تفسیر سوره ی ماعون-1

موضوع: تفسير سوره‌ي ماعون-1
تاريخ پخش: 75/11/03

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

امسال مي‌خواهيم سوره‌هاي کوچک قرآن را تفسير کنيم. در اين جلسه سوره‌ي ماعون را تفسير مي‌كنيم. اول اين سوره را بخوانيم و بعد آن را تفسير كنيم. من تقاضا مي‌كنم كساني هم كه اين برنامه را مي‌بينند، همراه ما بخوانند كه اين سوره چند بار خوانده شود. ماه رمضان است و خواندن يک آيه از قرآن ثواب يک ختم قرآن را دارد.
1- نگاه اجمالي به سوره ماعون
«أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكينِ فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ الَّذينَ هُمْ يُراؤُنَ وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» (ماعون/7-1) «أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» آيا کسي که قيامت را انکار مي‌کند، ديده‌اي؟ مي‌داني آن کسي که قيامت را قبول ندارد، چه كسي است؟ «فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ» آن کسي که به قيامت ايمان ندارد. يتيم را با خشونت طرد مي‌کند. يتيم را با قهر از خودش مي‌راند. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكينِ» کسي که قيامت را باور ندارد «يَدُعُّ الْيَتيمَ»، «وَ لا يَحُضُّ عَلى» مردم را بر قضاي مسکين تشويق نمي‌کند و بي تفاوت است. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» واي بر نمازگزاران! چرا؟ «الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» گاهي مي‌خوانند و گاهي نمي‌خوانند. «الَّذينَ هُمْ يُراؤُنَ» آنهايي که مي‌خوانند براساس ريا مي‌خوانند. براي خودنمايي نماز مي‌خوانند. «وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» از دادن زکات و وسايل زندگي ضروري به ديگران و همسايه‌ها خودداري مي‌کنند.
2- معني و مفهوم ماعون
از اين آيه درس‌هايي مي‌گيريم. ماعون يعني چه؟ «ماعون» از «معن» بر وزن‌شان است. «معن» يعني چه؟ وسايلي که همسايه‌ها به هم مي‌دهند. (مثل طناب، ديگ، نردبان، نمک و…) گاهي آدم چيزي مي‌خواهد و از همسايه مي‌گيرد. اما گاهي هم نمي‌دهند. آقا ما مهمان داريم يك دست بشقاب به ما مي‌دهيد؟
3- سرچشمه همه مفاسد بي‌اعتقادي به معاد
نه! بخيل است. اول درسي که مي‌گيريم اين است که انگيزه‌ي سنگدلي، بخل، غفلت و ريا بي اعتقادي به قيامت است. بي اعتقادي به معاد سرچشمه‌ي همه مفاسد است. مي‌گويد: «أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» دين به معني قيامت است. «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» (فاتحه/4) يعني مالک روز قيامت است. «وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ» (انفطار/17) دين به معني قيامت است. «أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ». «يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» يعني دين را تکذيب مي‌کند. مي‌گويد: قيامت نيست. آن كسي که مي‌گويد: قيامت نيست. اعتقادي به معاد ندارد. اين بي اعتقادي سرچشمه اين مي‌شود كه قيامت را تكذيب كند. مي‌داند فلاني يتيم است. فلاني مسكين است. اما كاري ندارد. مي‌گويد: به درک که گرسنه است. ما که سير هستيم. گاهي نماز مي‌خواند و گاهي نمي‌خواند. وقتي هم که مي‌خواند با ريا مي‌خواند. بعضي مواقع كه بايد به همسايه هايش كمك كند، كمك نمي‌كند. خلاصه ريشه‌ي همه‌ي بدي هايش اين است که به قيامت ايمان ندارد.
4- دائم بايد به ياد قيامت بود
بالعکس اگر کسي به قيامت ايمان داشته باشد، هر کاري مي‌کند. اولين درس ما ايمان به قيامت است كه خيلي مسئله‌ي مهمي است. قرآن به تاجران کم فروش مي‌گويد: «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ» (اعراف/85) چرا کم فروشي مي‌کنيد؟ بعد مي‌گويد: «أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظيمٍ» (مطففين/5-4) نمي‌داني قيامت هست؟ اگر کسي به قيامت ايمان داشته باشد، خودش را نگه مي‌دارد. چون حساب و کتاب دارد. ما اگر بدانيم كه پليس با دوربين حرکت ما را در جاده کنترل مي‌کند، آرام مي‌رويم. قيامت را فراموش کرديم. قيامت براي ما است. اما آن را فراموش کرديم. ما دو آيه داريم. يك موقع مي‌گويد: «لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ» (غافر/27) يعني به روز حساب ايمان ندارد. «بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» (ص/26) يك جا هم مي‌گويد: به قيامت ايمان دارد اما فراموش كرده است. در نماز مي‌گوييم: «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» براي اينکه ما دچار فراموشي نشويم. يعني بايد دائم يادمان باشد كه معاد هست. و لذا هرجا به هر مناسبتي مي‌گويد: معاد يادت نرود. در وقت وضو اين دعا را بخوانيد. خدايا صورتم را روزي که صورت‌ها سياه مي‌شوند، سياه نکن. من را جز مجرمين قرار نده. دست راستت را كه مي‌شويي، بگو: خدايا روز قيامت نامه عمل مرا به دست راستم بده. نامه‌ي عمل مؤمنين را به دست راست آنها مي‌دهند. مسح پا را كه مي‌کشي بگو: خدايا وقت عبور از صراط پاي مرا نلغزان. «أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» کسي که قيامت را قبول ندارد، دست به اين کارها مي‌زند.
اميرالمؤمنين مي‌فرمايند: «فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ» (نهج‌البلاغه/خطبه 82) حلالش حساب دارد و حرامش عقاب دارد. روز قيامت مي‌پرسند که عمرت را در چه راهي صرف کردي؟ اگر كسي بداند كه عمرش حساب و کتاب دارد، همين طور راحت عمر خود را به بطالت نمي‌گذراند. پيامبر(ص) مي‌فرمايند: «لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ بَيْنِ يَدَيِ اللَّهِ حَتَّى يَسْأَلَهُ عَنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ عُمُرِكَ فِيمَا أَفْنَيْتَهُ وَ جَسَدِكَ فِيمَا أَبْلَيْتَهُ وَ مَالِكَ مِنْ أَيْنَ كَسَبْتَهُ وَ أَيْنَ وَضَعْتَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» (بحارالأنوار/ج‌7/ص‌259)
«أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» آن کسي که ياد قيامت نيست و قيامت را باور ندارد، دست به اين کار مي‌زند. اگر شما وارد يك خانه شوي و بگويي: اين خانه مثل خانه‌ي خودمان است. صاحب خانه دائم به شما نگاه مي‌کند و ناظر است كه شما چه كار مي‌كني و چه چيز برمي داري. هرچه برداري، آخر شب موقع رفتن مچ تو را مي‌گيرد. ما اگر بدانيم كه در اين خانه صاحب و حسابي وجود دارد، آرام زندگي مي‌کنيم. اما اگر بگوييم: خدايي نيست. چه کسي ناظر است؟ قيامتي وجود ندارد. اين خانه بي صاحب است. هركاري بخواهيم مي‌كنيم. اگر کسي معتقد به معاد باشد، خودش را نگه مي‌دارد. اما اگر کسي بگويد: قيامتي نيست. هرکاري مي‌خواهد مي‌کند. «أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» کسي که قيامت را قبول ندارد، دست به همه کار مي‌زند. «فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ».
5- دينداري بدون عمل نمي‌شود
دينداري بدون عمل نمي‌شود. اگر قيامت را قبول داري، بايد به يتيم‌ها احترام بگذار‌ي. نمي‌شود گفت: من کاري به يتيم‌ها ندارم. کاري به گرسنه‌ها ندارم. گاهي نماز مي‌خوانم و گاهي نمي‌خوانم. اما دين دارم! اين چه ديني است؟ در کاشان يك نفر كسي را نصيحت مي‌کرد. مي‌گفت: عرق مي‌خوري، بخور. فحش مي‌دهي، بده. دزدي مي‌کني، بکن. غيبت مي‌کني، بکن. نماز نمي‌خواني، نخوان. روزه نمي‌گيري، نگير. فقط مسلمان باش. اينطور كه نمي‌شود. مسلمان بودن يك علامتي دارد. شيعه يك علامتي دارد.
6- نماز اول وقت نشانه شيعه واقعي
امام فرمود: اگر مي‌خواهيد شيعيان واقعي ما را بشناسيد، ببينيد کدام نماز اول وقت مي‌خوانند. آن کسي که نمازش را براي آخر وقت مي‌گذارد شيعه واقعي نيست. مسلمان است اما از آن مسلمان‌ها نيست. علامت دارد.
7- يتيم نوازي نشانه ايمان
يتيم نوازي نشانه‌ي ايمان است. در قرآن راجع به يتيم خيلي حرف داريم. خدا به پيغمبر مي‌گويد: يکي از وظايف تو اين است که «فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ» (ضحى/9) يتيم را نشکني. بخصوص خانواده‌هاي شهدا كه بايد احترامشان را نگه داري. آنها به گردن ما حق دارند. ما هرچه داريم از آنهاست. بزرگترين جنايت نيش زدن به خانواده‌هاي شهدا است. اگر کسي به خانواده‌ي شهيد نيش بزند، خداوند دعاي رسول الله را در حق او مستجاب نمي‌كند. داريم كه خدا به پيغمبرش مي‌گويد: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ» (توبه/80)‌ اي پيغمبر اگر هفتادبار براي اين‌ها دعا و استغفارکني، من اينها را نمي‌بخشم.
روز فتح مکه پيغمبر فرمود: من همه‌ي کفار را جز سه نفر بخشيدم. من اين سه نفر را نمي‌بخشم. حتي اگر پرده کعبه را بگيرند، باز هم آنها را نمي‌بخشم. گفتند: يا رسول الله! همه‌ي کفار را بخشيدي. چرا اين سه نفر را نمي‌بخشي؟ فرمود: اينها به من نيش مي‌زدند. هجو مي‌کردند. مرا تحقير مي‌کردند. مسخره مي‌کردند. يتيم خيلي احترام دارد. علي ابن ابيطالب نزد يک بچه يتيمي آمد و گفت: عزيزم! اين بچه يتيم همين طور نگاه کرد. هرکاري کرد اين بچه نمي‌خنديد. ديگران اين بچه را تحقير كرده بودند. حضرت علي فهميد كه ديگران او را خورد كرده‌اند. زانوهايش را روي زمين گذاشت و با دستانش راه رفت. گفت: بع بع! تا بع بع کرد، بچه يتيم خنديد. يک نفر آمد و گفت: آقا رييس حکومت اسلامي صداي بزغاله را درمي آورد؟ فرمود: مي‌خواستم اين يتيم بخندد. خنده‌ي يتيم از حکومت اسلامي بيشتر ارزش دارد.
مواظب باشيم كه اگر در مدرسه‌اي يتيم است، با لباس شيك نرويم. کاري نکنيم که بچه‌هاي يتيم بگويند: کاش ما هم پدر داشتيم. شما که مي‌خواهي به مسافرت بروي، يك بچه‌اي را هم كه پدر ندارد با خود ببر. حديث داريم بهترين سفره، سفره‌اي است که به بچه يتيم برسد. حديث داريم اگر دلتان سنگ شد و اشکتان درنيامد، به يك بچه يتيم كمك كنيد. محبت به بچه يتيم رأفت مي‌آورد. «فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ» اين آيه را تکرارکنيد. «فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ» يتيم به قدري عزيز است که فاطمه زهرا و اميرالمؤمنين هنگام افطار غذاي خود را به فقير دادند و با آب افطار كردند. «فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ» بخصوص اگر يتيم فاميل باشد، حتماً به آن كمك كنيد. «يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ»(بلد/15) مقرب به معني قريب است. «أَوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ» (بلد/16) «مَترَبه» يعني كسي كه بر روي خاك مي‌نشيند. يعني به يتيماني كه در نزديكي تو هستند، اهميت بده. بعضي بچه‌ها نگاه مي‌کنند. اما نگاهشان خيلي معنا دارد. نگذاريد كه نگاه‌هاي معنادار بي جواب بماند.
امام حسن مجتبي(ع) ديد كه كسي دائم به او نگاه مي‌كند. گفت: چقدر نگاه مي‌کني؟ گفت: اسب خيلي خوبي داري. فوري پياده شد و گفت: اين اسب براي تو باشد.
8- اثر آه و سوز دل فقير و يتيم
حديث داريم كه اگر بچه‌هاي همسايه‌ها چيزي براي خوردن ندارند، شما ميوه را در نايلون نگذار كه ببينند. در يك پاکت مقوايي بگذار و به بچه‌هاي همسايه بده. يا اينكه براي همه‌ي بچه‌ها بگير. يا اينكه نگذار بچه‌هاي ديگر ببينند. بعضي‌ها به ميوه فروشي مي‌روند و همه نوع ميوه‌اي مي‌خرند. يك نفر هم مي‌آيد كاهو بخرد، اما پول ندارد. ميوه فروش ميوه‌ها را در نايلون مي‌گذارد. اين فرد هم همينطور ميوه‌ها را نگاه مي‌كند و حسرت مي‌كشد. ميکروب همان آه اين فرد است كه به جان تو مي‌افتد. خيلي‌ها که کرسي خود را با پرمنگنات ضدعفوني مي‌کنند، در آخر سرطان مي‌گيرند. اين آه‌ها خيلي کار مي‌کند.
يك کسي به تهران آمده بود و پولدار شده بود. به پدرم گفتم: آقاجان اين به تهران رفت و پولدار شد. گفت: نه! ايشان در کاشان تاجر بود و ورشکست شد. براي اين که فرارکند در اتوبوس نشست تا به تهران بيايد. از کاشان تا تهران گريه کرد. آن گريه‌ها وضع او را خوب کرد. اگر اين گريه‌ها را در راه سنندج هم مي‌كرد باز هم پولدار مي‌شد. خيلي‌ها به تهران رفتند تا پولدار بشوند اما گدا شدند. تهران آدم را پولدار نمي‌کند. آنقدر پولدار به تهران آمده‌اند اما بدبخت شده‌اند.
خيلي‌ها مي‌گويند: من نمي‌دانم چرا بيماري من برطرف نمي‌شود؟ هم بهداشت را رعايت كردم و هم صدقه دادم. چرا بيماري من خوب نمي‌شود؟ براي اينكه هنگام خريد مواد غذايي مراعات نكردي. اين‌ها چشم زخم است. حق است. بعضي چيز‌ها مثل عطسه كردن خرافه است. مي‌گويند: وقتي عطسه کردي، صبر كن. نخير! اين خرافه است.
قرآن مي‌گويد: «وَ إِنْ يَكادُ الَّذينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ» (قلم/51) پيغمبر تو را چشم مي‌زنند. حضرت يعقوب به بچه‌هاي خود گفت: شما ده پسر هستيد. وقتي وارد منطقه مي‌شويد از يك دروازه وارد نشويد. يك موقع يك خانمي كه بچه ندارد شما را مي‌بيند و آه مي‌كشد. مواظب باشيم كه دلي را نسوزانيم. حتي با حلال دلي را نسوزانيم. نمي‌شود كه هر كار حلالي را انجام داد. چرا بعد از عروسي، عروس را در خيابان مي‌آوريد؟ ممكن است با اين كار دل جواناني كه نمي‌توانند عروسي كنند، بسوزد. بعضي از جوانان هم چشم ناپاك دارند. مگر غيرت نداريد كه زن خود را به غريبه نشان مي‌دهيد؟ مگر هرکسي کاسه‌ي حلوا دارد، بايد نشان دهد. يك مقدار مراعات كنيد. شايد كسي نداند كه اين طلاها كه در دست شما است، هديه‌ي عروسي است. به شما نگاه مي‌كند و آه مي‌كشد. مراعات ديگران را بكنيد.
تاجري نزد آيت اللهي آمد و گفت: آقا غنا چيست كه حرام است؟ يك مردي كنار او نشسته بود و گفت: آقا اجازه بدهيد كه من جواب ايشان را بدهم. گفت: شما بگوييد. ايشان نمي‌دانست كه او مي‌خواهد چه بگويد؟ گفت: صداي غنا صداي آن کفگيري است که به ته ديگ مي‌خورد و بچه‌هاي ما گرسنه هستند. شما ته ديگ كفگير مي‌زني و دل ما مي‌لرزد. اين صدا غنا دارد. پلو مي‌خوري و به همسايه‌ات نمي‌دهي.
من اين را از اين بازاري ياد گرفتم و مشابهش براي خودم اتفاق افتاد. روز عيد قربان يك نفر زنگ زد و گفت: آقاي قرائتي گوسفندي دارم كه مي‌خواهم آن را قرباني کنم. دعاي قرباني چيست؟ گفتم: دعاي قرباني اين است كه گوشت کبابي را براي خودت نگذاري. رانش را به پسرخاله‌ات ندهي. قرباني يعني دل بکن. تو اول گوسفند را در راه خدا مي‌دهي و بعد تکه تکه آن را برمي‌گرداني.
9- دل بدست آوردن هنر است
يتيم خيلي مهم است. رئيس حکومت اسلامي با دستانش راه مي‌رود که يك بچه يتيم را بخنداند. دل بدست آوردن خيلي هنر است. تا تواني دلي بدست آور. پيغمبر ما در کوچه راه مي‌رفت. دختر كوچكي را ديد. دختر به پيامبر نگاه كرد و دست او را گرفت و با خود برد. يك مقدار با پيغمبر راه رفت و گفت: حالا به خانه‌ات برو. يك نفر گفت: يا رسول الله! خودت را معطل كرده‌اي؟ گفت: والله مي‌خواستم دلش را بدست بياورم.
البته بعضي‌ها از اين حرف‌ها سوء استفاده مي‌کنند. من يك بار اين حرف را زدم. يك کسي آمد و گفت: آقاي قرائتي يك يادگاري به من بده. من ديدم كه هيچ چيز ندارم. گفتم: والله من چيزي ندارم. گفت: عمامه‌ات را به من بده. گفتم: يعني من عمامه‌ام را بردارم؟ گاهي هم اصرار مي‌کنند. اصرار نبايد کرد. چون گاهي وقت‌ها طرف آمادگي ندارد و در رودربايستي مي‌ماند. داريم اگر كسي چيزي را بخواهد و شما به خاطر رودربايستي به او بدهي، انگار كه آن چيز را از شما دزديده است. مي‌گويند: آقا شما به ما افطار نمي‌دهي؟ شما به ما سور نمي‌دهي؟ اگر شما کسي را وادار كني كه به شما پول بدهد و آن طرف در رودربايستي بماند، آن پول گير دارد.
10- اگر پول نداريد ديگران را هم تشويق كنيد
«وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكينِ» اين آيه مي‌گويد: بي تفاوتي ممنوع است. لازم نيست كه آدم پولدار باشد. اگر هم پول نداري، ديگران را تشويق کن. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكينِ» يعني اگر داري خودت بده. اگر هم نداري ديگران را تشويق کن. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌» يعني همه مسئول هستند. آن كسي كه دارد بايد بدهد. آن كسي هم كه ندارد بايد دلالي کند. جوان‌هاي حزب اللهي بايد دلالي كنند و آن جواني را كه به مسجد نمي‌آيد با خود به مسجد ببرند. اين کافي نيست كه فقط خودشان به مسجد بروند. «وَ لا يَحُضُّ» تشويق کن. دلالي كردن مسئله‌ي خيلي مهمي است. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكينِ» ديگران را تشويق کنيد. نمي‌گويد: «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ اطَعامِ الْمِسْكينِ» يعني خودتان بدهيد. يعني مال خودتان را به مسكين بدهيد.

يك موقع مي‌گويم: آقا پولت را به من بده. يك موقع هم مي‌گويم: آن پولي كه از تو مي‌خواهم بده. «وَ الَّذينَ في‌ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (معارج/25-24) فرض کنيد خانواده‌اي دارند انار تقسيم مي‌کنند. يك کسي مي‌آيد و مي‌گويد: سلام عليکم! كسي از اطرافيان ارث نمي‌برد. ولي قرآن مي‌گويد: چون او نگاهش به اين ميوه‌ها افتاد، بايد به او بدهيد. «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» (نساء/8) همين که سر تقسيم كردن حاضر شد، بايد يك سهم هم به او بدهيد. گرچه شرعاً واجب نيست. اما چون او نگاه كرده است، پس او هم حق دارد.
من با يك نفر به عروسي رفتم. ما با هم بوديم. صاحب مجلس آمد و گفت: آقاي قرائتي بفرماييد. من رفتم شام خوردم و آمدم. به آن آقا گفتم: شام خوردي؟ گفت: نخير! اين نامرد من را ديد كه همراه شما بودم. اما من را تعارف نكرد. اگر چنين افرادي غذا بخورند براي قيامت مي‌ماند. چون من مشهور هستم به من غذا ندهيد. غذادادن به مشهور قصد قربت نمي‌خواهد. اينكه به من غذا بدهي، بعد هم بگويي: آقاي قرائتي با هم يك عكس بياندازيم، پز است. غذا دادن به كساني كه آنها را نمي‌شناسيد، براي قيامت شما مي‌ماند.
يك نفر من را ديد و گفت: سلام عليكم! شما همان كسي هستي كه در تلويزيون صحبت مي‌كني؟ گفتم: بله! يك خورده نگاه كرد و گفت: سلام عليکم! گفتم: اولي قبول است. چون اولي براي خدا بود. اما دومي به خاطر تلويزيون بود. اگر افطاري مي‌دهيد به گمنام‌ها بدهيد. چون برايتان مي‌ماند. بعضي‌ها افتخار مي‌کنند و مي‌گويند: ديشب ما به شهردار منطقه افطاري داديم. همه براي پز دادن بود و براي خدا نبود. اگر گمنامي را دعوت مي‌كنيد براي حمالي نباشد. نگوييد: شما چاي بريز. شما كفش‌ها را جفت كن. با احترام به آنها افطاري بدهيد. اين براي قيامت شما مي‌ماند. خدايا از سر تقصيرات ما بگذر. اگر در افطاري دادن از كسي بد پذيرايي كرديم، ما را ببخش. امام حسين يك دعا دارد كه مي‌گويد: «إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ» (إقبال‌الأعمال/ص‌348) خوبي هايم بدي است. با بدي هايم چه كنم؟ اگر هم پول نداريد، ديگران را تحريک کنيد.
11- نماز بايد با حضور قلب باشد
«فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» واي بر كساني كه نماز مي‌خوانند، اما نمازشان بدون حضور قلب است. گاهي مي‌خوانند و گاهي نمي‌خوانند. نمازشان غلط است. وضويشان غلط است. جهت ايستادنشان اشتباه است. يك کسي گفت: جهت قبله چه طور است؟ گفت: مثل خودتان است كه کمي انحراف داريد. حضور قلب ندارد. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» اينها نماز نيست. امام صادق فرمود: بعضي به قدري زشت نماز مي‌خوانند که اگر اينطور که با خدا حرف مي‌زنند با همسايه‌شان حرف بزنند، همسايه جوابشان را نمي‌دهد. حضرت به مسجد آمد. ديد يك نفر خيلي تند به سجده مي‌رود. مثل کلاغي كه به زمين نوک مي‌زند. «نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرَابِ» (كافي/ج‌3/ص‌268) حضرت فرمود: اگر اين با اين نماز بميرد به جهنم مي‌رود. نمازهايتان را خوب بخوانيد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2347

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.