وظیفه ما در برابر دشمنان اسلام و انقلاب
2- خطر فریب خوردن از دشمن
3- ایستادگی در برابر دشمن، اولین ویژگی اهل ایمان
4- عصبانیت دشمن، نشانه حقانیت راه مؤمنان
5- حمایت از مستضعفان، مسلمان یا کافر
6- دستور اسلام برای تألیف قلوب کافران
7- راهپیمایی قدس نمونهای از عمل صالح قرآنی
موضوع: وظیفه ما در برابر دشمنان اسلام و انقلاب
تاریخ پخش: 10/05/92
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
شبهایی را بحث خانواده داشتیم. الآن چون در آستانهی روز قدس هستیم، موضوع بحث من دشمن شناسی است. در قرآن هم خیلی آیه داریم. فکر نکنید بحث سیاسی است. حدوداً 500 تا از آیههای قرآن راجع به سیاست است. آنهایی که میگویند: دین از سیاست جداست، یعنی ما این 500 آیه را قبول نداریم. حالا اسمش را سکولار بگذار. وهابی بگذار… من 20 تا از این آیهها را نوشتم و خدمت شما میگویم.
یکی اینکه دشمن شناسی نیاز به دقت دارد. حتی در بین خودیها، میگویند: «اتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیک» (کافی/ج2/ص638) رفیق تو کسی است که تو را به گریه بیاندازد، ولی دلش برای تو میسوزد. آن کسی که با جوک و طنز جلسه را گرم میکند، میگوید و قهقهه میزند، ولی به فکر اخلاق تو و رفتار تو و ایمان تو و هدف تو و کار تو و رشد تو نیست، این دوست تو نیست. ولو بستنی بخورید، تخمه بخورید، قهقهه هم بخندید. دوست کسی است که تذکر بدهد، ولو تلخ باشد. دوست تو آن کسی نیست که تو را سرگرم کند و غافل کند. یک خرده باید دقت داشته باشیم.
1- کینه دشمنان نسبت به مؤمنان
بعضیها دوست دارند رابطهها با کشورهای دیگر داشته باشند. غصه میخورند که الآن مثلاً مدتهاست رئیس جمهور فلان جا ایران نیامده است. باسمه تعالی نیاید! حالا همهی رئیس جمهورها بیایند، نیایند، ما در هشت سال جنگ خیلیها را شناختیم. قرآن یک آیه دارد، میگوید: «ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُم» (آلعمران/119) توجه! ها! اولش گفته «ها»، یعنی حواست جمع باشد. «ها» یعنی حواست جمع باشد، مسأله خیلی ظریف است. حواست جمع باشد. «أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ» شما دوست دارید با آنها رابطه داشته باشید، «وَ لا یُحِبُّونَکُم» آنها شما را دوست ندارند. ممکن است رئیس جمهور آمریکا عید نوروز پیام تبریک هم برای ایرانیها بفرستد. بگوییم: آقای رئیس جمهور! عوض پیام تبریک یکی از فرمولهای علمیات را با ماهواره به بچههای ایران یاد بده. میگوید: ابدا! فرمولهای علمیام را یاد بدهم. فکر میکنی دوستت دارد، دوستتان ندارد. این یک مورد!
دوستی باید دو طرفه باشد. به هر اظهار ایمانی نباید تکیه کرد. این هم یکی از آیات سیاسی است. میگوید: بعضیها با شما یکطور برخورد میکنند و پشت سر شما چیز دیگری میگویند. «وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ» (آلعمران/119)، «وَ إِذا لَقُوکُمْ»، «اذا» یعنی زمانی که، «لَقُوا» ملاقات، وقتی با شما ملاقات میکنم، «قالُوا آمَنَّا» میگویند: ما با شما اهداف مشترک داریم. چه داریم، چه داریم. حسن هم جواری واز این حرفها میزنند. اما پشت سر چیز دیگری میگویند.
فکر نکنید شما محبت کنید دشمن جذب میشود. قرآن به پیغمبر میگوید: فکر نکن اگر معجزه بیاوری، اینها ایمان میآورند. اگر «وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَهٍ لا یُؤْمِنُوا بِها» (انعام/25) اگر هر معجزهای را هم بیاوری، اینها ایمان نمیآورند. دشمنت را بشناس.
2- خطر فریب خوردن از دشمن
یکوقتی اوائل انقلاب بود، یک نفر را فرستاده بودند با یک شاخه گل، یعنی مثلاً ما پیام دوستی آوردیم. گول نخورید. یک عده هم آن زمان نزدیک بود گول بخورند، امام یک تشری زد، هشداری داد. کینهی اینها درونی است. و این کینهی درونی در ظاهر هم پیداست. «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِم» (آلعمران/118) یعنی دشمنی از لا به لای حرفهایشان پیداست.
دوست ما کیه و دشمن ما کیه؟ قرآن یک آیه دارد میگوید: شما دوستتان و دشمنتان را اینطور بشناسید. اگر به شما خیر رسید، عصبانی شدند، معلوم میشود دشمن شما هستند. به شما یک خیری رسید، مثلاً در مسائل هستهای دانشمندان هستهای داشتید. اگر عصبانی شدند و اینها را ترور کردند، یا جیغ زدند که چرا شما فلان کار را کردید، بفهمید اینها دشمن شما هستند. «ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُم» (بقره/105) ترجمهاش این است، نمیخواهند شما رشد کنید. جوان ما دانشمند باشد ترورش میکنند. عیاش باشد، ماهواره آنها را تغذیه میکنند. آنها را بشناسید.
3- ایستادگی در برابر دشمن، اولین ویژگی اهل ایمان
فکر کنم این آیه را دیگر همه ایرانیها حفظ هستند. نصفش را من میگویم، نصفش را همه با هم بگویید. قرآن میگوید: شما باید این رقمی باشید. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» (فتح/29)، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» همین مرگ بر اسرائیل است.
یکوقتی رفتم یک مسجدی دیدم اینها مرگ بر آمریکا نمیگویند. گفتم: چرا نمیگویند؟ گفتند: این مسجد سیاسی نیست. گفتم: مگر مرگ بر آمریکا سیاسی است؟ بعد دیدم هم امام جماعت هم مردم از آن آدمهای مقدس، نماز شب خوان، ولی کار به سیاست ندارند. بلند شدم گفتم: من به عنوان معلم قرآن میخواهم این مسجد را نمره بدهم. اجازه میدهید؟ گفتند: باشد. گفتم: نمرهی شما ده است. بیست نیست! شما 50 درصد مسلمان هستید. ولو نماز شب می خوانید و دو لیتر هم گریه میکنید اما 50 درصد مسلمان هستید. گفتند: چرا؟ گفتم: قرآن چهار چیز را علامت ایمان دانسته است. 1- «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» نسبت به کفار شدید و خشن، نسبت به اسرائیل، مرگ بر اسرائیل، نسبت به زلزلهها، «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» بعد میگوید: «تَراهُمْ رُکَّعاً» رکوع، «سُجَّدا» سجود، یعنی مرگ بر آمریکا، کمک به همنوع، رکوع، سجود! «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» در مسجد شما نیست. «رُحَماءُ بَیْنَهُم» و «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّدا» هست. یعنی رکوع و سجود هست. شما 50 درصد مسلمان هستید.
یکوقتی یک کسی میگفت: دعاهای من 50 درصد مستجاب میشود. گفتند: چطور؟ گفت: دخترم بزرگ بود دعا کردم، خدایا، یک داماد خر پول قسمت من کن. میگفت: داماد قسمت من کرده خر هست، اما پول ندارد. میگفت: 50 درصد دعای من مستجاب شد.
به یک نفر گفتند: شنا بلد هستی؟ گفت: 50 درصد. گفتند: یعنی چه؟ گفت: شیرجه میروم، بیرون نمیآیم. (خنده حضار)
گفتم: شما هم 50 درصد مسلمان هستید. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» جزء دین است. جزء متن قرآن است. قبل از رکوع و سجود است. قبل از توحید است. اول میگوید: «لَا إِلَهَ» بعد میگوید: «إِلَّا اللَّهُ»! «لَا إِلَهَ» یعنی قبول ندارم، معبودهای دیگر را. طاغوتها را قبول ندارم. «لَا إِلَهَ» معبودی قبول نیست. «إِلَّا اللَّهُ» فقط خدا!
در آیت الکرسی اول میگوییم: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه» (بقره/256) آیتالکرسی اول میگوید: کفر به طاغوت، بعد میگوید: ایمان به خدا! مگر میشود گفت: من نماز میخوانم. اما در راهپیمایی نمیآیم؟ در انتخابات نمیروم. در نماز جمعه نمیروم. در فلان مسائل نیستم. دین ما یک مجموعه است.
من تقاضا میکنم امشب شما بیایید شریکی جلسه را اداره کنیم. سورهی الرحمن را میدانید، هر آیهای میخواند بعد میگوید: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان» (الرحمن/13) امروز هم یک «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان» است.
4- عصبانیت دشمن، نشانه حقانیت راه مؤمنان
من یک جملاتی میگویم، تا میگویم: نشد! شما بگویید: «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» (آلعمران/119) این آیهی قرآن است. «مُوتُوا» از موت است. موت یعنی بمیر. «بِغَیْظِکُم» یعنی از غیظ بمیر. یعنی جگرت بسوزد. دماغت بسوزد. همه بسوزد.
یکوقت دکتر بهشتی گفته بود: آمریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر. این همان ترجمهی قرآن است. میخواهم بگویم: اینها در قرآن هست. فکر نکنید اینها سیاسی است. «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» از غیظ بمیرید. حالا من یک سیمایی از کارهای انقلاب را، ده، دوازده مورد را میگویم. وقتی گفتم: نشد! شما با هم بلند بگویید: «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» از غیظ بمیرید. دو تا کلمه است. یک ایرانی دو کلمه را که دیگر… [این آقا دانشجوی دکترا است و کل قرآن را حفظ است. همین رفیق ما و همکارمان.] ما الآن هزارها آدم را داریم که کل قرآن را حفظ هستید. دو کلمه که چیزی نیست. «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» از غیظ بمیرید.
اول آمریکا میخواست شاه را نگه دارد. دهها هزار شهید دادیم ولی بالاخره ایران شاه را بیرون کرد. آمریکا میخواست شاه را بیرون کند، اما نشد «مُوتُوا بِغَیْظِکُم». نه! شما جلسهی چند هزار نفری هستید. در حد یک کلاس گفتید. آمریکا خواست شاه را نگه دارد، نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» بمیر!
خواست بختیار را نگه دارد، نشد. «مُوتُوا بِغَیْظِکُم»! خواست در قالب سفارتخانه جاسوسی کند، آن هم نشد. «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» کودتای نوژه، میخواستند چند جا را بمباران کنند، انقلاب را بشکنند. نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» ایجاد تفرقه، خلق عرب، خلق ترک، خلق کرد، ترکمن صحرا، اول انقلاب هی خلق و خلق راه انداختند، بلکه تفرقه به وجود آورند، شیعه و سنی نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» گروه فرقان مطهری، مفتح و عدهای را ترور کردند. گفتند: اینها موتور انقلاب هستند. موتورها را بزنید. نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» تقویت منافقین، جنایتی که در حزب جمهوری کردند، هفتاد و دو تن، خیلی ترور کردند، نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» جنگ هشت سالهی ایران و بعثیها بلکه اسلام، انقلاب بشکند، نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» طالبان را چوب در آستین ما کردند، که این دُم آخرش ریگی بود. بشکنند، نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم»
43 رادیو به امام جسارت میکرد. تبلیغات، هجوم تبلیغات، در آمریکا یک شبکهای است فقط برای مسخره کردن آخوندها است. فقط برای آخوندها است. چند شبکه علیه ایران است. یکی مخصوص آخوندها است. یک شب گفتیم: این کانال خودمان را ببینیم. یک ماه رمضان ما آمریکا بودیم. گفتیم: کانال خودمان را ببینیم. دیدم مثلاً جنازهی شهید آمده، بنده آخوند هستم. مثلاً خم شدم صورت این شهید را ببوسم. این شهید را برمیدارند یک دختر میخوابانند. که من دختر را بوسیدم. اصلاٌ یک شبکهای که دلار خرج میکنند، فقط برای له کردن آخوندها! نشد. «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» نشد «الْحَمْدُ لِلَّه»!
رادیوهای خارجی، 43 رادیو به امام جسارت می کرد. از صدام تجلیل میکرد، صدام قهرمان و ما مرتجع! الآن ببینیم در دنیا صدام آبرو دار است یا ما؟ آمریکا خیلی میخواست اسرائیل را به عنوان یک ابر قدرت عزیز نگه دارد. یک سیدی به نام سید حسن نصر الله پیدا شد، طرحهای آمریکا برای حفظ اسرائیل، عزت اسرائیل، قدرت اسرائیل، محبوبیت اسرائیل همه شکست خورد. روز به روز اسرائیل ذلیلتر میشود، نه در ایران، در دنیا. نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم»
تحریمها، از نخریدن نفت، ندادن وسایل یدکی هواپیما و … دارو، انواع تحریمها بلکه اسلام بشکند، نشد! «مُوتُوا بِغَیْظِکُم» فتنههای پی در پی، انواع فتنهها، بلکه انقلاب بشکند، نشد. «مُوتُوا بِغَیْظِکُم»
5- حمایت از مستضعفان، مسلمان یا کافر
یادتان نرود، لااقل یک آیه را حفظ کنید. سؤال: حالا فلسطین اینها شیعه هستند که ما کمک اینها کنیم؟ اسلام، ما تابع قرآن هستیم. قرآن میگوید: در کمک شیعه و سنی که… سنیها هم مسلمان هستند. شیعهها هم مسلمان هستند. دو فرقه هستند. حتی اگر کافر هم باشند، ما باید کمک اینها کنیم. مشرک هم باشند باید کمک اینها کنیم.
قرآن میگوید: حمایت از مستضعف، کار نداشته باش شیعه یا سنی، کار نداشته باش زن یا مرد، بچه یا بزرگ، خدا پرست یا بت پرست، بت پرست هم اگر مظلوم است باید حمایت کرد. به چه دلیل؟ قرآن میفرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» (تکویر/1) زکانی که نور خورشید گرفته میشود و میخواهد قیامت برپا شود، «وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» (تکویر/2) ستارهها نورشان را از دست میدهند. «وَ إِذَا الجِْبَالُ سُیرَِّتْ» (تکویر/3) کوهها از زمین کنده میشود و راه میافتد. «وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» (تکویر/4) سرمایهها رها میشود و مردم پا به فرار میگذارند. «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» (تکویر/5) حیوانات وحشی در دل هم میروند و به هم پناه میبرند. «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» (تکویر/7) روحها به تنها برمیگردد. «وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سُئلَتْ» (تکویر/8) در آن روز سؤال میکنند. «وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سُئلَتْ» مَؤدُه یعنی دختر مشرکی که پدرش زنده در گورش میکرده است. زمان جاهلیت بت پرستها دختر بچه را در گور میکردند. میگوید: «بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/9) چه گناهی کرده است؟ قرآن در سورهی «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» دفاع میکند از دختر بت پرست چون مظلوم است. بت پرست هم اگر مظلوم است باید از او حمایت کرد. شما دیدی یک بت پرست دارد کتک میخورد. باید بروی دفاع کنی. آقا ولش کن بت پرست است. بت پرست باشد.
من تعجب میکنم چطور بعضیها میگویند: ما مسلمان هستیم. در کمک میگویند: چه کسی شیعه است؟ چه کسی سنی است؟ چه کسی شهری است؟ چه کسی دهاتی است؟ چه کسی مقصر است، چه کسی بیتقصیر است؟ اصلاً عرض کردم بالاترین انحرافها سنگ پرستی است. بت پرست است. اما دختر بی گناه چه گناهی کرده که دختر زنده را در گور میکنی؟ «وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سُئلَتْ، بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» دفاع از مستضعف کاری به شیعه و سنی ندارد. ما یک خرده باید برگردیم ببینیم قرآن چه میگوید. سلیقههای خودمان را کنار بگذاریم. کمک نه شیعه، نه سنی! باید انصاف داشته باشیم.
6- دستور اسلام برای تألیف قلوب کافران
قرآن میگوید: زکات را وقتی میگیرید بین هشت گروه تقسیم کنید. «وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ» (توبه/60) مؤلفه از تألیف است. تألیف از الفت است، الفت یعنی محبت. قلوب هم قلب است، یعنی دل. یعنی دلهایشان را به خودتان جذب کنید. ما میتوانیم از مسلمانها مالیات بگیریم، بدهیم به کفار که دل آنها به ما جذب شود. گاهی وقتها باید تک اخلاقی زد. کار نداشته باشیم این چه کسی است؟
یک جعبهی گز نزد امام (ره) آوردند. امام یک خردهاش را خورد، دید خیلی گز خوبی است. گفت: خیلی گز خوبی است. این را به فلانی بدهید. حالا فلانی کیه؟ اسمش را نمیخواهم ببرم. یک کسی بود که اول انقلاب با انقلاب بود و کم کم کنار کشید و برای خودش حزبی و مجلهای و مقالهای و دیگر پایش را کنار کشیده بود گفتند: آقا شما چه فرمودید؟ گفت: هیچی این گز را به فلانی بدهید. گفتند: آقا میدانید این آدم چند سال است با انقلاب نیست. اصلاً دیگر خطش از خط شما جدا شده است. گفت: گز چه کار به خط سیاسی دارد؟ بروید به او بدهید. گفتند: آقا در این جعبه باز شده است و زشت است. گفت: نه اتفاقاً قشنگ است. بروید بگویید: خوردم دیدم خوب است. میخواهم باقیاش را هم تو بخوری. اگر درش بسته باشد میگویند: لابد زیادی بوده، فرستادند. بگو: نه، درش را باز کردیم، دیدم خوشمزه است گفتم: شما هم بخورید. دفتر حضرت امام یک خرده پا به پا کردند که آخر یعنی چه؟ ما در خانهی ایشان را بزنیم. معلوم نیست رابطهاش با انقلاب و امام چیست؟ امام پیگیری کرد و گفت: بردید؟ گفتند: آقا شما نمیخواهید تجدید نظر کنید؟ گفت: نخیر! گفتم: ببرید. گفتند: چشم! رفتند در خانه و در را زدند و آن بنده خدا آمد. گفتند: امام این گز را خورده، خوشمزه بوده، گفته: باقیاش را به شما بدهم. گفت: خود امام گفت؟ خود امام گفت؟ خود امام گفت؟! اصلاً پوکید! پشت در وا رفت. افرادی هستند که سران یک خط سیاسی هستند. با یک جعبه گز، با یک محبت.
حالا جذب هم نشد، نشد. دلیل نیست که حالا اگر کسی سلیقهاش با ما بد است، نه افطاری دعوتش کنیم. نه عروسی دعوتش کنیم. نه وقتی میخواهیم مسافرت برویم با او خداحافظی کنیم. هیچی هیچی! قبلهی شما که یکی است. قرآن شما که یکی است. خدای شما که یکی است. پیغمبر شما یکی است. ایمانتان یکی است. معادتان یکی است. حالا در یک موضعی شما میگویی: مثلاً من طرفدار این آقا هستم. او میگوید: من طرفدار آن آقا هستم. حالا یا در مرجع تقلید، یا در رئیس جمهور، یا در این مقدار کینه خوب نیست. این هم جواب کسانی که میگویند: ما به سنی کمک کنیم. ما به بت پرست هم کمک میکنیم. آیهاش هم این است، نصفش را کمک کنید. «وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سُئلَتْ، بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» این آیه به ما میگوید: به بت پرست مظلوم هم باید کمک کرد. مظلوم است. این هم یک مورد.
منتهی باید مواظب باشیم که دست از مکتب برنداریم. یعنی از دین نسابیم و کم نگذاریم. قرآن یک آیه دارد میگوید: یهودیها و مسیحیها تا آخر عمر از تو راضی نخواهند شد. به فکر راضی کردن اینها نباشید. «وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» (بقره/120)، «وَ لَنْ تَرْضى» یعنی هرگز راضی نمیشوند. یهود، نصاری، «حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» مگر اینکه دینشان را بپذیری. تا دینشان را نپذیری، اینها از تو راضی نمیشوند. راه خودت را برو اما از مظلوم هم دفاع کن.
حتی در نماز میگوید: از دشمن حواست جمع باشد. یک آیه داریم سورهی نساء آیهی 102. منتهی شما این را همه را یکجا نخوان. جمله جمله بخوان. یک قصه برای شما بگویم.
در صلح حدیبیه پیغمبر اسلام میخواست وارد مکه شود. مکه دست بت پرستها و مشرکین بود. آمدند بیرون از مکه و گفتند: نمیگذاریم بیایید. پیغمبر را به مدینه برگرداندند. پیغمبر تا پشت مکه آمد راهش ندادند. ظهر شد مثلاً رفتند نماز بخوانند، پیغمبر پیشنماز، همه مردم اقتداء کردند. دشمن که این صحنه را دید، گفت: ما بیخود میجنگیم. صبر کنیم نماز عصری، همه اینها را به رگبار ببندیم. تا به سجده می روند همه اینها را به رگبار ببندیم. اصلاً جنگ نمیخواهد. اینها خودشان اسلحه را کنار میگذارند و سرشان را زمین میگذارند. به این راحتی اینها سجده میکنند. در سجده رگبار میبندیم. رئیس مشرکین یک چنین طرحی را برای نماز عصری بست. آیه نازل شد پیغمبر این رقمی نماز نخوان. روبروی دشمن که کسی این رقمی نماز نمیخواند. ولو نمازت شکسته و دو رکعت است. ولی در نماز دو رکعتی هم رکعت اول از این دویست نفری که فرضاً با تو هستند، صد تا اقتداء کنند، تا «بِحَوْلِ اللَّهِ» گفتی، خوب آن صد تای دیگر، آن صد تا پست بدهند. صد تا اقتداء کنند و صد تا سر شیفت باشند. یک رکعت که تمام شد، تا «بِحَوْلِ اللَّهِ» میگویی، آنها که اقتداء کردند قصد فرادی کنند. یعنی دیگر نیت جماعت در دلشان نباشد. برای خودشان حمد و سوره را زودتر بخوانند، رکوع فوری، سجده، تشهد، سلام، بدوند تفنگ را از آنها بگیرند. شمشیر را از آنها بگیرند. آن صدتایی که سر پست هستند، خودشان را… نصفش را من میگویم، نصفش را شما بگویید. خودشان را به رکوع رکعت… با هم بگویید… دوم برسانند. این ماجرای نماز خوف است. رکعت اولیها شمشیر دستشان است. ولی رکعت دومیها که میآیند به رکعت دوم برسند، غیر از شمشیر یک کلاه خود هم سر کنند. حالا یک قصهی فنی و نظامی است، امنیتی است. چرا رکعت اولیها شمشیر، و رکعت دومیها هم شمشیر و هم کلاه خود؟ رکعت اولیها که شمشیر، چون دشمن غافلگیر میشود. آدمی که غافلگیر میشود یک شمشیر بس است. بین رکعت اول و رکعت دوم چون یکی دو دقیقه طول میکشد، دشمن میتواند فکر جدید بکند، از بلندی یک چیزی پرت کند، ولذا کلاه خود هم، یعنی اگر دشمن فرصت حمله دارد، شما هم باید حفاظتت را نصفش را من میگویم، نصفش را شما بگویید. باید حفاظتت را بیشتر کنی. ببین یک مقام رسمی کشور اگر سر زده وارد یک مسجد شد یا یک منطقهای، یک محافظ بس است. همین مقدار که هولش ندهند. اما اگر از قبل گفتند: فلانی میآید. باید زیر پلها را هم ببینند، پشت بام را هم ببینند. چون اگر اطلاع قبلی بود باید حفاظت را بیشتر کرد. رکعت اول فقط شمشیر، رکعت دوم هم شمشیر، هم کلاه خود. این مسأله را یاد گرفتید. حالا جمله جمله بخوان معنا کنم.
«وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ» ای پیغمبر وقتی در بین مردم هستی، «فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاهَ» خواستی اقامهی نماز کنی، «فَلْتَقُمْ طائِفَهٌ مِنْهُمْ مَعَکَ» طائفهای از اینها که با تو هستند، «فَلْتَقُمْ» اقتدا کنند. یعنی صد تا اقتداء کنند، «وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ» این صد تایی هم که اقتداء میکنند، اسلحه، شمشیر، با آنها باشد. «فَإِذا سَجَدُوا» وقتی سجده کردند، «فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ» سجده کردند، رکعت دوم را فرادی بخوانند، سریع بروند سر شیفت، آنهایی که سر شفیت هستند بیایند، «وَ لْتَأْتِ طائِفَهٌ أُخْرى لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ» «طائِفَهٌ أُخْرى» یعنی آن گروه دیگری که «لَمْ یُصَلُّوا» نماز نخواندند. آنها بیایند «فَلْیُصَلُّوا» خودشان را به رکعت دوم برسانند. «وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ» رکعت اولیها اسلحه، رکعت دومیها هم اسلحه، هم کلاه خود. «وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ»، «کفروا»ها، یعنی کفار «وَدَّ» دوست دارند، شما از اسلحه غافل شوید. «فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَهً واحِدَهً» یک جا به شما هجوم بیاورند در سجدهی نماز عصر و همه را به رگبار ببندند.
خوب دشمن طراحی کرد و نماز عصر تا پیغمبر گفت: «اللَّهُ أَکْبَر» صد نفر اقتدا کردند. صد نفر هم سر شیفت. بعد از سجده این صد نفری که با پیغمبر سر نماز بودند قصد فرادی کردند. حمد و «قُلْ هُوَ اللَّه» و رکوع و سجود و تشهد و سلام، فوری دویدند اسلحه گرفتند و آن صد نفر دیگر آمدند. دشمن دید طرحش از بین رفت. گفتند: دشمن مسلمان شد. گفت: چون این طرح را به احدی نگفته بودم. معلوم میشود در این هستی یک خدایی است که آن توطئههایی ذهن مرا به پیغمبر خبر داد. که نماز ظهر را آن رقمی خواندی، نماز عصر را این رقمی بخوان. پس معلوم میشود خدایی در کار است که ذهن مرا خواند و آن توطئهی مرا به پیغمبر اطلاع داد. چه قرآنی داریم؟ تا حالا میدانستی، تا امشب میدانستی، رکعت اولیها با شمشیر، رکعت دومیها با شمشیر و کلاه خود. تا حالا میدانستی، در کمک به مظلوم، شیعه و سنی و یهودی و مسیحی و کافر ندارد. تا حالا میدانستیم، خدا قول داده تمام توطئهها را خنثی کند. «مُوتُوا بِغَیْظِکُم»، «مُوتُوا…» چه؟ «بِغَیْظِکُم»
چرا نگفته: «مُوتُوا بِغَضَبِکُم» غیظ و غضب چه فرقی میکند؟ غضب یعنی عصبانیت. غیظ یعنی سر رفتن، در قرآن «غَضِبَ اللَّه» (نساء/93) یعنی خدا غضب میکند. ولی «غاظ الله» نداریم که خدا غیظ میکند. خدا غضب میکند. «غیر المغضوب»، «غَضِبَ اللَّه» در قرآن زیاد داریم. خدا غضب دارد، غیظ ندارد. چرا؟ چون غیظ یعنی سر رفت. یعنی پوکید، ترکید. خدا چون وجود بینهایت است، وجود بینهایت هیچوقت سر نمیرود. ما هستیم که محدود هستیم و سر میرویم. میپوکیم، ما چون محدود هستیم، سر میرویم. خدا چون وجود بینهایت است، هیچوقت سر نمیرود. میگوید: یک کاری کنید، «مُوتُوا بِغَیْظِکُم»
7- راهپیمایی قدس نمونهای از عمل صالح قرآنی
این راهپیمایی در قرآن هست؟ من این را بارها در تلویزیون گفتم. یکبار دیگر هم بگویم. چون یک چیزی را بخواهیم فراگیر شود باید هی گفت، گفت، تا این در ذهنها جا بیفتد. قرآن میگوید: هر حرکت مانوری که دشمن را عصبانی میکند، هر حرکت دسته جمعی که دشمن را عصبانی میکند، این پیداست که عمل صالح است. ما یک عمری هی میگوییم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ» (عصر/1-3) عمل صالح چیه؟ در قرآن بعضی جاها دست گذاشته و گفته: عمل صالح این است. یکی از اعمال صالح این است که حرکت کنید که دشمن عصبانی شود. اگر حرکتی کنید که دشمن عصبانی شود، عمل صالح است. «وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّار» (توبه/120)، «یَطَؤُنَ»، یعنی قدم زدن. «وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً» یعنی حرکت دستهجمعی که «یَغیظُ الْکُفَّار» کفار را به غیظ دربیاورد. یعنی کفار بسوزند، بترکند، این عمل صالح است. این راهپیمایی عمل صالح است. فکر نکنید راهپیمایی سیاسی است، نماز جمعه عبادی است. اصلاً عبادت ما و سیاست ما از هم جدا نیست. مثل شیر مادر، شیر مادر از قند جدا نیست. شیر مادر از آب جدا نیست. شیر مادر از چربی جدا نیست. شیر مادر از ویتامینهای دیگر جدا نیست. یک غذا است، شیر مادر است اما در این شیر مادر همه چیز هست.
خوب حالا این مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکای ما فایده دارد؟ اگر فایده نمیداشت اینها اینقدر کینهی ما را نداشتند. هرکسی را میخواهید ببینید چه خاصیتی دارد، ببینید چه جوکی برایش درست میکنند.
چند شب پیش ما یک جایی مهمان بودیم. آقای جنتی بود. آقای رحیم پور ازغدی بود، یک تعداد از این آقایان فرهنگی و رجال کشور بودند. در طول ماه رمضان یک شب ما در جلسهمان رفتیم که این آقایان بودند. آقای رحیم پور ازغدی به آقای جنتی گفت: خبر داری جوکهایی که برایت میسازند؟ گفت: آره! گفت: از این جوکها میفهمیم که دشمن از شما از همه بیشتر سیلی خورده است. چون میآید یک کاری ارائه بدهد، شورای نگهبان جلویش را میگیرد. دبیر شورای نگهبان کیه؟ آیت الله جنتی! گیر تو افتاده است و لذا هی برای شما جوک درست میکنند. اگر برای کسی هی جوک درست کردند، پیداست این آدم مفید است. اگر کسی را کاری نداشتند معلوم میشود این خاصیتی ندارد. آدمهای بیخاصیت را هیچکس کاری ندارد. همه مردم هم دوستش دارند. یک نفر به یک نفر میگفت: تو را همه مردم دوست دارند. فقط پانزده مخالف داری؟ گفت: کیه؟ گفت: خدا و چهارده معصوم! (خنده حضار) اگر برایت جوک درست کردند، همین جوکها نشان دهندهی این است که وجودت مؤثر است. آدم دیگر این را میفهمد. پیشرفتهای علمیاش را از طریق ماهواره به جوانهای ایران نمیگویند، هرزگی هرچه بخواهی تحویل میدهند. انواع سیدیها، سکسها، ماهوارهها، هرچه بخواهی به تو میدهند، اما فرمول علمیاش را نمیگذارند شما یاد بگیرید. خوب آدم میفهمد دشمن است یا دوست است؟ دیگر میفهمد.
به هر حال «إِنْ شاءَ اللَّه»… حالا این را هم دقیقهی آخر بگویم. ما سه تا عذاب در قرآن داریم. عذاب الیم، با «الف» عذاب الیم، یعنی دردناک. عذاب مهین، یعنی اهانت. عذاب شدید، ببینید گاهی وقتها یک کسی در گوش یک کسی میزند. صدایش زیاد است. ولی گاهی وقتها بیصدا میآید یک سنجاق فرو میکند. صدا ندارد ولی این الیم است، درد میآید. گاهی نه سنجاق میگذارد، نه سیلی، تُف میاندازد به آدم. تُف نه درد دارد نه صدا، اما به آدم اهانت میشود. اسرائیل مسلمانها را با عذاب الیم اذیت میکند. ما چون دستمان به اسرائیل نمیرسد، نمیتوانیم با عذاب الیم جواب بدهیم. با عذاب مُهین! همین که پرچم اسرائیل آتش میگیرد و مرگ بر اسرائیل میگویند، این عذاب مهین است. ببین یک وقت یک کسی لجن به لباس کسی میریزید. این لجن درد ندارد. ولی طرف خراب شد. این پرچم سوزیها و این مرگ بر آمریکا و اینها، این عذاب مهین است. عذاب مهین در مقابل عذاب… نمیدانم گرفتید یا نه؟ عذاب مهین در مقابل عذاب الیم! گاهی یک بچه حریف یک بزرگ نمیشود. یا یک برادر حریف آن برادرش نمیشود. ولی مثلاً آب دهان به او پرت میکند. اینها اثر دارد. منتهی در کنار این حرفها باید دعا هم کرد.
شب جمعهی آخر ماه رمضان است. خدایا به آبروی مولود این ماه امام حسن مجتبی و شهید این ماه امیرالمؤمنین و به آبروی تمام بندگان خوبت که در تمام ماه رمضانها عبادتی کردند و عبادتشان قبول شد، اسرائیل را روز به روز ذلیلتر و تمام نکبتها را بر سران آمریکا و اسرائیل نازل بفرما. مسلمین را روز به روز قویتر، متحدتر، بصیرتر، مصونتر قرار بده. روح امام که بنیانگذار روز قدس است، روح امام و شهدا را از ما راضی بفرما. اگر تا الآن به هر دلیلی ما از لطفهای رمضان دریافت نداشتهایم به آبروی امام رضا(ع) که در خانهاش نشستیم، آنچه از دست ما رفته است، به دلیل گناه، غفلت، عیب، نقص، یک عیبی داشتیم، خیر و برکات از دست ما رفته است، خدایا آن عیب را از ما ببخش و توفیق جبران و تدارک مرحمت بفرما.
رو به قبله نشستید، یکی از کارهای شب جمعه زیارت امام حسین است با یک کلمه. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه»
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آیه 119 سوره آل عمران به چه امری اشاره دارد؟
1) برخی مؤمنان، دوست دارند با دشمنان رابطه داشته باشند
2) دشمنان، مؤمنان را دوست نمیدارند
3) هر دو مورد
2- بر اساس قرآن، آرزوی کافران درباره مؤمنان چیست؟
1) سلطه کافران بر مؤمنان
2) عدم رشد و پیشرفت مؤمنان
3) وابستگی مؤمنان به کافران
3- اولین ویژگی یاران پیامبر در قرآن کریم کدام است؟
1) رکوع و سجود
2) محبت به همنوعان
3) ایستادگی در برابر دشمنان
4- «آمریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر» این جمله شهید بهشتی، ترجمه کدام عبارت قرآنی است؟
1) مُوتُوا بِغَیْظِکُم
2) أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّار
3) فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوت
5- تعبیر قرآن درباره هرگونه حرکت جمعی و تظاهرات که دشمن را عصبانی کند، چیست؟
1) تعظیم شعائر
2) عمل صالح
3) حمایت از مظلومان