حق الناس
موضوع بحث: حق الناس
تاریخ نوار: 10/8/69
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
در خدمت برادرانى هستیم که همهشان عضوى را در جبهه دادهاند؛ دست، پا، چشم، و غیره و نیز جانبازانى هستند که قهرمانند و ورزشکارند در کشتى و فوتبال. . . . و به بعضى از کشورها هم رفتند و تا حالا 28 بار مدال گرفتهاند و در دنیا هم این بار ایران اول شده است و در روزنامهها هم مطرح شده است. حالا برادران داراى یک روحیه شادى هستند. البته بحث ما درباره جانبازان نیست درباره حقالناس است ولى بحث در خدمت اینهاست.
حقالناس را من سال 63 یک بار بحث کردم و چند تا حدیث آنزمان گیرم آمد و بعد پنج سال گذشت سال 68 باز یک چند تا حدیث دیگر گیرم آمد و آن حدیثهاى نو را گفتم امروز باز هم یک چیز دیگر گیرم آمده است. بنابراین بحث چیزى است که هر چه بگویم باز کم گفتهام یعنى ممکن است ده یا بیست سال دیگر چند تا حدیث دیگر گیرم بیاید باز بیایم بحث حقالناس را بگویم. بنابراین یادداشتهایى که در سالهاى قبل گفتم اینهایى است که فیش بردارى کردم اینها را تکرار نمىکنیم و اینهایى را که امروز جمع و جور کردیم برایتان مىگویم.
1- گستره و سیمای حقالناس
حقالناس کلمهاش را شاید بدانید، مال مردم را آدم بخورد. حال چه مال دولت باشد چه مال ملت باشد چه مال همسر باشد چه مال شریک باشد چه مال شاگرد باشد چه مال کارگر باشد. یعنى مفت خورى مسأله مهمى است.
بنابراین سیماى حق الناس را برایتان بگویم. قرآن روی حقالناس خیلى عنایت دارد. مثلاً مىفرماید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/1) واى بر کم فروش! کم فروشى خب این حق مردم است دیگر.
«وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ» (اعراف/58) قرآن مىگوید چرا مال مردم را کم بهش مىدهى باید 45 دقیقه سر کلاس باشى چرا 35 دقیقه سر کلاس میروی؟
باید یک ساعت که روى منبر هستى حرفهاى خوب بزنى چرا از سخنرانى کم مىکنى؟
حق مردم شامل معلم و آخوند میشود تا به ادارى و کارمند تا به کارگر و کشاورز تا به زن خانه دار حق الناس یک چیز مهم است و شامل همه مىشود.
یک قصه: امیرالمؤمنین چند تا برادر داشت برادرهایش درجه بندى داشتند یکى از برادرهاى درجه یک او جعفر طیار بود، او مثل شما بود. دو دستش را هم در جبهه داد. نماز جعفر طیار هم که مىگویند به نام ایشان است. در هیچ یک از توسلات حضرت امام(ره) این جمله را نفرموده است، امام(ره) به بحث جعفر طیار که مىرسد مىفرماید: کبریت احمر، کبریت احمر را جایى تعبیر مىکنند که یعنى این حرف ندارد یعنى خیلى مقرِّب و مجرَّب است براى کسانى که گرفتارى دارند. گر چه خواندنش نیم ساعت هم بیشتر طول نمىکشد براى حل مشکلات، خیلى نفوذ دارد.
جعفر طیار برادر حضرت امیر بود. سخنگو بود خوب حرف مىزد در جبهه مىجنگید شجاع بود.
یک برادرش هم عقیل بود. این عقیل یک روز آمد گفت یا على(ع) تو رهبر حکومتى و من هم برادر تو هستم مىدانى که وضع ما خوب نیست عیالوارم گرانى است تو برادرم هستى یک چیزى به ما بده.
فرمود: بیا برویم یک مقدار قدم بزنى. حضرت امیر او را برد به پشت بام در پشت بام دکهها و دکانهاى کوفه پیدا بود، همینطور که دو برادر قدم مىزدند، فرمود: بیا یک طرحى مىدهم پیاده کن. گفت چى؟ فرمود: شب برو یکى از این صندوقها را بزن تا وضعت خوب بشود. گفت: آقا! یعنى دزدى بروم؟ آقا فرمود: تو حاضر نیستى یک دکان را بدزدى آنوقت به برادرت که رهبر است مىگویى حق کل مردم را بدزدم. من اگر خواسته باشم به تو اضافه بدهم یعنى اینکه على بن ابیطالب، دزدى اضافه حقوق دیگران کند. بدان که تو امتیازى نسبت به دیگران ندارى و همین که تو برادر منى بیایم و سبیلت را چرب کنم. خب این دزدى است.
یک بار شخصى آمد پیش امیرالمومنین گفت: آقا یک چیز اضافه به ما بده. فرمود: آخر، مال مردم است نمىتوانم بدهم ولى حالا جمعه بیا. جمعه آمد حضرت او را برد نماز جمعه جمعیت خیلى است. فرمود: تو که به من مىگویى اضافه بده یعنى از مال این مردم بدزدم، اجازه مىدهى؟ گفت: نه. گفت: پس این توقع را از من نداشته باش.
2- تعدی به حقالناس و از دست دادن ارزشها
خدا همه را بیامرزد، حق الناس خیلى مشکل است. دستی که حق الناس تعدی کند ارزشش را از دست میدهد.
یک قصه: اگر کسى 4/1 مثقال طلا دزدید چهارتا انگشتش را قطع مىکنند هزار سال پیش از آیت اللَّه علم الهدى سید مرتضى پرسیدند چرا به خاطر 4/1 یک مثقال 4 تا انگشت را قطع مىکنند فرمود: دست وقتى ارزش دارد که خائن نباشد دست وقتى دزدى کرد خیانت کرده است چهارتایش فداى یک مثقال. تا خیانت نکردى 4 تا انگشت چهار صد مثقال مىارزد همین که خیانت کردى چهار صد مثقال فداى یک چهارم مىشود.
هر کس یک انگشت کسى را قطع کند باید ده تا شتر بدهد، یعنى 10 مثقال طلا. اگر کسى یک انسان را بکشد هزار مثقال طلا جریمهاش است و اگر کسى 10 تا انگشت را قطع کند باید هزار مثقال طلا بدهد. چهار تا انگشت کسى را قطع کنند 400 مثقال طلا جریمهاش است. «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما» (مائده/38) دزد باید قطع شود.
البته هر کس دزدى کند نباید دستش قطع بشود مثلاً دزد یک جایى را برود و خراب کند دیوار خراب کند قفل بشکند ولى از جاهایى که درش باز است کتکش مىزنند ازش هم پس مىگیرند و زندان و تعزیرات هم دارد ولى دستش را قطع نمىکنند مثلاً از مسجد حسینیه از کنار بازار یک جایى که وارد مرز شود.
یا مثلاً دزدی پدر و پسر از هم حسابش جداست یا شریک از شریک. گناه و جریمه هم دارد ولى دست را قطع نمىکنند.
یا اگر فقر اقتصادى بود و دزد گرسنهاش بود و نان را دزدید و خورد، ممکن است کتکش بزنند ولى دستش را قطع نمىکنند.
اگر دزد را بگیرند بگوید آقا بنده حکم را نمىدانستم اگر مىدانستم چهار تا انگشت را قطع مىکنند هرگز دزدى نمىکردم اینجا هم اسلام دستش را قطع نمىکند. یعنى دزد باید خبر از مسأله داشته باشد.
3- اهمیت حقالناس و مال مردم
دربارهی مال مردم:
امیرالمؤمنین مىفرماید: دو رقم گناه داریم، گناهانى که خدا مىبخشد، گناهانى که خدا نمىبخشد اما آن گناهانى که خدا نمىبخشد حق مردم است خدا گناهانى که به خودش مربوط است مىبخشد. امام صادق(ع) فرمود: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ»(کافى/ ج2/ ص170) هیچ کارى بهتر از این نیست که طلب مردم را بدهد.
و باز امام صادق فرموده است که اگر مال مردم را خوردى و نرفتى بدهیت را بدهی، خداوند در روز قیامت صد سال تو را معطل مىکند.
مال مردم خیلى مهم است. تمام ابواب فقه روى مسأله مال مردم مىگردد.
مثلاً: حق الناس در عبادات، حق الناس در حج، حق الناس در احیاى موات، حق الناس خمس و زکات، حق الناس در جبهه، حق الناس داد و ستد و معامله، حق الناس در مسجد، حق الناس در ارث، حق الناس در شرکت، حق الناس در وصیت، حق الناس در اجاره، حق الناس در وقف، حق الناس در صلح، حق الناس در دیه، حق الناس در حجر، حق الناس در شرکت، حق الناس در افراد مختلف، حق الناس در مهریه.
تازه حق الناس با افراد مختلف با کودک و… هم اقسام خودش را دارد.
حق کودک هم محترم است. مگر مىشود اگر بچه یک چیز را برداشت تا بخورد، آدم از او بگیرد مگر مىشود که یک بچهاى را که یک جا نشست بلندش کنید و راحت بگویید بچه پاشو. بچه هر جا نشست جاى خودش است.
حق الناس در همسر، خوب اگر همسر شما پتو یا فرش را شسته و به شما مىگوید فرش را خاکى نکن تو بگویى حرف نزن، خب فرش را اگر خاکى کنى او باید بشوید.
مىخواهم افطارى بدهم خب خانم جان بِکَند که شما پُز بدهى. شما میهمان دارید به خانم چه ربطى دارد. حساب شما فرق مىکند.
حق الناس با شاگرد با کارفرما. بعضى مواقع کارگرها هم مى چاپند. بنده خدا فقیر است اما توى همین فقیرى هم یک ذره دزدى مىکند. بابا! تو که زندگىات کمرنگ است حیف است که به جهنم بروى.
گاهى کارفرما حق کارگر را مىخورد. گاهى مردم مال همدیگر را مىخورند. گاهى مردم مال دولت را مىخورند. گاهى هم دولت مال مردم را مىخورد. و اینها همهاش حرف دارد.
اگر مواظب نباشیم همهمان گیر هستیم. حق الناس خیلى گسترده است.
4- حقالناس مانع قبولی عبادت
قرآن در رابطه با حق الناس حرف زیاد دارد. و همچنین در این باره حدیث زیاد داریم.
در روایات یک شخصى آمده بود مکه امام باقر را دید گفت آقا فلانى از ما طلب داشته جیم شدهام و آمدهام مکه امام(ع) فرمود: حج تو قبول نیست. برو حق مردم را بده. یک وقت یک نفر کارمند مىرود و ساعت ادارى قرآن مىخواند. شما حق ندارى قرآن بخوانى. اصلاً شما حق ندارى قرآن بخوانى. شما حق ندارى توى ساعت ادارى نماز بخوانى.
بله اگر نماز جماعت توى ادارهها اقامه شود کار خیلى خوبى است اما به شرط اینکه مزاحم دیگران نشود اتلاف حقوق دیگران نشود و طورى نباشد سوژه شود براى معطل کردن مردم. امام نمازش را سریع خواند گفتند امام چرا تند تند خواندى فرمود بچه جیغ مىزد مگه صدایش را نشنیدید.
آب وضو اگر مال مردم باشد مثلاً مىشود بدون اینکه از سازمان آب اجازه گرفت یک لوله از زیر کشید، اگر دولت راضى نباشد وضویى که مىگیرى چگونه است؟
مىگویند نماز را بخاطر حق الناس قطع کن شما مىگویید «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» (فاتحه/5) یک دفعه یک کسى مىگوید پولم را بده، دست مىکنى در جیبت مىبینى پول ندارى. اسلام مىگوید: نمازت را باطل کن برو پولش را به او بده بعد نمازت را بخوان.
اگر کسى لباسش مال خودش است فقط یک نخش دزدى است مىگویند نمازش باطل است.
مردهاى از دنیا رفته است، با کفن نجس او را کفن بکن با کفن غصبى کفنش نکن. اگر ندارى بى کفن دفن کن اما با کفن غصبى دفن نکن. و اگر دفن کردی بعد فهمیدى صاحبش راضى نیست گرچه اسلام نبش قبر را حرام مىداند ولى باید قبر را بشکافى و مرده را بیرون بکشى و کفن غصبى را در بیاورى.
کسى اگر بنا دارد پول حمامى را ندهد غسلش باطل است گر چه وقتى که آب مصرف مى کنى بگویى حالا غسل مىکنم بعد به او مىگویم و راضىاش مىکنم.
البته وسواسىها را من نمىدانم چگونهاند چون حمامىها از وسواسىها راضى نیستند و بسیارى از زنها اهل وسواسند و غسل اینها اشکال دارد.
اگر کسى بخواهد پول حرام یا پول خمس نداده را به حمامى بدهد باز غسلش باطل است.
در حج: حدیث داریم کسى که مىآید مکه با مال حرام تا مىگوید لبیک خطاب مىرسد لا لبیک به او مىگویند حجت قبول نیست.
5- عزت و آبروی مردم حقالناس است
یکى از حق الناسها آبروى مردم است.
على بن یقطین وزیر که عامل نفوذى امام کاظم (ع) در دربار بنى عباس بود که کار مسلمانها را راه بیاندازد.
یک روز یک چوپانى آمد دفتر آقا به على بن یقطین گفتند یک چوپان آمده است. گفت به او بگویید آقا توى جلسه است. بالاخره یک چوپان را راهش ندادند.
حالا این جناب وزیر مىخواهد برود مکه، در مدینه میرود که امام را ببیند امام راهش نمىدهد. چند روز معطل مىشود مىگوید من شیعهام، وزیرم، من چشم شما در دربار هستم، چرا مرا راه نمىدهید؟ فرمود: چرا چوپان را توى دفترت راه ندادى؟ نمىخواهد به مکه بروى، من که امام کاظم(ع) هستم راهت نمىدهم. خدا هم راهت نمىدهد پس حَجّت قبول نیست. خیلى ناراحت شد بالاخره امام فرمود باید برگردى و آن چوپان را راضى کنى. رفت درِ خانهی آن چوپان را زد و آن قدر عذرخواهى کرد تا راضى شد و برگشت تا اینکه امام کاظم(ع) راهش داد.
یک روز حضرت امام آمد نماز بخواند 9 نفر را بلند کرد و بیرونش کرد و سپس آمد و نماز را خواند. گفتند: آقا چرا اینها را از مسجد بیرون کردى؟ فرمود: نماز مىخوانند ولى زکات نمىدهند زکات مال فقراست.
اصلاً حدیث داریم اگر زکات ندهیم نمازمان قبول نیست.
شما هم که ورزش مىکنید یک مقدار هم مطالعه کنید آدم جرأت مىکند به شما بگوید اهل بهشتید چون شما خیلىهاتون پاهاتون را دادید در جبههها هر کسى که پایش را توى بهشت گذاشت خداوند کلهاش را توى جهنم نمىبرد.
بعضى در قدرت بدنى قوى هستند ولی در قدرت فکرى ضعیفند. ما باید با هم رشد کنیم. کسانی که به درس خود مثل فیزیک و شیمى و ریاضیات خوب مىرسند ولى سر نماز حال ندارند یا کسانى که نمازشان بسیار عالى است ولى هر سال تجدید مىشوند اینها کامل نیستند. ماشین که حرکت کرد باید چهارتا چرخش با هم حرکت کند.
در کارهاى فردى مىگوید: «وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ» (مریم/55-54) سیاست بر عبادت باید ترجیح داشته باشد نه عبادت بر سیاست. . . .
تمام انگشتهایش انگشتر دارد مىگوید این عقیق است ثواب دارد این حرز است ثواب دارد تمام انگشتهایش را پر انگشتر کرده ولى وقتى مىگوییم بیا به خبرگان رأى بده مىگوید حالا ببینم، چى چى را ببینم.
انقلاب که ارزان به دست نیامده است سى چهل هزار نفر سالها اسیر شدند اگر سالهایى که اسیرهاى ما زجر کشیدند سر هم کنید چند قرن عزیزترین جوانها سختترین مشکل را دیدند اما تو مىخواهى بیایى یا نیایى؟
6- اهتمام اسلام به حقوق مالی
بزرگترین آیهی قرآن مربوط به حقوق است. مىگوید اگر از کسى وام گرفتید و قرض گرفتید «وَ لْیَکْتُب» (بقره/282) باید بنویسید. اتفاقاً کاغذ بازى در هر کجا غلط است مگر در حق الناس.
قرآن مىگوید در خرید و فروش و جنس «أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً إِلى أَجَلِهِ» (بقره/282) کوچک و بزرگ باید نوشته شود. قرآن مىگوید در داد وستد حتى دو تا شاهد بگیرید.
در ارث: اسلام وقتى گفته انسان از دنیا رفت براى انسان چهار طبقه تعیین کرده؛ اول زن و بچه و پدر و مادر بعد برادر و خواهر بعد دیگران. بعضى 6/1 بعضى 8/1 بعضى 3/1 بعضى 2/1 بعضى تمام. قشنگ فرمول دارد. چه کسى 8/1 است؟ همسرى که بچه دارد. چه کسى 6/1؟ پدر و مادر. کى 3/1؟ خواهر و برادر. چه کسى 2/1 اگر پسر بود.
در ارث حق الناس باید دقیق باشد.
حدیث داریم اگر پدرى وصیت کند به یک پسر2 تومان بدهید به پسر دیگر 1 تومان، گناه کبیره کرده است. چرا بین بچهها فرق مىگذارید؟ یک وقت ممکن است یک بچه پولدار باشد و یکى فقیر، در این حالت اگر به بچه فقیر بیشتر بدهید اشکالى ندارد ولى اگر همه در یک اندازه باشند و بگویید من یکی را بیشتر دوست دارم، گناه است. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مَنَعَ َ غَنِیٌ»(غررالحکم/ص371) هر فقیرى که گرسنگى مىکشد مال آن پوادارى است که حقش را نمىدهد.
روایت هست که خداوند زکات را چنان تقسیم کرد که اگر پولدارها زکاتشان را بدهند گرسنهاى در عالم وجود نداشته باشد. هر کس از گرسنگى خوابش نمىبرد معلوم مىشود کسی در خانهاى از پرخورى خوابش نمىبرد.
امام حسن عسکرى(ع) فرمود: «أَغْنِیَاؤُهُمْ یَسْرِقُونَ زَادَ الْفُقَرَاءِ»(مستدرکالوسائل/ ج11/ ص380) پولدارها حق فقرا را میدزدند.
البته سرقت فقط در مسائل مالى نیست حدیث داریم که مىگوید بعضىها دزد نمازند یعنى از نمازشان مىدزدند.
کسى که بسم اللَّه. . . نمىگوید امام فرمود اینها بهترین آیه را قورت دادهاند.
یک روز معاویه نماز مىخواند و بسم اللَّه. . . نگفت بعد از نماز گفتند بسم اللَّه. . . را فراموش کردى یا دزدیدى؟ بعضىها از اسلام مىدزدند.
7- حقالناس در وقف و حقوق عمومی
حق الناس در وقف
اگر وقف کردهاند که شما شب جمعه روضه بخوانید اگر شما صبح جمعه بخوانید حرام است
اگر وقف کردهاند شما دعاى کمیل بخوانى و شما دعاى ندبه بخوانى باطل است. اگر وقف شده است شله زرد بدهید شما پلو بدهید، مدیونید. همانطور که هست و وقف شده است انجام دهید. حساب حساب است.
در جبهه یک نفر تیر خورد و افتاد. همه گفتند شهادتت مبارک! پیغمبرصلی الله علیه و آله فرمود: نه! این شخص در حق الناس تصرف کرده است، این لباس را بدون اجازه پوشیده است. لذا خداوند ثواب شهید را به او نمىدهد.
در مسجد سجادهاش را گذاشته برود وضو بگیرد برمى گردد مىبیند یک کسى نشسته است، چرا نشستهاى؟ اگر سجاده پهن کرد کسى بیاید آنجا نماز بخواند نمازش غلط است.
8- نمونههایی از حقالناس فردی و اجتماعی
حق الناس در شرکت:
اگر 10 نفر شراکتى باغى دارند باید همه با اجازه هم تصرف کنند. آقا طبقه بالا را اجاره داده است و مستأجر هم مسافرت رفته است. صاحبخانه مهمان دارد جا نیست مىگوید: طبقه بالا بخواب. خانه خودمان است. مال خودت بود حالا که مستأجر آوردى مال اوست.
مستأجر خانه را براى مسکن اجاره کرده است ولی آنجا را محل کار مى کند این اشکال دارد. اگر گفتید شغلم این است و بعد شغلتان عوض شد باید اطلاع دهید.
تمام قراردادهایى که در سر سفره عقد مىگوید بعد معلوم مىشود دروغ است.
قرآن صریحاً مىگوید: اگر مهریهاى را براى خانمت تعیین کردى یک وقت نگویى بیا و این مهریه را از ما نگیر اگر خانم خودش خواست اشکالی ندارد. نه اینکه او را توى رودربایستى بیاندازى.
حق شاگرد:
اگر کارفرما حق کارگر را بخورد، این کار از گناهان کبیره است و خداوند نمىبخشد. رئیس خیاطها گفت من مثلاً کت و شلوار را فرض کنید هزار تومان میفروشم و به شاگردانم مىگویم بدوزند. یک چیز هم به اینها مىدهم. امام فرمود درآمد تو حرام است مگر اینکه خودت در مدیریت تهیه نخ و پارچه یک کارى بکنى و گرنه اگر شما هزار تومان بگیرى و پانصد تومان به آنها بدهى تا بدوزند و خودت هیچ نقشى نداشته باشى، این حرام است.
بیت المال دولت:
اگر از تلفن اداره استفاده شخصی کنى، حق الناس است. از قیر توى خیابان، حتى گچى که توى کلاس است و مال دولت است آنوقت این گچ را بردارى و بی دلیل روى تخته بنویسی حق الناس است.
شما چه مقدار مىتوانى در خانهات آب به خصوص آب تهران مصرف کنى در قم آب را لیوان لیوان مىخرند آنوقت بعضی در تهران آب را توى کوچه مىریزند. شما وقتى با کفش میآیى روى فرش اداره در خانهات هم همین کار را مىکنى.
تغییر اسمها هم درست نیست اسمى که روى مدرسه است نباید اسم او را بدون رضایت عوض کنید. تغییر اسم، تغییر آرم و تغییر نام، همه اینها اشکال دارد.
امام سجاد(ع): «وَ مِنْ أَیْدِی الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ یُخَلِّصُنِی»(مصباحالمتهجد/ ص590) خدایا در روز قیامت اینهایى که من حق الناسشان را برداشتهام، چه کسى من را از دست مردم نجات بدهد؟
امام سجاد(ع) در سحرهاى ماه رمضان گریه مىکند و مىگوید چه کنم از حق الناس؟
مواظب باشید در اتوبوس، قطار، خیابان، پارکها، دانشگاه، کتابخانه، اینها همه حق الناس است، مواظب باشید در برقش، در آبش، در نظافتش، رعایت کنیم. یک مقدار تقوا داشته باشیم.
مردم جانباز دادند، شهید دادند، اسیر دادند، این انقلاب با خون پیدا شده است، حیف است که تقوایمان کم باشد.
خدایا عقیده ما ایمان ما کشور ما ناموس ما نسل ما فکر ما را حفظ بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»