ایمان كامل -1، فضیلت صلوات

موضوع: ايمان كامل (1)، فضيلت صلوات
تاریخ پخش: 78/09/22

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

ماه رمضان امسال دعاي مكارم الاخلاق را تفسير مي‌كنيم. در جلسه قبل «مكارم» را معنا كرديم و امتيازات اخلاق اسلامي ده تا بود نسبت به اخلاقي كه دنيا و روانشناسان و انديشمندان مي‌گويند. ميخواهيم وارد دعا بشويم. اول دعاي صلوات است كه: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ». قانون دعاهاي امام زين العابدين(ع) اين است كه همراه با صلوات است. درباره صلوات چند جمله صحبت كنيم:
1- ابعاد معاني دعاي صلوات
الف) صلوات يك شعار است: مثل پرچم جمهوري اسلامي كه رنگش براي كشور ايران و آرمش مخصوص يك كشور است. كف زدن يك نوع تشكرعمومي است، اما صلوات يك شعار خصوصي است.
ب) معرفي الگوست: وقتي مي‌گويي درود بر اين شخص، يعني الگوي من اوست. وقتي مي‌گويي: يعني يا رسول الله دوستت دارم. «اللَّهُمَّ صَلِّ»
ج) نشانه قدر داني است: يعني يا رسول الله من يادم نرفته كه بخاطر تو ما هدايت شديم.
د) دعا است.
ه) كار خداوند و فرشتگان است: چون قرآن يك آيه‌اي دارد كه تقريباً همه ايرانيان حفظ هستند كه: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» (احزاب/56). بدرستيكه خداوند وملائكه درود مي‌فرستند بر پيامبر‌اي كساني كه ايمان آورده‌ايد شما هم بر او صلوات بفرستيد…
و) كليد قبولي نماز است: اهل سنت چهار رهبر دارند: 1- ابوحنيفه، امام شافعي، احمد حنبل و مالك. اما شافعي شعري دارد كه: «يا اَهْل بَيْتِ رَسُول الله حُبُّكُم – فَرْضٌ مِنَ اللَّهِ في القرآن اَنْزَلَهُ» مي‌گويد: يا اهل بيت رسول الله حب و دوستي شما را خداوند بر ما فرض و واجب و نازل كرده. خداوند كه مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» ‌اي كساني كه ايمان آورده درود بفرستيد؛ اين امر از طرف خداوند است، و اين درسي است كه به مدير كلها مي‌دهد كه اگر خواستيد بخشنامه‌اي كني اول خود عمل كنند، اول خودتان برويد مشغول نماز شويد. و كسي حرفش اثر مي‌كند كه اول خودش عمل كند. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: من به چيزي دستور ندادم مگر اينكه اول خود عمل كردم. خداوند از قول پيامبر(ص) در قرآن مي‌فرمايد: «وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمينَ» (زمر/12). خداوند وقتي مي‌خواهد بخشنامه كند نمي‌گويد ماده فلان، بخشنامه فلان كه: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ»: ‌اي كساني كه ايمان آورده‌ايد درود فرستيد. اول مي‌فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» خودم كه خدا هستم و ملائكه (هم) درود مي‌فرستيم، پس شما هم صلوات بفرستيد. از اين معلوم مي‌شود كه هركس مي‌خواهد در دستورش موفق بشود اول خودش بايد عمل كند و پيش قدم باشد و اين يك درس مديريتي است. حديث: بهترين ذكرها صلوات است و نور قبر و وسيله استجابت دعا و در ميزان هيچ چيز به اندازه صلوات ارزش ندارد.
جمله‌ي دوم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ» (صحيفه سجاديه/دعاى 20) خدايا ايمان مرا كامل كن، چون ما چند رقم ايمان داريم و ايمان درجه بندي دارد.
2- انواع ايمان‌ها و گرايش‌ها
الف) ايمان لحظه‌اي: مثل كسي كه سوار بر كشتي است چون نزديك است غرق شود مي‌گويد: «يا الله» همان لحظه ايمان مي‌آورد اما بعد که نجات يافت، قرآن مي‌فرمايد: «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ» (عنكبوت/65) چون آنها را نجات مي‌دهيم فراموش مي‌كنند. يا اولادش رفته كنكور امتحان بدهد خانم چنان تسبيح دست گرفته و «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» مي‌گويد. يا پشت زايشگاه، در اتاق عمل… اينها ايمان لحظه‌اي است. و يا شكوفايي آن، لحظه‌اي است كه همان موقع توجه خاص دارد.
ب) ايمان سطحي: عمق ندارد. خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‌ قُلُوبِكُم» (حجرات/14). ايمان در قلب شماها نرفته. مثل چيزي را كه پوش مي‌دهند پوست آن خيس مي‌شود، اما خشک است.
ج) ابتر است: ابتر يعني بي عقبه. ايمان دارد ولي زود كافر مي‌شود. مي‌فرمايد: «آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا» (نساء/137). ايمان مي‌آورد ولي بعد كافر مي‌شود، عاقبت آن به خير نيست.
د) ايمان توطئه‌اي: چند تا از سران يهود گفتند: توطئه كنيم تا كمر اسلام را بشكنيم، نقشه كشيدند كه صبح مي‌رويم ايمان مي‌آوريم به پيامبر اسلام، غروب دست از ايمان ظاهري خود بر مي‌داريم. و اين كار دوفايده دارد: 1- وقتي ما علما و بزرگان يهود صبح ايمان آورده و غروب برگشتيم ديگر كسي از يهوديان هوس مسلمان شدن نمي‌كنند. مثل اينكه چند نفر از شهر شما بروند تهران بعد از 5 ماه برگردند و يا صد نفر ازدواج کرده و بعد از يكماه عروس را طلاق بدهند، بقيه عروسها مي‌ترسند ازدواج كنند چون دور تا دور ما عروس مطلقه است (طلاق داده شده) و نكند جواني ما را به ازدواج درآورده و فردا طلاق داده و جدا شود. 2- مسلمانها هم در ايمانشان سست مي‌شوند. چون پيش خود فكر مي‌كنند كه دين ما سست است چون اسلام ما نتوانست علماي يهود را جذب كند. اگر عده‌اي به سخنراني من آمدند و وسط آن جلسه ده تا استاد دانشگاه رفتند بقيه فكر مي‌كنند كه قرائتي سخنانش آبكي بود چون اساتيد ما رفتند. ولذا خداوند به پيامبر خبر داد كه: عده‌اي از يهوديها به اين منظور صبح مسلمان و غروب از اسلام بر خواهند گشت، پس نه با آمدن آنها شاد و نه با رفتن آنها ناراحت بشويد، چنين مي‌فرمايد: «آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ» (آل عمران/72) صبح ايمان بياوريد و آخر روز كافر شويد.
ه) ايمان بي عمل: چنان مي‌گويد: «به ولاي علي» ولي هيچ كاري از او به علي(ع) شباهت ندارد. من مسلمان و حزب اللهي هستم، مسلماني و از سال گذشته تا به حال به مسجد نرفته‌اي؟ حداقل هفته‌اي يك دفعه برو. حتماً بايد يكي بميرد برويم مسجد، خانه خدا كتاب خدا، اولياء خدا، و… لذا خداوند در قرآن در بسياري از جاها كه فرمود: «آمَنُوا» كنارش فرموده: «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» يعني همراه ايمان بايد عمل صالح باشد.
و) ايمان با هدف مادي: اگر ايمان با هدف مادي باشد اينچنين مي‌شود كه قرآن مي‌فرمايد: «فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ» (حج/11). اگر اين عزاداري برنج و قيمه هست سينه مي‌زند و اگر شام نباشد، جلسه خلوت است.
ز) ايمان منافقانه: يعني ظاهرش ايمان و باطنش كفر است.
برمي‌گرديم به تفسير دعا: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ» (صحيفه سجاديه/ص92). خدايا دين فروش خيلي زياد است. گاهي به خاطر نفع خط سياسي و گاهي شهوت و يا نفع اقتصادي و يا قبيله و زبان ودوست… شاعر مي‌گويد:
بود بازار گرم دين فروشي بر سر راهم *** خداوندا من از اين گرمي بازار مي‌ترسم
شما جوان هستيد قبل از هر چيز از خداوند ايمان و تقوا بخواهيد، ايمان علامت اين است كه ريشه سالم است، حال اگر برگها هم ريخت، ولي ريشه و تنه سالم باشد باكي نيست با يك آبياري و سم پاشي حل مي‌شود ولي خدا نكند كه ريشه فاسد شود كه ديگر چاره‌اي نيست و لذا ايمان خيلي مهم است. كه حضرت سجاد(ع) اولين چيزي كه ازخداوند مي‌خواهد ايمان است. ايمان جلو خسارت را مي‌گيرد و لذا مي‌فرمايد: «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‌ خُسْرٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/3-1). قسم به عصر (غروب عمر انسان) كه انسانها در زيان هستند بجز آنها كه ايمان آورده و…
آنچه گفتيم ايمانهاي منفي بود و در مقابل آن، ايمانهاي مثبت است، ايمانهاي مثبت عبارتنداز:
3- انواع ايمان‌هاي مثبت
1- ايماني كه روز به روز بيشتر شود (ايمان با استقامت): حديث داريم که، ايمان10 درجه است و بعضي دو درجه و بعضي سه درجه ايمان دارند. حال شما كه پاي تلويزيون نشسته‌ايد ببينيم چقدر ايمان داريد. امام(ع) مي‌فرمايد: مي‌خواهي ببيني چقدر ايمان داري ببين به چقدر گناه مي‌كني؛ اگر بخاطر 100 تومان دروغ گفتي و اگر به خاطر يك سكه، و اگر به خاطر يك حواله پيكان و اگر به خاطر يك قطعه زمين، و اگر به خاطر يك بستني دروغ گفتي ايمان شما 4/1 بستني است و انسانهايي هستند كه زود دينشان را مي‌فروشند. حال ايمان علي بن ابيطالب را قيمت كنيم. فرمود: «والله قسم اگر كره زمين را «اقاليم سبعه» اگر حكومت جهان پهناور را به من بدهيد كه يك گناه كوچك كرده و به اندازه يك پوسته جوي از دهان مورچه‌اي بگيرم، به خدا قسم چنين نخواهم كرد.» و اين زشت نيست كه ايمان امام ما به اندازه و يا بيشتر از هستي باشد ولي ما شيعه او باشيم. ايمان ما با يك بستني و سكه و شام و ناهاري و كفشي و كلاهي خريده شود؟ ماه رمضان وقتي است كه انسان تصميم بگيرد گناه نكند، يك ماه رمضان گناه نكنيم بعد ببينيم مي‌شود گناه نكرد. سيگار يك ماه رمضان نمي‌كشم بعد از رمضان هم نكش، پس ماه رمضان ماه تمرين است. ايمان، ايماني است كه انسان بر آن استقامت داشته باشد مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‌ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت/30). «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (احقاف/13). آنان كه گفتند خدا و در آن راه استقامت كردند. اين آيه در قرآن دوبار آمده در يكجا بعد از «ثُمَّ اسْتَقامُوا» جمله «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ» ملائكه بر آنها نازل مي‌شوند؛ در يكجا بعد از «ثُمَّ اسْتَقامُوا» جمله «فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ» ترسي بر آنها نيست.
4- ايمان آگاهانه و عالمانه
2- ايمان بر اساس فكر و علم: بعضي‌ها دين دارند ولي در دينداري سست هستند يعني دينشان ريشه ندارد، يعني با يك اشكال سست مي‌شود، در قرآن مي‌فرمايد: «يَتَفَكَّرُونَ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ» (آل عمران/191). فكر مي‌كنند در خلقت آسمان و زمين (بعد مي‌گويند) خدايا اينها را بيهوده نيافريده‌اي. «رَبَّنا» گفتن آنها بر اساس فكر كردن است، اگر انسان چيزي را بر اساس فكر پذيرفت استقامت دارد. يك خانم وقتي با فكر فهميد كه حجاب بركاتي دارد كه: 1- مساوات اجتماعي است: اگر چادر را كنار گذاشتيم هر كسي با رنگي مي‌آيد، رنگ و وارنگ كه شد آنها كه ندارند افسوس مي‌خورند اگر چادر روي رنگها درآمد، ديگر جلوه‌ها دل فقرا را نمي‌لرزاند. 2- وقتي جلوه گري نشد حواسها جمع است. اگر جلوه گري نشد دانشجو با حواس جمع خوب درس مي‌خواند ولي در غير اين صورت تمركز فكر نخواهد بود. 3- عفت محفوظ مي‌ماند: پس با فكر رسيد به آنجا كه حجاب به نفع اوست حال هركس هم كه مي‌خواهد بي حجاب باشد. ايمان كامل يعني عاليترين درجه ايمان. «وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ» پس دعاي ماه رمضان ما، ايمان كامل باشد و ايماني كه هنگام مردن آن را از ما نگيرند. در اصول كافي بابي داريم به نام «بَابُ الْمُعَارِينَ» (كافي/ج‌2/ص‌417) يعني كساني كه ايمانشان عاريه ايست. عمري دين دارند ولي لحظه مردن بي دين مي‌شوند، ايمانشان قرضي است، ايمان واقعي و قلبي ارزش دارد.
5- عوامل زياد شدن ايمان
الف) فكر: اينكه مي‌گويند فكر عبادت است و اباذر وقتي نماز مي‌خواند به جاي خواندن تعقيبات فكر مي‌كرد. فكر بزرگترين ايمان است، فكر در آفرينش.
ب) عمل: هرچه عمل زياد شود ايمان هم زيادتر مي‌شود، مثل بچه، اگر نوزاد باشد و بميرد مادر كمتر گريه مي‌كند ولي اگر در دامن او و انس داشته باشد بيشتر محبت مي‌آيد و دلسوزي زيادتر مي‌شود. سر بيل كه در خاك مي‌رود و عمل مي‌كند سفيد و براق است بالاي آن كه اهل عمل نيست سياه است و زنگ زده. اگرمي خواهيد ايمان شما قوي شود عمل كنيد.
ج) دوست خوب: وقتي به نزد افراد خوب مي‌نشينيد، حالات او در انسان اثر مي‌گذارد، حديث درباره دوست خوب اين است كه: «يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ» (كافي/ج‌1/ص‌39) ديدن او شما را به ياد خدا بياورد.
د) ياد خدا و معاد
ه) تاريخ و عبرتها
و) حوادث
از خداوند بخواهيم هرچه از عمر ما كم مي‌شود بر ايمان ما افزوده شود، درجا نزنيم. در قرآن مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/136‌)‌اي كساني كه ايمان داريد ايمان بياوريد. يعني‌اي كساني كه ايمان داريد يك قدم جلوتر برويد، روز به روز بايد جلو برويم سواد ما زياد بشود: «رَبِّ زِدْني‌ عِلْماً» (طه/114) خدايا علم مرا زياد كن. بينش ما زياد شود: «زادَهُمْ هُدىً» (محمد/17). ايمان ما زياد شود: «وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ».
6- برکات ايمان
1- از بركات ايمان اين است كه انسان را از خسارت نجات مي‌دهد مي‌فرمايد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‌ خُسْرٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» (عصر/3-2). عمر انسان مثل يخ آب مي‌شود مگر اينكه ايمان (داشته باشد). حال كه از عمر كم مي‌شود بايد بر ايمان افزوده مي‌شود و اگر نشود، خسارت است.
2- اگر انسان ايمان داشته باشد خداوند لغزشهايش را مي‌بخشد: مي‌فرمايد: «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذي كانُوا يَعْمَلُونَ» (عنكبوت/7). آنها كه اهل ايمان و عمل صالح هستند بديها و لغزشهايش را مي‌پوشانيم و مي‌بخشيم. ملاك ايمان است. يكي مي‌گفت من كليد كعبه را دارم و ديگري مي‌گفت آبرساني كعبه به دست من است. اميرالمؤمنين(ع) اين برخورد را ديد فرمود: من نه كليددار هستم و نه آب رسان هستم ولي من قبل از شما ايمان آورده‌ام و مؤمن بوده‌ام. گفتند برويم به نزد پيامبر (ص)، براي داوري، ازحضرت سؤال كردند، آيه نازل شد: «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ» (توبه/19). آيا سقايي و آب رساني به حاجيها و كليدداري خانه خدا مثل كسي است كه ايمان آورده (هرگز). پس برنده علي(ع) است.
3- كسي كه ايمان داشته باشد مردم او را دوست دارند: قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مريم/96). اگر كسي ايمان داشته و عمل صالح انجام دهد، مهرش در دلها مي‌نشيند. مثلاً صياد شيرازي را حدود هزار جلسه ختم براي او گرفتند، شايد براي كمتر مرجع تقليدي اين تعداد جلسه گرفته باشند. صياد حزب و روزنامه داشت يا پول. جز براي ايمان چيزي نبود. شايد شهري نباشد كه خيابان آيت الله سعيدي نباشد، مگر آيت الله سعيدي غير ازعلم و سواد اينها چكار كرده؟ او گير خودش نبود. يك بار در خيابان تهران مي‌رفت ديد فقيري مي‌لرزد، پول نداشت به او بدهد عبايش را به او داد گفتند: عباي شما كو؟ گفت: دادم به فقير من قبا دارم و گرم هستم عبا را به او دادم. وقتي پيشنهاد امام جماعتي را در تهران به او دادند، پذيرفت. نگفت اگر من قم بمانم مثل فلاني مي‌شوم. بعضي‌ها گير شرق بعضي غرب و بعضي گير خود هستند. به يك نفر گفتند: چرا تفسير نمي‌گويي؟ گفت: اگر آن درس را ندهم و تفسير بگويم خواهند گفت ملا نيست؛ من بايددرسي بگويم كه در جامعه بگويند اين ملا است… مي‌داند اين درس فايده‌اي ندارد، فقط براي مدرك مي‌خواند و اين را مي‌داند و مي‌فهمد. عشق به مدرك و عنوان و عمري دويدن دنبال اين عناوين و به جايي هم نمي‌رسند. چيزهايي به ذهن من مي‌آيد نمي‌دانم تلويزيوني هست يا نه؛ اگر نگويم بهتر است. حال گامهايي بايد برداشته شود.
چطور ايمان خود را كامل كنيم؟ در جواب چند عامل نوشته‌ام. الف) ايمان مخلوط: قرآن مي‌فرمايد: «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ» (يوسف/106). گاهي ايمان همراه با شرك است. مي‌گويد هم خدا را مي‌خواهد هم خرما را. مي‌گويد خدا را قبول داريم و اگر چه خدا كمك مي‌كند، اما آمريكا هم هست. در دل از آمريکا وحشت دارد و نرسيده به اينكه بگويد آمريكا هيچ غلطي نمي‌تواند بكند، يعني هم از آمريكا حريم نگه مي‌دارد، هم از خدا. ايمان دارد ولي رگه‌هاي شرك هم دارد.
ب) ايمان دارد ولي رگه‌هايي از شريک هم در آن است: قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا» (حجرات/15). بايد ايماني باشد که ديگر در آن شك نكند. سؤال بد نيست، تشكيك بد است. مثل نقشه‌اي كه كامل است ولي گوشه‌اي از آن مبهم است. سؤال كن ولي نمي‌شود گفت براي خاطر اين ايراد، نقاشي اصلا در کار نيست، يك جا را نفهميدي بگو: من نفهميدم، براي يك ايراد و اشكال همه زيباييها را زير سؤال مي‌برد. جهان هستي طراحي‌اش از خداست. گيرم نفهميدي خاصيت جنگل چيست؟ چرا آفريده؟ چرا اينچنين كرد؟ گيرم يك گوشه را نفهميدي بايد به كل آن ايراد و اشكال كني؟
ج) ايمان كامل يعني اينکه انسان بعد از باور خجالت نمي‌كشد: «يُجاهِدُونَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» (مائده/54). وقتي گفت خدا. ديگر از خنده و گريه ديگران ترسي نداشته باشد، وقتي ايمان كامل بود، با خنده افراد جا نمي‌خورد. مي‌داني راديو خارج و بي بي سي چه گفت؟ هر چه مي‌خواهند بگويند. 43 راديو، زمان جنگ به امام (خميني ره) جسارت مي‌كردند، او تكان نخورد و به يكي از افراد فرموده بود: پشت ديوار جماران مردم كره زمين دعا كنند و يا نفرين كنند در من اثري ندارد. علي(ع) فرمود: اگر در دست شما طلاست، مردم كره زمين گفتند: سفال است، اثري نگذارد. و اگر سفال است، گفتند: طلاست آرام باش. وقتي به باور رسيدي با موج حركت نمي‌كني. خدايا به حق محمد و آل محمد ايمان كامل به همه ما مرحمت بفرما. ايماني كه دچار موج زدگي و تشكيك، پول زدگي و مقام زدگي و فاميل زدگي نشويم و ايماني که هيچ رگه شرك در آن نباشد به ما و نسل ما مرحمت بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2553

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.