سیمای قرآن

موضوع: سیمای قرآن
تاریخ پخش: 72/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

چون نزدیک ماه رمضان هستیم، می‌خواهیم یک بحث قرآنی داشته باشیم بلکه انشاءالله آموزش و پرورش و دانشگاه و تربیت معلم و بازار و خانه و شهر و روستا همه به فکر بیفتند. روسای هیئت‌ها به فکر بیفتند تا ماه رمضان نشده است، سریعاً یکی دو جلسه برای اهمیت قرآن بگیرند. چون ماه رمضان ماه قرآن است.
مثلاً ما روز پاسدار داریم. روز ارتش داریم. هفته‌ی بسیج داریم. هفته‌ها و روزهای مختلفی داریم اما از همه مهمتر ماهی است که قرآن در آن نازل شد.
1- اهمیت ماه رمضان به نزول قرآن است
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‌ وَ الْفُرْقانِ»(بقره/185) می‌گوید: ماه رمضان مهم است. چون قرآن در این ماه نازل شد. پیداست که اهمیت نازل شدن قرآن در ماه رمضان از روزه بیشتر است. یک چیزی را که خیلی قیمتی است در یک ظرف قیمتی می‌گذارند. مثلاً کسی قالی ابریشم را در انبار ذغال نمی‌گذارد.
بهترین شبها شب قدر است. «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»(قدر/3) هزار ماه تقسیم بر دوازده، هشتاد سال می‌شود. شب قدر بهتر از هشتاد سال است. وقتی خدا قرآن را در شب قدر می‌گذارد، از ظرف قیمت مظروف هم معلوم می‌شود. اگر گفتند: در این ظرف طلا یک چیزی است. شما مطمئن هستید که این آب حوض معمولی نیست و یک تحفه‌ای است. می‌خواهیم راجع به قرآن صحبت کنیم.
2- قرآن و اهل بیت از هم جدا شدنی نیست
پیغمبر ما به گفته است: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»(کمال‌الدین/ ج‌1/ ص‌279) من می‌روم و بین شما دو چیز سنگین و گرانبها را می‌گذارم. «کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى»، بعد می‌گوید: این دو هیچ وقت از هم جدا نمی‌شود. مثل ریل آهن است که هیچ وقت از هم جدا نمی‌شود. سنی‌ها بیشتر به «کِتَابَ اللَّهِ» توجه دارند. شیعه‌ها بیشتر به اهل بیت توجه دارند، پیغمبر فرمود: «لَنْ یَفْتَرِقَا» یعنی هرگز نباید این دو از هم جدا بشوند ولی گاهی می‌بینید که از هم جدا شده است.
یکی خوب قرآن می‌خواند و رابطه‌اش با اهل بیت کم است. یکی هم برای اهل بیت عزاداری می‌کند اما کمتر به جلسه قرآن می‌رود. تهران شش هزار و هشتصد هیأت عزاداری دارد و در کل ایران ده‌ها هزار هیأت عزاداری است. بیشتر جوانها در این هیات‌ها حاضر می‌شوند. خیلی از آنها به اهل بیت عشق دارند اما قرآن و نماز را جدی نمی‌گیرند. پیغمبر فرمود: «لَنْ یَفْتَرِقَا» این دو نباید از هم جدا باشد.
پدر خانم من در کاشان رئیس هیأت بود. به تهران آمد. از در خانه ما رد شد ولی برای دیدن ما نیامد. ما این را فهمیدیم. به او گفتم: حاج آقا شما به تهران آمدی و از در خانه ما رد شدی اما داخل نیامدی. بالاخره من داماد شما هستم. گفت: آمده بودم برای هیأت امام حسین سماور و قوری بخرم. دلم شور می‌زد و وقت دیدن تو را نداشتم. دیدم سماوری که برای امام حسین بدهد ارزشش از دخترش بیشتر است. این خیلی ارزش دارد. این رییس‌های هیأت چنان عاشق هستند که واقعاً اگر خانم یا دخترش بدترین مرض‌ها را هم داشته باشند، آن را دور می‌اندازند و می‌روند و می‌گویند: یا حسین! از هر رئیس هیأت بخواهیم که بچه‌های حسینی را جمع کند و در روزهای ماه رمضان قرآن بخوانند. جلسه‌ها زیاد طول نکشد که بچه به درس و امتحاناتشان ضرر نخورد. یک معلم قرآن بیاید و این کار را بکند.
شما چه طور می‌خواهید بچه‌تان خانه دار شود؟ برای خودت هم یک فکری بکن. این قدر استاد و دانشمند داریم که قرآن را غلط می‌خوانند. . . این بد است. اساتید دانشگاه جلسه بگیرند. اینکه خجالت ندارد.
به هر حال من تقاضا می‌کنم خوابگاه‌های دانشجویی، پادگانها، یک حرکتی بکنند و قرآن خواندن را یاد بگیرند. سربازهایی که قرآن خواندن را یاد می‌گیرند معلم ده نفر دیگر بشوند. درصدر اسلام خواندن قرآن مهریه خانم بوده است. یک عروس و داماد می‌خواستند ازدواج کنند. داماد پول نداشت. عروس گفت: اگر پول ندارد قرآن خواندن را به من یاد بدهد. قرآن یاد دادن او به من عوض مهریه باشد. من زن ایشان می‌شوم به شرط این که مهریه من آموزش قرآن باشد. این خیلی مهم است.
3- قرآن کتاب نور و هدایت و عمل است
یک مقدار راجع به اهمیت قرآن مطالبی را برایتان بگویم. امیرالمومنین می‌فرماید: قرآن نوری است که کمرنگ نمی‌شود. نور خورشید تمام می‌شود. «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ»(تکویر/1) قرآن می‌فرماید: اگر ما قرآن را به کوه نازل می‌کردیم، قطعه قطعه می‌شد. قرآن کتاب نور است. نور خورشید تمام می‌شود اما نور قرآن تمام نمی‌شود.
حدیث داریم که هر وقت گیر کردی و فتنه‌ها به شما هجوم آورند به قرآن رو بیاورید. حضرت امام روزی چند بار قرآن می‌خواند. قرآن کتابی نیست که آیه الکرسی آن را به شاخ گاو ببندیم تا شیرش زیاد شود. «اِن یَکادَش» برای این که عقرب نگزد. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»(حجرات/13) بالای سر مسافر بگیریم. روی سر بگذاریم و بگوییم: «بِکَ یا الله»، کتاب قسم و استخاره و کیف عروس نیست. کتاب عمل است. نور است. هدایت است. هر آیه قرآن مثل یک معدن می‌ماند. باید کشف بشود. باید استخراج بشود. در هر آیه قرآن نکات زیادی نهفته شده است. اگر قدیم به یک نفر می‌گفتند: نفت چیست؟ می‌گفت: نفت همین است که در چراغ است. الآن دنیای پتروشیمی ثابت می‌کند که از نفت برای هزار چیز می‌توان استفاده کرد. اما باید پیشرفت علم به این نفت کمک کند. اگر می‌گفتند: قرآن چیست؟ می‌گفتند: قرآن همین است که روی تاقچه است اما وقتی دست کسی مانند حضرت علی رسید، می‌فرماید: قرآن معدنی است که پر از نکته است.
چاپ قرآن مهم نیست. یاد گرفتن قرآن مهم است. آخر بعضی‌ها می‌گویند: ما یک قرآن بزرگ داریم. یک قرآن داریم با چه خط و جلدی است. جلد و چاپ قرآن مهم نیست یاد گرفتن و آشنایی با ترجمه‌اش مهم است. ما هرچه بنده خدا بشویم و خودمان را در دل اسلام بیندازیم رشدمان بیشتر است. پیغمبر وقتی می‌خواهد به معراج برود، از پهلوی خانمش نمی‌تواند به معراج برود. در مسجدالحرام در مکه می‌رود و از آن جا به معراج می‌رود. پرواز همیشه باید از جای مقدس باشد. ما اگر می‌خواهیم پرواز کنیم باید از دامن قرآن پرواز کنیم.
4- برای دریافت آیات آسمانی آمادگی لازم است
یکی از آیه‌های قرآن را برایتان بگویم. به موسی سی شب وعده دادیم. گفتیم: بیا کوه نور مناجات کن ولی بعد سی شب را چهل شب کردیم. وعده خدا چهل شب بود. وقتی موسی می‌خواست به مناجات برود به برادرش گفت: من می‌روم کوه نور تو جانشین من در قوم من باش. شرح وظایف تو هم این است که دنبال کارهای اصلاحی بروی و از راه مفسدین پیروی نکنی. «وَ واعَدْنا مُوسى‌ ثَلاثینَ لَیْلَهً»(اعراف/142) یعنی با موسی قرار داد گذاشتیم. از کلمه «واعَدْنا» ارتباط نزدیک خدا و موسی را می‌فهمیم. در این آیه محبت خدا به موسی مشخص می‌شود. از این آیه معلوم می‌شود کسی که می‌خواهد آیات آسمانی را بگیرد باید آماده باشد و بدون آمادگی نمی‌شود.
سابق که مسگری بود، مس یا سیاه می‌شد یا سرخ می‌شد. مس را به مسگر می‌دادند تا سفید کند. این مس را اول مقدار زیادی با شن می‌ساییدند. ساییده که می‌شد، سفید رنگ می‌شد. اگر آدم خواسته باشد که رنگ خدا بگیرد، باید خودش را بسازد. اگر انسان خواسته باشد که یک چیزی را دریافت کند باید خودش را بسازد. جای خودسازی شب است. گرچه موسی روز هم بود اما خدا می‌گوید: «لَیْلَهً» برای این که شب برای مناجات بهتر است. دعا زمان دارد. از برکات ماه رمضان این است که آدم سحرخیز می‌شود. خداوند می‌توانست از اول بگوید: چهل شب ولی گفت: سی شب و ده شب به آن اضافه کرد. چون در همین ده شب مردم بنی اسرائیل اضافه شدند و همه افراد قومش گفتند: حالا که سی شب، چهل شب شد، ما دیگر خدا را قبول نداریم. در این چهل شب یک هنرمندی بنام سامری پیدا شد. طلاهایی را گرفت و یک مجسمه درست کرد. لوله کش مجسمه را طوری درست کرد که باد در شکم گوساله پر می‌شد. از این معلوم می‌شود که سامری‌های جامعه وقتی می‌توانند هنرنمایی کنند که موسی در جامعه وجود نداشته باشد. یعنی در غیاب رهبری می‌توانند مردم را گمراه کنند.
از این معلوم می‌شود که گاهی وقت‌ها سر و صدا هست، ولی شعور نیست. گوساله سامری صدا می‌کرد ولی شعور نداشت. حضرت موسی بعد از چهل شب آمد و دید که قوم خدا پرستش دنبال یک گوساله رفتند و در مقابل یک گوساله طلایی عبادت می‌کنند.
5- انتخاب رهبر آسمانی یا با خدا و یا با رسول خداست
موسی قبل از این که به کوه برود به برادرش گفت: «وَ قالَ مُوسى‌ لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی‌ فی‌ قَوْمی‌ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ»(اعراف/142) «اخْلُفْنی» تو خلیفه و جانشین من باش. از این آیه معلوم می‌شود که کسی می‌تواند رهبر جدید باشد که از روز اول با رهبر قدیم با هم باشند. چون موسی و هارون با هم سراغ فرعون رفتند. همیشه موسی و هارون باهم بودند. «اذْهَبا إِلى‌ فِرْعَوْنَ»(طه/43) باهم سراغ فرعون بروید. «وَ لا تَنِیا فی‌ ذِکْری»(طه/42) خسته نشوید. تو و هارون را کمک هم قرار دادیم.
کسی باید رهبر جدید باشد که در تاریخ با رهبر قدیم دوش به دوش هم باشند. یعنی کسی نمی‌تواند از در وارد شود و بگوید: بنده رهبر هستم. هارون از روز اول در کنار موسی بود.
رهبر جدید باید نام و نشانش مشخص شود. «اخْلُفْنی» تو خلیفه من باش. از این معلوم می‌شود که رهبر جدید و هر رهبری را خدا باید تعیین کند. یا خدا باید رهبر را تعیین کند و یا رسول خدا رهبر را تعیین کند. این جا موسی پیغمبر خدا بود و جانشین خود را باید خودش تعیین کند.
این طور نیست که پیغمبر از دنیا برود و مردم کف بزنند و بگویند: فلانی خلیفه است. انتخاب رهبر آسمانی یا با خدا و یا با رسول خدا است. با کف و صلوات مردم نمی‌شود. در جای دیگر داریم: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»(بقره/124) من تو را امام کردم. «فی‌ قَوْمی‌» از این معلوم می‌شود که مدار مسئولیت‌ها فرق می‌کند. یک کسی مثل حضرت مهدی(عج) رهبر کل جامعه است. یک کسی رهبر یک قاره است. یکی رهبر یک منطقه است. «وَ أَصْلِحْ» کلمه اصلاح معنای عمومی است. اصلاح کن هرچه که خیرخواهی در آن باشد. همیشه در جامعه یک عده مفسد هستند. مواظب باش مفسدین دورت را نگیرند و به تو خط ندهند. ممکن است آن‌ها شیطنت کنند. جوسازی کنند و خبر دروغ به شما بدهند و حقیقت‌ها را واژگونه به شما بگویند. همیشه یک عده آدم مفسد در هر جامعه‌ای هستند. در یک آیه قرآن حب خدا و موسی دریافت می‌شود. تورات نیاز به خودسازی دارد. خودسازی مناجات است. زمان مناجات شب است. یک آیه ساده قدم به قدمش نکته است.
6- آداب قرائت قرآن
وقتی می‌خواهیم قرآن بخوانیم باید آدابی را به جا بیاوریم. اول این که کسی حرف نزند. قرآن می‌گوید: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(اعراف/204) وقتی قرآن خوانده می‌شود، ساکت باشید. مصداق روشنش پیش نماز است. پیشنماز وقتی که حمد و سوره می‌خواند، ما باید ساکت باشیم. یکی از برکات نماز این است که قرآن زنده می‌شود. چون ما روزی هفده رکعت نماز می‌خوانیم. هفت رکعت از آن سبحان الله و الحمدالله است. ده رکعت هم حمد و سوره است. ده بار سوره‌ی حمد را می‌خوانیم. سوره‌ی حمد هفت آیه دارد، یعنی هفتاد آیه و قل هو الله هم پنج آیه دارد که جمعا پنجاه می‌شود. یعنی هرکس که نماز می‌خواند مجبور است روزی صد و بیست آیه قرآن را بخواند. پیغمبر فرمود: در خانه‌ای که صدای قرآن از آن بلند نشود، آن خانه برابر با قبرشان است. نمی‌خواهیم بگوییم یک ساعت قرآن بخوان. نماز که خواندی قرآن را باز کن و سه آیه بخوان.
من در یکی از کشورها رفتم تا خواستم راجع به بیان امام که دین از سیاست جدا نیست، سخنرانی کنم. گفتم: حدود پنجاه تا شصت آیه در قرآن راجع به سیاست است. کسی که می‌گوید: دین از سیاست جدا است، یعنی باید این آیات را از قرآن حذف کنیم، مگر چنین چیزی می‌شود؟ در قرآن همه چیز هست. داریم که دختر یا پسر کوچک وقتی می‌خواهد وارد اتاق پدر و مادر بشوند، اول در را بزنند. حتی این نکته هم در قرآن آمده است. از در زدن بچه کوچک هست تا «فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ»(توبه/12) رهبران کفر را بکشید. همه چیز در قرآن هست. یک کسی به من گفت: شما که می‌گویید: همه چیز در قرآن هست، حالا کجای قرآن نوشته است که وقتی به چراغ قرمز رسیدی، بایست. به چراغ سبز رسیدی برو. در قرآن نیست ولی در نهج البلاغه هست. «وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ»(نهج‌البلاغه/ نامه 47)، اگر جامعه بخواهد منظم شود، باید همه چیز را تقسیم بندی کرد. اسم چراغ در قرآن و نهج البلاغه نیست ولی نظم در قرآن و نهج البلاغه هست.
7- اهمیت دادن به قرآن و تفسیر
مسأله توجه به قرآن مسأله مهمی است. حضرت فرمود: بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد. قرآن معدن ایمان است. دریای علوم است. خزینه‌ای از نکته هاست. این‌ها سخنان امیرالمومنین است. قرآن منزلگاهی است که مسافرانش آن را گم نمی‌کنند. همین طور که روی چاپ و صوت قرآن دقت می‌شود، باید روی ترجمه و تفسیر آن هم دقت شود. ‌ای کاش ما در هر شهری یک مفسر داشتیم. امام جمعه با قاضی با دادستان با رئیس حوزه علمیه تفسیر بگوید. قرآن می‌گوید: «هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ»(آل عمران/138) ما باید تفسیری بنویسیم که بچه دوازده ساله هم بتواند آن را بخواند و لذت ببرد.
بچه ده ساله خوب می‌فهمد. ما باید یک تفسیر ساده بنویسیم. قصه‌های قرآن را با زبانی بنویسیم که بچه بفهمد. چرا بیشترین کتاب، کتاب رمان است؟ قرآن ما دویست و شصت و هشت قصه دارد.
اخیراً ما فهمیدیم که یک منبع بزرگی هست که استخراج نشده است. منبعی به نام رؤسای هیئت‌ها داریم که گفتم تهران حدود شش هزار و هشتصد هیأت دارد. ما فهمیدیم این رئیس هیأت‌ها هنوز آن کاری که باید بکنند، نکردند. فقط عاشورا جلوه می‌دهند و این رئیس هیأت سالی یک بار خودش را نشان می‌دهد و حال این که می‌تواند در سال هر روز خودش را نشان بدهد. این هیأت‌ها، ماه رمضان امسال بسیج بشوند و از بچه‌های مذهبی و هیأتی دعوت کنند و اسم نویسی کنند. یک معلم قرآن بگیرند و قرآن درس بدهند.
8- در قیامت پیامبر از امت خود بخاطر بی‌توجهی به قرآن شکایت می‌کند
یک کسی بود که سر قبر پیغمبر قرآن دست گرفته بود. دید مدینه خیلی شلوغ است و حاجی‌ها زیاد هستند. گفت: یا رسول الله! حالت خوب است. از این حاجی‌ها راضی هستی؟ اگر راضی هستی یا نیستی من قرآن را باز می‌کنم یک آیه بیاید. این آیه آمد: «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»(فرقان/30) پیغمبر روز قیامت شکایت می‌کند و می‌گوید: «یا رَبِّ»‌ای خدا «إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» من از این قوم راضی نیستم. قوم من قرآن را رها کردند.
می‌گفت: یک مرتبه سر قبر پیغمبر لرزیدم و برایم باعث تعجب بود. بیایید بسیج شویم و به سمت قرآن برویم. شوفر داریم که می‌تواند قرآن را بخواند. شوفر هم داریم که نمی‌تواند قرآن را بخواند. هر کس بلد است معلم بشود و هرکس بلد نیست شاگرد بشود.
اگر سخنرانی‌ها در مسجد به قرآن تبدیل شود، تبدیل به یک موجی می‌شود، آن وقت می‌بینید که چه قدر خیر خواهید دید. خدایا پیغمبر تو خواست که ما با قرآن و اهل بیت یک طور برخورد کنیم. خدایا به ما توفیق بده که یک لحظه بین ما و اهل بیت و قرآن جدایی نیفتد.
آن دست‌هایی که باعث شد رابطه‌ی ما و قرآن کمرنگ بشود، اگر مرده‌اند بر عذابشان بیفزا و اگر زنده هستند دستهایشان را قطع کن. چشم ما را لایق دیدن قرآن و زبان ما را لایق خواندن و عقل ما را لایق فهمیدن قرآن و قلب ما را لایق درک معارف قرآن قرار بده.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2122

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.