داستانهای قرآن، داستان حضرت آدم -2

موضوع: داستانهای قرآن، داستان حضرت آدم -2
تاریخ پخش: 72/11/25

بسم الله الرّحمن الرّحیم

در محضر مبارک جمعیتی از دانشجویان فرهنگیان نهضت سوادآموزی همکاران مردم محترم در استان گیلان و رشت بحث ما سومین بحثی است که در ماه رمضان امسال تماشا خواهند کرد.
1- خلاصه بحث جلسه قبل درباره خلقت آدم
درباره حضرت آدم خداوند وقتی می‌خواست آدم را خلق کند هرچی را می‌خواست خلق کرد با هیچ کس هم در میان نگذاشت که من چه می‌خواهم بکنم اما انسان یک موجودی است در میان همه‌ی موجودات که وقتی خدا می‌خواهد او را خلق کند قبل از خلق مطرح می‌کند به فرشته‌ها می‌گوید‌ای فرشته‌ها من می‌خواهم آدم خلق کنم.
خداوند به فرشته‌ها گفت می‌خواهم روی زمین برای خودم جانشین خلق کنم برای خودم خلیفه خلق کنم.
»وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً« (بقره/30) خداوند به فرشته‌ها گفت می‌خواهم بشر خلق کنم فرشته‌ها گفتند این بشر را صلاح نیست خلق کنی چون خونریز است مفسد است خدا گفت یک چیزی من می‌دانم که شما نمی‌دانید دست که جنایت می‌کنند اما توی این بشر یک آدم‌هایی پیدا می‌شوند که یکی از آن‌ها به یک میلیون دیگر می‌ارزد برای این که فرشته‌ها را متقاعد کند و آرام کند.
»وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها« (بقره/31) فرشته‌ها خیال می‌کردند خداوند سبحان الله کم دارد گفتند خوب ما سبحان الله می‌گوییم خداوند فرمود من سبحان الله گو نمی‌خواهم من جانشین می‌خواهم جانشین هم فقط عبادت نمی‌خواهد علم می‌خواهد و لذا ظرفیت شما کم است و محدود است ولی ظرفیت بشر زیاد است.
خداوند به آدم هر علوم و معارف را داد بعد آن علوم را عرضه کرد به فرشته‌ها و فرمود این که من می‌خواهم خلق کنم و شما می‌گویید خلق نکن او این است ببینید چه قدر ظرفیت دارد.
فرشته‌ها همین که دیدند ظرفیت آدم از ظرفیت فرشته‌ها بیشتر است و آدم می‌تواند همه علوم را یاد بگیرد گفتند: »لاعلمنا« حق با توست ما خبر از این وضعیت نداشتیم خداوند آدم را خلق کرد.
2- خداوند بخاطر مقام آدم به فرشته‌ها دستور سجده بر او را داد
»وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ« (بقره/34) وقتی خداوند آدم را خلق کرد به فرشته هاگفتیم که به آدم سجده کنید همه سجده کردند بجز ابلیس »أَبى‌ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ« مخالفت کرد و تکبر کرد و کفر ورزید نکات زیادی توی این آیه است اول اینکه انسان از نظر جسم مهم نیست همه پرنده‌ها چشم دارند دست و پا دارند آنی که در ما ارزش دارد آن روح خدای است یعنی رنگ خدایی به ما ارزش می‌دهد ما هوش داریم هوش مهم نیست.
ما راه را گم می‌کنیم پرند راه را گم نمی‌کند ما شک می‌کنیم پرنده شک نمی‌کند کسی پهلوان است به اندازه وزن خودش می‌تواند بلند کند و مورچه پنجاه برابر وزن خودش را بلند می‌کند هر چه فیل دارد پشه هم دارد علاوه بر این که پشه دو تا شاخ داره که فیل ندارده در ملخ ده امتیاز است که در حیوانات دیگر نیست یعنی مثلاً کله ملخ شکل اسب است پایش شکل فلان… خانه سازی زنبور عسل را انسان نمی‌تواند انجام دهد.
بنابراین هنر ما در خوردن و خوابیدن نیست این خدا به فرشته‌ها می‌گوید به آدم سجده کنید این به خاطر مقام ماست نه به خاطر گوشت و پوست و وزن شکم و شهوت این که می‌گویند اصول دین سه تاست خوراک پوشاک و مسکن این پیداست که آدم را هنوز نشناختند.
3- انسان کیست؟
آدم کیست؟ آدم کسی است که همه فرشته‌ها به فرمان او باید سجده کنند ولی آدم غصه می‌خورد که همه فرشته‌ها در مقابل ما سجده کردند ولی ما در مقابل خدا سجده نمی‌کنیم این نامردی است
انسان کیست؟ انسان موجودی است که الآن کامپیوتر ساخته یک دیسک دارد قد یک ورق کاغذ قد یک کارت این دیسک را می‌گذارد توی کامپیوتر با یک دکمه هر چه می‌خواهد تویش هست انسان موجودی است که ساخته او مصنوعاتی است که الآن می‌بینیم از نظر علم و صنعت و از نظر ایثار.
انسان کیست؟ ما به فرشته‌ها گفتیم سجده کنید این انسان می‌ارزد آخر فرشته‌ها گفتند این آدم مفسد فی الارض جنایت کار خدا می‌گوید این انسان انسانی است که اگر بگوییم نخور در ماه رمضان نمی‌خورد شما فرشته‌ها هم بنده خدا هستید ولی شما توی دنیا شهوت و شکم نیستید خوب بودن شما مهم نیست خوب بودن انسان مهم است. چون در سرازیری بشکه هم ماشین بی‌ام و است ولی در سربالایی که معلوم می‌شود کدام ماشین ماشین سالمی است انسان باید در لابلای شهوت و شکم باید روزه بگیرد و در لابلای حب و بغض باید خودش را نگه دارد بنابراین خیلی مهم است در میان حوادث تلخ.
اگر همه رفیق هایت بد باشند رفیق بد همسایه بد فیلم ویدئو اگر همه دور تا دورت فاسد خیز گرفتی و رنگی نشدی این ارزش دارد در فضای آرام خوب بودن هنر نیست.
شما خوبید در فضای آرام انسان خوب است در لابلای غرایز این بود که همه فرشته‌ها سجده کردند.
خوب ابلیس چه کرد؟ مخالفت کرد، ‌ای کاش فقط مخالفت می‌کرد چون فقط گناه کرده بود اما «اِستَکبَر» گردن کلفتی کرد و بالاتر از آن کفر ورزید مواظب باشیم فسق به کفر تبدیل نشود.
4- انسان باید مراقب باشد به دام شیطان نیفتد
البته رابطه بین انسان و فرشته قطع نشده این طور نیست که سجده فرشته بر انسان مال همان زمان‌ها باشد و در قرآن می‌فرماید الآن فرشته‌ها برای مومنین دعا می‌کنند.
همین الآن هم قرآن می‌گوید هر کس ایمان داشته باشد و در ایمانش پایدار باشد در مواقع خطرناک خداوند فرشته‌ها را به امداد او می‌رساند.
سجده فرشته برای شکم و شهوت نیست اگر سجده فرشته‌ها برای شهوت بود باید برای خروس سجده کنند چون شهوت خروس از انسان بیشتر است اگر برای شکم بود باید برای گاو سجده کنند چون خوراک گاو از انسان بیشتر است اگر برای قد بلند بود باید برای کوه سجده کنند چون قد کوه از ما بیشتر است برای یک چیز دیگر بود این آیه می‌خواهد انسان شناسی بوده می‌خواهد بگوید انسان حیف است مایی که گناه می‌کنیم نمی‌دانیم چه قدر می‌ارزیم اگر بدانیم چه قدر می‌ارزیم بیشتر مواظب خودمان هستیم.
گاهی انسان می‌داند این خیلی قیمتی است مواظبت می‌کند ولی مواظبت از خودمان نمی‌کنیم چون نمی‌دانیم چه قدر می‌ارزیم ما کسی هستیم که خدا فرمود همه فرشته‌ها باید سجده کنند.
ما حیفیم که در دام شیطان بیفتیم.
5- آدم و حوا ابتدا در باغ ساکن شدند و خداوند آنها را از خوردن گندم منع کرد
»وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ« خداوند گفت‌ای آدم تو و خانمت در این باغ بمانید نگفت: «اسکنا» گفت: »اسْکُنْ «باقی جاهایش می‌گوید شما دو تا مثلاً می‌گوید کلاه یعنی هر دو باهم بخورید »شئتما« یعنی هر دو باهم می‌خواهید. به قول ما طلبه‌ها تثنیه همه‌اش گفته جفت جفت اما این جا نگفت: «اسکنا» یعنی شما و خانمت با هم گفت «اسْکُنْ أَنْتَ« بعد گفت تو و خانمت در بحث مسکن می‌گوید تو و خانمت از این آیه شاید بشود استفاده کرد که در زن و شوهر انتخاب مسکن به دوش مرد است یعنی همه جا زن و مرد باهمند ولی در مسأله مسکن زن باید تابع مرد باشد و یک سری جاها داریم که مرد باید تابع زن باشد. البته زن وقت عقد می‌تواند که قراداد ببندد که اختیار مسکن با من زن نمی‌تواند بگوید تو می‌خواهی بروی برو من این جا هستم این نشد که.
به آدم گفتیم تو و خانمت در باغ باشید این بهشت آن بهشت نیست چون آن بهشت هر کس برود دیگر بیرون نمی‌آید. یک باغی بود غیر از آن باغ به هر باغی جنت گفته می‌شود چون جنه جن و مجنون و این‌ها باغ‌هایی که چنان شاخه هایش فرورفته که زمین را می‌پوشاند به آن‌ها می‌گویند مجنون یعنی عقلش پوشیده شده جنین بچه‌ای که توی رحم مادر پوشیده شده با پوست رحم و شکم و اینها.
آدم و حوا در ابتدای خلقت کاری نکردند که مستحق پاداش باشند خداوند گفت‌ای آدم تو و خانمت توی این باغ زندگی کنید و بخورید هر چه میل دارید اما فقط این گندم را نخور از این معلوم می‌شود آن کسی که می‌خواهد او را تربیت کند حالا روحانی و امور تربیتی و فلان و پدر و مادر و دوست اگر می‌خواهید کسی را تربیت کنید و بگویید نکن باید یک کاری دستش داد گفت این کار را انجام بده بعد گفت آن کار را انجام نده.
اگر می‌خواهی پسرت فاسد نشود اول می‌گوید ازدواج بکن بعد می‌گوید جای بد نرو این فیلم خوب را ببین آن فیلم بد را نبین بیا با خودم تفریح برویم با فلان آدمی که منحرف است تفریح نرویم.
ما از این آیه می‌فهمیم که اگر می‌خواهی جلوی مفاسد را بگیری با او رفیق نشو فیلم را نبین نرو نگو اگر می‌خواهید یک کسی را هدایت کند راهی را دستش بدهید بگو.
خداوند وقتی می‌خواهد بگوید آبجو نخور می‌گوید شیرین می‌خواهی خرما توت شیرین شیرین ترش می‌خواهی لیموترش‌تر و شیرین می‌خواهی پرتقال و انار دو هزا میوه با رنگ‌ها و مزه مختلف و می‌گوید همه را بخور و آبجو را نخور.
اگر می‌خواهید به کسی بگویید کار بد نکن باید کارهای خیر را جلویش را باز کنید اگر ازدواج را آسان کنید نصف گناهان کم می‌شود.
بعد می‌گوید هذالشجره یعنی گندم، گندم که برتر است چرا به گندم خداوند گفته درخت در قرآن به برتر هم درخت می‌گویند خداوند می‌گوید از همه چیز بخورید بجز گندم اگر بخورید جزو ستمکارانید.
6- شیطان آدم و حوا را فریب داد
»فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ« (بقره/36) ما گفتیم از این میوه نخورید، نمی‌گوید: «لاتاکل» می‌گوید »لا تقرب« می‌گوید نزدیکش نشوید چون آدم نزدیک گناه که شد به گناه هم آلوده می‌شود بعضی گناه‌ها مثل نفت است باید رفت دم دمش تا بسوزد بعضی گناه‌ها مثل گاز و بنزین است از دور هم می‌سوزد یک سری گناهانی که از دور هم می‌سوزد
بعد قرآن می‌گوید شیطان این‌ها را گمراه کرد چگونه گمراه کرد سوره اعراف را بشنویم در سوره اعراف آیه ده به بعد می‌فرماید که آیه نوزده می‌گوید شیطان سراغ آدم و هوا توی باغ »فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ« (اعراف/20) شیطان آمد وسوسه کرد و آن وقت وسوسه سه رقم است:
بعضی‌ها را از دور وسوسه می‌کند بعضی‌ها را از راه نزدیک بعضی‌ها را اثر می‌گذارد در روح‌شان مستقر می‌شود و آن‌هایی که اولیاء خدا هستند از راه دور »فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ« (طه‌/120) از راه دور یعنی پرتاب می‌کند به او آدم‌های مومن را می‌رود بغل‌شان »إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ« (اعراف/201) آدم‌های بدجنس را می‌رود توی روحشان و بیرون نمی‌آید »فَهُوَ لَهُ قَرینٌ« (زخرف/36) یعنی شیطان می‌رود توی روحش دیگر بیرون نمی‌آید عمرش چراگاه حیوان می‌شود.
شیطان آمد پیش آدم و حوا گفت اتفاقاً همین یک میوه‌ای که گفتند نخور باید بخورید چگونه وسوسه‌اش کرد٬ شیطان قسم خورد که من شما را نصیحت می‌کنم که دلم به حال شما می‌سوزد صلاح شما این است که همین که گفتند نخور شما بخورید.
آیه بعد می‌گوید »فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ« (اعراف/ 22) آدم و حوا گول خوردند این‌ها مغرور کرد که گول قسمش را خوردند شیطان قسم دروغ خورد و آدم و حوا را فریب داد البته از امام رضا پرسیدند مگر انبیا تو را دوست ندارند گفت چرا گفت پس چرا آدم گول خورد امام رضا فرمود قبل مقام نبوت بود بعد از آن که پیغمبر شدند معصوم شدند آن زمان زمان امر و نهی و تکلیف و وظیفه‌ای نبوده.
7- نتیجه خوردن میوه ممنوعه توسط آدم و حوا
»فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ« یعنی این را چشید همین که چشید یک مرتبه دید همه لباس هایش ریخت و آن وقت خداوند به او فرمود »وَ ناداهُما رَبُّهُما« خداوند به آن‌ها ندا داد به شما نگفتم از این گیاه نخورید خلاصه حرص آدم او را بدبخت می‌کند. این همه میوه بخور این یکی را نخور آدم را با حرص قلقک کردند و آن میوه‌ای که گفتند نخور خورد یک دفعه آدم بد شد و تمام لباس هایش فرو ریخت و از برگ درخت خودش را پوشاند.
اولین وظیفه حفظ حجاب است بعد که خودش را پوشاند خیلی شرمنده شد که خدایا تو باغ به این خوبی به من دادی همسر خوب به من دادی انواع میوه‌ها و رنگ‌ها به من دادی فقط یک تقاضا کردی که فقط یک میوه را نخور ولی من همین یکی را که تو گفتی انجام نده انجام دادم.
8- توبه آدم
»فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ« (بقره/37) حضرت از خداوند این کلمات را دریافت کرد خداوند به او یاد داد که حالا که دسته گل به آب دادی بیا توبه کن خداوند لطفش را به او برگرداند خداوند توبه پذیر است ورحمت می‌کند.
خداوند به او می‌گوید در میان نسل تو کسانی هستند که اشرف مخلوقاتند تو بگو خدایا به حق آن بچه‌هایی که از نسل منند و هنوز بدنیا نیامده‌اند تا من تو را ببخشم این را هم شیعه می‌گوید و هم سنی می‌گوید.
آن کلمات این است: الهی بحق محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین خدایا به حق این پنج تن آل عبا به این پنج معصوم بزرگوار که از نسل من هستند بگو خدایا من را ببخش.
از این معلوم می‌شود اگر توبه کنیم خداوند توبه ما را می‌پذیرد و تواب است رحیم هم است. آخر ممکن است کسی کسی را ببخشد ولی دیگر دوستش ندارد شما اگر به من سیلی زدی بعد هم آمدی عذرخواهی کردی می‌گوید خیلی خوب بخشیدمت ولی دیگر دوست ندارم خداوند تواب است و رحیم یعنی هم توبه او را می‌بخشد و هم دوست دارد اصلاً آیه دارد که یحب التوابین دوست دارد.
حدیث انسان گنهکار وقتی می‌آید مسجد می‌گوید خدایا مرا بپذیر و مرا ببخش به قدری خدا شاد می‌شود و حدیث داریم که اگر یک وجب سمت خدا بروید خداوند یک گام سمت شما می‌آید خداوند در لطفش باز در مسجدها باز ماه رمضان آمده در توبه‌ها باز ماه عبادت ما همه‌مان بارها شده که خلاف دستورات خدا انجام دادیم ولی خدا به ما گفت پدر شما دسته گل به آب داد بخشیدمش شما هم بیایید من شما را هم می‌بخشم.
خدایا ما را از تمام خیرات و برکات ماه رمضان برخوردار بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2128

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.