والدین، احترام به والدین و خویشان

موضوع: والدین، احترام به والدین و خویشان
تاریخ پخش: 19/09/80

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در هر جلسه‌ای 25 تا 30 دقیقه سر سفره قرآن هستیم، آیاتی خوانده می‌شود ما هم نکاتی را خدمتتان می‌گوییم. «وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ» (اسرا/23) را خواندیم و حالا آیه 24 را می‌خوانیم «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ» (اسراء/24)
1- احترام به پدر و مادر
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی‏ صَغیراً» (اسراء/24)
آیه 23 که در جلسه قبل تفسیر شد این بود که خداوند ما را به توحید و یکتاپرستی دستور داده بعد به احسان به پدر و مادر و بعد فرمود پدریا مادر یا هر دو اگر پیر شدند اف نگویید و «وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً» (اسراء/23)، آنها را تشر نزنید، طردشان نکنید کریمانه با آنها حرف بزنید این ادامه آن آیه است «وَ اخْفِضْ»، برای پدر و مادر بال‌های تواضع‌ات را باز کن همینطور که یک پرنده بال هایش را باز می‌کند. شما هم نسبت به پدر و مادر بال هایت را باز کن یعنی تسلیم فرمان‌های آنها باش. تواضع کن، «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ»، این یعنی تواضع، این یعنی انگیزهات بخاطر رحمت باشد، آخر گاهی اوقات انسان تواضع می‌کند می‌گوید: (مامان جون، بابا جون، قربون شما برم) کارهایی می‌کند. چون می‌خواهد برود کفش بخرد، دوچرخه بخرد، وام بگیرد، جهاز بگیرد، گاهی وقت‌ها انسان تواضع می‌کند ولی برای خدا نیست، تواضع می‌کند که یک چیزی از پدر و مادر بگیرد یا می‌خواهد وام بگیرد یا به هر حال یک قطعه زمین بگیرد، یک چیزی می‌خواهد از پدر و مادر بگیرد، چون می‌خواهد چیزی بگیرد تواضع می‌کند. می‌گوید نه تواضع «مِنَ الرَّحْمَهِ» باشد، یعنی تواضع‌ات بر اساس رحمت باشد. بعد هم این تنها کافی نیست غیر از این که خودت این کار را می‌کنی و قل ربِ دعا باید بکنید، طلب رحمت «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ» نسبت به پدر و مادر بال رو باز کن اطاعت کن و تواضع کن، تواضعت بر اساس این باشد.
حالا نکاتی که از این آیه می‌گیریم «وَ اخْفِضْ»، خدا به پیغمبر می‌گوید تواضع کن از این معلوم می‌شود که انسان در هر موقعیتی که هست باید متواضع باشد در هر موقعیتی که هستید. آیت الله، دکتر، مهندس،، می‌گوید هر کسی باید نسبت به پدر و مادر تواضع کند.
من یک قصه‌ای را سال‌ها قبل گفتم اما چون حالا خیلی از نوجوان‌های الآن بزرگ شدند و شاید این حرف‌ها را نشنیدند تکرار می‌کنم. می‌گویند یک نفر دست بچه کوچکش را گرفته بود و می‌رفت رسید به یک میدانی. دید یک نفر معرکه گرفته، پدر ایستاد ببیند چه خبراست؟ بچه گفت بابا من هم می‌خواهم ببینم گفت بیا بغل من، بچه را بغلش گرفت، گفت بابا من اصلاً نمی‌بینم، گفت پایت را بگذار روی دوش من، بچه پایش را گذاشت روی دوش بابا، دستش را هم داد به بچه، خب بچه که پایش را گذاشت روی دوش بابا، قدش از بابا بلندتر شد، شروع کرد به پایکوبی گفت بابا من بهتر از تو می‌بینم. گفت خیلی خب، گفت بابا من می‌بینم ولی تو اصلاً نمی‌بینی، آخرش پدر گفت اینکه تو می‌بینی من نمی‌بینم برای این است که من نردبان تو شده‌ام. حالا می‌گویند پدر، مادر، تو که لیسانس نداری، من فوق دیپلمم، من فوق لیسانسم، من حوزه علمیه قم رفته‌ام. حجه الاسلام شده‌ام، تو چه می‌دانی؟ سواد که نداری، شما من را درک نمی‌کنید، آقا، او زحمت کشید. شما استفاده کردی شما تحصیل کردی. او نردبان شما شد حالا رفتی آن بالا، هی پایکوبی می‌کنی، این پوزهایی که می‌دهی، حاصل زحمت آنهاست.
2- گریه پیامبر برای مادرش
نسبت به پدر و مادر گردن کلفتی نکنید «وَ اخْفِضْ لَهُما»، کوتاه بیایید، حتی داریم دو تا ابروهای پدر و مادرت را ببوس، در هر موقعیتی که هستی تواضع کن. «وَ اخْفِضْ» حتی اگر پیغمبر هستی.
یک داستانی برایتان بگویم: پیغمبر ما، سال آخر عمرش بود، شصت و سه ساله، می‌خواست آخرین حج را که حجت الوداع بود انجام بدهد، با مردم برود که مراسم وآداب حج را، عملاً یاد مردم بدهد، در مسیری که می‌رفت رسید به سر قبر مادرش، زار زار گریه کرد، الله اکبر، کی مادرش را از دست داده؟ شصت سال پیش، بعد از شصت سال برسر قبر مادرش گریه کرد. اینها «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ» است.
درس اول: تواضع در هر موقعیتی، درس دوم: بر اساس محبت نه ساختگی، «مِنَ الرَّحْمَهِ»، کلمه «مِنَ الرَّحْمَهِ» تواضع ساختگی نباشد، درس سوم: هم تواضع کن هم دعا کن، درس چهارم: خدا می‌گوید «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی‏ صَغیراً» (اسراء/24)، (خدایا رحم کن به پدر و مادر من)، خدا وقتی به شما می‌گوید دعا کن. معلوم می‌شود که دعا مستجاب خواهدشد، یعنی نمی‌گوید دعا کن، ولی من مستجاب نمی‌کنم. مثل این که من بگویم در بزن ولی من در باز نمی‌کنم. اگر گفتم در را بزن معنی آن این است که در را باز می‌کنم. وقتی که خداوند می‌گوید دعا کن، پیداست که دعای فرزند به پدر و مادر مستجاب می‌شود، اگر مستجاب نمی‌شد خدا دستور دعا نمی‌داد.
3- دعای چند گروه مستجاب است
حدیث داریم دعای چندگروه مستجاب می‌شود: 1- امام عادل، رهبر عادل دعایش مستجاب می‌شود، 2- مظلوم، دعای مظلوم مستجاب می‌شود، 3- اولاد دعای فرزند در حق پدر و مادر مستجاب می‌شود 4- والدین صالح دعای پدر و مادر هم در حق فرزند مستجاب می‌شود.
جبران زحمات پدر و مادر فقط با رحمت الهی می‌شود، ما نمی‌توانیم زحمات پدر و مادر را جبران کنیم. ولذا می‌گوید خدایا من تواضع می‌کنم اما مگر با تواضع می‌شود، من که نمی‌توانم با تواضع حق پدر و مادر را بدهم، «ارْحَمْهُما» تو رحمتشان کن، با رحم تو می‌شود حق آنها را داد. بعد می‌فرماید که رنج‌های قدیم را فراموش نکن، «کَما رَبَّیانی‏ صَغیراً».
برویم سراغ آیه بعد؛ «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فی‏ نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صالِحینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابینَ غَفُوراً» (اسراء/25)، پروردگار شما اعلم است، بهتر می‌داند که در دل شما چه می‌گذرد، یعنی خدا براساس نیت عمل می‌کند، خدا می‌داند برای چه درس می‌خوانی، درس می‌خوانی که برای جامعه مفید باشی، درس می‌خوانی برای این که مدرک بگیری، درس می‌خوانی برای اینکه پز بدهی، احترام پدر و مادر را می‌گیری چون خدا گفته، چون پول هایش را می‌خواهی بگیری، چون عیدی می‌خواهی ازاو بگیری، براساس چه انگیزه‌ای، انگیزه‌ها را خدا می‌داند. خدا انگیزه‌ها را می‌داند، خیلی در کارهایمان دقت می‌کنیم.
گاهی آدم نیتش خراب است، روز قیامت خداوند به افرادی می‌گوید چه کردید؟ می‌گویند ما جبهه بودیم، خدا و فرشته‌ها می‌گویند دروغ می‌گویید، تو رفتی جبهه برای اینکه بگویند فلانی شجاع است، انقلابیِ است، اِ، تو چه کردی؟ آقا ما قرآن خواندیم، دروغ می‌گویی، خواندی تا بگویند خوش صداست. شما چه کردید؟ پول خرج کردیم خدا و فرشته‌ها می‌گویند دروغ می‌گویی، پول خرج کردی تا بگویند فلانی سخاوت دارد، بسیاری از افراد کارهایی می‌کنند اما در دلشان اخلاص نیست، قرآن می‌گوید: «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فی‏ نُفُوسِکُمْ»، خدا بهتر می‌داند که در نفس شما چه می‌گذرد، چرا با این دوست شدی، چون شغل دارد، چون پدرش پولداراست، چون متلک میگه، جک می‌گه و می‌خندونه. بر چه اساسی با این دوست شدی؟ چرا این شغل را انتخاب کردی؟ چون خدمت به جامعه است یا چون درآمدش بیشتراستِ؟ «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فی‏ نُفُوسِکُمْ»، خدا بهتر می‌داند در دل شما چی می‌گذرد. «إِنْ تَکُونُوا صالِحینَ» اگر شما آدم‌های صالحی باشید.
حالا اگر یک وقت به پدر و مادر هم توهین کردید عذرخواهی کنید. خداوند کسانی را که توبه کنند می‌بخشد، چون گاهی ممکن است بگویند آقای قرائتی شما گفتید خدا گفته است به والدین احسان کن، اینجا هم گفته به پدر و مادر تواضع کن، نسبت به پدر و مادر دعا کن، خب من راستش را بخواهی نسبت به پدر و مادر توهین کردم، حالا چه خاکی به سرم کنم، من نسبت به پدر و مادر پرخاش کردم، آنها را رنجاندم، اذیت کردم، می‌گوید چون پسر و دختر خوبی هستی «إِنْ تَکُونُوا صالِحینَ»، اگر آدم‌های صالحی باشید. الآن ناراحتی که پدر و مادر را رنجاندی، «فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابینَ غَفُوراً» اواب یعنی توبه، توبه کن خدا می‌بخشدت، عذرخواهی کن خدا می‌بخشدت.
4- عاق والدین
جوانی در آستانه مرگ بود پیامبر آمد بالای سرش گفت بگو «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه»، دقیقه‌های آخر عمرش بود، زبان بچه بند آمد، هر چه گفت بگو نتوانست، پیغمبر دید یک زنی آنجا نشسته گفت شما مادرش هستی؟ گفت بله، گفت از ایشان راضی هستی؟ گفت نه. این جوان خیلی مرا اذیت کرده من از او راضی نیستم. گفت ببین این دقیقه آخر عمرش است من پیغمبر آمدم خانه شما عیادت پسر شما، بخاطر من پیغمبرم ببخش، مادر یک خرده فکر کرد و گفت: باشد، بخشیدم، تا مادر گفت باشد، پیغمبر گفت بگو «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه»، یک مرتبه زبانش باز شد و گفت. یعنی اگر مادر راضی نباشد، زبان را قفل می‌کند. این خیلی مهم است، ضمناً معلوم می‌شود که گاهی افراد صالح هم لغزش دارند «إِنْ تَکُونُوا صالِحینَ» اگر شما صالح باشید خدا لغزش‌هایتان را می‌بخشد. ما فکر می‌کنیم که آدم صالح باید هیچ اشتباهی نکند، این طور نیست خیلی از بچه‌های ما انسانهای خوبی‌اند البته ممکن است یک کار اشتباهی هم بکنند. دختر ما، پسر ما ممکن است دسته گل آب دهند، یک خلاف‌هایی هم انجام دهند، اما اگر صالح باشند، خدا خلاف‌هایشان را می‌بخشد.
یک آیه قرآن می‌گوید «إِنْ تَکُونُوا صالِحینَ»، اگر شما آدم‌های صالحی باشید ذاتتان خوب باشد، خداوند توبه کنندگان را می‌بخشد، فکر نکن حالا که بد شدی خدا ترا نمی‌بخشد، بد شدی که شدی. آخر من به یک جوانی گفتم شما سابق حزب اللهی بودی، توی مسجد می‌آمدی یک طور دیگری بودی، الآن چرا این طوری شدی؟ دوستانت جور دیگری شدند، قیافه‌ات جور دیگری شده، محل‌هایی که می‌روی عوض شده، گفت آقای قرائتی راستش را می‌گویم، من اول جور دیگری بودم یک گناهی کردم بعد هم کم کم عوض شدم، اصلاً دیگر خجالت می‌کشم بروم مسجد. گفتم چرا رویت نمی‌شود، اتفاقاً هر وقت خلاف کردی زودتربرومسجد که «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» (هود/114).
تا دستت چیزی شد زودتر برو پای شیر دستهایت را بشوی، نگو حالا که دست‌هایم کثیف شد پس بگذار همه‌اش کثیف بشود، تا کثیف شد بشوی، نگذار ذره ذره هی بدترشود. تا قرض داری زود قرضت را بده، نگو حالا که قرضم زیاد شده، بگذار مال مردم را بخوریم یک دفعه فرار کنیم برویم ورشکسته بشود.
تلاش کن برای پرداخت نه ذخیره کن برای فرار، آیه بعد:
5- خوبی به نزدیکان
«وَ‌ات ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً» (اسراء/26)، این آیه چه می‌گوید، این آیه می‌گوید که «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً»، «وَ آتِ»، اول گفت پدر و مادر بعد از پدر و مادر نوبت فامیلِ است، «وَ‌ات ذَا الْقُرْبى» بده به فامیل، «ذَا الْقُرْبى» یعنی فامیل، چه چیز را بده؟ حقشان را بده، به فامیل هم کمک کن، لازم هم نیست فامیل فقیر باشد، فامیل به آدم چشم دارند کمکشان کن، البته توقع‌های طبیعی، یک وقت ممکن است فامیل هم توقع‌های زیادی داشته باشد.
یک چیزی برایتان بگویم، مثلاً کسی مرده، دارند ارث او را تقسیم می‌کنند، خب ارث به چه کسی می‌رسد؟ به بچه‌ها می‌رسد، یک بار یکی در را باز کرد گفت سلام علیکم، در قرآن می‌گوید، «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَهَ أُولُوا الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» (نساء/8)، یعنی وقتی دارند مال را قسمت می‌کنند، یک کسی حاضر شد «إِذا حَضَرَ»، گفت علیکم السلام، حالا که نگاه می‌کند یک چیز هم، به این بدهید، ولو وارث نیست، حقی هم ندارد ولی چشم دارد. وقتی میوه‌های باغ را صندوق می‌کنی، خب همسایه‌ها نگاه می‌کنند، چند تا کامیون انگور، انار، می‌برد، دارند نگاه می‌کنند، خب یکی 10تا، 20 تا گردو هم بده به این‌ها یکی ده بیست کیلو انار هم بده به اینها، نگاه که می‌کنند حق دارند، نگاه حق می‌آورد، روبروی کسی که نگاه می‌کند حق دارد ولذا سفارش شده اگر میوه نوبری خریدی یا بچه‌تان توی کوچه نخورد یا اگر بچه توی کوچه می‌خورد به بچه همسایه هم باید داد. نگاه حق می‌آورد. فامیل هم حق می‌آورد.
بعد هم فکر نکن خیلی تو آدم مهمی هستی «وَ‌ات ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ»، حق است یعنی خودشِ یعنی فامیل هم حق دارد.
«وَ‌ات ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ»، حقش را بدهید، حق اوهم هست، ارث پدرت نیست مسکین یعنی کسی که در خانه‌اش نشسته، «وَ ابْنَ السَّبیلِ»، توی راه مانده حالا توی راه مانده، یعنی خوب وضعش خوب بوده حالا کامیونش افتاده توی دره، کشتی‌اش غرق شده، آدم پولداری است ولی فعلاً توی این منطقه بی پول شده، بعضی می‌گویند «ابْنُ السَّبیلِ» توی راه مانده، نمی‌تواند ادامه تحصیل بدهد، توی دانشگاه پول می‌گیرند او نمی‌تواند پول ترم‌ها را بدهد، البته توی راه تحصیل را بعضی می‌گویند. ولا تبذر، تبذر بذر، می‌گویند فلانی بذر، بذر یعنی دانه‌ای که می‌پاشند یعنی بریز و بپاش، بریز و بپاش نکنید، چقدر ما نان مصرف می‌کنیم، بعضی از مسئولین به ما گفتند، آن مقداری که کنار نان دور ریخته می‌شود همان مقداریِ که اگر دور ریخته نشود، نانوایی‌ها درست بپزند و درست بخورند ما نیاز به خرید گندم نداریم، چقدر آب بی خودی مصرف می‌شود، اصلش اگر ما یک آیه را باور کنیم تمام این مشکلات حل می‌شود. تمام این مشکلات سازمان آب و برق و… هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش، هی صرفه جویی در آب، تبلیغات به خاطر این است که ما مسلمانیمان کم رنگ شده،
قرآن یک آیه دارد، آیه‌اش اینِ است، می‌گوید: «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض‏» (آل‌عمران/195) این آیه قرآن به بعضی از شما، یعنی من از شما‌ام، شما از من، شما که اینجا شیلنگ رو باز می‌کنی ناحقِ، یکی است که می‌خواهد خانه آب بخورد.
6- تسبیحات حضرت زهرا
فاطمه زهرا(س) آمد پیش پدرگفت بابا جان من چهار تا بچه دارم که کوچکند پشت سر هم، کارهای خانه، شوهرم همه‌اش جبهه است، از آموزش زن‌های مدینه خسته می‌شوم، عبادت هست، آموزش هست، چهار تا بچه کوچولو هست، شوهرم جبهه است، یک کنیزی بیاید خانه به ما کمک کند، پیغمبر می‌دانی چه گفت؟ فرمود: چهار صد تا فقیر در مسجد نشستند که هجرت کردند آمدند در مدینه، اینها نه نان دارند نه لباس، وقتی چهار صد تا شکم گرسنه در مسجد هست من چطور برای تو کنیز تعیین کنم؟ سی و چهار بار الله اکبر بگو، 33 بار الحمد الله، 33 مرتبه سبحان الله، همان چیزهایی که بعد از نماز می‌گوییم، 34 بار الله اکبر ثواب هزار رکعت نماز دارد.
یعنی وقتی واقعاً بعضی مناطق ما آب نیست، آیا استخر ساختن درست است؟ همینطور دوش رو باز می‌کند، با دست هایش هم صابون می‌زند، این آب همینطور هدر می‌رود، خوب شیر آب را ببند. شیر را باز می‌کند وضو می‌گیرد، اینقدر آدم داریم که وضو مستحب می‌گیرد ولی گناه کبیره می‌کند، می‌خواهد وضو بگیرد می‌گوید آدم خوب است با وضو باشد، شیر را باز می‌کند آب همینطور هدرمی رود، همینطور وضو می‌گیرد، بابا شیر را ببند ما بعضی عبادت هامان گناه است.
به هر حال «النَّظَافَهُ مِنَ الْإِیمَان» (طب‏النبی/ص‏21). ولی با چه آبی، نان زیادی، آب زیادی، کاغذ زیادی، از همه مهم‌تر عمر زیادی، من راجع به اسراف و تبذیر هم حرف زیاد دارم، کسی که اگر یک مسئولیت را قبول کند که نمی‌تواند اداره کند، این هم تبذیر است، مسئولیتی را بدهیم به یک آدمی که توانایی ندارد، یا من خودم قبول کنم، یا بدهم به کسی که ناتوان است، این هم تبذیر می‌شود.
اگر هدر دادن آب و برق اصراف است، هدر دادن عمر هم اصراف است، در یک دکانی نشسته بدون مشتری، مطالعه کن، فکر کن، همینطور نشسته سه ساعت بیکار، خوب بنشین یک کتاب مطالعه کن، چقدر دقیقه‌های عمر ما حرام شده. به هر حال «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً» بریز و بپاش‌ها برادر شیطان است.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد، ما را از اسراف و تبذیر در عمر، آب، نان، جوانی، در هر کاری ما را از همه انحراف‌ها حفظ بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2704

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.