دلایل غیبت امام زمان(علیه‌السلام)

1- سابقه‌ي غيبت در اديان پيشين
2- غيبت امام، بستر آزمايش مردم
3- تفرقه در جامعه، از نشانه‌هاي شرك
4- غيبت امام، به خاطر ظلم و ستم مردم
5- پرداخت خمس و سهم امام(عليه‌السلام)
6- تأثير غيبت، در تقويت ايمان
7- غيبت امام، زمينه‌ي ظهور و تولد خوبان و بدان

موضوع: دلايل غيبت امام زمان(عليه‌السلام)

تاريخ پخش:  23/04/90

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بحث را بينندگان عزيز در آستانه‌ي نيمه شعبان سال نود مي‌بينند. خوب نيمه شعبان درباره‌‌اش احتمال شب قدر هم داده شده، حالا هم كه ايام نيمه شعبان به تابستان است و شب‌ها كوتاه است، مي ارزد كه انسان سعي كند، احيا بگيرد. چون حديث داريم اگر كسي شب نيمه شعبان نخوابد، احيا بگيرد، آن روزي كه همه دلها مي‌ميرد دل او زنده است. يعني آن روزي كه همه مردم قاطي مي‌كنند، اين قاطي نمي‌كند مي‌فهمد وظيفه‌اش چيست؟ راجع به چرا امام زمان غايب ،است من ديشب اين ورقه را نوشتم تا نه دليل براي غيبت مي‌خواهم خدمت شما بگويم، با يك مقدمه، ده مطلب مي‌شود. ده تا نكته براي شما مي‌گويم.

1- سابقه‌ي غيبت در اديان پيشين

اول اين كه غيبت سابقه دارد. مخصوص حضرت مهدي(ع) نيست. خداوند با موسي قرار گذاشت، سي روز كوه طور بيايد. «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَة» (اعراف/142) بعد سر سي روز ده روز اضافه شد. «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ»  يوسف در زندان بود و پيغمبر بود، و از مردم غايب بود و آنهايي هم كه با او بودند، او را نمي‌شناختند.

يونس از مردم قهر كرد، و فكر كرد ديگر ما بر او تنگ نمي‌گيريم. مردم را رها كرد و رفت. يك مدتي يونس هم غايب شد. امام كاظم سالها در زندان بود. و از چشم مردم غايب بود. امام دهم و يازدهم كه مي‌گويند عسكريين، اينها خانه‌شان در پادگان بود، در دسترس مردم نبودند. بنابراين مسأله غيبت يك چيزي است كه گويا خود امامان ما هم از امام رضا به بعد برخوردشان طوري بود كه مردم را براي زندگي دوران غيبت آماده مي‌كردند. پس اين سابقه غيبت. غيبت مخصوص امام زمان نيست. انبياي ديگر و اولياي ديگر خدا هم بوده است.

دليل غيبت چيست؟

2- غيبت امام، بستر آزمايش مردم

1- آزمايش مردم، خود پدر و مادر گاهي وقت‌ها خودشان را پنهان مي‌‌كنند ببينند بچه چه مي‌گويد؟ امام حسن كوچولو بود مسجد مي‌آمد. حرف‌هاي پدرش را گوش مي‌داد، براي مادرش مي‌گفت. يك روز اميرالمؤمنين(ع) مي‌خواست ببيند امام حسن چه طوري حرف‌ها را گرفته و چطور به مادر منتقل مي‌كند. رفت يك كنار خودش را پنهان كرد. پشت پرده‌اي گوش داد ببيند پسرش حرف‌هايي را كه در مسجد شنيده چطور نقل مي‌كند. امام حسن يك خرده صحبت كرد، گفت: نمي‌دانم چرا امروز زبانم روان نيست. به نظرم كسي پشت پرده است. يعني اينكه گاهي وقت ها پدر و مادر خودشان را پنهان مي‌كنند ببينند كه دور از چشم پدر بچه چه مي‌كند. حالا گاهي رشد است خوب عمل مي‌كند. قرآن هم مي‌گويد كه مال يتيم را به يتيم ندهيد، اگر ديديد رشد كرده به او بدهيد. «فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» (نساء/6) «آنستم» آيه قرآن است. «مِنْهُمْ رُشْداً» ممكن است 15 سالش شده، اما باز هم پولش بدهي حرام كند. يعني بلوغ عبادي هست، ولي بلوغ اقتصادي نيست. ما چهار رقم بلوغ داريم. بلوغ عبادي، دختر نه ساله، پسر 15 ساله. كه گاهي هم جلوتر مي‌افتند. بلوغ عبادي، بلوغ اقتصادي، ممكن است كسي 25 سالش است، نمي‌شود پول دستش داد. يك كسي مي‌گفت: يك پسر دارم نابغه است.گفت: چطور؟ گفت: 18 سالش است تازه به پدرش مي‌گويد: مامان! حالا بعضي وقت‌ها 15 سالش است ولي…

پيرمردي مرد. در فاتحه‌اش واعظ روضه‌ي علي اصغر خواند. گفتند: چرا؟ گفت: باباي تو پيش من هميشه كودك بود. قبرستاني بود سنگ قبرها را براساس اثر مي‌نوشتند. مثلاً مي نوشتند هفت ساله، چهار ساله فكر كردم قبرستان بچه‌هاست. گفتم: اينها همه بچه هستند. گفت: نه! منتهي ما هم حساب نمي‌كنيم سنش چقدر است. حساب مي‌كرديم چقدر از عمرش استفاده كرده است. به مقدار بهره‌وري‌‌اش، چون گاهي وقت‌ها سيب بزرگ است، آب ندارد. گاهي ممكن است ميوه كوچك است، پر آب باشد.

آزمايش مردم، حضرت موسي سي روزش كه چهل روز شد، در اين ده روز مردم آزمايش بدي دادند. يك هنرمندي، قرآن راجع به هنر هم نظر مثبت دارد، هم منفي. هنر منفي اين است كه مي‌خواهم بگويم. سامري يك مجسمه ساز هنرمند بود. طلاها را گرفت، از طلاها يك گوساله درست كرد، ساخت گوساله طوري بود كه هوا كه به آن مي‌خورد، صدا مي‌داد. مثل اين سوت‌ها هست در زمين ورزش. فشار هوا كه در آن مي‌آيد، صدا مي‌دهد. گفت: «هذا إِلهُكُم‏» (طه/88) سامري گفت: خدا همين است. وقتي حضرت موسي برگشت ديد كه مردم در دوران غيبت كج شدند. «وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ» (اعراف/150) زلف‌هاي برادرش حضرت هارون را گرفت و كشيد و گفت: چرا گذاشتي، گفت: والله، «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني‏» من رفتم جلويش را بگيرم، ديدم كه اينها من را به استضعاف كشيدند و به حرف من گوش ندادند.

3- تفرقه در جامعه، از نشانه‌هاي شرك

مي‌خواستم برخورد انقلابي كنم، ترسيدم بگويي كه تفرقه شد. من فهميدم كج مي‌روند، ولي به خاطر حفظ وحدت حرف نزدم. ترسيدم برگردي بگويي، «فَرَّقْتَ بَيْنَ بَني‏ إِسْرائيل‏» (طه/94) بين بني اسرائيل، «فَرَقّت» تفرقه انداختي. شما مي‌دانيد تفرقه شرك است. ما شرك را فقط بت پرستي مي‌دانيم. قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: تفرقه از شرك است. آيه‌اش اين است. «لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكينَ» (روم/31) بعد مي‌گويد: «مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ» (روم/32) خيلي قشنگ است. «لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكينَ منَ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ» اين شرك است.

هركس در دين يك بدعتي به وجود بياورد. يك چيزي را بگويد كه ريشه‌اش در قرآن و روايات نيست، اين ايجاد تفرقه مي‌كند. مثلاً بگويد من با امام زمان رابطه دارم. به چه دليل قرآن؟ به چه دليل عقل؟ هميشه هم يك مشت احمق هستند كه دنبال اين افراد مي‌گردند. قرآن مي‌گويد: «لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين»‏ از مشركين نباشيد، مشرك را نمي‌گويد فقط خورشيد پرست است. «مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُم‏» (روم/32) هركس در دين تفرقه به وجود بياورد، به همين خاطر مي‌گويند: اگر يك جايي نماز جماعت است، يك كسي مي‌آيد كنار مسجد فرادي نماز مي‌خواند، نماز او گير دارد. چون آن نماز فرادي يعني چه؟ يعني آقا من تو را قبول ندارم. يعني امت اسلامي من شما را قبول ندارم.

در غيبت مردم آزمايش مي‌‌شوند. حديث داريم اگر خواستي با كسي رفيق شوي، سه بار او را عصباني كن. اگر سه بار عصباني شد فحش نداد، حالا با او رفيق شو. يعني در عصبانيت جوهرها بيرون مي‌آيد. خيلي از افراد، در سفر خودشان را لو مي‌دهند. در سفر خودشان را لو مي‌دهند. تمام شيريني‌ها و تلخي‌ها ابزار آزمايش است. تمام شيريني‌ها و تلخي‌ها ابزار آزمايش است. «نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْر» (انبيا/35) عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است. هر شري وسيله آزمايش است. هر خيري وسيله آزمايش است. مسائل سياسي، مسائل اقتصادي، مسائل مالي، شهوت، غضب، پست، رأي آوردن آزمايش است، رأي نياوردن هم آزمايش است. هردو آزمايش است. يكي از دلايل غيبت، آزمايش است.

2- غيبت زمينه توبه است. يك مادر يا پدر كه از خانه قهر مي‌‌كند، بيرون مي‌رود. تا بچه‌اش متنبه شود، وسيله توبه است. حضرت يونس وقتي از مردم قهر كرد مردم فهميدند كه قهر خدا مي‌آيد. پيغمبر خدا ول كرد و رفت حتماً يك بلايي مي‌آيد. فوري توبه كردند، ولي قرآن مي‌گويد: «إِلاَّ قَوْمَ يُونُس‏» (يونس/98) قوم يونس وقتي توبه كردند، خداوند عذاب را بر آنها برگرداند. يونس هم خاطرش جمع بود كه اگر بيرون برود عذاب نازل مي‌شود. وقتي بيرون رفت، عذاب نازل نشد، خدا گفت: تو بيرون رفتي. ولي اينها توبه كردند. غيبت وسيله توبه هم مي‌شود.

4- غيبت امام، به خاطر ظلم و ستم مردم

3- محروميت و گوشمالي است. قرآن مي‌گويد: «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا» (نساء/160) يهودي‌ها ظلم كردند، اينها را از غذاها محروم كرديم. گفتيم: تا فلان مدت اين مواد را نبايد مصرف كنيد. يعني محروميت از غذا، بد كرديد آقا غذايش را عوض كنيد. محروميت از غذا، محروميت از شهر نشيني، خدا به بني اسرائيل گفت: توبه كنيد تا در شهر برويد. گفتند: در شهر قوم جبّار هستند. اينها را اول نابود كن. شهر امن شود، بعد ما مي‌آييم. خداوند مي‌فرمايد: اينها چهل سال، اينها در بيابان آواره بودند. به خاطر اينكه حاضر نبودند، خودشان يك جنب و جوشي داشته باشند.

زمينه توبه، «فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إيمانُها إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» (يونس/98)

3- غيبت وسيله آماده شدن است. پيغمبر ما وقتي مدينه آمد، مستقيم مدينه نرفت. در قبا چند روز ايستاد. تا زمينه آماده شود. غيبت وسيله آماده‌ شدن هم هست. قرآن يك آيه دارد مي‌فرمايد: «كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُون‏» (بقره/89) يك عده مي گفتند كه: چون يهودي ها شنيده بودند، اوس و خزرج هم شنيده بودند. كه پيغمبر آخرالزمان در مدينه حكومت خواهد كرد. و اينها دائم مي‌گويند، پيغمبر بيايد به تو مي‌گويم. پيغمبر بيايد به تو مي‌گويم. «وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُون» يعني قبل از آنكه پيغمبر بيايد،‏ هي مي‌گفتند: فتح و پيروزي مي‌شود. صبر كن پيغمبر بيايد چنين و چنان مي‌شود. اما «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا» ممكن است ما هم اينطور باشيم. خدايا دست ما را بگير. هي بگوييم: «يا حجة بن الحسن عجل علي ظهورك»، «اللهم عجل لوليك الفرج»

ما داريم در مملكت آدم‌هايي كه هروقت حرف مي‌زنند، مي‌گويد: «اللهم عجل لوليك الفرج» مي‌گوييم: خوب مگر نمي‌خواهي امام زمان بيايد؟ الآن كه نايب امام زمان است، گوش به حرفش بده. ما زمان شاه آدم‌هايي داشتيم، دو ليتر گريه مي‌كردند، كه چرا امام زمان نيست. امام خميني كه آمد، اينها فرار كردند. اسمشان را هم نمي‌گويم چه هستند. امام زماني بودند، ولي با انقلاب راه نيامدند، جز افراد نادري. بسياري از آنها با امام، البته بعد از آنكه يهودي‌ها اعلام هم بستگي كردند، آنها آمدند گفتند: ما هم هستيم. بعد از يهودي‌ها آمدند. چند تا از آنها هم منزل ما آمدند، گفتند: آقا ما اعلام همبستگي كرديم با انقلاب، گفتم: ببخشيد مي‌دانيد كي؟ بعد از يهودي‌ها. يعني منتظر هستند اي امام زمان بيا، «أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاء»، «أَيْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْكَذِبِ وَ الِافْتِرَاء» خدايا امام زمان را بفرست طاغوت‌ها را بشكند. مي‌گويم: بيا! مگر نگفتي امام زمان طاغوت‌ها را بشكند. امام خميني يك طاغوت را شكست. تو چقدر كمكش كردي؟ آخر كسي كه مي‌گويد: اي خدا! اقيانوس اطلس را بفرست، غسل جمعه كنم. خوف‌، اين حوض آب يك عمر است يك غسل جمعه در حوض خانه‌تان نكردي، حالا مي خواهي اقيانوس اطلس، دروغ مي‌گويي. خيلي ها دروغ مي‌گويند. شايد ما هم همان باشيم.

يك جايي، شكست و سقوطي وارد شد، يك مرد حكيم گفت، دليل اين سقوط چه بود؟ هركس گفت جايزه بگيرد. يك نفر برنده شد. گفت: دليل سقوط را من مي‌گويم. گفت: چه؟ گفت: دليل سقوط اين است كه «كَذَب» دروغ گفت. «كذبا» دو تايي دروغ گفتند، «كذبوا» با هم دروغ گفتند. «كذبت» آن خانم هم دروغ گفت. «كذبتا» دو تا خانم، «كذبن» با هم دروغ گفتند. «كذبت» تو هم دروغ گفتي. «كذبتما» با هم دروغ گفتيد. «كذبتم» همه با هم دروغ گفتيد. تا آخرش مي‌گويد: «كذبتُ» من هم دروغ گفتم؟ بعد مي‌گويد: «كذبنا» همه با هم دروغ گفتيم.

5- پرداخت خمس و سهم امام(عليه‌السلام)

دو ليتر گريه مي‌كند كه چرا فدك را غصب كردند. حق زهرا را ندادند. اما خودش هم سهم امام را نمي‌دهد. چه فرقي مي‌كند او حق مادر را نداد، تو هم حق بچه‌اش را نمي‌‌دهي. تو چرا براي او گريه مي‌كني؟ با هم گريه كنيد. كسي كه مي‌گويد: امام زمان، بايد سهم امام بدهد. نمي‌شود بگويي: اي امام زمان، ببين، من مخلص تو هستم. اما نه سهم امام را مي‌دهم، نه اسم بچه‌ام را مهدي مي‌گذارم. نه به حرف جانشينت گوش مي‌دهم. ولي «عجل لوليك الفرج» مردم بايد امتحان شوند. دعا مي‌كنم همه‌ي بيننده‌ها آمين بگوييد. تو را به آبروي امام زمان، هرچه خراب كرديم، در هر امتحاني رفوزه شديم، گذشته‌ي ما را ببخش. از الآن تا ابد در هر امتحاني ما را رو سفيد بيرون بياور. آدم نمي‌داند چه مي‌شود. نمي‌داند كه چه مي‌شود.

من بارها در مورد خودم اين را گفتم، كه آقاي قرائتي اگر تلفن كنند، الو شما از اين شب جمعه بحثت قطع شد، ديگر در تلويزيون نيستي. اگر من را از تلويزيون بيرون كنند، باز قرائتي قبل هستم يا نه عوض مي‌شوم؟ ما داشتيم كسي كه الآن فرار كرده خارج است. خودش را كانديد رياست جمهوري كرد. براي اينكه رأي بياورد دائم مي‌گفت: ملت قهرمان ايران! تا ديد رأي نياورد، فرار كرد خارج رفت هنوز هم خارج است. مي‌گفت: اين توده ناآگاه! يعني پيش از ظهر ملت قهرمان بودند، بعد از ظهر شدند توده ناآگاه!

امام سجاد مي‌گويد: خدايا طوري نكن، «وَ أَبْتَلِيَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي وَ أَفْتَتِنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي‏» (بحارالانوار/ج91/ص230) طوري نكن كه هركس به من داد، بگويم خوب است. هركس من را محروم كرد، بگويم: بد است. قرآن بخوانم. قرآن مي‌گويد: بعضي‌ها مي‌آمدند مي‌گفتند: يا رسول الله! بيت المال معلوم نيست كجا رفت. بردند، خوردند، قرآن مي‌گويد: مي‌داني چرا؟ «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ» (توبه/58) «يلمزُ» همان «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (همزه/1) «يلمزُ» همان «لمزه» است. يعني نيش زدن. «وَ مِنْهُمْ» از مردم، «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ»، «لُمَزَ» يعني بعضي نيشت مي‌زنند، مي‌گويند: معلوم نيست پيغمبر زكات را چه مي‌كند؟ «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا» (توبه/58) اگر يك سكه كف مشتش بگذاري راضي است. اينكه مي‌گويد: بردند، خوردند چون به او ندادند. اگر به او بدهند…

رفته هيئت غذا تمام شده، رييس هيئت مي‌گويد كه: غذا تمام شد. بله اين عزاداري‌هاي رياكار! اگر غذا خورده بود، مخلص بودند. به اين ندادند مي‌گويد: عزاداري‌ات رياكاري است. اين آقاي خوبي است. مي‌گوييم: چرا؟ مي‌گويد: براي اينكه به كسي رأي داد كه من هم به او رأي دادم. من ديگر پشت سر اين آقا نماز نمي‌خوانم. مي‌گوييم: چه مشكلي دارد؟ گناه كبيره كرده؟ نه! اين به كسي رأي داد كه من موافق نبودم. مگر هركس به منتخب تو رأي داد عادل است؟ هركس به منتخب تو رأي نداد، فاسق است؟ نمي‌توانيم خودمان را خالي كنيم از هوس‌ها، تا بعد ببينيم حق چيست، باطل چيست؟ بگذاريد اين جمله را هم بگويم.

خدا قسمت كند همه كاظمين بروند. يك دعا مي‌كنم آمين بگوييد. خدايا امنيت كامل را بر بلاد اسلامي حاكم بفرما. هر عيب و گناهي كه داريم كه بايد سيلي بخوريم آن را ببخش. كاظمين برويد امام جواد و امام كاظم قبرهايشان كنار هم است. در يك ضريح است. بعد از زيارت امام جواد اين دعا است. «الهي ارنا الحق حقا» خدايا يك انساني باشم كه حق را حق ببينم. «والباطل باطلا» حق را حق ببينم، و باطل را باطل ببينم. «و لا تجعل عليّ متشابها» در شناخت حق و باطل گيج نشوم. «فاتبع هواي» دنبال نفسم بروم، گرفتار شوم. آدم حق را حق ببيند. باطل، استاد ما مي‌گفت: حضرت امام درس اخلاق كه در فيضيه مي‌گفت آخر درس اخلاقش يا در درس اخلاقش اينطور مي‌گفت. مي‌گفت: «اللهم ارني الاشياء كماهي» يعني خدايا واقع بين باشم.

پس امام زمان غايب است براي اينكه مردم آماده شوند. آماده نيستند.

6- تأثير غيبت، در تقويت ايمان

مسأله چهارم، كيفيت ايمان، حديث داريم «أَعْجَبُ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاضٍ» (فقيه/ج4/ص365) «اللَّهُ أَكْبَر»! مي‌گويد: غيبت تو را ببينيم كه يك عده‌اي «أَعْجَبُ النَّاسِ إِيمَاناً» يعني بالاترين درجه ايمان «وَ أَعْظَمُهُمْ يَقِيناً» بالاترين درجه ايمان و بالاترين درجه يقين براي كساني است كه پيغمبر را نديدند، امام زمان و حجتشان را هم نديدند، از روي كاغذ «آمنوا» ايمان آوردند، «بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاضٍ» همانطور كه قلمي روي كاغذ شده، روي نوشته ايمان مي‌آورند. مثل خود ما «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏»! مي‌گوييم: خدايا ما رسول را نديديم. اهل بيتش را هم نديديم. اما با استدلال با همين محتوايي كه هست ايمان آورديم. اين خيلي ارزش دارد با كساني كه پيغمبر را ديدند، و ايمان نياوردند. پس اين را هم بنويسم.

سوريه رفته بوديم. گفتند: آقاي قرائتي، قبر حضرت رقيه همين جا است؟ قبر حضرت زينب همين‌جا است؟ آخر شنيديم مصر هم هست. شنيديم مدينه هم هست. يك چيزي گفتم خيلي قشنگ، براي شما هم بگويم. گفتم: اگر كسي طرف را ببيند و او را ببوسد، اين علاقه را بيشتر نشان مي‌دهد يا اگر عكسش را ببيند و عكس را ببوسد. آن كسي كه عكس را مي‌بوسد ايمانش بيشتر است يا كسي كه خودش را مي‌بوسد؟ شما بگوييد. با هم بگوييد، عكسش را ببوسد. گفتم: اتفاقاً اگر حضرت زينب همين‌جا باشد شما زيارت كني، خيلي مهم نيست. مهم اين است كه چون اينجا، اسم حضرت زينب هست، عكس زينب باشد، همين احترام به عكس زينب، همين احترام به گنبد و بارگاه همين ارزش دارد. خيلي مهم است.

اگر شما از من احترام بگيري، خيلي مهم نيست. اما اگر از بچه‌ي من احترام بگيري، اگر از نوه من احترام بگيري، اين پيداست كه خيلي ايمان بالا است.

«يَأْتِي زَمَانٌ» حديث داريم زماني مي‌آيد كه «يذوب فيه قلب المؤمن‏» (مجموعه ورام/ج2/ص32) قلب مؤمن آب مي‌شود. «كما يذوب الملح في الماء» همينطور كه نمك در آب حل مي شود زماني مي‌آيد كه قلب مؤمن ذوب مي‌شود. چرا؟ «قيل بم ذلك» چرا قلب مؤمن آب مي شود؟ پيغمبر فرمود: به خاطر اينكه «يرى من المنكر» از بس منكرات مي‌بيند، خلاف مي‌بيند، «لا يستطيع تغييره» استطاعت ندارد عوض كند. منكر مي‌بيند، همه خلاف خلاف خلاف، كاري نمي‌تواند بكند. آنوقت اين زمان‌هايي كه انسان دلش آب مي‌‌شود، اينها خيلي ارزش دارند. حديث داريم «شِيعَتُنَا أَصْبَر» (كافي/ج2/ص93) شيعيان ما صبرشان از ما بيشتر است. چون ما صبر مي‌كنيم به چيزي كه مي‌دانيم، اما شيعيان ما صبر مي‌كنند به چيزي كه نمي‌دانند. غيبت باعث مي‌شود كه كيفيت ايمان بالا مي‌رود. خودش را ببينيم ايمان بياوريم مهم نيست. به سايه‌اش، به پيامش، اين مهم است.

5- توسعه اميد و طرح و تلاش، وقتي غايب است، انسان در فكر اين است كه اميدوار باشد به آينده‌ي جهان، چون خدا بارها در قرآن گفته «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ» (اعراف/128) اين پيام سياسي دارد. يعني اسرائيل، آمريكا، بي‌خود تلاش نكنيد. كره‌ي زمين براي مسلمان‌هاست. كره‌ي زمين براي مسلمان‌هاست. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» (توبه/33) اسلام كره‌ي زمين را خواهد گرفت. بعد مي‌گويد: «وَ لَوْ كَرِه‏» گرچه كفار بسوزند. قرآن آيه دارد مي‌گويد: بسوز، «مُوتُوا بِغَيْظِكُم‏» (آل‌‌عمران/119) از غصه بمير. اسلام دنيا را خواهد گرفت.

يك چيزي براي شما بگويم. در غديرخم جمعيت چقدر بودند؟ هم زير صد هزار نفر گفتند، هم بالاي صد هزار نفر. ما مي‌آييم مي‌گوييم: ميانگين صد هزار تا، بعد از پيغمبر، از اين صد هزار نفر 4 نفر آمدند طرفدار علي بن ابي طالب شدند. باقي‌ها همه رفتند طرفدار غير علي شدند. يعني به ازاي يك نفر طرفدار علي، 250 هزار نفر جاي ديگر رفتند. اما الآن يكي كه شيعه هست، سه تا غير شيعه هست. يعني آمار ما از يك دويست و پنجاه هزارم، به يك سوم رسيديم. يكوقت در تركيه 5 تا جلسه روضه هم نبود. الآن حدود 200 جلسه عزاداري در روز عاشورا هست. اندونزي هم همينطور است. اسلام مي‌گويد: امام زمان مي‌آيد، و كره‌ي زمين در اختيارش قرار مي‌گيرد. وقتي يك چنين اميدي هست، اين خود اميد جوهر مهمي است. چرا امام زمان غايب است؟ چون او را مي‌كشند. خوب او را بكشند. مگر مي‌ترسد؟ نه. امام از كشتن خودش نمي‌ترسد مثل امام حسين، اينها از… امام‌ها كه جاي خود دارد. قرآن مي‌گويد: بعضي از مؤمنين از كشتن نمي‌ترسند. «يَقتلون او يُقتلون» چه او را بكشند، چه او بكشد، او ما را بكشد شهيد هستيم. قرآن مي‌گويد: «إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُم‏» (آل‌عمران/173) دشمن زياد است حمله نكنيد. ايمانش اضافه مي‌شود.

يك كتابي هست به نام «شهداء الفضيله» علمايي كه در طول تاريخ شهيد شدند، اشرفي‌ها، صدوقي‌ها، دستغيب‌ها، طباطبايي‌ها، امام جمعه قبل از شهيد مدني، همه اينها شهيد شدند. در عمليات والفجر پنج، ظاهراً دويست تا روحاني شهيد شد. كتابي هست حدود تقريباً هفتصد، هشتصد صفحه، به نام شهدا‌ء الفضيله كه وقتي من ديدم و خواندم، براي استاد حكيمي است، وقتي مطهري را ترور مي‌كنند، امام زمان بيايد خوب ظرفيت نيست. كل دنيا بسيج مي‌شود براي قتلش. بايد يك زماني باشد كه مردم ظرفيت قبول را داشته باشند.

خود امام خميني وقتي قيام كرد، آن روزي كه قيام كرد سال 42 ظرفيتي نبود كه حكومت اسلامي تشكيل بدهد. همين غيبتش مردم را آماده كرد. نامه‌ها، اعلاميه‌ها، قيام‌ها، نمايندگان، آخر در اين 13، 14 سالي كه در تركيه و عراق تبعيد شد خيلي كار بود. و اين كارها باعث شد كه ظرفيت پيدا شد كه مردم پذيرفتند. گاهي وقت‌ها حضور باشد نمي‌پذيرند. در غيبت يك آماده باش است كه بپذيرند.

7- غيبت امام، زمينه‌ي ظهور و تولد خوبان و بدان

دليل ديگر كه چرا امام زمان غايب است؟ اگر الآن امام زمان ظهور كند دست به كار شود، خيلي از مؤمنين كه در صلب كافران هستند اينها هم از بين مي‌روند. يك حديثي ديشب ديدم. به امام صادق گفتند چرا اميرالمؤمنين راحت مخالفينش را نمي‌كشت در مرحله اول؟ يك شمشير دست مي‌گرفت همه را قلع و قمع مي‌كرد. «قال لايه في كتاب الله» در قرآن يك آيه بود دست علي را بست. گفتند: چيست؟ گفت: اين است. «لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً» (فتح/25) اين آيه مربوط به اين است كه اگر به شما مي‌گفتيم در مكه قيام كنيد شما دست به شمشير مي‌زديد، مشركين را بكشيد، و حال آنكه در صلب مشركين در نسل مشركين آدم‌هاي مؤمني هم بودند. گاهي وقت‌ها مي‌گوييم: خانه را خراب كن. مي‌گوييم: بابا يك لوستر در آن است. قالي ابريشمي در آن است. دو تا چيز نو بگويم، به نظرم تا حالا نشنيديد.

سندي بن شاهك را مي‌شناختيد؟ شكنجه گر ويژه امام كاظم در زندان. او كسي بود كه امام كاظم را در زندان شكنجه مي‌كرد. پسرش خوب درآمد. باور مي‌كنيد؟ حجاج را شما مي‌شناسيد؟ چقدر سيد را كشت؟ چقدر از اهل… پسر حجاج خوب درآمد. يزيد را كه مي‌شناسي؟ پسر يزيد خوب درآمد. به امام صادق گفتند: حضرت امير شمشير دست مي‌گرفت يك نصفه روز تمام مي‌كرد. فرمود: بله، ولي در صُلب آن‌ها آدم‌هايي هستند. امام زمان اگر زود دست به كار شود، همه حق و ناحق، قرآن مي‌گويد: اگر به شما مي‌گفتند حمله كنيد در مكه، آدم‌هايي را ناخواسته مي‌كشتيد، بعد اين بارش گردن شما را مي‌گرفت. براي شما نقل مي‌كرد كه مسلمان‌ها…

خوب آخرين حرف اين است كه بايد غيبت شود تا هركسي دو سه روز حكومت را به دست بگيرد، بعد معلوم مي‌شود ديگران نمي‌توانند. افرادي بودند كه مي‌گفتند: ديگران بردند، خوردند، به خاطر وابستگي‌ها، به خاطر علايق، مي‌گفتند: بردند، خوردند. خودشان هم كه پست گرفتند، به نور چشمي‌ها دادند. همه قدرت‌ها را به افرادي مي‌دادند كه دوستش دارند. مگر تو نمي‌گفتي چرا فلاني پسرش رييس شد، برادرش رييس شد، نمي‌دانم، خواهرش، زنش، خوب تو هم هركس را دوست داري، پستش مي‌دهي. حديث داريم بايد يك زماني همه‌ي اينهايي كه شعار مي‌دهند، همه معلوم شود آخرش چيست؟ تا وقتي امام زمان بيايد بگويند: اين راست مي‌گويد. هركس هر ادعايي دارد بايد ادعايش لو برود. مسلمان تنوري‌اش روشن شود. آمد به امام گفت: قيام كن. جمعيت داري، يار داري، گفت: تو هم از آن يارها هستي، گفت: بله. گفت: خوب در تنور برو. گفت: آقا ما غلطي نكرديم. ما يك عرضي كرديم. گفت: خوب پس بنشين. نشست، يك نفر آمد گفت: آقا سلام عليكم، فرمود: برو در تنور. گفت: چشم آقا. در تنور آتش رفت. گفت: آقا چند تا مسلمان تنوري داريم؟ گفت: آقا تنوري هيچي! خداحافظ. بايد امام زمان غايب شود، تا تنوري‌هايش معلوم شود.

خدايا ما را از آن مسلمان‌هاي تنوري قرار بده. وفادار قرار بده. غير از اينكه وفادار هستيم، فداكار قرار بده. از الآن تا ابد قلبش را از ما راضي بفرما. فكر و زبان و عمل ما را طوري قرار بده كه هروقت حضرت مهدي به ما توجه مي‌كند، يا لذت ببرد، يا لااقل غمناك نشود. اين هم افتخاري است كه انسان سرباز گمنام امام زمان باشد، مقام بالايي است كه بايد اهلش او را حفظ كنند.

‏«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

«سؤالات مسابقه»

1- در غیبت كدام پیامبر، مردم كافر شدند؟
1) حضرت موسی
2) حضرت عیسی
3) حضرت ابراهیم
2- در قرآن كریم، تفرقه میان مردم از آثار چیست؟
1) كفر
2) شرك
3) نفاق
3- بر اساس قرآن، خداوند مردم را با چه چیزی آزمایش می‌كند؟
1) خیر و خوبی
2) شرّ و بدی
3) هر دو مورد
4- بر اساس آیه 160 سوره‌ی نساء، چه چیزی عامل محرومیت از نعمت می‌شود؟
1) دروغ و تهمت
2) خیانت
3) ظلم و ستم
5- در روایات، ایمان چه گروهی برتر شمرده شده است؟
1) مردم صدر اسلام
2) مؤمنان آخرالزمان
3) یاران امام زمان

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3361

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.