Deprecated: Implicit conversion from float 79.9 to int loses precision in /home/gharaati/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 85

Deprecated: Implicit conversion from float 79.9 to int loses precision in /home/gharaati/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 87
حج از دیدگاه امام خمینی (ره) – درسهایی از قرآن
Warning: Undefined array key "beoreo" in /home/gharaati/public_html/wp-content/themes/publisher-child/functions.php on line 185

Deprecated: md5(): Passing null to parameter #1 ($string) of type string is deprecated in /home/gharaati/public_html/wp-content/themes/publisher-child/functions.php on line 185

حج از دیدگاه امام خمینی (ره)

موضوع بحث: حج از دیدگاه امام خمینی(ره)
تاریخ پخش: 15/04/68

بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

درماه ذی الحجه، سالگرد شهدای مکه و در سوگ رهبر انقلاب هستیم. بحث ما در س‌هایی از قرآن است. باید امروز بحثی کنم که اصولاً از قرآن باشد، چون عنوان بحث‌های ما درس‌هایی از قرآن است، و باید در باره‌ی حج باشد، چون ماه ذی الحجه است. در رابطه با حضرت امام باشد، چون در سوگ او هستیم. و یادی از شهدای مکه باشد. من فکر کردم که حج را از دیدگاه امام را مطرح کنم و اینکه حضرت امام در باره‌ی حج چه فرمود. بعد هم آیات و روایاتی یادداشت کردم که بگویم.
1- بیان امام درباره شهدای مکه
از حرف امام شروع می‌کنیم. البته پیام امام مفصل است و من 6 سطر را که به بحث قرآن هم می‌خورد، بیان می‌کنم. مسلمانان جهان در سال قبل برای اولین بار عید قربان را با شهادت بچه‌های ابراهیم جشن گرفتند. ما حدود400 شهید در مکه دادیم، همه‌ی حجاج کتک خورده و زیر فشار بوده، غصه خورده و شهید داده، یک مرتبه امام می‌فرماید: با همین خونی که در مکه ریخته شد، امسال عید شما، عید قربان است، چون عید قربان یعنی اینکه آدم قربانی بدهد. این عیدی که ما در خانه‌ها می‌گیریم و گوسفند قربانی می‌کنیم و بین رفقا و نور چشمی‌ها تقسیم می‌کنیم، این قربانی نیست. می‌فرماید: امسال برای اولین بار عید قربان، عید قربان است. یعنی یک مرتبه امام از این لیموی ترشی که در مکه قرار گرفت و روح همه تلخ شده بود، فوراً لیمونات درست کرد و فرمود: شهید دادید پس عید بگیرید.
معلوم می‌شود شما در خط ابراهیم هستید، چون ابراهیم فرزندش را در مکه به قربانگاه آورد. این بیان‌ها از نظر تربیتی، از نظر مدیریت و رهبری غوغا می‌کند.
2- درسی از جنگ احد
بگذارید یک خاطره‌ی ناب برایتان بگویم. در جنگ احد مسلمانان به حرف پیغمبر گوش ندادند. به پنجاه نفر فرموده بود، به هر قیمتی منطقه روی کوه‌ها را حفظ کنید. دستور حمله داده شد. مسلمان‌ها حمله کردند و پیروز شدند. دشمن فرار کرد. بعد آن پنجاه نفر که از تنگه حفاظت می‌کردند، دیدند مسلمانان پیروز شدند و کفار تار و مار شدند و فرار کردند. گفتند: اگر ما بخواهیم این منطقه را حفظ کنیم از غنائم عقب می‌افتیم. برویم تا بالاخره چیزی، ساعت مچی، پوتینی، اورکت یا کلاهی، اسلحه و شمشیری به دست بیاوریم. ده نفر از این پنجاه نفر به حرص جمع کردن غنایم پایین آمدند و دشمن از همان تنگه حمله کرد و مسلمانان پیروز مرحله‌ی اول، در مرحله‌ی دوم شکست خوردند. خیلی ناراحت بودند، شهید بسیار داده بودند. حضرت امیر 60 زخم خورده بود. عموی پیغمبر حمزه شهید شده بود. هفتاد نفر از حافظان قرآن شهید شدند. مسلمان‌ها خیلی ناراحت بودند. از آن طرف شرمنده بودند که گوش به حرف پیغمبر نداده بودند. آن‌ها خیلی ناراحت بودند، به خاطر:
1 – نافرمانی 2- شکست و مجروح شدن. مسلمان‌ها خیلی ناراحت بودند. در جنگ احد فوراً یک آیه نازل شد که پیغمبر باید به این‌ها روحیه بدهی! «فَاعْفُ عَنْهُمْ»(آل عمران/159) یعنی‌ای پیغمبر اگر در احد به حرفت گوش ندادند، حالا از سر تقصیرشان بگذر. سرباز و رزمنده‌ای بوده که تخلف کرده است، انضباط نظامی را رعایت نکرده، خوب، او را ببخش. گرچه به خاطر این که به حرفت گوش ندادند لبت پاره شد، دندانت شکست، عمویت شهید شد. اما همه را عفو کن. پیغمبر فرمود: خوب، من عفو کردم. گفت: نه از خدا هم بخواه یعنی نسبت به ظلمی که به تو کردند و نسبت به اشتباهی که انجام دادند، برای این‌ها استغفار کن. اما نسبت به این که شکست خوردند و مجروح شدند دو مرتبه این‌ها را بیاور و«شاورهم» با ایشان مشورت کن و به آن‌ها شخصیت بده. نگو بروید گم شوید. من یک مرتبه با شما مشورت کردم، دیگر خسته شدم. پس ببینید وقتی مسلمان‌ها در احد شهید و مجروح دادند و شکست خوردند و پریشان هستند، فوراً آیه می‌اید و می‌گوید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»(آل عمران/159) مسائل مربوط به خودت را ببخش، آن چه مربوط به خداست، از خدا بخواه که ایشان را ببخشد و با آن‌ها که فکر می‌کنند سقوط کردند، صحبت کن که امیدوار شوند و بفهمند، سقوط نکرده‌اند.
3- امام با اعلام عید قربان واقعی با کشتار حاجیان به مردم روحیه داد
پیغمبر با این آیه آن ناراحتی را از بین برد. به این می‌گویند: «مدیریت» که گاهی اوقات یک مشت کارگر ناراحت، یک مشت کشاورز ناراحت، مدیر خوب و رهبر لایق آن است که مردم را همیشه و با نشاط در صحنه نگه دارد و هر وقت دید تک خوردند این‌ها را بالا می‌کشد. در ماه ذی الحجه ما هم جزء حجاج بودیم. چطور زدند و کشتند و چه حادثه‌ای بود؟ درست مثل غروب عاشورا. همین طور جنازه‌ها و بدن‌ها افتاده بود و چند کامیون چادر و کفش. حالتی که همه پریشان بودند. پرسیدند چه کنند؟ یک مرتبه امام پیام داد، مسلمین جهان برای اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم جشن گرفتند. یعنی شما در طول تاریخ اولین حاجی هستید، چون می‌گوید: اولین بار فرزندان ابراهیم یعنی شما همه اسماعیل هستید. عید قربان شما عید واقعی است. بقیه که تخمه می‌شکنند و دورسنگ‌ها می‌چرخیدند و بر می‌گردند و مرگ بر آمریکا نمی‌گویند، حج این‌ها اصلاً حج نیست. زنده باد بر شما.
خلاصه درست مثل «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» همان طور که آن فرمان، شکست خورده‌ها وپریشان‌های احد را به حال آورد، یک مرتبه مردم چشمشان را باز کردند و روحیه گرفتند. این آیه خوب است در مدیریت مطرح شود. امام فرمود: امروزحرم، حرم است. اصولاً حرم یعنی چه؟ حرم، حریم، احترام، محترم، این‌ها همه یک ریشه دارند یعنی قداست. مثلاًمی گویند: «تکبیره الاحرام»، چرا می‌گویند؟ یعنی وقتی آن را گفتی در یک حالت محترم هستی. دیگر حق نداری بگویی، بخندی، تخمه بشکنی، هر کار می‌خواهی بکنی و از این قبیل، یعنی در یک حالت قداست قرار گرفته‌ای. لباس احرام یعنی حاجی لباس‌های دیگر را دور بریز، این لباس مقدس است. احرام یعنی یک سری چیزها بر تو حرام می‌شود و تو دیگرآدم دیروز نیستی. الآن تو هر چه می‌خواهی بگو. از زمین و آسمان حرف بزن، اما تا گفتی «الله اکبر»، دیگر گفتن هر چیزی برایت حرام می‌شود. فقط باید حمد و سوره بخوانی. تکبیره الاحرام یعنی همه چیز بر تو حرام می‌شود، جز رابطه باخدا. لباس احرام یعنی همه‌ی لباس‌ها را باید دور بریزی و یک لباس مقدس بپوشی و این زمان و مکان، زمان و مکان دیروز نیست. یعنی چیز دیگری شده‌ای. حرم، حرم است، اما نه برای ناس، بلکه برای آمریکا. یعنی در حرم، آمریکا محترم است. مسلمان‌ها محترم نیستند. هرکس به آمریکا لبیک نگوید، سزاوار انتقام است. عجب جملات قشنگی است. تمام این کلمات را باید دور صحن امام بنویسند. حرم، حرم است نه برای ناس. اتفاقاً قرآن درباره‌ی نماز می‌گوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاهِ»(جمعه/9) ‌ای مؤمنین نماز به پا کنید. برای روزه می‌گوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ»(بقره/183) برای خمس می‌گوید «ان کنتم مؤمنین» برای دستورات اسلام دائم می‌گوید: «مؤمن، مؤمن، مؤمن» اما برای حج نمی‌گوید: «مؤمن» می‌گوید: «ناس»، چون مؤمن یعنی کسی که ایمان دارد. ناس یعنی همه‌ی مردم. یعنی اصولاً حج منبر کل مردم است. عمومی است.
4- مکه مال مردم است
درباره‌ی حج چند آیه داریم؛ «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ»(آل عمران/96) یعنی حج مال مردم است. «مَثابَهً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»(بقره/125) یعنی ثواب در حج مال مردم است «سَواءً الْعاکِفُ فیهِ وَ الْبادِ»(حج/25) یعنی مردم مساوی هستند. عاکف، یعنی کسی که آن جا معتکف و مقیم است. «وَ الْبادِ» یعنی بادیه نشین که از دور می‌آید. مکه مال مردم است «مَثابَهً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً» پس وضع مکه این است. در باره‌ی مکه، قرآن می‌گوید: مکه مال مردم است. مکه محل رجوع و ثواب برای ناس است.
5- امام چهره اسلام آمریکایی را در پیام شهدای حج آشکار کرد
اصولاً خانه‌های مکه در نداشت. اولین کسی که دستور داد برای خانه‌های مکه در بگذارند، معاویه بود. قبل از ظهورحکومت معاویه درخانه‌های مکه باز بود یعنی هر کسی وارد مکه شد، در هر خانه‌ای که جا بود می‌توانست برود. و هیچ کس حق جلوگیری نداشت. درست مثل مسجد. چطور در مسجد را کسی نمی‌تواند به روی دیگری ببندد، کل شهر مکه مثل مسجد می‌ماند. آن وقت حضرت امام می‌فرماید: حرم، حرم است اما نه برای ناس، یعنی ضد قرآن است. قرآن می‌گوید: مال ناس است. می‌گویند: نه، حرم مال آمریکاست. هر کس به آمریکا لبیک نگوید، سزاوار انتقام است، چون وقتی حجاج به مکه می‌روند، اولین کاری که می‌کنند، آن جا یک بار پنج کار واجب است و یک بار هجده کار که جمعاً آن جا 23 کار واجب است. اولین کار واجب هنگام ورود به مکه این است که انسان بگوید: «لبیک» یعنی چشم، گوش به حرف تو هستم. گفتی بیا، آمدم. می‌گوید: ما به مکه می‌رویم تا به خدا بگوییم: بله! ولی آل سعود می‌گوید: نه، باید به آمریکا بگویید: بله! و هر کس به آمریکا لبیک نگوید، سزاوار انتقام است. امام به آل سعود و اسلام آمریکایی طعنه می‌زند. در این ایام خیلی پرسیدند اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی چیست؟ ان شاء الله از خود امام نقل می‌کنم.
خود امام این کلمه را بیان می‌کند. در پیامش برای حج می‌فرماید: اسلام اشرافیت، جلد قرآن، عبا، جا نماز، فلان طور باشند. اسلام دین ساده‌ای است. دین اشرافی نیست. حالا اشرافیت زمانی ممکن است در سطوح بالای صدمیلیونی و صد میلیارد دلاری باشد. زمانی نه، شما یک جانماز درست می‌کنی، می‌بینی روی زمین قالی است و بعد می‌بینی در این جانماز، مهر و ناخن گیر و شانه و وقتی در هم می‌پیچی می‌بینی یک بخچه‌ی 10 کیلویی شد. یک رکعت نماز با توجه نمی‌خواند، اما جانمازش اشرافی است. گاهی اوقات کتابخانه‌ای مدرن هست ولی کسی در آن مطالعه نمی‌کند. مناره‌ها و محراب‌ها کاشی کاری است، ولی نماز خوان ندارد. قیافه‌ی خیلی‌ها، آیت اللهی است. جوان‌ها او را دوست ندارند و دسته‌ی عینک، انگشتر، عصا، تیپ و. . . اشرافی است. این اسلام اشرافی از آل سعود گرفته تا جانماز زن‌های ما هر جا اشرافی بود، اسلام ناب نیست. اسلام ناب ساده است و به سادگی در دل‌ها می‌نشیند. خبرنگار که می‌آید و چمدان لباس امام را می‌بیند که 2، 3 زیر پیراهنی و شلوار و ناخن گیر و شانه و می‌بینید که تمام زندگی امام، فرش امام، رختخواب امام، اتاق امام، ساده است، سادگی در دلش نفوذ می‌کند. آن‌ها خواستند با پول نفوذ می‌کنند. اسلام آمریکایی، اسلام اشرافیت است. اسلام ابوسفیان، ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بی شعور. جالب این است که این کلمه‌ی مقدس نما را امام می‌گوید که خود رئیس مقدسین است. یعنی از هیچ مستحبی نمی‌گذرد. مرتکب هیچ مکروهی نمی‌شود.
آقای کریمی از علمای قم است. ایشان می‌گوید: از روزی که امام وارد نجف شد تا روزی که به مرز کویت آمد، چهارده سال با امام بودم. گفت: «اشهد بالله» یعنی خدا را گواه می‌گیرم که ترک اولی انجام نداد. ‌تر ک اولی از مکروه هم کم رنگ‌تر است. آن وقت درعالی ترین قداست می‌گوید: مقدس نماها. این‌ها هر حادثه‌ای در این مملکت اتفاق بیفتد، می‌گویند که ما نیستیم. در انتخابات می‌گویند ما نیستیم. در تأیید رهبری می‌گویند ما نیستیم. داد بزن، گریه کن، فریاد بزن می‌گویند ما نیستیم. این اسلام آمریکایی است. اسلام سکوت، اسلام ذلت. این‌ها حر فهای امام درپیامی است که برای شهدای حج داد.
الآن آل سعود خدا می‌داند چطور پول خرج می‌کند. جالب این است با خرج تمام این پول‌ها در دل نفوذی ندارد. یعنی در آفریقا مسجد پنج هزار متری ساخته است، اما مثلاً جمهوری اسلامی یک قالی داده است. وارد یک کشور شدیم، زیر سقف حدود چهار هزار متری مسجد، فکر کردیم که این سقف روی چه پایه‌هایی استوار است؟ بزرگ‌تر از یک زمین فوتبال بود. هرچه فکر کردیم که چه معماری و چگونه این پایه‌ها را ساخته است، نفهمیدیم. تمام این‌ها با پول آل سعود ساخته می‌شود. آن وقت در کنار آن خود مردم یک مسجد محقر چهل متری ساخته‌اند و جمهوری اسلامی یک قالی ماشینی فرستاده است. آن وقت رئیس جمهور ما که می‌رود، اگر با فهد برود، می‌بینی برای رئیس جمهور ما سر و دست می‌شکنند و فهد را همین طور نگاه می‌کنند. پول در دل‌ها نفوذ نمی‌کند. شاه خیلی پول داشت، اما جایی در دل‌ها نداشت. شاه رفت، امام هم رفت. شاه که رفت مردم چراغانی کردند، امام که رفت، مردم گفتند: ‌ای کاش ملت مرده بود و داغ امام را ندیده بود.
اگر بنا بود پول حاکم شود، پیغمبر حاکم نمی‌شد. مگر اوپول داشت؟ موسی چوپان بود. مگر عیسی چقدر پول داشت؟ حضرت امیر در نهج البلاغه زندگی انبیا را بیان می‌کند. می‌گوید که عیسی از گرسنگی چه می‌خورد. ما در تمام پیغمبرها دو پیغمبر داشتیم که وضع خوبی داشتند. یکی حضرت سلیمان و یکی هم اواخر زندگی حضرت یوسف. حضرت یوسف هم خیلی سختی کشید. در چاه وزندان و نوکری و بردگی و. . . در این 124 هزار پیغمبر همه، چوپان و کشاورز بودند. یکی خیاط بود و یکی نجار. بنابراین اسلام پول و زور و فریب و ریا، اسلام اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه داری، اسلام باج دادن و در یک کلام «اسلام آمریکایی»
6- اسلام آمریکایی از نظر امام
امام در این پیام‌های آخر بسیار گفت: «اسلام آمریکایی» مردم هم از ما می‌پرسیدند، اسلام آمریکایی چیست؟ می‌گفتند: یک شب بگو که اسلام آمریکایی چیست؟ دو شب پیش که ما داشتیم پیام امام را به مناسبت ذی الحجه امسال می‌دیدیم، دیدم خود امام اسلام آمریکایی را بیان کرده است. اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام آخوندهای درباری، اسلام مقدس نمای بی شعور، اسلام ذلت، یعنی مسلمان ذلیل، اسلام پول، با پول مسلمان است. به او پول دهند، می‌گوید: دین خوب است و اگر ندهند می‌گوید بد است. این‌ها اسلام آمریکایی هستند.
ما نباید بگوییم آقا این جا غذا بده، مردم می‌آیند. خوب، اگر با غذا و چلو خورشت مردم را به این حسینیه آوردی، آن حسینیه‌ی پایین شهر هم چلوکباب می‌دهد و مردم را می‌کشد آن جا. امام حسین را که نباید باغذا این طرف و آن طرف کرد. کسی را بیاورید که درست از امام برای مردم بگوید. مردم بدون غذا هم می‌آیند. آن‌هایی که ندارند، می‌خواهند با زور ببرند. اصولاً هر جا بیش‌تر پول خرج می‌کنند، آدم باید شک کند که او چرا این قدر پول خرج می‌کند؟ اگر ریگی به کفش نداری، لازم نیست این همه پول خرج کنی، البته خوب، حساب نذر جداست می‌گوید: آقا من نذر کردم برای امام حسین غذا درست کنم. خوب، باید به نذر عمل کرد. اگر کسی نذر کرد چلوکباب بدهد، چلو خورشت بدهد باطل است. اگر کسی نذر کرد شب جمعه روضه بخواند، صبح جمعه روضه بخواند، باطل است. حساب نذر و وقف جداست. آقا من می‌میرم و وصیت می‌کنم از مال من کباب بدهند، اگر شما خورشت بدهی به وصیت من عمل نکردی و گنهکار هستی. حساب نذر و وقف جداست. اما حساب این که آدم بخواهد با زور پول مردم را مریدش کند، نمی‌شود. اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، آخوند کثیف و مقدس نما، اسلام ذلت، اسلام پول، اسلام ریا، اسلام سازش، اسلام اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه، اسلام باج دادن و. . .
به همه‌ی کشورها باج می‌دهد که کاری با او نداشته باشند و بعد در یک کلمه می‌فرماید: اسلام آمریکایی! پس برای معنای اسلام آمریکایی به دنبال تفسیر نگردیم. که هر کس بگوید اسلام آمریکایی چیست؟ خود امام در پیام حج اسلام آمریکایی را معنا کرده است.
7- حج در نظر آل سعود و حج واقعی در پیام امام
حالا به سراغ وضع حج برویم. حج ارتباطی با چگونه زیستن ندارد. به حج چه ارتباطی دارد که چگونه باید مبارزه کرد؟ به حج چه ارتباطی دارد که با چه کیفیتی باید در مقابل جهان سرمایه داری و کمونیست ایستاد؟
آخر آل سعود می‌گوید: آقا بیایید دور سنگ‌ها بگردید و بروید و اصلاً حرف این‌ها را نزنید. درست مثل کسی که به اتوشویی می‌دهند، می‌خواهند حاجی هم آن جا یک حج اتو کشیده انجام دهد و برود. حج اتو کشیده می‌خواهند. امام می‌فرماید: به حج چه ارتباطی دارد که چگونه باید زیست؟ به حج چه ارتباطی دارد که چگونه باید مبارزه کرد؟ به حج چه ارتباطی دارد که چگونه باید در برابر جهان سرمایه داری و کمونیست ایستاد؟ به حج چه ارتباطی دارد که باید حقوق مستضعفین را از ظالمین گرفت؟ امام با این جملات طعنه می‌زند. می‌گوید: اگر اصولاً این چیزها در حج نباشد، حج نیست. خوب، اگر قرار است دور سنگ‌ها گشت، خوب، دور سنگ‌های خانه‌ی خود می‌گردیم. اصلاً حج به این خاطر است که چگونه زندگی کنیم؟ حج عرصه‌ی نمایش استعدادها و توان‌های مادی و معنوی مسلمانان است. این هم جمله‌ی قشنگی است. این سخنان امام باید به زبان‌های کره‌ی زمین ترجمه و تفسیر شوند. چون این حرف‌ها یا الهام از قرآن است یا الهام از نهج البلاغه و روایات است. این دیگر کار سفارت خانه‌ها است که امام ما که بوده است؟
حج سنجش استعدادها است. جمع شوید ببینیم چند حاجی داریم؟ چند آدم پول دار داریم؟ چندآدم توانمند داریم؟ یک بازار مشترک مسلمانان درست کنیم. هر کشوری محصولش را بیاورد آن جا و بعد در آن نمایشگاه بین المللی نگاه کنیم و ببینیم قدرت تولید حجاج چقدر است؟ الآن در مکه بازاری است به نام بازار ابوسفیان که تمام اقشار در آن جا جنس دارند جز مسلمان‌ها. از پاکستان هم چیزی نیست. فقط از کشورهای اسلامی، آن جا چیزی نیست و حال آن که امام می‌فرماید: در حج باید نگاه کنیم و ببینیم چقدر قدرت داریم؟ چقدر مغز داریم؟ چند دانشمند داریم؟ حج تنظیم، تمرین و تشکل زندگی توحیدی است. این‌ها عجب جملاتی است. اصلاً مشخص نیست که این جملات را یک آدم هشتاد ساله نوشته است. مثل این که یک استاد دانشگاه که عمرش را در ادبیات گذاشته است، این جملات را نوشته است. حج یعنی تنظیم، تمرین و تشکل زندگی توحیدی. حج یعنی تجلی و تکرار صحنه‌ی عشق، چون در حج عاشقانه ابراهیم، تا خدا گفت: بچه‌ات را بیاور، گفت: می‌آورم. اصلاً عید قربان به همین خاطر است. فرمود: بچه‌ات را بیاور و ذبح کن. گفت: چشم. بچه‌ام را می‌آورم و ذبح می‌کنم. یعنی همین طور که ابراهیم عاشق خدا بود و حاضر شد بچه‌اش را ذبح کند، حج یعنی تو هم عاشقانه حج را به جا بیاور. در قربان گاه حج، از کسی خوشم آمد. پزشک یا دکتری بود. دیدم گوسفند چاقی خرید، تا بکشد. گفتم: آقا کسی در مکه گوشت این گوسفند را نمی‌خورد، سرش را می‌برند و دور می‌اندازند. حالا شما برای این که واجب است، گوسفند لاغری بکش. گفت: نه! من به گوشتش کاری ندارم. من می‌خواهم به معشوقم هدیه بدهم. بنابراین بهترین گوسفند را می‌کشم. من کاری به پوست و گوشتش ندارم. این جا نیامدم تا شکم سیر کنم. آمدم این جا به خدا بگویم دوستت دارم و آدم وقتی به عروس می‌گوید: دوستت دارم، روی سرش پول می‌ریزد. فکر این نیست که حالا این پول‌ها چطور می‌شود، رفت در یقه‌اش یا رفت در کفشش. آدم وقتی عروس را دوست دارد بر سرش پول می‌ریزد و در فکر این نیست که دو زاری یا پنج زاری بر سر عروس بریزد. و در فکر این نیست که کجا رفت و چه کسی برداشت. مسئله‌ی عشق است.
«لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى‌‌»(حج/37) حاجی! وقتی می‌گویم گوسفند بکش، به پوست و گوشتش کاری ندارم «وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى‌‌» می‌خواهم ببینم در راه خدا چقدر حاضری از مالت بگذری؟ جمله‌ی امام: مسلماً حج بی روح، بی تحرک و قیام حج بی برائت، حج بی وحدت، حجی که در آن کفر و شرک سرکوب نشود، آن حج مسلماً حج نیست. و فتوای امام این است که آقایانی که به مکه می‌روند اگر نگویند مرگ بر آمریکا، حجشان، حج نیست.
8- ایرادات آل سعود به حج ایرانی‌ها
آل سعود می‌گفت: نشان دهنده‌ی ایرانی‌ها این است که هر سال در حجاج آن‌ها یک مشت سپاهی هم هست، خوب، هر سال یک عده سپاهی هم واجب الحج می‌شدند و می‌آمدند یا چند سال درجبهه بوده است، تشویقی به حج می‌آمدند. ، می‌گفتند که: مسئولین مملکت حتماً باید به فرنگ بروند. حج مال عوام است. ولی ایرانی‌ها چند خاصیت دارند. یکی این که حجاج بعضی از کشورها از پنجاه سال به بالا هستند می‌گویند: ایرانی‌ها جوانان را به مکه می‌فرستند. دوم حج مال عوام است و می‌گویند: افراد تحصیل کرده حتماً باید به خارج و فرنگ بروند. آل سعود می‌گفت: کار ایران چند گیر دارد؛
1 – جوان به مکه می‌فرستد، حج مخصوص پیرهاست.
2 – حج نباید کاری به آمریکا و شوروی داشته باشد.
چرا جوان هستند؟ چرا ابرقدرت‌ها را زیر نظر دارند؟ چرا حماسه می‌سازند؟ چرا حرف می‌زنند؟ و چرا مسئول آنها هستند؟ حرف‌های امام را می‌خوانم. پیغمبر اسلام نیاز به مسجد اشرافی و مناره‌های تزئیناتی ندارد. او مجد و عظمت پیروانش را می‌خواهد. ان شاءالله ما نخواهیم گذاشت کعبه و حج، این منبر بزرگ که بر بام انسانیت است و باید صدای مظلومان را برای همه منعکس کند، فقط دردست آل سعود باشد و باید آوای توحید را طنین انداز کنیم. بعد می‌فرماید: ما نه تنها از کعبه‌ی مسلمین، حتی از کلیساها ناقوس مرگ بر آمریکا را به صدا در می‌آوریم. یعنی نه تنها مسلمان‌ها بلکه صدای ناقوس کلیساها باید مرگ برآمریکا باشد. این روح امام است، بعد هم فرمود: غصه نخورید که امسال مکه نمی‌روید. ما درمکه باشیم یا نباشیم دل و روح ما با ابراهیم و درمکه است. دروازه‌های مدینه باز باشد یا بسته، رشته‌ی ما هرگز با پیغمبر سست نمی‌شود. عشقی که ما به پیغمبر داریم اصلاً در آل سعود در حجاز وجود ندارد. ما عاشق پیغمبر هستیم. راه مدینه را ببندند مهم نیست. این سخنان امام درباره‌ی حج است.
9-حج در احادیث و روایات معصومین
این‌هایی که می‌خوانم، حدیث و از سخنان امام صادق، امام باقر، پیغمبر و امیرالمؤمنین است. 1- «الْحَجُّ تَسْکِینُ الْقُلُوبِ»(أمالى طوسی، ص‌‌296) یعنی حج باید باعث تسکین دل شود. وقتی مردم می‌روند به حج باید همه‌ی مسلمان‌ها بگویند: «الحمد لله» مردم امسال به حج می‌روند. این حج مشکل ما را حل می‌کند. اگر حج مشکل را حل نکرد، این حج، حج نیست. یک مشت مسلمان در فلسطین سال هاست تحت فشار و شکنجه هستند، مسلمان‌ها در افغانستان، در ایران، در همه جای دنیا تحت فشار و شکنجه هستند. امام فرمود: «الْحَجُّ تَسْکِینُ الْقُلُوبِ» حج باید به دل‌ها آرامش بدهد. یعنی مظلومین باید بگویند حجاج امسال به مکه رفته‌اند تا برای ما کاری می‌کنند. اگر حج رفتیم و اسرائیل فلسطین و لبنان را بمباران کرد، این حج اصلاً حج نیست.
2- «الْحَجَّ تَقْوِیَهً لِلدِّین»(غررالحکم، ص‌‌176) این هم یک حدیث است. حج باعث این است که هر سال اعمال حج انجام شود و دین یک قدم جلو برود. آیا با این حجی که مردم می‌روند و بر می‌گردند، اسلام یک قدم جلو می‌رود؟ ما سال به سال شاهد بیش‌تر شدن پرویی ابرقدرت‌ها و اسرائیل هستیم و مسلمان‌ها سال به سال عقب نشینی می‌کنند، بی حجابی بیش‌تر می‌شود، فیلم‌های مزخرف بیش‌تر می‌شود، سلمان رشدی پرروتر می‌شود. کتابهای ضداسلامی می‌نویسند. اگر دیدید حج برگزار می‌شود، اما مرتب کفر بیش‌تر می‌شود و مسلمان‌ها عقب می‌روند. این حج، حج نیست.
3- «الْحَجُّ جِهَادُ الضَّعِیف»(کافى، ج‌‌4، ص‌‌259) حج مبارزه است. ببینید واقعاً این حج آل سعود این هاست؟ این‌ها از پیغمبر و امام باقر و امیرالمؤمنین(ع) است؟ اگر دیدید مردم حج می‌روند، ولی مسلمان‌ها آرامشی ندارند، دین تقویت نمی‌شود، مبارزه‌ای در آن نیست، یا پیغمبر دروغ گفته است(العیاذ بالله) یا این حج، حج واقعی نیست.
سالگرد 400 شهید در مکه بود و بیش‌تر آن‌ها زن‌های مظلومه، مادر و همسر شهید بودند. ما در سالگرد این‌ها و هفته‌ی برائت نمی‌توانیم بگذریم و چیزی نگوییم. من یک بار دیگر این جمله را بگویم. حضرت امام وقتی قطعنامه را فرمود: جام زهر را سر کشیدم، پیامی داد و در آن به عراق سه مرتبه هجوم کرد، اما به آل سعود هفده مرتبه. یعنی جنایت آل سعود نزد امام از جنایت صدام بیش‌تر بود. چون جوان ما داوطلبانه و با اسلحه جلوی عراق می‌روند. در خانه و حرم امن و در ماه ذی الحجه و مهمان صدام هم نیستیم. اما در حج زن بود، اسلحه نداشت، خانه‌ی خدا بود. مهمان حجاز بودیم. اینکه این قدر دل ما برای امام حسین می‌سوزد. چون مردم کوفه امام حسین را مهمان کردند. مهمان کشی غیر از آدم کشی است. جنایت مهمان کشی از آدم کشی بالاتر است. مهمان کشی، کشتن زنان بی اسلحه، درخانه‌ی خدا و حرم امن و لذا امام فرمود: اگر از جنایت صدام بشود گذشت، از جنایت آل سعود نمی‌شود گذشت و جالب این است که مسئله‌ی آل سعود را حسابی در وصیت نامه‌اش مطرح کرده است. وای بر او که زن ایرانی را کشت و رفت در لندن با آن خانم کذایی دست داد و خم شد و صلیب به گردن کرد.
خدایا! این آل سعود، صدام، خائن الحرمین و تمام ظالمینی که مسلمان‌ها گرفتار آن‌ها هستند، مسلمان‌ها را از شراین‌ها، از نکبت و ذلت این‌ها آزاد کن.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1820

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


Deprecated: stripos(): Passing null to parameter #1 ($haystack) of type string is deprecated in /home/gharaati/public_html/wp-includes/functions.wp-scripts.php on line 133