقتى انسان خودش یقه‌‏اش را درست مى‏کند که بخواهد درست کند. وقتى انسان مویرگ را مى‏شناسد که بخواهد بشناسد. علت اینکه عده‌‏اى آثار را مى‏بینند و خدا را نمى‏شناسند، علتش اینست که اینها در مقام شناختن نیستند، نمى‏خواهند بشناسند.
2- علت دیگر اینکه پدیده‌‏ها به صورت عادت در آمده است، گاهى انسان یک چیزى تازه است براش، یاد موثر مى‏افتد، شما دفعه اول که سوار هواپیما مى‏شوى، هر موقع هواپیما بلند شد مى‏گویى الله اکبر، بنازم بشر را، بنازم قدرت را، علم به کجا رسیده است، صنعت به کجا رسیده است، حالا دفعه اولش است. بلند شدن هواپیما براى شما تازگى دارد، از دیدن هواپیما یاد سازنده مى‏افتى که علم و بشر و سازنده و ابتکار و اختراع چه کرده است اما مهماندارهاى هواپیما، هى هواپیما بلند مى‏شود آنها این حرف‌ها را نمى‏زنند، از بس که این هواپیما بلند شده و نشسته دیگر براى آنها عادت است.
شما تا حالا نگفته‏‌اى الله اکبر از این انگشت، عجب انگشت خوبى است. چون از اول عادت کرده‏اى، وقتى به دنیا آمده‌‏اى انگشت شست، با شما بوده است، اما اگر این انگشت به عللى کنار برود، شما چهار انگشته بشوید خداى نکرده، بعد مى‏خواهى این یقه ات را ببندى، می بینی که نمی توانی آنوقت است که مى‏گویى عجب نعمتى است. پس چون این انگشت با ما بوده است ما عادت کرده‏ایم، قدرش را نداریم.
علت اینکه عده‏اى خدا را نمى‏شناسند، چون با آثار خدا عادت کرده‌‏اند، از دیدن اثر پى به موثر نمى‏برند، این انسان از دیدن پدیده‌‏ها متوجه سرچشمه نیست.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1364

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

langkah petani pola rtp mahjongburuh harian maxwin mahjongtukang pangkas maxwin x1000 mahjongss cuan ngakk pake nungguss cuma main iseng scatter mwss deras free spin nongolss dibalik tenang layar ada jackpotss fakta tersembunyi pola malam hari mw2ss gak putus putus semua karena scatterss gaskeun modal receh auto jd sultanss gila gilaan mahjong ways 2 disebutdaya tarik scatter jepe besardemi putaran hidup scatter hitamgelombang cuan mahjong arenakeajaiban mahjong cuan kombinasiketegangan maksimal scatter perkaliankombinasi scatter mahjong ledakanlangka scatter turun bersamaanledakan sensasi mahjong spinaia2367aia2368aia2369aia2370sakura modal receh cuan tumpah mahjongsakura pola gacor scatter wild mahjong winssakura spin santai kok jadi sultansakura trik rahasia baca pola scatter mw3sakura waduh mahjong wins3 bikin gegersakura waktu emas yang terlupakanss bikin senyum sendiri mw2ss bukan sekadar hoki ada ilmumisteri spin mahjong rasakannikmati sensasi seru mahjongperan scatter membuka peluangpola wild bonus instanputaran mahjong wins cuanputaran seru menggoda perkalianscatter bukan sekedar simbolscatter mahjong kunci berlipatsakura astaga scatter muncul terus saldosakura baru main sebentar udah auto kayasakura ketika jam gacor datang mw2sakura kisah paling gila satu spin di jam gacorsakura langkah cerdas mengenali pola scattersakura menelusuri pergerakan wild mahjong winsadrenalin mahjong makin gregetkenikmatan cepat mahjong besarmahjong bikin makin menggilamahjong gila usar scatter datangmahjong jalan menuju kemenanganmahjong kejutan tiada hentimahjong penentu permainanmahjong rahasia profit cerdasasia3261asia3262asia2363asia2364asia2365asia2366aws anto hot fiesta sticky wildaws asgardian rising super scatteraws aztec wild beruntun minggu iniaws dog house megaways rtp tertinggiaws frekuensi wild scatter merahaws heri scatter hitam vip awsbetkaryawan pabrik raih rp100 juta dari mahjong wins 3nelayan sederhana modak nekat wd rp130 juta dari mahjongseorang mahasiswa dapat rp70 juta dari mahjong wins dengan modal recehtukang ojek online jackpot rp85 juta dari scatter mahjong secara bertubi tubipns biasa pulang dengan tambahan rp150 juta dari jackpot brutal mahjongtukang las mendadak kaya mahjong wins tembus rp200 jutapedagang asongan di terminal raup rp65 juta dari mahjong waysmahasiswa kostan raup rp360 juta dalam seharisakura layar panas mahjongwins 3 nampilinsakura misteri rtp tinggi terungkapsakura misteri terpecahkan pola scatter mw3sakura sampai lupa waktu mw3 lagi cuansakura simbol rahasia yang jarang disadari pemainsakura ternyata begini cara kerja simbol emaskuli bangunan raih 99530000 juta mahjong wins 3masinis kereta raih 88550000 juta mahjong wins 3barista kafe mendadak raih 77980000 juta mahjong wins 3teknisi lift heboh raup 66320000 juta mahjong wins 3sakura buka mata mahjong wins3sakura gak bisa tidur putaran mw3sakura gak kebetulan scatter dan wild ternyatasakura gila simbol naga emas mw3 picusakura hasil penelusuran gilasakura kayak nonton final bola mw3asia3257asia3258asia3259asia3260butuh pola topcer mahjongdinamika mahjong scatter hitamgame over lawan mahjongjadilah pemenang skill mahjongkenali fitur unggulan mahjongkeseruan main mahjong cepatmahjong perannya menang mudahmahjong update fitur barumain mahjong sering pecahmemahami munculnya scattermenyelami fungsi ritme mahjongoptimalisasi pemula cepat cuanraih keuntungan besar mahjongreview mahjong game dimainkanscatter energi baru mahjongscatter mahjong menguntungkanscatter mahjong saat pecahscatter pemicu putaran gratissiap menang besar mahjong mainviral bug mahjong winsakura bukan kebetulan scatter dan wildsakura epic moment scatter wild salingsakura kombinasi mematikan scatter bikinsakura main sambil senyum scatter wildsakura ngeri banget pecah barengsakura sekali spin dua keberuntungansakura cuan tanpa drama mahjong ways 2 benersakura dari warung ke dunia onlinesakura hujan deras tak hentikan rezekisakura pekerja malam dapat cahaya rezekisakura putaran mahjong brutalsakura scatter muncul mahjongasia3251asia3252asia3253asia3254asia3255asia3256getaran scatter mahjong besarjadi raja jepe paus scatter hitamkemunculan scatter awal sensasionallegenda baru mahjong fantastismahjong pusat scatter cuanmahjong sorotan kombinasi scatterrahasia cerdas scatter mesin cuanscatter emas simbol jepe cuanscatter emas turun energi positifscatter mahjong pemburu jepescatter mahjopng meledak fantastissensasi scatter mahjong tiada tarastrategi handal scatter jepe maksimalterpukau scatter wild mahjong waysturunnya scatter hitam peluang mahjongsakura receh berubah jadi hartasakura spin biasa jadi luar biasasakura tekanan hidup berat tapi mahjongslot depo 10kslot thailandasiaklubmacauklubgaruda76pondok88asiawin189heylink macauklubheylink asiaklubheylink hksbetheylink kapten76heylink mpoxoheylink garuda76heylink pondok88heylink leo1131viral asiaklubviral macauklubviral garuda76viral pondok88linklist garuda76linklist pondok88rawit303mpoxlASLI777Asli777pardenafis.irPekabuanaMpogalaxyMPOGALAXYsitus gacor server luar negeripsychopsyslot gacor hari inibathroomremodelingideadjakarta-miningclubdsiledslot gacor qrisscatter hitamabc1131