رابطه و قطع رابطه

موضوع بحث: رابطه و قطع رابطه
تاریخ: 06/11/67

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما این هفته راجع به رابطه و قطع رابطه است. می‌دانید که تهیه بحث برای تلویزیون خیلی کار مشکلی است. به خاطراینکه باید یک بحثی باشد که همه مردم به آن نیاز داشته باشند. گاهی انسان صدها کتاب و حدیث می‌بیند فنی، صنفی، تخصصی و. . . اما یک بحثی را باید انتخاب کرد که همه مردم به آن نیاز داشته باشند و ما فکر کردیم این هم از بحثهایی است که همه مردم به آن نیاز دارند. چون انسان از انس است یعنی انسان نمی‌تواند تنهایی زندگی کند. نیاز به رابطه دارد. انسان مثل بوته نیست که خودش در کویری یا سبز شود یا خشک شود و کار به بوته کناری نداشته باشد. زندگی انسان طبعاً اجتماعی است. منتهی اسلام باید به این مسئله مهم عنایت کند که کرده است. ما با همکاری عزیزمان تقریبا 20 جزء قرآن را توانستیم ببینیم و آیات زیادی را در آوردیم. 10 جزءش را نتوانستیم ببینیم. آن مقداری که بررسی کردیم با یادداشت‌های قبل خدمتتان عرض می‌کنیم.
1- آثار و فواید دوستی و ارتباط با دیگران
اما آثار ارتباط: بعضی‌ها منزوی‌اند، عوامل انزوا دو چیز است، حدیث داریم که بعضی‌ها پولدار می‌شوند و می‌روند آن طرف شهر و دیگر کار به خویش و قوم‌های فقیر ندارند. گاهی پولداری طرف را منزوی می‌کند، یعنی چون چرب است کره‌اش می‌رود یک سمت، دوغش می‌رود یک سمت دیگر و گاهی هم چون طرف ضعیف است کنار می‌رود و دیگر با دیگران تاب نمی‌خورد. پس یا از فقر جدا می‌شود، یا از غنا جدا می‌شود یا عقیده‌ای است، یا روانی است و رابطه‌اش را کم می‌کند.
اسلام براساس رابطه است. در نماز «من» نیست. هر چه هست «ما» است. نمی‌گوییم: «هدنی» بلکه می‌گوییم: «اهْدِنَا»، «إِیَّاکَ أعْبُدُ وَ إِیَّاکَ أسْتَعینُ» نمی‌گوییم. «نَعْبُدُ»، «نَسْتَعینُ» یعنی یک نفر هستی، در صورتی که نماینده کل مسلمانها هستیم «السَّلَامُ عَلَىِّ» نمی‌گوییم. می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْنَا» دین ما دین جمع است.
ارتباط فوایدی دارد. آرامش یک فایده‌اش است. وحدت یک فایده دیگر است. بر اثر ارتباطات انسان متحد می‌شود. در اثر ارتباطات با هم تبادل فکر می‌کنند. با تعاون آدم کمبودها را می‌فهمد و به هم کمک می‌کنند. آدم وقتی ارتباط دارد، می‌فهمد که عجب نابغه‌ای است، عجب خوش استعداد است، عجب عرضه و قدرتی دارد. مشکل را می‌تواند حل کند.
بسیاری از نیروها چون منزوی هستند، شناخته نشده‌اند و در اثر ارتباطات انسان شناخت به نیروها پیدا می‌کند، برای دردها راه حل پیدا می‌کند. هدایت و ارشاد از آثار ارتباط است. تفریح از ارتباطات است. انسان وقتی دور هم بنشیند تفریح می‌کند. اگر دفترچه تلفن شما را بکشند بیرون شماره تلفن چند تا دانشمند توی آن باشد دیگر در هیچ مشکلی نمی‌مانید. به یکی از این چند تا دانشمند تلفن می‌کنی و مشکلت را حل می‌کنی. اما اگر دفترچه تلفن را کشیدند بیرون با هیچ دانشمندی ارتباط نداشتی، همه مشکلات را داری و هیچ راه حلی هم نداری. تفریح، هدایت، شناخت، تعاون، تبادل، یگانگی، وحدت و آرامش اینها از آثار ارتباط است. خوب این از ارزش ارتباط.
2- با چه کسانی ارتباط و دوستی برقرار کنیم؟
اما با چه کسی رابطه پیدا کنیم؟ آیه آخر سوره آل عمران می‌فرماید که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»(آل عمران/200) روایت می‌فرماید که «رابِطُوا» بهترین ارتباط، ارتباط با رهبران معصوم است. هر چه پیوند با رهبران معصوم بیشتر باشد انسان مصونیتش بیشتراست. قبل از رهبران معصوم ارتباط با خدا. چون «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ»(بقره/257) بچه باید ارتباطش با ولی‌اش از همسایه‌ها از معلمش بیشتر باشد. بچه رابطه‌اش با ولی هرچه بیشتر باشد محفوظ تراست، ما هم ارتباطمان با خدا و با توحید هرچه بیشتر باشد محفوظ‌تر هستیم. چون آدم دستش را که در دست ولی خدا گذاشت، مصون می‌شود.
در مورد رابطه با اولیای خدا در نماز می‌گوییم: «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»(فاتحه/7) خدایا مرا بیانداز در راه چه کسانی؟ راه کسانی که «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ». من می‌خواهم جز اینها باشم با مؤمنین! که قرآن درباره مؤمنین می‌فرماید: «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»(فتح/29) به همان مقدار که «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ»(فتح/29) نسبت به خودی‌ها «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» هستند.
در آستانه دهه انقلاب هستیم. 10 سال از انقلاب می‌گذرد. یادمان باشد که سال اول انقلاب واقعا این آیه عمل می‌شد که قرآن می‌فرماید: «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ»(آل عمران/195) بعضی از شما از بعضی دیگر هستید. یعنی یک کسی که یک چیزی می‌خواست، همه کمک می‌کردند. حتی یک وقت بیمارستان‌ها پارچه سفید خواستند. مردم ملافه‌های رختخوابشان را پاره کردند. . . آن رحمت کجا رفت و الان که خواهری بچه به بغل وارد اتوبوس می‌شود 20 مرد و 30 مرد نشسته‌اند، یکی نمی‌گوید این زن است، یا حامله است، یا پیرزن است یا بچه بغلش است. چطور شد رحمت؟ چرا ما وقتی خودمان به هم رحم نمی‌کنیم، توقع داریم خدا به ما رحم کند؟ مگر نمی‌گوید: «ارْحَمْ تُرْحَمْ»(أمالى صدوق، ص‌‌209) قرآن می‌گوید اگر می‌خواهی به تو رحم کنم، تو چرا رحم نمی‌کنی؟ «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»(نور/22) مگر نمی‌خواهی خدا به تو رحم کند؟ تو به چه کسی رحم کردی؟ ما به هم رحم کردیم و خدا به ما رحم کرد «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»، «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ» و. . .
قرآن می‌فرماید: «کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ»(صف/4) مثل ساختمانی هستند که بهم محکم ادغام شدند. جامعه مسلمین باید مثل ساختمان بتون آرمه باشد. قرآن می‌فرماید با محرومین باش «وَ لا تَطْرُدِ الَّذینَ یَدْعُونَ»(انعام/52) محرومین را طرد نکن. چون آمدند طرح دادند گفتند یا رسول الله! اگر این گداها را بریزی دور یک مشت شخصیت دورت جمع می‌شود. آیه نازل شد «وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ»(کهف/28) با همین فقیران باش. یک وقت نکند طرح آنها را بپذیری یا به ذهنت بیاید برای اینکه دل این پولدارها را جذب کنیم فقیران را از دورمان پراکنده کنیم؟ با همان فقیران باش. چون عاقبت فقیران با تو خواهند بود.
با چه کسی باشیم؟ با کسانی که خط فکری‌شان درست باشد «وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ»(بقره/221) حتی در ارتباط پیوند خانوادگی می‌گوید: اگر دو خواستگار برای دخترت آمد «وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ» یکی جوان با ایمان است و مهریه‌اش کم است ولی یکی ایمانش متزلزل است یا ضعیف است اما مهریه و ماشین و خانه دارد. قرآن می‌فرماید: «وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ» آن کسی که ایمانش بیشتر است بهتر از دیگری است، گر چه از دیگری شما به وحشت بیافتید.
باز قرآن درباره رابطه می‌فرماید: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامى‌‌ قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ»(بقره/220) بد نیست اینجا یک قصه‌ای هم برایتان نقل کنم. آیه نازل شد(سوره نساء) کسی که مال یتیمی را بخورد انگار آتش خورده است. در خانه‌ها یتیم بود. بچه‌های شهدا بودند، یتیم‌ها بودند. یک مرتبه مسلمان‌ها سفره را جدا کردند، بعضی بچه یتیم‌ها را از خانه بیرون کردند. بعضی اتاقشان را عوض کردند، غذایشان را عوض کردند، یک حالت هیجانی در خانه‌ها افتاد. آیه نازل شد که گفتم اگر مال یتیم را بخورید آتش است، یعنی اگر از روی غرض بخورید، نه این که شما خواسته باشید تقوا کنید.
بعضی وقتها اگر انسان خواسته باشد تقوا نشان بدهد می‌گوید که خوب این یتیم تخریب می‌شود! این که می‌گویند مال یتیم را نخور، نه اینکه هیچ رابطه‌ای نداشته باش، رابطه داشته باش. هم برو و هم بیا. هم بگیر و هم بده ولی حیف و میل نکن. یعنی به قصد خوردن مال خانه یتیم نرو. به عنوان خویش و قوم و همسایگی می‌رویم مال یتیم را هم می‌خوریم. بعد هم آنها را دعوت می‌کنیم و آنها هم مال ما را می‌خورند «وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ» مخلوط شوید با بچه یتیم‌ها. یه جوری شود که بخورید و پس بدهید مانعی نداشته باشد و در جمع به نفع آنها باشد. نه اینکه برویم پلو بخوریم و دعوت کنیم و اشکنه بدهیم. چون بعضی از افراد می‌خواهند تقوا داشته باشند، به قدری تقوا دارند که. . .
مثلاً شنیده که اگر دست بر سر بچه یتیم بکشد، هر مویی که از زیر دستش رد می‌شود یک ثواب دارد. یک بچه یتیم می‌بیند هی روی سرش دست می‌کشد و به او می‌گوید که خیلی دارم ثواب می‌کنم، بچه یتیم می‌فهمد که به خاطر این که می‌گویند دست بر سر بچه یتیم بکش، چنین می‌کند. این برنامه باید از محبت باشد. این که می‌گویند سماور جوشید، سماور که نمی‌جوشد، آبش می‌جوشد، منتهی می‌گوییم سماور جوشید. گاهی حدیث‌ها معنی‌اش اینطور است و خوب این که دیگر معلوم است که ثواب ندارد.
3- اهتمام اسلام به عوامل استحکام دوستی و ارتباط
با چه کسی رفیق شویم؟ با مؤمنین! اسلام به ظریف ترین چیزهایی که روابط را تقویت می‌کند سفارش کرده است. مثلا حتی اسلام آنچه پیوند و رابطه را گرم می‌کند سفارش کرده است. حالا فکر می‌کنید چه چیزی رابطه را زیاد می‌کند؟ سلام است! کسی که سلام می‌کند خیلی بیشتر از کسی که جواب سلام را می‌دهد ثواب می‌کند، برخلاف فرهنگ بعضی از ما که خیال می‌کنیم چون او کوچک است پس او باید به من سلام کند. گاهی هم پدرها می‌خواهند بچه‌شان را تربیت کنند، بچه که می‌آید می‌گویند: «سلام علیکم» این برنامه‌ها را سرخودم هم آورده‌اند. من بچه بودم هر جا می‌رفتم یادم می‌رفت سلام کنم.
اصلا گاهی وقتها کسی می‌گوید: سلام با بنده است. سلام با هیچ کس نیست. نه سلام با من است و نه سلام با شما است. سلام با کسی است که زودتر سلام کرد. این که آدم می‌گوید: سلام با بنده است. یعنی یک درجه بندی است. آخر در ارتش درجه بندی است. مثلاً سرگرد و سرهنگ و. . . داریم. ولی اصلاً در اسلام درجه بندی سلامی نداریم و لذا خدای بزرگ به پیغمبر سلام می‌کند. خود قرآن می‌گوید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیَّ»(احزاب/56) خدا صلوات می‌فرستد. تو که از خدا بالاتر نیستی که خدا به پیامبر صلوات می‌فرستد، تو هم به بچه‌ات سلام کن. حالا قدم اول، سلام کردن است، بعد از سلام کردن دست دادن سوغاتی بردن، مهمانی رفتن. منتهی مهمانی رفتن نه این مهمانی که الان هست! حدیث داریم «صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَهٍ مِنْ مَاءٍ»(کافى، ج‌‌2، ص‌‌151) رابطه‌تان را زیاد کنید «وَ لَوْ بِشَرْبَهٍ مِنْ مَاءٍ» از آن جمله هاست که هر کسی می‌فهمد. یعنی چه؟ «در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست» «وَ لَوْ بِشَرْبَهٍ مِنْ مَاءٍ» پیوند و رابطه زیاد شود. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): «صِلُوا أَرْحَامَکُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلِیمِ»(کافى، ج‌‌2، ص‌‌155) حدیث داریم برو خانه بگو «سلام علیکم» آمدم شما را ببینم، وقت ندارم، باید بروم، خداحافظ!
یک کسی از کسی طلب داشت، به او تلفن زد، گفت: سالی یک زنگ بزن، بگو ندارم بدهم که ما دلمان خوش باشد یک رابطه‌ای هست. خدا به رئیس جمهورمان سلامت دهد. حالا اسمش را نمی‌آورم که کدام کشور بود، به یکی از رئیس جمهورهای دیگر گفت که شما پول نفت را چرا نمی‌دهی؟ فوری قرآن خواند. گفت: «وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلى‌‌ مَیْسَرَهٍ»(بقره/280) آیه قرآن است که اگر طرف ندارد، صبر کنید تا پولدار شود. آقا گفت: خوب تا اینجا درست! به شرط این که ادامه آیه را هم بخوانی! چون بعدش می‌گوید: اگر ندارد به او ببخش، گفت: خواهش می‌کنم بعدش را نخوان، چون ما خودمان هم پول نداریم. تا اینجا طوری نیست که «إِنْ کانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ» اگر ندارد صبر کنید تا پولدار شود، اما آقای خامنه‌ای فرمود به شرطی که دنباله آیه را نخوانید. بله از صدقه سر جمهوری اسلامی بعضی از رئیس جمهورها هم دیگر «بسم الله» و خدا و پیغمبر می‌گویند.
4- نماز و درخواست رابطه و قطع رابطه
با چه کسی رفیق شویم؟ با ائمه! چون روایت داریم «رابطین» یعنی پیوندتان با رهبر معصوم باشد. «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»(فاتحه/7) در نماز، هر مسلمان به جای سوره توحید می‌تواند سوره دیگری را بخواند، اما قَالَ النَّبِیُّ(ص): «لَا صَلَاهَ إِلَّا بِفَاتِحَهِ الْکِتَابِ»(عوالی‌‌اللآلی، ج‌‌3، ص‌‌82) یعنی به جای حمد هیچ سوره دیگری قابل قبول نیست. هر مسلمان روزی 10 بار باید بگوید خدایا من می‌خواهم پیوندم با این گروه باشد. با چه کسانی می‌خواهی پیوند داشته باشی؟ «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ». آنهایی که خدا به آن‌ها نعمت داده است. حالا در سوره نساء هم گفته: «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» چه کسانی هستند؟ «شهداء، صدیقین، انبیاء، صالحان» این چهار گروهند. بعد می‌گوید: «فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ»(نساء/69). «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» شما می‌گویید خدایا من می‌خواهم با اینها پیوند داشته باشم. بعد هم می‌گویید: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ»(فاتحه/7) من نمی‌خواهم با مغضوبین باشم «وَ لاَ الضَّالِّینَ». باضالین هم نمی‌خواهم باشم. با مغضوبین و ضالین نمی‌خواهم رابطه داشته باشم.
قطع رابطه با چه کسی؟ بحث امشب ما رابطه و قطع رابطه، یک چیزی است که در نماز به ما سفارش شده است.
چون در آستانه تولد حضرت زهرا هستیم این را بگویم. پیامبر ما فرمود 23 سال تلاش کردم برای رابطه با اهل بیت «إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‌‌»(شورى/23) قرآن می‌فرماید حالا رابطه پیدا کردم «وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»(بقره/27) ولی به جای رابطه، قطع رابطه کردند. کاش پیغمبر می‌فرمود که رابطه نداشته باشید. چون اگر می‌گفت رابطه را قطع کنید از این بهتر نمی‌شد قطع کرد.
5- با چه کسانی قطع رابطه کنیم؟
حالا قطع رابطه را هم بگویم، قرآن می‌فرماید: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ»(بقره/256) باید نسبت به طاغوت «یَکْفُرْ» کفر بورزیم. رابطه با طاغوت قطع شود «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ»(بقره/256) «فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى‌‌»(انعام/68) اگر در یک جلسه‌ای حضور داشتی، دیدی حرف جلسه، حرف‌های خداپسند نیست، «فَلا تَقْعُدْ» فوراً جلسه را ترک کن. «لا تَتَّخِذُوا»(مائده/51) است. «لا تَتَّخِذُوا» یعنی نگیرید. چه چیزی را نگیرید؟ چهار گروه را «لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‌‌ أَوْلِیاءَ»(مائده/51) یهود و نصاری را سرپرست نگیرید. رابطه غیر از سرپرستی است. می‌گوید سرپرست اینها نباید باشند. البته رابطه درحدی که اگر چیزی می‌دهند و چیزی می‌گیرند، اشکال ندارد. پیغمبر ما هم یک چیزی می‌خرید، یک چیزی می‌فروخت. خرید و فروش با مسیحی و یهودی اشکال ندارد. پذیرفتن سلطه اشکال دارد. و لذا می‌گوید: اینها اولیا و ولی شما نباشد ولی نمی‌گوید: رابطه نداشته باشید.
قرآن می‌فرماید که زن فرعون با آنکه در کاخ و غرق در طلا بود، پول بود، محبوبیت فرعون بود و. . . در عین حال می‌گفت: «نَجِّنی‌‌»(تحریم/11) خدایا مرا نجات بده، پولش را نمی‌خواهم. ارزش اعتقادات زن فرعون طوری بود که هیچ دنیایی را جذب نکرد. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ»(نساء/144) حتی می‌گوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الْإیمانِ»(توبه/23) پدرتان را نگذارید، سرپرست شما باشد. «إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الْإیمانِ». اگر پدر در بین کفر و ایمان خط کفر را ترجیح می‌دهد.
امام رضا(ع) فرمود چرا با فلانی رفیق هستی؟ مگر نمی‌دانی فلانی خط فکریش کج است؟ گفت: بله! حالا دیگر رفیق شدم. امام فرمود: نه یا با من رفیق باش و یا با او. می‌خواهی با او رفیق باشی «خداحافظ» می‌خواهی با من رفیق باشی باید رفاقتت را با او قطع کنی. آخر بعضی‌ها می‌گویند که هر دو طرف را داشته باشیم.
اول انقلاب بود، یک کسی دو تا پسر داشت یکی را فرستاد امریکا، یکی را فرستاد در سپاه گفتیم: چرا؟ گفت: نمی‌دانم در نهایت آمریکا حکومت خواهد کرد و یا جمهوری اسلامی. من می‌خواهم هر کجا شد یک دستگیره اطمینان برای من باشد. اینها زرنگی نیست. صاف راه برو.
6- انگیزه‌های رابطه دوستی دشمنان با ما
قرآن می‌فرماید که اینها خیلی هایشان دوست دارند که شما از ایمانتان برگردید. کفار دوست دارند که شما کافر باشید. دوست دارند شما را به عقب برگردانند. این که بنا شده با مواد مخدر اینطور مبارزه بشود، برای این است که واقعا این قصه روشن شده که ابرقدرتها احساس می‌کنند جوانهای ما بنا نیست شجاع باشند، اگر شجاع هستند یک کاری کنیم که آن غیرت و شجاعت را از آنها بگیریم و بهترین راه گرفتن غیرت، همین مواد مخدر و همین فیلم‌هاست. الان مسئله فیلم و سکس و ویدئو و نوار و شعر وپوستر و مجله و. . . اگر الان مبارزه نشود، خیلی هم فکر حلال و حرامش نیستیم. بد این است که جوانهایی که در گوش امریکا یک سیلی زدند، این جوانها دیگر حال سیلی زدن نداشته باشند. امریکا فهمید که یک جوان 16 ساله ایران از امریکا نمی‌ترسد، همه رئیس جمهورها از امریکا می‌ترسند. خوب این ناراحت است. باید یک کاری کند که این جوان 16 ساله شل شود. چه کنیم؟ عکس، نوار ویدئو، مواد، تبلیغات و. . . و یک سری شایعات هم هست. بقدری شایعه هست که دیگر خودی‌ها هم داریم باور می‌کنیم.
من رفتم پارچه بخرم. گفتم آقا دو سه متر پارچه دبیت می‌خواهم. گفتم: رنگش هر چه شد، مهم نیست. گفت: به شما سفید می‌دهم، برای اینکه شما که در صف پودر لباسشویی نمی‌ایستی. یعنی خیال می‌کند بنده که پودر لباسشویی می‌خواهم فوری بیرون می‌ریزد. حضرت عباسی ما هم یا خودمان یا خانممان یا دوستان در صف می‌ایستیم و خرید می‌کنیم. یعنی همینطور تعاونی! چیز غیر از کوپنی و آزاد شاید 2 بار مصرف کرده باشیم.
حتی کسی که ما با او رابطه داریم، دیگر از این حزب اللهی‌های حاجی و مقدس، به قدری تبلیغات سوء برعلیه ما می‌کنند که باید بگوییم به حضرت عباس ما نخریدیم، به خدا کوپنی است، به خدا برای ما هم تعاونی است. من بهترین دوستانم را باید با قسم برایشان بگویم.
این از تبلیغات سوء است. چون برنامه ریختند. خیلی کار کردند. علاقه به روحانیت را باید گرفت. علاقه به اسلام را باید گرفت. علاقه به امام را باید گرفت. فیلم و سکس و مواد مخدر را باید آورد. آنوقت دیگر غیرت، وحدت، تعصب دینی از بین می‌رود. خیلی هم روی اینگونه مسائل سرمایه گذاری می‌کنند.
آدم سئوال دارد، باید بپرسد. من خودم دیشب از قاضی دادگاه ویژه روحانیت پرسیدم این تبعیض برای چیست؟ خوب آخوندها هم اگر جرم کردند، مثل قاضی‌ها بروند زندان. چرا دادگاه ویژه روحانیت درست شده است؟ چرا اگر آخوندی خرابکاری کرد، با بقیه فرق می‌کند که او باید برود دادگاه مخصوص؟ ایشان فرمود: برای اینکه ترس و رعب آقا، قاضی‌های دیگر را می‌گیرد. ممکن است قاضی‌های دیگر، چون آقا واعظ بوده یا قاضی بوده یا مجتهد بوده یا فاضل بوده عظمت ایشان او را بگیرد و امام فرمود: در عدل اسلامی آخوند و غیر آخوند ندارد ما کسی را قاضی می‌کنیم که از آخوندها وحشت نداشته باشد. واقعاً بگیرد و مجازات کند. البته همه اینهایی که در انقلاب اعدام شدند، زیر10 نفر بودند. اما در عین حال باید کسی باشد که نترسد. گفت احتمال دادیم که کت شلواری از آخوند بترسد، ممکن است آقایی را ببیند که سالها صلوات فرستاده و در مسجد محله عقبش نماز خوانده است. حالا آمده‌اند او را متهم قرار داده‌اند، دیگر جرئت اینکه بازجویی کند را ندارد. مسئله‌ای نیست. بنده هم خلاف کردم باید بروم زندان. دادگاه ویژه معنایش این نیست که برای ما امتیازی است. دادگاه ویژه برای این است که به عدالت عمل شود. نظر امام این است. باید کسی باشد که وحشتی نداشته باشد. همه را با یک چشم ببینید. به همین خاطر گفتند یک کسی باشد که. . .
حالا کسی که نمی‌داند، می‌گوید: چطور آقایون دادگاه ویژه دارند؟ چون ممکن است آقایون بیایند کنار یک کت شلواری، و کت شلواری خجالت باید یک کسی باشد که از عبای آقا وحشت نداشته باشد. این به خاطر حفظ عدالت است. خوب دینی داریم و خوب امامی داریم. ولی همدیگر را نمی‌شناسیم گاهی از دور قضاوت می‌کنیم، گاهی در عالم خیالیم. گاهی دشمنان سمپاشی می‌کنند. گاهی خودمان خودمان را توجیح نمی‌کنیم. گاهی راستش را نمی‌گوییم. در نهایت هوا مسموم می‌شود. هوا که مسموم شد. آن ارتباطات اول انقلاب، آن سوزها و محبت‌ها از بین می‌رود.
7- عوامل مؤثر در قطع رابطه دوستی
حالا چه چیزی باعث می‌شود که روابط قطع شود؟ قرآن درباره قطع رابطه می‌گوید عوامل قطع رابطه چند مورد است:
1- گاهی کارهای شیطنت آمیزی است که قرآن می‌گوید: «ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ»(بقره/102) وسوسه‌ها و القائات است. حالا از شیطانها بگذریم.
2- عامل دیگر خود بینی است. «وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى‌‌ عَلى‌‌ شَیْ‌‌ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‌‌ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى‌‌ شَیْ‌‌ءٍ»(بقره/113) از ما بپرس چکار به او داری؟ اوهم می‌گوید: از مابپرس چکار به او داری؟ این خود بینی‌ها عوامل تفرقه است. بسیاری از رابطه‌ها که قطع شده به خاطراین است که یکی از دو سمت خودبینی داشته است. حدیث داریم آدمی که خودش بر تراز دیگران می‌داند هیچ کس با او رفیق نیست.
3- گاهی هدیه‌ها قطع رابطه می‌کند. یک چیز متوسطی برای یک نفر دیگر فرستاده است، طرف هم ناراحت شده است. با هم رفیق بودند، ولی یکی از دو طرف یک هدیه فرستاده که این هدیه از طرف ایشان قبول نیست. رابطه‌ها به خاطر هدیه‌های کم به هم می‌خورد. حدیث داریم هدیه کم را قبول کنید، بگویید دست شما درد نکند. پیامبر فرمود: اگر کسی من را از چند کیلومتری دعوت کند برای یک پاچه بزغاله، (الان آبگوشت گران است) می‌روم و به روی خودم نمی‌آورم که کم است. تو خجالت نکشیدی رسول خدا را از چند کیلومتری دعوت کردی برای یک پاچه بزغاله؟
یک فردی، کسی را آبگوشت کله دعوت کرده بود. برگشت، گفتند: چطور شد؟ گفت آقا رفتیم کله پاچه بگیریم، گوسفنده خل بود نه مغز داشت و نه زبان! حالا یک پاچه خالی هم اگر باشد، پیامبر تا چند کیلومتری می‌رود. پس یکی از عواملی که روابط را به هم می‌زند هدیه‌هایی است که ما تحقیر می‌کنیم. این سفارش اسلام است که هدیه را برنگردانید. امام می‌فرماید: اگر کسی یک چیزی را که به او هدیه دادند، پس داد او الاغ است. یکی از چیزهایی که روابط را به هم می‌زند این هدیه‌ها است که تحقیر می‌شود.
4- یکی از چیزها، ما زمانی با هم رفیقیم می‌گوییم تو ومن ندارد. نمی‌خواهد، قابل ندارد، جون من، مرگ تو، خواهش می‌کنم، تو بمیری، من بمیرم، یک چیزی را که باهم رد و بدل می‌کنید، بعداً گران می‌شود و قیمتی می‌شود، بعد به حساب می‌آید. قرآن می‌فرماید که شما هر چیزی را که با هم رد و بدل می‌کنید. بنویسید. نگوئید کم است. قابلی ندارد «صَغیراً أَوْ کَبیراً» قرآن می‌فرماید «وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً إِلى‌‌ أَجَلِهِ»(بقره/282). در دادو ستدها ریز و درشت را بنویسید. بعد می‌فرماید این بهتر است که «وَ أَدْنى‌‌ أَلاَّ تَرْتابُوا»(بقره/282). اگر ریز و درشت را بنویسید و ضبط کنید این بهتر است که بعداً شک و شبهه‌ای پیدا نشود. اول روی رفاقت شراکت پیدا می‌کنند. به هوای این که سودی ندارد وقتی که کار بار داشت و سود داشت، سرسودش دعوا می‌شود، می‌گوید: از روز اول دقیق معین کنید چند درصد برای تو و چند درصد برای من است. ساعت کار فلان قدر است.
5- یکی از چیزهایی که روابط را به هم می‌زند نگرفتن گرو است. در اسلام قرآن داریم «فَرِهانٌ مَقْبُوضَهٌ»(بقره/283) اگر واقعاً ایمان نداری یا به او نده و یا از او گرو و ضمانت بگیر. چون همینطور روی لوطی گری به او پول می‌دهی و بعد هم طرف پیدا نمی‌شود، علاقه‌ها کم می‌شود.
6- یکی دیگر از عواملی که روابط را بهم می‌زند، خبرچینی‌های آدم فاسق است. «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا»(حجرات/6) یک آدم فاسق می‌آید و یک خبر می‌دهد. یک آتش و فتنه درست می‌کند. حالا فاسق ممکن است زن باشد و یا ممکن است مرد باشد. عروس می‌نشیند پهلوی پسر می‌گوید: می‌دانی مادرت چه گفت؟ دو تا کلمه می‌گوید پسر را پهلوی مادرش داغ می‌کند. یا مادر به پسر می‌گوید و پسر را بر علیه عروس داغ می‌کند. این برای مسائل خانوادگی است. درمسائل بین المللی هم همینطور است. گاهی وقت‌ها قرآن می‌گوید فاسق که خبر آورد تحقیق کنید چون خطرناک است.
بنابراین روابط ما چرا بهم می‌خورد؟
1- وام می‌دهیم بی سند
2- گرو دستمان نیست
3- اخبار فاسق را گوش می‌دهیم
4- هدیه‌ها را بر می‌گردانیم
5- مسخره؛ گاهی چند نفر با هم رفیقند و بینشان اختلاف می‌افتد، می‌گوییم: چرا؟ می‌گوید: مسخره کرد. ما رفتیم، دستمان انداخت، به من خندیدند و. . . یک کسی می‌گفت: پایم را دیگر در مسجد نمی‌گذارم! گفتم: چرا؟ گفت به خاطر اینکه بنده پشت سر پدرم مسجد رفتم. پدرم کلاه نمدی سرش بود، یک کسی یک نخی را با آب دهانش‌تر کرد و انداخت به کلاه نمدی و به کلاه نمدی چسبید. دم نخ آویزان بود. همانطور که پدرم حرف می‌زد، این نخ تکان می‌خورد و همه مسجدی‌ها می‌خندیدند. چون سربه سر پدرم گذاشتند. بنا دارم تا نسل در نسلم پایم را درمسجد نگذارم. یک مسخره اینطور است.
6- گاهی یک کسی را مسخره می‌کنند. گاهی یک بچه را تحقیر می‌کنند و برای همیشه ترک تحصیل می‌کند. می‌گویید: تو دیگر هیچ چیز نمی‌شوی. تو دیگه برو دنبال. . . یک کلمه می‌گویی که تو برو دنبال. . . تو دیگر هیچ چیز نمی‌شوی، روبروی بچه‌ها ضایع می‌شود، فردا دیگر درس نمی‌خواند. چقدر افراد را ما از تحصیل به خاطر یک نیش بازداشتیم، چقدر طلاقها به خاطر یک مسخره انجام شد. مسخره نکنیم. قرآن می‌گوید: روز قیامت افرادی در جهنم می‌گویند که خدایا نجات بده این بار دیگر خوب می‌شویم. خدا می‌گوید: خفه شوید شما مؤمنین را مسخره می‌کردید. به کسی نخندید. قرآن می‌گوید. «عَسى‌‌ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ»(حجرات/11) شاید ایشان از شما بهتر باشد. از کجا می‌دانی که تو بهتری یا او؟
می گویند حضرت موسی آمد برود یک کرم ریزی را دید که تکان می‌خورد. کمی نگاه کرد، دید یک کرم ریز است که تکان می‌خورد، به اندازه نصف چوب کبریت. یک خورده نگاه کرد گفت خدایا این کرم را برای چه خلق کردی؟ خدا وحی کرد که ‌ای موسی حرف نزن تو دفعه اول است که پرسیدی برای چه خلق کردی. اما این کرم تا به حال نپرسیده که خدایا موسی را برای چه خلق کردی. تحقیر نکنید. من نمی‌دانم شاید او از من بهتر باشد. هر کسی در این عالم یک خطی دارد و یک مداری و برای یک هدفی آفریده شده است. «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»(بقره/116) همه هستی تسلیم است ولی من تسلیم نیستیم.
در راه کرج یک موسسه‌ای بود نمایش مار بود، من جلوی مار رفتم. آنجا دواهای ضد مار درست می‌کردند. ما رفتیم آنجا یک سالنی بود. همه مارها داخل شیشه بودند. یک خرده نگاه کردم و گفتم: «اوه» بعد گفتم: «اوه» نگو. الان همه مارها می‌گویند: «قرائتی اوه».
به خاطر اینکه مار سالی دو نفر را می‌گزد. من با زبانم روزی چند نفر را می‌گزم. مار هر که کنارش بیاید می‌گزد. من از نیشابور شیرازی را می‌گزم. از شیراز مراغه را می‌گزم. از مراغه جهرم را می‌گزم. مار هر که نزدیکش بیاید می‌گزد. زبان ما از نزدیک دور را می‌گزد. بگذارید پرده‌ها که کنار برود معلوم می‌شود. قرآن می‌گوید: «یا لَیْتَنی‌‌ کُنْتُ تُراباً»(نبأ/40) پرده که کنار رود، انسان‌هایی روز قیامت می‌گویند: ‌ای کاش خاک بودیم، چون خاک یک دانه را می‌گرفت و یک خوشه می‌داد. ولی این همه نعمت گرفتیم و یک سجده نکردیم. بنابراین تحقیر یکی از چیزهایی که روابط را به هم می‌زند.
7- عامل دیگر تجسس است. چرا وارسی می‌کنید؟ حدیث داریم اگر در کوچه می‌روید در یک خانه باز است، حق ندارید نگاه کنید. حق ندارد کسی که در کوچه راه می‌رود، خانه را نگاه کند، تجسس نکنید. چون عیب‌های من کشف می‌شود. عیب‌های شما هم کشف می‌شود.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): «لَوْ تَکَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُمْ»(عیون‌‌أخبارالرضا، ج‌‌2، ص‌‌53) حدیث داریم اگر همدیگر را بشناسید حتی جنازه همدیگر را دفن نمی‌کنید. خدا ستارالعیوب است. به خصوص مسائل جنسی را خدا گفته حتماً چهار عادل باید باشند. آدم کش دو عادل نیاز دارد، ولی زنا و لواط چهار عادل باید باشد. اگر کسی آبروی مسلمانی را ریخت یک عادل را شلاقش می‌زنند به خاطر اینکه چرا آبروی زنی را ریختی؟ مگر می‌شود به یک زن یک چنین چیزی را گفت یا به یک مرد یک چیزی را گفت؟ اگر مردی به زنش بگوید که تو چنین هستی، این مرد اگر عادل باشد با دو تا عادل دیگر سه تا عادل 80 تا240 ضربه شلاق می‌خورند. مگر اینکه 4 تا عادل باشند.
از چیزهایی که روابط را به هم می‌زند تجسس است. وارسی نکنید. هیچ تحقیقی نکنید. بله در گزینش حسابش جداست. آدم باید تحقیق کند، چون می‌خواهد پست به او بدهد. یا آدم می‌خواهد سوار ماشین شود باید ببینید گواهی نامه دارد یا ندارد. فردا در بیابان ما را چپ نکند. مسئولیت حکومتی است، باید تحقیق کنید. می‌خواهیم وکیلش کنیم. رئیس جمهورش کنیم. مسئولیت است. تحقیق کن اما اگر مسئولیت نیست تحقیق نکنید که اگر تحقیق کنید همه پرده‌ها کنار برود رسوا هستیم. یکی از چیزهایی که روابط را بهم می‌زند، زیر گوشی گفتن است. در یک جلسه‌ای که سه چهار نفر نشسته‌اند دو نفر چنین می‌کنند. آن‌ها می‌گویند: پشت سر ما می‌گویند. قرآن می‌گوید: «إِنَّمَا النَّجْوى‌‌ مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذینَ آمَنُوا»(مجادله/10) این در گوشی حرف زدن از شیطان است «لِیَحْزُنَ الَّذینَ آمَنُوا». که «الَّذینَ آمَنُوا» قلقلکشان نشود و نگویند برای ما می‌گویند. درجلسه‌ای که چند نفر هستند دو نفرحق ندارند، در گوشی صحبت کنند.
8- آثار و پیامدهای ارتباطات جایز ممنوع
چند جا داریم بر سر خودت بزن. یکی از جاها، آنجاست که پول می‌دهی و سند نمی‌گیری! حضرت عیسی(ع) فرمود: «تَقَرَّبُوا إِلَى اللَّهِ بِالْبُعْدِ مِنْ أَهْلِ الْمَعَاصِی»(إرشادالقلوب، ج‌‌1، ص‌‌77). اگر می‌خواهید با خدا رابطه‌تان زیاد شود، رابطه‌تان را با اهل معاصی کم کنید. اگر می‌خواهید خدا دوستتان داشته باشد، با دشمن خدا رفیق نشوید. قرآن می‌گوید: «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»(مجادله/22) نمی‌شود یک نفر بگوید خدایا من دوستت دارم، بعد دشمن خدا را هم دوست داشته باشد. با آدم فاجر رفیق نشوید و قطع رابطه کنید. «لَا تَصْحَبِ الْفَاجِرَ فَیُعَلِّمَکَ مِنْ فُجُورِهِ»(خصال صدوق، ج‌‌1، ص‌‌169). دختر خانم‌ها، آقا پسرها، آقازاده‌ها با آدم‌های پست رفیق نشوید. در رابطه با گزینش حدیث داریم که اگر نمی‌دانید فلانی چه جور آدمی است. خوب باید «فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ»(صفات‌‌الشیعه، ص‌‌6) اگر می‌خواهی گزینش کنی و بدانی فلانی چه جور است، ببینید با چه کسانی رفیق است. یک کسی که مرده است می‌گویند که اگر می‌خواهی ببینی اهل بهشت است یا جهنم، ببینید تشیع جنازه‌اش چه کسانی هستند.
با آدم متملق رفیق نشو. آدمهایی هستند متملق که دائماً بله قربان می‌گویند. یک مرتبه نمی‌گویند که تو چه عیبی داری. فقط می‌گویند: «به! به! » با آدمهای متملق رفیق نشوید. چون امام می‌فرمایند: دائم برای تو زینت می‌دهد، برای تو چاپلوس است با چاپلوس رفیق نشوید.
9- برخی آداب و شرایط ارتباط و معاشرت
با اهل بدع یعنی بدعت گذار رفیق نشوید. اینها سفارشاتی است که اسلام دارد. وقتی می‌خواهید جایی بروید «یاالله» بگویید. خانه یکی می‌خواهید بروید یک یاالله بگویید برای اینکه ببینید کسی خانه است یا نه. آخر گاهی وقت‌ها تا زنگ را می‌زند، داخل می‌آید. باید کمی صبر کرد. قرآن می‌گوید: اگر دم در خانه گفتند: «برگرد» برگرد و ناراحت هم نشو. ارتباطاتتان با مردم طوری باشد که اگر دشمن شما شدند، سوژه‌ای علیه شما نداشته باشند. پیامبر می‌فرماید: دو تا مسلمان اگر سه روز با هم قطع رابطه کنند، مسئله‌ای نیست. روز چهارم باید آشتی کنند، اگر از چهار روز بگذرد و اینها با هم آشتی نکنند، رسول خدا فرمود که اینها امت من نیستند. مسلمان الکی ‌هستند. سه روز بیشتر قطع رابطه نباید باشد. روز چهارم باید آشتی کنند و چقدر لعنت و نفرین شده برای کسی که می‌آید تا آشتی کند ولی طرف می‌گوید: نخیر! برو! من با تو دیگر تا آخر عمرم حرف نمی‌زنم!
افرادی بزرگ منشی می‌کنند. خودشان را برتر می‌دانند. به خاطر پزی که دارد و پولی که دارند و این پز خیلی خطرناک است. قرآن خیلی روی این مایه گذاشته است. یک نفر به خاطر پز و پول و وضعی که دارد. خودش را به یک آدم فقیری عبوس کرد، سوره عبس و تولی نازل شد که چرا عبوس کردی؟ یک فقیر نابینا که آمد چرا خودت را عبوس کردی؟ وای به حال تو که بخاطر اینکه چشم داری و زیبایی داری و زندگی‌ات خوب است ولی به آدم فقیر عبوس کردی.
امام صادق(ع) دوستی داشت. این دوست یک فحش مادر به نوکرش داد. امام فرمود: چه گفتی؟ گفت: هیچی! از زبانم پرید، فرمود: تو فحش مادر دادی؟ گفت: آقا این نوکرم است و مادرش هم مسلمان نیست. فرمود: مگر می‌شود به زن غیر مسلمان فحش داد. با اینکه سال‌هاست با من رفیقی، با تو قطع رابطه کردم. امام صادق قطع رابطه می‌کند به خاطر اینکه او هرزه می‌گوید.
انسان باید با کسی رفیق شود که وقتی نگاهش می‌کند به یاد خدا بیفتد. حرف می‌زند علمش زیاد شود. قَالَ رَسُولُ اللَّه(ص): «قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَى یَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَهِ عَمَلُهُ»(کافى، ج‌‌1، ص‌‌39) یعنی نگاهش می‌کنی یاد خدا می‌افتی. حرف می‌زند آدم از حرفش استفاده می‌کند. البته تفریح هم سر جای خودش باید باشد. گاهی آدم با یکی رفیق می‌شود که با او توپ بازی کند، او سرجای خودش، چون آدم رفیق می‌شود که توپ بازی کند. اما باز در توپ بازی هم کمال است، شرف است، جنگ قانون دارد، بازی قانون دارد. در هر کاری مردی و نامردی هست.
خدا انشاءالله به حق محمد و آل محمد به ما توفیق دهد حالا که بناست زنده باشیم، حالا که بناست با یک کسانی رفیق باشیم، حالا که بناست با یک کسانی قهر باشیم، رفقایمان همه از اولیای خدا باشند و دشمنان ما دشمن خدا باشند، یعنی در دلمان کینه مسلمان نباشد. قرآن می‌گوید: افراد مؤمن این دعا را می‌کنند و می‌گویند: «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ و لا تَجْعَلْ فی‌‌ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحیمٌ»(حشر/10) خدایا مسلمان‌هایی که نقطه ضعف دارند، کینه‌شان را در دل من قرار نده. خواهرها و برادرهایی که نشسته‌اید همین امشب در آستانه دهه انقلابیم. در آستانه تولد فاطمه زهرا(س) هستیم بیایید یک برنامه داشته باشیم، برنامه‌تان این باشد که نسبت به هرکس که قطع رابطه کردید، اگر به خاطر فکر و ایمان و عقیده و گناه است، که هیچ. اما اگر به خاطر این است که به من نگفته، به من بر خورده، منم و او، اگر قطع رابطه‌ها به خاطر من و اوست یک تلفن کنید، یک نامه بنویسید، بروید خانه‌اش و زمانی که می‌بینیم ابرقدرتها علیه اسلام دارند متحد می‌شوند خوب نیست دو تا مسلمان‌ها با هم بد باشند، باید برگردیم به حالت اول انقلاب. خیلی به من می‌گویند که در اتوبوس زنان بسیاری وارد می‌شوند ولی یک مرد به روی خود مبارکش نمی‌آورد و بلند نمی‌شوند. آن رحم‌ها و آن روابط قطع شد. اگر آن روابط قطع شود لطف خدا با ماقطع می‌شود. «چون چنان بودیم، بودیم آنچنان چون چنین گشتیم، گشتیم اینچنین» اگر خودمان به هم رحم نکنیم، نخهای لطف قیچی می‌شود. مدلهای غیبی قیچی می‌شود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1797

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.