انگیزه و نیت-2
موضوع: انگیزه و نیت-2
تاریخ پخش: 71/10/10
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی تقوی»
دنبالهی بحث جلسهی قبل دربارهی نقش انگیزه و نیت است. چون آنکسی که در دین با غیر دین فرق میکند، همان نیت است. همهی مردم شیرجه میروند. تا قصد غسل نکنیم. خدا پاداش غسل به ما نمیدهد. همهی مردم کرهی زمین صورتشان را میشویند. اما با نیت است که یکی شست وشو میشود و یکی وضو میشود. چاقو کش و جراح هردو شکم پاره میکنند، از چاقوکش پول میگیرند، به جراح پول میدهند. آن چیزی که به کارها ارزش میدهد، نیت است.
راجع به نیت هفتهی گذشته نکاتی را عرض کردم. گفتم: نیت خوب برکاتی دارد، یکی «زید فی رزقه» (کافی،ج2،ص105) آدم خوش نیت روزیاش زیاد است. چون دوست دارد مردم چیز خوب بخورند، چلوکباب خوب درست میکند. وقتی چلوکباب خوب درست کرد، مشتری هایش زیاد میشود پولش زیاد میشود. توجیه اقتصادی هم دارد. اما کسی که حسن نیت ندارد، میگوید: ما جیبمان پر شود به درک که مردم مریض شدند. یک ماه اول پول گیرش میآید بعد دیگر مشتری هایش کم میشود.
1- خوش نیت را همه دوست دارند و خدا کمکش میکند
قرآن میگوید: اگر روحتان پاک باشد، شما را کمک میکنیم. کسی که حسن نیت دارد روحش پاک است. چون روحش پاک است، خدا سیم را وصل میکند. لوله کشی گاز که میکنند، اول از ادارهی گاز میآیند چک میکنند، اگر لوله کشی درست است، گاز را از مرکز وصل میکنند. اگر لوله کشی استاندارد نباشد، گاز وصل نمیشود. اگر انسان، انسان استانداردی باشد، لطف خدا گره میخورد. آدمی که خوش نیت است زندگیاش لذیذ است. چون آن مقداری که توان داشته است، خوب کار کرده است. وجدانش راحت است. آدم خوش نیت را همه دوست دارند. کلاه بردار نیست. یک شوفر تاکسی میگوید: همین جا پنج قدم جلوتر است. آدم را پیاده میکند و میرود. یک راننده هم میفهمد که این مشتری غریب است. تنها است. بچه دار است. پیرمرد است. پیاده میشود و کمکش میکند. از بس این مسافر را تحویل میگیرد، مهرش به دل او مینشیند، میگوید: خدا خیرت بدهد. از بچه هایت خیر ببینی. روایت داریم پول که به فقیر میدهید، به او بگویید: در حق من دعا کن. اگر خیر برسانی دعای مردم پشت سرت است. عطیهی خدا بر مقداری است که شما خوش باطن باشی. اگر گفتی: خرابش کنم، یک کسی هم نیت میکند که تو را خراب کند. اگر یک گناهی را دیدی ناراحت شدی، ولو قدرت نداشته باشی جلوی او را بگیری، همینکه از داخل سوختی، چرا باید این کار را بکند؟ نگفتی: به من چه؟ مثلاً دو نفر با هم دعوا میکنند، شما نمیتوانی اینها را از هم جدا کنی، ولی غصه میخوری. یا کیف میکنی که اینها دعوا میکنند.
2- مردم به مسئولین با حسن نیت عشق میورزند
این بازیهای بکس تماشا کردنش گیر دارد. من بنشینم که برای کیف من تو در دندهی او بزنی. این هم بازی است. اگر مردم بدانند مسئولین مملکتی حسن نیت دارند گرچه یک جایی دسته گلی هم آب دادند میگویند: این آدم خوش باطنی است. ممکن است بعضی از کارها صلاح هم نباشد. امام اول انقلاب یک کسانی را تایید کرد. بعد هم امام کنار گذاشت. اما دیدید که یک ذره از عشق مردم نسبت به امام کم نشد. تا روزهای آخر هم میگفتند: روح منی خمینی، بت شکنی خمینی! با اینکه افرادی را تعیین کرد و بعد هم کنار گذاشت. مردم فهمیدند، آن زمانی که تایید کرد روی حسن نیت بود. بعد هم وقتی دید لایق نیست، کنارش گذاشت.
امیرالمومنین را بعد از چهارده قرن ما هنوز برایش گریه میکنیم و شب بیست و یکم بازار. اداره را میبندیم و اشک میریزیم. عشق علی هنوز در دلها هست. خود امیرالمومنین افرادی را نصب کرد و در نهج البلاغه نامه داریم که افرادی را که نصب کرد، عزلشان کرد. این عزل و نصبها اگر براساس حسن نیت باشد، اشکالی ندارد. گاهی وقتها میگویند: ما که آمدیم، اینها باید بروند. حسن نیت نیست. امیرالمومنین به مالک میگوید: اگر حسن نیت داشته باشی، به عدالت میتوانی نزدیک شوی. اگر حسن نیت داشته باشی خدا لب پرتگاه مچ تو را میگیرد.
3- برکات خوشبینی و عوارض بدبینی
خدا قول داده است، تو از درون ظرف را بشوی. من از بیرون آن را شیر میکنم. چون در ظرف نشسته خدا شیر نمیکند. «یُزَکِّیهِمْ» (آل عمران/164) ظرف را بشوی، بعد میگوید: «وَ یُعَلِّمُهُم» برکاتی راجع به حسن نیت هست. بیست و دو نکته دربارهی حسن نیت یادداشت کردهام که آخرین آن، بهترین ذخیره انسان این نیست که چقدر پول در بانک دارد. قلبش چقدر پاک است؟ برادران و خواهرانی که بحث را تماشا میکنید، شما الان برای کسی نیت شری ندارید؟ قصد ندارید یک نفر را بزنید یا آبروی کسی را بریزید. مزاحم کسی شوی. حسن نیت برکاتی دارد. اما اگر کسی در دلش میل داشته باشد کسی را برنجاند، آزار بدهد. اذیت کند. بترساند. حسن نیت ندارد. میگوید: به درک که این خانه خراب شد. آدم غصه میخورد. اگر حسن نیت باشد دیگر نمیگوییم: این ایرانی است یا خارجی است؟ اگر گفتند: خارجی است، میگوییم: الحمدلله! خوب است. چرا وقتی میگویند: جنس ایرانی است، ما از خریدن آن ناراحت میشویم؟ به خاطر اینکه کارگر ما حسن نیت ندارد. سر هم بندی، تمام نالههایی که مردم از ادارهها میکنند برای این است که میگوید: ایشان میتوانست امضا کند، گفت: برو فردا بیا. آنوقت همین ادارهای فردا به مغازه میرود. مغازه دار هم انارهای بزرگ را رو میگذارد، انارهای خراب را زیر میگذارد. زندگی، زندگی کلاه برداری است. بعد هم هردوی اینها نیاز به خانه پیدا میکنند، بنا سر هر دو کلاه میگذارد. همین سه نفر به نجار نیاز پیدا میکنند. نجار، سر این سه نفر کلاه میگذارد. بعد هم این چهار نفر پیش خیاط میروند، خیاط هم سر اینها کلاه میگذارد. بعد هم همه دنبال ازدواج میروند. اما چون همه همدیگر را چاپیدند خداوند میگوید: تو را چاپید. او را بچاب.
آیت الله عظمی بروجردی خواست به مشهد برود. گفتند: آقا اجازه بدهد، به مشهد خبر بدهیم. گفت: من هم مثل زوار عادی میخواهم به مشهد بروم. اینقدر دنگ و فنگ نکنید. بعد مرحوم آیت الله بروجردی فرمود: در عمرم برای ریاست قدمی بر نداشتم. بگذارید من عادی به مشهد بروم. خلاصه هر کاری کردند اجازه نداد. سوار ماشین شد و به مشهد رفت. آنجا فهمیدند. یکی از علمای مسجد گوهرشاد، آیت الله نهاوندی جایش را به او داد. آیت الله نهاوندی عالم درجه یک نبود. عالم درجه سه بود. مثلاً تیمسار نبود. سرگرد بود. ایشان زیارت کرد و آمد، بعد آقای نهاوندی از مشهد به نجف رفت. تا به نجف رفت؛ سید ابوالحسن اصفهانی به او جا میدهد. بعد یک کسی به او میگوید: اینکه تو جایت را به آیت الله بروجردی بدهی مهم نیست. اینکه سید ابوالحسن اصفهانی جایش را به تو بدهد مهم است. چون او هم یک مرجع تقلید بود. بعد گفت: جا دادی، جا دادم. به فرزندم اکرام کردید، به تو اکرام کردند. حسن نیت فقط در نماز نیست که «قربتهً الی الله» بگویی. اگر کارگر هم حسن نیت داشته باشد، مهم است.
آیت الله فلسفی از علمای مشهد است، اخوی حاج آقا فلسفی که از وعاظ در جه یک ایران است. برادرش هم یکی از علمای درجه یک مشهد است. ایشان سخنرانی میکند و منبرهایش خیلی مایه دارد. یکبار منبر نرفت. گفت: من امروز مطالعه نکردم. گفتند: هرکس میخواهد آقا به منبر برود صلوات بفرستد. گفت: من مطالعه نکردم. گفتند: صلوات دوم را بلندتر ختم کن. گفت: من مطالعه نکردم. خلاصه با زور صلوات آقا را به منبر بردند. ایشان بالای منبر رفت و گفت: کسی بی مطالعه حرف بزند، خیانت کرده است. حسن نیت در نجار و آیت الله، در ازدواج مهم است.
4- مرده باد و زنده باید در نیت خوب اثر ندارد
ما میتوانیم خیلی راحت زندگی کنیم. حسن نیت به قدری ارزش دارد که میگویند: نه مرگ، نه حیات! زنده باد یا مرده باد. هیچ فرق نمیکند. قرآن میفرماید: «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ»(آل عمران/157) چه در راه خدا بمیرید، چه در راه خدا شهید شوید، «لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَهٌ»(آل عمران/157) آنچه مهم است فی سبیل الله است. فی سبیل الله مهم است. بعضی میگویند: بنیاد شهید قبول نکرد که بچهی ما در جبهه شهید شده است. بنیاد شهید میگوید: شهید کسی است که در جبهه باشد. اینکه در راه جبهه شهید شده است، تصادف کرده و از دنیا رفته است شهید نیست. بنیاد شهید این را قبول نمیکند. بنیاد شهید هرطور که صلاح میداند. اما خط کش خدا فرق میکند. فی سبیل الله است. خدا میگوید: آنچه برای من مهم است، فی سبیل الله است. «قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ» کشته شوید یا از دنیا بروید، برای ما مهم نیست. مهم خط کش من است. خیلیها هم در جبهه کشته میشوند اما شهید نیستند. در جلد هشتم محدث البیضا دیدم نوشته است: «قتیل الحمار» کسی در جبهه کشته شد، لگد گرفت شهید راه خر شد. به خاطر اینکه وقتی نشسته بود، دید کسی سوار یک قاطر شده است. گفت: قاطر خوبی دارد، بروم او را بکشم قاطرش را بردارم. به عشق قاطر رفت، او این را زد. نه به قاطر رسید، کشته هم شد.
خانمی به نامام قیس بود که یک نفر عاشق او شد. از شهری به منطقهای هجرت کردند. به او لقب مهاجرام قیس را دادند. هجرت کرد اما مهاجر فی سبیل الله نبود. مهاجرام قیس بود. قرآن در آیهی دیگر میگوید: «فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِب» (نسا/74) مهم نیست. در جبهه پیروز میشویم، یا شکست بخوریم. میگوید: نه پیروزی مهم است نه شکست مهم است. آنچه مهم است نیت شما است. «وَ مَنْ یُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ»(نساء/74) در قرآن بیش از هفتاد مرتبه فی سبیل الله آمده است. شاید صد آیه راجع به حسن نیت داشته باشیم. اگر راه، راه خدا باشد، دیگر باقی مهم نیست. «فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِب» پیروز شود یا کشته شود.
شما شنیدید که شب عاشورا یک عده در خیمههای امام حسین، از یاران امام حسین با هم جک میگفتند و شوخی میکردند. یک عده هم نماز شب میخواندند. یک سوال ایدئولوژیکی است. شب عاشورا جای شوخی است یا جای نماز شب است؟ هیچ فرقی نمیکند. راه که راه حسین است شوخی و نماز شبش یک ویتامین دارد. مهم این است که راه، راه امام حسین باشد.
در مکه کفش هایشان را گذاشتند تا بروند دور کعبه طواف کنند. امام فرمود: تو که از کفشها مراقبت میکنی ثوابت مثل آنهایی است که دور کعبه طواف میکنند. راه مکه کفشداری و طوافش یکی است. در مدینه شخصی مریض شد، شخصی هم از او پرستاری کرد. بقیه به حرم پیغمبر رفتند تا نماز بخوانند. حضرت فرمود: مهم نیست که شما پرستار باشی یا زیارت بخوانی، مهم این است که در جوار پیامبر باشی.
اگر قرار باشد شما کنار بوعلی سینا بنشینی، دیگر کدام طرف آن فرقی ندارد. مهم ابوعلی سینا است. محور که بوعلی سینا شد دیگر فرقی نمیکند. محور اگر خدا شد آدم هیچ موقع عقدهای نمیشود. یکی از دلایلی که میگویند: عقدهای است، این است که آدم مخلص هیچ وقت عقدهای نمیشود. چهار نفر با هم درس میخوانند، یکی مشهور میشود. یکی هم گمنام میشود. هیچ آخوند گمنامی اگر مخلص باشد عقدهای نمیشود. این همه آدم برای امام حسین عزاداری میکنند. امام حسن نمیگوید: من هم برادر بزرگتر هستم. چرا برای من عزاداری نمیکنند؟
5- از فواید حسن نیت آرامش دل است
یکی از فواید حسن نیت این است که آدم که دلش برای خدا کار کرد دلش آرام است. شهید مظلوم بهشتی خدمت امام رسید و گفت: عدهای از طرفداران بنی صدر به من توهین میکنند. وظیفهی شرعی من چیست؟ امام فرمود: چه صدایی میشنوی؟ فرمود: من این جمله را از امام جمعهی موقت تهران که شهید شد، شنیدم. هردو فامیل و خویش و قوم بودند. امام فرمود: چه صدایی میشنوی؟ فرمود: دیدم مردم میگویند: روح منی خمینی بت شکنی خمینی. امام فرمود: اگر تمام مردم کرهی زمین پشت این دیوار به من دعا کنند، یا نفرین کنند در من یکسان است. آرام است. یادم نمیرود که مردم در حسینیه جماران گفتند: جنگ، جنگ تا پیروزی! امام فرمود: نه، جنگ جنگ تا پیروزی آیهی قرآن نیست. جنگ، جنگ، تا رفع کل فتنه! خیلی اوج گرفت: فرمود: من جام زهر را مینوشم و قطعنامه را قبول میکنم.
چه زمانی که هواپیما را بلند کرد. چه زمانی که هواپیما را نشاند. روایت داریم هرکسی را که بخواهید امتحان کنید یکبار نصبش کنید. یکبار عزلش کنید. اگر عزل و نصب برایش یکسان بود، معلوم میشود آدم عاقلی است. حدیث داریم عاقل کیست؟ امام فرمود: عاقل کسی است که وقتی عزل و نصب شد در روحش اثر نگذارد. ماموران بانک یک روز در یک باجه صد میلیون میگیرند. فردا در یک باجهی دیگر صد میلیون میدهد. نه کسی که میدهد، خوشحالی میکند. نه کسی که میگیرد ناراحتی میکند. عزل و نصبش فرق نمیکند. امام فرمود: اگر میخواهید عقل را بشناسید ببینید عزل و نصبش چطور است؟
حدیث داریم با هرکس که خواستی رفیق شوی، سه بار او را عصبانی کن. اگر سه بار جوش آورد، خودش را نگه داشت، بگو: با هم دوست هستیم. چون در اتوبان همه راننده هستند. در سرازیری هر بشکهای ماشین است. در سر بالایی معلوم میشود ماشین سالم است یا راننده چه کاره است؟
6- اثر حرف برای اصلاح در صورت خوشنیت بودن
«إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما»(نساء/35) قرآن میگوید: اگر زن و شوهر با هم یک اختلافی پیدا میکنند، «حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها»(نساء/35) یک داور از فامیل مرد، یک داور از فامیل زن، میآیند مشکل راحل میکنند. ماجرا را به دادگاه خانواده ارجاع ندهند. چون دادگاه خانواده پرونده تشکیل میدهد و به بایگانی میدهد، و آبروریزی و معطلی و غیره دارد. اما یک موقع مادرزن از دختر حمایت میکند، مادر شوهر از پسر حمایت میکند. اینها فتنه را زیاد میکند. «ان یریدا اصلاحا» اگر این دو داور بنای آشتی را داشته باشند، بنای حمایت از گذشته نه، گذشتهها گذشته است. اگر این دو حاکم ارادهی اصلاح کنند، اگر خوش نیت باشند قول داده است در حرفش اثری قرار بدهد که این دو نفر را با هم جوش بدهد.
7- مردم حسن نیت را میفهمند
مردم حسن نیت را میفهمند. آقا میرود که در خارج قرار داد امضا کند. هرجلسه هم فلان دلار حق ماموریت میگیرد. میگوید: اگر من در این جلسه قرار داد را امضا کنم، همین چند دلار است. میگوییم: دور دوم مذاکرات، یک چیزی را که میتوانند یک روزه درست کنند، برای اینکه یک سفر دیگر به خارج بروند طول میدهند. این بالاخره معلوم میشود. کوچکترها هم میفهمند چه برسد به بزرگترها. یک موقع بچهی من سه ساله بود. ایستاده بود نگاه میکرد. من مهمان داشتم. مهمان من هم یک بچهی سه ساله داشت. من بچهی سه سالهی مهمان را بوسیدم. تا بچهی مهمان را بوسیدم، دیدم بچهی خودم به من نگاه میکند. او را هم بوسیدم. گفت: تو من را الکی بوسیدی. من چنان ابرویم بالا رفت و خیز گرفتم، که تو چطور نیت من را فهمیدی؟ بعد رفت و برگشت و گفت: بابا، دیدی به تو چه گفتم ابرویت را بالا کردی؟ اصلاً حال ما را گرفت. وقتی بچه میفهمد برای چه؟ شما وقتی گندم بکاری هرچه تبلیغ کنی که من گلابی کاشتم، برای چه این کار را کنی؟ بالاخره وقتی این خانه خراب میشود میفهمد که شما چه معماری هستی؟ بند کفش پاره میشود میفهمند که چه کفاشی هستی؟
چقدر ما به خاطر سر هم بندی ضرر میدهیم. آدم غصه میخورد. وزارت امور خارجهی ما در کشورهای خارج ساختمان خریده است، که آن سازندهی ساختمان تا صد سال ساختمان را بیمه کرده است. تا صد سال این ساختمان طوری نشود. و ما هم بنا ساختمان میسازد و به ما تحویل میدهد، ماه مهر چپ میکند. آن وقت همین بنا پیش من میآید و میگوید: آقای قرائتی، مدرسه رفتم اسم بچهام را بنویسم، گفتند: ده هزار تومان بده. حقت است. در دیگ شن انداختی زیر دندان من افتاده است. حالا هم یکی دو تا شن در دیگ تو میاندازد تا زیر دندان تو برود. اگر حسن نیت داشته باشی. چه خوب است همه با هم حسن نیت داشته باشیم. نیاز به زرنگی هم نداشته باشیم.
آدمی که حسن نیت ندارد همیشه باید دست و پا بزند که من خوب هستم. یک زن به زنی دیگر سفارش میکرد، میگفت: لباس که شستی به شوهرت بگو لباسها را از روی بند جمع کند. برای اینکه وقتی شوهر جمع میکند، میگوید: زن من چقدر زحمت کشیده است. نیاز نیست. نیاز به این بازیها نیست. آدم اگر حسن نیت داشته باشد، اگر لباسها را جمع کند، یا جمع نکند، خانمش چیزی نمیگوید. هرشب تشکر میکند. هرروز، هر عصر، هر صبح، تشکر میکند. او به خاطر کار خانه تشکر میکند. خانم هم به خاطر مدیریت او تشکر میکند. اصلاً تشکر نیازی به این قلابها ندارد. ما طوری هستیم که برای مسائل ساده هم باید یک قلابی درست کنیم.
8- نیت مهمتر از عمل است
قرآن میگوید: نیت مهم است. کار مهم نیست. قرآن میگوید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى» (نجم/39) نگفته «لیس للانسان الا ما عمل» خدا از شما عمل نمیخواهد. اگر عمل میخواست میگفت: هرکس به اندازهی کارش! این درست نیست. شعار مارکسیست است. هرکسی به اندازهی کارش، نمیگوید: «لیس للانسان الا ما عصی» مزد انسان کاری است که آورده است. مزد انسان کاری است که انجام داده است. مزد انسان سعی است. شما سعی کن. کار شد، شد. نشد، نشد. پشت کامیونی دیدم که نوشته بود: شد، شد. نشد، نشد. خیلی از این کامیون دار خوشم آمد. ما سعی خودمان را میکنیم، شد شد. نشد نشد. شما به قصد نماز جماعت به مسجد میروی بعد میبینی در مسجد بسته است. ثواب جماعت را میبری. به قصد ملاقات فامیل در خانهاش میروی. میبینی که نیست. اجرت را میبری. آدم مخلص هیچ موقع دماغ سوخته نمیشود. چون برای خدا کار میکند. شد، شد. نشد، نشد. اما آدم غیر مخلص غصه میخورد. میگفت: جعبهی شیرینی خریدم و به ملاقات فلانی رفتم. دیدم خیلی ملاقات کننده دارد. وقتی احوال پرسی کردیم و آمدیم، گفتم: من این همه پول خرج کردم، مریض نفهمید که این برای من است.
یک کسی را در خراسان پیدا کردیم. ایشان وصیت کرده است این مزرعه، این اموال را وقف کردم. درآمد این را جمعهها میوه بخرید، و برای بیمارهایی که عیادت کننده ندارند ببرید. چند سال پیش، یک کاری کرده و من وقتی وصیت نامهاش را شنیدم تحت تاثیر قرار گرفتم. امشب هم در تلویزیون میگویم. میلیونها آدم پای تلویزیون میفهمند که یک چنین کسی، یک چنین روح با اخلاصی دارد. نمیداند چه کسی مریض شده است. به خاطر حسن نیت و انگیزهاش من از این آقا تجلیل میکنم. سلام و صلوات خدا به این روحهای پاک، که نمیداند چه کسی است و کمک میکند.
بعضیها صبح که از خانه بیرون میآیند وقتی میبینند جوی خانهشان کثیف است، فوری تمیز میکنند. اما اگرجوی همسایهشان کثیف باشد، میگوید: مگر من سوپور شهرداری هستم. فرض کن خانهی خودت است. حسن نیت داشته باش. خدا مشکل تو را با دست دیگران حل میکند.
خدا میگوید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى»(توبه/111) به خدا جنست را بفروش. خدا مشتری خوبی است. جا دادی. جا دادم. اینها مهم است. در ارتش اگر فرماندهی پادگان بچه ها را دوست داشته باشد. به غذایشان میرسد. اما یک موقع هم میگوید: نه، طبق مادهی فلان باید اینها مأمور به خدمت باشند. این امروز این کار را میکند. فردا که برود یک لگد به در پادگان میزند و به هرچه پادگان است فحش میدهد. دوستش داشته باشیم ما را دوست دارد. قرآن میفرماید: «مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِه» اگر کسی از خانه بیرون برود. «مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ» به قصد هجرت بیرون برود، «ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ» بمیرد و به هدف نرسد، «فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»(نساء/100) اجرش با خداست. مهم نیست کار شود. برای نیت پاک از خانه بیرون زد. از خانه که بیرون رفت اجرش ثابت است. حدیث داریم بیشترین کسانی که پاداش شهید میدهند، آنهایی است که در رخت خواب میمیرند. برای اینکه نیتش این بود که به جبهه برود منتهی به او گفتند: جبهه نرو.
9- خداوند به قلب و نیت نگاه میکند
حدیث داریم در جنگ تبوک سخت ترین جنگهای اسلام جنگ تبوک بود. چون جنگ بدر نزدیک مکه و مدینه بود. جنگ احد پشت مدینه بود. جنگهای مختلف اطراف مکه و مدینه بود. تبوک الان مرز عربستان و اردن است. تا مدینه 600 کیلومتر است. هوا گرم بود و فصل چیدن میوه بود. مرکب هم نبود. خیلی مشکلات بود. پایگاه دشمن هم قوی بود. ولذا هرکسی به یک بهانه فرار میکرد. بهانههای عجیبی میآوردند. یکی آمد گفت: یارسول الله! ما نمیتوانیم به جبههی تبوک بیاییم. فرمود: چرا؟ گفتند: دختران مقابل ما در این جنگ رومی هستند. رومیها دختران زیبایی دارند. ما هم جوان هستیم. یک وقت ممکن است آنجا یک دختر ببینیم و حواسمان پرت شود. یا رسول الله به من اجازه بدهید. من به فتنه نیفتم. یک وقت دختر در من اثر میگذارد. قرآن میگوید: «أَلا فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا»(توبه/49) همه حقه بازی است که تو به این دلیل کنار بکشی.
یک کسی به کارخانه شلوارلی رفته بود و شلوار لی دزدیده بود. به ادارهی آگاهی رفتند گفتند: چرا دزدیدی؟ گفت: این کارگاه به شلوارلی هایش مارک خارجی میزد. من دیدم تولید برای ایران است. مارک برای خارج است. من دیدم این برای نظام خوب نیست. در جنگ تبوک حضرت فرمود: تمام سختیهایی که ما در جنگ تبوک کشیدیم، افراد در مدینه جواب دارند. گفتند: چرا؟ فرمود: برای اینکه آنهایی هم که در مدینه ماندند، دوست داشتند بیایند منتهی من به آنها گفتم: بمان. اصلاً گریه میکردند که چرا در جبهه نیستند. «اِنَّ الله لا یَنظُرُ اِلی صُوَرِکُم» (بحارالانوار،ج67،ص248) خدا کاری به صورت و قالب شما ندارد. «اِنَّما یَنظُرُ الاّ قُلوبّکُم» نگاه به قلب شما میکند.
«وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ»(نساء/43) اگر از روی عمد یک کسی را کشتی یک جریمه دارد، اما اگر یک موقع ترمزت نگرفت، قتل عمدی نبود، جریمهاش کمتر است.
10- باید مراقب روحمان باشیم
یک موقع برای آدم یک گناهی پیش میآید، لغزش پیدا میکند. گاهی وقتها پول میدهد که گناه بکند. خدایا افرادی گاهی وقتی خبر گناهی میشنوند میدوند و پول میدهند. حالا یک موقع کسی در هواپیمای خارجی نشسته و یک فیلم هم پخش میشود. ممکن است آن فیلم در روح او اثر بگذارد. باید مواظب باشیم گناه را از جلو قبل از آنکه در گناه باز شود در گناه را ببندیم. در که باز شد، بگوییم: آقا حالا ما برویم، یک فیلم و دو فیلم در ما اثر نمیگذارد.
به امیرالمومنین گفتند: چرا به زنها سلام نمیکنی؟ پیامبر سلام میکرد. فرمود: پیامبر سی سال از من بزرگتر بود. من سی سال جوانتر هستم. ممکن است اگر سلام کنم جواب سلام من در روح او اثر بگذارد. حضرت علی از جواب زن جوان احتیاط میکند. چطور ما فکر میکنیم که از این حرفها مبرا هستیم.
حدیث داریم اگر با کسی رفیق بودی رفیقت پست گرفت، رئیس شد. اگر یک دهم علاقهی قبلش را حفظ کرد «فَلَیس به صدیق سوء» (بحارالانوار،ج71،ص176) رفیق بدی نیست. یعنی ریاست به قدری خطرناک است، صد درصد رفاقتها آب میشود. اگر ده درصدش ماند، «فَلَیسَ بِصدیق سو» باز هم آدم خوبی است. امام زین العابدین یک لباس شیکی پوشید و بیرون آمد. برگشت و گفت: همان لباس قبلی را بده. وقتی این لباس را پوشیدم، انگار من زین العابدین دیروز نیستم. ما باید مواظب روح خودمان باشیم. اگر ما خودمان را کنترل نکنیم به یک روشی مبتلا میشویم، که اگر آن روش به هم بخورد هویت ما از بین میرود. یعنی تنور شکم دم به دم تافتن، مصیبت بود روز نایافتن. معتاد به زندگی نشویم. معتاد به زندگی در تهران. معتاد به زندگی در روستا. راحت باشیم. آزاد باشیم. فقط آن چه مهم است این است که خدا به چه راضی است. «اِنَّ الله لا یَنظُرُ اِلی صُوَرِکُم اِنَّما یَنظُرُ الاّ قُلوبّکُم»(بحارالانوار،ج67،ص248) خدا به قلب نگاه میکند.
11- باید میزبان قلباً راضی باشد
اما اگر کسی بگوید: من راضی هستم، اما شما میدانی قلباً راضی نیست. تو را مهمانی دعوت میکنند، بچهات را هم میبری. حالا هم که برای مهمانیها غذا از بیرون میگیرند. غذا وقتی از بیرون میاید باید جیره بندی شود. گرچه ممکن است صاحب خانه بگوید: خوش آمدی. اما میگویند: ببین بچه ا ش را هم آورد. فیض کاشانی میفرماید: اگر کسی جایی دعوت شد بچهاش را برد، لقمهای که بچه میخورد حرام است. گربه هرجا میرود بچهاش را هم میبرد. حالا اگر کسی به جوان میگوید: راضی هستم در حمام غسل کنی. اما قلباً راضی نیست. اگر مهمانی میروی. خانواده مریض هستند، در رودروایسی میماند و آشپزی میکند. میبیند حالا داد سرش میزند. در رودروایسی خانم آشپزی میکند. شما با همسرت بداخلاقی میکنی میبیند آبرویم در خطر است، میرود در بازار یک لباس برای شما میخرد. خانم آیا با این پیراهن میتوانی نماز بخوانی. شوهرت دید اگر نخرد شیون میزنی. یا نفرین میکنی. یا قهر میکنی. زندگی را به هم میزنی. از رودروایسی رفت برای تو خرید. چیزی که از رودروایسی خریده شد میتوان با آن نماز خواند؟
خدایا، به ما ایمانی بده، تو را و راه تو را و قرآن تو را بشناسیم و به آنچه که تو دوست داری عمل کنیم. به کارگر و کارفرما، عالم و روحانی، کارمند و کارگر و کاسب و زن و مرد و پسر و دختر، به همهی ما حسن نیت بده که کارهایمان ذخیرهی قیامت شود. ما را و جامعهی ما را از سوء نیت دور بدار. چون سوء نیت باعث کم کاری، بد کاری، سر هم بندی، کلاه سر هم گذاشتن، سوء نیتهایی که خلاصهی آن یک جامعهی سر هم بندی است، ما را از سوء نیتها در کارهای اقتصادی و اصل شرک در کارهای عبادی همهی ما را حفظ بفرما. نماز جمعه یادتان نرود.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»