تفسیر سوره همزه

موضوع: تفسير سوره همزه
تاريخ پخش: 75/11/17

بسم الله الرحمن الرحيم

1- سختي‌ها و تلخي‌ها هم سرچشمه رحمت و هم عامل رشد است
بنام خداوند بخشنده مهربان مهرباني خداوند همه‌اش به دادن نيست گاهي گرفتني‌ها هم روي لطف است يعني گاهي لطف خداست که نعمتي را مي‌گيرد. حديث داريم َقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «لَوْ لَا ثَلَاثَةٌ فِي ابْنِ آدَمَ مَا طَأْطَأَ رَأْسَهُ شَيْ‌ءٌ الْمَرَضُ وَ الْمَوْتُ وَ الْفَقْرُ وَ كُلُّهُنَّ فِيهِ وَ إِنَّهُ لَمَعَهُنَّ وَثَّابٌ» (الدعوات راوندى/ص‌171) اگر سه چيز نبود انسان خيلي گردن کلفتي مي‌کرد. مرگ و مرض و فقر. خوب است که انسان گاهي عاجز باشد اگر خال مشکي روي صورت نبود انسان خوشگل نمي‌شد برخي از زيبايي خوشگل‌ها به خاطر خالِ بغل لب‌شان است به خال نگاه نکن که سياه است همين سياهي توي آن سفيدي شکل را زيبا مي‌کند. نگو ليمو ترش است ارزش ليموناد به ترشي ليمواش است يعني همين ليموترش در ليموناد نقش مثبت دارد همين خال مشکي در صورت نقش زيبايي دارد در ديد ما در جهان بيني الهي با ايماني که ما داريم اين است که تلخي‌ها هم وسيله شيريني است.
اگر گفتيم خدا رحمان است و رحيم يک کسي نگويد بابا پدرم درآمد خودم اينطور بچه‌ام اينطور همسرم اينطور درسم اينطورِ. همسايه‌ام اينطورِ. فشار تاريکي است که اديسون برق را بوجود مي‌آورد. تلخي مرض است که علم داروسازي را بوجود مي‌آورد. زمين لرزه است که انسان را به فکر ساختن خانه‌هاي ضدزلزله مي‌کند تک هاست که انسان را به فکر پاتک مي‌اندازد خلاصه اينکه اگر سختي‌ها نبود در انسان هم رشد نبود تلخي‌ها هم سرچشمه رحمت است خداوند رحمت است و تلخي هايش هم در ديد يک خداپرست لذيذ است.
زينب کبري(س) در مجلس شام مورد استهزاء قرار گرفت يزيد به او گفت اوضاع را چطوري ديدي فرمود «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا» (اللهوف/ص‌160) هرچه ديدم زيبا بود شهادت امام حسين(ع) تلخ بود اما اين تلخي در جمع زيباست انقلاب ممکن است جوانهايي را بگيرد و گرفت اما نوک بيل هم سرش سايده مي‌شود سايدگي نوک بيل کم مي‌شود اما سفيد مي‌شود و تيز مي‌شود بالاي بيل آهن‌اش ضخيم است و سياه و زنگ زده پس سايدگي نقص نيست اگر ده هزار نفر ترسو در يک جايي باشند 200 نفر از اينها به جلو بروند و در عملياتي شجاع بشوند 9800 شجاع بهتراز ده هزار ترسو هستند. نگاه نکنيد سربيل سائيده شد هر سائيدگي و هر کم شدني ضد ارزش نيست درخت انگور را خود کشاورز شاخه هايش را قيچي مي‌کند اما همين قيچي کردنها عامل رشداش است.
2- فرق همزه و لمزه
«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (همزه/1) فرق «همزه» و «لمزه» چيست؟ «همز» عيب جويي کم رنگ است «لمز» عيب جويي سخت است اگر پشت سر کسي متلک گفتي و غيبتش را کردي «همز» است چون پشت سر آسان است که آدم فحش بدهد توي رو سخت «وَيْلٌ» واي «وَيْلٌ لِكُلِّ» واي به هرکس که چه نيش بزند پشت سر و چه نيش بزند رو به رو. نيش خيلي مهم است مسخره خيلي مهم است در سوره حجرات داريم که «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‌ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ» (حجرات/11) همديگر را مسخره نكنيد شايد از شما بهتر باشد چرا او را مسخره کردي کسي را تحقير نکنيد شايد او از تو بهتر باشد.
نقل شده موسي(ع) کرم کوچکي را ديد که توي خاک تکان مي‌خورد يک خرده به اين کرم نگاه کرد و گفت خدايا اين کرم را براي چي آفريده‌اي؟ مي‌خواستي اينرا چکار کني؟ خطاب شد موسي(ع) دفعه اول تو مي‌باشد که همچين سوالي مي‌کني اين کرم تا بحال 70 بار از من پرسيده خدايا موسي(ع) را براي چه آفريده‌اي!
3- نبايد كسي را مسخره كنيم
سالها مي‌گفتند اين روده کوچک براي چيست گاهي هم آدم آپانديس مي‌گيرد الان نقش‌اش ثابت شده که يک زنگ خطري است. خداوند جنگل را براي چه آفريده؟ نقش جنگل را نمي‌دانيم چيست. مسخره نکنيم، زود قضاوت نکنيم کسي را به خاطر هيکل‌اش مرده شور قيافه‌ات را ببرد. چرا؟ قرآن آيه‌اي دارد که مي‌فرمايد روز قيامت افرادي مي‌گويند «وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى‌ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ» (ص/62) آن آدمهايي که مي‌گفتيم اينها پست و شر هستند کجايند؟ مي‌گويند نه آنها جايشان خوب است شما گرفتاريد. تار عنکبوت را تحقير نکنيد همين تار عنکبوت در غار شد محافظ پيغمبر(ص) به پرنده‌ها نگاه تحقيرآميز نکنيد هدهد دو سفر رفت يک کشور مسلمان شدند قرآن مي‌فرمايد. قرآن مي‌فرمايد مورچه به سليمان(ع) گفت حاليش نيست هدهد آمد نزد سليمان(ع) و گفت «أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ» (نمل/22) منِ پرنده يک چيزي بلد هستم که توِ سليمان(ع) هم بلد نيستي. بسياري از رشدهايي که انسان داشته در سايه نگاه به يک حيوان بوده يعني صنعت هواپيماسازي صدقه سر نگاه به پرنده هاست فرمول‌هاي بال پرنده را روي فرمول‌هاي بال هواپيما پياده مي‌کنند.
آمدند گفتند يا رسول الله اين بلال اذان نگويد زبان ندارد عوض «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» مي‌گويد «أَسْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» فرمود سينِ او شين است مسخره‌اش نکنيد بلال کمالاتي دارد گاهي در ازدواج يک دختر شصت پايش دو ميلي متر کم است نه بابا معلول است چيه؟ آخر دو ميلي متر. ‌اي بابا دختر خانم هزار کمال دارد پسر هزار کمال دارد بله اين پسرعمويش زمان ناصرالدين شاه عطسه کرد خوب کرده که کرده به يک بهانه‌اي عروس يا داماد را رد مي‌کنند که چي؟ «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» واي به کسي که مسخره کند. مسخره‌هاي شکننده «الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» (همزه/2) مي‌دانيد چرا مسخره مي‌کنند؟ چون پول جمع کرده. عاملي که اين زبانش دراز شده اسکناس هايش است.
«درسها»
4- نيش از گناهان كبيره است
1- نيش از گناهان کبيره است. در قرآن گناهان دو دسته‌اند صغيره و کبيره. آيه‌اش هم اين است «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً» (نساء/31) اگر گناهان کبيره را ترک کنيد من گناه کوچک‌ها را مي‌بخشم و گناه کبيره گناهي است که خداوند در قرآن به آن وعده عذاب داده باشد و اين گناه را خداوند وعده عذاب داده چونکه فرموده «كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ» (همزه/4) توي آتش‌اش مي‌اندازم پس نيش زدن گناه کبيره است. گناه کبيره آدم را فاسق مي‌کند.
5- براي جلوگيري از گناه جدي برخورد كنيد
2- خطرهاي جدي را با هيجان بگوئيد. برخورد کنيد همينطور نگو به او کاري نداشته باش آخر گاهي کسي يک کسي را مسخره مي‌کند شما مي‌گوئيد ولش کن به او کاري نداشته باش نه آقا برخورد کن «وَيْلٌ» واي بحالت نيش زدي. امام پنجم يک يار داشت که اين يار يک روز به مادرِ نوکرش يک نيش زد گفت مادر فلان امام باقر(ع) فرمود چه گفتي؟ گفت اولاً نوکرم است حق دارم به او فحش بدهم دوم اينکه فحش مادر دادم و مادرش هم مسلمان نيست من به يک زني که مسلمان نيست نيش زدم امام فرمود مسلمان نباشد آنهايي که مسلمان نيستند ازدواج دارند شما گفتي مادر فلان يعني بدون ازدواج اين کار را کردي من که امام باقر(ع) هستم و 20 سال است با تو رفيقم. برو رابطه قطع برو گم شو برخورد بايد جدي باشد. گاهي وقت‌ها مي‌گوئيم والله من گفتم گوش نداد اين فايده ندارد. يک کسي آمد و گفت آقاي قرائتي به راننده گفتم نگه دار نگه نداشت نمازم قضا شد گناه کردم؟ گفتم چطوري گفتي؟ گفت رفتم و گفتم آقاي راننده نگه دار اين هم گفت حالا برو بنشين بعد گفتم نه اگر چمدانت مي‌افتاد چه مي‌کردي مي‌گفتي نگه دار… نگه دار چيه؟ چمدان افتاد گفتم غيرتي که براي چمدان داري براي نماز نداري. مادرها آن مقداري که براي جهاز دخترشان حساسند اگر آن مقدار براي دينِ دخترشان حساس بودند خيلي خوب بود. پنجاه هزار نماز جماعت در مدارس تشکيل شد هر هزار نماز جماعت يک تلفن از طرف پدر دانش آموزان براي تشکر از مدير مدرسه نشد. باسمه تعالي شُل هستيم. اما اگر يک کيلو شير بخريد بجوشانيد ببينيد اين شير ترشيده بود کاسه شير را برمي داري و مي‌روي دکان لبنياتي مي‌گويي آقا اين شير فاسد است بچه‌ات فاسد شود جيغ نميزني. شير فاسد شود جيغ مي‌زني 4 هزار تومان پول کفش بدهيم جيغ نمي‌زنيم 2 هزار تومان پول کتاب بدهيم جيغ مي‌زنيم يعني براي ما ارزش پا از مغز بيشتر است.
6- زخم زبان از جانب هركسي و به هر نحو بد است
3- نيش از هر کس باشد بد است. «وَيْلٌ لِكُلِّ» ما گاهي وقتها مي‌گوئيم ايشان اختياردار ما است نه خير هيچ اختياردار ما نيست. مگر مادر حق دارد توي خانه به بچه‌اش نيش بزند گاهي ميهمان مي‌آيد مادر جلوي ميهمانها مي‌گويد نمي‌دانيد اين دختر جان مرا به لب آورده اين دختر هم هي سرد مي‌شود سرخ مي‌شود رويش نمي‌شود پدرها روبروي ميهمان اين بچه را هي مي‌کوبد هي مي‌کوبد. «لِكُلِّ» يعني واي به مادري که نيش مي‌زند به دخترش واي به پدري که نيش مي‌زند به پسرش «لِكُلِّ» معنايش اين نيست که بنده چونکه مشهور هستم بتوانم سر به سر شما بگذارم.
4- نيش با هر نحو. «هُمَزُة و لُمَزَة» گاهي با اشاره نيش مي‌زنند گاهي با فوت که اين فوت ويتامين دو سه هزار نيش دارد. اگر بگويي قرائتي فلان عيب را دارد معلوم مي‌شود. بدون تحقيق چيزي نگوئيم چرا الکي چيزي مي‌گوئيم؟ آبروي کسي را نبريم اگر کسي به کسي بگويد احمق بايد او را خواباند و شلاقش زد اگر کسي نسبت زنا و لواط بدهد… اگر سه نفر عادل آمدند و گفتند فلان مرد يا فلان زن زناکار است چون 4 نفر عادل نيستند اسلام مي‌گويد اين سه نفر عادل را بخوابانيد و 80 ضربه شلاق به آنها بزنيد سه عادل شلاق مي‌خورد بخاطر نيش مگر مي‌شود راحت صحبت کرد. نمي‌فرمايد «هامز و لامز» آخر بعضي وقتها يک کسي از دستش در مي‌رود و يک متلکي مي‌گويد خوب هر کسي که معصوم نيست اما «هُمَزَةٍ» يعني اينکاره اصلاً کارش اينست که مردم را دست مي‌اندازد اينهايي که کارشان اينست خيلي خطرناک است.
«الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» مالش را جمع کرده و هي مي‌شمارد سکه چند است؟ زمين چنده؟ دلار چي؟ پيکان چنده؟ مثل بچه‌ها هي قلکش را تکان مي‌دهد. قرآن به اينها مي‌فرمايد بشر چته؟ تو مي‌داني چه بودي؟ تو خليفه خدا هستي دلت به چي خوش است «أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ» (توبه/38) آيا به اين دنيا راضي شدي؟ «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ» (اعراف/176) به زمين چسبيدي؟ «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ» (توبه/87) با تن پرورها همساز شدي ديگران چه کردند؟ ببين خديجه(س) را ببين سليمان(ع) را ببين رزمنده‌ها. او از جان گذشت تو از پول نگذشتي «تَتَجافى‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ» (سجده/16) او از رختخواب گرم خودش را کَند براي نماز مستحبي تو بيدار بودي نماز واجب‌ات را هم نخواندي.
7- دليل زخم زبان‌ها مال است
5- دليل نيش‌ها مال هاست. «جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» چون پول جمع کرده به هر کسي مي‌رسد نيش مي‌زند سوار يک ماشين شيک شده يک ژيان قراضه هم جلو است بکش کنار چه خبره؟ ! تو هم تا ديروز سوار خر مي‌شدي اين ژيان قراضه‌اش از خودش است اما تو براي ماشينت با 16 بانک قرارداد بسته‌اي. اين خانه خشتي‌اش از خودش است تو خانه‌ات با سنگ مرمر به هزار وام بدهکار هستي اين روي نمد نشسته و بله قربان به احدي نگفته تو روي قالي نشسته‌اي و به هر کس و ناکسي بله قربان گفته‌اي. چه خبرته؟ «جَمَعَ مالاً» به خاطر مالت نيش مي‌زني.
8- بخاطر پول و سواد به ديگران نيش نزنيد
«يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» (همزه/3) يحسب يعني کج فکر است پولدار کج فکر است پول دار بي دين «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» يعني خيال مي‌کند پول‌ها به دردش مي‌خورد «أَخْلَدَهُ» يعني حفظ‌اش مي‌کند نه خير حفظ‌اش نمي‌کند اگر خدا بخواهد در وسط همان پولها بدبخت مي‌شوي «كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ» (همزه/4) به انحرافها پاسخ روشن بدهيد «كَلاَّ» يعني نه اينطور که تو فکر مي‌کني پول داري به هر کسي نيش بزني نه. يک کسي که سواد ندارد وارد جلسه چند تحصيلکرده شد هِهِ! ! پروفسور آمد چرا مسخره‌اش کردي؟ بسياري از آدمهايي که سوادشان کم است فهم‌شان از باسوادها بيشتر است من بي سوادي را مي‌شناسم کلمه‌اي را گفته که 25 سال مرا مي‌سوزاند 25 سال پيش جلسه‌اي داشتم براي جوان‌هاي سوپردولوکس کاشان. يک جلسه‌اي هم براي بچه کوچولوها داشتم وقتي جلسه‌ام تمام شد توي خيابان راه مي‌رفتم جوانها که با من راه مي‌رفتند پُز مي‌دادم بچه‌ها که عقبم مي‌دويدند ناراحت بودم چون بچه کوچولوها يا عقب ديوانه‌ها مي‌دوند يا عقب سگ توله‌ها من راه مي‌رفتم اين بچه کوچولوها عقب من مي‌دويدند من ناراحت بودم مي‌گفتم بچه‌ها برويد سر کلاس من مي‌آيم مي‌گفتند آقا اجازه مي‌خواهيم با تو بيائيم هرچه مي‌گفتم برويد، عقب من مي‌آمدند من زجر مي‌کشيدم. يک بي سواد 80 ساله به من رسيد گفت آقاي قرائتي مي‌خواهم چيزي به شما بگويم گفتم بفرما گفت تو براي خدا سخنراني مي‌کني؟ گفتم بله چون من پولي از اينها نمي‌گيرم گفت اگر براي خدا سخنراني مي‌کني خداي بچه‌ها و خداي جوانها يکي است اگر عارت شد با بچه‌ها راه بروي پيداست براي پُز است براي خدا نيست چنان من را ضربه فني کرد کلافه شدم.
يکي از مسئولين مملکتي مي‌گفت توي ماشين نشسته بودم شعري خواندم و گفتم:
الهي جسم و جانم خسته گشته *** در رحمت به رويم بسته گشته
مي‌گفت يک بيسوادي بغل من بود و گفت آقا جسم و جانت خسته گشته 2 ساعت بخواب درِ رحمت خدا هم روي هيچ کسي بسته نيست. مي‌گفت من يک شخصيت مملکتي به او نگاه کردم اينقدر خجالت کشيدم. نيش نزنيد گاهي بي‌سوادها يک حرفهايي مي‌زنند که مايه‌اش از حرف 400 دکتر و آيت الله بيشتر است آخر بعضي بچه‌ها همين که ديپلم گرفتند مي‌گويند مادر من ديپلم گرفتم خيلي خوب مادرت نان مفت به تو داد ديپلم گرفتي تازه ديپلم هم سواد نيست مثل پيراهن مي‌ماند نداشتن‌اش آبروريزي است. مثل عمروعاص مي‌شود من پيراهن دارم داري که داري اصلاً ديپلم که هيچي تمام ليسانس‌ها و بنده حجة الاسلام کل کتابهايي که خوانده‌ايم 200 الي 500 تا است آخر آدم با 500 کتاب دانشمند مي‌شود؟ اينکه مي‌گويند آقاي قرائتي دانشمند است استاد است از بي کسي است اگر مملکت ما 2سه هزار علامه طباطبايي داشت من مي‌زدم گاراژ چون آنها نيستند من گل کردم و گرنه اگر الآن بوعلي سينا زنده بشود استاد دانشگاه رويش مي‌شود بگويد من دانشمندم اگر شيخ مفيد زنده بشود حجةالاسلام‌ها رويشان مي‌شود بگويند من ملا هستم.
9- مجازات زخم زبان و نيش زدن حطمه است
«كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ» نمي‌فرمايد داخل جهنم مي‌شوند «يُنْبَذَنَّ» يعني پرتش مي‌کنند «نبذ» يعني پرت کرد اين آدمي که در دنيا به مومنين نيش زد «يُنْبَذَُ» يعني پرت مي‌شود «فِي الْحُطَمَةِ» نمي‌فرمايد «فِي النَّار»، «حُطَمَة» يعني آتشي که مي‌شکند گاهي آتش يک طوري است که اگر چوب توي آن برود تق تق مي‌شکند مي‌فرمايد چون تو او را با نيش شکستي در دنيا نيش پرتاب مي‌شود و روح طرف مي‌شکند چون تو حرف را پرت کردي و او را شکستي تو هم روز قيامت پرت مي‌شوي و آتش تو را مي‌شکند يعني جواب پرت، پرت است و جواب شکستن، شکستن. «وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ» (نور/4) آنهايي که به زنهاي پاکدامن فحش مي‌دهند که تو اينکاره‌اي (رمي) يعني پرتاب. پس چون تو پرت کردي روز قيامت «يُنْبَذَنَّ» پرت مي‌شوي و چون تو او را با اين نيش شکستي خدا روز قيامت تو را مي‌شکند.
10- حطمه چيست؟
«وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ» (همزه/5) نمي‌داني حطمه چيه؟ نمي‌داني آتشي که در آن پرت مي‌شوي چيه «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ» (همزه/6) آتشي است افروخته «الَّتي‌ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةٌِ» (همزه/7) آتشي که بر دلها راه مي‌يابد. آتش از تو مي‌سوزد «إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ» (همزه/8) چون نيش زدي به يک مومن آتش قيامت شما «مُؤْصَدَةٌ» هست يعني آتش بر دنيا فروبسته شده مثل اينکه درِ زودپز را مي‌بندند. آتش يعني راه فرار نيست شما که به مومنين نيش مي‌زنيد در شعله‌اي مي‌سوزيد که «في‌ عَمَدٍ مُمَدَّدَةٌٍ» (همزه/9) اين شعله‌ها مثل عمود است در شعله‌هاي عمودي مي‌سوزيد. در جهنمِ در بسته آتشي که از دل راه مي‌يابد اينها جزاي کسي است که نيش مي‌زند. مواظب باشيم نيش نزنيم تا چيزي را تحقيق نکرديم نگوئيم راحتِ راحت مي‌گوييم.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2359

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.