مصرف و معاش

موضوع بحث: مصرف و معاش
تاریخ: 11/12/67

بسم الله الرحمن الرحیم

در محضر برادرانی هستیم که در کمیته امداد امام خمینی به مستضعفین واقعی و محرومین خدمت می‌کنند و هم چنین برادرانی که در تعاونی‌ها خدمت می‌کنند و جمعی از محصلین جوان؛
در آستانه عید نوروز 68 هستیم و الان هم ایامی است که بخصوص کارمندان دولت و کارگران و کشاورزان یعنی هشتاد درصد جمعیت ایران حقوقی کم دارند و تورم و گرانی گیج کننده‌ای حاکم است. من فکر کردم بحثی درباره مصرف و معاش داشته باشم و قبل از آنکه بحث را مطرح کنم، از خدا بخواهیم اگر مصرف و معاش در زندگی خود ما اسراف است، ما را ببخشد و بیامرزد تا حرفمان اثر کند.
1- لزوم برنامه‌ریزی افراد در اقتصاد و مصرف
قرآن می‌فرماید: «مِنْهُمْ أُمَّهٌ مُقْتَصِدَهٌ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ»(مائده/66) قرآن وقتی از گروهی تجلیل می‌کند، می‌فرماید یک مشت از مردم گروهی و امتی هستند. بعد می‌فرماید: «وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ» اما خیلی از آنها بد رفتار می‌کنند. امتی هستند که در مصرف و معاش بسیار مقتصد و میانه رو هستند، اما عده زیادی بد رفتار می‌کنند. آیه «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ»(بقره/195) یعنی خود را به بدبختی نیندازید تفسیرش این است که در مصرف و معاش باید فکر کنید. پیامبرفرمود: «التَّقْدِیرُ نِصْفُ الْمَعِیشَهِ»(أمالى‌طوسى، ص‌614) حساب و اندازه نصف معیشت است.
البته اکثر مردم ایران مجبورند وقتی پول کم است، بالاجبار حسابگری کنند اما چون شب عید نوروز است، لازم است افرادی عنایت کنند تا ببینیم در خانه هایمان چه خبر است. چقدر لباس اضافی داریم؟ نه کفش کهنه! کفش نوی اضافه، چقدر در بانک سپرده داریم؟ چقدر پس انداز داریم؟ اگر بچه‌های ما لباس نو دارند، بچه‌های مردم هم دارند یا نه؟ آیا زندگی ما خداپسند است؟ امروز مقداری دراین باره که چقدر پول خرج می‌شود صحبت می کنیم. چه صرفه جویی‌هایی دولت باید بکند؟ هنوز هم خیلی ولخرجی می‌شود، نه اینکه گناهی می‌شود. یعنی می‌شود این پول را خرج نکرد. از فلان گروه استفاده کرد. کشورهای دیگر این کارها را کردند. ما کشورهایی داریم مثل کره که شهرهایشان مثل خرمشهر ما با خاک یکسان شدند، پایتختشان با خاک یکسان شد و من رفتم و دیدم. حکومتش که روی کارآمد گفت: همه کار کنیم. دبستانی، دبیرستانی، دانشجو، زن و مرد. همه کار می‌کنیم. الان پایتختی ساخته‌اند مثل عروس! ولی ما می‌بینیم پادگانی داریم که سرباز دارد، ولی چمنش را یک پیرمرد قوز کرده آب می‌دهد که اگر فیلمبرداری کنند، جز اینکه کره زمین به ما می‌خندد نیست.
مثلاً آن پنج هزار سرباز در پادگان، نان بدی می‌خورند. علتش را هم می‌گویند که جمعیت زیاد است و نمی‌توانیم خوب بپزیم. یعنی این جمعیت نانی که می‌خواهند بخورند، خوب نمی‌پزند. غذای سپاه و ارتش، غذایی بد است. پر از شن است. برای اینکه کسی نیست شن‌ها را پاک کند. یعنی چهارهزار نفر برنج مخلوط با شن می‌خورند ولی ده نفرشان هم شنها را جدا نمی‌کند. کامیون، کامیون از آن طرف دنیا باید نان بیاورند. از طریق کشتی و ماشین و کامیون و آسفالت و جاده و لاستیک و گازوئیل و بندر و ترافیک و یا کشتی و با منجنیق و جرثقیل و سیلو و آرد و آب و آسیاب و نانوا و. . . خلاصه ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا ایشان نان را بد بپزد و بدهند به گاو بخورد.
این تنها مسئله ای جزئی است، در خیابان هایمان هم همینطور است. می‌شود جلوی اینها را گرفت. دانشگاه راحت می‌تواند خوابگاهش را بسازد، اینکه دانشجوها می‌گویند ما خوابگاه نداریم، کار محالی نیست. دانشجوها بروند بگویند دولت به ما زمین و مهندس بدهد، خودمان می‌رویم و کارگری می‌کنیم. دانشجو می‌تواند خوابگاه خودش را بسازد. سرباز میتواند پادگان و خوابگاه خودش را بسازد.
2- بهبود معیشت با صرفه‌جویی و پرهیز از ولخرجی‌ها
ما هنوز به آن سمت نرفتیم که این چیزها را بخواهیم. مثلاً ما خواستیم شاه را بیرون کنیم و بیرون کردیم. خواستیم و 8 سال با عراق جهاد کردیم. ثابت کردیم هر چه بخواهیم، می‌کنیم و هر چه را نخواهیم، نمی‌شود. نخواستیم جلوی ولخرجی گرفته شود. تصمیم جدی نگرفتیم. اگر در هر اداره‌ای از وزارتخانه گرفته و تا ادارات مختلف، هر اداره‌ای سه نفر مسئول باشد که چه پولی را می‌شود خرج نکرد! خیلی صرفه جویی می شود. من این را گفتم و حرفی ندارم که تکرار کنم. آموزش و پرورش وزارتخانه بسیار وسیعی است. اگر محصلین ما یک سال کتاب‌ها را خوب نگه دارند، که سال دیگر نیازی به چاپ نباشد، صد میلیون جلد کتاب به صرفه است. صدمیلیون، ده تومان چقدر می‌شود؟ یک میلیارد تومان با این مقدار چند مدرسه می‌شود ساخت؟ در بعضی از کشورها این کار شده است. نرفتیم که کوچه خود را خودمان تمیز کنیم. نرفتیم در این خط که مدرسه بچه‌ها تمیز باشد. در ژاپن مدرسه بچه مدرسه‌ای مثل عروس است. سؤال شد مدرسه چند خادم و فراش دارد. گفتند: هیچ! گفتیم: چطور؟ گفتند: خود بچه‌ها تمیز می‌کنند. اگر پنجاه بچه در یک مدرسه ما باشند، یک فراش برایشان کم است. در خط صرفه جویی نرفتیم.
اگر جلوی ما را به خاطر کمبود کاغذ نمی‌گرفتند. فکر کنم جای هر آجری در شهرها یک پوستر چسبانده بودیم. منتهی خدا رحم کرد و کاغذ کم شد و کمی جلوی پوسترها گرفته شد. اگر آدم مقداری هم فشاری ببیند، نان‌ها را هم خوب می‌پزد. نخواستیم با صرفه جویی زندگی کنیم. همه ما همینطور هستیم. مسجدهایمان هم همینطور است. اداره‌هایمان هم همینطور است. حتی عکس حضرت امام، در یک اداره یکی کافی است، دومی آن اسراف است چون کاغذش از خارج می‌آید. دستگاه چاپ و حتی رنگش هم از خارج می‌آید. در یک اداره، یک عکس بس است. دومی را برای چه می‌زنیم؟ موکت می‌اندازیم، بعد با کفش روی آن راه می‌رویم. که چه؟ اگر کفشهایمان را درآوردیم می‌گویند او خیلی عقب مانده است. او امروزی نیست. خیال می‌کنیم اگر با کفش برویم روی قالی متمدن هستیم. اما اگر کفشهایمان را در بیاوریم عقب مانده و دهاتی هستیم. زنده باد دهاتی که کفشش را در می‌آورد و کسی که مراعات صرفه جویی را می‌کند. ما خیال می‌کنیم اگر با کفش روی قالی رفتیم متمدن هستیم. آن روزها می‌گفتند او خیلی کلاس دارد. کمی از سیگارش را می‌کشد و باقیش را دور می‌اندازد. مثلاً اگر نصف سیگارش را دور می‌انداخت، می‌گفتند: چه آدم مهمی است! بنا نداریم سیب را تا آخرش بخوریم. کمی می‌خوریم و می‌گوییم اگر بقیه‌اش را بخوریم زشت است. تصمیم نداریم شیر آب را که باز می‌کنیم محکم ببندیم.
از اینکه حضرت فرمود: اگر کسی در وضو بیش از یک چارک آب مصرف کند، اسراف کرده، غافل هستیم. برای وضو ده سیر آب کافی است و این مقدار حداکثر آن است. و گرنه با یک لیوان و با سه سیر هم میشود وضو گرفت. کاغذهای فرم اداره می‌شود کوچکتر باشد. میشود عکس کوچکتر باشد. روی خط صرفه جویی نرفتیم. ما الان آمپولی که می‌خواهیم به مریض بزنیم نداریم. سرنگش را نداریم. اما مثلاً زمانی که برای دکور سازی پول خرج می‌شود، دفتر نداریم، چند میلیون دلار بنز معامله می‌شود؟
«تقدیراً لمعیشه» بحث امروز ما معیشت است و به همه مربوط است. و من نمی‌دانم استیضاح در اینجا جایز هست یا نه! ولی حضرت امیر استیضاح کرد. عثمان بن حنیف به جایی رفته بود که همه پولدارها رفته بودند و کسی فقیر نبود. حضرت امیر یک نامه نوشت و آبرویش را برد. با اینکه حضرت امیر امام است و علم غیب دارد و می‌داند با این نامه آبروی عثمان بن حنیف تا ابد می‌رود، ولی می‌گوید بگذار آبرویش برود تا روشن شود. به هر حال طوری شود که همه مردم ما خط زندگی‌ها را روی صرفه جویی ببریم. نقش مهم را در صرفه جویی خانمها دارند. چون بیشترین ولخرجی توسط زنها می‌شود.
3- آثار و فواید صرفه‌جویی و برنامه‌ریزی اقتصادی
ایام عید است. «ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یَفْتَقِرَ»(کافى، ج‌4، ص‌53) امام فرمود: هر که در زندگیش با اندازه گیری و صرفه جویی خرج کند و ولخرجی نکند، من امام ضامن می‌شوم او گدایی نیفتد. «الِاقْتِصَادُ نِصْفُ الْمَئُونَهِ»(غررالحکم، ص‌353) اگر زندگی کسی برنامه داشته باشد، او نصف خرجی خود را در آورده است. «الِاقْتِصَادُ یُنْمِی الْقَلِیلَ»(غررالحکم، ص‌353) «الإسراف یفنی الجزیل»(غررالحکم، ص‌359) ولخرج هر چه هم پول داشته باشد، پودر می‌شود ولی میانه روی در زندگی باعث رشد و نمو است. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ»(بقره/195) را به «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المقتصدین» تفسیر کرده‌اند.
امسال برای عید لباس ندوختی، هیچ اشکالی هم ندارد. می‌گوید: خوب لباسهایم خوب بود. چون لباسهایم خوب بود، لباس نو ندوختیم و به چند نفر دیگر دادم. اگر من لباس نو نداشته باشم اعصابم خرد نمی‌شود. افرادی هستند که اگر لباس نو نداشته باشند. آبرویشان جلوی بچه هایشان می‌ریزد. افراد زیادی هستند که از زن و بچه خود خجالت می‌کشند. کسانی که وضع مالی خوبی دارند، شب عید عنایت بیشتری داشته باشند.
آدم بعضی کارها را خودش می‌تواند در خانه بکند. ما خیال نکنیم کمال ما به این است که دکورسازی کنیم. اصلاً صدور انقلاب ما به این است که نماینده کشور روسیه بیاید و ببیند رهبر ما روی چه نشسته است. فرش و خانه‌اش چقدر است. عکس امام را در تلویزیون دیدید. امام همانطور که نشسته بود، شمدی روی زانوی مبارکشان بود. اگر آن صندلی را با اجازه‌اش نگذاشته بودند، نماینده باید مثل بقیه روی زمین می‌نشست. این نماینده دولت شوروی که هر جا می‌رود از بنز روی قالی او را می‌برند، بگذار بیاید و کفش هایش را بکند و جلوی امام ما روی موکت بنشیند. اگر نشست کمی تکان می‌خورد و این انقلاب صادر می‌شود. خواستند اسلام راقبول کنند، خواستند نکنند. اسلام قبول شد، یعنی ثابت شد که رهبر ما کجا زندگی می‌کند و بین خانه امام و همه کاخها مقایسه کنیم.
4- ساده‌زیستی و توجه به شرایط زمانی
جاذبه ما به این نیست که تشریفات ما زیاد باشد، جاذبه ما به سادگی ماست. کعبه را چون ساده است و کرامت دارند می‌بوسند. گچ بری‌های خانه‌های شاهها را کسی نمی‌بوسد. ارزش ما به سادگی ماست. اشتباه کردیم خیال کردیم اگر کفش و کلاه قیمتی باشد، آبرو داریم. از بنزها بیرون بیایید. کشوری که دفتر و قلم ندارد، دیگر نباید بنز بخرد. کشوری که گندمش را از خارج می‌آورد، در پادگان نباید نان را خراب کنند. نان پادگان‌ها را خوب بپزیم. از بنز هم بیرون بیاییم. از وقتی که امام فرمود: با پیکان بیایید و بروید، چند نفر این کار را کردند. چون وقتی کسی سوار بنز است، نمی‌تواند به مردم بگوید ساده زندگی کنید. تمام وجودش می‌گوید من خودم اشرافی هستم. البته گاهی واجب است آدم سوار بنز شود. در زمانی که ترور هست و جان آدم در خطر است، باید بنز ضد گلوله با آژیر سوار شد. گاهی واجب است، اما گاهی هم مکروه است، گاهی هم مستحب و گاهی هم حرام است. همه چیزها همینطور است.
به امام صادق (ع) گفتند: این لباسهایی که پوشیدی خیلی شیک است. حضرت علی لباسی ساده می‌پوشید. فرمود: اگر من الان آنطور بپوشم نشان می‌دهند و می‌گویند او ریاکار است. الان آن لباس، لباس شهرت است. باید شرایط زمانی را در مصرف مراعات کرد. ضمناً افراد هم فرق می‌کنند. ممکن است برای کسی، مثلاً نوکر داشتن برای یک آدم جوان که خود می‌تواند کار کن، د گناه باشد، ولی ممکن است برای یک پیرمرد واجب باشد. آدمی هست که واقعاً باید زیر کتفش را گرفت و او را بلند کرد. آوردن لباسشویی نباید جزء اشرافیت به حساب بیاید. فاطمه زهرا تا توان داشت برای لباسشویی کسی را نمی‌پذیرفت. خودش لباس می‌شست. بله زمانی آدم مریض است، باید پول بدهد تا زنی لباسش را بشوید. ما مقداری قصه را تجملاتی کردیم. این تجملات خیلی خرج دارد.
5- پرهیز از تجملات، شایعات و انتقادات نابجا
اول باید سعی کنیم تجملات را کم کنیم. پیامبر داشت می‌رفت. دید یکی از اصحاب خانه‌ای بسیار قشنگ ساخته است و یک قبه‌ای ساخته که بر خانه همسایه مشرف است. حدیث دارد «قُبَّه مُشْرِفَهً»(مجموعه ورام، ج‌1، ص‌71) یعنی قبه‌ای ساخته بود که بر همه خانه‌ها اشراف داشت. چیزی شبیه بالکن، که از آن جاهای دیگر دیده می‌شد. پیغمبر ایستاد و خیلی ناراحت شد. ایستاد و نگاه کرد. گفتند: ما ناراحتیم. چرا ساختمان را این طور ساخته است. خوب نیست. به طرف گفتند. گفت: چشم. خراب می‌کنم و خراب کرد، پیغمبر خوشحال شد. البته این را هم به شما بگویم که گاهی هم دروغ می‌گویند.
قرآن می‌گوید: اگر یک فاسق خبر داد، تحقیق کنید من امشب می‌خواهم با اجازه شما بگویم اگر عادلی هم حرف زد، تحقیق کنید. چون گاهی دیگران به عادل‌ها دروغ می‌گویند. می‌گویند آقایی رفت بالای منبر و گفت: خدا را هم کمی در کارهایتان شریک کنید. کلش برای غیر خدا نباشد. کمی برای خدا هم باشد و کمی هم برای مردم شریکی باشد.
حالا قرآن می‌فرماید: اگر فاسق خبر داد، تحقیق کنید. من می‌خواهم بگویم اگر عادل هم خبر داد تحقیق کنید. دیشب کسی خانه ما بود. گفت: فلانی 4 خانه دارد. او شخص عادلی است. من پشت سر او نماز می‌خوانم. گفتم: نمی‌شود. می‌دانی چهار خانه در تهران چه قیمتی دارد؟ خلاصه موتور سوار فرستادیم به خانه آن آقا! از شخصیت‌های مملکتی بود. گفتیم آقا تلفن کنید. چون من تلفنش را نداشتم. او که زنگ زد. گفتیم آقا راستش را بگو، چند خانه داری؟ گفت: «بینی و بین الله» یک وجب خانه و زمین هیچ جای دنیا ندارم و هر که ثابت کرد، خانه‌ام از آن خودش. اگر هم ثابت نکرد بگو بیاید من دو سه شلاق به او بزنم. امروز ظهر باز در دفتر نهضت صحبت از کسی شد که آقا خانه‌اش چند میلیون تومان گچ بری دارد. من زنگ زدم. گفت: «اشهدبالله» ما نه یک سانتی متر گچ بری داریم نه سنگ کاری. خانه ما سیمانی است. کل ساختمان ما هم چند متر است.
هرچند عادل هم حرف زد تحقیق کنید. فاسق که هیچ. در مورد عادلها هم تحقیق کنید. بیخودی آبروی کسی را نریزید که چه کرده است. اما اگر چیزی هست، می‌شود راحت حرف زد. آبروی مردم محترم بماند. انتقاد هم باشد. راحت انتقاد کنیم. راحت هم همدیگر را دوست داشته باشیم. لجبازی هم نکنید که من باید خودم وارسی کنم. وقتی خودش می‌گوید: نه! خوب دیگر رها کن. از طرفی خودش هم اگر می‌گوید نه و یقین داری که هست بروید و مصادره کنید. به هر حال مقداری جلوی ولخرجی‌ها گرفته شود.
6- عدالت اجتماعی و توجه به زندگی عمومی
درباره مسکن حدیث بخوانیم. سوزن که می‌خواهد به پارچه فرو برود وقتی فایده دارد که نخ به آن وصل باشد. کسی سوزن بی نخ را در فاستونی فرو نمی‌کند. ما باید اگر خواستیم قرآن و اسلام و انقلابمان در دنیا منتشر شود، باید نخ به دنبالش باشد. نخش عدالت اجتماعی ماست و در این مورد یک حدیث پیدا کردم که حدیث نابی است. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: من رئیس حکومت اسلامی هستم. تمام آدم‌هایی که در کوفه هستند، ضعیف ترین افرادی که در کوفه هستند، نان گندم به دست می‌آورند. آبش هم، آب گوارایی است. یک اتاق هم دارند، یعنی خوراک، آب آشامیدنی، مسکن برای همه آدم‌ها محیاست. اگر ما بتوانیم بگوییم همه مردم ما به جایی رسیدند، به دنیا می‌گوییم، دنیا بیایید عکسبرداری کنید. بیایید از کشور ما فیلمبرداری کنید. انقلاب خود به خود صادر می‌شود. واقعاً با مهمانی‌هایی که ما در هتل می‌دهیم، انقلاب صادر می‌شود.
البته یک نظری که خوب هم هست وجود دارد، حدیث داریم که از مهمانت خوب پذیرایی کن! چون قرآن می‌فرماید: حضرت ابراهیم مهمان که داشت، «فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمینٍ»(ذاریات/26) یک گوساله چاق برای مهمان آورد و جای دیگر می‌فرماید: «أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ»(هود/69) «ثمین» یعنی چاق و «حذیذ» یعنی سرخ کرده آورد. حضرت ابراهیم برای مهمانهایش گوساله چاقی کباب کرد و آورد. این آیه قرآن است که به مهمانت کباب بده و به خصوص اگر مهمان را دعوت کردی حسابی پذیرایی کن. امام باقر علیه السلام هم مهمان را به اتاق خانمش می‌برد، چون اتاق خودش حصیر بود و اتاق خانمش فرش قیمتی داشت. مهمانها را به اتاق خانمش می‌برد. یک بار هم یک مهمان آمد و دائم به فرش اتاق نگاه می‌کرد. امام باقر فرمود: فردا هم تشریف بیاورید. فردا او را به اتاق خودش برد. گفت: آن اتاق خانم من بود. خانم من با مهریه‌اش اتاق خودش را آراسته است. اگر دیروز خیلی تعجب کردی، این هم اتاق ساده.
عرض کنم گاهی باید واقعاً پذیرایی کرد. اما گاهی هم صدور انقلاب به این است که ساده باشیم و من به عنوان یک طلبه که البته نه مسئول مملکتی هستم نه سواد دارم و نه کسی هستم و خیلی چیزها هم که یکی سیاست، یکی تقوا و یکی سواد است، ندارم. اما چیزهایی را کمی می‌فهمم، آن که می‌فهمم این است که این مدارس قشنگی که برای طلبه‌ها می‌سازند، طلبه‌ای که چند سال در این مدرسه‌های قشنگ زندگی کند، به حضرت عباس به روستا برو نیست. چون مدارسی که برای ما می‌سازند از هر هتلی گرانتر است، هم مدارس مشهد و هم مدارس قم و هم مدارس شهرستانهای دیگر و استانها. مدارسی با کاشی کاری و هنرهای معماری، شما مدرسه سازان کمی مراعات حال طلبه‌ها را بکنید. طلبه‌ای که این طور زندگی کند، بعد دیگر مشکل دارد. الان تهرانی‌ها دیگر به روستا نمی‌روند، بخاطر اینکه هزار نوع زرق و برق دیده‌اند. زرق و برق انسان را معتاد می‌کند.
امام سجاد (ع) یک لباس شیکی پوشید و در کوچه آمد. کمی به خودش نگاه کرد و برگشت به خانه و گفت: لباسهای کهنه‌ام را بیاورید. گفتند چرا؟ گفت: من این لباس رابرداشتم و پوشیدم، دور برداشتم. «کانی لست بعلی بن الحسین» مثل اینکه من دیگر علی بن الحسین نیستم. دارم از حال خودم خارج می‌شوم. با این حساب آیا مدرسه‌های شیک حال طلبه‌ها را منقلب نمی‌کند؟ چه کسی گفته خوابگاه‌های دانشجوها، بالای شهر باشد؟ خوابگاه می‌سازند نهر آب و فلان و فلان. آمده بود و می‌گفت: آقا دانشجوهای ما چهل روز است مرغ نخورده‌اند. نخست وزیری گفت: بو علی سینا چند تا مرغ خورد؟ او که از دانشگاه آمده بود خیلی خجالت کشید. گفت: اگر کسی بخواهد رشد علمی کند، به مرغ کاری ندارد. مگر بو علی سینا چند مرغ خورد. خدا کند عشق علم بیاید و تجملات کم شود.
مردم در نماز جمعه عاشق نماز و خطبه‌ها هستند، مردم روی برف و یخ می‌آیند، اما اگر عاشق نماز نباشند، هر چه بخاری بگذاری و قالی بیندازی، برایشان مشکل است که بیایند. به هر حال ساده زندگی کردن رمز انقلاب ماست. انقلاب ما با همین حرکت حضرت امام صادر می‌شود که نماینده شوروی بیاید و اتاق کوچک را ببیند. همین در ذهنش می‌ماند و اگر از او بپرسند تا حالا با چند نفر با شخصیت روبرو شدی؟ می‌گوید: با کل شخصیت‌های کره زمین بودم ولی ساده‌ترینش اسلام است. و وقتی می‌گوید: حمایت از مستضعفین، خودش هم می‌داند چه کسی راست می‌گوید و چه کسی دروغ می‌گوید و چه کسی از ته قلبش می‌گوید. مقایسه می‌کند. آنها هم وجدان و فطرتی دارند.
7- توجه به سادگی ساختمان و محیط زندگی
امیرالمؤمنین فرمود: «مَنْ بَنَى بُنْیَاناً رِیَاءً وَ سُمْعَهً حَمَلَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَهِ وَ هُوَ نَارٌ تَشْتَعِلُ ثُمَّ تُطَوَّقُ فِی عُنُقِهِ وَ یُلْقَى فِی النَّارِ فَلَا یَحْبِسُهُ شَیْ‌ءٌ مِنْهَا دُونَ قَعْرِهَا إِلَّا أَنْ یَتُوبَ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یَبْنِی رِیَاءً وَ سُمْعَهً قَالَ یَبْنِی فَضْلًا عَلَى مَا یَکْفِیهِ اسْتِطَالَهً مِنْهُ عَلَى جِیرَانِهِ وَ مُبَاهَاهً لِإِخْوَانِهِ»(من‌لایحضره‌الفقیه، ج‌4، ص‌11) ساختمان‌هایی شیک ساختند. می‌خواهد خانه‌ای بسازد که بالای دست تمام برادرانش باشد. روی دست همه پسر عموهایش باشد. خانه‌ای می‌سازد که نمونه و منحصر به فرد باشد. اگر کسی خانه‌ای بسازد که بخواهد پز بدهد، روز قیامت همین خانه وزر او می‌شود. فرمود: «یَبْنِی فَضْلًا عَلَى مَا یَکْفِیهِ» به بیش از آن مقداری که نیاز دارد رسیده است. مثلاً ممکن است آمد و رفت کسی زیاد باشد و 10 اتاق هم برایش کم باشد و ممکن است برای کسی 2 اتاق هم زیاد باشد. نمی‌گوییم هر کس چرا دارد؟ ممکن است یک نفر درخانه‌اش 10 پتو داشته باشد و باز هم کم باشد و ممکن است کسی 4 پتو داشته باشد و 2 تای آن را هم سال به سال باز نکند. اتاق‌های اداره هم باید این طور تقسیم شود. اداره‌های ما وقتی اسلامی است که اتاق بزرگتر را به کارمندی بدهند که مراجعه به او بیشتر است. زمانی می‌بینی کارمندی که روزی چند نفر به او مراجعه می‌کنند. در یک اتاق کوچک متری است و کسی که روزی یکی دو نفر به او مراجعه می‌کنند، در یک اتاق کوچک متری است. تقسیم اتاقها باید عادلانه باشد. الان تقسیم براساس مدارک است نه بر اساس سواد. به لیسانسه اتاق چند متری و به فوق لیسانس اتاق چند متر بزرگتر می‌دهند. اتاق نباید براساس مدرک تقسیم شود. بر اساس تعداد مراجعان باید تقسیم شود. گاهی نوکر و کلفت اسراف نیست. و گاهی دور ریختن نصف لیوان اسراف است. حدیث داریم دور ریختن نصف لیوان آب اسراف است و اسراف گناه کبیره است. این فتوای امام در تحریر الوسیله است.
حدیث داریم: سعادت مرد این است که خانه‌اش بزرگ باشد. بله خانه بزرگ اشکال ندارد. اما خانه بزرگ برای چه کسی، کجا، چه موقع و چرا؟ باید حساب کرد. خانه بزرگ برای کسی که می‌خواهد افطاری بدهد، مهمانی کند، کلاس درس بگذارد. خانه بزرگ برای کسی که مشهور است و آمد و رفتش زیاد است. خانه بزرگ برای کار خیر. خانه بزرگ برای تربیت دختر و پسر چون در خانه کوچک همه دختر و پسرها با هم می‌خوابند و اسلام گفته همین که بچه هفت سالش شد، دیگر باید جدا شود. رختخواب بچه‌ها ازهفت سالگی باید جدا شود. خانه بزرگ برای تربیت، برای کلاس درس، برای رفت و آمدهای درست و از مال حلال باشد.
8- توجه به تمام جوانب
بعضی که خانه می‌سازند، بالای خانه می‌نوسند: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی‌ أَ أَشْکُرُ‌ام أَکْفُرُ»(نمل/40) ترجمه آیه این است: این خانه از فضل خداست. این خانه را خدا به من داده است. آقا این آیه چیز دیگری هم دارد، ولی مثل اینکه کاشی تنگ بوده و دنباله آیه را ننوشتید. دنباله‌اش این است که «لِیَبْلُوَنی‌ أَ أَشْکُرُ‌ام أَکْفُرُ» ما تا آنجا که برایمان صرف کند، کاشی کاری می‌کنیم. قرآن می‌فرماید: این خانه را، این نعمت را خدا به ما داده است. «لِیَبْلُوَنی‌» یعنی آزمایش کن همه را. «أَ أَشْکُرُ» شکر بزرگی خانه را می‌کنم. به بچه‌های جوان محله می‌گویم آقا نمی‌خواهد بروید تالار بگیرید به چند هزار تومان. برای مراسم ازدواجت به خانه ما بیا! شکر این سالن بزرگ خانه ما این است که جوانهای محل بیایند و در آن عروسی بگیرند. «أَ أَشْکُرُ‌ام أَکْفُرُ» یا کفران می‌کنند. خانه بزرگ برای شکر یا برای کفر؟
کسی می‌گفت: من نماز نمی‌خوانم. گفتند: چرا؟ گفت: قرآن گفته نماز نخوان! گفتند: کدام آیه؟ گفت: قرآن گفته است «لا تَقْرَبُوا الصَّلاه»(نساء/43) یعنی نزدیک نماز نروید و نخوانید. گفتند ادامه هم دارد. «وَ أَنْتُمْ سُکارى» یعنی در حال که مست هستید. نماز را در حالت مستی نخوانید. می‌گوید: من به بقیه‌اش چه کار داشتم. فعلاً ذره ذره به ابتدایش عمل کنیم، تا بعد به ادامه‌اش برسیم. البته مصداق مستی بالا همان مستی از آب جوست. مستی یعنی وقتی خمار هستید نماز نخوانید. اگر خوابت می‌آید بخواب و بعد از خواب با نشاط نماز بخوان. با بهترین حالتان نماز بخوانید. با کسالت نماز نخوانید.
لباس چه؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید: لباس مؤمن «وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ»(نهج‌البلاغه، خطبه 193) ارزان است. این را فقط برای معلمین نمی‌گویم معلم و کارمند دولت و کشاورز و طلبه و دانشجو. این اقشار مجبورند بخاطر بی پولی لباس ساده بپوشند. این را برای قشری دیگر می‌گویم. آخر کسی که به لباسش می‌نازد، می‌خواهد بگوید خودم ارزش ندارم. این لباس من پشم است. خوب پشم باشد. اگر تو خودت ارزش داشته باشی، لازم نیست زور بزنی که لباسم از پشم است. حسینیه جماران را هیچ کس داد نزد که آقا فرشهایش قالی است. قالی باشد یا موکت، من اصلاً کار ندارم. گاهی کعبه ارزش دارد. کار نداریم اطراف آن چطور است. مقداری جدی بگیریم. تجملات را کم کنیم. انقلاب شده است. من دیروز به یک نمایشگاه رفتم. سینی چایی علم، وزیر دربار را نزد من آوردند. تقریباً 3 کیلو طلا بود. با استکان و نعلبکیهایش. «بحمدلله» آن حکومت سقوط کرده است و به دست ما افتاده است. ما هم باید سعی کنیم ذره ذره صرفه جویی کنیم. مثل چراغهایی که روی شمعک می‌آیند.
حدیث داریم هر کس منتظر آقا امام زمان علیه السلام است: «مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً»(نهج‌البلاغه، حکمت 112) زندگیش را کمرنگ کند. امیرالمؤمنین می‌فرماید: لباس مؤمن اقتصاد است.
9- مصرف و رعایت شأنیت و موقعیت افراد
امام کاظم که 25 رجب روز شهادتش است، از او سؤال کردند: آقا هر کس باید چند لباس داشته باشد؟ کسی که لباس متعدد دارد مسرف است؟ آخر اگر مسرف شد، اسراف از گناهان کبیره است. «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ»(انعام/141) «لا تَتَّبِعُوا» (بقره/168) از مسرف نباید پیروی کرد.
این تعدد مثلاً روزی یا هفته‌ای یکی را می‌پوشد اسراف نیست. اما گاهی این تعدد برای مباهات است. برای افتخار است. کسی چهار جفت دمپایی دارد. یکی در حمام و یکی در دستشویی و. . . است. اگر کسی چند جفت کفش دارد. خب اگر چهار جفت داری، 4 سال به پا می‌کنی و یک جفت را یک سال. اینها اسراف نیست. اسراف این است که انسان چند جفت، چند نوع کفش و لباس برای پز دادن داشته باشد. زمانی واقعاً ماشین خراب است. جاده خراب است. می‌طلبد که در این جاده فلان ماشین را سوار شوی، اسراف نیست. مسافت طولانی است. باید با فلان ماشین رفت. تغییر ماشین به خاطر تغییر جاده اشکال ندارد. اما می‌گوییم سه سال است ماشین را عوض نکردیم. خب آدم اگر هر سال عوض نکند، چیزی نمی‌شود و ضمناً باید به بعضی آقایان هم گفت گاهی خریدن جنس گران اسراف است. این را هم به شما بگویم. گاهی می‌روند یک جعبه پرتقال پوسیده می‌خرند ارزان ولی از آن یک جعبه 4 کیلو بیشتر خوب در نمی‌آید. قیمتش همان می‌شود. کسی الاغی خریده بود به سیزده درهم. امام فرمود: چندخریدی؟ گفت: سیزده درهم. فرمود: عاقل اگر عقل در سر داشتی سیزده درهم را می‌دادی و یک اسب می‌خریدی. هم پول اسب را دادی و هم سوار الاغ شده‌ای. گاهی وقتها هم این طور است.
پس ببینید هر کس خانه‌ای ساخت، نمی‌شود گفت اسراف است. باید دید: 1- چه میزان رفت و آمد دارد. 2- در چه سنی است. 3- از کجا آورده است، 4- در چه شرایطی است. یک چیز ممکن است برای من گناه باشد. برای رئیس جمهور گناه نباشد. یک چیز ممکن است برای رئیس جمهور گناه باشد، برای من گناه نباشد. سن و سواد و مسئولیت و زن و بچه و آمد و رفت و نیاز مؤثر هستند. یک محقق اگر 5 میلیون تومان کتاب داشته باشد، برایش کم است و حال آن که برای کسی که اهل مطالعه نیست خریدن یک جلد کتاب هم اسراف است. برای کسی کتاب هم زیاد است و برای کسی کتاب کم است. به همه با یک چشم نگاه نکنید.
10- بررسی عوامل اسراف و مفاسد آن
عوامل اسراف:
1- عوامل اقتصادی: چرا بعضی ولخرجی می‌کنند؟ چون مفت به دست می‌آورند، مفت هم خرج می‌کنند. قرآن می‌گوید: «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‌ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌»(علق/7-6) طغیانش به این خاطر است که وضع مالی او خوب است.
2- افرادی که ولخرجی می‌کنند، زمانی کمبود داشتند و دارند انتقام می‌گیرند: یعنی دارند جبران کمبودشان را می‌کنند. مثل آهک. اگر آهک رامدتی در کوره پختند و به او آب ندادند، حالا تا آب رویش بریزی، متلاشی می‌شود. این به خاطر این است که آبش گرفته شده و در کوره پخته شده است. مثلاٌ ماه رمضان! نه اینکه ناهار نخورده است، افطار دوبرابر می‌خورد. بعضی برای جبران ولخرجی می‌کنند.
3- بعضی به خاطر آزادی‌های نابجا ولخرجی می‌کنند: آقا شما مالک هستی اما مال خودت را نمی‌توانی این طور خرج کنی. به حضرت شعیب گفتند: «قالُوا یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فی‌ أَمْوالِنا ما نَشؤُا»(هود/87) می‌گویی اموال خودمان را خرج نکنیم؟ آقا مالک هستی، اما حق نداری اموالت را هر طور دوست داری خرج کنی! به حضرت شعیب می‌گفتند: چرا نمی‌گذاری اموالمان را هر طور دوست داریم خرج کنیم؟ دست خود توست اما حق نداری نصف شب دست بزنی. بوق ماشین خودت است، اما حق نداری بی‌خود بوق بزنی.
4- گاهی هم اجتماع عامل اسراف است.
5- گاهی هم غفلت از محرومین و قیامت: ما الان در جامعه چقدر محروم داریم؟
مفاسد ایران را فشرده بگویم:
1- کفران نعمت. 2- آدمی که ولخرجی می‌کند، مقاومت نمی‌کند. یعنی تا بدبختی به او رسید از ایران فرار می‌کند. از بس که خوش گذرانده است. می‌گوید: آقا مصیبتی است. به او می‌گویی: چه مشکلی داری؟ می‌گوید: الان ما آب استخر خانه خود را یک هفته است که عوض نکرده‌ایم. از بس عیاش است. همین که آب خانه‌اش یک هفته عوض نشود، مصیبت است. او فرار می‌کند. آدم ولخرج زود فرار می‌کند و مریض می‌شود چون خیلی می‌خورد. گاهی می‌گوید: این غذا اشتهای آدم را باز می‌کند. اگر اشتها بود بخور، نباید آدم به زور اشتهایش را باز کند. ولخرجی مرض می‌آورد، فقر آینده را در پی دارد.
به هر حال خواهر و برادرها مقداری کم خرج کنیم. قلم و مداد را تا آخر بنویسیم. کتاب را حفظ کنیم. کفش لازم نیست زود به زود عوض کنیم. خانه دکوری نسازیم. مدل ماشین را عوض نکنیم. در مصرف آب و نان صرفه جویی کنیم. ورزشکاران، زمین خودشان را بسازند. بودجه مملکت را بدهیم و زمین را صاف کنیم که او بدود، خوب خودش صاف کند. آقا این زمین را بسازید و در آن بدوید. این زمین را شما دانشجوها بسازید و درآن بخوابید. از خودمان استفاده کنیم. ما الان شب عید محرومین زیادی داریم. کمیته امداد که سالگردش است به فرمان امام تشکیل شد، خدمات زیادی دارد. بیش از دویست هزار بچه را زیر پوشش گرفته است، . جمعیت زیادی از این بچه‌ها که اگر کمیته امداد نبود به فقر و محرومیت کشیده می‌شدند، امسال در دانشگاه‌ها قبول شدند. بعضی از این‌ها، دویست هزار نفر مریض را مداوا می‌کنند. در همین صندوق‌هایی که هست پول بریزید. حدیث هم داریم وقتی می‌خواهی پول به صندوق بدهی یا به فقیر، آنقدر بده که به ذهنت بیاید که خیلی شد. یعنی آنقدر پول بده که به ذهنت برسد این مقدار زیاد بود. تا این مرز بدهید و حدیث داریم وقتی به محرومین پول می‌دهید دست خود را ببوسید. آدم به فقیر در کوچه پول بدهد، فقیر سلام می‌کند. اما کمیته امداد کمک می‌کند. کسی هم به اینها سلام نمی‌کند. چون معلوم نیست چه کسی داده و چه کسی گرفته است. کمیته امداد را حمایت کنیم و آدمهایی هم که می‌توانند کارهای بزرگی بکنند، کارهای کلیدی بکنند. این صندوق‌ها برای حداقل است و همچنین سایر جاهایی که کمک می‌کنند. به هر حال در نظامی که ما یک سری چیزها کمبود داریم، باید خرج یک سری چیزها را کم کنیم. از یک سری ماشینها و یک سری لباسها و پولها صرف نظر کنیم. بعضی از کمبودها جبران می‌شود.
خدایا در آستانه عید مبعث، به آبروی پیغمبر کشورهایی را که از سلمان رشدی که آبروی پیغمبر را برده است، حمایت می‌کنند، روسیاه‌تر بفرما! عیدی مبعث را حمایت از فتوای امام و دل مسلمانان را شاد از این اعدام قرار بده. ابر قدرتهایی که حاضرند با اسلام رو در رو برخورد کنند، نابود، کشورهای اسلام نما را که خفه شده‌اند، خفه گردان. به عزت جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب و امت اسلامی بیفزا!

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1802

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.