مسجد، رمضان 65
موضوع بحث: مسجد، رمضان 65
تاریخ: 20/02/65
بسم الله الرحمن الرحیم
کمی درباره اهمیت ماه رمضان صحبت کردیم. به اینجا رسیدیم که در همه ماهها فقط کلمه رمضان در قرآن آمده است. مثلاً اسم ماه شوال، ذی الحجه، محرم و صفر در قرآن نیامده است. تنها اسم ماه رمضان در قرآن برده شده است، مزیت ماه رمضان هم نزد مردم روزه است. یعنی هر که میخواهد بگوید ماه رمضان چه ماهی است میگوید: ماهی که روزه میگیریم. اما قرآن وقتی ماه رمضان را معرفی میکند، نمیگوید: ماه رمضان، ماهی است که در آن روزه هست. میگوید: ماه رمضان، ماهی است که در آن قرآن نازل شده است. «شهر رمضان الذی کتب علیکم الصیام» نیست. میگوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ»(بقره/185) این خود یک اصل است. بد نیست به این نکته دقت کنیم. چرا قرآن وقتی اسم ماه رمضان را میبرد در ذهن مردم ماه روزه میآید؟ ولی قرآن چنین نمیگوید، میگوید: ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده است. یعنی اهمیت و جلوه و جلای ماه رمضان به این است که قرآن درماه رمضان نازل شده است. روزه یکی از آیات قرآن است. روزه یکی از حدود شش هزار آیه قرآن است. عنایت قرآن به ماه رمضان بخاطر روزهاش نیست، بخاطر قرآنش است. چون در ماه رمضان مردم بیشتر به مسجد و قرآن و این قبیل توجه میکنند.
1- مسجد و اهمیت آن
میخواهم کمی درباره مسجد و تبلیغات صحبت کنیم. اگر روحانیون عزیز تشریف دارند. جوانها مرا به عنوان برادر و بزرگان و عالمین مرا به عنوان پسر قبول کنند و گوش بدهند و اما اگر روحانیون هم پای تلویزیون نیستند، شما به این تذکرات عنایت بفرمائید. مساجد 1400 سال پیش طور دیگری بود. قرنها طور دیگری شد و دوباره در جمهوری اسلامی به مسیر اصلی خود بازگشت. مسجد درزمان پیغمبر جایی بود که مردم از آنجا به جبهه میرفتند و جای تبلیغات بود. جای مشورت و قضاوت بود، سالن اجتماعات بود، حاضر و غایب اتوماتیک بود. مسجد جایگاه رشد بود. خوب البته مسجد پیغمبر اینچنین بود. بعد هرچه زمان از پیغمبر فاصله گرفت مسئله طور دیگر شد. طوری شد که خواستند جلوه مسجد را از بین ببرند. مثلا در شام مسجد بنی امیّه ساخته شد. این کارهایی بود که برای از بین بردن جلوه مسجد انجام شد.
حالا من میخواهم چند جمله درباره مسجد صحبت کنم. اول اینکه قرآن میفرماید: «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»(توبه/18) گروهی از مشرکین برای مسجدالحرام پول دادند. فرمود پولشان را برگردانید. اگر یک آدم خبیث برای ساخت مسجد پول داد نباید از آن پول مسجد ساخت. چون قرآن میگوید: «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ»(توبه/18) فقط کسی حق دارد مسجد بسازد که خودش هم مسجدی باشد. فلان خویش و قوم خاندان کثیف، یا فلان طاغوتی یا فلان رباخوار، یا فلان فراری، یک مسجد در فلان جا میسازد برای اینکه کفّاره گناهش را بدهد. افرادی زمان طاغوت بودند که جنایاتی میکردند بعد هم مسجد میساختند، برای اینکه بر کارهایشان سرپوش باشد.
2- مسائلی که در ساخت مسجد باید رعایت شود
بنابراین اصل بنای مسجد باید از یک آدم باتقوا باشد. ما در مسجد چند مسئله داریم:
1- بانی مسجد
2- متولّی مسجد
3- امام مسجد
4- فعّالیّتهای مسجد
5- و یکی هم هدف مسجد.
و آخرین مسئله هم مزاحمتها در مسجد است. ما کمی در این زمینه با هم صحبت کنیم.
3- هدف باید خدایی باشد
اما اصل اوّل هدف مسجد است. هدف مسجد باید خوب باشد. حدیث داریم حضرت مهدی(ع) که تشریف میآورند، بسیاری از مساجد را خراب میکنند. چون هدف گروه سازنده، خدا نبوده است. قرآن عزیز قصّهای نقل میکند که منافقین به مدینه آمدند و مسجدی ساختند. خجالت میکشیدند به آن خانه تیمی بگویند. گفتند مسجد و در آن جمع میشدند و توطئه میکردند. جالب این است که آمده بودند سر پیغمبر هم کلاه بگذارند. میگفتند یا رسول الله تشریف بیاورید مسجد ما را افتتاح کنید. منتها حضرت درآستانه جنگ تبوک بود. فرمود: باشد تا بروم و برگردم. رفت و برگشت. تا برای دعوت آمدند حضرت بیل و کلنگ را آماده کرد. با مسلمانان رفتند و افتتاح کردند. مسجد را خراب کردند. فرمود: جای آن هم دیگر مسجد نسازید. زمین مسجد را باید آتش زد و جایش باید زباله دان شود. هدف از ساخت مسجد مهم است. ولذا قرآن درباره هدف مسجد میفرماید: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى»(توبه/108) آن مسجدی که پیغمبر کنار مدینه به نام مسجد قبا ساخت آن مسجد بر اساس تقوی ساخته شده است. آدم در آن مسجد باید نماز بخواند. بنابراین هدف از ساخت مسجد مهّم است. چون اهداف به کارها شکل میدهد. مثل بقیّه کارها.
خدا شهید علامه مطهری را رحمت کند. میگفت: بعضی نان میخورندکه کتاب بنویسند. بعضی کتاب مینویسند که نان بخورند. خوب فرق میکند یکی کتاب مینویسد که نان بخورد. یکی هم کتاب برای نشر اسلام مینویسد. منتها به این خاطر نانی هم میخورد که جان داشته باشد. اما از راه کتاب نوشتن نان بخوری، خیلی فرق میکند. گاهی ایشان حرفهای قشنگی میزد. ایشان میفرمود: گاهی وقتها آدم از داخل پر میشود و مطالب در مغزش زیاد میشود، از مغزش به نوک قلم منتقل میکند و روی کاغذ میریزد. این کتاب، کتاب مایه دار و خوبی است. گاهی وقتها مطلب از داخل پر نشده که روی قلم بریزد. آدمی است خیلی سواد ندارد قلم دست میگیرد و بعد فکر میکند چه بنویسد. یعنی بعضیها علمشان به آنها قلم میدهد. بعضی اول قلم را دست میگیرند و بعد سراغ علم میروند. هدفها خیلی فرق میکند. هدف ساخت مسجد باید مقدّس باشد.
زمانی دید یکی از قبیلهها یک شتر کشته است. آبگوشت راه انداخت و با قابلمه آبگوشت را در خانه مردم پخش میکرد. یک قابلمه آبگوشت را در خانه یکی از شخصیتها بردند. ایشان گفت: برای من قابلمه آبگوشت میآورند؟ لگدزد و آبگوشت به هوا رفت و ریخت گفت: حالا که برای من آوردهاند و خیال کردهاند من یک آدم عادی هستم. فردا یک شتر میکشم و من یک قابلمه آبگوشت در خانه آن آقا میفرستم. او گفت حالا که او یک شتر کشته، ما دو شتر میکشیم. او گفت: پس من سه تا میکشم. از روی چشم هم چشمی شترکشان شد. وقتی به حضرت علی خبر دادند. حضرت علی فرمان داد احدی از این آبگوشتها نخورد. چون این ذبحها بر اساس هدف الهی نیست. چشم هم چشمی است. افطاریها گاهی از روی چشم هم چشمی است. هر کاری اگر از روی هدف نباشد حتّی بنّایی هم فایده ندارد. حدیث داریم اگرکسی خانه شیک بسازد و به دیگری فخر بفروشد که خانه من این است. اگر کسی بنّایی کند و هدفش پز دادن باشد همان ساختمان در قیامت برایش طوق بلا میشود. بنابراین هدف از ساخت مسجد باید درست باشد.
4- بانی مسجد اهل ایمان باشد
مسأله دوم بانی مسجد است. بانی مسجد کسی است که ساختمان مسجد میسازد. قرآن میفرماید: «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ»(توبه/18) انمّا یعنی فقط. فقط کسی حق دارد مسجد بسازد که اهل ایمان باشد. هر کسی حق ندارد مسجد بسازد. چون گاهی سر آدم کلاه میگذارند. قرآن عزیز میفرماید: گاهی قسم میخورند ولی قسم هایشان سپر کلک هایشان است. «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً»(مجادله/16) مثل اینکه قرآن را سرنیزه میکنند. پس این هم از بانی مسجد که او باید آدم حسابی باشد.
5- خصوصیات متولی مسجد
سوم متولّی مسجد است. درباره متولّی مسجد یک آیه در قرآن داریم. آیه متّولی این است که میفرماید: «إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ»(انفال/34) کلمه «اِنَّ» یعنی نیست. متولّی مسجد الحرام مگر افراد با تقوا نیستند، چون زمانی افراد نااهل متولّی خادم الحرمین بودند. در یک شب افراد مستی دو مشک شراب بردند. به کلیددار کعبه گفتند: اگر کلید کعبه را به ما بدهی، دو مشک شراب به تو میدهیم. کلید کعبه را داد و دو مشک شراب گرفت. سرنوشت مکّه دست چنین آدمهایی بوده است. ولی و متولّی مسجد، انجمن اسلامی، شورای بسیج اقتصادی، دست اندرکاران مسجد، بایدآدمهای خوبی باشند و حالا الحمدلله قریب مسئولین مسجد افراد صالح و با تقوایی هستند. همان بچههای بسیج وحتی افراد مستضعف هستند. اما اگر دقت نشود افرادی میآیند که اگر میگویند: «دین» به خاطر این است که نان در آن است، دین سه حرف است و حرف آخرش نون است پس در دین نون است. افرادی میآیند، چون میگویند در مسجد نون است. از وقتی مثلاً به مسجد میرود، یخچال و فرش ماشینی و سرویس بشقابش فرق کرده است. عرض کردم ان شاءالله اینطور نیست و تا به حال هم کسی به من خبر نداده که اینطور شده است. اما پیش میآید که گروهی از راهی نان میخورند. اگر این باشد خطرناک است. «إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ»(انفال/34) این هم آیه متولّی است.
6- تفسیر آیه « خُذُوا زینَتَکُمْ »
اما آیه امام مسجد چیست؟ هر یک از اینها یک آیه دارد. میفرماید: پیش نمازمسجد «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»(اعراف/31) به سه نحو تفسیر شده است. «خذوا» یعنی بگیرید. وقتی میخواهید به مسجد بروید خود را مزیّن کنید، یعنی لباس شیک بپوشید. با کت کهنه و جوراب پاره مسجد نروید. بهترین لباستان را بپوشید و عطر بزنید که وقتی آدم به مسجد میاید ببینند مثل اینکه سالن عروسی است. همه معّطر و تمیز با موهای شانه شده. ولی الان اینطور نیست. الان کت خوب را برای اداره قند و شکر و دخانیات میپوشند. یعنی اگر خواسته باشیم به یک اداره برویم کت و شلوار نو میپوشیم. یک کت کهنه هم برای مسجد گذاشتهایم. این ضّد قرآن است. میخواهید به مسجد بروید لباس تمیز بپوشید.
«خُذُوا» در جای دیگر تفسیر شده به اینکه وقتی میخواهید به مسجد بروید، با وقار بروید. که پیدا باشد به خانه خدا میروید. شلوغ نکنید. در حرم هم همینطور است. بعضیها به حرم میروند داد و بیداد و زجّه و ناله و گریه راه میاندازند. آدم وقتی خدمت امام رضا میرود، آرام میشود. سلام میکند و زیارت نامه میخواند، دعا میکند. داد و بیداد راه میاندازد به هوای اینکه خیلی آدمهای خوبی هستند. باوقار باشید، در مسجد عطسه نکنید، در مسجد نباید سیگار کشید. هوای مسجد از آن همه است. اگر در یک مسجد پنج هزار متر مکعب هوا بود و دویست نفر رفتند در آن نماز بخوانند، این پنج هزار مکعب از آن این 200 نفر است. اگر سیزده نفر سیگار بکشند، حق طبیعی و هوای این 200 نفر را ضایع کردهاند. با سیگار، شما حق تنفس دیگران را ضایع میکنید. در مساجد سیگار باید به کل تعطیل شود. و این مسجد رفتن ما چقدر ثواب دارد. با وقار باشید با خودتان زینت ببرید.
7- عدالت در امام جماعت
البته یک تفسیر دیگر هم دارد و آن این است که پیش نماز مسجد آدم زاهدتری باشد. پیش نماز باید عادل باشد. اما معنای عادل این است که گناه علنی نکند، یا ما از او گناه ندیده و سراغ نداشته باشیم. اما حالا دختر یا پسر یا برادر آقا چطور آدمی است، مهم نیست. بله ممکن است تمام خویش و قوم آقا بد باشند. پیغمبر ما مگر عمویش خراب نبود؟ «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ»(مسد/1) مگرعموی پیغمبر نبود؟ ولی خراب بود! مگر خانم حضرت لوط بد نبود؟ مگر پسر حضرت نوح بد نبود؟ «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى»(انعام/164) اینکه آدم به مسجد نرود به خاطر اینکه فلان کس آقا بد است، اصلاً دلیل درستی نیست. آقا ایشان فلان حرف را که نباید میزد، زد. بله! ممکن است پیش نمازی حرفی را نباید میگفت و گفت. حالا به خاطر یک حرف فاسق شد؟ به نظر شما فلان کاندیدا خوب نبود و پیش نماز خیال کرد خوب است و تائیدش کرد، خوب او فاسق نمیشود. ما در ایران داریم که عدهای پشت سر آقای فلانی نماز نمیخوانند، بخاطر اینکه این آقا فلانی را تأیید کرده است. حالا ممکن است فلانی واقعاً بد باشد بعد هم خود آقا به ما بگوید کاندیدایی که تأیید کرده بود، بد بود. ممکن است من فکر کرده باشم که هندوانه قرمز است، اما پاره کردم دیدم مثل قلب مؤمن سفید است. حالا اگر هندوانه سفید شد که اشکال بر فکر من نیست. حال اگر در جایی دو پیش نماز بودند، میگویند: باید آن بخواند که با تقواتر است. اگر هر دو با تقوا هستند، هر کدام با سوادتر است بخواند، . اگر هر دو علم و تقوای برابر دارند، سن هر کدام که بیشتر است، بخواند. باز اگر هر دو در همه اینها برابرند، هر کدام که سیّد است، بخواند و. . .
اما در مورد فعالیتهای مسجد باید بگویم که در این سالهای اخیر الحمدلله مساجد فعّال شدهاند. چراغانی میکنند، صندوق قرض الحسنه دارند، برای جبههها و پشت جبههها و بسیج فعالیت خوبی دارند. گاهی جمع میشوند و دسته جمعی به نماز جمعه میروند. اما مسئلهای که هنوز جای حرف زدن دارد، این است که مساجد با دبیرستانها مخلوط و قاطی نشدهاند. یعنی اگر کنار یک مسجد دبیرستان است. گروه خون مسجدیها و دبیرستانیها گاهی خیلی به هم نمیخورد. بسیار شده مثلاً پانصد جوان از کنار مسجد رد میشوند و بعضی از آنها به نماز میروند. باید شکلی باشد که بین مسجد و مدرسه جوش بخورد. این کار باید بشود و جوش خوردن به این است که انسان به بچهها میدان بدهد. مثلا اگر نیمه شعبان یا نیمه رمضان، تولّد امام حسن مجتبی بناست جشنی بگیریم، صد تا لامپ گرفتیم. بگوییم آقا هر یک از شما یکی از این لامپها را بزنید. یعنی همه را در گرفتن این جشن شریک کنیم. فقط انجمن اسلامی و شورای محلّی چراغانی نکند. بخواهیم که دیگران بیایند و این لامپ را بزنند. اگر بناست آقایی برای مسجد پول بدهد، این پول را به آقازادهاش بدهد و بگوید آقا جان من میخواهم پانصد تومان به مسجد کمک کنم. شما سه تا پسر هستید یکی صد و پنجاه تومان بگذارید. پنجاه تومان هم من میگذارم. شما امروز به مسجد بروید و نفری صد وپنجاه تومان بدهید. یعنی این پول را پدر به بچهاش بدهد و بچه به مسجد برود و پول بدهد. حدیث داریم وقتی صدقه میدهید پول را به بچه بدهید و بگوئید تو به فقیر کمک کن. یعنی بچه را به انجام کار خیر وادار و تلقین کنید. فعّالیّت مسجد باید اینطور باشد. باید همه را به یک چشم نگاه کرد. حدیث داریم اگر معلّم هستید، همه بچهها را با یک چشم نگاه کنید.
گاهی در مسجد آقا بالای منبر میرود و مردم همینطور متفرق دور تا دور مسجد نشستهاند. روایتی برای نشستن در مسجد یا سرکلاس بخوانم. حدیث داریم وقتی پای درس مینشینید، پشت سر هم و نزدیک هم مثل صفهای نماز جماعت بنشینید، منتهی بین صفهای نماز جماعت خالی است شما آنجا هم بنشینید. چون آدم وقتی جسمش به جسم دیگری نزدیک شد، روحش هم به روح او نزدیک میشود. اگرمن آنطرف خیابان گفتم: سلام! پنج درجه علاقه است اما اگر آمدم اینطرف خیابان علاقه ام ده درجه میشود و اگر با او دست دادم بیست درجه میشود. هر چه جسم نزدیکتر شود روح هم نزدیکتر میشود. شما حرم که میروی، وقتی حرم را میبوسی مثل این است که به دلت چسبید از دور که سلام میکنی، مثل این است که زیارت به دلت نچسبید. واعظی که روی منبر است اجازه ندهد مستمع همینطور، چهل متری، پنجاه متری، صد متری تکیه دهد. آن پیرمرد و یا جوانی که نشسته و از پانصد متری گوش میدهد. آن گوش دادن از پانصد متری با گوش دادن از سه متری فرق میکند. جمع بنشینید. طرز نشستن در مساجد اینگونه است. وقتی بدنها نزدیک هم بود، روحها هم نزدیک هم هستند. باید به بچهها میدان داد. آنکه وقف است که هیچ، اما اگر بناست در مساجد پولی گرفته شود. چه مانعی دارد پول را صرف آموزش و پرورش کنیم؟ مثلاً میخواهیم پول بگیریم که برای مسجد گنبد بسازیم. مسجد بیگنبد بسازیم و در عوض برای دبیرستانیها فضای مدرسه اضافه کنیم. اگر بناست محراب را کاشی کاری کنیم، همینطور با قلم مینویسیم. قبله از این طرف است. آن نیم میلیون، یک میلیونی که شما میخواهید محراب را کاشی کاری کنید، مسجد را ساده بسازید و در عوض برای یک روستا دبیرستان بسازید. باید نماز خوان را زیاد کرد و لذا حدیث داریم که در دوره آخرالزمان مساجد شیک است ولی آدم نماز خوان درآنها نیست. مرا در تهران به مسجدی بردند. یکی از مسئولینش میگفت: ما هنوز خرجی نکردهایم حدود 14 میلیون خرج کردهایم. حدود دو سال پیش داخل رفتم، دیدم یک مشت بازاری و پولدار هستند. خب این ایرادی ندارد. خدا نمازشان را قبول کند. اما اگر بجای این 14 میلیون، 13 میلیون خرج میکردند و یک میلیون خرج نسل نو میکردند، خیلی مهمتر و بهتر بود. باید مقداری فعالیت مساجد اینگونه شود.
8- بلندگوهای مزاحم همسایهها نباشد
بلند گوی مساجد مزاحم است. ان شاءالله باید این مزاحمتها کم شود. گاهی در مساجد برای پول گرفتن به افراد روی میاندازند و میگویند: «حاج آقا شما چقدر میدهید. » آزاد بگذارید نترسید، خودشان کمک میکنند. مسجد اگر کاهگل باشد و مردم بانشاط بیایند بهتر از این است که افراد بگویند اگر مسجد برویم میگویند: «پول بده» و نیایند. آدمهایی هستند وقتی میخواهند به مسحد بروند نمیروند و میگویند اگر برویم گیر خواهیم افتاد. برای پول گرفتن رو نیندازید. اگر کسی با اکراه پول بدهد و راضی نباشد، تصرف شما در آن پول شبهه شرعی دارد. آقایان مسئول مسجد برای پول گرفتن رو نیندازند. بهترین وقت مسجد را صرف پول گرفتن نکنید. گاهی در مسجد جمع میشوند. شب نیمه شعبان، شب نوزدهم و شب بیست و یکم رمضان و بهترین شبی که مسجد خوب غلغله است، میگویند: امشب شلوغ است. چه کنیم پول بگیریم. یعنی گل و بهترین وقت را صرف پول گرفتن میکنند. این خلاف است.
امام بزرگوار فرمود: عکس من را در مسجدها نزنید. البته طوری نیست. بالای سر مسجد در محراب، دور و بر مسجد دعا باشد. اما عکس نباشد. فرقی نمیکند که عکس امام و پیغمبر و عکس شهید و عکس بانی مسجد باشد. عکس در مسجد نباشد. اگرصدای بلندگو دیگران را اذیت کند، این خیلی بد است و باید به غیرت ما بر بخورد. خانههای کنار مسجد قیمتشان ارزانتر است یا گرانتر؟ ارزانتر هستند و این خیلی بد است. بخاطر مزاحمت مسجد قیمتها پایینتر است. حتی اگر شهیدی بود، بلندگو را اوقات ناهنجار روشن نکنید و نوار فلان سخنران و مداح را بی وقت نگذارید. فقط وقت اذان و نماز باشد. دعای سحر را روی بلندگوها نگذارید. اینها نشاندهنده بیدینی است و نشاندهنده دینداری نیست.
9- لطیفه
یک نفر کلاً سبز پوشید. ریشش را هم سبز کرد. گفتند: چرا دیگر ریشت را سبز میکنی؟ گفت: میخواهم چهارده معصوم شوم. حالا بعضی میخواهند چنین شوند. دعای سحر را در بلند گو میگذارند. اینها گناه است. بر پیش نماز هاست که جلوی این کارها را بگیرند. مردم همه از مسجد بیزار میشوند. نماز را سریع بخوانید. طوری بخوانید که متعال باشد. میگویند آقا اگر بعد از دو نماز صحبت کنید، مردم فرار خواهند کرد. اگر بین دو نماز صحبت کنید مردم مجبورند گوش کنند! این چگونه مردمداری است؟ که اگر صبر کنیم و بعد از دو نماز سخنرانی کنیم و یا دعا بخوانیم، مردم فرار خواهند کرد؟ خوب فرار کنند. من نباید بازور آنها را نگه دارم. اگر پنجاه نفر با نشاط به حرف هایم گوش کنند بهتر از این است که دویست نفر این پا و آن پا کنند و منتظر فرار باشند و مردم هم نمیروند. کجا بروند. اگر من حرف حسابی داشته باشم، مردم نمیروند. اگر میروند برای این است که میبینند نشستند و چیزی یاد نگرفتند. طوری باشد که هرکس دلش میخواهد بیاید و نماز بخواند به مسجد بیاید و هرکس هم نمیخواهد، برود. بین دو نماز زیاد معطل نکنید.
10- برای مساجد فضای تفریحی بسازیم
یکی از طبقات محروم ملت ما زنهای بچه دار هستند و باید به عنوان یک کار ابتکاری، مسئولین مسجد، در کنار مسجد جایی را در نظر بگیرند، سالنی، کتابخانهای، چیزی که زنهایی که بچه دارند، بیایند بچه را بگذارند و نیم ساعت تا سه ربع بحث را گوش بدهند و بروند. ما میلیونها زن داریم که بخاطر یکی دو بچه از مسجدها و از شنیدن اخلاقیات اسلام و تبلیغات محروم هستند و متولیان مسجد عوض کاشی کردن محراب کاری کنند این میلیونها زن بتوانند استفاده کنند و الله کاشی کاری نبودن محراب طوری نیست، اما ماندن میلیونها زن در خانه بخاطر یکی دو بچه طوری است. پای نسل نو باید به مسجد باز شود. زنهای بچه دار نباید محروم شوند. اینها همه برنامه ریزی میخواهد. بوق بلندگوها نباید مزاحم باشد. بهترین وقت مسجد را برای پول گرفتن صرف نکنید. مسجد باید «أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى»(توبه/108) باشد. بانی مسجد و همینطور متولی مسجد باید آدم با تقوا باشد. سعی کنید به مسجد بروید و پیش نماز به جوانها بها بدهد. صف اول و دوم بیایند. بچهها و جوانها را راه بدهید. زنها را راه بدهید ما باید مرکزمان مساجد باشد. الان جوانها جبهه را در دست دارند، مساجد هم باید دست همانها باشد. مساجد حتماً باید شور داشته باشد. و افطاری هم که میدهید فقط مذهبیها را دعوت نکنید. دائم آیت الله، حجه الاسلام، رئیس انجمن اسلامی، رئیس بسیج و رئیس سپاه و رئیس کمیته را دعوت نکنید. افطاریها دائم مذهبیها هستند. چهار معلم، بازاریها جوانها، همین جوانانی که پشت مسجد فوتبال بازی میکنند. برو و بگو فردا شب همه به خانه ما بیائید. آخر به این فوتبالیستها یک سور بدهید، از فردا شب همه به نماز میآیند. سورش را حاجیها و مقدسها میخورند. گُلش را هم آنها میزنند. خلاصه آب و ماست در مملکت ما هرکدام یک سمت رفتهاند و هنوز دوغ نشدهاند. الان کره هایش رفته به جبهه و دوغ هایش پشت جبهه آمده است. باید کمی مخلوط شود.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»