موضوع: استعاذه
تاریخ پخش: 74/09/09
بسم الله الرحمن الرحیم
1- شهر را زیبا کنیم و به فکر پیشرفت باشیم
فرهنگسراهایی که برای عموم مردم درست میشود، اصل کار، کار خوبی است، منتها هر کار خوبی ممکن است عوارض خوبی هم نداشته باشد و نقصهایی هم داشته باشد. کشتارگاه تهران، گوسفندهایی که کشته میشود، بوی خون، بوی فضولاتشان مردم منطقه را اذیت میکرد. یا مثلاً باغ وحشی بود در تهران خانههایی که کنار باغ وحش بودند واقعاً در عذاب بودند، این محیط زیست در اسلام خیلی به آن عنایت شده. حتی روایت داریم امام زمان(عج) ظهور میکند هر خانهای که ناودانش افقی است و آب سر مردم بریزد آن ناودان را خراب میکند. بعضی از تغییرات باید بشود، کشور امام زمان(عج) باید قشنگ باشد. ما دو رقم زینت داریم: زینت بیرونی همین بلوار، اتوبان. گل، نظافتهایی که به آن میرسیم، یک زینت درونی هم داریم. قرآن میفرماید که: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَهً لَها» (کهف/7) این گل و بلبل و آبشار و دره اینها زینت زمین است، اما زینت انسان «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ» (حجرات/7) زینت انسان اراده و ایمان و علم اوست. یک جوان زیبا، جوانی نیست که زنجیری طلا به گردن دارد اگر زیبایی به زنجیر طلا باشد انسان 16 تا گردنبند میاندازد تا 16 بار زیبا باشد. زینت جوان این است که تجدید نشود، جوانی که 32 تا تجدیدی دارد، کمبود این را با انداختن زنجیر طلا به گردن میخواهد جبران کند.
امام هفتم میفرماید: آدمهایی که از لحاظ لباسی خود را زینت میکنند این از درون کمبود دارد و میخواهد مردم نگاهش کنند. در کاشان بعضی از جاهایش هنوز برق نبود کسی که میخواست در تاریکی راه برود، میخواند، میخواست ترسش را با خواندن رفع کند. ماشینهایی که خیلی خراب است میآیند پشت ماشینش مینویسند برچشم بد لعنت، بابا کسی تو را چشم نمیکند هر مشکی که صدا میدهد معلوم است که آب کم در آن است.
کارهایی که شده خوب است دست مسئولین درد نکند ما باید یک قدم جلو برویم. نباید دو روزمان مثل هم باشد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هر کس دو روزش مثل هم باشد باخته است. حضرت فرمود: هر شبی که میروم بخوابم یک کلمه اضافه باید یاد گرفته باشم و اگر شبی بخوابم و در آن روز چیزی یاد نگرفته باشم «لَمْ یُبَارَکْ» آن روز، برای من برکت ندارد.
درقرآن یک آیه داریم هیچ وقت متوقف نشوید، آب راکد میگندد. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/136) شما که ایمان دارید بروید یک قدم ایمانتان را جلو ببرید. به پیغمبر(ص) میگوید نگو من فارغ التحصیل شدم «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً» (طه/114) تو هم باید علمت زیاد باشد.
امروز به مسئولین فرهنگسرا گفتم، اینجا به چند تا موزه احتیاج دارد.
1- ما موزه سنگها داشته باشیم، در یکی از کشورهای غربی رفتم به من گفتند در آنجا به فلان جا برو. 6 نفر شدیم چند ساعت روی پا ایستادیم خسته شدیم، 18 هزار رقم سنگ بود و بسیاری از این سنگها در ایران هست. ما احتیاج داریم این سنگها و نمونههایش را در قفسه بگذاریم و بچهها در ایام تعطیل بیایند و با انواع سنگها آشنا بشوند این یک سرگرمی باشد. موزه کسانی که در مسابقات بین المللی قرآن و یا در علوم برنده شدند، عکسهایشان در آنجا باشد. بهترین شاعرهای ایران با بهترین شعر، موزه داشته باشیم، یک وقت تلویزیون نشان میداد مشهد اردهال کاشان یک مراسم قالیشویی دارد، شاه چراغ چه هست؟ امامزادههای معتبر، ابن بابویه، بله کنار عبدالعظیم است. اصلاً خود حضرت عبدالعظیم چه کسی هست؟ حدیث داریم هر کس این امامزاده را در ری زیارت کند، ثواب زیارت کربلا دارد. آخر این کی هست که ثواب زیارتش، زیارت کربلا دارد؟ از کشورهای مختلف به زیارت آن میآیند و بعضی تهرانیها سال میآید وبه زیارت آن نمیروند. یک بیوگرافی باشد.
یک موزه باشد مخصوص قالیها، جاجیمها، صنایع دستی. فرهنگسرا باید طوری باشد یک کسی که وارد میشود بیرون نرود جز اینکه یک قدم به علمش اضافه بشود. موسیقی علم را زیاد نمیکند اگر حلالش باشد خاصیتی ندارد حرامش که حرام است. مردم شمال همه امکانات تفریحی در خانههایشان هست این جنوب کشور است که فقیرش بیشتر است، امکاناتش کم است، خلافشان بیشتر است، آمارشان بیشتر است، نیازشان بیشتر است.
بعضیها هستند که در خانههایشان اشیای عتیقهای هست که دلشان نمیخواهد بفروشند، این را میشود یک موزهای درست کرد حفاظت شده و افرادی یک چیزهایی دارند واقعاً یک هنر است این را بیاورند تا مردم ببینند و مالکیتش مال صاحب خودش باشد ودولت این را برایش حفظ کند. امانت بدهد یا اجاره بدهد. یک چیزهایی هست که اگر مردم اینها را در اختیار دیگران قرار بدهند رشد امت بالا میرود. غرور مردم ایران بالا میرود. یک مسئلهای که همه نیاز دارند، مسئله پناهندگی است، یک چیزی هست که همه نیاز دارند مثلاً یک بچهای میگوید مامان به مادرش پناه میبرد، بزرگ میشود به پرچم آمریکا پناه میبرد، یکی از این کشورهای ذلیل و ترسو میگفت من پرچم آمریکا را روی کشتی خودم میزنم در سایه پرچم آمریکا کشتیهایم را حرکت میدهم. اصلاً به چه کسی پناه ببریم؛ معنی عربی آن «اَعُوذُ» پناه میبرم.
2- پناهندگی فطری است
1- پناهندگی فطری است. حدیثهای زیادی داریم که این پناهندگی به سوی یک چیزی خوب راهنمایی شود. قرآن میگوید: «وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ» (جن/6) بعضیها به جن پناهنده میشوند، بعضیها به فال و فالگیر، سیگار، مشروبات الکلی، قرص خواب، خودکشی پناهنده میشوند. هنر این است به چه کسی پناهنده میشویم. در پناهندگی لفظ کافی نیست بگوید: «اَعُوذُ» با عمل باید پناهنده بشود. وقتی بمباران میشود همهاش نمیگوید: «اَعُوذُ» میرود در پناهگاه یعنی واقعاً هستی را بند به خدا کنیم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» یعنی من بی نهایت کوچکم، عاجزم. پهلوانهای ما از ترس پشه میروند در پشه بند. دانشمندهای ما به یک سلول بند هستند و این سلولها از کار بیفتد همه چیز که یاد گرفته از یادش میروند با یک تکه گوشت حرف میزنیم، با یک استخوان میشنویم، به هوا بندیم، انسان گردن کلفت، عاجزترین موجودات است. نیاز به پناه بردن هست.
راجع به پناه بردن چند تا خطر است گاهی پناه میبریم به یک چیزی که آن هم از ما عاجزتر است. آدم به یک مو بند باشد و آن هم خودش عاجز است. قرآن میگوید به چه کسی پناه میبرید. در سوره عنکبوت هست که میگوید: بشر به هر کس متوسل بشوی، قدرت او مثل تار عنکبوت است، بعد میگوید: «وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ» (عنکبوت/41) تار عنکبوت شل است. بعضیها به شاه پناه میبرند. مثلاً پسر عمه من غلام ناصر الدین شاه بوده، خود شاه به نود کشور پناهنده شد اما دید وقتی که خدا اراده کند نود کشور، نود رئیس جمهور او را نجات ندادند. به خدا پناه ببریم. شروع سه قسم است: 1- خطرات، خطرات درونی.
3- خطراتی که انسان را تهدید میکند
2- خطرات بیرونی. خطرات طبیعی. اما خطرات درونی «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ وَ مِنْ صَلَاهٍ لَا تُرْفَعُ» (البلدالأمین/ ص19)، «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ عَیْنٍ لَا تَدْمَعُ وَ صَلَاهٍ لَا تُقْبَل» (تهذیبالأحکام/ ج6/ ص35) پناه میبرم از نمازی که قبول نشود. حدیث داریم اگر سر نماز حواست جمع نباشد، آن قسمتی که حواست نبوده قبول نیست. اگر نمیتوانی حواست را جمع کنی، نافله بخوان لااقل با مهر کربلا بخوان. این هم نماز خوان ردی است. «وَ أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا یُسْمَع» (کافی/ ج2/ ص585) دعای بی اثر، دعایی که من هر چه میگویم خداوند گوش نمیدهد. سؤال چرا ما دعا میکنیم. خداوند گوش نمیدهد جواب: چون شما گوش نمیدهی.
یک آیه داریم: «أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» (بقره/40) شما به پیمانی که بستهاید وفادار باشید تا من هم وفادار باشم. افرادی که دعاهایشان مستجاب میشود، افرادی هستند که فرمان خداوند را اطاعت کردهاند و خداوند مستجاب میکند این آقا نماز نمیخواند، دروغ میگوید، فحش هم میدهد، نگاه بد میکند. بعد میگوید حَلَش کن. مگر خدا کارگر تو است. خدا به تو گفت تو گوش دادی تا او هم گوش دهد؟ پناه میبرم از دعا «وَ أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا یُسْمَع» پناه میبرم از اینکه زمان را از دست بدهم «أَعُوذُ بِکَ» پناه میبرم به خدا «أَعُوذُ بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَهٌ تُعَذِّبُنِی عَلَیْهِ» (کافی/ ج4/ ص160) پناه میبرم که فرصت را از دست بدهم و بخشیده نشوم، جوانیش را از دست داد.
4- چگونه مردن از دیدگاه امام علی
امیرالمؤمنین(ع) وضع جان کندن را در نهج البلاغه توضیح میدهد. میفرماید انسان اول که میمیرد روح از پا جدا میشود کم کم بالا میآید و انسان اطرافیان را میبیند و حرفهایشان را هم میشنود، عقلش هم کار میکند ولی دست و پایش از کار افتاده است. آن دقیقه آخر فکر میکند: «یُفَکِّرُ فِیمَ أَفْنَى عُمُرَهُ» (نهجالبلاغه، خطبه 109) فکر میکند عمرش را در چه فانی کرد آیا بهتر از این نمیتوانست باشد؟ «أَعُوذُ بِکَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ عَمَلٍ لَا یَنْفَع» (إقبالالأعمال/ ص487) پناه میبرم از بیهودهکاری مثل جوانها یک زنجیر میخرند کلی این طرف و آن طرف میچرخانند. بعضی زن و مرد با کار بیهوده خودشان را مریض میکنند. آقا یک شیشه آبغوره یک نفس بخورم چقدر پول به من میدهی مثلاً اگر این کار را بکنی چه مشکلی را حل میکنی. چند میدهی بپرم. نه تنها این خودش را حرام کرده، جامعه را نیز حرام کرده است.
پیروی از هوسها بعضی کارها کیفی دارد اما بعد از آن آتش است. امیرالمؤمنین میفرماید: «لَا خَیْرَ فِی لَذَّهٍ بَعْدَهَا النَّارُ» (منلایحضرهالفقیه/ ج4/ ص392) شما اگر بدانید از یک چراغ قرمز رد بشوید اما بعد از آن دو هزار تومان جریمه است خب این کار را نمیکنی. گاهی میدانی یک قاشق هم بخوری دو ماه بیچاره میشوی نمیکنی. حدیث داریم اگر کسی گناه بکند بگوید این چیزی نیست خدا نمیبخشد اما اگر گناه بزرگ بکند و بعدش ناراحت باشد و شرمنده باشد و عذرخواهی بکند خدا میبخشد. اگر من این گچ یک مثقالی را پرت کنم توی صورت شما بگوئید چرا این کار را کردید؟ شما برای همیشه از من ناراحت میشوید ولی اگر یک وزنه یک کیلوئی ندانسته به شما بخورد و بگویم آقا ببخشید نمیدانستم شما میبخشید و ناراحت نمیشوید.
مدیریت بد: «اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ، وَ شَکَاسَهِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ، وَ مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ (2) وَ مُتَابَعَهِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَهِ الْهُدَى، وَ سِنَهِ الْغَفْلَهِ، وَ تَعَاطِی الْکُلْفَهِ، وَ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَهِ، وَ اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ. (3) وَ مُبَاهَاهِ الْمُکْثِرِینَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ، وَ سُوءِ الْوِلَایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا» (صحیفه سجادیه/ دعاى8) پناه میبرم به خدا از مدیریت بد، یعنی نتوانم از امکانات موجود به نحو احسن استفاده کنم. مدیر کیست؟ البته فرق میکند بین مدیر و رهبر. مدیر به کسی میگویند که مؤسسه را اداره میکند امام کسی است که علاوه بر اداره مردم را یک قدم جلوتر ببرد. مدیر خوب آن است که علاوه بر کارهای بیمه و بازنشستگی و سلف سرویس و… کارهای دیگری مثل نماز خواندن کارمندان و مسائل فرهنگی توجه داشته باشد.
«اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ، وَ شَکَاسَهِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ، وَ مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ (2) وَ مُتَابَعَهِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَهِ الْهُدَى، وَ سِنَهِ الْغَفْلَهِ، وَ تَعَاطِی الْکُلْفَهِ، وَ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَهِ، وَ اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ. (3) وَ مُبَاهَاهِ الْمُکْثِرِینَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ، وَ سُوءِ الْوِلَایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا ، وَ تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَهَ عِنْدَنَا (4) أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِما» (صحیفه سجادیه/ دعاى8) پناه میبرم از اینکه ظالمی را کمک کنم. حدیث داریم اگر کسی که گناهی بکند و شما یک لبخند به او زدید بخاطر لبخند شریک در گناهش هستی کسی گناه میکند ایستادی نگاه کردی مثل یک عده قمار کردند و شما نگاه کردی تماشاچیها شریک در گناه هستند. مظلومی را میزنند شما نگاه کردی، شریک در گناه هستی «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَدِیلَهِ عِنْدَ الْمَوْتِ» (تهذیبالأحکام/ ج3/ ص88) پناه میبرم که دین دارم و لحظه مرگ بی دین میشوم.
کسانی که خیلی به دنیا چسبیدهاند اینها مردنشان مشکل است مثل چسبی که به پشت دست میزنی وقتی کنده میشود موی دست انسان را نیز میکند. کسانی که به دنیا چسبیدهاند موقع مرگ مثل مو کندن پشت دست مشکل است. چون این پولها و خانه را یک ذره ذره جمع کرده، حالا خدا میخواهد همه را یک دفعه بگیرد شما اگر یک پیراهن داشته باشی من پاره کنم تا آخر عمر میگوئی این شیخ پیراهن مرا پاره کرد و لذا آنها که با دنیا گره خوردند با بغض خدا از دنیا میروند.
پناه میبرم از غضب، پناه میبرم از چشم خشک. خیلی خلاف کرده، ولی ناراحت نیست. فرق مؤمن و منافق این است که اگر یاد گناه افتادی ناراحت شدی این علامت ایمان است و اگر یاد گناه افتادی ناراحت نشدی، این علامت نفاق است. مثل آدم متعهد که وقتی بدهکار را میبیند ناراحت میشود و آدم غیر متعهد بی خیال است.
پناه میبرم از نفاق، از ریا. اینها خطرات درونی است پناه میبرم به خدا از کسی که به من خدمت میکند و تشکر نمیکنم. سه چیز بوسیدنی است. کتاب، در کلاس، دست استاد. اگر میخواهید ببینید علم شما مفید است یا مضر. ببینید احترام شما به استاد چیست؟ بعضیها هر چه باسوادتر میشوند بی ادبتر میشوند چون علم برایش مفید نبوده است.
چون فرهنگسرای اینجا بغل بهشت زهرا است من یک خاطره بگویم سال اول انقلاب دو سه روز که از انقلاب گذشت مرحوم مطهری ما را به تلویزیون معرفی کرد و به تلویزیون رفتیم ما با اتوبوس چون آن زمان حفاظت و ترور هم نبود. آدم بزرگ هم با ماشین بزرگ رفت و آمد میکند با اتوبوس میآمدیم، فیلم برداری که میشد، به قم برمیگشتیم. خانه ما قم بود. یک روز سوار اتوبوس شدم، اتوبوس که از بغل بهشت زهرا خواست رد شود خواستم بگویم برای شادی روح شهدا صلوات دیدم که زشت است که من بگویم. این مال من نیست مال جگر فروشها و کاهو فروشها و بچههایی که تیپ خاصی دارند است تو حجت الاسلامی. یکی دو تا بد و بیراه به خودم گفتم که آقاشاه فرار کرد امام آمد بخاطر شهدا بود هر چی داریم از اینهاست پا شو یک صلوات بفرست بلند شدم تا نگاهم به ماشین خورد باز نشستم یکی دو سه بار این تکرار شد بغل دستی من گفت شیخ صندلیات میخ دارد. گفتم نه خیر خودم گیر دارم. گفتم خودم گیر دو سه کلمه درس دارمای کاش من این چند کلمه درس را نخوانده بودم، راحت صلوات میفرستادم. مرگ بر علمیکه جلوی صلوات مرا میگیرد. خدا به همه گفته سواد «وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً» (اسراء/85) تمام علماء و اساتید دانشگاه همه عملشان کم است پناه میبرم از علم بی فایده، پناه میبرم از غضب، پناه میبرم از حسد، از بد مردن.
یکی از مسئولین مملکت میگفت فلان منطقه که خرماهایشان میلیونها دلار درآمد داشته از دم همه فاسد شده، هر چی میگوئیم آقا خدا به تو خرما داده از هر 20 کیلو یک کیلو زکات بده نمیدهند. چرا با خدا معامله نمیکنید امام صادق(ع) فرمود هر کجا مالت سوخت بدان که زکات نمیدهید.
امام کاظم(ع) هر کجا یک درهم حق بود و خرج نکردی خدا طوری برایتان فراهم میکند تا دو درهم ضرر بکنی و در راه باطل بدهی. جزای کسی که پول خرج تربیت بچهاش نکرد این است که پول خرج کند میوه بگیرد ببرد زندان دیدنش. پناه میبرم بخدا از اینکه در پیری خرجیم بدست فرزندم بیافتد لذا قبل از آنکه آب بخواهد، پول بخواهد بالای سرش بگذارید. پسر راحت میگوید بابا خرجی بده ولی پدر خیلی سخت است که از پسرش خرجی بخواهد، غرور پدریش میشکند. انسان هر چی دارد از دعای پدر و مادر دارد و از آنها بخواهید شما را دعا کنند کسانی که تارک الصلوه هستند نماز نمیخوانند یا کاهلی میکنند، فهمیده شده که پدر و مادرشان اهل نماز نیستند. پدر و مادرها اینکه بچهات را دکتر و مهندس کنی چند سال پز او را میدهی ولی اگر اهل تقوا و نماز شد ذخیره قیامت است. کسی را عذاب میکردند. حضرت عیسی رد شد. فرمود: صاحب این قبر را دارند عذاب میکنند برگشتند فرمودند عذاب از او برداشته شد. گفتند چرا آن وقت عذاب میشد ولی حالا نه. فرمود: بچهاش در مکتب با کلمه خدا آشنا شد اگر بچه شما با خدا آشنا بشود، شما را نجات میدهد تمام خدمات ما یکبار مصرف است. حالا فوتبالیست کره زمین شدیم، ده سال فوتبالیستیم یک تازه نفسی میآید و ما کنار میرویم. اما یوسف و حسین فهمیده قهرمان تاریخ است اگر با خدا باشیم تا خدا هست ما ثابت هستیم.
ما یک الگوهای صادق داریم آنها را متروک گذاشتیم و دنبال یک الگوهای دیگر رفتیم. در اسلام 33 آیه برای خمس و زکات داریم این را تبلیغ نمیکنیم بعد را جشن عاطفهها رویم تبلیغ میکنیم. جشن عاطفهها کار خوبی بود اما کسی که الگوهای قرآنی را زمین گذاشت باید سراغ یک خدمات جنبی برود، ما درخت خوب را اره میکنیم، درخت آهنی را جایش میگذاریم.
پناه میبریم از اینکه الگوهای ما از طبیعی کنار گذاشته شود وتبدیل شود به الگوهای غربی و شرقی و یک بار مصرف. اگر من به شما گفتم سلام علیکم. متشکرم، خداحافظ شما، خدا به شما جزای خیر بدهد. دیگری میگوید مرسی. مرسی چیست؟ خداحافظ و خدا جزای خیر بدهد دعاست این را کنار میگذاریم و مرسی اصلاً بار معنوی ندارد من غصه میخورم از روشن فکرهایی که اصلاً فکر نمیکنند همینطور سوپردولوکس قیافه درست کرده. خدا میداند مدلهای غربی چیزی درونش نیست من یکبار گفتم اگر کسی ثابت کرد که خاصیت کراوات چیست؟ من با عمامه دو تا از آن را روی هم میگذارم و کراوات میبندم گرم میکند یا سرد میکند. علامت سواد است که بیسوادها هم دارند علامت سن است که جوانها هم دارند علامت تخصص است که بی تخصصها هم دارند مثلاً علامت عمامه من این است که حدیث بلدم، آن لباسش علامت خلبانی، آتش نشانی، نظامی، پرستار، لباس یا باید علامت شغل باشد یا سن باشد یا گرم و سرد کنده. بیخاصیتترین لباس کره زمین کراوات است این را توی مجلههای اروپا نوشتهاند. الگوهای الهی را تبدیل به الگوهای یکبار مصرف نکنیم و اگر هم تقلید میکنیم تقلید بدون فکر انجام ندهیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»