تفسیر سوره یوسف (ع) – 21

موضوع: تفسير سوره يوسف21- آيه 55 و56
تاريخ پخش: 79/10/01

بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

درباره تفسير سوره يوسف رسيديم تا به انجا که شاه و عزيز مصر خواب ديد خواست تعبير کند يکي گفت جواني است در زندان خوب تعبير خواب مي‌کند يوسف(ع) تعبير خواب عزيز مصر کرد شاه پسنديد او را در زندان کرده و به او پست داد، گفت تو هر کاري در مملکت مي‌خواهي بکن، يوسف هم خواست که مسئول غله و اداره دارايي و امور اقتصادي و ارتزاق مردم دست من باشد چون پيش بيني کرده بود قحطي مي‌شود و مي‌خواست جوري برنامه ريزي کند که جلو قحطي کن. «قالَ اجْعَلْني‌ عَلى‌ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفيظٌ عَليمٌ» (يوسف/55) يوسف گفت حال که به من اعتماد کرده‌اي امور اقتصادي مردم را دست من بده و من حفظ و عليهم هستم.
* نکته‌ها و درس‌ها:
1- مسئول بيت‌المال بايد حافظ و امين باشد
کسي که مسئول بيت المال است بايد امين و حافظ باشد ماشين دولت را به کسي بدهيم که اگر ماشين خود ما هم بود به او مي‌داديم و از بيت المال جوري استفاده کنيم يک نکته و لطيقه قرآني الان به ذهنم آمد زيادي گوش بدهيد. در ماجرائي رهبر الهي به مردم گفت مي‌رويم طرف جبهه در مسير يک نهر آبي است که وسيله آزمايش شماست «إِنَّ اللَّهَ مُبْتَليكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ» (بقره/249) خداوند شما را به نهر آبي آزمايش مي‌کند، هر کس از آن بخورد از ما نيست هر کس نخورد از ماست.
«بيت المال» هم اينچنين است هر کس بخورد از ما نيست و هر کس نخورد از ماتس. به مقدار عادي طوري نيست زندگي افراد بايد جوري باشد که اگر دوربين نشان داد انسان خجالت نکشد. و ما از بيت المال جوري خرج مي‌کنيم که اگر مردم ببينند يقيناً خجالت مي‌کشيم و آنها که پول مملکت را بدست دارند بايد حواسشان جمع باشد. مثل سازمان برنامه و بودجه و معاونين مالي اداري در همه ادارات و مسئولين بانک و کارخانه دارها هر کجا که بودجه هست، آخوندها و علمايي که سهم امام بدستشان است علامت حزب الهي اين است که از بيت المال بريز و بپاش نکند، يوسف گفت من حفظ مي‌کنم بيت المال را، من نمي‌دانم به دست کيست که ميليونها هزينه مي‌کنيم تا يک بچه دختر 9 ساله برود آنطرف دنيا کشتي بگيرد که اين دختر خود جهازيه و پدر خانه و برادر پول درس خواندن ندارد. دور او فقير و دو ميليون پول هواپيما با کم و زياد داده مي‌شود براي کشتي گرفتن، بين و بين الله اگر اين چک براي خود شما هم بود امضاء مي‌کردي؟ بنده در ماجرايي در مسلماني خود هم شک کردم منزلم بنايي بود تعميري، هفته‌اي چند بار به آن سر مي‌زدم ولي ساختمانهاي نهضت سواد آموزي را سر نمي‌زدم. به همين دليل ديدم من هم کبود دين دارم. يعني دلم به حال مال خود بيش از بيت المال مي‌سوزد.
2- گاهي يك عوام يك مرجع تقليد را تكان مي‌دهد
داستاني ديگر درباره «حَفيظٌ عَليمٌ» پيرزني آمد مقداري پول سهم امام داد به مرحوم حجت که قبل از آيه الله بروجردي مرجع تقليد بود و مدرسه حجتيه را ساخته، پول را داده و پشت پشت راه مي‌رفت آقا فرمود پيرزن نيافتي، او گفت: مي‌خواهم قيافه شما را به ذهن بسپارم که روز قيامت به خداوند بگويم که من سهم امام خود را به اين سيد دادم، اگر خوب حفظ نکرده يقه‌اش را بگير، آقا هم شروع کرد گريه کردن. گاهي يک زن عوام جمله‌اي مي‌گويد که يک مرجع تکان مي‌خورد، پولهايي که خرج مي‌شود حکومت حضرت امير (ع) هم همينطور بود. بايد همه استغفار کنيم به اندازه هر گرسنه‌اي که هست و ما پول زيادي خرج مي‌کنيم گاهي وسائل ورزش چند ميليون خريداري مي‌شود که در همان محيط مدارس دستشويي ندارند و بچه‌ها ادرار خود را نگه مي‌دارند تا ظهر که به خانه مي‌روند، چهار ساعت، اينکه مقام معظم رهبري مرتب مي‌فرمايد تبعيض و فساد و امنيت، تبعيض زياد است. ما مفتخريم که در روحانيت نداريم کسي را که در اين حوادث فرار کرده باشد الحمد الله البته نمي‌خواهم بگويم که آدم بد نيست و هنوز يک آخوند پاي يک قرارداد استعماري را امضاء نکرده است.
شبي بحث را گوش مي‌دهيد که فردا روز قدس. چرا ايرانيها چند ساله پيروز و فلسطينها 50 سال است کتک مي‌خورند و پيروز نمي‌شوند. براي اينکه رهبر ما مرجع تقليد بود «حَفيظٌ عَليمٌ» حتي مسيحي‌ها و کليمي‌ها که با انقلاب بد هستند مي‌گفتند امام خميني دلت و چشم و فکر او امين است. روي هوي و هوس کار نمي‌کند غير مسلمانها هم «حَفيظٌ عَليمٌ» نبود. مرجعيت خاصيتش اين است بعضي مي‌گويند چرا ما دست در دست او بگذاريم.
داستان: در زمان شاه يک روحاني سوار ماشين شد خانمي هم که حجاب نداشت که آن زمان بي حجاب بي حجاب بودند بعضي‌ها، و اين شروع کرد به روحاني متلک گفتن که اين آخوند‌ها حرف حسابشان چيست؟ اين آقا متلکهاي زيادي شنيد تا ماشين در بيابان استاد و خواستن پياده شوند اين خانم زنبيلي و پاکتي داشت که پاره شد و چيزها ريخت روي زمين، مسافرها خواستند آنها را بردارند اين روحاني هم نصيحت مي‌کرد که مال مردم حرام است. و آنها هم اجناس را به خانم برگردانيده و اين آقا به خانم گفت: آخوند خاصيتش همين است و اين هم جواب متلکها شکر اين پيروزي در ايران اين است که فلسطينها را کمک کنيم. به بچه‌هاي فلسطيني و ايراني‌ها بگويم يک آيه در رابطه با اين راهپيمائي، چون بعضي فکر مي‌کنند اين کارها ريشه قرآني ندارد.
3- ابتدا مرگ بر آمريكا سپس ركوع و سجود
من رفتم مسجدي که آقاي محترم و همه سبوح قدوس مرگ بر آمريکا نمي‌گويند و مرگ بر اسرائيل ولي همه نماز شب مي‌خوانند به آقا گفتم اجازه مي‌دهيد چند دقيقه صحبت کنم ايشان به من لطف داشت اجازه داد، نه اينکه با انقلاب مخالف باشند فکر مي‌کنند «مرگ بر آمريکا» سياسي وتسبيحات حضرت زهرا(س) عبادي است اين را هم بايد گفت: تسبيحات ثواب هزار رکعت نماز است اين را بگوييد مرگ بر آمريکا را هم بگوييد.
گفتم آقايان که نماز شب و نماز جماعت مي‌خوانيد با اين جمعيت ولي شما 50% درصد مسلمان هستيد چون قرآن مي‌فرمايد: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً» (فتح/29) مسلمان بايد نسبت به کفار خشن باشد و نسبت به مسلمان رحم داشته باشد و بعد مي‌فرمايد: «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً» رکوع و سجود بعد از مرگ بر آمريکا است. اول بايد مرگ بر آمريکا و درود بر فلسطين بگوئيد و بعد رکوع و سجود.
پس شما اگر گفتيد: مرگ بر آمريکا سياسي نيستيد بلکه قرآني هستيد حالا بگوئيد همسر گفتند: مرگ بر آمريکا حالا درست شد گاهي هم فکر مي‌کنند راهپيمايي‌ها سياسي و درست شده بعد از انقلاب است که تقاضا مي‌کنم آيه 119 سوره توبه را عنايت کنيد. مي‌فرمايد:
«لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» (توبه/120) به مردم اصابت نمي‌رسد تشنگي و دردسر، گرسنگي، و گام و حرکتهاي دست جمعي نمي‌کند تا کفار به غيظ آيند مگر اينکه براي آنها عمل صالح نوشته مي‌شود يعني تمام کارها و زجرهايي که مي‌کشيد عمل صالح است و هر حرکت دستجمعي که آمريکا را عصباني کند عمل صالح است. و ما عمري در قرآن خوانديم که: «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (عصر/3) عمل صالح عملي است که آمريکا را اعصباني کند. و نمي‌فرمايد: «يَغْضِبُ» مي‌فرمايد «يَغيظُ» فرق بين «غيظ» و غضب آن است که با «غضب» انسان پر مي‌شود و با «يَغيظُ» انسان سر مي‌رود. و لذا در قرآن «غَضِبَ الله» زياد داريم و «غَاظَ الله» که خدا اغيظ مي‌کند نداريم. وجود بي نهايت هيچ وقت پر نميشود. درباره خدا اين نيست مي‌فرمايد: جوري راهپيمايي کنيد که آمريکا سرود و کنترل را از دست بدهد. و شکر پيروزي انقلاب شرکت در اين راهپيمائي هاست و البته کمک مالي هم بايد کرد که آيه بعد مي‌فرمايد: «وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (توبه/121) مالي را کوچک و بزرگ انفاق نمي‌کنديد. خداوند براي آن جزاي احسن و بهتري مي‌دهد.
مي‌گويد: دولت پول نفت دارد کمک کند، خير گاهي يک برگ زرد براي مورچه کشتي مي‌شود و عرب و عجم ندارد، سني و شيعه هم ندارد همه با هم هستيم و انقلاب ما اين مسائل را ثابت کرد که حمايت ما از فلسطيني‌ها هز همه کشوره بيشتر است و اين عزت ماست، و قوميت عربي همه شعار است، خود آنها هم مي‌گويند. و ما مفتخريم که با همه مشکلاتي که در کشور داريم هميشه حامي مستضعفان هستيم.
4- عزيز مصر پس از رؤيت عظمت يوسف به او ايمان مي‌آورد
پس يوسف آماده شد براي برنامه ريزي دوران پر باري و قحطي، يوسف زماني که به چاه افتاد حدود 13 ساله بود با قرآن مي‌شود تخمين زد گرچه در قرآن نيست. چون وقتي او را از چاه بيرون آوردند گفتند «يا بشري هذا غلام» به پسر 13، 14 ساله مي‌گويند غلام و وقتي از چاه بيرون آمد سه، چهار سالي در خانه شاه بود و زماني که به او تهمت زدند «فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنينَ» (يوسف/42) «بِضْع» زير ده سال است فرض کنيم 8سال هم زندان و بعد از زندان 7 سال بازندگي که وضع مردم خوب بوده مي‌شود تقريباً حدود 20 سال از زماني که به چاه تا بر حکومت رسيد و لذا زمان قحطي وقتي برادرها آمدند گندم بگيرند يوسف آنها را شناخت ولي آنها نشناختند. باور نداشتند که از چاه به چاه برسد و خيلي فاصله است. گفتم خواب شاه هفت گاو چاق هفت گاو لاغر را مي‌خورند و تعبيرش اين بود که هفت سال برندگي و هفت سال قحطي هفت سال قحطي که از ذخيره مصرف مي‌کردند، يک سال يوسف در قبال گندم از مردم طلا مي‌گرفت و يکبار چهارپايان و مرحله بعد بردگان و بعد خانها و بعد خانه‌ها و بعد مزارع و بعد خود مردم را برده مي‌کرد. همه شدند در بست برده يوسف بعد يوسف همه را آزاد کرده و اموال خودشان را هم به آنها برگردانيد. وقتي شاه اين عظمت را ديد او هم به يوسف ايمان آورد. تو مالک مطلق شده و همه را بخشيدي، اين بزرگواري است.
«وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْها حَيْثُ يَشاءُ نُصيبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَ لا نُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» (يوسف/56) عزيز مصر وقتي يوسف را پاکدامن و لايق ديده و خواب را تعبير کرد او را پست و امکانات داد و خداوند هم در قرآن مي‌فرمايد: اينگونه ما يوسف را امکانات داديم
* نکته و درس:
5- هركس مانند يوسف باشد خداوند به او هم عطا مي‌كند
1- يعني همه از مرد و زن، دختر و پسر بدانيد هر کس مثل يوسف «حفيظ» و «امين» و «عَلِيم» و «محسن» باشد ما به او مي‌دهيم چيزهايي و اين معناي «كَذلِكَ» مي‌باشد که بارها گفته‌ام. و هرکس مي‌ببينيد خدا به او چيزي نداده ببيند گير کار کجاست، اين تنها براي يوسف نيست بلکه براي هر کس که شرائط يوسف را داشته باشد خواهد گذاشت. خداوند دليل پيامبري موسي را مي‌فرمايد: در تو سوزي ديدم که در ديگران نيست و نبود.
مثلاً فقيري مي‌بيني، بچه‌هاي فلسطين را پاي تلويزيون مي‌بيني و يا يک فيلم چه احساس داري و چقدر مي‌سوزي مي‌گويد: وضع بداست، بله شما که شنيدي هفت دختر زير يک سقف در يک اطاق با شرائط سخ زندگي مي‌کنند چقدر احساست نشان دادي. بايد تو ورشکست و نابود شوي چون شنيدي و مثل سنگ بودي. قرآن مي‌فرمايد: سال گذشته داديم «كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيمَ» (فجر/17) به يتيم ندادي، امسال باغ تو را سوزانديم از آيات قرآن برمي‌آيد که به هر کس هرچه داده مي‌شود يا گرفته مي‌شود با دليل است. «حفيظ» «عليم» «محسن» «كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ» (يوسف/22) امکانات در اختيارش مي‌گذاريم و آن هم «يَتَبَوَّأُ مِنْها حَيْثُ يَشاءُ» (يوسف/56) هر کجا که بخواهد.
آزادي نعمتي است در بهشت هم مي‌گويند: هر کجا مي‌خواهي، در باغ هم اگر انسان محدود شود خسته مي‌شود براي بهشت هم مي‌فرمايد: «حَيْثُ نَشاءُ» (زمر/74) هر کجا مي‌خواهد. مي فرمايد «وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ» (زخرف/71) اگر در بهشت هم بگويند هر روز صبح عسل و ظهر جوجه کباب مي‌گويد: خسته شدم، نام و پنير بدهد، «نُصيبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاء» (يوسف/56) هر کس را بخواهيم به رحمت ما اصابت مي‌کند و شاملش مي‌شود، البته کساني که «وَ لا نُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» اگر محسن باشد اجرا او را ضايع نمي‌کنيم هر کار نيکي مي‌توانيد انجام دهيد اگر اجر آن به خودتان هم نرسد به بچه‌هاي شما مي‌رسد. بارها من اين را گفته‌ام که دو پيامبر وارد روستاي شده و ديوار خرابه‌اي را ساختند، يکي از ديگري پرسيد چرا بدون باني اينکار را مي‌کني بدون مزد و اجر، در جواب ديگري فرمود: پدر خوبي از دنيا رفته و زير اين ديوار گنج است و اگر نسازيم مردم پيدا کرده و مي‌برند، مي‌دزدند، بسازيم تا بچه يتيمها بزرگ شه و خود به گنج دست بيابند، دو پيامبر به کارگري مفت کشيده مي‌شوند تا نان حلال پدر به فرزندان برسد. اگر هر کاري خيري مي‌توانيم انجام بدهيم، ماه رمضان تمام مي‌شود. افطاري داديد يا نه؟ چه کمکي، چه کاري چند تا آشتي و چرا قهر، معذرت خواهي، و چه ذخيره‌اي براي قيامت، نماز مي‌خواني فرض کن نماز آخر عمر و شايد اين ماه رمضان آخر عمر باشد قرآن مي‌فرمايد: «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ» (يوسف/109) وقت تمام شد آيه بعد براي جلسه بعد.
خدايا چند دعا که دم افطار و سحر و ماه رمضان دعا مستجاب است، چقدر قرآن خوانديم، اگر نخوانديم اين چند روز جبران کنيم. دهه آخر ماه رمضان پيامبر صل الله عليه و اله و سلم رختخوابها را باز نمي‌کرد.
خدايا به آبروي هر کس که به نزد تو آبرو دارد اگر تا به حال چيزي براي قيامت ذخيره نکرده‌ايم. ازحالا اعمال ما را ذخيره قبر و قيامت ما قرار بده.
خدايا اگر تا به حال مستضعفي را حمايت نکرده‌ايم، از اين به بعد روحيه مستضعف گرايي را در ما زنده‌تر بفرما.
خدايا مسلمين فلسطين را بر اسرائيل پيروز فرما.
خدايا آن امام که به خاطر او ايران حفظ شد، يکي از علماي بزرگ اهل سنت در ميان علماي قم علت پيروزي و موفقيت ايران و نبودن اين در بقيه کشورها را اينگونه توصيف کرد شما سرما يه‌اي به نام «مرجع» داريد که از او تبعيت مي‌کنيد و بودجه‌اي هم داريد که کاري به دولت ندارد و آن خمس است. و رديف حقوقي و احتياج به بانک ندارد و استقلال.
خدايا به حق محمد آل محمد روح امام خميني (ره) و همه مراجع و همه کساني که در مسلماني ما در طول تاريخ موثر بوده‌اند روحشان را از ما راضي و ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده.
خدايا همه مشکلات همه مسلمانها حل کن.
خدايا رهبر و دولت و امت و نسل و ناموس و عقايد و افکار و مرز و بوم ما حفظ بفرما.
خدايا هر چه به عمر ما اضافه کني به ايمان وعلم و عمل و اخلاص و عمق و برکات کار ما بيفزا.
خدايا به بي مسکنها مسکن خوب به بي همسرها، همسر خوب به بي بچه‌ها بچه خوب، به کدورتها صفا به مرضي شفا عنايت فرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2636

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.