رزق، انواع رزق خدا

موضوع: رزق، انواع رزق خدا
تاریخ پخش: 21/09/80

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- رزق و روزی در قرآن
بین 25 تا 30 دقیقه سر سفره قرآن بنشینیم. آیاتی تلاوت می‌شود و من می‌گویم این آیات چه پیامی دارد. چه دستوری به ما می‌دهد. بالاخره ما خلق خدا هستیم و خلق خدا حقش این است که کتاب خالق را بخواند یعنی مخلوق بادی کتاب خالق را بخواند. تا آیات قبل را خواندیم. آیه 30 سوره «اسراء» هستیم.
«إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً» (اسراء/30) کلمات این آیه را بلدید. «رب» و «رزق» و«عباد» و «خبیر» و «بصیر» را می‌دانید یعنی چه. فقط یک چهار تا کلمه‌اش را باید معنی کنم. بدرستیکه پروردگار تو برای هرکه بخواهد رزق را توسعه می‌دهد و برای هر که بخواهد رزق را تنگ می‌گیرد. یعنی سفت کن شل کن دست خود خداست، شل می‌کند سفت می‌کند، باز می‌کند، چراغ قرمز، چراغ سبز، چرا این کار را می‌کند، خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بصیر است. می‌داند چه کند.
راجع به رزق چند تا بحث داریم. اول اینکه برخوردهای مردم نسبت به رزق خداوند چگونه است؟ این را می‌گذاریم بعد. چه عواملی، این درست است که می‌گویم خدا هر کسی را بخواهد، «ان‌ یشاء» می‌دانید یعنی چه؟ خواستن، ما در فارسی می‌گوییم «إِنْ شاءَ اللَّه»، ان یعنی اگر، شائ یعنی بخواهد الله، «إِنْ شاءَ اللَّه» توی فارسی می‌دانید یعنی چه؟ «إِنْ شاءَ اللَّه» یعنی اکر خداوند بخواهد. پس «ان‌ یشاء» یعنی خواستن.
حالا که شاء یعنی خواست، «یَشاءُ» هم از همان شاء است. «یَشاءُ» یعنی هر کس را بخواهد. منتها حرف من این است که آیا خداوند برای یکی می‌خواهد برای یکی نمی‌خواهد. چه عواملی باعث می‌شود که برای یکی کم شود. چه عواملی باعث می‌شود زیاد شود. البته رزق هم خانه و ماشین و تلفن نیست. همین استعداد شما رزق است. شکل شما رزق است. بیان، هنر، توفیقات، اولاد خوب، حج، «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ» (اقبال‏‌ا‌لاعمال/ص‏24). حج هم رزق است. یکی رزقش بچه پسر است یکی رزقش بچه دختر است. هر کسی رزقی دارد.
2- عوامل زیاد شدن رزق
یک مقدار راجع به رزق صحبت کنیم. یک عواملی باعث می‌شود رزق زیاد شود. مسئولیت ما چیست؟ عوامل زیاد شدن؟ اول این که رزق به زندگی نیست این را بدانیم خیلی‌ها صبح تا شام می‌دوند به جایی هم نمی‌رسند.
حدیث داریم گاهی خداوند افراد ساده را چنان زندگیشان را مرفه می‌کند و جور می‌کند که افراد تیز بفهمند رزق همه‌اش به زندگی نیست. پس این یک درس، رزق به زندگی نیست.
درس دوم رزق فقط مسائل مادی نیست، مسائل معنوی هم رزق است. خب این آیه می‌گوید که «إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً». خداوند به هر کسی می‌خواهد رزق می‌دهد پس رزق به زندگی نیست و مادی هم نیست. دو گاهی وقت‌ها نماز بهار رزق است.
افرادی هستند عمرشان می‌گذرد، دو رکعت نماز با توجه نمی‌خوانند. عبادت هم رزق است، اما این که می‌گویند «لمن یشاء» یعنی خدا برای کی‌ها می‌خواهد؟ بعد می‌گوید «إِنَّ اللَّه» آخر آیه می‌گوید «خَبیراً بَصیراً»، خدا خبیر است. در یک آیه دیگر می‌گوید «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ» (شورى/27) دیگر اینکه خداوند هرکه و هرچه می‌خواهد بهش بدهد، گردن کلفتی می‌کنند، یعنی اگر مردم خواسته باشند به اونجا که می‌خواهند برسند، برسند می‌شود جنگل، همه به هم می‌پرند. آیه‌اش را می‌خوانم. «لَوْ» یعنی اگر، «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ»، «بَسَطَ» یعنی گشایش «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ»، اگر خداوند رزق را گشایش بدهد، «لِعِبادِهِ»، اگر برای بندگانش توسعه بدهد، «لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ»، تجاوز می‌کنند.
3- چرا اختلاف در روزی
آقا در کارشان می‌گویند نمی‌دانم در شهر شما می‌گویند یا نه، البته کاشان و قم پهلوی هم است. می‌‌گویند: خدا خر را شناخت، شاخش نداد. پس شما هم می‌گویید یعنی اگر الاغ شاخ داشته باشد، مثلاً واقعاً اگر شتر آرام نبود می‌شد افسار یک قطار شتر را بدهند دست یک بچه ببرد؟ دستورات خدا حکیمانه است. برای همین خداوند گفته است گوسفند را گردنش را ببر، ذبحش کن، اما شتر را نمی‌گوید گردنش را ذبح کن. شتر گردنش مثل تنه درخته است، می‌شود برید؟ لذا گفته شتر را نمی‌خواد گردنش را ببری. این چاله هست توی گلویش یک سیخچه بزن تمام است. چون این چاله نزدیک قلبش است می‌خورد به قلبش سریع خونش بیرون می‌آید آزاد می‌شود.
اگر بنا بود مثلاً شتر هم که گردنش مثل تنه درخت است، خواسته باشیم گردنش را قطع کنیم چقدر زجر می‌کشید، رم می‌کرد. ولی خداوند این طور قرار داده. حالا که شتر بزرگترین حیوان است رام ترین حیوان است. بزرگ ترین را رام ترین می‌کند تا ما بتوانیم ازش استفاده کنیم.
تمام کارهای خداوند حکیمانه است. چشم ما از پی و چربی است، پی زود خراب می‌شود جز این که توی آب نمک باشد ولذا اشک ما شور است. ابروی ما مشکی است چون نور خورشید وقتی می‌خواهد بخورد به چشم این ابروی مشکی سایبان باشد و جلوی فشار نور را بگیرد.
هوا از بینی وارد می‌شود تا سه کار رویش انجام شود. غبارها گرفته شود توی بینی از طریق موها، هوای سرد توی لوله‌های بینی گرم شود. هوای خشک توی لوله‌ها‌تر شود. هوای خشک‌تر شود، هوای سرد گرم شود، هوای غبار تصفیه شود. کارهای خداوند حکیمانه است. «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا» (زخرف/32)
«وَ رَفَعنا» ترکیبش را بلدید، رفع یعنی بالا برد. فلانی رفعت، «وَ رَفَعْنا» بالا بردیم «بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ». بعضی از شما را بالا قرار دادیم. یعنی یکی سرهنگ است، دیگری سرگرد. دیگری آیت الله. دیگری طلبه، دیگری تاجر، دیگری کاسب است.
آن که درجات را «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ ٍ دَرَجاتٍ» این درجه‌ها را پایین و بالا کردیم. چرا؟ «بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا»، تا همدیگر را تسخیر کنید. اگر همه نمره 20 باشند، که زیر بار هم نمی‌روند آن موقع بخار را چکار می‌کردیم. بخار نان می‌خواست. هر کسی را خداوند یک چیزی داده است که او نیاز دیگری را برطرف کند، او نیاز این یکی را برطرف کند. این به پزشک نیاز دارد، پزشک به شیشه بر، شیشه بر به آهنگر، آهنگر به واکسی، واکسی به حمامی، قرآن می‌گوید هر کسی را یکجایی قرار دادیم که همه‌تان محتاج بشوید. دور هم جمع شوید برای حل مشکلات خودتان یک زندگی اجتماعی تشکیل دهید.
اگر همه استعداد و هوششان یکجور بود، اگر همه یکجور فکر می‌کردند و یک سلیقه داشتند، هیچ کس زیر بار دیگری نمی‌رفت. خوب، پس بگذار من این را بنویسم، دلیل تفاوت‌ها در رزق را برای بکار گرفتن دیگران. اگر همه مردم رزقشان یکجور بود هیچکس زیر بار همدیگر نمی‌رفت. برای این که شما حدیث نمی‌دانی، اما نیازت به من است، من هم در و پنجره می‌خواهم نیازم به بخار، هر دومون نیازمون به دکتر است، دکتر نیازش به نانوا، پس این تفاوت‌ها بخاطر این که زیر بار همدیگر برویم، برای جلوگیری از طغیان. حالا آیه‌اش را هم اگر می‌خواهید بنویسید این است که قرآن می‌فرماید، «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ»، «رَفَعْنا»، بالا بردیم بعشی از شما را فوق بعضی، بعضی را «فَوْقَ بَعْضٍ»، قرار دادیم. چرا؟ «لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا»، برای این که یکدیگر را سخری یعنی مسخر، «سُخْرِیًّا»، تفاوت قرار دادیم تا همدیگر را تسخیر کنید، من شما را تسخیر کنم، شما مرا تسخیر کنید، یعنی بخاطر این که من نیاز به شما دارم، شما را بیاورم زیر پرچم خودم، شما هم نیاز داری به من جا بدهی، حالا آیه دوم هم که گفتم«وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ»، این «لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ»، «لَوْ» یعنی اگر بسط و گسترش بدهد، رزق را «لِعِبادِهِ» برای بندگان خودش، «لَبَغَوْا»، تجاوز می‌کنند.
همان که «خدا خر را شناخت شاخش نداد» گاهی هم بخاطر تلاش یا تنبلی خود مردم است. چون قرآن گفته که «فَامْشُوا فی‏ مَناکِبِها» (ملک/15) بروید دنبال خرجی. یکی تلاش می‌کند، کار بیشتری می‌کند، شب کار می‌کند، روز کار می‌کند، تابستان و پولدار می‌شود، یکی کنار خیابان علاف است و عیاش، گاهی هم بخاطر کار خودمان است 4 گاهی بخاطر ایمان و تقوا یا گناه است. قرآن می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ» (اعراف/96). «آمَنُوا» را بلدید یعنی چه «آمَنُوا» ایمان دارند. «وَ اتَّقَوْا»، تقوا دارند.
4- اسباب و موانع روزی
یعنی بخاطر ایمان «وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ»، برکات را به رویشان باز می‌کنیم. پس گاهی هم مثلاً نماز باران می‌خوانند باران می‌آید. در همین قم، حدود 40 سال پیش یا بیشتر آیت الله العظمی خوانساری که قبرش توی حرم حضرت معصومه، مسجد بالا سر، سه چهار تا قبر بلند هست یکیش مال آیت الله العظمی است. مدتها باران نیامد، مردم، قم جمع شدند با ایشان رفتند خاک فرج یک نمازی خواندند. آن زمان انگلیسی‌ها اینجا مستقر بودند، پایگاه داشتند، گفتند اینها کجا می‌روند، راهپیمایی می‌کنند. گفتند می‌روند نماز باران بخوانند. یکی از این انگلیسی‌ها گفت نه، اینها می‌روند نماز برف بخوانند. برف هم می‌آید رو سر خودشان، عمامه سفیدها، می‌گفت: اینها نماز برف می‌خوانند برف هم می‌آید رو سر خودشان، متلک گقت، نماز باران که تمام شد یک بارانی آمد که چندین ماه باران نیامده بود. همه تعجب کردند. اصلاً آیت الله خوانساری مرجع بود، اما بخاطر نماز بارانش مشهور شد. مثل امام خمینی، مرجع بود بخاطر انقلابش توی دنیا معروف شد.
افرادی هستند خداوند رزق را قسمتشان کرده. منتها ایشان گناه می‌کنند خداوند رزقش را کم می‌کند. خوب، گاهی بخاطر مثلاً این که می‌گوید گناه. آیه‌اش این است، «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا» (نساء/160) چون یهودی‌ها ظلم می‌کردند، «حرمنا» بر آنها فلان چیز را حرام کردیم. گاهی انسان یک کاری می‌کند در محاصره اقتصادی قرار می‌گیرد.
راجع به تنبلی و زرنگی هم یک آیه می‌خوانم. مثلاً راجع به تنبلی: قَالَ الصَّادِقُ(ع): «نَوْمَهُ الْغَدَاهِ مَشُومَهٌ تَطْرُدُ الرِّزْقَ» (من‏‌ لایحضره‏‌الفقیه/ج‏1/ص‏502) کسی که اگر بین الطلوعین بخوابد، یعنی صبح زود دنبال کار نرود، رزقش کم می‌شود.
نیت بد. امام صادق(ع): «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَنْوِی الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ الرِّزْق» (بحارالانوار/ج‏70/ص‏358). گاهی‌ وقتها انسان می‌گوید بروم بگیرمش یک کتکش بزنم. بیا این عکس خوبیه، فتوکپی بگیریم آبرویش را بریزیم، بیا این را سر بسرش بگذاریم. حدیث داریم افرادی که تو دلشان نیت بد کنند، خدا اینها را محروم می‌کند یا رزق را از آنها کم می‌کند.
وقتی هم رزق کم شد دیگر به حرام نیفتید. حدیث داریم: حضرت محمد(ص): «وَ لَا یَحْمِلَنَّکُمُ اسْتِبْطَاءُ شَیْ‏ءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ مَعْصِیَهِ اللَّهِ» (کافی/ج‏5/ص‏80). اگر رزق کم شد به گناه نیفتید. امتحان است. با زندگیِ حداقل صبر کنید، ولی دستپاچه نشوید. برای اینکه آدم دنبال کار برود و زرنگ باشد روایاتی داریم. اما آیانی که در قرآن داریم می‌گوید دنبال نان بروید: «فَامْشُوا فی‏ مَناکِبِها».
قرآن می‌گوید من آفرینش خلق کردم، «فَامْشُوا فی‏ مَناکِبِها» بروید و از زمین چیز دربیاورید. «فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/10)، «فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ»، پا شوید در زمین منتشر شوید«وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ»، از فضل خدا، یعنی دنبال کشت، تجارت بروید، آیات و روایات در این زمینه زیاد است. در مقابل رزق ما یک مسئولیتی داریم، یک بار دیگر آیه را بخوانید: «إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً»
در قرآن برای رزق صفاتی آمده مثلاً «رِزْقاً حَسَناً» (هود/88) رزق خوب، یک آیه داریم رزق کریم «رِزْقاً کَریماً» (احزاب/31)، یک آیه داریم رزق مبارک، گاهی وقتها رزق هست ولی کریم نیست، برکت ندارد. یعنی چه؟ یعنی چه جور بگویم؟ مثلاً از روزی که ماشین خریده، همه‌اش می‌رود بیمارستان و میاد، از وقتی که خانه را ساخت همه‌اش دکتر و آمپول زن می‌آید و می‌رود. بنابراین قرآن هرجا می‌گوید بچه، نمی‌گوید خدا بچه بده، می‌گوید «ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً» (آل‌عمران/38) بچه صالح، «غُلاماً زَکِیًّا» (مریم/19)، هرجا می‌گوید رزق می‌گوید «أَیُّها أَزْکى‏ طَعاماً» (کهف/19)، رزق حلال رزق مبارک، خیلی‌ها عمر هم دارند، 60 یا 80 یا 90 سال عمی می‌کنند، هیچ یادگاری از خود ندارند، نه اولاد صالحی، نه کتاب خوبی، نه وقف خوبی، هیچ، هیچ، دو کیلو متولد شد، نود کیلو رفت توی قبر، یعنی بود و نبودش فرقی نکر و حال آنکه حدیث داریم: آدم حسابی آن است که وقتی می‌میرد، جایش خالی باشد. «ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَهٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ» (کافی/ج‏1/ص‏38)، مثلاً من نباشم چی می‌شود.
هیچ هیچ، شما نباشی چی می‌شود؟ فکر کن اگر نباشی چی می‌شود؟ آدم باید چهل کار کلیدی بکند، چنان آدم با برکتی باشد که وقتی نیست بگویند نیست، نه این که حالا بودش بود، نبود هم نبود. در دعاها رزق کریم، رزق مبارک، سراغش بروید. از اول زندگی، شماها جوانید، از اول زندگی سعی کنید لقمه حلال بخورید. اگر یک چیزی را قانون گفته بود بدهید، حالا که چی زرنگ بازی کنید، به اداره دارایی پول بدهید، بگویید این پولها را بگیر، این دو میلیون را، و این مالیات را کم کن. کلاه سر کی می‌گذاری؟ دولت مال کجاست؟ دولت مال دهها میلیون جمعیت که رأی دادند گفتند اینها مسئول مملکتی، ایشون هم رهبر، ایشون رئیس جمهور، ایشون هم نماینده مجلس، مجلسی‌ها هم که شما مردم بهش رأی دادید گفتید آقا، هر کی مثلاً اینقدر درآمد دارد، اینقدر مالیات بدهد حالا شما تیزبازی می‌کنید. یک کارمند اداره دارایی را می‌بینید، یک کارمند اداره شهرداری را می‌بینید، مثلاً با یک مقدار رشوه پایین و بالا می‌کنید، کلاه سر کی می‌گذاری؟ اگر خدا خواسته باشد تنگ بگیرد که یک چیزی برایتان بخوانم، حدیث داریم افرادی که خمس نمی‌دهند، سهم امام نمی‌دهند، یک میلیون داری خب دویست هزار تومن را بده، میگن نه من نمی‌دم، امام کاظم فرمودند کسی که مال حلال وقتی گفتند بده نداد خداوند یک جوری برایش در زندگی پیش می‌آورد که دو برابرش را در راه حرام خرج کند. می‌گوید اینجا دویست تومان ندادی حالا اینجا چهارصد تومان خرج کن. حدیث داریم کسانی که حق حلال را ندهند خداوند چنان زندگیشان را تنظیم کند که دو برابر آن مقدار که باید در راه حلال بدهند در راه حرام و باطل خرج می‌کنند. چوب هم می‌خورند. وظیفه ما این است که اگر یکی رزقش خوب است، حسد بهش نورزیم. چطور این دارد ما نداریم. خب خدا یک چیزهایی به تو داده، شکل او بهتره، هوش تو بهتره، هوش او بهتره، خط تو بهتره، خط او بهتره صدای تو بهتره، صدای او بهتره، پدر و مادر تو بهتره، پدر و مادر او بهتره نمی‌دانم هنوز تو، حوصله تو بیشتر است.
امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می‌فرماید خداوند همه گوشت‌های لخم را به یکی نداده و دنبه‌ها را به دیگری، همه استخوان‌ها را به یکی، «ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا» (نهج‏البلاغه/خطبه 91)، کنار گشایش‌ها، تنگناها، کنار گل‌ها تیغ‌ها، قد بلند همت کوتاه، بیان نرم دل سنگ، یعنی اگر بیانش نرم است قلبش سنگ است. اگر قدش بلند است همتش کوتاه است.
5- خداوند سبب‌ساز است
بعضی رزق‌ها «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب» (طلاق/3) است. قرآن می‌گوید اگر شما تقوا داشته باشید از راهی که باور نمی‌کردید خدا یک چیزی قسمتتان می‌کند «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب». آیه قرآن است کسی تقوا داشته باشد «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب» یعنی از راهی که برنامه نریخته، از جایی که پیش بینی نمی‌کرده خدا یک چیزهایی قسمتش می‌کند. باور هم نمی‌کند که خدا یک همچین چیزی قسمتش کند. فقط باید تقوا داشت. کلید رزق دوتاست، یک کلید کار و تلاش، یک کلید ایمان و تقوا. هیچکدام هم کار همدیگر را نمی‌کند. کسی مریض شد حضرت موسی مریض شد نرفت دکتر، گفتند چرا دکتر نمی‌روی؟ گفت خدا مرض داده خدا هم خوب می‌کند. وحی شد که نه، همان کسی که مرض را خلق کرده دوا را هم خلق کرده، تو باید بروی دکتر، وظیفه تو دکتر است. حدیث داریم اگر کسی بنشیند در خانه و کار نکند دعایش مستجاب نمی‌شود.
دین که می‌گوید دعا کن. همان دین هم گفته برو سراغ کار، یعنی پس ما دو تا بال داریم. با این دو تا بال پرواز می‌کنیم. بال کار، بال تقوا. کارِ تنها کافی نیست. چون می‌بینیم افرادی همه جا کار می‌کنند هشتشان گرو نهشان است. تقوا تنها هم کافی نیست.
چون خود قرآن گفته «فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ». باید بروید. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فی‏ مَناکِبِها» اگر کسی رزق مردم را احتکار کرد حکومت اسلامی موعظه‌اش می‌کند و اگر موعظه نپذیرفت نیاز جامعه را انبار کرده، حکومت اسلامی می‌تواند قفل را بشکند. حرف‌های دیگر هم دارم. بعضی راضی هستند، نه قانع‌اند، تو دلشان، یعنی حالا فعلاً، خیلی خوب چه خاکی بسر کنم می‌سازیم، ولی راضی‌اند یعنی خوشحال هم هست. بعضی حریص‌اند نسبت به رزق، بعضی شاکی‌اند، شکایت می‌کنند. بعضی سرکشند بعضی بخیل‌اند. بعضی با گذشتند.
بعضی کتمان می‌کنند. خدا یک چیزی بهشان داد می‌خوره و لبش را پاک می‌کند. یعنی من نخورده‌ام. یعنی کتمان می‌کند. بعضی اظهار می‌کنند، بعضی رزق را از خودشان می‌دانند. می‌گویند مخ من است.
مدیریت، اقتصاد، تخصص من، قارون می‌گفتند، به قارون می‌گفتند به فقرا کمک کن. خدا بهت داده، می‌گفت خدا! خودم، مخ، مدیریت، علوم اقتصاد، «إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی» (قصص/78) یعنی علمی پهلوی من است. از آن تخصصم استفاده کرده‌ام. ولی سلیمان می‌گفت هذا من فضل ربی. خدا داده. یکی می‌گوید عندی، یکی ربی، یکی نعمت‌ها را از خودش می‌داند یکی نعمت‌ها را از خدا می‌داند.
یکی کفران می‌ورزد. «إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (دهر/3). خلاصه‌اش وظیفه ما این است که 1- کار بکنیم 2- تقوا داشته باشیم. 3- کسی دارد بهش حسد نورزیم 4- اگر یک رزقی را نداریم فکر نکنیم خدا تفاوت قائل شده. این تفاوت‌ها یک حکمتی دارد و اگر خدا یک چیزی به او داده به من نداده عوضش یک چیزی به من داده به او نداده.
خدایا نسبت به تک تک ما رزق حلال مبارک نصیب فرما. گناهی که باعث می‌شود رزق ما کم و نامبارک شود آن گناه را از ما ببخش، رزق معنوی ما، ایمان، تقوا، علم، اخلاص، هم رزق مادی، باران رحمت، فرزند خوب، آبرو، عزت، رزق مادی و معنوی ما را مبارک و زیاد فرما. آنها که بهشان رزق را تنگ گرفتی اگر گناه کردند از سر تقصیراتشان بگذر.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2706

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.