حیا، عامل جلوگیری از گناه

1- فرياد مظلوم عليه ظالم
2- حيا و عفت، شرط رستگاري
3- دوري از اختلاط در محيط كار
4- آبروريزي، از گناهان بزرگ و كليدي
5- غيبت و آبروريزي، عامل حبط عمل
6- دوري از جلوه‌گري و دل‌ربايي
7- كنترل نفس، بستر بهره‌مندي سالم
8- رعايت حيا در نحوه‌ي سخن گفتن

موضوع: حيا، عامل جلوگيري از گناه

تاريخ پخش:  16/05/91

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

رمضان 91 را در استان مازندران بحث‌هاي گناه شناسي را پي گرفتيم. يكي از عواملي كه گناه را توسعه مي‌دهد بي‌حيايي است. آنچه گناه را كنترل مي‌كند، حيا است. در اين جلسه مي‌خواهم راجع به حيا صحبت كنم. حيا در چشم، حيا در زبان، حيا در عمل، حيا با دوست، حيا با دشمن.

در جنگ صفين بود ظاهراً، يك نفر از ياران اميرالمؤمنين يك حرف زشتي به لشگر معاويه زد. حضرت فرمود: ما جنگ مي‌كنيم ولي حرف زشت نمي‌زنيم. «اني اكره…» ترجمه‌اش را مي‌فهميد. «أَنِّي» من، «أَكْرَه» كراهت دارم، خوشم نمي‌آيد. «لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين‏» (بحارالانوار/ج32/ص561) خوشم نمي‌آيد كه لشگر علي بد دهان باشد. حرف زشت نزنيد. منطق داريم، منطق است. يعني حتي با دشمن. قرآن يك آيه داريم مي‌گويد: به بت‌پرست‌ها هم فحش ندهيد. بگوييد: كارتان غلط است. «لَا تَسُبُّوا» (انعام/108) سَب نكنيد، «لَا تَسُبُّوا» فحش ندهيد. بگوييد: آقا راه شما غلط است به اين دليل. فحش ندهيد.

1- فرياد مظلوم عليه ظالم

يكجا فقط گفتند: اگر كسي مظلوم بود آنجا فرياد بزن، لعنتش هم بكن. «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم‏» (نساء/148) كه «إِلاَّ مَنْ ظُلِم‏» هم چند رقم معنا شده است. ترجمه‌ي «لا يُحِبُّ» را ترجمه‌اش بلد هستيد. «لا يُحِبُّ اللَّهُ» يعني؟ دوست ندارد.«الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» يعني بدي مردم را علني بگويي. خدا دوست ندارد بدي مردم را داد بزني. «إِلاَّ مَنْ ظُلِم» مگر اينكه مظلومي بگويد: آخ! اين ظالم است. اين ستمگر است، اين چاقوكش است. اين قاتل است. لعنت خدا بر او، مال مرا برد. لعنت خدا بر او، چه و چه…

اگر مظلوم است به نفع مظلوم چون دفاع از مظلوم مهمتر از حفظ و حريم حياء است. اگر كسي مظلوم است براي دفاع از مظلوم شما نعره بكش، لعنتش هم بكن. اما غير از اين.. چون كسي نگويد: آقا پس چرا شما فحش داديد، در زيارت عاشورا مي‌گوييم: «اللهم العن…»، «اللهم العن…» همه لعنت است. خوب اين امام حسين را كشته. قرآن هم يك جاهايي داريم مي‌گويد: «يَلْعَنُهُمُ اللَّه‏» (بقره/159) خدا به اينها لعنت مي‌كند. «وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (بقره/159) جن و انس و فرشته بر او لعنت مي‌كنند. اگر مورد ظلم شد غيبت هم كه مي‌گويند: جايز است در مورد مظلوم غيبت جايز است. خوب بنده مي‌خواهم در دادگاه بروم بگويم: فلاني چه كرده، چه كرده، چه كرده، شكايت دارم. وقتي مي‌روم شكايت كنم غيبتش را مي‌كنم. بنابراين غيبت در مواردي جايز است. يكي از موارد اين است كه انسان مظلوم كه در دادگاه مي‌رود در  مقام شكايت است مي‌تواند عيب‌هاي طرف را بگويد. كه فلاني يك چنين، البته عيب‌هايي كه مربوط به خودش است. يعني اگر به من چاقو كشيده مي‌توانم بگويم چاقو كش است. نمي‌توانم بگويم شرابخور است. در آن حدي كه به شما ظلم كرده غيبتش جايز است.

2- حيا و عفت، شرط رستگاري

قرآن مي‌فرمايد: علامت مؤمن حيا است. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مؤمنون/1) رستگار هستند كساني كه ايمان دارند. چه كساني رستگار هستند؟ نمي‌گويد: «لَعَلَّكُم» در قرآن بسياري از جاها مي‌گويد: شايد رستگار شويد. سه مورد مي‌گويد: شايد ندارد قطعاً رستگار است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» (اعلي/14)، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» (شمس/9)، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» اينجا ديگر «لَعَلَّكُم» نيست، شايد نيست، قطعاً! قطعاً مؤمنين رستگار هستند. آنوقت مي‌گويد: مؤمنين افرادي هستند كه حيا دارند. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» (مؤمنون/5) حالا، بنابراين پسر و دختر، زن و مرد بايد حريم نگه دارند.

در خانه‌اي كه خواهر بزرگ است، ولو خواهر شماست، خواهر و برادر به هم محرم هستند. اما درست نيست ما يك لباس را به قدري كوتاه كنيم كه تا يك وجب بالاي زانوي ما، لخت باشد. خوب خواهر مي‌بيند. مهندسي نظام اسلامي بايد طوري باشد كه هيچ خانه‌اي بر خانه‌ي ديگر اشراف نداشته باشد. من در خانه‌ام نشستم، تمام زندگي ديگران را مي‌بينم. آنها هم تمام زندگي مرا مي‌بينند. اين ساختمان‌ها هيچ‌كدام شرعي نيست. جلوي اشراف بايد گرفته شود.ساختمان سازي، ساختمان‌ها آدم را بي‌حيا مي‌كند.

3- دوري از اختلاط در محيط كار

داريم بچه همين كه شش ساله شد، رختخواب‌هايشان را جدا كنيد. دو تا بچه‌ي شش ساله كنار هم نخوابند. كنار هم نخوابند. اگر زن مي‌خواهد در محيطي كار كند، كار بكند، زن و مرد در كار كردن مثل هم هستند، منتهي يك شرايط را اسلام گذاشته كه آن شرايط به نفع است. قاطي هم نشوند. قرآن مي‌گويد: دختران شعيب كار مي‌كردند. «وَجَدَ قوماً» دومرتبه مي‌گويد: «وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ» (قصص/23) «وَجَدَ… وَجَدَ»، «وَجَدَ» يافت. وجدان، يعني از درون خودت مي‌يابي.

چوپان‌ها گوسفندهايشان را آب مي‌دادند، دو تا دختر هم چوپان بودند، چون پدرشان پير بود نمي‌توانستند چوپاني كنند. دختران حضرت شعيب! موسي ديد جمعي از مردها يك گوشه هستند، «وَجَدَ قوماً» يك قومي را ديد دارند گوسفندهايشان را آب مي‌دهند، «يَسْقُون‏» (قصص/23) سقايي مي‌كنند، آب مي‌دهند به گوسفند و ميش و اينها. بعد مي‌گويد: «وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِم‏» اينجا «وَجَدَ» دوباره يك جاي ديگر «وَجَدَ» اگر دختر و مرد كنار هم بودند، يك «وَجَدَ» بس بود. «وَجَدَ» يافت، دوباره مي‌گويد: و يافت! پس پيداست كه اينها دو جا بودند. «وَجَدَ… وَجَدَ» بعد ديد دو تا دختر هم كنار هستند.

پيش دخترها رفت گفت: خانم‌ها چرا شما كنار ايستاديد؟ گفت: ما پدر پيري داريم نمي‌تواند چوپاني كند، ما دو تا دختر چوپاني مي‌كنيم. الآن آمديم حيوان‌هايمان را آب بدهيم. برويم سر چشمه تنه‌ي ما به تن مردها مي‌خورد. «لا نَسْقي‏» ما سقايي نمي‌كنيم. «حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاء» (قصص/23) عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است. مردها بروند بعد ما چوپاني كنيم. يعني زن كار بكند، حتي كار سخت، حتي چوپاني، حتي در بيابان. بين مردها، منتهي تنها نباشد. دو تا زن باشند. زن تنها نباشد. بعد هم تنه‌شان به تن مردها نخورد. كار طوري نيست اما اختلاط را اسلام اجازه نمي‌دهد. علامت مؤمن اين است كه «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»

تمام گناه‌ها اگر انجام دادي گناه است. اما راجع به آبروريزي و بي‌حيا كردن علاقه هم داشته باشي، علاقه هم گناه است. اين خيلي مهم است. اين آيه، آيه‌ي عجيبي است.

4- آبروريزي، از گناهان بزرگ و كليدي

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»، موضوع: حياء. از موانع گناه! قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذين‏» كساني كه «يُحِبُّونَ» چه چيزي را دوست دارد؟ «أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ»، «تَشيعَ» يعني شيوع پيدا كند. «الْفاحِشَةُ» يعني گناه زشت. «فِي الَّذينَ آمَنُوا» كساني كه دوست دارند نسبت به مؤمنين عيب‌هايشان لو برود، «لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» (نور/19) خيلي مهم است. «يُحِبُّونَ» تمام گناه‌ها، اگر گناه كرديم، عذاب است ولي راجع به حياي مردم كسي حرفي بزند، اس ام اس رد كند، عكس منتقل كند، كه مي‌داني فلاني در چه حالي است. بگذار من يك عكس او را برايت بولوتوث كنم. اگر كسي يك عيبي را از كسي سراغ دارد به ديگران بگويد، معلوم مي‌شود دوست دارد، «يُحِبُّونَ» محبت دارد، كه چه؟ شيوع پيدا كند. «تَشيعَ» شيوع پيدا كند. دوست دارد كار زشت شيوع پيدا كند. نسبت به مسلمان‌ها.

كسي علاقه داشته باشد كار زشت مردم لو برود، علاقه‌اش هم عذاب دارد. نه انجامش عذاب دارد، علاقه‌اش عذاب دارد. من خوشم بيايد آبروي شما بريزد. علاقه‌اش هم عذاب دارد. تا آنجا كه بنده با قرآن آشنا هستم، يادم نمي‌آيد كه هيچ گناهي علاقه‌اش گناه باشد. مي‌گويد: اگر چاقو كشيدي، گناه است. اما من دوست دارم چاقو بكشم. دوست دارم دزدي كنم. دوستي گناه، گناه نيست. اما اگر كسي دوست داشته باشد آبروي مردم را بريزد، پرده دري كند، دوستي‌اش هم گناه است. قرآن مي‌گويد: كساني كه به زنان پاكدامن تهمت مي‌زنند، عذاب عظيم خواهند داشت.

اگر سه تا شاهد عادل شهادت بدهند، كه فلاني زناكار است. هر سه شاهد عادل را بايد خواباند، هشتاد ضربه شلاق زد. يا بايد چهار تا شهادت بدهند. اگر چهار تا شاهد نيستند، در اسلام به سه تا شاهد عادل شلاق مي‌زنند كه چرا نسبت زنا دادي؟ آبرويش را حفظ نكردي؟ سه تا شاهد عادل شلاق مي‌خورند براي يك آدم فاسق. اسلام در جاهاي ديگر مي‌گويد: دو تا شاهد عادل، راجع به زنا مي‌گويد: چهار تا شاهد عادل. چون در زنا مي‌خواهند دو نفر را شلاق بزنند. زنا دهنده و زنا كار. چهار تا شاهد، چهار تا شاهد هم نمي‌تواند بگويد: حدس مي‌زنم. حتي اگر بگويد: آقا من ايشان را در يك خلوت ديدم. حتي اگر بگويد: اينها را زير لحاف ديدم. حتي اگر بگويد: من اينها را برهنه زير لحاف ديدم. نمي‌شود شلاق زد. بايد ثابت شود. بله ممكن است در يك خانه باشند. در يك اتاق باشند. تعزيرات داريم، يك تنبيه‌هاي بدني داريم كه آدم دو تا سيلي بزند، دو تا… ولي آن حد شرعي براي جايي است كه قطعي ثابت شود. اسلام راجع به آبرو خيلي حساسيت دارد.

5- غيبت و آبروريزي، عامل حبط عمل

گاهي مي‌پرسند: آقا شما مي‌گوييد كه اگر كسي غيبت كسي را كند، آبروي كسي را بريزد، همه‌ي عبادت‌هايش از بين مي‌رود راست مي‌گوييد؟ بله حديث داريم. مي‌گويد: آخر اين درست است؟ خدا عادل است؟ من 50 سال جان كندم، عبادت كردم، كلي حج و عمره و مشهد و افطاري و روز عاشورا خرج دادم و چقدر نماز خواندم، قرآن خواندم، همه‌ي اينها سر يك غيبت از بين مي‌رود؟ مگر خدا عادل نيست، چرا به خاطر يك دقيقه غيبت هشتاد سال عمر مرا آتش مي‌زند؟ جواب چيست؟

جواب آن است كه او هم هشتاد سال آبرو درست كرده بود. تو با يك دقيقه آبروي هشتاد ساله را بردي! آبرو هم چيزي نيست، آبرو زود به دست نمي‌آيد. قرآن مي‌گويد: غيبت مثل گوشت مرده است. چرا گفته مثل گوشت مرده؟ چون گوشت زنده را بكني، جايش پر مي‌شود. گوشت مرده را اگر بكني جايش پر نمي‌شود. پول رفت جايش مي‌آيد. ساختمان خراب شد جايش مي‌سازي. اما آبرو كه رفت،جايش پر نمي‌شود. علاوه بر آنكه مي‌گويد مثل گوشت مرده مي‌ماند، مرده جان ندارد از خودش دفاع كند. آن كسي هم كه غيبتش را مي‌كني، نيست كه از خودش دفاع كند. نيست! اينكه قرآن مي‌گويد: غيبت مثل گوشت مرده مي‌ماند، ما دو تا چيز بلد شديم. ممكن است خيلي چيز باشد. بنده دو تا چيزش را ياد گرفتم. يكي اينكه مرده جان ندارد از خودش دفاع كند، آن كسي هم كه غيبت مي‌شود جان دارد، نيست كه از خودش دفاع كند. پس هردو نمي‌تواند از خودش دفاع كند.

2- غيبت آبرو مي‌ريزد، آبرو كه رفت جايش پر نمي‌شود. ساختمان جايش پر مي‌شود، پول جايش پر مي‌شود. بي‌حال شدي، يك غذاي مقوي مي‌خوري، جايش پر مي‌شود. اما آبرو كه رفت جايش پر نمي‌شود. چرا به خاطر يك غيبت هشتاد سال نابود مي‌شود. به خاطر اينكه با همين يك دقيقه غيبت هشتاد سال آبروي او را، زحمت كشيده بود آبرو درست كرده بود. گاهي هم مي‌گويد: بگذار نگويم، غيبتش مي‌شود. همين هم غيبت است. قرائتي را مي‌گويي؟ اوه… بگذار نگويم. خوب اين فوت تو پدر من را درآورد. اگر مي‌گفتي: قرائتي دزد است، معلوم بود قرائتي دزدي كرده. اما وقتي مي‌گويي: قرائتي را مي‌گويي؟ اوه… اين فوت هزار تا فحش است! دزد است، سِز است. چه و چه…

گاهي وقت‌ها خيلي‌ها به خيال تقوا فوت مي‌كنند، فوتشان هم گناه است. چون اين فوت يعني نمي‌داني چه جنايتكاري است. گاهي وقت‌ها مي‌گوييم: بگذار دهانم روي هم باشد. يعني خيلي فاسد است. خواهش مي‌كنم دهانت روي هم نباشد. اگر دهانت روي هم نباشد يك عيب طرف را كه دارد مي‌گويي. وقتي مي‌گويي: بگذار دهانم روي هم باشد، يكوقت مي‌گويد: آقا رو فردا يك سيلي‌ات مي‌زنم. خوب طرف مي‌فهمد. يا مي‌گويند: برو، فردا به تو مي‌گويم چه مي‌شود! خوب اين كه مي‌گويي: فردا به تو مي‌گويم چه مي‌شود، هزار تا فكر مي‌كند. خيلي وقت‌ها غيبت نكردن هم ويتامين غيبت دارد. من يكبار ديگر هم گفتم. گاهي وقت‌ها «سُبْحَانَ اللَّه‏» ويتامين غيبت دارد. قرائتي را مي‌گويي؟ «سُبْحَانَ اللَّه‏»! مي‌گويد: يا ابالفضل، كه بود؟ اين چه چيزي است؟ يا يك كسي غيبت مي‌كند، شما مي‌گويي: عجب! «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»! يعني باقي‌اش را بده بيايد. باز يك عيب ديگر مي‌گويد، مي‌گويي: عجب! «سُبْحَانَ اللَّه‏». هي با«سُبْحَانَ اللَّه‏» و «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» سيخ مي‌زني كه من باقي‌اش را هم بگويم.

يكوقت كسي سر خودش كلاه نگذارد كه من «سُبْحَانَ اللَّه‏» گفتم. دهانم روي هم باشد. اشاره هم كه بكني، اشاره، «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (همزه/1) همزه و لمزه يعني اشاره كني. چنين مي‌كند… يعني مخ ندارد. غيبت هم نكردي ولي چنين كردي. خيلي مشكل است، آبرو خيلي مهم است. «الزَّاني‏ لا يَنْكِحُ»، «وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها» (نور/3) قرآن مي‌گويد: زن و مرد فاسد، اگر كسي فاسد شد بايد مواظب بود.

6- دوري از جلوه‌گري و دل‌ربايي

زن‌ها زيور خودشان را نشان ندهند. «لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن‏» (نور/31) زينت فقط براي شوهر هست. هرچه آرايش داري و هرچه زيبايي داري متمركز كن در شوهرت. همانطور كه مي‌خواهي شوهرت در شما متمركز شود.

خانم‌ها يك سؤال وجداني! دوست داريد شوهرتان كس ديگري هم دوست داشته باشد؟ نه!!! همينطور كه دوست داري علاقه‌ي شوهر فقط روي شما باشد، شوهر هم دوست دارد، زيبايي شما فقط براي او باشد. خودت را در خيابان حراج نكن هركس مي‌خواهد تو را ببيند. اين بي‌حيايي‌هايي كه بعضي‌ها مي‌كنند، نمي‌دانيد چه ظلمي مي‌كنند خودشان مي‌دانند، نمي‌دانند… اميدوارم كه خدا اينها را به هوش بياورد.

نظام خانواده را اين دختر با اين آرايش‌اش متزلزل مي‌كند. و اين خانم با اين آرايش‌اش. اگر خانم خودش را پوشاند مرد چيزي نمي‌بيند. هروقت هم خانه مي‌آيد فقط خانم خودش را قشنگ مي‌بيند. قشنگي‌هاي بيرون را نمي‌بيند. اما اگر هركس قشنگ است، قشنگي‌اش را عرضه كرد، مرد بيرون مي‌آيد هي زن‌ها را مي‌بيند، خوب بالاخره نفس است ديگر. جز افراد خيلي خالص نفس ندارند. مردم عادي به طوري طبيعي نفس دارند. خوب اين خانم خودش را مقايسه مي‌كند و مي‌گويد: اِ… ما كه خانم‌مان 16 است، اين 17 است. اوه اوه اوه اين بيست بيست! عجب كلاهي سر ما رفت. با كي ازدواج كرديم؟! مرد چشم‌چران زن‌ها را با خانم خودش قياس مي‌كند و مي‌آيد در خانه بداخلاقي مي‌كند. زن چشم چران مردها را مقايسه مي‌كند و چشم چراني مي‌كند. اين چه خوشگلي دارد. اين چه خانه‌اي دارد. او چيه، او چيه… مي‌آيد خانه و نسبت به شوهرش بد اخلاقي مي‌كند. اين چشم و هم چشمي نظام خانواده را متزلزل مي‌كند.

در اتريش يك همه پرسي كردند كه بيشترين مشكل شما چيست؟ نه فرودگاه مي‌خواستند. نه انرژي هسته‌اي مي‌خواستند. نه پتروشيمي مشكل داشتند. گفتند: مشكل ما اين است كه نظام خانواده متزلزل شده است. زن كه بيرون مي‌رود شب كه برمي‌گردد نمي‌دانم با چند تا مرد بستني خورده. با چند تا مرد خوش و بش كرده. اصلاً خانه بيايد ديگر من را مي‌خواهد يا نمي‌خواهد؟ اينهايي كه نگاه نمي‌كنند از نظر شهوت هم جلوتر هستند. از نظر شهوت…

7- كنترل نفس، بستر بهره‌مندي سالم

من يك سؤال مي‌كنم شما جواب بدهيد. افطاري خوشمزه‌تر است يا نهار؟ بگوييد… همه با هم بگوييد…. افطاري. همه مي‌گويند: افطاري بهتر است. چرا؟ براي اينكه در افطاري آدم مدتي نخورده، آدمي كه مدتي نخورد، غذا برايش خوشمزه است. اما نهار آن خوشمزگي را ندارد. چون قبل و بعدش هرچيزي گيرش آمده خورد. آدمي كه به ناموس مردم نگاه نكند مثل آدمي است كه خودش را نگه داشته است. آنوقت خانم خودش، شوهر خودش برايش بيست است. چون هيچي نديده جز همسرش. اين همسرش براي خوشمزه است. مثل افطاري، چيزي نخورده… ولي آدمي كه هي راه مي‌رود مغز بادام مي‌خورد، تخمه مي‌خورد، سيگار مي‌كشد، چاي مي‌خورد، بيسكوييت مي‌خورد، آدمي كه هي با او دست مي‌دهد، او را مي‌بوسد. با او بستني مي‌خورد، با او سينما مي‌رود، آدمي كه هي راه مي‌رود و يك چيزي مي‌خورد، اين ديگر وقتي همسر خودش را ديد برايش آن مزه‌ي افطاري را ندارد. غربي‌ها سرشان كلاه رفت كه ول شدند. بي‌حجابي و بد حجابي ما كلاه سر خانواده مي‌گذاريم.

جمله‌ي ديروز را تكرار كنم. در قرآن داريم… خواهش مي‌كنم تلويزيون اين را قيچي نكند. نگويد: ديروز هم گفتيد. اجازه بدهيد من يك چيزي را دو سه بار بگويم. چوب سفت را بايد ده بار تبر زد تا بشكند. نبايد بگويي: آقا من يكبار زدم ولش كن. اين مسأله را بايد تكرار كنم. 50 بار هم تكرار كنم طوري نيست. قرآن يك آيه‌اي دارد مي‌گويد: «ذُو انْتِقامٍ» (آل‌عمران/4) يعني خدا انتقام مي‌كشد. يعني چه؟ يعني اگر امروز دختري دل پسري را برد، زني دل مردي را برد، خدا انتقام مي‌كشد، چطور؟ فردا يك خانم مي‌آيد و دل شوهر شما را مي‌برد. تو امروز دلي را بردي، فردا دل شوهرت را سمت خودشان مي‌برند. «مَنْ غَشَّ غُشَّ» (كافي/ج5/ص160) حديث داريم كسي كه «غش» كند، كلك بزند، كلك زده. به ناموس مردم نگاه بد كني، به ناموس ما نگاه بد مي‌كنند. خدا انتقام مي‌كشد.

از نظر عقلي اگر آدم خودش را نگه دارد جز براي همسر خودش، مثل اينكه آدم خودش را نگه مي‌دارد جز براي افطار. لحظه‌ي افطار، فقط لحظه‌ي افطار، قبلش نمي‌خورم. هرچه هم باشد نمي‌خورم، فقط افطار. اين افطار برايش خوشمزه است. اگر آدم ول خوري كرد، ول خوري مثل ول ديدن است. آرايش‌هاي رها، چشم‌هاي رها مثل آدم‌هايي كه هر چيز مي‌خورد، ديگر اشتها ندارد.

حيا در زبان، حيا در سخن، حيا در راه رفتن، حيا در مهماني، حيا در نگاه، حيا در امور اقتصادي، حيا در درون خانه حتي حيا براي پيرزن‌ها. حديث داريم: «الحياء يصد عن فعل القبيح» (غررالحكم/ص257) بحث ما گناه شناسي است در رمضان 91. حيا جلوي گناه را مي‌گيرد. حجاب‌ها، حجاب‌هاي سنگيني باشد. تحريك كننده نباشد. «على قدر الحياء تكون العفة» (غررالحكم/ص256) عفاف هركسي به مقدار حيايش است. «لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَهُ» (كافي/ج2/ص106) كسي كه حيا ندارد، دين ندارد. «ارجوا للمنافق مادامة استحيي» امام فرمود: حتي منافقين اگر با حيا باشند اميد نجاتشان هست. خطر آنجاست كه هم منافق باشد و هم حيا نداشته باشد. حتي اگر منافق حيا داشته باشد امام فرمود: من برايش راه برگشت سراغ دارم. «ارجوا» رجاء، اميد دارم. «للمنافق مادامة استحيي»

حيا در زبان، حيا در زبان؛ مي‌گويد: «لا تَسُبُّوا» (انعام/108) چه كسي؟ به بت پرست‌ها فحش ندهيد. چرا؟ آنها هم انتقام مي‌كشند و به خداي شما فحش مي‌دهند.

پدري به پسرش گفت: خاك بر سرت كند! پسر عمويت از تو بهتر است. پسر هم گفت: آقاجان، عمو هم از تو بهتر است! تك‌ها پاتك دارد. به بت فحش مي‌دهي او به خداي شما فحش مي‌دهد.

8- رعايت حيا در نحوه‌ي سخن گفتن

حيا در سخن گفتن؛ قرآن مي‌گويد: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل‏» (احزاب/32) خضوع نكنيد، «فَلا تَخْضَعْنَ» خضوع نكنيد يعني با كرشمه. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل» حرف كه مي‌زنيد با كرشمه حرف نزنيد. «فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَض‏» (احزاب/32)، «يَطْمَعَ»، يعني طمع مي‌كند. «فَيَطْمَعَ» طمع مي‌كند. «الَّذي» كسي كه «في‏ قَلْبِهِ مَرَض‏» در قلبش مرض است. يعني آدم‌هايي كه ريگي در كفششان است، وقتي ديد با كرشمه حرف مي‌زني به سراغت مي‌آيد.

جالب اين است كه نمي‌گويد… يك خرده نكته‌ي طلبگي بگويم. ادبي است. نمي‌گويد: «فيطمعون» لازم نيست چند نفر باشند، يك نفر هم در جامعه طمع كند شما بايد خودت را بپوشاني. حتي يك نفر! نمي‌گويد: «يطمع الذين»، الذين نمي‌خواهد، «الذي»! يعني حتي يك چشم ناپاك باشد كه اگر با كرشمه حرف بزني او هواي شما را مي‌كند، حتي اگر يك نفر هم هست به خاطر آن يك نفر بايد، «لا تَخْضَعْنَ» را به چه كسي مي‌گويد؟ به زن پيغمبر! يعني مردم از زن پيغمبر هم دست برنمي‌دارند. نه من دخترم نماز شب‌اش هم ترك نمي‌شود. خوب حالا نماز شبش ترك نمي‌شود آدم در يك لحظه گول مي‌خورد. ما داشتيم پسرهاي نماز شب خوان، دخترهاي نماز شب خوان كه در يك حادثه همه چيز هوا رفته است.

خيلي غصه مي‌خورم براي كساني كه ليسانس برايشان مهمتر از ازدواج است. من نمي‌دانم اين چه تفكري است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»، فكر غلط است. دختر از دوره‌ي راهنمايي، دبيرستان بايد ازدواج كند. ليسانس گرفت، «الْحَمْدُ لِلَّه‏»! نگرفت، «اللَّهُ أَكْبَر»! اينقدر دخترها و پسرها را بايگاني نكنيد براي گرفتن ليسانس. ليسانس خبري نيست! يك زماني در ايران ليسانس مهم بود. الآن ليسانس، در روستاها پر از ليسانس است. ازدواج را به خاطر تحصيل عقب نياندازيم.

يك غلط ديگر در ذهن جوان‌ها است. مي‌گويند: يك چند سالي بچه‌دار نشويم راحت باشيم. اين فكر غلط است. زود بچه‌دار شويم. آمار هرچه بالاتر برود قشنگ‌تر است. بهتر است. خيلي منزل ما آمدند دفتر نهضت سواد آموزي، اساتيد دانشگاه، مسؤولين نظام كه شما در تلويزيون بگو: اولاد كمتر زندگي بهتر! گفتم: يك آيه را حذف كنيد من مي‌گويم. اين آيه را از قرآن حذف كنيد من مي‌گويم. قرآن مي‌گويد: «إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً» (اعراف/86) يعني شما كم بوديد، قليل بوديد «فَكَثَّرَكُم». خدا منت مي‌گذارد، آمار شما را بالا برديم. يعني هرچه آمارها بيشتر باشد اين براي ما ارزش است. اين آيه را چه مي‌كني؟ اين دعا را از دعاها قيچي كنيد. امام وقتي دعا مي‌كند مي‌گويد: «و قلة عددنا» خدايا عدد ما كم است. يعني عدد كم بد است، عدد زياد نعمت است. حالا بچه‌دار نشديم راحت باشيم. چه كسي گفته راحتي در بچه نداشتن است. اتفاقاً بچه شما را راه مي‌اندازد. بسياري از طلاق‌هايي كه زياد مي‌شود چون اينها بچه‌دار نشدند از هم زود باز مي‌شوند. اگر بچه بود مثل گچ دو تا آجر را به هم نگه مي‌داشت. دو تا آجر كه روي هم گذاشتي اگر گچ بود اينها محكم مي‌شوند. خيلي‌ها يك تلخي‌هايي هم در زندگي‌شان هست به خاطر بچه مي‌سازند. مي‌گويند: بچه‌دار نشويم راحت باشيم. هروقت خواستيم جدا شويم. ليسانس مهم نيست. علم ارزش دارد. ولي ارزش ازدواج بيش از ارزش تحصيل است.

حيا در راه رفتن، قرآن مي‌گويد: «تَمْشي‏ عَلَى اسْتِحْياءٍ» (قصص/25) دختر شعيب با حيا راه مي‌رفت. «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِن‏» (نور/31) خانم‌ها پايكوبي نكنند.

حيا در نگاه كردن، «يَغُضُّوا» (نور/30)، «يَغْضُضْن‏» (نور/31) مردها چشمشان را پيش كشند. خانم‌ها چشمشان را پيش بكشند.

حيا در بچه‌هاي كوچولو، قرآن يك آيه دارد، مي‌گويد: «وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ» (نور/58) بچه‌هاي هفت، هشت ساله هم در اتاق را باز نكنند و داخل بروند. بچه‌ي كوچولو هم بايد در خانه ياد بگيرد اگر در اتاق پدر و مادر بيايد، در بزند. متن قرآن است. تنها جايي كه خدا به بچه كوچولوها دستور داده، گفته بچه كوچولوها مي‌خواهيد در اتاق پدر و مادر برويد، در بزنيد. در بزنيد، كيه؟ منم! اگر گفت: در را باز كن، در را باز كن. در تمام قرآن و روايات، امري كه به بچه‌ها شده اين است.

حيا در سالمندان، البته قرآن راجع به پيرزن‌ها يك تخفيفي داده كه كساني كه «لا يَرْجُونَ نِكاحا» (نور/60) ديگر اميدي به ازدواج اينها نيست، اينها مشكلي ندارند حالا يك خرده حجابشان طور ديگر باشد. اما در عين حال مي‌گويد: «وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُن‏» آنها هم حجاب داشته باشند بهتر است.

اگر تهمتي را شنيديد برخورد كنيد. قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: چرا وقتي تهمت شنيديد راجع به زن پيغمبر برخورد نكرديد؟ راجع به هركس، يك جايي مي‌بينيد يك كسي را آبرويش را مي‌ريزند، بگوييد: آقا نگو. مي‌خواهم بگويم. مي‌خواهي بگويي، بگو. من رفتم!!! سفت بگو نه!

من يك بحثي امسال داشتم كه اصلاً گفتن نه، يك مهارت مي‌خواهد. بسياري از ما بيمار هستيم، يعني شهادت نه گفتن… آقا يا اين حرف را نزن، مي‌رفتند خدمت امام كه امروز پنج‌شنبه برويم باغ‌هاي قم يك خرده تفريح كنيم. فرمود: به شرطي كه 1- نمازمان را اول وقت بخوانيم. 2- هيچ‌كس غيبت نكند. از اول شرط بگذاريد آقا اردوي بي‌غيبت! تفريح بي‌غيبت، مگر لازم است تا دور هم نشستيم آبروي كسي را بريزيم؟ اگر تهمتي را شنيديد، برخورد كنيد.

در خانه باز است شما حق نداريد نگاه كنيد. شما در كوچه مي‌رويد در باز است. خوب حالا در باز بود، بايد نگاه كني؟ نگاه كردن به خانه‌ي مردم حرام است. ولو در باز باشد شما حق نداري نگاه كني. تجسس حرام است، بالاخره اگر من و شما از كار هم تجسس كنيم، به يك عيبي برخورد مي‌كنيم. تجسس حرام است. غيبت حرام است. مي‌گويند: وقت تمام شد.

رنگ لباس تحريك نكند. آرايش تحريك نكند. زندگي ما سالم باشد، هرچه مي‌خواهيد شهوت را تقويت كنيد، ازدواج را سريع كنيد. ما ازدواج را عقب مي‌اندازيم و هي تحريك مي‌كنيم. يعني در دكان كبابي را مي‌بنديم. هي از بيرون مي‌ايستيم، دودهاي كباب را بو مي كنيم. هاي هاي هاي… هاي هاي هاي… بابا عوض اينكه دود بو كني در را باز كن، ازدواج را راه بيانداز. ازدواج را عقب مي‌اندازيم، پسرم سربازي نرفته، دخترم جهازيه‌اش تكميل نيست. ليسانس نگرفته، نمي‌دانم خانه‌ي ما بنايي‌اش تمام نشده، يك سري بهانه مي‌آوريم. با صد بهانه ازدواج را عقب مي‌اندازيم. بعد آنوقت هي با آرايش و ماتيك و زلف و اينها هي دود راه مي‌اندازيم. دود راه مي‌اندازيم ولي دكان هم بسته است. اين را تحريك مي كنيم و درها هم بسته است. بايد ازدواج را آسان كرد.

خدايا حياي فكري، حياي كلامي، حيا در نگاه، حيا در خانه، حيا در كلمات، گفتار، رفتار، حيا را در جامعه‌ي ما روز به روز بيشتر بفرما. يكي از عوامل گناه بي‌حيايي است، و يكي از ابزار موانع گناه داشتن حيا است.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته» 
لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3448

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.