حقوق – 25، حق مسجد

موضوع: حقوق، حق مسجد(25)
تاريخ پخش: 77/09/26
بسم الله الرّحمن الرّحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التّقوي»
سه شب به ماه رمضان مانده است و مردم به استقبال اين ماه عزيز مي‌روند. بعضي‌ها كه سال قبل روزه هايشان را خورده بودند (يا مسافر بودند و يا مريض) تا ماه رمضان نشده بايد روزه‌هايشان را بگيرند. كسي كه روزه واجب به گردنش دارد روزه مستحبي نبايد بگيرد. اگر كسي مي‌خواهد به پيشواز ماه رمضان برود اگر روزه قضا دارد، روزه قضا بگيرد. ضمناً در آستانه روزي هستيم كه يادگار شهيد عزيز مفتح هست. هفته حوزه و دانشگاه هم در پيش است. من در خدمت هر دو گروه هستم من مي‌خواهم درباره مسجد و منبر و تبليغ و آداب و حقوق مسجد، وظيفه روحاني، وظيفه مردم صحبت كنم. بنابراين بحث ماه حق مسجد است. اگر دقت كنيد لطيفه‌هايي را از قرآن خدمتتان عرض مي‌كنم.
1- جايگاه مسجد و محل عبادت در قرآن
قرآن مي‌فرمايد: «يا بَني‌ آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف/31) اي مردم! وقتي مي‌رويد مسجد شيك باشيد. با لباس خوب برويد، عطر بزنيد، شانه بزنيد و زيبا برويد مسجد. اولين نكته در بني آدم است. چرا؟ چرا نگفته: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» شايد اين را مي‌خواهد بگويد: احترام محل عبادت فقط مال مسلمين نيست. هر كه هر ديني دارد… مسيحي هم وقتي مي‌خواهد برود كليسا، يهودي هم وقتي مي‌خواهد برود كنيسه، راهب هم وقتي مي‌خواهد برود صومعه.
هر كس مي‌خواهد با خدا حرف بزند، جايگاه عبادت بايد جايگاه زيبايي باشد. به همين خاطر گفته: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»، نگفته: «يا أَيُّهَا النَّاسُ». فرمود: يا بني آدم! پس محل عبادت مخصوص مسلمانها نيست. نمونه‌ي اين آيه يك نكته‌ي ديگري دارد.. مي‌فرمايد: خون بريزيد، جنگ كنيد، براي اينكه اگر جنگ نكنيد محل عبادت مسيحي‌ها و يهوديها و مسلمانها خراب مي‌شود. به مسلمانها مي‌گويد: شما شهيد شويد، دشمن را بكشيد تا كليسا خراب نشود. احترام محل عبادت لازم است. و لو مربوط به مسلمانها نباشد:
«وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثيراً» (حج/40) اگر جهاد نكنيد «هُدّمَتْ» صومعه‌ها خراب مي‌شود اگر جنگ نكنيد محل عبادت يهوديها و مسيحي‌ها هم خراب مي‌شود، علاوه براينكه محل عبادت مسلمانها هم نبايد فقط به مسجد دل بسوزانند. هر كجا هر دين آسماني آنجا را محل عبادت قرار داده، آن مكان مكان مقدسي است. يعني: كسي حق ندارد. به كليسا اهانت كند. و لو مال مسيحي هاست، محل عبادت است و «يا بَني‌ آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» زينت خود را همراه خود به مسجد ببريد. نگفته: زينه، فرمود: «زينَتَكُمْ»، يعني زينت هايتان. زينت آخوند اين است كه عمامه‌اش را خوب ببندد. زينت خانم اين است كه هر چه طلا دارد به خودش آويزان كند. زينت كت شلواري اين است كه لباس خوب بپوشد و به خود عطر بزند. زينت هر كسي مربوط به خودش است. نگفته: خذوا زينه، فرموده: «خُذُوا زينَتَكُمْ»، زينت شما چيست؟ هركسي هر چه زينت دارد. بعد هم فرمود: «عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» بعضي‌ها مسجد محله را با زير شلواري مي‌روند! با زير پيراهني مي‌برند! مي‌گويند: نزديك خانه‌مان است! با هر چه شد مي‌روند! مثلاً مسجد محله كه مي‌روند قبا نمي‌پوشند و يك عبا روي دوشش مي‌اندازد اما وقتي مسجد محله ديگري مي‌رود خودش را تميز مي‌كند. «عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» يعني مسجد محله را هم گهواره‌اش را با پا تكان ندهد. به همه احترام بگذار.
2- زيبايي ظاهري و باطني در مسجد
پس سه نكته در اين آيه بود. باز از اين آيه معلوم مي‌شود كه اسلام هم به باطن توجه دارد و هم به ظاهر.
چون در قرآن راجع به باطن نماز فرموده: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ هُمْ في‌ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مومنون/2-1) خشوع… يعني هم در نماز بايد خضوع داشته باشي و هم حضور قلب. شخصي با ريشهايش بازي مي‌كرد امام فرمود: اگر اين شخص حواسش جمع بود با ريش‌هايش بازي نمي‌كرد. يا اينكه به ساعتش نگاه كند، بدنش را بخاراند، دست در گوشش كند و… هم بايد به باطن نماز توجه كرد (كه همان خشوع است) و هم ظاهرش (زينت)، يعني اسلام هم دين ظاهر است هم دين باطن. چرا مي‌گويد: زينت ببريد؟ آدمي كه با آرايش مي‌رود مسجد هم احترام به عبادت است، هم احترام به مردم است، هم احترام به وقف و واقف است، هم دعوت عملي است. اگر همه مردم شيك بروند مسجد بچه‌ها مي‌گويند: بابا برويم مسجد. اگر هيچ كدام از دخترها نمي‌گويند برويم مسجد، مي‌گويند: برويم عروسي! چرا؟ چون در عروسي همه سوپر دولوكس هستند. و لذا دختر بچه‌ها مي‌گويند: ماماني! برويم عروسي. نمي‌گويند: ماماني برويم مسجد! اسلام مي‌گويد: جوري برويد مسجد كه بچه‌ها بگويند: ماماني برويم مسجد. زينت بردن به مسجد يك تبليغ عملي است كه نسل نو را جذب مي‌كند.
از اين آيه معلوم مي‌شود كه: كسي كه مي‌رود مسجد بايد بچه‌اش را هم با خودش ببرد. چون مي‌فرمايد: ‌اي بني آدم، وقتي مسجد مي‌رويد زينتهايتان را با خود ببريد. در آيه ديگري مي‌فرمايد: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» (كهف/46) مال و فرزند زينت است.
پس اينكه مي‌فرمايد: وقت مسجد رفتن زينت هايتان را ببريد يعني بچه هايتان را با خود ببريد. مسجد مي‌روي يك پولي هم بگذار جيبت و در آنجا به فقراء كمك كنيد يا پولي در صندوق مسجد بيندازيد. مسجد كه مي‌روي دست بچه‌ات را هم بگير. حديثي داريم: پيشنماز خوب زينت مسجد است. مسجد اگر خرابه باشد. آقايش خوب باشد پر مي‌شود.
ديشب رفتم يك مسجدي، بيش از صد جوان در آنجا بود، جوان و نوجوان. مسجدش هم يك محله‌ي كناري بود. يك وقت هم مسجد سوپر دولوكس، هر چه مي‌گردي ده تا جوان در آن نيست! گفتم: چرا؟ گفتند: پيشنماز اينجا يك طلبه است، خيلي هم جوان است، حدود 30 سالش بود، بعد گفتند: مجتهد هم هست! ما الحمدلله مجتهد خيلي داريم. بزرگان ما بايد بگويند چه كسي مجتهداست، منتظر نباشند انتخابات خبرگان پيش بيايد و از برخي امتحان اجتهاد بگيرند. ما در حوزه‌ي قم شايد حدود هزار تا مجتهد داشته باشيم. 50 تا 100 تايشان مي‌توانند فتوا بدهند و توضيح المسائل هم بنويسند. اما طلبه‌اي كه اجتهاد دارد بالاي هزار تا است. يكجوري باشد كه وقتي يكي چند سال درس خواند و چند سال هم خارج خواند فوري علماي طراز اول قم امتحانش كنند و بنويسند: بسمه تعالي، جنابعالي مجتهديد. حالا در خبرگان غير از اجتهاد شرايط ديگري هم هست. ولي به هر حال اين آقا مجتهد است. چون آقايان چهارسال مي‌روند و مهندس مي‌شوند الحمدلله، 8 سال مي‌روند و الحمدلله دكتر مي‌شوند. آنوقت اين آقا 18 سال درس خوانده، به او مدرك نمي‌دهند! امتحان سخت و دقيق بگيرند و به كساني كه مجتهدند مدرك بدهند. و من افتخار كنم كه مدرك حوزوي دارم. ديگر وقتي از من پرسيدند: چي مي‌خواني من نگويم: معادل ليسانس!! اين بزرگترين توهين است. معادل يعني چه؟ خودمان يك كسي هستيم. همانطور كه آنها يك كسي هستند ما هم يك كسي هستيم. معادل كلمه‌ي توهين به حوزه است. هر علمي براي خودش ارزش دارد. فيزيك براي خودش ارزش دارد. شيمي و ادبيات براي خودشان ارزش دارند. نثر و شعر ارزش دارند، قلم و بيان ارزش دارند. همه ارزشها سرجاي خودشان محفوظ باشند. يك مرتبه يك ارزش را بالا نبريم و يك ارزش را پايين نياوريم.
3- ارزش خدمت به مسجد
مسجد به قدري ارزش دارد كه پيغمبر خدا مي‌شود خادم مسجد. «أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» (بقره/125)، «طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» (حج/26)، «طَهِّرْ» مال ابراهيم تنهاست. «طَهِّرا» مال ابراهيم و اسماعيل است. مقام مسجد: خانه كه مال خدا شد خادمش هم بايد باشد.
امام صادق(ع) فرمود: «اگر كسي نماز را سبك بشمارد از ما نيست»، يكي از نمونه‌هاي سبك شمردن نماز اين است كه خادم مسجد بايد يك مشت آدم فقير و پير و كور و بيسواد باشد. نه آقا! ابراهيم خادم مسجد بود. اسماعيل خادم مسجد بود. پيغمبر (زكريا) خادم بود. اصلا نذر كنيم خادم باشيم.
 قرآن بخوانيم: مادر مريم(س) نذر كرد بچه‌اش خادم مسجد باشد. «إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في‌ بَطْني‌ مُحَرَّراً» (آل‌عمران/35) خدا نذر كردم كه بچه‌اي كه دذر شكم است خادم مسجد شود، نذر كنيم كه خدايا: اگر مشكل مرا حل كني…. البته معناي خادم سرايدار بودن نيست. سرايدار اگر پير هم باشد طوري نيست. اما خادم يك شخصيتي باشد. يكي از سرداران بزرگ سپاه در روز غبار روبي حرم امام رضا(ع) ديدم يكي از اين پالتوهاي سياه پوشيده، رفتم گفتم: اينكه لباسهاي خادم امام رضا(ع) را به عنوان خادم افتخاري پوشيدي كار مقدسي است، لباس هم لباس مقدسي است ولي با اين لباسي كه تو پوشيدي امام رضا(ع) هيچ پزي نمي‌دهد، مثل لوله كشي كنار اقيانوس است. اما اگر تو با لباس سپاه بگويي من خادم افتخاري امام رضا(ع) هستم و به تو بگويند: سردار…، تيمسار…، فلان دكتر، فلان آيت الله جارو برقي را توي ماشينش گذاشت و با فلان تيمسار آمدند و مسجد را غبار روبي كردند. شما اگر با اين لباس بروي مسجد محله، صد نفر به مسجد محله اضافه مي‌شوند. اما در حرم امام رضا(ع) حتي يك زائر هم نمي‌گويد: آمدم زيارت امام رضا به خاطر اينكه خادمش جنابعالي هستي. نگاه كنيم كه كجا نقش داريم؟ هر كجا نقش داريم آنجا برويم. كاري به پز نداشته باشيم. ممكن است بنده قبل از خطبه‌هاي نماز جمعه‌ي تهران صحبت كنم، خوب تهران است و مركز، مركز جمهوري اسلامي، ولي با خودم فكر مي‌كنم كه اگر قبل از خطبه‌هاي نماز جمعه تهران صحبت كني كسي هم به خاطر تو اضافه مي‌شود يا نه؟! مي‌بينيم كه نه، هر كسي مي‌آيد به خاطر نماز مي‌آيد و امام جمعه. اما اگر مثلا بردم شهر ري، ورامين، دماوند، اطراف تهران و… و با رفتن من 20 نفر به نماز جمعه اضافه مي‌شوند. خوب من بايد بروم ورامين چرا بيايم تهران؟ نگاه كنيد در كجا مفيديد؟ نه اينكه كجا پز دارد!
4- آداب و حقوق مسجد
آداب مسجد: هنگاه ورود به مسجد كفشتان را بكنيد. چرا؟ چون مي‌فرمايد: «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» (طه/12)
موسي! كفشهايت را بكن! نه بخاطر اينكه اينجا كوه طور است بلكه مي‌فرمايد: «إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» تو در وادي مقدس هستي. پس هر جا مقدس بود بايد كفش را در آنجا كند. مي‌گويند: انار نخور براي اينكه ترش است پس بايد هر چه كه ترش است نخوريم، براي اينكه ملاكش ترشي است. به قول طلبه‌ها: منصوص العله است، علتش روشن است. يك وقت مي‌گويند: انار نخور، خوب انار نمي‌خوريم، ليمو مي‌خوريم، يكبار هم مي‌گويد: انار نخور براي اينكه ترش است، حالا كه ملاك ترشي است پس هيچ ترشي را نبايد بخوريم. مي‌فرمايد: «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» نمي‌گويد: «إِنَّكَ بِالطُّور». پس پيداست در هر مكان مقدسي بايد كفشها را كند، حتي در پادگان.
حديث داريم يك روز حضرت رسيد به محلي، كفش‌هايش را در آورد و زير بغلش گذاشت. گفتند: يا رسول الله! چرا كفشت را كندي؟ فرمود: اينجا وادي مقدس است. گفتند: كجاي اينجا مقدس است؟ فرمود: اينجا زميني است كه سربازها در آن تير اندازي ياد مي‌گيرند و زميني كه سربازها در آن تير اندازي ياد بگيرند.(پادگان نظامي) مثل مسجد مقدس است. من به احترام اين زمين كفشم را كندم.
حقوق مسجد: مسجد حقوقي دارد:
1- با پاي راست وارد شويم.
2- مسجد را جوري بسازند كه در آن پشت به قبله باشد كه آنهايي كه وارد مسجد مي‌شوند رو به قبله باشند.
3- با وضو وارد شويم. چون ما ميهمان خدا هستيم و مسجد هم ميهمانسراست.
4- وارد مسجد كه شديم رو به قبله بنشينيم.
5- حرف دنيايي نزنيم.
6- فرياد نزنيم. چون مسجد به گردن ما حقوقي دارد.
روايت داريم: مسجدهاي متروكه روز قيامت شكايت مي‌كنند. يكي از روحانيون عزيز كه در سمينار نماز جمعه به عنوان امام جمعه‌ي نمونه معرفي شد مي‌گفت: رفتم به يكي از استانهاي محروم و امام جمعه‌ي مسجد آن استان شدم. بعد ديدم بعضي از مساجد آنجا آباد است. به مردم گفتم: مردم! مي‌خواهيد تا وقتي كه من امام جمعه هستم مساجد شما آباد شوند؟ گفتند: بله. گفتم: هر چند شبي بروم و در يكي از مساجد مخروبه اينجا نماز بخوانيم. جمعيت را برمي داشت و مردم را مي‌برد به آن مسجد خرابه، يك گوني مي‌انداختند و در آنجا نماز مي‌خواندند.
3-2 شب ديگر گوني مي‌شد موكت، سوراخهايش گرفته مي‌شد و كاهگل مي‌كردند و سفيد مي‌كردند، اسفالت مي‌كردند و در پنجره هايش را تعمير مي‌كردند و روشنايي‌اش را درست مي‌كردند. مسجد كه راه مي‌افتاد يك روحاني هم در آنجا نصب مي‌كرد، مسجد آباد مي‌شد و مي‌رفت يك مسجد ديگر. اينكه انسان فقط زغال خودش را فوت كند و كار به زغال ديگران نداشته باشد، اين درست نيست. ماشين خوب آن است كه ماشين قراضه را هم بوكسل كردند، بياييم مساجد متروكه و مخروبه را احيا كنيم چون حديث داريم:
مساجد متروكه و مخروبه روز قيامت شكايت مي‌كنند.
5- تاريخچه و سابقه مسجد و اهتمام به حضور در مسجد
سابقه‌ي مسجد: سابقه‌ي مسجد خيلي زياد است.
 قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ» (آل‌عمران/96) و مدير كل‌هاي وزارت مسكن در جريان باشند، آقاياني كه بحث مرا گوش مي‌دهند و خانه‌شان در شهرك‌ها است جواب خدا را بدهند.
قرآن مي‌فرمايد: خداوند روي كره‌ي زمين اول از همه كعبه را ساخت. شما چند سال است كه در شهرك زندگي مي‌كني، مسجد هم نداري! لااقل پاشيد داد بزنيد. طومار بنويسيد، داد بزنيد، هي مي‌گويند: منتظر بودجه نباشيد درست شود. زمان شاه بود. طلبه قم بودم. مي‌خواستم براي بچه‌ها كلاس داشته باشم. يادم هست همين كنار مسجد امام(ره) آن طرف پل رفتم لب رودخانه نشستم رويم به رودخانه بود و پشت سرم دبيرستان صدوق(ره) نشستم تا دبيرستان تعطيل شود. همين كه مدرسه تعطيل شد گفتم: بچه دبيرستاني‌ها! من يك طلبه‌اي هستم و در قم يك خانه‌اي دارم اگر بياييد خانه ما هم از شما پذيرايي مي‌كنم با ميوه و چاي و شيريني، هم برايتان قصه خوشمزه مي‌گويم، دوست داريد بياييد منزل ما برايتان قصه بگويم؟ كسي هم مرا نمي‌شناخت. از بچه‌ها در خواست كردم و التماس كردم، يادم هست در يك روستايي سه تا بچه ده ساله ديدم. گفتم: بچه‌ها! مي‌خواهيد كنار كوچه يك قصه برايتان بگويم؟ گفتند: طوري نيست كنار كوچه روستا نشستم سه تا بچه آمدند و برايشان قصه گفتم. بعد گفتم: مي‌خواهيد فردا هم برايتان قصه بگويم؟ مي‌گفتند: بله، مي‌گفتم: فردا 3-2 تا بيشتر شويد. دوستانتان را هم با خود بياوريد. بيشتر شدند. رفتيم توي مسجد و مسجد پر شد. خيلي منتظر نباشيد تا مي‌گوييم: نماز مي‌گويند: ميزگرد، سيمان، نقشه‌ي مهندسي! بابا گوني بينداز بخوان، بعد بهتر مي‌شود.
حضور در مساجد: به ما گفتنه‌اند: «عَلَيْكُمْ بِالصَّلَاةِ فِي الْمَسَاجِدِ» (كافي/ج‌2/ص‌635) نمازتان را در مسجد بخوانيد. همسايه‌ي مسجد و اگر در خانه نماز بخواند نمازش ارزشي ندارد. «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي مَسْجِدِهِ» (تهذيب‌الأحكام/ج‌1/ص‌92).
6- توجه به اذان و دعوت به خدا
اذان: آيه‌اي در قرآن داريم كه مي‌فرمايد: بهترين آدمهاي كره‌ي زمين كسي است كه دعوت به خدا كند مثل روحانيون، البته نمي‌خواهم بگويم همه آخوندها خوبند ولي در اصل خوب هستند. مثل امت ايران، ممكن است آدم فاسد هم در بينشان باشد. اصلا بايد افتخار كنيم كه آخونديم.
 قرآن مي‌فرمايد: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني‌ مِنَ الْمُسْلِمينَ» (فصلت/33) بهترين مردم كره زمين كسي است كه مردم را به خدا دعوت كند. يكي از راههاي دعوت به خدا اين است كه آدم اذان بگويد. كسي نگويد كه آقاي قرائتي! ما كه آخوند نيستيم! آخوند نيستيد اما بعد از سحري
(در ماه رمضان) بيا در ايوان خانه‌ات و اذان بگو: الله اكبر،… وقت اذان مي‌گويد: «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ»، يعني بشتابيد به سمت نماز، همين كار «دَعا إِلَى اللَّهِ» است، دعوت به خداست. خدا رحمت كند شهيد مظلوم بهشتي را، در كنار مدرسه‌ي حجتيه چنان از آن مي‌گفت كه صداي اذان دكتر بهشتي به همه مدرسه مي‌رسيد. و خدا رحمت كند مطهري را كه چه اذاني مي‌گفت! و خدا رحمت كند آيت‌الله العظمي گلپايگاني را كه الآن در مسجد ايشان هستيم. ايشان تا حلقومش رقم داشت اذان مي‌گفت. مراجع ما اذان مي‌گفتند. حضرت امير(ع) اذان مي‌گفت. در تاريخ نوشته‌اند: تمام مردم كوفه‌ي صداي اذان مولي علي (ع) را مي‌شنيدند. الآن حجت الاسلام اذان نمي‌گويد! مي‌گويد: زشت است! من بايد آقا باشم! حديث داريم: روز آخر الزمان آدمهاي مشهور (تيمسار، سردار، دكتر، مهندس، آيت‌الله، پولدار، تاجر و… ) اينقدر پز دارند اصلا خجالت مي‌كشند اذان بگويند!
حديث داريم: خواهد آمد زماني كه آدمهايي كه عنوان دارند خجالت مي‌كشند اذان بگويند! مي‌گويند: اذان در‌شان ما نيست. و لذا شما پيدا نمي‌كنيد يك وزير كه اذان بگويد! وزير اذان بگويد؟ توبه كن!
كسي كه صداي اذان را بشنود و مغازه‌اش را تعطيل كند مصداق اين آيه قرآن است: «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ‌» (نور/37) مردان خدا كساني هستند كه تجارت داد و ستد آنها را از خدا باز نمي‌دارد. تا صداي اذان را شنيديد مغازه را تعطيل كنيد. به قول شهيد رجايي: چقدر بايد خدا را امتحان كنيم؟ شما كه اين همه دكانت باز بود و هي مي‌زني تو سرت و مي‌گويي: وضع اقتصاد بد است، كاسبي بد است و بازار نمي‌گردد، خوب حالا كه نمي‌گردد ده دقيقه‌اش هم براي نماز نگردد. جالب اين كه مي‌سوزد و مي‌گويد: يك ماه است نمي‌گردد اما تا مي‌گوييم: ده دقيقه ببند مي‌گويي مي‌شود! خانم يك بازاري به من ميگفت: از دست شوهرم خسته شدم. گفتم: چرا؟ گفت: يكروز كه بازار نمي‌رود مي‌گويد: كلي از دستم رفت. هر وقت بازار مي‌رود. شب برمي‌گردد مي‌گويد: امروز هيچ كاسبي نكردم. آخر اگر هيچ كاسبي نكردي پس چرا وقتي يكروز بازار نمي‌روي مي‌گويي: كلي از دستم رفت؟ يكي از اينها دروغ است. مي‌گويند: بازار كساد است، راست مي‌گوييد يا دروغ؟ اگر راست مي‌گويي پس ده دقيقه هم براي نماز كساد باشد چه اشكالي دارد، خدا جبران مي‌كند. مزد پدر مرا خدا داد. پدرم در بازار كاشان چهل سال تجارت و مغازه داشت. چهل سال تا صداي اذان شنيد مغازه را بست. مزدش هم اين است كه وقتي بنده حديث مي‌خوانم نمي‌گويند: خدا قرائتي را بيامرزد مي‌گويند: خدا پدر قرائتي را بيامرزد من جون مي‌كنم مردم دعا به پدرم مي‌كنند! بالاي صد تا مسجد در بيابانها ساخته شده (مسجد‌هاي لوكس) مسافرها نماز مي‌خوانند و مي‌گويند: خدا پدر قرائتي را بيامرزد. من حتي خبر هم ندارم چه كسي آنها را ساخته! اين به خاطر اين است كه چهل سال با صداي اذان مغازه‌اش را بست. بابا خدا جبران مي‌كند. ماه رمضان موقع اذان مغازه‌ها را تعطيل كنيد. اگر آسمان لق شد چوب زيرش مي‌گيريم تا نيفتد! نترسيد طوري نمي‌شود.
«رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ‌».
7- برنامه و شرايط مسجد
برنامه‌ي مسجد: برنامه‌هاي مسجد بايد زنده شود. مسجد بايد جوري باشد كه قرآن مي‌گويد. دو رقم مسجد داريم. مسجد زنده و مسجد مرده. بعضي مسجدها مرده‌اند! آدمهاي پولداري هم در آن هستند، اما مرده‌اند. بعضي مسجدها هم زنده‌اند. قرآن درباره‌ي مسجد زنده مي‌گويد: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى‌ في‌ خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ» (بقره/114) مسجد زنده مسجدي است كه كفار و منافقين نمي‌توانند وارد آن شوند مگر با ترس و لرز، يعني اگر مسجد طوري بود كه وقتي آدمهاي نا اهل وارد آن مي‌شوند وحشت مي‌كنند (منافقين و كفار) معلوم مي‌شود كه اين مسجد زنده است. مثل ستاد فرماندهي كل قوا، يك كسي كه مي‌خواهد آنجا برود برود مي‌ترسد. اما اگر مسجدهاي ما به خاطر كاشيكاري و ميراث فرهنگي و آثار باستاني، تمام يهوديها و مسيحي‌ها و همه غريبه‌ها آمدند فيلمبرداري كردند از كاشيكاري‌هايش، بعد وقتي كه كسي مي‌خواهد در آن نماز بخواند به او مي‌گويند: در اينجا نماز نخوان اينجا آثار باستاني است. يعني جلو مسجد را براي مسلمانها مي‌گيرند براي كفار باز مي‌كنند. اين مسجد مرده است. و لو كاشيكاريهايش عتيقه باشد.
علامت مسجد زنده اين است. بايد جوانهايش زياد باشد. مسجد زنده آن است كه افراد فاسد وقتي از كنار آن رد مي‌شوند بگويند: اينجا مسجد است! هزار تا جوان انقلابي اينجاست! معلوم مي‌شود اين مسجد زنده است. اگر كار خلافي كرديم كله‌مان را مي‌كنند. مگر مي‌شود اين جنس را در اينجا فروخت، اينجا بغل مسجد است بايد مسجد جوري باشد كه جلو هرزه گيها و فسادها گرفته شود. مسجد بايد خواب را از چشم دشمن ببرد. بعضي مي‌فرمايد: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ» ظالمترين آدمها كسي است كه نمي‌گذارد ياد خدا در مسجد‌ها گفته شود «وَ سَعى‌ في‌ خَرابِها» ظالم نگفته، فرموده: «أَظْلَمُ» يعني ظالمترين. بدترين ظلم اين است كه كسي تلاش كند مسجد خراب شود. چگونه به اينكه نمازش را طول بدهد مشتري‌ها كم مي‌شوند. برنامه‌هايي مسجد جوري باشد كه به جوانها بها دهند، به نوجوانها بها ندهند. هر رقم برنامه ريزي در مسجد كه مشتري حضور خانمها در مسجد: زنها بروند نماز جماعت؟ بله قرآن مي‌فرمايد: زنها بروند نماز جماعت. چون در قرآن دو تا آيه داريم: يكجا مي‌فرمايد: «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ» (بقره/43) يكجا مي‌فرمايد: «وَ ارْكَعي‌ مَعَ الرَّاكِعينَ» (آل‌عمران/43)، «وَ ارْكَعُوا» يعني مردها جماعت، «وَ ارْكَعي» زنها بروند نماز جماعت. زن بايد مسجد برود. اصلا در مدينه زنها مي‌رفتند مسجد و در آنجا نماز جماعت مي‌خواندند. و براي اينكه موقع خروج با مردها مخلوط نشوند از در ديگري خارج مي‌شدند به نام: «باب النساء» الآن هم در مسجد النبي وجود دارد. بغل باب جبرئيل نوشته باب النساء از اينكه باب النساء بوده پيداست زنها هم مسجد مي‌رفتند. در تاريخ يك چيزي هست كه شما آن را نشنيده‌ايد. آمدند گفتند: در مسجد مي‌نشينند و حرفهاي سياسي مي‌زنند! مي‌گويند: چي شد در غدير خم بعد از پيغمبر بنا بود علي باشد؟! چطور شد ما گول خورديم؟! يعني چه؟ ما رفتيم كربلا و امام حسين را كشتيم؟! چي شد؟! پس اين آيه‌ي « اهل بيت» چي شد؟ آمدند به خليفه گفتند: مردم بعد از نماز مغرب حرفهاي سياسي مي‌زنند! گفت: در مسجد را ببنديد. اينكه بعد از نماز عشاء در مساجد را مي‌بندد ريشه تاريخيش اين است كه جلو حرف سياسي گرفته شود. و الآن هم اگر در مسجد حرف سياسي زده شود و درش را ببندند اينها در خط آنها هستند.
8- به كدام مسجد برويم؟
سابقه‌ي مسجد مهم است. قرآن درباره اينكه: در كدام مسجد نماز بخوانيم مي‌فرمايد: «لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ» (توبه/108) برو در مسجدي كه (مثل مسجد قبا) از روز اول بر اساس تقوا ساخته شده است. فخر رازي، يكي از مفسرين اهل سنت خيلي قشنگ اين آيه را تفسير مي‌كند. مي‌گويد: اگر يك آجر (اول يوم) برايش ارزش است آنوقت كسي كه ايمانش از روز اول بوده… اول كسي كه ايمان آورد علي بن ابيطالب(ع) بود. اگر اول يوم براي آجر ارزش است اول يوم براي ايمان هم ارزش است. مسجدي كه پايگاه منافقين است. افراد منافق در آن هستند. مي‌فرمايد: «لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً» در آن نماز نخوان. (مسجد ضرار). با نماز خودت باطل را تقويت نكن. گاهي وقتها كار حق است اما باطل تقويت مي‌شود. به بلال گفتند: اذان بگو. گفت: من به شرطي اذان مي‌گويم كه: در محراب پيغمبر باشد. اگر پيشنماز پيغمبر نباشد من اذان نمي‌گويم. گفتند: تو چه كار داري، بگو: الله اكبر چه كسي تقويت مي‌شود! شما گاهي وقتها مي‌روي اخطاري، مي‌گويي: يك مؤمن از ما افطاري كرد. آيا مي‌داني با اين افطاري كه خوردي چه برسد بر سر اسلام آمد؟ بايد مواظب باشيم كجا مي‌رويم؟ خانه‌ي كي مي‌رويم؟ علامت شخص مسجدي: مي‌فرمايد: برو در مسجد اقلا نماز بخوان. چرا؟ براي اينكه: «فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا» در آن مسجد مرداني هستند كه خوشحالند پاك باشد. يعني بايد مسجد جاي تطهير باشد. نه تطهير جسمي با شيلنگ و آب و آفتاب، تطهير روحي. يعني: كسي كه وارد مسجد مي‌شود بايد هدفش اين باشد كه: بروم خودم را بسازم. از اين معلوم مي‌شود كه: همين كه آدم دوست داشته باشد پاك شود همين ارزش است.
خدا رحمت كند آيت‌الله العظمي گلپايگاني را، يك كسي رفت نزد ايشان و گفت: مي‌خواهم يك سؤالي بپرسم ولي خجالت مي‌كشم. ايشان فرمود: بپرس. گفت: خيلي شرمنده‌ام، خيلي شرمنده‌ام، شما مرجعي، عزيزي، ببخشيد شما خودتان هم خودتان را عادل مي‌دانيد؟! پيشنماز لازم نيست خودش را عادل بداند. همين كه شما از من گناهي سراغ نداري مي‌توانيد به من اقتدا كنيد. ايشان فرمود: من دوست دارم كه عادل باشم. از اول نوجواني دوست داشتم عادل باشم. «يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا» همين كه آدم دوست دارد خوب و با ارزش است.
حضور در مسجد اثر دارد. شما همين كه حمام بروي (اگر چه زير دوش نروي) بخار حمام شما را ترمي كند. بالاخره بچه مسجدي دزد نيست. جوانهاي مسجد ترياكي نيستند. جوانهاي مسجد دنبال فيلم سكس و ويدئو نمي‌گردند. ‌اي پدر و مادرها! اگر مي‌خواهيد فرزندتان معتاد نشود، آنها را ببريد در مسجد. به نفع خودتان است. هر چه مسجد شلوغ باشد زندانها خلوت‌تر است.
9- اهداف و فوايد مسجد
كمك به فقراء:
اميرالمؤمنين(ع) در مسجد انگشترش را به فقير داد. مسجد محل گفتگوي علمي است. «اجْلِسْ فِي مَسْجِدِ الْمَدِينَةِ وَ أَفْتِ النَّاسَ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ يُرَى فِي شِيعَتِي مِثْلُكَ» (الفهرست طوسي/ص‌17) امام باقر(ع) فرمود: در مسجد بنشين و فتوا بده (به يكي از يارانش فرمود).
اطلاع رساني؛ حديث داريم: امام جمعه وقتي در مسجد نماز جمعه مي‌خواند «وَ يُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ (الْآفَاقِ مِنَ) الْأَهْوَالِ الَّتِي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَة» (وسائل‌الشيعه/ج‌7/ص‌344) تمام خبرهاي آفاق را به مردم اطلاع دهد. مسجد حضور در صحنه است. پرسيدند چرا اسم امام زمان(ع) را كه مي‌برند مردم قيام مي‌كنند (مي ايستند)؟ گفتم: اين خودش نوعي تمرين است بايد قيام كنيم. قيام يعني تمرين آماده باش. حديث هم داريم (دو تا) اما خودش نوعي تمرين است. يعني او كه آمد بايد بايستيم. «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» يعني همه حاضرند. يعني مسلمانها بايد با يك «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» همگي در صحنه حاضر شوند حضور در صحنه يك تمرين است، در مسجد بايد حرف تازه ياد بگيريم، برادران عزيز روحاني بايد مطالعه كنيم. شما اگر پاي تلويزيون بنشيني اگر حرف نو گيرت نيايد هفته ديگر خاموش مي‌كني. الآن كار مشكل شده، يك زماني ما مي‌خواستيم مردم را از قهوه خانه‌ي قنبر به مسجد بكشيم، خيلي زور نداشت.
همين كه ما يك خرده از مرشد بهتر باشيم مي‌آمدند سراغ ما. الآن مسأله مرشد و قهوه خانه قنبر نيست الآن تا كانال‌هاي متعدد تلويزيون در خانه است. دختر فكلي هم در خيابان است. فيلمهاي سينمايي هم هست. پاركها هم هست. فرهنگسراها هم هست اينها حالا جلالهايش است (غير از آن فكلي) يك سري حرامها هم هست برخي ديسكت‌هاي كامپيوتر، فيلمهاي سكس است، ماهواره است. يعني شما از لابلاي دهها جلوه‌ي زيبا مي‌خواهي جوان را جذب كني. ببين چقدر بايد مايه داشته باشي.
و لذا حديث داريم: آخوند بايد حرف نو بزند. حديثش اين است هر كه برود مسجد 8 تا چيز نو گيرش مي‌آيد. «مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آيَةً مُحْكَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ كَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ يَسْمَعُ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ يَتْرُكُ ذَنْباً خَشْيَةً أَوْ حَيَاءً» (من‌لايحضره‌الفقيه/ج‌1/ص‌237)
يكي از آن: «أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً» يعني: حرف نو از اين مي‌فهميم كه: آخوند بايد مطالعات عالي داشته باشد. مسجد خوبي آن است كه به تمام شاگرد اولهاي شعاع مسجد تبريك بگويد. بگو: سلام عليكم، ما هيأت امناي مسجد هستيم مي‌خواستيم از شما تشكر كنيم. هر كه عروسي كرد به او كتاب آيين همسرداري هديه كنيم. هر كه بچه دار شد كتاب كودك هديه كنيم. يك حديثي پيدا كردم و به اداره‌ي آمار دادم. حديث داريم: پيغمبر فرمود: هر كس زاييد فوري به من اطلاع دهيد. هر كس هم مرد به من اطلاع دهيد. من بايد هر روز آخرين آمار دستم باشد.
 از كسي خواستند براي «روحاني حج» امتحان كنند. به او گفتند. به او گفتند: بوسني كجاست؟ گفت: نمي‌دانم! گفتند: برو، مرخصي آمده بود مي‌گفت: مرا رد كردند با اينكه با سوادم. گفتم: چرا؟ گفت: از من فلان سؤال را كردند و من نتوانستم جواب دهم. گفتم: حق داشتند. پيداست چند سال است كه اين مسايل توجه داشت.
از هركسي براي مسجد پول نگيريم. برخي افراد نا اهل هم براي مسجد پول مي‌دهند! مي‌گويند: چكار داريد به اهل يا نا اهل بودن! پولش را بگير! مي‌فرمايد: «ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدينَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ» (توبه/17) مشرك حق ندارد به مسجد پول بدهد. «شاهِدينَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ» خودشان هم مي‌دانند كافرند. يعني نه هر در آمدي مشروع است و نه مشاركتي ارزشمند مشاركت مردمي ارزشمند است به شرطي كه در خط ايران و انقلاب و… باشد. كساني كه تظاهر به بي ديني مي‌كنند حق دخالت ندارند.
10- روش تبليغ روحانيون مساجد
كتابي دارم به نام« قرآن و تبليغ» شوراي سياستگذاري نماز جمعه آن را به صورت 4 صفحه در آورده است. و يكي از حركتهايي كه بايد انجام شود همين حركت است. ما بايد كتابهاي مطول را كه براي محققين است تبديل كنيم به جزوه‌هايي. الغدير 11 جلد است. بشود 100 صفحه، كه طلبه بي حوصله آن صد صفحه را بخواند. شخص امين و محقق و پرحوصله 11 جلد را بخواند. اگر 11 جلد باشد آن را كسي نمي‌خواند. ببيند 300 صفحه در 4 صفحه است. من چند تا از اين 4 جلد را مي‌خوانم. 1- اولين تبليغ استمداد از خداست. آدم بايد سعه‌ي صدر داشته باشد. خدا به موسي فرمود: تو شدي مربي، توشدي معلم و رهبر و پيغمبر، گفت: اگر من پيغمبر شدم پس بده بياد. «رَبِّ اشْرَحْ لي‌ صَدْري» (طه/25) خدايا به من سعه صدر بده. خدا به پيغمبر اسلام مي‌فرمايد: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» (انشراح/1) منتها موسي از خدا سعه صدر را خواست، خدا قبل از خواستن پيغمبر ما، به او سعه صدر را داد.
يك روحاني بايد روحش بزرگ باشد. زود با محله بالا و با محله پايين رفيق شود. با يكي دوست و با يكي قهر نباشد. با اين باند و يا آن نشود. روحاني بايد هواپيمايي باشد كه از بالاي ابرها حركت مي‌كند. خودتان را در دست اندازها نيندازيد. برخي از روحانيون ما كاناليزه‌اند! يعني چهار نفر دورشان را مي‌گيرند و به او مي‌گويند. اصلاً خبر ندارد در كجا چه مي‌گذرد و فقط از آنها حرف مي‌شنود!
ساده بگوييم قرآن مي‌فرمايد: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» (قمر/17) «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‌ يَفْقَهُوا قَوْلي‌» (طه/28-27) روان حرف بزنيم. منتها نه اينكه حرف الكي بزنيم. بيان روان باشد. اما حرف محكم باشد. قرآن مي‌فرمايد: «وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَديداً» (نساء/9) يعني حرف منطق باشد. يكجا مي‌فرمايد: «يَسِّرْ لي‌ قَولِي» قولم و حرفم نرم است ولي خوشمزه نيست مثل شلغم. اگر مردم حال ندارند حرف نزنيم. حساب نكن مردم افطار كرده‌اند. كارگر آمده پاي منبرم.
يادم نمي‌رود اولاي طلبگي‌ام بود يك آقاي بالاي منبر خيلي طول داده يكي از كارگرهايي كه دستمال مي‌بافت (شعربافي) گفت: آقا! شما صبح تا حالا استراحت كرديد بعد از ظهر خوابيدي افطار هم خوب خوردي حالا هي مي‌خواني! ما صبح تا حالا كارگري كرديم افطار هم‌ آش ترش خورديم! راست مي‌گفت، خيلي خنده‌ام گرفت. بابا شما كه از خدا بالاتر نيستيد. خدا كوتاه مي‌آيد.
آيه داريم: «الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فيكُمْ ضَعْفاً» (انفال/66) خدا فهميد كه شما حال نداريد «خَفَّفَ» كوتاه آمد. اگر طرف چرت مي‌زند بيا پايين. كي گفته منبر يك ساعت باشد. بايد مراعات اضعف مأمومين را بكنيم. منبر عمومي كوتاه باشد بعد از منبر هر كس سؤال و جواب دارد تا صبح به آنها جواب دهيد به خاطر 4 تا عاشق امت را الّاف نكنيم.
در شب‌هاي شلوغ حتما يك شب از اسرار نماز بگوييم. شبهاي قدر. يك عيب ما اين است كه شب‌هاي قدر شلوغ مي‌شود مي‌گويند: امشب مسجد شلوغ است بياييد پول جمع كنيم! تمام اين زيلوها را قالي كنيم. گل عمر ماه رمضان است و گل ماه رمضان شب‌هاي قدر، گل شب قدر سحر است، آقايان حركت مي‌كنند از نخ زيلو به پشم قالي!! يا اينكه پول مي‌گيرند پشت بام را قير گوني كنند! حركت از كاهگل روي آسفالت! اين كفران نعمت است كه آدم از سحر ماه رمضان اينگونه استفاده كند گل وقت را صرف گفتن اسرار نماز كنيم. مسأله زكات را بگوييم. مسأله عفت و تقوا را بگوييم.
كمك به محرومين را بگوييم. مسايل سياسي و دفاع اط نظام را بگوييم. آقايون روحاني عزيز من پاي شما را مي‌بوسم خيلي از روستاها مي‌رويد در مدرسه روستا هم يك نماز براي بچه‌ها بخوانيد. همين كه شب براي نسل كهنه نماز مي‌خوانيد روز برويد براي نسل نو نماز بخوانيد. منتظر دعوت هم نباشيد. خودتان برويد. گاهي بايد منتظر دعوت و آمدن ديگران شويم. ولي گاهي بايد ما برويم و منتظر دعوت نباشيم. موقعيت‌ها فرق مي‌كند. در روستاها كه شما را نمي‌شناسند تا از شما دعوت كنند، شما برو. خودت برو. نوجوانهاي مستعد را آماده كنيد براي طلبه شدن ما طلبه كم داريم ولي دانشجو زياد داريم. الآن يكي دو ميليون ليسانس بي كار داريم و در آينده ممكن است بيشتر شود. در يكي از روستاهاي كاشان ما (در يك كوچه) 30 تا ليسانس بيكار است. دانشگاه ارزش دارد ولي الآن ما كمبود روحاني داريم. ما صد هزار تا طلبه فاضل مي‌خواهيم ما از نظر تبليغ در حد صفريم! كتاب مسيحي‌ها به دو هزار زبان دنيا ترجمه شده قرآن فقط به 40 زبان ترجمه شده! ما الآن در تلويزيونمان آخوند براي برنامه‌ي كودك نداريم براي كارتون آخوند نداريم! در هر واحدي از واحد اقتصاد، ورزش، فيلم، سريال بايد صد تا مغز اسلامشناس باشد گاهي خيلي خوب شده تلويزيون خيلي عوض شده. خيلي خوب شده است. روز اول كه ما رفتيم تلويزيون، از هر كس پرسيديم قبله كدام طرف است كسي نمي‌دانست. يك انقلاب عظيمي در صدا و سيما شده است. الآن بايد 500 اسلام‌شناس مثل بهشتي و مطهري در تلويزيون باشد. ندريم. در آموزش و پرورش نداريم در دانشگاه كم داريم. خيلي كم داريم. در قم نهاد رهبري نهادي باز كرده براي پاسخ به سؤالات دانشجويان. من رفتم ديدم 5000 سؤال آمده كي جواب بدهد! يك مقدار خودتان را با نسل نو آشتي دهيد. مسايل شخصي را به مردم نكشانيد. انتقادات را توجيه نكنيد انتقادات حق را قبول كنيد. اما خدمات جمهوري اسلامي را هم بگوييد.
آمار شهداي طلبه را بگوييم كه: اينطور نيست كه ما مردم را به جبهه كشيديم و… نسبت به جمعيت بيشترين شهيد از طلبه است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2479

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.