غدیر در روایات- 1

موضوع: غدير در روايات(1)
تاريخ پخش: 76/01/28

بسم الله الرحن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

موضوع بحث ما «غدير خم» است. کساني که خطاط هستند يا در روابط عمومي کار مي‌کنند، شعرا، شهرداري‌ها، فرمانداري‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و… اين جملات را که من مي‌نويسم، روز عيد غدير بنويسند:
1- جايگاه و اهميت امامت و اراده الهي
«امت بي امام، کشتي بي ناخدا»، «امت بي امام، راه بي علامت است»، «امت بي امام، شب بي چراغ است»، «غدير يک روز نيست، يک تاريخ است»، «غدير بذر ولايت در دلها»، «غدير تداوم رسالت»، «غدير دست انسان در دست ولي خدا»، «غدير ضامن اجراي احکام خدا» و… اگر امام نباشد احکام خدا اجرا نمي‌شود. شما حساب کنيد که در زمان شاه چقدر به قانون خدا عمل مي‌شد؟ حتي مرحوم راشد که در آن زمان نماينده مجلس بود وقتي در مجلس ملي سخنراني کرد، با گفتن جمله «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» عده‌اي مجلس را ترک کردند و گفتند: مگر اينجا مجلس روضه است؟ بايد مي‌گفتند: «به نام نامي شاهنشاه آريا مهر» امام اگر باشد نماز جمعه زنده است. هرچه از زمينهاي ايران از دست رفته است در زمان شاه‌ها بوده است ايران خيلي بزرگ بود. زماني که دست ما در دست شاه بود، هرچه حمله کردند قسمتي از ايران را گرفتند. وقتي دست به دست امام (ره) داديم، يک وجب از خاکمان را به کسي نداديم.
دنيا يک چيزي را نمي‌فهمد. يک کسي از خارج آمده با من مصاحبه مي‌کند. که: شما که سخنراني تلويزيوني موفقي داريد، علتش اين نيست که قبل از سخنراني يک زرده تخم مرغ مي‌خوريد؟! ببينيد چقدر خل است؟حالا او کارشناس است. مثلا مي‌گويند: مردمي که امام (ره) را دوست داشتند، چه انگيزه رواني داشتند؟ آيا اين نيست که: چون مردم چند سال امام (ره) را نديده بودند، ذوق زده شده و به طرف او آمدند؟ آنها فکر مي‌کردند علاقه مردم به امام (ره) مثل علاقه مادر به فرزندش است. وقتي مادر از بچه‌اش دور باشد، بعد از مدتي که او را ديد آرام مي‌شود. مردم هم وقتي امام (ره) را ببينند آرام مي‌شوند. نه خير، اينطور نيست. هرچه امام را بيشتر ببيني، عشقت بيشتر مي‌شود.
آنها تعبير رواني مي‌کنند. اينها کار خداوند حکيم است. او همه چيز را به هم مي‌ريزد. يک دفعه مي‌بيني که چند تا سنگ سياه روي هم مي‌چيند و مردم به عشق ديدن آنها (کعبه) 12 سال نوبت مي‌گيرند. حالا شما اين سنگهاي مکه را بياييد تعبير رواني و جامعه شناسي کنيد! آنها نمي‌دانند که پشت سر اين سنگها يک چراغي روشن است. گاهي خداوند اراده مي‌کند که پيغمبر(ص) را با تار عنکبوت حفظ کند. حالا شما بگوييد: به نظر شما تا عنکبوت از نظر فيزيکي چقدر استحکام دارد؟! برو بابا. اين اراده خداوند است. وگرنه تارعنکبوت با يک فوت از بين مي‌رود. خداوند اراده کرده در طبس، شنها هليکوپترهاي آمريکا را از هم بپاشد. خداوند اراده کرده شاه با آن همه قواي مسلح گريه کنان فرار کند. خداوند اراده کرده امام (ره) بدون اسلحه پيروز شود و شاه با اسلحه شکست بخورد. خداوند اراده کرد يوسف(ع) – که داخل چاه بود- حاکم شود. اينها چيزي به نام «اراده خدا» را در کارها دخيل نمي‌دادند. تمام محورهاي روانشناسي و جامعه شناسي آنها بر اساس فرمولهايي است غير منابع الهي. ما علم را قبول داريم منتهي مي‌گوييم: دوبال وجود دارد: 1- بال علوم 2- بال ماوراي علوم. در ايران وقتي شخصي بميرد تا 40 روز براي او گريه مي‌کنند و گاهي سالگرد مي‌گيرند و کم کم فراموش مي‌کنند. در خارج براي احترام يک دقيقه سکوت مي‌کنند. ولي اينکه مردم بعد از گذشت حدود 1400 سال هنوز براي امام حسين(ع) گريه مي‌کنند. اين، تحليل رواني ندارد. اين ارتباط معنوي است و توسط خود خدا زده شده است.
2- اهل سنت و غدير خم
مسئله غدير خم:
آيا غدير مخصوص شيعه است؟ نه. سني‌ها هم غدير را قبول دارند. منتهي بعد از غدير يک حق « وتو» گذاشتند به نام سقيفه. جور ديگري عمل کردند. اما از نظر قرآن، حديث و تاريخ، غدير شيعه و سني ندارد. اهل سنت 6 تا کتاب دارند که مهمترين کتابهاي آنها هستند. رهبران آنها: «ابوحنيفه، مالک، احمدحنبل، امام شافعي» هستند. اين کتابي که من مي‌گويم از حنبل است که از مهمترين کتابهاي اهل سنت بعد از قرآن است. ايشان مي‌فرمايد: «کنا مع رسول الله» همراه پيغمبر بوديم. «في سفر»: در سفر حجي که از آن بر مي‌گشت. «فنزلنا بغديرخم» (بحارالانوار/ج37/ص149) پيغمبر از مکه بر مي‌گشت. در زميني به نام غدير خم که زميني است بين مکه و مدينه نزديک جعفه که حاجيها الآن مي‌روند. «فَنُودِيَ فِينَا الصلاة جامعة» (بحارالانوار/ج37/ص149) ندا دادند که وقت نماز جماعت است. آنجاها را جارو کردند. برگ‌ها و خاشاک را کنار زدند. دو تا درخت در آنجا بود که آنجا را براي پيغمبر(ص) آماده کردند. نماز ظهر را در روز عيد غدير خم پيغمبر(ص) خواندند. «أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ» دست علي ابن ابيطالب(ع) را گرفت و بلند کرد. وقال: مي‌دانيد که ولايت و حاکميت من بر شما از خودتان بيشتر است؟ همه گفتند: بله. بعد فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ» (بحارالانوار/ج37/ص149) هرکس که من ولايت بر او دارم، علي(ع) بر او ولايت دارد. من رهبر هرکس هستم بعد از اين علي ابن ابيطالب(ع) رهبر او است. «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ» خدايا دوست بدار هر که علي را دوست دارد. «وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ» و دشمن بدار هرکه او را دشمن داشت. «فَلَقِيَهُ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ بَعْدَ ذَلِكَ» خليفه دوم جلو آمد نزد علي(ع) گفت: «هَنِيئاً لَكَ» آفرين بر تو، مبارک باد برتو. «أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» (بحارالانوار/ج37/ص149) علي رهبر شدي، مولاي من تو هستي مولاي همه مردان و زنان با ايمان تو هستي. اين چيزي است که از مهمترين کتاب اهل سنت به نام «مسند احمد حنبل» نقل شده است. تازه من طلبه بي سوادي هستم، علامه اميني 60 کتاب آورده که در آن ماجرا از تبريک نقل شده است.
اين مال حديث از نظر تاريخ هم تاريخ ابن اثير مهمترين تاريخ اهل سنت است و قديمي ترين تاريخ. ايشان مي‌فرمايند: پيغمبر وقتي از حجة الوداع: (حج آخر و حج خداحافظي) مي‌آمد، همين که به غدير خم رسيد «قام في الناس خطيبا» يک خطبه‌اي خواند. «أَخَذَ بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع» (بحارالانوار/ج37/ص149) دست علي(ع) را گرفت و فرمود: «مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَهَذَا وَلِيُّهُ».
3- راهكارهاي بزرگداشت غدير
پس مسئله غدير شيعه و سني ندارد. (از نظر قرآن، تاريخ و حديث). ما بايد غدير را گرامي بداريم. يعني آن را جلوه دهيم. چه کنيم؟ چند تا طرح مي‌گويم، اگر خواستيد گوش بدهيد: ما براي امام حسين(ع) سنگ تمام مي‌گذاريم (حقش هم هست) 22 بهمن را تجليل مي‌کنيم. (حقش هم هست) عيد نوروز را تجليل مي‌کنيم چون عيد ملي ما است. اما نسبت به حضرت علي(ع) کم لطفي مي‌کنيم. چه اشکالي دارد که عيد غدير ناهار بدهيم. مثل ظهر عاشورا. يک حديث هم درباره اين موضوع پيدا کرده‌ام: «کسي اگر به يک مؤمن در روز عيد غدير خم ناهار بدهد ثواب کسي را دارد که به تمام انبياء تاريخ ناهار داده باشد». عاشورا اين همه ديگ بار مي‌شود عيد غدير هم ديگ بار بگذاريد. اگر نمي‌شود شربت در خيابانها بدهيد. مي‌شود اين پليس راه در روز عيد غدير اين 5 تومان، 10 تومانها را نگيرد. هيچ طوري نمي‌شود. اميرالمؤمنين(ع) بعد از نماز ظهر نصب شد. راننده‌هاي تاکسي از ساعت 12 تا 13 عيد غدير يا نگيرند و يا نيم بهاء بگيرند. يک شوفر تاکسي 20 تومان براي امامش مايه بگذارد. ما با علي نفس مي‌کشيم.
هيچ اشکالي ندارد. ماشينها ظهر عيد غدير چراغهايشان را روشن کنند. تا مردم بفهمند که عيد غدير شد. ما بايد دوستيمان را نشان بدهيم. در اذان مي‌گوييم: «أَشْهَدُ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ» و اين به معناي ايجاد اختلاف بين شيعه و سني نمي‌باشد. غدير فقط مخصوص شيعه‌ها نيست، سني‌ها هم قبول دارند. از اين گذشته، ما در کشورمان سني هم داريم و با آنها زندگي مي‌کنيم. به کوري چشم مخالفين هيچ مشکلي هم نداريم. تجربه شيعه و سني در ايران نشان داد: شيعه‌ها و سني هم به هم دختر مي‌دهند و هم پسر مي‌گيرند. قبله‌شان، مسجدشان، ازدواجشان، قانونشان، و… يکي است. در بين سني‌ها سيد هم وجود دارد، به آنها نيز بايد احترام گذاشت. برخي از پزشکان که سيد هستند، در سربرگشان عنوان «سيد» را نمي‌نويسند. بنويسيد و افتخار کنيد. تمام سيدها در امضايشان «سيد» را بنويسند.
روز غدير خم خيلي روز مهمي است. تمام درجات را در عيد غدير بدهند. دانشگاه هايمان مراسم فارغ التحصيلي دانشجويان را در عيد غدير برگزار کنند. من که چادر براي خانمم مي‌خرم، خوب عيد غدير بخرم. کارهايمان رنگ الهي بگيرد. قرآن مي‌فرمايد: خانه را الکي نسازيد «وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً» (يونس/87) خانه را رو به قبله بسازيد. وقتي شيرجه مي‌رويد قصد غسل جمعه کنيد وقتي صورتت را مي‌شويي قصد وضو کن. وقتي مي‌نشيني رو به قبله بنشين. و وقتي مي‌خواهي تعارف کني بگو: بسم الله. از عيد غدير تجليل کنيم. در خيلي از شهرستانها سادات مردم را دعوت مي‌کنند. ولي چند دردسر دارد: بعضي سيدها خانه بزرگي دارند، مردم خيلي مي‌روند. و بعضي سيدها خانه‌شان کوچک است، مردم به خاطر ترحم به خانه آنها نمي‌روند. اينجا طبقاتي مي‌شود: سيد پولدار، سيد فقير. مي‌توان کاري کرد که سيدهاي يک محله در يک سالن يا مسجد جمع شوند، همه مردم يکجا بروند و آنها را تكريم كنند. هم صرفه جويي در پذيرايي و هم صرفه جويي در وقت مردم.
اين کارها قابل اجرا هستند. در عيد غدير يک چيزي داريم به نام « صيغه برادري» يعني دو نفر (برادر) دست در دست هم مي‌گذارند و با هم صيغه مي‌خوانند. 2 سطر است. آنرا مي‌خوانند.
نسل ما بايد بيش از اينها با غدير آشنا شوند. تمام شعراي ما بايد غديريه داشته باشند. هر شاعري که براي غدير شعر نگفته، روز قيامت با علي ابن ابيطالب(ع) نمي‌دانم چگونه برخورد خواهد کرد. حضرت علي(ع) به او مي‌گويد: تو طبع شعر داشتي، چيزي براي غدير نگفتي؟!
اينطور نيست که پيامبر فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه» هرکس مرا دوست دارد پس علي را دوست بدارد. دوست داشتن که بيعت نمي‌خواهد. مگر من و شما که همديگر را دوست داريم با هم بيعت مي‌کنيم؟ مسئله حکومت است، سياسي است. مسئله سياسي بيعت مي‌خواهد. علاقه که بيعت نمي‌خواهد. دوستي که تبريک گفتن نمي‌خواهد. « تبريک بيعت» براي مسئله حکومت است. نمي‌شود گفت که معني «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه» اين است که پيامبر(ص) فرمود: علي(ع) را دوست داشته باشيد. اگر دوست داشتن است، آدم لباس تميز را هم دوست دارد، قالي ابريشمي را هم دوست دارد. آدم خيلي‌ها را دوست دارد. اين که دو سه روز مردم معطل شوند، در هواي داغ بايستند، بعد از نماز ظهر بود، پيغمبر با نگراني گفت: از همه مهمتر اينکه خداوند قصه غدير را دوباره در قرآن فرموده است.
ما بايد اين روزها را بها دهيم. من در روز شهادت امام صادق(ع) خيابانها را نگاه مي‌کردم، يک پرچم سياه نديدم. دلم سوخت. در اين کار همه مقصر هستيم. در خيابانها بايد پارچه‌هاي سياه نصب شود. در تهران خيلي از کشورها نماينده دارند. بگويند: چه خبر است؟ بگويند: روز شهادت امام ششم شيعيان حضرت امام صادق(ع) است. تظاهر به دين لازم است. شما اگر 100 تا اذان زير لحاف بگوييد ثواب ندارد. اما يک اذان پشت بام بگوييد ثواب دارد. بايد تظاهر نمود. چون آن فکلي، فکلش را نشان مي‌دهد، آن مذهبي، مذهبش را نشان نمي‌دهد. گير در خودمان است. يک کسي گفت: آقاي قرائتي مي‌داني در تهران چقدر بي حجاب است؟! گفتم: با حجابها خيلي بيشترند. گفت: خيابانها را نديده‌اي؟ گفتم: مي‌بينم. منتهي بي حجابها در خيابانها مي‌لولند، با حجابها در خانه هستند. آدم خيال مي‌کند همه تهران اينها هستند! يک هزار تومان در کيفش مي‌گذارد و 16 تا مغازه مي‌رود. آدم فکر مي‌کند تهران پر از بي حجاب است. البته تهران بدحجاب دارد. ولي با حجابهايش خيلي بيشترند. ملت ايران تصميم بگيرند براي عيد غدير خم امسال يک حرکتي نشان دهند. و اين حرکت شيعه و سني ندارد. هيچ تفرقه‌اي هم در آن وجود ندارد. ايران نشان داد.
4- غدير در قرآن، بررسي آيه غدير
آيه غدير خم: سوره مائده آيه 67 با تفسير شيعه و سني: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ» (مائده/67). اي رسول، آنچه از سوي پروردگارت به سوي تو نازل شده بگو. اگر انجام ندهي رسالت خدا را انجام ندادي. (اگر نگويي زحمات 23 ساله‌ات پوچ مي‌شود.) نترس، خدا تو را از مردم حفظ مي‌کند و…
اين آيه در سوره مائده است. سوره مائده آخرين سوره‌اي است که بر پيامبر(ص) نازل شد. اول سوره هم مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» (مائده/1) يعني ‌اي مؤمنين وفادار باشيد. سوره‌اي مي‌گويد: با علي(ع) بيعت کنيد، اولش مي‌فرمايد: امانتدار و وفادار به پيمانتان باشيد. ببينيد: آخرين سوره قرآن: سوره مائده. نصب علي ابن ابيطالب(ع) در آخرين سوره. اول سوره هم هشدار مي‌دهد که: پيمانتان را وفادار باشيد.
اين آيه در غدير نازل شد. اين منطقه به راههاي مختلفي ختم مي‌شد. پيغمبر با مردم از مکه حرکت کرد و به يک چند راهي رسيدند. غدير يعني گودي. خم هم اسم آن گودي است. مقداري آب بود که مردم خوردند و مقداري به حيوانها دادند. چند تا درخت بود. از همه مهمتر گلوگاه بود. يعني ميداني بود که چند جاده به يمن، مدينه، عراق، شام و… منشعب مي‌شد. آيه آمد: ‌اي رسول آنچه به تو گفتيم، بگو، وگرنه زحمتهاي 23 ساله‌ات هدر مي‌رود. نترس، محافظت مي‌کنيم.
سه تا سؤال اينجا مطرح است: 1- چه بود که تا آخر عمر نگفته بود؟ (سال آخر عمرش بود.) 2- چه بود که اگر آنرا نمي‌گفت زحمات 23 ساله هدر بود؟ 3- چه بود که از گفتنش مي‌ترسيد؟
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» اين «ما» بالاخره جزء دين است. دين هم اصول دارد و فروع. آيا از اصول دين است يا فروع دين؟ تک تک آنها را بررسي مي‌کنيم. اصول دين: توحيد: مي‌شود بگوييم: بگو «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ»؟! امکان دارد که اين باشد؟ در اين 23 سال آيا پيغمبر(ص) به مردم «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ» ياد نداده بود؟! اولين کلمه‌اي که به مردم آموخت اين بود: «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» (بحارالانوار/ج18/ص202) اين را 23 سال پيش گفته است. قطعا توحيد نيست. نبوت: ‌اي رسول 2 ماه ديگر رحلت مي‌کني، بگو که من پيغمبرم! يعني او تا آخر عمرش به مردم نگفته بود که: من پيغمبرم! معاد: بگو معاد. آيا پيغمبر در مورد معاد چيزي نگفته بود. تمام سوره‌هاي مکي خبر از معاد مي‌دهند. همان روزهاي اول از معاد فرمود. پس از اصول دين نبود.
فروع دين: نماز: بگو مردم نماز بخوانند! پيغمبر(ص) تا دو ماه مانده به رحلتش از نماز نگفته بود؟! آن حاجيها که از مکه بر مي‌گشتند تارک الصلاة بودند؟! قطعا آن مطلب نماز نبود.
روزه، جهاد، خمس و زکات را هشت سال قبل از حجة الوداع گفته بود. يعني سال دوم هجري قانون آنها صادر شد، و آن وقت سال دهم هجري بود. پس روزه و جهاد و خمس و زکات نبوده‌اند.
حج: مي‌شود گفت: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» بگو: مردم به مکه بروند؟! آنها از مکه بر مي‌گشتند.
امر به معروف و نهي از منکر: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» بگو مردم امر به معروف و نهي از منکر کنند. نه.
پيداست يک چيزي است که پيغمبر(ص) از آن ترسيده است. مي‌فرمايد: نترس. پيغمبر از امر و نهي که نمي‌ترسد. پيغمبر(ص) روزي که جلو بت پرستي را گرفت، بت پرستي منکر بود و پيغمبر(ص) نهي از منکر نمود. آن روزي که تنها بود و با بتها و بت پرستان مبارزه کرد نترسيد. حالا که بين اين همه مريد است، بترسد؟ امر به معروف و نهي از منکر نيست.
5- تعيين امامت فرمان اكيد خداوند به پيامبر
پس اين «ما» چه چيزاست؟ معما! يک آيه در قرآن داريم در قرآن خدا مي‌فرمايد: رسول، بگو آنچه به تو گفتم. بعد هشدار مي‌دهد: اگر نگويي زحمات تو نابود مي‌شود. بعد مي‌فرمايد: نترس! ما مي‌گوييم: چي بود که تا 2 ماه به رحلتش نگفته بود؟ چي بود که اگر نگويد همه زحمتها نابود مي‌شود؟ چي بود که از گفتنش وحشت دارد؟ تمام علماي شيعه، اما اهل سنت، آنهايي که اسمشان وارد الغدير شده و کتابهايشان نوشته شده، که 356 نفرند و از مهمترين علماي اهل سنت هستند، مي‌گويند: اين آيه مربوط به عيد غدير خم است. مربوط به « امامت» است. امام مگر مي‌شود گفت: بعد از پيامبر(ص) هيچي! کدام چوپاني گله‌اش را بي صاحب ول مي‌کند؟! اين توهين به پيغمبر(ص) است. معاويه گفت: من بايد براي مردم يزيد را تعيين کنم! نمي‌شود مردم بي رهبر باشند! چه طور شد معاويه غصه مردم را خورد و براي مردم رهبر تعيين کرد، آن وقت پيغمبر(ص) از دنيا برود و کسي را تعيين نکند؟! بو علي سينا حرف قشنگي مي‌گويد. مي‌گويد: مي‌شود بگوييم خداوند از مژه چشم غافل نشد، براي چشم مژه قرار داد که خاک در چشم نرود. ابروي مشکي قرار داد تا نور به چشم فشار نياورد. پلک قرار داد. اشک شور قرار داد که چشم، پي با آب نمک همراه باشد. کف پا را گود کرد تا سنگيني را تحمل کند. خداوند از مژه و گودي کف پا غافل نشد، اما از رهبري امت غافل شد!!! بگوييم هيچي به هيچي! بگوييم: سوز معاويه به امت بيش از سوز پيغمبر(ص) است؟! نمي‌شود. آيه نازل شد که بگو: «علي(ع) امام است» خوب اگر امام نباشد توحيد نيست؟ نه الآن در عراق امام نيست، صدام حکومت مي‌کند. اگر امام بين مسلمانها نباشد مردم لائيک (بي دين) مي‌شوند. امام اگر نباشد« بسمه تعالي» نيست مي‌شود: « به نام نامي شاهنشاه آريا مهر! » اگر امام نباشد زحمات نبوت از بين مي‌رود. امام نباشد معاد فراموش مي‌شود. امام نباشد اصلا نماز نيست. ما زمان شاه هم نماز مي‌خوانديم. اما يک سوسک و يک پشه از نماز ما وحشت نداشت. از وقتي امامت شد، نماز جمعه شد… خطبه‌هاي نماز جمعه از ابرقدرتها حالگيري مي‌کنند. در خطبه‌هاي نماز جمعه سياست‌ها تعيين مي‌شود. خطبه‌هاي نماز جمعه را دنيا گوش مي‌دهند (3-2 بار). اگر امام نباشد جهاد نيست. همان طور که ايران بي امام در قرنهاي گذشته به دست دشمنان خاک ما گرفته شد. امام نباشد، حجي وجود ندارد. مردم دور سنگها تاب مي‌خورند و بر مي‌گردند.
6- ضرورت وجود امام براي جامعه
اگر شما استعداد شکوفايي داشته باشيد ولي آن را شکوفا نکنيد به خود ظلم کرده‌ايد. خداوند استعداد رشد به انسان داده است. اما اگر يک امامي اين استعداد‌ها را شکوفا نکند، ظلم به بشر است. گذاشتن دست بشر در دست غير معصوم ظلم به بشر است. يعني من دست بچه را بگيرم و در دست صدام حسين قرار بدهم! اين ظلم به اوست. اگر خداوند دست انسان را در دست معصوم نگذارد تو دست علي ابن ابيطالب نگذارد، ظلم به بشر است. ما مراجع تقليد را جانشينان معصومين مي‌دانيم. اينها نايب امام هستند. اولي الامر آنها هستند.
آنوقت جالب است. قرآن به بچه‌ها مي‌گويد: «لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُم» (نور/58) پسر کوچولو وقتي مي‌خواهد وارد اتاق پدر و مادر بشود، در بزند و اجازه بگيرد. چه طور شد که از تنگول بچه کوچولو آيه داريم. چه طور خدا مي‌فرمايد: کوچولو در بزن. آنوقت براي رهبري امت آيه نداريم!!! اين ظلم است. اصلاً توهين است.
کسي که مي‌گويد: امام را خدا تعيين نکرده نمي‌داند چه مي‌گويد. يعني «نعوذ بالله» خداوند حکيم نيست!!؟! يعني کار خدا از کار چوپان بدتر است! نعوذبالله. در شعر مي‌خوانيم:
هرچه بگندد نمکش مي‌زند *** واي به روزي که بگندد نمک
ما که مي‌گوييم: رهبر مي‌خواهيم، براي اين است که کج مي‌رويم. واي به روزي که رهبرمان هم کج برود. رهبر نبايد کج برود. بايد معصوم باشد. دنيا خيال مي‌کند: امامت يعني مديريت! قاطي کرده‌اند. دو شاخ تلفن را به برق زده است! رهبري مديريت نيست. مديريت کار فوق ليسانس است. امام يعني کسي که بتواند جامعه ترسو را شجاع کند. امامت يعني کسي که بتواند غفلت را تذکر دهد. جهل را علم کند. اينها کار فوق ليسانس نيست. اين کار دست داشتن به عالم غيب مي‌خواهد. امداد غيبي مي‌خواهد. الهام مي‌خواهد. وقتي حکومت نظامي شد و گفتند: هيچ کس از خانه‌اش بيرون نرود، حتي مرحوم آيت الله طالقاني(ره) فرمود: بله. چون مردم بيرون بروند، شهيد مي‌شوند. امام (ره) فرمود: بريزيد تو خيابانها! مرحوم آيت الله طالقاني (ره) به امام (ره) تلفن کرد و فرمود: آقا: حکومت نظامي جدي است. مردم قلع و قمع مي‌شوند! امام (ره) فرمود: «مأموريت دارم. »! يعني آقاي من حضرت مهدي(عج) به من دستور داده‌اند. اصلاً امام اگر از غيب خبر نگيرد نمي‌دانيد چه مي‌شود! مگر مي‌شود با اين شيطانهاي دنيا با ليسانس مبارزه کرد؟ اينها را بخوانيد و مدرکي هم بگيريد، اما امام اينها نيستند. حتي فقه و اصول هم امامت نمي‌آورد. امام يعني کسي که بتواند با روح ملکوتيش، با دست به غيب، با امداد الهي، مردم را از شر ظالمها نجات دهيد.
در روايت از امام حسن عسکري(ع) داريم که: امام کسي است که: «يستنقذ الناس من شر اعدائهم»: جامعه را از شر دشمنان نجات دهد. ممکن است کسي هزار تا کتاب خوانده باشد، خودش را نتواند نجات دهد چه رسد به جامعه. امامت چيز ديگري است.
عزيزان در آستانه غدير هستيم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم». در هر شهري يک ميدان و خيابان و… به نام الغدير داشته باشيم. تمام شعراء راجع به غدير شعر بگويند. شعرهايي براي بچه‌ها بگويند. شعرهاي کوچولو: ساداتي الائمه، باب نجاة الامة، اولهم علي… من راست مي‌گم هميشه دروغ سرم نمي‌شه. غدير را به زبان کودک بنويسند. محققين غدير را به زبان دانشگاهي بنويسند.
جشن راه بيندازيم، لامپ روشن کنيم، به مشتري‌ها تخفيف بدهيم. در اين روز، شهريار از دنيا رفته (رحمة الله عليه) يکي از اولياي خدا و علماي مهم و رابطه با يک جاهايي دارد گفت: شهريار که از دنيا رفت، در برزخ مشکل دار شد، گفتند: اين شعر نجاتش داد: علي‌اي هماي رحمت… امام صادق فرمود: مهمترين عيد، عيد غدير خم است.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2372

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.