نعمتهای الهی در سوره الرحمن -16

 بسم الله الرّحمن الرّحیم
 الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.

 در تفسیر سوره‌ی الرحمن امروز به این آیه رسیدیم که «کل من علیها فان ویبقى وجه ربک ذو الجلال والإکرام». «کل من علیها فان» یعنی همه‌ی افراد، تاریخ مصرف دارند هیچکس ماندنی نیست در سوریه در قبرستان که انسان می‌رود روی سنگهای قبر یک آیاتی نوشته‌اند که من یکوقت آیاتش را نوشتم آیات مهمی است مثلاً بعضی‌ها نوشته «کل من علیها فان» همه تاریخ مصرف دارند یک آیه داریم توی قرآن «کل شئ هالک الا وجهه» آنجا هم الا وجهه داریم. جای دیگری داریم «کل نفس ذائقه الموت» آیات تعبیرات تقریباً شبیه است.
فنای انسان و بقای پروردگار
 «کل من علیها فان» یعنی همه فانی می‌شوند «کل شئ هالک» یعنی همه چیزها هلاک می‌شوند یعنی خلاصه مرگ چون و چرا ندارد در هر چیزی می‌شود شک کرد تنها چیزی که قابل شک نیست اینست که تاریخ مصرف تمام می‌شود. خدا اینرا برای چی گفته؟ می‌گوید ببین همه چیزی هست اما «و یبقی وجه ربک» وجه رب می‌ماند چیزهایی که رنگ بشر دارد می‌پرد چیزهایی که رنگ الهی دارد می‌ماند. این باغ فین کاشان است کی ساخت؟ تمام شد بنایش تمام شد پولی که گرفت تمام شد عمرش، زورش، هنرش، منتهی اگر هدف خوبی در آن بوده آن هدف خوب و اخلاص مانده و باقی‌اش رفته قرآن می‌فرماید «ما عندکم ینفد» آنچه که نزد شماست می‌پرد «وما عند الله باق» آنکه نزد خداست باقی است. استاد دانشگاه، واعظ، دبیر، معلم درس می‌دهد شاگرد ممکن است آنرا فراموش کند. هستند بسیاری از افرادی که به ذهنشان می‌آید یک یا چند تا استادها توی ذهنشان هست باقی استادها اسمشان را هم نمی‌دانند اصلا اسم استاد یاد شاگرد نیست. یعنی شاگرد اسم استاد را هم فراموش می‌کند ببخشید شما می‌دانی اسم پدرت کیه؟ بله معذرت می‌خواهم پدر بزرگت بله ببخشید پدر پدر بزرگت می‌گویند فلانی بوده ببخشید پدر بزرگ پدر بزرگت آقا ببخشید دیگر ندارم یعنی همه ما که پای تلویزیون هستیم یا یکی دو نسل بیشتر نیاکان را نمی‌شناسیم یعنی در آینده نوه‌های ما اسم ما قبر ما هیچی از ما را در ذهن خودشان نخواهند داشت همه داریم می‌رویم پس اگر استاد دارد درس می‌دهد برای خدا درس بدهد شاگرد ما بماند یا نماند ما را فراموش بکند یا نکند من برای خدا درس می‌دهم اجر الهی‌ام هست من برای خدا این ساختمان را ساختم نماز بخوانند یا نخوانند هست اصلا آدم مخلص هیچوقت دماغش نمی‌سوزد من بخاطر نماز جماعت رفتم حالا گفتند در مسجد بسته است ثوابش هست بخاطر صله رحم آمدم در خانه فامیل حالا نیستش ثوابش را داریم جماعت نیست ثوابش را داریم رفتند کتابخانه در کتابخانه بسته است مهم نیست آدمی که برای خدا گام بردارد هیچوقت باختن توی آن نیست اما توی دنیا باختن هست اگر برای خدا خودت را کاندیدا کردی رای بیاوری یا نیاوری ثواب داری اما اگر برای پزی، شهرتی، پولی، بود تا رای نیاوری حیف مال حیف آبرو، حیف پول، حیف عکس، حیف چلوا، حیف پلوا، حیف سخنرانیها، حیف مسافرتها، همه‌اش می‌گویی حیف، حیف نابود شدم این هشدار خوبی است می‌گوید مردم مواظب باشید کارهایتان الهی باشد «وجه ربک» کارهایتان وجه الهی داشته باشد.
انتخاب همسر با معیارهای الهی
انتخاب همسر، اگر انسان انتخاب همسر می‌کند برای خدا آقا چون بدون همسر مشکل دارم ممکن است آسیب پذیر باشم گناه بکنم من می‌خواهم ازدواج کنم اگر برای خدا زنی را انتخاب کرد اگر برای خدا زنی را انتخاب کرد این زندگی تا ابد شیرین است اما بگو عجب دختر خوش قیافه‌ای برای شکلش بود تا این دختر مریض می‌شود شکلش بر می‌گردد آن هم می‌گوید نمی‌خواهم مرده شور ترکیبت را ببرد اه! قربانت بروم مرده شور ترکیبت را ببرد چون براساس شکل بود شکل که عوض شد بخاطر پول بود پدر دختر ورشکست می‌شود آن هم می‌گوید برو خانه‌ی پدرت من تو را نمی‌خواهم من به هوای این تو را گرفتم که پدرت سکته کند یک ارثی ببریم حالا که پدرت بی پول شده برو تو را نمی‌خواهم. حدیث داریم اگر انتخاب همسر براساس شکل و پول باشد خدا هر دو را می‌گیرد و زندگی‌شان می‌سوزد اما اگر برای رضای خدا یک موردی را انتخاب کردی نه اینکه حالا بدگل باشد و فقیر یعنی اصل برایم خود دختر است خود پسر برایم اصل است اگر خود پسر برای شما اصل باشد دیگر روی گونی بنشیند یا روی قالی شوهرت را همسرت را ول نمی‌کنی می‌گویی من خودت را می‌خواهم کاری به گونی یا قالی ندارم حدیث داریم انتخاب همسر اگر برای خدا باشد زندگی باقیست برای غیر خدا باشد می‌پرد.
خلاصه این آیات می‌گویند همه پریدنی هستند. در کربلا عده ایی آمدند برای حکومت ری امام حسین(علیه السلام) را بکشند حکومت ری چی شد؟ آن کسی که امام حسین(علیه السلام) را کشت چی شد؟ اما امام حسین(علیه السلام) ماند. من روی این زمینه یک خورده می‌خواهم صحبت کنم قرآن می‌فرماید «و قدموا لانفسکم» کاری که می‌کنید برای خدا درس بخوانید آدمی که برای خدا باشد هیچوقت عقده‌ای نمی‌شود من این را یکبار دیگر گفتم مردم روز عاشورا می‌گویند حسین حسین حسین حسین حسین یکمرتبه امام حسن(علیه السلام) قهر کند بگوید خوب یکی هم یکمرتبه بگوید حسن حسن چون امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) هر دو مخلص هستند همه بگویند حسین حسین امام حسن قهر نمی‌کند اما اگر خدا نباشد به او پپسی بگو به آن کولا قهر می‌کند یک خورده غذا عوض شود رنگ عوض شود توی عروسی زهره خانم و بگوید سوار مینی بوس بشو او بگوید سوار سواری شو شش ماه با هم قهرند چرا ماشین او فرق کرد چرا به من همچین گفتند اگر خدا نباشد روی چیز جزئی قهر می‌کنیم اما اگر خدا باشد روی دوش پیغمبر باشد یا زیر سم اسب می‌گوید(رضا برضاک) من با تو رفیقم احساس خوب است اینهایی که برای خدا با هم رفیق شدند همیشه ثابت هستند.
(مراجع تقلید را آدم برای خدا دوستشان دارد نه پول به آدم می‌دهند نه سنی دارند نه شکلی که آدم بگوید جوان هستند خشگل‌اند پول دارند هیچی فقط بخاطر اینکه ایشان هشتاد سال توی علم و تقوا بوده هشتاد سال دنبال هوسش نبوده بخاطر علم و تقوا دوستش دارند و لذا مراجع تقلید هر چه پیرتر می‌شوند محبوبیت‌شان بیشتر می‌شود اما تاجر زن همسایه خانه ماشین تا مدلش عوض می‌شود آدم دلزده می‌شد پول داده خریده حالا مدلش عوض شده مفت بیایند ببرند نصف قیمت می‌فروشد اگر برای خدا باشد می‌ماند برای غیر خدا باشد می‌پرد ما باید باورمان بشود بی انصاف آمد خورد حالا که دخترش عروس شد پسرش عروس شد از ما یک دعوت هم نکرد مردم چقدر نمک به حرام هستند اگر برای خدا دعوتش کنی او تو را دعوت بکند یا نکند غصه نمی‌خوری می‌گویی من برای خدا دعوتش کردم شوهر نامرد این همه برایش زحمت کشیدیم همینکه یک خورده دیگر وضعش خوب شد رفت یک زن دیگر گرفت خاک توی سرش اگر برای خدا کار بکنی شوهر هر کاری بکند زن هر جوری باشد فامیل زن فامیل شوهر اصلا آدم خدایی هیچوقت غصه نمی‌خورد «الا بذکر الله تطمئن القلوب»)
اقدام براساس انجام وظیفه
 امام خمینی(رحمه الله علیه) می‌فرمود من مهم نیست. . . حالا هفته دفاع مقدس هم هست بحث را گوش می‌دهید می‌گفت وظیفه‌مان است یک جنایتکاری به نام صدام به ما حمله کرده وظیفه‌ی دینی ما این است که از خودمان دفاع کنیم حالاپیروز شدیم شکست خوردیم اصلا مهم نیست(مثل کسی که توپ را دست گرفته می‌خواهد بزند مهم نیست به کجایش می‌زند می‌خواهد توپ از خانه بیرون برود مهم نیست درجه‌ی ما سرهنگی بود حق ما را خوردند آنها باید مواظب باشند که حق کسی از بین نرود اما شما اگر یک خورده پائین و بالا شد) والله اگر ما الان ما اداره دخانیات می‌رفتیم حقوقمان سه برابر بود آمدیم توی آموزش و پرورش. . . بابا دخانیات دود می‌رود توی ریه‌ها شما معلم شده‌ای علم می‌رود توی مخ‌ها تقسیم علم به مغزها فرق می‌کند با تقسیم دود به ریه‌ها شغل تو مقدس است ما اگر بجای اینکه سخنرانی می‌کردیم اگر می‌رفتیم آنجا سخنرانی می‌کردیم می‌دانی چقدر پول می‌دادند بابا اینجا نسل نو است آنجا نسل منقرض فرق می‌کند آدم برای بچه حرف بزند یا برای پدر بزرگش آدم اگر از اول تصمیم بگیرد برای خدا باشد رئیس بشود یا نشود زنده باد بگویند یا نگویند رای بیاورد یا نیاورد سوار اتوبوس بشود برای عروسی زهره خانم یا مینی بوس یا سواری بگیرد نگیرد اصلا هیچی برایش. . . آرام است می‌گوید من با آن کسی که معامله کردم اجرم را دارم «الا بذکر الله تطمئن القلوب».
این مسائلی که می‌گویند عقده و عقده و عقده بجای عقده خوب است بگویند توحید توحید توحید آدم مخلص هیچوقت عقده‌ای نمی‌شود. رفتم دیدن آیت الله مدنی شهید محراب زمان شاه تبعید بود در نورآباد ممسنی اطراف کازرون دیدم توی یک اتاق نشسته پیرمرد، من هم طلبه‌ی جوانی بودم حدود سی سال پیش رفتم گفتم آقا چه حالی داری؟ گفت خیلی خوبم گفتم توی تبعید دور از زن و بچه توی اتاق تاریک گفت هر نفسی که می‌کشم اجری بر اجرهای من اضافه می‌شود و هر لحظه‌ای که شاه من را اینجا تبعید کرده جرمی بر جنایتش اضافه می‌شود بنابراین من هی درآمد دارم او سوخت زنده باد من او توی کاخ باشد من توی یک اتاق، لذت می‌برد.
اولیای خدا، وجه الله هستند
امام باقر(علیه السلام) فرمود(نحن وجه الله) وجه الله کیه؟ اولیاء خدا وجه رب هستند چون از طریق اولیاء ما به خدا می‌رسیم. نیت اخلاص وجه الله است یک چیزی شنیده‌اید که می‌گویند فلانی کیمیا دارد کیمیا مثلاً می‌گویند اگر به مس بزنیم طلا می‌شود این کیمیا می‌دانید چیه؟ کیمیای معنوی هم داریم کیمیای معنوی اخلاص است اخلاص را به هر کاری بزنی باقیست اخلاص چیزی است که فانی و باقی می‌کند. نشسته بودم مطالعه می‌کردم یک کسی امد گفت آقای قرائتی می‌توانم یک سوال بپرسم گفتم بفرمائید گفت کی گفته که تو خوشبخت بشوی من بدبخت گفتم از کجا فهمیدی؟ من خوشبختم شما بدبخت گفت تو سه ساعت است که اینجا نشسته‌ای چند تا کتاب مطالعه می‌کنی از همین آیه‌ها و حدیث‌ها یک سخنرانی در می‌آوری هم توی رادیو می‌گویی هم توی تلویزیون می‌گویی هم. . . می‌گویی اما من بدبخت هم عدس پاک کردم و سبزی پاک کردم و گوشت خورد کرده‌ام و خورده‌ای و این ظرفها را شسته‌ام هنر من در یک قابلمه است هنر تو در کل کشورها و حالا هم که دیگر اینترنت هست کل دنیا، اینترنت هم خیلی. . . توی همین دو ماهه اخیر گفتند یازده هزار نفر مراجعه کرده‌اند خیلی است از دنیا، گفت کی گفت که من توی یک قابلمه تاب بخورم تو توی همه جا، گفتم خوب این خط کش شما خط کش خدایی نیست تو نگاه به ظاهر می‌کنی این قضاوت سطحی است کی مشهور است کی. . . نه، خداوند اصلاً کاری ندارد به اینکه کی مشهور است کی تفسیر مطالعه می‌کند کی عدس پاک می‌کند خدا نگاه به نیت می‌کند ممکن است نیت من وجه الله باشد «و یبقی وجه ربک» ممکن است نیت من وجه الله نباشد هدف من از این سخنرانی این بوده که پولی بگیرم خانه بسازم فرشم را عوض کنم ماشینم را عوض کنم خودم را کاندیدا کنم مشهور بشوم پزی پولی پلویی ممکن است من از همین مطالعه هدفم خدا نباشد من از لابلای همین آیه‌های قرآن می‌روم جهنم، چون هدفم خدا نیست تو خبر نداری که هدف من بد است فکر می‌کنی که من یک طلبه‌ی خوبی هستم می‌گویی حالا که قرائتی دارد حدیث مطالعه می‌کند پس من برایش غذا درست می‌کنم تو از لای عدسها می‌روی بهشت و من از لای آیه‌های قرآن می‌روم جهنم خط کش خدا این است.
مال و فرزند در قیامت کارآیی ندارد
(تزودوا) توشه بردارید(فان خیر الزاد التقوی) قرآن نقل می‌کند که افرادی روز قیامت می‌گویند عجب! «ما اغنی عنی مالیه» مال داشتم به دردم نخورد «هلک عنی سلطانیه» سلطنت داشتم اما هلاک شد نابود شد سلطنتم رفت مالم رفت «لا ینفع مال و لا بنون» بچه هایم رفت نسلم رفت «فلا انساب بینهم» نسبت‌ها قطع شد «تقطعت بهم الاسباب» سبب‌ها همه قیچی شد «یوم لا یغنی مولی عن مولی» دوستان پریدند یک صحنه‌ای پیش می‌آید آدم می‌گوید عجب مدرک فراموش شد این همه حفظ کردم نمره آوردم پرید امام حسن(علیه السلام) می‌فرماید(المومن یتزود) مومن زاد و توشه بر می‌دارد(الکافر یتمتّع) کافر می‌گوید کامیابی می‌کنیم کافر فکر این است که کامیاب باشد مومن فکر این است که ذخیره بردارد.
 «ما علی الارض زینه لها» هر چه روی زمین است زینت زمین است عجب ساختمانی عجب باغی عجب کاخی عجب النگوهایی عجب مغازه‌ای عجب ماشینی عجب مزرعه‌ای عجب آبشاری عجب استخری آیه می‌گوید ببین «انا» بدرستی که ما «جعلنا ما علی الارض » هر چه که روی زمین می‌بینید «زینه لها» اینها زینت زمین است خوب این زینتها چی می‌شود می‌گوید چند روز دیگر آیه‌ی دیگر «انا لجاعلون ما علیها صعیدا جرزا» همه اینها خاکستر می‌شود خودمان پوک پنجاه سال سی سال چهل سال مصرفش کم است خوب چه کنیم هر که هر کاری می‌تواند بکند نیتش را خالص کند افرادی که جنسی دارند وقف کنند دیگران وقف کردند ما استفاده کردیم همین خیرینی که مدرسه می‌سازند اینهایی که کتابخانه می‌سازند سرمایه گذاری کنیم برای قیامت برویم چهار تا بچه‌ای که هوشش خوب است ولی بابا و ننه‌اش پول ندارد که بفرستد درس بخواند بگوئیم آقا انگار من پنج تا پسر دارم انگار من شش تا پسر دارم یکی از این بچه‌ها مال من این سرمایه گذاری برای تاریخ است.
قرآن می‌گوید اگر کارهایتان مبارک باشد مصداق این آیه هستیم شجره‌ی مبارکه «اصلها ثابت » اصلش ثابت است ریشه هایش ثابت است «وفرعها فی السماء» و شاخه هایش توی آسمانها است بیائید کارها اینطوری باشد.
حفر و وقف چاه آب توسط حضرت علی(ع)
خدا قسمت کند بروید مکه از مدینه که می‌خواهید بروید بیرون یک منطقه‌ای است بنام آبار علی آبار، جمع بئر است بئر یعنی چاه امیر المومنین(علیه السلام) بین راه مکه و مدینه چاه‌هایی را با دست خودش کند توی فیلم امام علی هم بود که از چاه خاک می‌ریخت بیرون چاه‌هایی را کند به آب که می‌رسید می‌گفت یاالله بروید قلم و کاغذ بیاورید می‌گفت این وقف تشنه‌های راه مکه یک نمونه‌های خیلی قشنگی داریم در وقف آدم لذت می‌برد که. . . اگر کسی چیزی را وقف کند اول این را بگویم وقف این نیست که پاساژ، کاروانسرا درست کنیم یک کتاب یک چیز ساده‌ای را. . . گیرنده‌ی وقف خداست «یقبل التوبه عن عباده و یاخذ الصدقات» صدقه جاری است خدا تحویل می‌گیرد.
بچه هایت را بزرگ کرده‌ای پسرت را زن داده‌ای دخترت را شوهر داده‌ای حالا بیا یک چیزی را ذخیره قبر و قیامت برای قیامت یک چیزی را ذخیره کنیم که حسرت نخوریم لحظه‌ی مرگ.
نمونه‌هایی از وقف در کشورهای اسلامی
 چند نمونه وقف را من برایتان بگویم خیلی قشنگ است نمونه‌ها: (اطراف یزد جایی است که زمینی را وقف کرده‌اند گفته‌اند درآمد این زمین مال اینکه کوچه‌ها را سنگ فرش کنیم. در نائین قطعه‌ی زمینی است وقف شده به منبری‌هایی که منبرشان گل نمی‌کند چون منبرشان خیلی خوب نیست کسی از اینها دعوت نمی‌کند اینها توی خانه نشسته‌اند یعنی بدهید به آخوند‌هایی که زبان ندارند در تفت در حسینیه‌ای وقف شده یک چیزهایی وقف شده که گفته شب عاشورا چیزی را توی بیابانها بریزید که شب عاشورا حیوانهای بیابان هم گرسنه نمانند این چیزها زیباست) در لبنان موقوفاتی داریم نوشته این موقوفات، اینها همه وجه رب است یعنی کارهایی خدایی که می‌ماند نوشته درآمد این مال دو نفر باشد که بروند بالای سر بیمارها این دو تا به هم بگویند وضعش از دیروز بهتر است یعنی هی حالش خوب است حالش خوب است تلقین کنند به این مریض که خوب می‌شوی.
در قاهره موقوفاتی است که درآمد آن را بدهید به افرادی که بروند توی بیمارستان به مریضهایی که خوابشان نمی‌برد برای اینها بخوانند اینها را از غم بیرون بیاورند صلاح الدین ایوبی مراکزی را برای زنان شیرده وقف کرده بود که از نظر شیر و شربت به زنهای شیرده اینها. . . در دمشق موقوفاتی است برای جهازیه دخترهای بی جهازیه در دمشق می‌گوید دیدم که ظرف چینی از دست غلامی افتاد و شکست مردم دورش جمع شدند گفتند ناراحت نشو برو اداره‌ی اوقاف آنجا بودجه‌ای است مال نوکرهایی که ظرف را می‌شکنند و می‌ترسند که اربابشان اینها را بزند. برو شکسته هایش را ببر ظرف نو بگیر که کتک نخوری یک موقوفه داریم که اگر دولت فاجر افرادی را برد توی شکنجه و زندان و اذیت کرد مال کسانی که از طریق طاغوت شکنجه شده‌اند این درآمد مال شکنجه شده‌ها در استهبانات فارس باغ بادام و پسته مال بچه‌هایی که می‌روند توی مسجد الان هم هست گونی گردو را می‌برند توی مسجد هر بچه‌ای که هست مقداری گردو به او می‌دهند و لذا مسجدهایشان رونق دارد در کرمانشاه موقوفه‌ای است برای لباس عروس و داماد در مشهد موقوفه‌ای است برای زائر‌هایی که کفششان گم می‌شود. . . و همه چیزی می‌پرد ما خودمان حالا من بچه‌ی کاشان هستم مثل شما، هفتاد درصد بدن ما آب است و آب بدن ما از همین آب کاشان است که بیشترش از آب انبارها است آن کسی که آب انبار را وقف کرده هفتاد درصد از کارهای ما شریک است خیلی غصه خواهند خورد آنهایی که از دنیا می‌روند و هیچ باقیات و صالحاتی در دنیا برای خودشان. . . هیچی هیچی. . . یک کاری می‌شود کرد برای یک جوان شغل درست کنیم یک دختر را جهازیه‌اش بدهیم(یک طلبه‌ای را. . . یکی از مراجع تقلید قم الان یعنی همین الان از مراجع مهم قم است ایشان طلبه‌ی جوانی بود پای درس با استادش بحث می‌کرد یک زواری آمده بود برود دیده بود این طلبه خوب حرف می‌زند استاد هم خیلی تحویلش می‌گیرد به طلبه گفت بیا، جایی هست که از اینجا بهتر بتوانی ترقی کنی؟ گفته بو کجا گفته بود نجف آن زمان پنجاه شصت سال پیش حوزه‌ی علمیه‌ی نجف وزنه‌اش از حوزه‌ی علمیه‌ی قم بیشتر بود نجف سابقه‌ی بیشتری دارد گفت من خرجت را می‌دهم تا آخر عمر برو درس بخوان می‌گفت آقا من پول ندارم گفت آقا خرجت با من شما ماهی چقدر خرج داری این خرج را داد. . . گاهی کسانی یک همچین کارهایی می‌کنند) یک آدمی است که اگر شما نجاتش بدهی این برای همیشه راه می‌افتد مثل پیچ و مهره‌ای که گیر کرده یک خورده روغنش بزنی کار می‌کند.
 وقف نو دوستی است. وقف وسیله‌ی محبوب شدن است. وقف وسیله‌ی فقر زدایی است. حلاّل مشکلات است، مشکلات اقتصادی فرهنگی اجتماعی. اصلاً وقف می‌توند ایمان به خدا. . . نشانه‌ی آینده نگری است نشانه‌ی تعاون است نشانه‌ی علاقه‌ی گذشتگان به آیندگان است. حدیث داریم انسان وقتی که می‌میرد همه چیزش قطع می‌شود جز چند چیز یکی چاه آبی است که زده اولاد خوبی که تربیت کرده درختی که کاشته کتاب و قرآنی که به یادگار گذاشته دست خط خوبی که دارد انسان می‌تواند. . . در بعضی از شهرها خطوط سیاسی خیلی به هم گیر می‌دادند یک بسیجی وقف کرد. . . وصیت کرد گفت اگر من در جبهه شهید شدم حالا هفته‌ی دفاع مقدس و هفته‌ی بسیج است نوشته بود اگر من در جبهه شهید شدم من را خاک نکنید جز اینکه این سران خطوط سیاسی که با هم بد هستند بیایند همدیگر را ببوسند رفیق شوند اگر رفیق شدند جنازه‌ی من را دفن کنید این با وصیت خودش این خط‌های سیاسی که با هم خوب نبودند با هم. . . یکی دیگر هم ممکن است وصیت کند فتنه کند بگوید من وصیت می‌کنم که اگر مردم فلانی تشیع جنازه‌ی من نیاید اصلاً فلانی در نماز من نیاید می‌شود آدم وصیت کند فتنه‌ها را چند برابر کند می‌تواند وصیت کند فتنه را بخواباند از خدا بخواهیم کارهایمان برکت داشته باشد ما همه‌مان رفتنی هستیم یک کسی گفت آقای قرائتی خوشا بحالت گفتم چرا؟ گفت همه‌ی ایران تو را می‌شناسند حالا می‌گویم البته به آن یک چیز دیگری گفتم «کل من علیها فان» بنده فانی می‌شوم شما فانی می‌شوید همه فانی می‌شوند شهرت تمام شد چه پهلوانهایی بوده‌اند می‌روید سر قبرستانها می‌بینید چه پهلوانهایی خوابیده‌اند چقدر آدمهای مشهور خوابیده‌اند تمام شد همه چیزی می‌پرد خوشا بحال کسی که بتواند یک کار خالصی بکند(اگر پول دارد اگر هنری دارد اگر هنری دارد هنرش را یاد بدهد بعضی‌ها هنرشان را قایم می‌کنند ما داشتیم توی همین کاشان که نقاش قالی را می‌آورد خانه که این نقشه ا‌ی را که برای قالی می‌کشید کسی دیگر روی آن نکشد که قالی ایشان توی کاشان منحصر بفرد باشد حالا نقاش کو؟ نقشه کو؟ قالی‌اش کو؟ سودش کو؟ همه‌اش هوا رفت حیف حیف اگر آن کباب‌هایی که به آن نقاش می‌داد که قالی‌اش منحصر بفرد باشد به دو تا یتیم می‌داد سیر می‌شد دعا می‌کرد آن دعای یتیم آبادش می‌کرد اشتباه کردیم سرگرم پشم و طلا و خانه و سنگ مرمر شدیم اشتباه کردیم «کل شی هالک الا وجهه»)
خدایا ما نمی‌توانیم اگر ما را به خودمان واگذار کنی نمی‌توانیم، تو را به آبروی اولیائت قسم می‌دهم در هر لحظه ایی دست ما را بگیر به ما خیر الهام کن و توفیق بده تمام کارهایمان رنگ الهی و ذخیره‌ی قبر و قیامت‌مان باشد(الهی امین).
البته معنای یاد آخرت این نیست که دنیامان کم رنگ باشد اگر انسان فکر آخرت باشد دنیایش هم تامین می‌شود اینطور نیست که اگر شما پسرت را متدین بار بیاوری فقیر بشود بسیاری به فکر دین بچه‌شان هستند دنیاشان هم آباد می‌شود بسیاری هم به فکر دنیای بچه‌شان هستند به دنیا هم نمی‌رسند از دین هم می‌ماند قرآن می‌فرماید «و من اراد الاخره» هر کس به فکر آخرت باشد من دنیایش را تامین می‌کنم اما اگر به فکر دنیا باشی آخرت را قطعاً از دست داده‌ای دنیا هم پنجاه درصد پنجاه درصد است شاید رسیدی شاید نرسیدی.
خدایا ما را خاسر در دنیا و آخرت قرار نده(الهی امین)
تمام کارها و افکار و نیات و کردار و گفتار و رفتار ما را رنگ الهی که ثابت ترین رنگها است می‌ماند طاووس را خدا رنگ کرده صبح تا شام تینر بگیری نمی‌رود اما تخم مرغ را ما رنگ می‌کنیم یک خورده به آن آب دهان می‌زنیم می‌رود رنگ بشر می‌پرد انکه خدا رنگ کند ثابت است.
خدایا کارهای ما را رنگ ثابت قرار بده(الهی امین).
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2880

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.