زینت، خود آرایی

موضوع بحث: زینت، خود آرایی
تاریخ پخش: 27/12/66

بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

در آستانه ی عید نوروز هستیم و بیننده ها شاهد این بحث هستند. ما هم فکر کردیم چه بحثی داشته باشیم، گفتیم: بحث تجملات و خودآرایی، لباس و مصرف، میتواند هم بحث اقتصادی و هم بحث روانی باشد. این بحث ابعاد مختلفی دارد. در خدمت برادرانی هستیم که از تهران آمده اند و در این بمباران ها تشریف آورده اند و درمرکز تهیه و توزیع چوب و کاغذ هستیم.
1- قناعت و پرهیز از تجمل گرایی
یکی از چیزهایی هم که الآن در مملکت ما زیاد مصرف میشود، مسئله ی کاغذ است. امیرالمؤمنین میفرماید: «أَدِقُّوا أَقْلَامَکُمْ وَ قَارِبُوا بَیْنَ سُطُورِکُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّی فُضُولَکُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِی وَ إِیَّاکُمْ وَ الْإِکْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِینَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ»(خصال صدوق، ج‏1، ص‏310) نوک قلمتان را تیز کنید و سطرهایی که مینویسید نزدیک به هم بنویسید. نوک قلم تیز باشد. سطرها را تنگ هم بنویسید «فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِینَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ» برای این که بیت المال مسلمانان تحمل این همه ضرر و به هدر دادن کاغذ را ندارد.
اسلام یک طوری است که کلیاتش شامل حال همه میشود، کشاورز، خیاط، کارگر، روحانی، تاجر، کاسب، محصل و شامل همه میشود. ولی بحث تجملات در آستانه عید، بحث خوبی است. یک وقتی گفتند: پول به اندازه ای میتواند کمک کند که کل بی سوادی از تمام کشورهای روی زمین ریشه کن شود. الآن دو سوم مردم روی کره ی زمین غذایی که باید بخورند، نمیخورند. حالا یا هیچی نمیخورند و یا خیلی کم میخورند یا اگر میخورند از حد معمول کمتر است و این به خاطر این است که یک سوم تجمل پرست هستند. دو سوم گرسنه یا ضعیف هستند. دوازده میلیون قوطی غذا در فرانسه برای سگ خریده است و حال آن که انسانهایی از گرسنگی میمیرند. دنیا مریض است. دنیا در تجملات مبتلا است. متأسفانه ما هم گاهی آه میکشیم، میگوییم: خوشا به حال ایشان. یک وقت نگویید: آقای قرائتی شما خبر داری که چقدر گرانی است؟ بخور و نمیر هم نمیرسیم، حالا چه برسد به تجملات. بله من به این توجه دارم. ممکن است بعضی بگویند: بحثی که آقای قرائتی میکند اصلاً ربطی به ما ندارد. ما زندگی ساده مان را هم نمیتوانیم اداره کنیم، چه برسد به تجملات. ولی این بحث را آدمهای قانع، آدمهایی که زندگیشان مثل کارمندهای دولت با حقوق کم و درآمد ثابت است هم گوش بدهند. آه نکشیم و نگوییم خوشا به حال آنهایی که دارند. بگوییم: خوشا به حال خودمان. آن کسی که تجمل پرستی دارد، یک خورده خودش را کنترل کند. آن کسی هم که ندارد اصلا آه نکشد. چون گاهی وقتها آدم میگوید که: «یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ»(قصص/79) ای کاش ما هم مثل قارون بودیم. واقعاً کیف میکند. «إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ» قارون کیف میکند. چرا؟ به خاطر این که قارون در حال تجمل وارد خیابان شد «فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فی‏ زینَتِهِ»(قصص/79) آیه ی آخر سورهی قصص است. «فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فی‏ زینَتِهِ» یک روز قارون با زینت و تجملاتی که داشت وارد شد. «قالَ الَّذینَ یُریدُونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا»(قصص/79) آنهایی هم که زندگیشان روی شمعک بود، کنار خیابان آهی کشیدند و گفتند: «یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ» خوشا به حال او باشد. ما یک مقدار برای آنهایی که خودشان قارونی زندگی میکنند حرف میزنیم که لااقل ما آهی نکشیم و بگوییم: خوشا به حال خودمان. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: خیلی آه نکش، تو که زندگیت ساده است، خوشا به حال تو. برای این که در دنیا «فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا عِقَاب‏» (بحارالانوار،ج42،ص275) خوش به حال خودمان باشد.
2- گاهی دارایی ها عذاب است
می خواهید یک قصه بگویم. یک روز حضرت رسول(ص) داشتند با گروهی عبور میکردند. نیاز به غذا پیدا کردند. به یک کسی گفتند: غذا دارید به ما بدهید بخوریم؟ گفت: نه، داشت و نداد. گفت: خدا خیلی به تو بدهد. به یک جای دیگر رفت، گفت: شما چیزی دارید به ما بدهید بخوریم؟ گفت: بله، یک مقدار غذا داد. گفت: خدا به اندازهای به تو بدهد که برایت کافی باشد. مردم گفتند: یا رسول الله! آن کسی که به تو نداد، به او گفتی: خدا خیلی به تو بدهد. آن کسی که به شما داد، گفتی: خدا به اندازهی نیاز به تو بدهد. گفت: شما این را نمیفهمید. من او را نفرین کردم. گفتم: خدا خیلی به تو بدهد. بد نیست یک آیه قرآن بخوانم. قرآن میگوید: بعضیها را که میخواهیم بسوزانیم، به آنها پول میدهیم. «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها»(توبه/55) آیهی قرآن است. یعنی خدا اراده کرده است که یک عده ای را با همان اسکناسها عذاب کند، این طور نیست که عذاب همیشه با موشک باشد. گاهی اسکناس میدهد و عذابت میکند، چون اگر نداشتی خوابت میبرد ولی اسکناس داری خوابت نمیبرد. اگر نداشتی کسی به تو فحش نمیداد. حالا که پول داری به تو فحش هم میدهند. نداشتی توقع هم نداشتند، حالا که داری، توقع هم دارند. یعنی خواب از سرت میپرد. فحش هم میشنوی، توقع هم بالاست و مردم همه خیلی هستند، خیلی هم توقع دارند و همه ی مردم هم از آدم راضی نمیشوند. پس گاهی پول عذاب است. شما که زندگیات کم رنگ است، لااقل آه نکش. حلالش حساب دارد و حرامش عقاب دارد.
یک قصه ی دیگر بگویم: یک روز پیغمبر اسلام یک درهم به سلمان داد و یک درهم هم به ابی ذر داد. گفت: بروید خرج کنید، فردا بیایید. حضرت یک اجاق درست کرد، یک پایه ی کوچک بالا برد، یک تخته سنگی را هم روی این پایه ی کوچک گذاشت و این تخته سنگ را با هیزم داغ کرد. خوب که داغ کرد به سلمان گفت: برو بالا. سلمان گفت: سنگ داغ است. گفت: بله میدانم داغ است. برو بالا. کفشت را هم در بیاور. رفت و گفت: چه کنم؟ گفت: برو بگو ببینم آن یک درهم را چه کار کردی؟ پای سلمان میسوخت و دائم به بالا میپرید و حساب پس میداد. بعد سراغ ابوذر آمد، یکی گفت: در راه خدا خرج کردم. یک ریال یک ریال حساب پس داد و پیغمبر با این نمایش به سلمان و ابوذر گفت: روز قیامت همین طور باید حساب پس بدهید. اینطور نیست که آدم بگوید: من دارم. گاهی آدم دارد ولی خرج کردنش باید کنترل داشته باشد. ما نمیخواهیم بگوییم درآمد چه طور است. ممکن است یک کسی در آمدش زیاد باشد ولی خطاط است. ممکن است یک سطرش را صدهزار تومان بخرند. بنده صد سطر هم بنویسم، کسی سی شاهی نمیخرد. قالی باف است، قالی میبافد یک تخته قالیش صد هزار تومان مزد دارد. و یک کسی یک گره هم بلد نیست بزند. آخر چه کار میشود کرد. یک کسی خوب اصلاح میکند، یک کسی خوب آش میپزد. اگر یک کسی یک هنری دارد، تخصصی دارد، جراح است، خلبان است، استاد دانشگاه است و بالاخره در سطح بالاست، البته درآمدش با یک خشت مال فرق میکند. در عین حال شغلها کم و زیاد دارد. یک کسی میرود کنار دریا تور میاندازد، سی ماهی میگیرد، یکی هم تور میاندازد، یک ماهی میگیرد. گاهی بدون استثمار هم پول پیدا میشود. البته اکثر پول دارها با استثمار و حق کشی پول بدست آوردهاند. اما چندتایی هم پیدا میشود که از راه حلال است. تازه اگر از راه حلال بود، نمیتوانیم تجمل پرست باشیم.
3- اسلام و زیبایی و آراستگی
اصولاً اسلام با زیبایی خوب است یا بد است؟ خوب است. زیبایی خوب است. «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمَالَ»(بحارالأنوار، ج‏62، ص‏125) حدیث داریم، خدا خودش جمیل است، جمال راهم دوست دارد. بارها گفته شده است: «زینت» و بسیار از زینت تعریف کرده است. مثلاً گفته است: «إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا»(صافات/6) من آسمانها را زینت دادم. همین ستاره ها زینت آسمان است. اگر ستارهها نباشد، شب که نگاه میکنید، یک تخته سیاهی میبینید، ستاره ها زینت است. یک جای دیگر میگوید: «زینَهً لَها»(کهف/7) من سبزی درست کردم، که سبزی زمین را زینت میدهد. تا زمین و آسمان دست خداست، خدا آسمانش را زینت داده است، زمینش را هم زینت داده است. آسمان با ستاره و زمین را باسبزی زینت داده است. خدا میگوید: من زمین و آسمان را زینت کردم. این طور نیست که حالا کسی زینت داشته باشد و باید حتماً به او سوسول گفت و اگر یک کسی خیلی به هم ریخته است حتما مؤمن است.
زینت یک اصل است و اسلام به آن توجه دارد. زینت، یکی از غرایزی است که انسان دارد، حس زیبا دوستی است. آدم هنرهای زیبا را دوست دارد. امیرالمؤمنین در میان حیوانها، طاووس را مطرح میکند. قرآن در میان پرنده ها هدهد را مطرح میکند. هدهد قشنگ است. طاووس هم قشنگ است. زیبایی در اسلام ارزش دارد. البته ارزش کامل نیست. بخشی از ارزش است. حالا زینت مادی داریم و زینت معنوی داریم. میگوییم: ان شاءالله یکی از غرایز انسان این است که انسان زیبایی را دوست دارد. منتها من چیزی را که دو سه شب پیش به آن برخورد کردم و تا پریشب هم آن را نمیدانستم این بود ما معمولاً میگفتیم: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»(اعراف/31) ما آیه را این طور میخواندیم، پریشب که قرآن نگاه میکردم، دیدم که بعد از بیست و نه سال آخوندی، یک چیزی از دستم در رفت و آن این بود که جلوی «کُلُوا» یک «خذوا» هم هست. میگوید: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»(اعراف/31) به مسجد که میروید لباس قشنگ بپوشید. عطر بزنید، انگشتر دست کنید، با زینت به مسجد بروید. آرایش کرده به مسجد بروید «خُذُوا»، «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» این فقط برای خوردن و آشامیدن نیست، برای زینت هم هست. من تا پریشب، خیال میکردم اسراف نکردن، فقط برای خوردن و آشامیدن است. وقتی به مسجد میروید و یا مسلمانان در سالن اجتماع جمع میشوید، شیک بروید. و بعد میگوید: «وَ لا تُسْرِفُوا» خیلی هم زیاده روی نکنید. حدیث داریم کف کفشتان را ببینید، ته کفش شما کثیف نباشد، بوی عرق نداشته باشید. غسل جمعه مستحب است. به طوری که حضرت امیر در آن حدیثی که از قدیم یادم هست، اگر اشتباه نکرده باشم، فرمود: اگر دنیا را به من بدهند، روز جمعه بشود بگویند: دنیا را میخواهی یا غسل جمعه؟ میگویم: دنیا برای تو، بگذار من غسل جمعه بکنم. قبل از نماز جمعه، غسل جمعه بشود.
حدیث داریم روز جمعه حتماً لباس خوب بپوشید. نه لباس خوب، لباس قیمتی و وصله دار طوری نیست ولی باید تمیز باشد. معطر هم باشد. اگر بحثی از عطر وگلاب زدند، نه آن عطری که از خارج میآید، میتوانید خودتان را با گلاب معطر کنید.
یک روز پیغمبر میخواست عطر بزند، دید عطر ندارد، به یکی از خانم هایش گفت: که روسریات را به من بده، روسری را بو کرد دید که روسری خانمش بوی عطر میدهد. یک خرده آب برداشت و به روسری زد، روسری را تر کرد. وقتی روسری تر شد، روسری خانمش را به سر و صورتش مالید که از عطر او به صورتش پخش شود. پیغمبر ما پولی را که خرج گلاب و عطر میکرد، بیش از پولی بود که برای خوراکش میداد. خوراکش خیلی ساده بود ولی به عطر عنایت داشت. در آن زمان هوای مکه بسیار داغ بود و تعرق نیز بسیار شدید بود. در آن فضا عنایت به این مسائل خیلی مهم است. و در آن زمان که «تَشْرَبُونَ الْکَدِر»(نهج ‏البلاغه، خطبه 26) امیرالمؤمنین در نهج البلاغه میفرماید: یادتان رفت، شما آب خراب میخوردید، حالا همین زینتها وسیله خداشناسی است.
4- زینتهای خوب و آثار آن
کسی هست که بسیار دقیق به قصد توحید به بال پروانه نگاه می کند. یک زمان ما به یکی از باغهای خارج رفتیم. دیدم که توانستم سی صد، چهارصد نوع پروانه بشمارم، دیگر خسته شدم. آدم یک پروانه بگیرد و به بالش نگاه کند. قرآن میگوید: «أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ»(ق/6) یک خرده به این زیباییها نگاه کن وخدا را بشناس، پس زینت میتواند وسیلهی توحید باشد. این طور نیست که همیشه زینت وسیلهی غفلت است. آدم خیال میکند تا گفت: آرایش و شیکی و خوشگلی، یاد دنیا میافتد. اگر آدم کار دستش باشد از همان زینتها، برای توحید هم استفاده میکند. یک بچهی قنداقی را که آدم دید، میگوید: الله اکبر، چقدر این بچه زیباست. چه مژههایی دارد. فهمیدن زیبایی بچه باعث خداشناسی هم میشود. حالا ممکن است کسی از زیبایی استفاده هوس و شهوت هم بکند. مهم این است که چه کسی باشد. حضرت امیر با شخصی دربارهی حمام بحث کردند. یکی گفت: حمام جای بدی است. حضرت فرمود: حمام جای خوبی است. گفت: جای بدی است. انسان بدن همدیگر را میبیند. گفت: جای خوبی است. انسان یاد غسالخانه میافتد. مهم این است که آدم با چه عینکی ببیند. یک کسی یک سالن میبیند، میگوید: این جا برای گل زدن خوب است. یکی میگوید: این جا برای انبار خوب است. یکی میگوید: این جا برای تئاتر خوب است. یکی میگوید: این جا برای نماز جماعت خوب است. بالاخره هرکسی با یک عینک میبیند.
زینت میتواند وسیله خداشناسی باشد. قرآن میگوید: به آسمان زیبا نگاه نمیکنید، برای اینکه خدا را بشناسید؟ پس زینت در اسلام منفور نیست. اما تجمل پرستی و مقدار مثبت و منفی اش را میگویم.
زینت مثبت: کجا زینت خوب است؟ کجا زینت بد است؟ ما فعلاً قسمت مثبت را میگوییم. به مسجد میروید باید مسجد بوی عطر و بوی گلاب بدهد. دیشب حدیثی را دیدم که وقتی پیغمبر عبور میکرد، در تاریکی هیچ کس او را نمیدید اما از بس که بوی خوب میداد، میگفتند: این محمد بود. شکل مطهر پیغمبر را نمیدیدند، اما از بوی عطرش میفهمیدند که او محمد است. امام حسن مجتبی(ع) وقتی به مسجد میرفت، لباس خوب میپوشید. میگفتند: خیلی شیک پوش هستی. میگفت: میخواهم در برابر خدا حرف بزنم، بهترین لباسم را میپوشم. به امام سجاد گفتند: وقتی به مسجد میروی، خیلی آرایش میکنی، مگر خانهی عروس میروی؟ گفت: بله به خانهی عروس میروم. میروم با خدا حرف بزنم که خالق حورالعین است که یکی از حورالعین ها به همهی عروسهای این دنیا میارزد. «یا بَنی‏ آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»(اعراف/31) وقتی به مسجد میروید، لباس خوب بپوشید. نماز جمعه لباس خوب بپوشید. بعد روایت شده است وقار داشته باشید. با ایمان و وقار باشید. بعد روایت داریم که «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» یعنی پیش نماز خوبی داشته باشید. چون آقای خوب هم زینت مسجد است. زینت شوهر برای زن مثبت است. پس زینتهای مثبت: 1- هنگام مسجد رفتن باشد. این آیهی قرآن است که میفرماید: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» 2- زینت شوهر برای زن، زینت مثبت است و زینت زن برای شوهر زینت مثبت است.
حدیث داریم پیغمبر فرمود: «إِنَّ التَّهْیِئَهَ مِمَّا یَزِیدُ فِی عِفَّهِ النِّسَاءِ»(کافى، ج‏5، ص‏567) هرچه مرد خودش را آرایش کند، زن او پاکدامنتر میشود. منتها آرایش مرد با بو است. آرایش زن به رنگ است. نه این که حالا مرد هم خودش را رنگ و وارنگ کند. حدیث داریم اگر مرد خودش را تجمل بکند، زن او عفیف است. هرچه مرد خوش بوتر باشد، زنش پاک دامنتر میشود. اما اگر مرد یک شب میآید دستش بوی پی بدهد، یک شب بوی پیاز بدهد، یک شب بوی سیگار بدهد، آن وقت اگر این زن یک مردی را در خیابان دید و یا در تاکسی نشست، دید که شوفر تاکسی و یا مسافر تاکسی بو عطر میدهد، عفت این خانم لغزش پیدا میکند. هرچه به خودتان برسید در زن داری موفقتر هستید. یعنی زن شما عفیفتر است، پاک دامن تراست. مردهایی که به خودشان نمیرسند، ممکن است عفت زنشان متزلزل شود. زن برای شوهر درست شده است. حتی داریم که اگر کسی شوهرش کور است، اصلاً چشم ندارد که ببیند، باز هم خودش را برای شوهرش معطر کند.
بعضی ها افرادی را میبینند، که بی سواد و بی اطلاعند، شروع میکنند از شرق و غرب میگویند. آقا چنین است و چنان است. او هم جواب ندارد که بگوید. من یک وقت یک مثالی زدم، گفتم: یک زنی را به یک شوهر کوری داده بودند، این زن مینشست و میگفت: حیف تو شوهر که چشم نداری، زیبایی های من همه حرام میشود، اگر بدانی من چه سر و صورتی دارم و دائم این را میگفت. این شوهر هم با چشمهای بسته و نابینا پای سخنرانی خانم نشسته بود. یک شب، دو شب، یک هفته، تا خلاصه خسته شد، یک شب شوهر گفت: خانم من الآن چند ماه است با تو ازدواج کردم، هر شب از زیبایی خودت میگویی و من هم که چشم ندارم ببینم تو راست میگویی یا دروغ؟ ولی من یک چیزی را میفهمم، تو اگر خوشگل بودی، بیناها تو را برده بودند. همین که تو را برای من گذاشتهاند، معلوم میشود که خوشگل نیستی. این مثال را برای چه زدم؟ برای کسانی که گاهی افرادی را پیدا میکنند که از خودشان بی سوادتر هستند و ادعای روشن فکری میکنند. مثلاً تعطیلات عید است، از سه روز قبل بلند شده و به فلان شهر رفته است، یک مشت هم خویش و قومها جمع میشوند، حالا این آقا از تهران آمده و چه میگوید؟ بله وضع مملکت چنین است و چنان است. الآن در تهران کسی به حرفش گوش نمیدهد، حالا یک لباس شیک پوشیده است، شاید لباس شیک هم قرضی است، بالاخره یک پزی میدهد. شما بگو برادرجان، این حرفهایی که زدی، من نمیدانم که راست میگویی یا دروغ میگویی؟ اما اگر تو خوب بودی، چشم دارها تو را برده بودند. بگو من روزنامه نمیخوانم و اطلاعات سیاسی ام در همان حدی است که تو دسترسی داری. ما این جا یک کاسبی هستیم، کارگری هستیم، کشاورزی هستیم، حالا تو آمدهای در طول یک سال هرچه افکار روشنفکرانه است را جمع کردهای، این عید میخواهی به خورد ما بدهی؟ من که نمیدانم تو راست میگویی، ولی اگر کلهات کار میکرد، نمیآمدی اینها را به من بگویی، میرفتی به مسئولین دیگر میگفتی. به همین دلیل که آمدی به من میگویی، حرف هایت درست نیست. شاگرد در اتاق رئیس دبیرستان آمد، میخواست بگوید: با چه مجوزی من را رفوزه کردی؟ گفت: به چه مَجوزی. (عوض مُجوز گفت: مَجوزی) گفت: به چه مَجوزی من را رفوزه کردی؟ گفت: به همان مَجوز که تو مُجوز را مَجوز میگویی. همین طوری است.
5- آراستگی با توجه به موقعیتها
مردم خودشان برای همدیگر آرایش کنند. «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»(اعراف/31) «وَ لا تُسْرِفُوا» مال «کُلُوا وَ اشْرَبُوا» نیست. جلوی «کُلُوا»، «خُذُوا» هم هست. «خُذُوا زینَتَکُمْ» ولی اگر گاهی زینت به فساد کشیده شود، مشکل است. کسی در خانه برادر بزرگ دارد، خواهر بزرگ دارد، برادر بزرگ که خواهر بزرگ دارد، خوب نیست مثلاً فلان عطر و فلان وضع باشد. فلان لباس باشد. گر چه محرم هستند، خواهر و برادر هستند، اما تو که خواهر بزرگ داری خوب نیست با این لباس در خانه باشی. خوب نیست از این عطر و این گلاب را استفاده کنی. خوب نیست به خودت این طور برسی. شما که دبیر هستی، سر کلاس میروی، خواهرها نشستهاند، شما که استاد دانشگاه هستی، خوب نیست چون باید حساب سن و سابقه و وضع داخل را هم کرد. به حضرت علی گفتند: یا حضرت علی چرا به زنها سلام نمیکنی؟ پیغمبر به خانمها سلام میکرد، تو چرا سلام نمیکنی؟ گفت: سن پیغمبر سی سال از من بیشتر است. آدمی که سنش بیشتر است طوری نیست به زنها سلام کند، اما من در جوانی به زنهای جوان سلام کنم، صلاح من نیست. سلام کردن مستحب است اما دختر جوان به پسرجوان، این مستحب را انجام ندهد. حالا لازم نیست که همه ی مستحب ها را انجام بدهیم که این مستحب را شما انجام نده، دختر به پسر سلام نکند، پسر به دختر سلام نکند. یک روز در خیابان برو، به مسلمانها هرچه میخواهی آن جا سلام کن، این جا سلام نکن. شما این مستحب را انجام ندهید.
می گفت که یکنفر هر چه سید خوشگل بود میبوسید، میگفت: من به خاطر جدشان آنها را میبوسم. یک سید کچلی را آوردند، گفتند: جد ایشان هم پیغمبر است، گفت: نه، من این مستحب را انجام نمیدهم. حالا شما بعضی از مستحبها را انجام ندهید. گفتیم: آرایش مستحب است، اما دبیرسر کلاس، استاد دانشگاه در دانشگاه، پسر بزرگ، خواهر بزرگ، یک کسی که خواهر زنی دارد، خواهر زنش عروس نشده است، اینها را باید دقت کرد. پیغمبر خیلی مواظب عطر بود، اما این دقتها هم باید باشد.
6- آراستگی در برخورد با مردم
امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَهً أَحَبَّ أَنْ یَرَى عَلَیْهِ أَثَرَهَا»(أمالى طوسى، ص‏275) یک چیزی که خدا به تو داده است نشان بده. بعضی ها هرچه دارند، لبشان را پاک میکنند، غلط است، خدا دوست دارد یک نعمتی که به شماداد، شما آن نعمت را نشان بدهی. اگر داری، گدایی صرف نکن. «کَانَ جُلُوسُ الرِّضَا(ع) فِی الصَّیْفِ عَلَى حَصِیرٍ وَ فِی الشِّتَاءِ عَلَى مِسْحٍ وَ لُبْسُهُ الْغَلِیظَ مِنَ الثِّیَابِ حَتَّى إِذَا بَرَزَ لِلنَّاسِ تَزَیَّنَ لَهُمْ»(عیون ‏أخبار الرضا، ج‏2، ص‏178) امام رضا(ع) در تابستان روی حصیر مینشست در زمستان روی یک عبای پشمی و پلاسی مینشست، اما وقتی امام رضا میخواست در مردم بیاید خیلی زینت میکرد. رهبر انقلاب در این اتاقی که مینشیند، یک کلاه ساده و یک شمدی هم روی زانوش میاندازد. اتاق امام را در تلویزیون که دیدی اما وقتی به حسینیه ی جماران میآید، دیگر با لباس ساده نمیآید و همیشه اتاق امام بوی عطرمی دهد. میروی دست امام را ببوسی، آدم لذت میبرد.
سفیان سوری، یک صوفی بود. روی این حساب که من زاهد هستم پز میداد. به امام صادق(ع) گفت: این لباسها چیست که پوشیده ای؟ علی بن ابیطالب(ع) لباسش ساده بود. تو لباسهای به این خوبی پوشیدهای؟ امام صادق فرمود: بیا ببین این لباس زیری خشن است و ارزان است، که به بدن من بند شده است. آن را برای خدا پوشیدهام. این لباس خوب هم پوشیدم برای این که وقتی در بین مردم میآیم، مردم به من نگاه حقارت آمیز نکنند. آن لباس را برای خدا پوشیدم، این لباسها را برای مردم پوشیدم. چند دفعه چند برخورد داشتند، صوفیه ای زاهد نما، به امامان ما گفتند: چرا شما این لباس را پوشیده اید؟ میفرمود: لباس خودم ساده است، این لباس را برای آبروداری پوشیده ام.
یک روز سه زن خدمت پیغمبر آمدند و از شوهرانشان شکایت کردند. یکی گفت: یا رسول الله، شوهرم گوشت نمیخورد. یکی گفت: یا رسول الله! هیچ وقت از شوهرم بوی خوب نمی آید. گلاب نمیزند. عطر نمیزند. یکی گفت: یارسول الله! شوهرم شوهر نیست. حضرت رسول گفت: باشد، صبر کن تا من ظهر به مسجد بیایم، فوری پیغمبر از جا بلندشد. مسلمانان این طور شده اند؟ پیغمبر فوری از جا بلند شد به طوری که قبایش به زمین ها کشیده میشد، یعنی هیجانی، نگفت: خیلی خوب باشد. در دست اقدام است. تا سه زن آمدند و این حرفها را گفتند که شوهرانشان این طور هستند، فوری ازجا بلند شد، آنچنان که قبایش به زمین میکشید. یعنی هیجانی بلند شد. به مسجد و به منبر رفت و روی منبرگفت: شنیده ام بعضی از مردم گوشت نمیخورند و. . .
البته آن زمان گوشت ارزان بود و نمیخوردند و مثلاً میخواست بگوید: من مقدس هستم. البته هیچ تقدسی نیست. در زمان ما گوشت گران است و آدم نمیخورد. الآن در همه ی خانه ها مصرف گوشت پایین آمده است، یک عدهای هم هستند که گوشت به هر قیمتی که باشد میخورند. اما بعضی از مردم هم مصرفشان پایین آمده است. مثلا یک کیلو گوشت را سه دفعه میخورد یا یک کیلو را شش دفعه میخورد. دو نوع آب گوشت داریم. یک نوع آب گوشت است که آبش زیاد است، یک نوع آب گوشت هست که گوشتش زیاد است. ما دو نوع آب گوشت داریم. مهم نیست که حالا گوشت ارزان شد، آب گوشت میخوریم. گران شد، آب گوشت نمیخوریم، مهم نیست که گوشتش زیاد باشد یا آبش زیاد باشد. مهم این است که الآن در وضعی هستیم که دنیا ما را تحسین میکند. هشت سال از جنگ میگذرد. الآن قدرت رزمنده هایمان از روزهای اول جنگ بیشتر است. همه ی دنیا ما را بمباران میکنند و ما زیر بمباران گردن خم نمیکنیم. سال اول بمباران شد، خیلیها فرار کردند. سال دوم بمباران میشود، مردم سر کارشان هستند، یعنی رشد پیدا میکنیم. از بمب نمیترسند. جبهه ها شلوغتر است. نماز جمعه خلوت نیست. عشق به امام کم نشده است. قدرت سیاسیمان خوب شده است. دولتمان به دولتی بدهکار نیست. این اصل را داریم، حالا آب گوشت بخوریم، یا آب گوشت نخوریم، مهم نیست. اصل ما استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است. مهم نیست لباس پشم یا نخ است. پشم و نخ مهم نیست، تازه اگر کفش گران بشود همه ی ایرانی ها دمپایی پا می کنیم. اما دمپایی پا کن عزیز بهتر از دمپایی پاکن ذلیل است. ما این اصل راپذیرفته ایم.
7- پرهیز از افراط و تفریط
فاطمه ی زهرا(س) بسیار ساده بود اما عزیز بود. امام حسین(ع) روز عاشورا هیچ نداشت اما عزیز بود. ما از عزتمان باید حفاظت کنیم. خدا ان شاءالله عزتمان را زیادتر کند و الهام بخش همه باشیم.
امام رضا(ع) وقتی بین مردم میرفت، لباس خوب میپوشید. واقعاً من بعضی وقتها فکر میکنم این صوفی ها حرف حسابشان چیست؟ مگر نمیگویند ما عاشق علی هستیم؟ علی در جبهه بود، این صوفیه ها چرا به جبهه نمیروند؟ از این صوفیهای ریاکار به امام رضا(ع) و به امام صادق(ع) به چند تن از امامان ما شکایت کردند. ائمه میفرمودند: لباس زیری ساده است.
زنها برای شکایت آمدند، پیغمبر بالای منبر رفت و فرمود: چرا گوشت نمیخورند، گوشت حلال است. بخورید. من خودم بوی خوش استفاده میکنم. من خودم با زنها آمیزش دارم. خودم زن دارم، آمیزش دارم، یعنی چه که ترک ازدواج میکنید؟
ما عقد دو حزب اللهی را خواندیم، یک مدتی شد، هفت، هشت ماه، دیدیم اینها در یک خانه هستند و عروسی نکردند و کم کم بحث طلاق کشیده شد و تلفن کردیم که بیایید ببینیم و بگویید چه شده است؟ مرد گفت: 1- من به ایشان نامه نوشتم، باید شرایط من باشد. گفت: مگر بخش نامه صادر میکنی؟ مگر مدیر کل هستی؟ زن و شوهر که این حرفها را ندارند. مگر آدم همه ی حرف هایش را باید یک روز بزند؟ عدس پاک کن، سبزی پاک کن. درست را بخوان و. . . یک کلمه اش را امروز بگو و یک کلمه اش را هم فردا بگو. آیه های قرآن هم در بیست و سه سال نازل شد. تو شب اول میخواهی همه ی حرفهایت را بزنی؟ تهران به این بزرگی را یک خشت، یک خشت ساختند، این غلط است. انگار که یک مدیر کل به روابط عمومی یک وزارت خانه نامه مینویسد زن و شوهر که این حرفها را ندارد. بعد گفتم: تا حالا چه برای خانمت خریده ای؟ گفت: من چون تصمیم دارم زنم را حزب اللهی بار بیاورم، مرتب برایش کتاب میخرم. گفتم: این غلط است. آخر چه کسی گفته است کتاب بخر؟ آخر کدام امامان ما برای زنشان کتاب میخریدند؟ یک سیر تخمه کدو و یک شیشه گلاب برای خانمت بخری ویتامینش از یک دوره المیزان بیشتر است. اصلاً تو نمیتوانی زن داری کنی. با این که او یک خلاصه مقامی بالایی داشت دیدم که اسلام یک طوری شده که من آخوند باید بنشینم مسائل سکسی را برای این آقا بگویم. دین ما یک دین خوبی است. یک عده این طرف میافتند، یک عده آن طرف میافتند.
8- زینت و زیباییهای معنوی
حالا یک خرده از زیبایی های معنوی برایتان بگویم. تا حالا هرچه گفتیم، مادی بود. دربارهی عطر و مسواک و شانه و لباس سفید وغیره صحبت کردیم. حالا زینتهای معنوی را میگوییم. برای زیباییهای معنوی چند حدیث میخوانم.
1- «الْخُشُوعُ زِینَهُ الصَّلَاهِ»(کنزالفوائد، ج‏1، ص‏299) زینت نماز این است که انسان سر نماز خشوع داشته باشد.
2- زینت قیامت این است که انسان در دنیا تقوا داشته باشد و صدقه و انفاق بکند.
3- «لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ حِلْیَهٌ وَ حِلْیَهُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَنُ»(کافى، ج‏2، ص‏615) زینت قرآن صدای خوب است.
4- زینت حاکم این است که عادل باشد.
5- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «زَیِّنُوا مَجَالِسَکُمْ بِذِکْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)»(بشاره المصطفى، ص‏60) دور هم که مینشینید، عوض حرفهای متفرقه، یکی از فضایل و کمالات، ایثارها و یکی از برجستگی های علی بن ابیطالب را در جلسات خودتان بگویید. پخش بحثمان درست زمانی است که نزدیک عید است، اما ضبطش شب تولد امیرالمؤمنین است.
یک نکته بگویم، خیلی شیرین است. خدا شهید مفتح را رحمت کند، شهید مفتح یکی از علمای مصر را دعوت کرد. عالمی در مصر بود که حدود شصت، هفتاد سالش بود که نام او عبد الفتاح عبدالمقصود بود و دربارهی علی بن ابیطالب(ع) کتابهای زیادی نوشته است، ایشان را به تهران دعوت کرد، به تهران آمدند. جلسه ای گرفتند، مرحوم شهید مفتح از ایشان پذیرایی کردند، بعد هم او را به حوزه ی علمیه ی قم بردند و از ایشان پذیرایی کردند. در جلسه مهمانی این عالم مصری یک تکی زد که علمای شیعهی قم هم ماندند. هیچ کس نتوانست تک ایشان را پاتک بزند. حالا ببینید تک چه بود؟ گفت: حالا من عالم سنی هستم و شما که عالم شیعه هستید، شما تا حالا فکر کردهاید که چرا علی در مصر متولد نشد؟ در مستدرک خودم دیدم، نوشته «قد تواتر» تولد حضرت علی در کعبه متواتر است، یعنی جای حرف نیست، حاکم مستدرک از کتابهای درجه یک اهل سنت است. ایشان میگوید: مسئله یکی و دو تا و صد تا نیست. تواتر است که شیعه و سنی قبول دارند که حضرت علی(ع) در کعبه متولد شده است. و شیعه و سنی روی این مسأله مایه گذاشتهاند. این عالم سنی عبدالفتاح عبد المقصود در جلسه قم به علمای قم گفت: شما میدانید چرا علی در کعبه متولد شده است؟ گفتند: مگر شما شک داری؟ گفت: نه من هم میدانم اما فکر کرده اید رمزش چیست؟ گفتند: نه، نمیدانیم. گفت: چون مردم رو به کعبه نماز میخوانند. خدا علی را در کعبه گذاشت تا متولد شود، تا هر کس وقت نماز به کعبه توجه میکند، به رهبری علی هم توجه بکند. زینت مجلس این است که انسان بنشیند فضائل اهل بیت را بگوید. زینت سفره سبزی است، حتی حدیث داریم، امامان ما گاهی وقتها اگرسبزی سر سفره نبود حاضر نمیشدند، سر سفره بنشیدند. روی سبزی بخصوص کاهو اصرار داشتند، حدیث داریم که کاهو خون را صاف میکند. برای تک تک سبزی ها حدیث داریم. به امید روزی که حدیث های ما استخراج شود و دانشکده غذا شناسی روی آن تحقیقات بکند.
زینت عالم به این است که عمل کند. زینت علم به این است که تبلیغ کنیم. زینت حکومت، نیروهای مسلح است. «فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِیَّهِ وَ زَیْنُ الْوُلَاهِ»(نهج‏ البلاغه، نامه 53) یعنی زیبایی یک حکومت به این است که ارتش قوی باشد. حضرت سلیمان از ارتشش سان میدید. قرآن میگوید: هر روز صبح سلیمان میآمد و سان میدید. «وَ حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ»(نمل/17) دسته دسته با یک برنامه ویژهای چیده میشدند و حضرت سلیمان از جلوی اینها سان میرفت. زینت حکومت داشتن نیروی مسلح است. زینت زن عفت است. زینت بیان، روان حرف زدن است. اینها زینتهای معنوی هستند.
9- ممنوعیتها و محدودیتهای تجمل
و اما تذکرات: خودآرایی باید حفظ شود. ببینید انسان از تمام چیزهایی که دارد باید مواظبت کند. شما شهوت را حساب کن. مثلاً کپسول گاز را فرض کنید، این هم فلکه اش است. گاز دارد، اگر شما این را درست با شیلنگ هدایت کردی و در چراغ آمد، اگر درست کنترل شد، هم غذا پخته میشود و هم اتاق گرم میشود. خطری هم نیست. گاز هست، باید درست مصرف شود و کنترل شود اما اگر این شیلنگ را گرفتید و کندید، انفجار است. شهوت مثل کپسول است. اگر دست هدایت شد، فحشا و زنا و منکر از بین میرود. باقی غرایز هم همین طور است. غریزه ی زیبا دوستی هم همین طور است. انسان غریزهی زیبادوستی دارد. انسان ذاتاً زیبا دوست است، این در انسان هست، منتها اگر درست هدایت شد، لباس، شانه، عطر زن برای شوهر، شوهر برای زن و. . . همه مسیر پیدا میکند. ولی اگر تجاوز کرد مفاسدش به کجا میکشد؟ یا تجمل پرست میشود، یا مد پرست میشود و یا چشم و هم چشمی میکند. رقابت و یا اسراف میشود که امام میفرماید: اسراف گناه کبیره است. زیبادوستی خوب است، اما سعی کنیم تجمل پرست نباشیم. تجمل پرستی یعنی چه؟ یعنی آدم چیزی را بر پرستش واقعی ترجیح بدهد، میگویند: پول پرست است. یعنی پول را که دید همه چیز را فراموش میکند. معنای پرستش این است که او را که دیدی، باقی استعدادها را فراموش میکنی. بیست دقیقه شلوارش را اتو میکند ولی نمازش ده غلط دارد، هیچ توجه نمیکند. به شستن ماشینش خیلی عنایت دارد، اما بعضی جاها دیگر کوتاه میآید. تجمل پرستی، مد پرستی، چشم و هم چشمی، اسراف، نباید زیبا دوستی ما را به این که زیاد مصرف کنیم بکشاند. بسیاری از وسایل آرایشی غربی برای لب، برای چشم، برای نور چشم، برای پوست و. . . ضرر دارد. ضرر علمی دارد. این هم از من نیست. دانشمندان گفتهاند بسیاری از مواد آرایشی که از غرب می آید دارای سمومی است که برای پوست بدن ضرر دارد. آرایش باید طبیعی باشد. باید سعی کنیم زیبا دوستی به اسراف، به مدپرستی، روی چشم و هم چشمی نباشد.
گاهی وقتی انسان یک کسی را دوست دارد، و میگوید: نه! چون آنها این طور هستند پس ما هم این طور باشیم. نمیدانم حالا من یک چیزهایی میدانم ولی در تلویزیون نمیتوانم بگویم. زبانم بسته است. یعنی از تلویزیون دولت نمیشود اینها را گفت. آخر پای تلویزیون همه رقم آدمی هست. نور، چشم ما را اذیت میکند. باید یک مقدار ابرو سیاه باشد که این ابروی سیاه جلوی فشار نور را بگیرد. نازک کردن ابرو برای چشم ضرر دارد. مثل این که چشم ما چون از پی است، باید با آب نمک قاطی باشد. چون پی با آب نمک میماند. اگر با آب شیرین باشد، شما باید اشک چشمت را با آمپول بیرون بکشی، عوضش اگر با آب مقطر بگذاری خراب میشود.
گاهی وقتها، بعضی تزئینات ضرر دارد. بعضی کفشها برای پا ضرر دارد. بعضی از رنگهای لباس ضرر دارد. بعضی از فرمهای مد ضرر دارد. کاری به خدا و پیغمبر هم نداریم. فرض کنید اسلام راجع به این گونه تجمل چیزی نگفته است اما ضرر دارد. یعنی اگر انسان علم دوست است، ضرر علمی و طبی دارد. این طور نیست که اگر آن جا پشت چشمشان را چنین کردند، پشت گوششان را چنین کردند، این حتماً کمال است. بسیاری از روی حماقت این کارها را میکنند. ببینید چه طور هستید و خودتان را همان طور درست کنید. نگاه نکنید که او چه کرد. بسیاری از رنگ لباسها، مد لباسها، آرایشها ضرر علمی و طبی دارد.
باید از حلال باشد. امام صادق(ع) فرمود: «الْبَسْ وَ تَجَمَّلْ فَإِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ لْیَکُنْ مِنْ حَلَالٍ»(وسائل‏ الشیعه، ج‏5، ص‏6) لباس خوب بپوش اما حلال باشد. با زور، با گریه، التماس، نق زدن به شوهر، قرض، وام، نمیخواهد. ولیکن «من حلال» توجه به آرایش باطنی هم باشد. «یا بَنی‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْرٌ»(اعراف/26) وقتی خدا بحث لباس و زینت را میکند، میگوید: خداوند لباسی برای شما فرستاد که عیبهای شما را بپوشاند «وَ ریشاً» ریش به معنی لباس زیبا است. پرهای پرنده ها را ریش میگویند. لباس زیبا را ریش میگویند. «وَ ریشاً» بعد میگوید: «وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْرٌ» حالا گیرم که صورتت خیلی خوب، ماشینت خیلی خوب، خانه ات خیلی خوب باشد، شب عید تمام خانه را شستی، چه کردی؟ خوب، تلویزیونت را گردگیری کردی. اتاق هایت را گردگیری کردی. آیا گرد و غبار کدورت را هم گرفته ای؟ شیلنگ گرفتی همه ی خانه ات را شستی. آن وقت شیلنگ نگرفتی روحت را بشویی. از پارسال تا حالا با فلانی قهر هستی و آشتی نمیکنی. شب عید، چطور تار عنکبوت را از بین میبری، خوب این کدورت بین دو مسلمان هم که مثل تار عنکبوت است از بین ببر. باید به زینتهای باطن هم رسید. وقتی قرآن میگوید: لباس، بعد میگوید: «وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْرٌ» پس ببینید، باید مرز داشته باشد. به باطن هم برسیم.
یک پدر پیری دارم، بچه بودم به او گفتم خانهی ما بهتر است یا خانهی فلانی؟ با این که پدرم یک آدم ساده است گفت: هرکدام از خانهها که در آن عبادت بیشتر باشد، بهتر است. دیدم حرف حکیمانه ای است. مهم نیست پشت دیوار خانه آجر یا سنگ مرمر باشد. در خانه گناه میشود یا عبادت؟ مهم نیست هشتاد کیلو یا پنجاه کیلو هستی. چقدر به این محرومین و مستضعفین خدمت میکنی؟ مهم نیست بنز است یا پیکان است، چند بیچاره را در باران جلوی راه سوار کردی؟ مهم نیست درآمدت صد تومان است یا دویست تومان باشد، چند دروغ گفتی؟
10- پرهیز از ولخرجی و اسراف
مسئلهی دیگر اینکه، بعضی ها که یک کارهای زینتی میکنند، اسمش را زینت نمیگذارند، به آن تجلیل میگویند. قرآن میگوید: بعضیها ولخرجی میکنند، آن وقت میگویند: شان ما چنین است. میگویم: آقا ول خرجی کردید. میگوید: آخر آدم در جامعه آبرو دارد. بعضیها مثلاً مسجد میسازند. میگویم: آقا دو، سه میلیون پول محراب دادید؟ لازم نیست. این مسجد، نماز خوان ندارد که شما دو، سه میلیون خرج کاشی کاری محراب میکنی. شما صد هزار تومان پول بابت محراب خرج کن، بقیه را هم برای این دبیرستان کنار مسجد، یک آزمایشگاه بساز که بچه ها هم بیایند در مسجد نماز بخوانند. اگر خانه اش باشد میگوید: آبروداری کردم. اگر منار باشد میگوید: شعائر اسلامی است. ولخرجیهای مذهبی اینگونه است. مثلاً در هیئتش برای فلان چیز پول میدهد، اسمش را شعائر میگذارد. یک آیه برای اینها بخوانم. قرآن میگوید: «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(یونس/12) یعنی میگوید: این آقا اسراف میکند، منتها اسراف خودش را توجیه میکند. «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» یعنی ولخرجی میکند، منتهی اسم ولخرجیاش را در خانه آبروداری میگذارد. در مراسم مذهبی اسمش را شعائر میگذارد. در مراسم بین المللی اسمش را دیپلمات میگذارد. اگر خارج از ایران است اسمش دیپلمات است. داخل خانه بود، آبروداری است. در هیئت و مسجد بود، شعائر است. «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ» خود خدا کعبه را ساخت. ببینید چقدر کعبه ساده است.
آقایانی که دیر تلویزیون را روشن کردهاند، میگویند: امروز چه گفتی؟ شب تولد حضرت امیر المؤمنین(ع) این برنامه ضبط میشود. برای این که دو شب به عید نوروز پخش شود، بحث ما، بحث آرایش و زینت بود. حدیث داریم به خود نرسیدن بد است. هرکس زلف دارد یا باید شانه کند و روغن بزند و یا اگر حال شانه زدن و روغن زدن ندارد، از اول تیغ بزند. یاقشنگ بتراشید یا قشنگ زلفتان را شانه کنید. حدیث داریم هرکس مو دارد به موی خودش برسد. همین طور موهایش را رها کرده است، از شمال شرقی به جنوب غربی رفته است. به خودتان برسید. بحث ما آرایش بود. گفتیم که تجمل غریزه ی انسان است.
11- خلاصه بحث زینت در اسلام
همین طور که آدم بچهاش را دوست دارد، انسان زیبایی را هم دوست دارد. خداوند میگوید: آسمان را با ستارهها زیبا کردم، زمین را با سبزیها زیبا کردم. «زینَهً لَها»(کهف/7) ولیکن میگوید: این ستاره زینت آسمان است. سبزی زینت زمین است. اما زینت تو، ایمان و تقوا است. «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ»(حجرات/7) زینت تو ایمان است. زینت باطن انسان این است که نمازش را با حال بخواند. زینت نماز با حال خواندن و خشوع است. زینت قرآن صوت خوب است. زینت بیان، فصاحت و بلاغت و روان حرف زدن است. زینت سفره سبزی است. زینت زن عفت است. اینها زینتهای معنوی است. زینتهای مادی هم گفتیم. اگر کسی با عینک خداپرستی باشد، میتواند با همان ستاره و سبزی خدا را بشناسد. زیبا دوستی اگر در مرزش باشد، مثل شهوت، مثل کپسول هدایت شده است. اگر بیرون از مرزش باشد انفجار است. زیبادوستی اگر از مرز بیرون برود، تجمل پرستی، مد پرستی، چشم و هم چشمی و اسراف است. بعضیها ول خرجی میکنند اسمش را مراسم دیپلماتی، بین المللی، آبروداری خانواده، شعار مذهبی میگذارند. «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» اینها اسراف خودشان را توجیه میکنند، ساده زیستن کمال است. اسلام به بوی خوش عنایت دارد. به لباس رنگ و وارنگ عنایت ندارد و بعد هم گفتیم دو سوم دنیا در فقر میسوزد، به خاطر این که یک سوم از آن در تجملات هستند و مامی توانیم بسیاری از تجملات را کم کنیم. اگر هرکسی دو اتاق بسازد، سه اتاق بسازد، اتاق گیر همه میآید. اگر از خرج دکورهای خانه خودمان کم کنیم و پول آن را جمع کنیم، بی خانه های دنیا خانه دار میشوند. بچه محصلها در کاغذ و کتاب صرفه جویی کنند. بارها گفته ام، این کتابی که هفت تومان، هشت تومان برای آموزش و پرورش جمهوری اسلامی تمام میشود، اگر یک سال بچه ها کتابها را تمیز نگه دارند، سال بعد هم محصلهای دبستان و دبیرستان و راهنمایی، همین کتابها را بخوانند، یک سال میبینی میلیونها تومان صرفه جویی شد و معلمین بی خانه، خانه دار میشوند.
خدایا عید نوروز در پیش است و تولد امام حسین(ع)، امام زین العابدین(ع) و امام زمان(عج) در پیش است. خدایا، عیدی ما را سقوط صدامی ها، سقوط اسرائیلی ها، نجات مسلمانان فلسطین و لبنان و عراق و ایران قرار بده. خدایا، ماه رجب شعبان را به ما آمادگی بده تا در مهمانی و ضیافت تو در ماه رمضان موفق باشیم. کسانی که پارسال ماه رمضان به خاطر مریضی، مسافرت، روزهشان را خوردهاند، تا امسال ماه رمضان نیامده است باید قضا کنند. چون هنوز وقت دارید. خدایا به همه ی ما توفیق ادای وظیفه مرحمت بفرما. رهبر عزیز انقلاب را مؤید و منصور بدار. صدام را نابود، اسرای ما را آزاد، مریضهای ما را شفا، ایمان کامل، بدن سالم، عقل قوی به همهی ما مرحمت بفرما.
نماز جمعه یادتان نرود.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگه دار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1753

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.