تفسیر سوره حجرات – 16

موضوع: تفسیر سوره حجرات (16)
تاریخ پخش: 25/05/80

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- تفسیر سوره حجرات آیه 7

بحث ما در سوره‌ی حجرات بود آیه: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطیعُکُمْ فی‏ کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّم» (حجرات/7) این آیه را می‌خواهم برایتان بگویم و باسواد کمی که دارم حدود بیست نکته و درس از این آیه استخراج کرده‌ام و در ظرف انشاءالله بیست و پنج دقیقه تا سی دقیقه. بحث بسیار خوبی خواهیم داشت.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطیعُکُمْ فی‏ کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» (حجرات/7) خوب معمولاً در قرآن کلماتی که هست خیلی از کلماتش را می‌فهمیم مثلاً توی این آیه «وَ اعْلَمُوا» یعنی بدانید این را «رَسُولَ اللَّهِ» رسول الله را هم که می‌شناسیدش «کثیر» یعنی؟ زیاد «فی» هم که می‌دانید؟ ایمان هم که می‌دانید؟ قلوب هم که می‌دانید؟ کفر را هم می‌شناسید «اسلام» هم می‌شناسید، یعنی توی‌ این آیه هشت، نه کلمه آیه را می‌دانید و بلد هستید بعضی از کلمات را هم یک خورده اجازه بدهید من معنی کنم.
2- از پیامبر اطاعت کنید نه پیامبر از شما
«بدانید که در بین شما رسول خداست، اگر گوش به حرف شما بدهد عوض این که شما گوش به حرف پیامبر بدهید بگویید پیغمبر گوش به حرف ما بدهد. شما به دردسر می‌افتید «عنت» یعنی دردسر، مشکل آفرین است اگر پیغمبر گوش به حرف شما بدهد لکن خداوند به سوی شما «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ» ایمان در دل شما محبوب قرار داد، یعنی ایمان را دوست دارید و زینت داد ایمان را در دل شما، کفر و فسق و گناه هم در دل شما مکروه قرار داد یعنی از کفر و فسق بدتان می‌آید، خداوند شما را جوری آفرید که از خوبی‌ها خوش‌تان بیاید و از بدی‌ها بدتان بیاید، یعنی مغز بادام را دوست داریم، دود سیگار سرفه می‌کنید، یعنی معده‌ی شما گلابی را می‌گیرد غذای مسموم را پس می‌دهد، همین طور که معده‌ی شما غذای خوب را جذب می‌کند و غذای بد را رد می‌کند روح شما هم حق را می‌پذیرد، فسق و کفر و فسق و عصیان را پس می‌زند، یعنی منکر را می‌داند منکر است. این‌ها راشدند، رشد در این‌هاست، یعنی اگر خواستید ببینید رشد کردید یا رشد نکرده‌اید. ببنید چه قدر حق را دوست دارید و چه قدر از باطل بدتان می‌آید. «أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» میزان رشد شما گرایش به حق است و تنفر از باطل، اگر یک زمانی روح شما به باطل گرایش پیدا کرد، ضد رشد است.
این پوست آیه است و ترجمه‌ی ظاهری، اما این آیه را می‌خواهیم نخ نخ کنیم و درس‌هایی از آن بگیریم. در قرآن بیست و یک «وَ اعْلَمُوا» داریم با این که آدم می‌داند که پیامبر در میان ما است باز هم می‌گوید بدانید. چون انسان گاهی غافل می‌شود، جوان است به او بگو جوانی، با این که جوان است می‌گوییم جوانی، چون ممکن است خود جوان هم از جوان بودنش غافل بشود.
گاهی وقت‌ها به خوب‌ها هم باید گفت تو خوبی مواظب باش، قالی است گران است، دختر طلاست، پول است، هزاری است چک است، یعنی گاهی با این که آدم می‌داند باید تذکر بدهد، یعنی انسان نیاز به تذکر دارد. و لذا سه بار قرآن می‌گوید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ» (بقره/194) خدا با متقین است، فکر نکنی تقوا داری چیزی از جیبت در رفت چون ما رفتیم تقوا داشته باشیم. فلانی بی تقوایی کرد کلی درآمد دارد ما رفتیم بگیم چی چی حلال است و چی چی حرام است کلاه‌مان پس معرکه است.
می‌گوید: غصه نخورد، «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ» سه مرتبه گفته خداوند با افراد باتقواست یعنی غصه نخور درآمدت کم است، چه شوهری ما رفتیم فلانی و فلانی و فلانی چه شوهری، ما خواستگار برایمان آمد این را قبول کردیم بابا این تقوا دارد، تقوا دارد، «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ»
3- نقش تقوا در زندگی
در انتخاب همسر مسأله تقوا را عنایت داشته باش، سالم باشد، تقوا داشته باشد، حالا زندگی‌اش موکت و قالی مهم نیست غصه نخور اصل تقوا مهم است «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ» برای این که بازاری می‌گوید امروز اگر فکر حلال و حرام کنم مشتری از دستم خواهد رفت، دختر می‌گوید رفتم ببینم جوان مؤمن و مسلمان کیه خانه و ماشین و تلفن از دستم رفت، پسر می‌گوید رفتم ببینم… غصه می‌خورند.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ» سه بار تکرار شده «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّه» خوب. اگر خواستید پشیمان نشوید به انبیاء رجوع کنید، چون او آیه‌ی قبل این بود که: اگر شما به خبر ولید گوش بدهید دسته کشی کنید یک پسری از مسلمان‌ها را می‌کشید به یک خبر و گزارش و دروغ ولید بعد می‌آید‌ای بابا ما مسلمان کشی راه انداختیم «فَتُصْبِحُواعَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ» (حجرات/6).
می‌فرماید: برای این که پشیمان نشوید. «فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ» اگر خواسته باشید با گزارش ولید تحریک شوید دست به یک کاری می‌زنید «نادِمینَ»، «نادم» یعنی؟ پشیمان. پشت سر نادمین می‌گوید: نادمین، پشیمان می‌شوید. حرف آخر آیه قبل این است: پشیمان می‌شود. بعد می‌گوید: بدانید که در میان شما رسول الله است. یعنی اگر می‌خواهید پشیمان نشوید گوش به حرف پیغمبر بدهید. حضور پیامبر را جدی بگیرید. حضور پیامبر یک امتیازی است که خدا به شما داده. یادتان نرود.
4- معنای مشورت
«فیکُمْ رَسُولَ اللَّه» در شما چیزهایی است «لَوْ یُطیعُکُمْ فی‏ کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ» اگر خواسته باشید شما به پیامبر بگویید برو، پیامبر هم بیاید. حالا که ولید یک گزارش دروغی داده شما را داغ کرده، پیامبر هم عقب شما بیاید، اگر پیامبر دنبال بسیاری از حرف‌های شما برود به دردسر می‌افتید. پیامبر باید مشورت بکند «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» (آل‌عمران/159) منتها دستور می‌دهد پیغمبر مشورت کن، اما مشورت معنایش این نیست که هرچه شما گفتید.
من حالا این جا یک چیزی هم بگویم، مشورت یعنی چه؟ مشورت از شور است، شور، شرت العسل یعنی عسل را از موم درآوردم، مشورت کن یعنی حرف حق را از لابلای حرف‌های ناحق جدا کن، ایمان است با این‌ها مشورت بکن اما معنای مشورت این نیست که هرچه این‌ها گفتند گوش بدهید، پیغمبر مأمور به مشورت است اما مأمور به اطاعت نیست. «لَوْ یُطیعُکُمْ» اگر اطاعت کند به دردسر می‌افتید.
این که می‌گویند «لَعَنِتُّمْ»، «عنت» یعنی مشکلات، مشکلات مردم به خاطر هوس‌های مختلف و سلیقه‌های آن‌هاست علت این که برای مردم مشکل پیش آمد چون هر کس یک سلیقه‌ای دارد، رو سلیقه‌های مختلف مردم مشکل دار می‌شود. البته می‌گوید (فی‏ کَثیرٍ)در بسیاری، اگر در بسیار از کارها اطاعت کند، اما مانعی ندارد که پیغمبر گاهی وقت‌ها انعطاف نشان بدهد، جاهایی که خطری نیست با مردم راه بیاید. یعنی یک مقداری جاهایی که حرام نیست آن جا که افکار عمومی چیز دیگری تقاضا می‌کند آن جا که حرام نیست با مردم راه بیا.
«ما عَنِتُّمْ» ما در قرآن زیاد داریم، «عَنِتُّمْ» یعنی به دردسر می‌افتی یک جایی می‌گوید: دشمنان دوست دارند که مسلمان‌ها به دردسر بیافتند «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» (آل‌عمران/111) «وَدُّوا» یعنی، مودت دارند، دوست دارند دشمن دوست دارد شما به سختی بیافتید، این جا هم می‌گوید اگر پیغمبر گوش به حرف شما بدهد شما به سختی می‌افتید یعنی دو جا در قرآن می‌گوید، به سختی می‌افتید. خواسته دشمن این است که به سختی بیافتید، و یکی هم اگر پیغمبر استقلال رأی نداشته باشد و موج گرا باشد، ببنید حالا که مردم این رقمی هستند، پیغمبر هم دست از دستور خدا بردارد مردم این را می‌خواهند همین باشد هر چه مردم خواستند، اگر وحی را قیچی کنیم و دنبال سلیقه‌های مردم برویم، به دردسر می‌افتیم، دردسر همان است که دشمنان می‌خواهد «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ».
خوب مسأله دیگه، می‌گوید: «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ» خداوند ایمان را در دل شما محبوب قرار داد. یکی از الطاف خداوند این است که انسان فطرتاً حق را دوست دارد، فطری است.
5- نشانه فطری بودن
این که می‌گویند: دین فطری است یعنی چه؟ جواب: فطرت علامت دارد، علامتش چهار تاست، هر، هر، هر، هر، هر چیز چهار هر داشت فطرت است. هر زمان، هر مکان، هر سن، هر رژیم. اگر یک چیزی چهار تا هر داشت می‌گویند فطری است، مثل علاقه به فرزند چون در هر زمان مادر بچه‌اش را دوست دارد، در هر مکان، مادر بچه‌اش را دوستدارد، در هر سن مادر بچه‌اش را دوست دارد، در هر رژیم مادر بچه‌اش را دوست دارد. این را می‌گویند علاقه‌ی به فرزند فطری است.
اما سیگار فطری نیست، هر زمان و هر مکان، فلان لباس فطری نیست هرکس دوست ندارد، یک کسی از این لباس بدش می‌آید. دین که می‌گوییم فطری است این چهار تا هر هست. یعنی: در هر زمان، در هر مکان، در هر سن، در هر رژیم انسان یک گمشده‌ای دارد می‌گوید: از کجا، این دنبال یک چیزی می‌گردد، گمشده‌ای دارد، می‌گوید هستی سرچشمه‌اش کجاست؟ کیست که یک جوی آب را ببینید بگوید بابا این آب از کجا می‌آید؟ یعنی یک حوادثی که پیش می‌آید انسان اتوماتیک، بخواهد، نخواهد دنبال سرچشمه می‌رود. این مال عقلش، کیست که وقتی به بن بست رسید از درون آه نکشد و دنبال منجی نگردد، حالا هر کس سلیقه‌ای دارد.
در هواپیما نشسته می‌گویند: هواپیما نقص فنی پیدا کرد، تا چند لحظه‌ی دیگر سقوط می‌کنیم کیست که از دورن جیغ نکشد و دنبال یک نجات نگردد، همان نجات دهنده‌ای که با درون با تمام وجود دنبالش می‌گردی همان خداست، همان چیزی که هر بچه می‌پرسد این آب از کجاست، از کجا؟ همان که انسان در جستجوی سرچشمه است خداست در هر زمان، در هر مکان، در هر سن و هر رژیم انسان وقتی متحیر شد دم چهارراه نمی‌داند از کدام راه برود، تمام وجدان‌ها می‌گوید، الآن خوب است یک راهنما باشد بگوید از کجا برو. کیست که در بین تحیرها دنبال راهنما نگردد؟
نبوت و امامت. معاد چی؟ در هر زمان در هر مکان، در هر سن، درهر رژیم کیست که عقیده نداشته باشد که عمل‌های مختلف پاداش‌های مختلف دارد، بالاخره جزای نیکی، نیکی است و جزای بدی، بدی است، کیست که در مقابل الطاف محبت نشان ندهد، یعنی یک بچه را یک بیسکوئیت بدهی لبخند می‌زند. کیست که در مقابل لطف کرنش نکند. ریشه‌ی نماز همین است، کیست که در مقابل آدم فاسد از خودش دفاع نکند ریشه‌ی جهاد همین است. کیست اگر یک فقیری را دید احساس کمک به او نداشته باشد این ریشه‌ی خمس و زکات. اینکه می‌گویند دین فطری است، یعنی ریشه‌های این یک قلاب در درون انسان دارد، لذا دین آمده به این قلاب سر و سامان داده.
مثلاً کیست که نیاز به غذا نداشته باشد، منتها مسؤولین تغذیه می‌گویند. آن غذایی که می‌خوری، این غذا را نخور، از سینه‌ی مادرت استفاده کن نه از سر شیشه‌ای، ورزش می‌خواهی این ورزش نه آن، می‌خواهی حرف بزنی این را بگو نه آن را، پس ببینید فقط دین آمده آن گرایش‌های درونی را برایش جدول بندی کرده یعنی یک آبی است که از سرچشمه می‌جوشد مهندس می‌آید جدول بندی می‌کند که هرز نرود، به جای سینه‌ی مادر سر شیشه‌ای نمکد، به جای بیسکوئیت گل نخورد، به جای خدا سراغ بت نرود به جای رهبر معصوم سراغ طاغوت نرود، به جای تشکر از خالق تشکر از خلق نکند، البته خلقی که ضد خالق باشد. «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ» یعنی ایمان را در دل شما محبوب کرد «زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُم» (حجرات/7) زینت مرد ایمانش است. زینت زن ایمانش است، ما دو رقم زینت داریم یک زینت ظاهری داریم که: قرآن می‌گوید: مسجد می‌روید زینت را با خود ببرید، یعنی اگر خانم می‌رود سر نماز آن چه طلا داد به خودش آویزان کند، مرد می‌رود مسجد بهترین لباس‌ها و عطر بزند، این یک زینت ظاهری است.
یک زینت باطنی هم داریم که وقار برای شما زینت است. «زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُم». الآن این گلدون که روی میز من است این زینت زمین است قرآن می‌گوید که:
6- زینت چه می‌تواند باشد؟
«إِنَّا» بدرستی که ما «جَعَلْنا» قرار دادیم، «ما عَلَى الْأَرْضِ» آن چه روی زمین است طلاها. نقره‌ها، گل‌ها، آبشارها، کوه‌ها، سنگ‌ها، صوت‌ها، تمام، ما قرار دادیم آن چه «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَهً لَها» (کهف/7) تمام این‌ها که روی زمین است «زینَهً لَها» زینت زمین است این «لَها» برمی گردد به زمین، یعنی همه این گل و بلبل‌ها زینت زمین است، زینت ما چیست؟ زینت شما این است که: «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ» و «زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُم» زینت شما ایمان‌تان است. زینت جوان ابتکار اوست و گرحالا زینت شما طلا نیست، زینت شما تحصیلات شماست، زینت شما اینهاست یک سال می‌روی بالا شانزده تا تجدیدی نداشته باشی، زینت شما این است که وقتی می‌گویی دیپلم. بسمه تعالی دیپلم فلج، چی چی بلدی درست کنی من چای بلدم دم کنم، تخم مرغ آب پزش هم بلد هستم نیم رو نمی‌توانم درست کنم. زینت شما هنر شماست، زینت شما معنویت شماست. اگر ما آمدیم: جدول‌های خیابان را لوکس کردیم، پارک‌ها را لوکس کردیم، شد، همه چیز لوکس شد، همه جامعه سوپر دولوکس ولی همه به همدیگر دروغ می‌گوییم، زینت نیست همه یک تلفن موبایل و همراه بود اما همه با هم قهرند، وسیله‌ی ارتباط هست اما خود ارتباط نیست، ماشین هست نماز جمعه نمی‌رود. مسجد هست نمی‌رود. توش نماز بخواند، کتابخانه هست کسی نمی‌رود مطالعه کند، دانشمند هست شماره تلفنش را ندارد، مثل آدمی که صندوق پول دارد کلیدش را گم کرده، خوب پس با گدا فرقی نمی‌کند، کسی که گاو صندوقی دارد چمدانی دارد کلیدش را گم کرده. لذا روایت داریم که: قرآنی که تلاوت نشود فردای قیامت شکایت می‌کند، مسجدی که توش نماز نخوانیم شکایت می‌کند، دانشمندی که به او مراجعه نشود شکایت می‌کند.
«زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُم» زینت دل شما ایمان است. «وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیان» (حجرات/7) «ایمان» مفرد است، این‌ها چند تاست، در قرآن هم همین طور است. «نور» همیشه در قرآن مفرد است. و در قرآن کلمه «انوار» نداریم، اما «ظلمات» جمع است، «صراط» در قرآن مفرد است. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) «صراط» مفرد است، «صرط» نیست «صراط» اما راه‌های غیر مستقیم زیاد است «سبل» زیاد است «صراط» یکی است، «ظلمات» زیاد است همیشه راه حق یکی است بین دو تا نقطه، خط مستقیم یکی است، انحرافی هرچه ذلت بخواهد هست، راه مستقیم یکی بیشتر نیست «نور» یکی است، «ظلمات» زیاد، «ایمان» را خدا یکی گفته، در مقابل این‌ها «کفر»، «فسوق»، «عصیان» این سه تا فرقش چیست؟ «کفر» مال قلب است که با قلب کافر باشد، «فسوق» مال اخلاق است که روحیه‌اش خارج می‌شود از مرز، «عصیان» هم مال دست و پا است، قلباً، اخلاقاً، عملاً…
بعد آخر آیه می‌گوید: «أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» (حجرات/7) «راشد» کیست؟ «رشد» آن است که خداوند به ابراهیم می‌دهد، «آتَیْنا إِبْراهیمَ رُشْدَه» (انبیاء/51) به ابراهیم رشد دادیم، می‌گویم فلانی رشد کرده، دوچرخه‌اش پیکان شده، پیکان، پژو و پژو هم بنز، رشد کرده دو میلیون داشت حالا سه میلیون دارد، این‌ها رشد مادی است.
اما رشد معنوی چیست؟ می‌گوید: «أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» رشد این است که چه قدر ایمان داری. حال من حدیث آخر را بگویم: الآن که شما پای سخنرانی من نشسته‌اید چه قدر ایمان دارید؟ مقدار ایمان‌تان را اندازه بگیرید.
حدیث: هر کس می‌خواهد ببیند چه قدر ایمان دارد ببیند چه موقع گناه می‌کند.
اگر باصدتومان دروغ گفت دینش صد تومان است اگر به خاطر هزار تومان، دینش هزار تومان است اگر به خاطر یک سکه دروغ گفت یک سکه است. ببنید کجا گناه می‌کنید به مقداری که گناه می‌کنیم همان مقدار دین داریم علی بن ابیطالب(ع) فرمود: کره زمین را به من بدهید که گناه بکنم، گناه نمی‌کنم. یعنی ایمان من از کره زمین بیشتر است، آدمی هم هست که یک بستنی به او بدهی بیست و دو تا دروغ برایت می‌گوید، یک آب میوه، کیکی، یک بیسکوییتش بده سی تا غیبت می‌کند هر مأموریتی انجام می‌دهد فقط یک سکه بهش بده…

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2671

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.