تفسیر سوره کوثر -2
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
سلام علیکم و رحمه الله دو ماه است که شبهای جمعه بحث ما ازدواج است چهاردهم خرداد بحثی راجع به چهارده خرداد و رحلت حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) داشتیم ما رفتیم توی سوره کوثر این جلسه هم میخوریم به روز پرستار که تولد حضرت زینب(علیها السلام) است شاید بد نباشد که سوره کوثر را تمام کنیم که به حضرت زینب هم تناسب دارد ولی باز بحث ازدواج یک مقدار حرف مانده است میخواهم بزنم انشاءالله.
سوره کوثر کوچکترین سوره است و گفتیم بنده بعنوان یک طلبه در تفسیری که دارم مینویسم تفسیر نور، الحمدالله آخر تفسیر است و من به سوره کوثر که رسیدم حدود هفتاد نکته گیرم آمد و خیلی بهتم زد واقعاً قرآن میگویند معجزه هست چطور؟ بهتم زد که چطور سورهای که سه تا کلمه است هفتاد تا نکته دارد کی میتواند، کدام استاد دانشگاه، کدام مغز فیلسوف، کدام آیت الله العظمی میتواند کتابی بنویسد. . . تازه هفتاد تا نکته گیر من آمده است من یک طلبه عادی هستم حالا اگر گیر نوابغ و دانشمندان درجه یک بیفتد چند تا از آن در میآورند و اگر گیر امام صادق(علیه السلام) بیفتد چند تا نکته از آن در میآورد چند تا نکته از آن را در جلسههای قبل گفتیم حالا چند تا نکته هم در این جلسه میگوئیم برای اینکه از پای تلویزیون هدیهای بدهیم به حضرت زینب(سلام الله علیها) این سوره را با هم بخوانیم آقایانی که پای تلویزیون هستند خواهرانی که پای تلویزیون هستند با هم بخوانیم «بِسم الله الرّحمنِ الرّحیم إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ›
موضوع بحث تفسیر سوره کوثر هفتاد نکته در سه کلمه، درباره(إنا اعطیناک کوثر) جلسه قبل گفتیم در جلسه قبل این سه تا کلمه را گفتیم. کلمه کوثر چیه؟ کوثر عظیمی که خدا داد این نسلی بود که فاطمه بود و یکی از آن جرقهها هم بنیانگذار جمهوری اسلامی بود.
حالا کوثر چیه؟ به پیغمبر ما تهمتهایی که میزدند تهمتها این بود شاعر میگفتند کاهن میگفتند ساحر میگفتند مجنون میگفتند(یعلمه بشر) میگفتند هر یک از اینها یک آیه جلوی آن آمد مثلاً وقتی میگوید شاعر قرآن میگوید نه خیر شاعر نیست «وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ» یس/69 ما شعر یاد پیغمبر ندادیم «وَمَا یَنْبَغِی لَهُ» یس/69 شعر سزاوار پیغمبر نیست گفتند کاهن آیه نازل شد کاهن نیست گفتند ساحر آیه نازل شد ساحر نیست گفتند مجنون آیه نازل شد «مَا أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ» القلم/2 تو به لطف خدا مجنون نیستی گفتند «یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» النحل/103 بشری است که به پیغمبر چیزی یاد میدهد گفت «عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا» الکهف/65 نه خیر ما یادش میدهیم.
1- خداوند، مدافع مومنان در برابر مخالفان
یعنی هر جا نیشی به پیغمبر زدند خود پیغمبر یا خدای پیغمبر آن نیش را برطرف کردند حالا یک کلی برایتان بگویم ممکن است یک دختری یا پسری بگوید آقا فلانی علیه من است حالا یا توی روزنامه یا توی همسایه یا توی محل کار برای من میزند قرآن یک آیه دارد مال همه «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنْ الَّذِینَ آمَنُوا» کَفُورٍ الحج/38 خدا از کسانی که ایمان دارند دفاع میکند خیلی به بهشتی جسارت کردند اما خیلی از آنهایی که به بهشتی جسارت کردند آمدند سر قبرش گریه کردند و عذرخواهی کردند که امام فرمود مظلوم بود اگر یک کسی برایتان میزند غصه نخور فلانی غیبتت را کرد من راضی نیستم چرا غیبت کرد آقا آرام بگیر تو الذین امنوا هستی یا نه؟ اگر تو مومن هستی آیه داریم که خدا دفاع میکند اگر مدافعی مثل خدا داری تو باید خیالت راحت باشد بعد هم گفته(إن الله) نگفته(إنه) اینها مهم است نگفته(إن القادر یدافع)(إن الصمد) خداوند صدها اسم دارد اما مهم ترین اسمی که دارای همه صفاتش است الله است الله اسمی است که تمام صفات خدا توی این الله است وقتی شما گفتی شیر توی همه لبنیات شیر هست در مسائل مادی وقتی گفتی میوه توی همه میوهها آب هست توی همه شیرنیها مواد قندی هست کلمه الله کلمهای است که خدا هر کمالی دارد توی الله هست یعنی خداوند با تمام وجود از آمنوها دفاع میکند اگر میگفت(قدیر) یعنی خدا با قدرتش دفاع میکند اگر میگفت(إن الحکیم) یعنی خدا با حکمتاش اگر میگفت(إن الحمید) یعنی باقی اسمهای خدا را گفته حمید و مجید و قادر و حی و قیوم و صمد نه، میگوید(إن الله) یعنی خدا با تمام صفاتش از مومنین دفاع میکند ما یک همچین مدافعی داریم راحت باش یک نتیجه. . . گوش گوش گوش هر کس غیبت ما را کرده است حلالش کنیم این خانمی که غیبت تو را کرده است خواسته تو را خراب کرده است و اگر خدا خواسته باشد به تو عزت بدهد زبان این و آن نمیتواند تو را خراب کند تمام قدرت. . .
2- حضرت زینب، از نسل کوثر پیامبر
حالا در آستانه تولد حضرت زینب(سلام الله علیها) تمام قدرت بنی امیه خواستند امام حسین(علیه السلام) را خراب کنند چند تا چیز برای شما بگویم بمناسبت(إنا اعطیناک الکوثر) ما به تو کوثر دادیم گفتیم پیغمبر ما دو تا پسر داشت از دنیا رفت یکی از این متلک گوهای مخالف پدر عمرعاص بود به پیغمبر رسید گفت ابتر هستی یعنی پسرهایت مردند دختر هم که زمان جاهلیت جزو آدم حساب نمیشد با یک دختر هم که تو نمیتوانی زنده بمانی نام و نشانت زنده بماند بنابراین ابتر هستی یعنی سوت و کور هستی ابتر هستی اجاق خاموش تاریک خلاص. . . بعد از فوت تو تمام سر و صداها میخوابد به پیغمبر گفتند ابتر خدا میگوید «إن شانئک هو الابتر» یعنی دشمن تو ابتر است.
3- نمونههای دفاع خداوند از پاکان تاریخ
کسی که حرفی میزند خدا چطور پاتک میزند من چهار تا نمونه برای شما میگویم زلیخا عاشق یوسف شد یک روز توی کاخ گفت اینجا کسی نیست گفت امروز روزی است که از یوسف کام بگیریم خود زلیخا بلند شد «وَغَلَّقَتْ الْأَبْوَابَ» یوسف/23 یعنی سفت بست، نگفته(غلقت الباب) یعنی در(ابواب) یعنی درها پس هم(غلّق) نه(غلق) یعنی بست، هم ابواب یعنی همه درها را سفت بست به کنیزهایش هم نگفت که ببندند چون دلواپس بود با دست خودش بست یعنی زلیخا درها را بست سفت هم بست با دست خودش هم بست که احدی نفهمد اما هیچ قصهای به اندازه یوسف و زلیخا در تاریخ مشهور نیست. یوسف و زلیخا مال قرآن نیست پیش مسیحیها هم مشهور است توی تورات هم هست یعنی آنکه میخواست احدی نفهمد همه مردم کره زمین فهمیدند با خدا کشتی نگیرید با خدا در نیفت یک آیه داریم میگوید خیلی غیضت گرفته خودت را پرت کن «هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ مَا یَغِیظُ» الحج/15 یک نوکری به اربابش گفت از غیض تو میروم خودم را از پشت بام پرت میکنم پائین گفت به درک تو از دنیا میروی من هم میروم یک نوکر دیگر میگیرم میآورم تو خودت را نابود کردهای با خدا در نیفتید. در طول تاریخ کیها با اسلام در افتادند؟ یک نفر نیست دست بلند کند بگوید من از دودمان بنی امیه و بنی عباس هستم اگر زمان شاه عکسی از امام میدیدند صاحب خانه را میبردند زندان چه شکنجهای میدادند هیچ مرجع و آیت اللهی در طول تاریخ شیعه و سنی در هیچ جای کره زمین هیچ عمامه به سری به اندازه امام خمینی عکساش چاپ نشد شاه گفت یکی چاپ نشود میلیاردها چاپ شد.
نمونه سوم: موسس حوزه علمیه قم ایشان استاد امام خمینی(رحمه الله علیه) بود از دنیا رفت ختم ایشان در مسجد امام قم دم بازار ختم گرفتند از این سماور بزرگها پاسبانها آمدند آب ریختند توی این تنورهای زغال گفتند احدی حق ندارد فاتحه بخواند فاتحه را تعطیل کردند ایشان را بردند توی حرم حضرت معصومه توی مسجد آنجا چند تا قبر بلند هست آنجا دفناش کردند هیچ آیت اللهی به اندازه حاج شیخ عبدالکریم سر قبرش فاتحه نخواندهاند چون گفتند احدی فاتحه نخواند بیش از همه فاتحه میخوانند. الله اکبر الله اکبر.
4- تخریب بارگاه امام حسین(علیه السلام) و توجه ویژه زائران به آن
نمونه چهارم: بنی عباس بخصوص متوکل لعنتی گفت قبر امام حسین(علیه السلام) را شخم بزنید تراکتور. . . میگویم تراکتور. . . . گاوآهن آوردند که شخم بزنند که قبر امام محو بشود و احدی قبر امام را پیدا نکند زیارت کند هیچ امام و پیغمبری به اندازه امام حسین(علیه السلام) زوار عاشق ندارد گفتند احدی زوار نباشد از همه بیشتر زوار هست. حتی میآیند مدینه میگویند یا رسول الله زیارت کربلا، کربلا بزرگتر از نجف است با اینکه ثواب امیرالمومنین بیش از امام حسین هر قدمی که برای امام حسین برداری هر چه ثواب دارد هر قدمی که برای زیارت امیرالمومنین برداری ثوابش دو برابر است ما یک سال طلبه نجف بودیم طلبههای نجف سالی چند مرتبه به مناسبتهای مختلف پیاده میرفتند کربلا طلبههای نجف پیاده میروند کربلا اما کسی را ندیدیم که پیاده از کربلا بیاید نجف با اینکه ثواب آن دو برابر است امام علی(علیه السلام) از امام حسین(علیه السلام) مهمتر است ثواب زیارتش هم بیشتر است اما توی بورس نیست بخاطر اینکه. . . گفتند قبر امام حسین را محو کنید خدا. . . میخواهم بگویم با خدا کشتی نگیرید. به پیغمبر گفتند پسرهایت مردند دختر هم که جزو آدم حسابی نیست در زمان جاهلیت پس خلاص آنوقت خدا میگوید کوثر دادیم از این کوثر یک فاطمه از این فاطمه یک زینب از این زینب. . .
5- در نزد حضرت زینب، یزید کوچک است
سخنرانی که میکرد انگار نارنجک هوا میکند اصلاً چیز هستهای بود بمب خوشهای بود میدانید زینب گفت چی؟ به یزید گفت یا یزید(إنی لاستصغرک) یعنی حتماً حتماً دو تا حتماً دارد یکی کلمه إنی است یکی لام است قطعاً قطعاً خیلی برای من کوچک هستی یعنی زینب کبری دو تا از بچه هایش شهید شده است هفتاد و دو تا داغ دید از برادر و اصحاب برادر بعد اسیر شد این همه شکنجه و تحقیر حالا آمده توی کاخ میگویدای یزید پیش من کوچک هستی یعنی اینقدر من بزرگ هستم که هیچ ضربهای در روح من اثر نمیکند کوتاه نمیآیم حالا دخترهای ما یک فیلم میبینند وا میروند اصلاً همه چیزش به هم میریزید اصلاً یک تلفن یک عکس اصلاً ما پوک هستیم بعضی از ما پوک هستند چقدر زینب کبری مغز دارد ذرهای به روحش خدشه وارد نکرد و ما گاهی وقتها دیدن یک فیلم شنیدن یک متلک. . . آقا من با ایشان. . . اصلاً گاهی بین مدیران و مسئولان مملکتی آقا من با ایشان کار نمیکنم، چرا؟ ایشان یک روز به من گفت تو ضعیف هستی حالا اگر کسی به تو گفت ضعیف هستی باید او را اخراج کنی از اداره؟ یعنی تحمل شنیدن یک کلمه را ندارد تحمل دیدن یک عکس ندارد اصلاً بعضی زنها و بعضی از مردها با دیدن یک منظره همه چیزشان به هم میریزد من سراغ دارم کسی که حزبی درست کرد البته حزب او منحل شد علتش این شد که یک روز رفت توی حزب دیگری گفتند شما کی هستی؟ گفت من! گفتند خوب کی هستی گفت من میروم یک حزب دیگر درست میکنم بخاطر اینکه به او گفتند کی هستی گفت من هم میروم یک حزب درست میکنم گاهی وقتها. . . دلش میخواست سردار قادسیه باشد حالا هشت سال ایران را بمباران میکند گاهی وقتها یک حوس. . . خیلی زینب بزرگ است.
بعضی زنها و مردهای ما میبینی چند سال با هم قهر هستند سر اینکه توی عروسی دخترش از من دعوت میکرد توی مهمانی من توی یک اتاق نشستم فلانی را برد توی یک اتاق دیگر توی عروسی به او گفتند برو سوار بنز شو به من گفتند برو سوار مینی بوس شو توی فیلمها عکس من نبود به او گفتند شما به من گفتند تو به او گفتند فاطمه خانم به من گفتند فاطی. . . سر یک. . . یعنی سر یک کلمه جزئی پنج سال ده سال من دو نفر را سراغ دارم الان هم میدانم کیها هستند هم مهم هستند هم اگر بگویم گناه است مهم هم نباشد گناه است اگر مهم باشند آبروریزی است دو تا مهم را سراغ دارم تا یکیشان رفت دست بدهد آن یکی دستش را پیش گرفت گفت این بخاطر اینکه یازده سال پیش من آمدم دیدنت تو بازدید من نیامدی من ماندم که ما سرکه هفت ساله شنیده بودیم کینه یازده ساله ندیده بودیم اینقدر تو ضعیف هستی؟ روده تنگ است هسته انار توی آن گیر میکند روح کوچک از یک مسئله کوچک نمیگذرد روح زینب(علیها السلام) را ببین که چفدر بزرگ است.
6- امور معنوی را با معیارهای مادی نسنجیم
این همه ضربه بر روح او وارد شده است تازه توی کاخ یزید به شخص اول مملکت آن زمان میگوید(إنی لاستصغرک) کوثر این است. هر عددی که مهم نیست و الا شنها هم زیاد هستند خدا نمیگوید(إنا اعطیناک نسلاً) نسل مهم نیست پنجاه و چهار تا نوه دارم دارد میشمارد فکر میکند گردو است سیزده عمره رفتهام شانزده بار مشهد رفتهام نوزده بار کربلا رفتهام خوب ببخشید اینقدر نماز خواندهام. . چند تا مغز داشت شما چقدر نماز با توجه خواندهای؟ کتابخانه خیلی است چقدر خواندهای سجادهها درست است چند رکعت نماز روی آن خواندهای خانه خیلی مبلمان است چند تا گرسنه فقیر روی این مبلمان سیر شد خانه ما چند میلیون است ببخشید به چند تا مسلمان وام دادی؟ کوثر یعنی برکت نه یعنی کیلویی و الا شنهای بیابان هم زیاد است خدا رحمت کند پدر خوبی داشتم خدا همه اموات را رحمت کند یکبار گفتم آقا خانه ما گرانتر است یا خانه فلانی؟ بچه بودم یعنی بچهتر حالا هم بچهام یعنی ریش هایم سفید است ولی عقلم. . . یک کسی نود و پنج سالش بود فوت کرد توی جلسه فاتحهاش روضه علی اصغر خواندند این صاحب خانه گفت آقا نود و پنج سال دارد تو روضه علی اصغر میخوانی؟ گفت من روی حساب. . . آخر علی اصغر باز حسابی دارد علی اصغر خیلی مهم بود بالاخره مظلومیت امام حسین را علی اصغر روشن کرد. یک قبرستانی بود روی قبرها نوشته بود هفت ساله هشت ساله گفتند اینجا قبرستان کوچک هاست گفت نه ما هر کس میمیرد به سن او نگاه نمیکنیم نگاه میکنیم که چقدر عقل دارد روی عقلش حساب میکنیم ایشان هفت ماه بیشتر عقل نداشت ایشان دو ماه بیشتر عقل نداشت ما الان داریم افرادی که واقعاً در معاملاتشان از عمل جراحیشان از مغز سیاسی و اقتصادیشان درآمدهای خوبی دارند اما ببخشید چند تا جوان را داماد کردید؟ رئیس هیئت دلش خوش است که علمات ما سی و دو تا پره دارد جلوی هیئت ما هشت تا شتر کشتند خوب این هم پز است؟ هیئت ما یک سرش کجاست یک سرش کجاست اینرا دیگر. . . اینرا دیگر امام حسین(علیه السلام) روز قیامت طناب دست میگیرد هر هیئتی درازتر است ثوابش را بیشتر. . . کیلویی حساب میکنند مثل مرده شورهای قدیم که مردههای چاق را کیلویی میشستند مردههای دراز را متری و بچهها را عددی مسئله کیلویی نیست. فوق لیسانس است خوب شما فوق لیسانس هستی نقشات توی محله چیه؟ شما چند تا فوق لیسانس هستید توی این کوچه شما شده که تابستان جمع شوید بچههایی را که از نظر علمی ضعیف هستند تابستان کلاس بگذارید یک خورده کمک به بچههای محل کنید. . . ببینید از عمرتان چقدر خیر دیدهاید بعضیها هم خیر میآید سراغ آنها قفل میکنند.
ما یک رسالهای خواستیم از این تحصیلکردههای دانشگاه جزوهای آوردند برای ما دیدیم هزار و دویست تا رساله فوق لیسانس و دکترا است چهل پنجاه تا آوردند دیدم چیز خوبی است گفتم اینها را بیاورید من یک نگاهی بکنم گفتند این نه خلاف قانون است قانون این است که هر کس رساله نوشت یکیاش توی بایگانی وزات علوم است و یکی هم پهلوی نویسنده به دیگری نباید بدهیم گفتم اگر بدهید من استفاده میکنم توی تلویزیون میگویم گفتند نه خیر ما زحمت میکشیم تو بگویی نمیدهیم گفتیم خیلی خوب چند تا از این فوق لیسانسها را گرفتیم آوردیم توی کتابخانه گفتیم من سی چهل سال است که مطالعه کردهام دو هزار تا عنوان دارم عناوین من را ببینید بعضی عناوین را دیدند گفتند خیلی قویتر از این فوق لیسانس هاست گفتم همه را تایپ کنید به لطف خدا همه را تایپ کردیم به همه تحصیلکردهها یعنی طلبهها اساتید دانشگاه و معلمین به همه یا مجانی بدهیم یا قیمت دویست سیصد تومان پول یکی دو تا سیب زمینی من چهل سال مطالعه کردم باید کیف کنم که دیگران هم از مطالعه من. . . احتکار که فقط مال پول نیست اگر کسی فکری دارد افرادی هستند. . . . ما داریم کسانی که یک نقاش را میبرد توی خانه یکی دو بس تریاک به او میداد که نقشهای که میکشد بیرون کپیاش نباشد که یک قالی دیگر مثل این قالی. . . البته کسانی که این کار را میکردند هم نقاشاش مرد و هم تاجرش به پیسی افتاد رزق دست خداست ما بیخودی میگوئیم به کسی نگو کسی نفهمد با خدا کشتی نگیریم پیغمبر ما یک دختر داشت خدا میگوید به تو کوثر دادیم بنی عباس و بنی امیه هزاران دودمان داشتند نام یکی از آنها باقی نیست. روح بزرگ زینب کبری(سلام الله علیها)(إنی لاستصغرک). ما باید جوهر را حساب کنیم مسئله جوهر مسئله مهمی است.
7- احتکار علم، کمتر از احتکار مال نیست
من یک بحثی میخواهم بکنم راجع به جوهر بحث قشنگی است من خواهش میکنم اگر تحصیلکردهها اگر پای تلویزیون هستند گوش بدهند این برای دانشجوها و طلبهها جان میدهد خیلیها مدرک بالا پول بالا مغازه دو نبش اتومبیل ویلا همه اینها را گفتی اما طرف جوهر ندارد یک کسی زمان شاه رفت حمام عمومی یک لنگ قیمتی بست دید پیرمردی دارد خودش را تمیز میکند با کیسه و سنگ پا و چیزی این برای اینکه پز بدهد گفت پدر من چقدر میارزم؟ ایشان هم یک دستی زد زیر لنگش و گفت هفتصد تومان! گفت احمق من هفتصد تومان پول لنگم است گفت اتفاقاً من هم قیمت لنگتان را گفتم خودتان ارزش ندارید آدمهایی هستند خودشان ارزش ندارند امکانات است یعنی اگر پست را از آنها بگیری خودش خاصیتی ندارد بعضیها خودشان ارزش دارند من دو تا آیه برای جوهر میخوانم از آن بحثهای ابتکاری من یکیاش این است هنر مهم نیست شما کتاب داری یا نداری امام خمینی(رحمه الله علیه) دویست تا کتاب بیشتر نداشت هم رهبر شد هم مرجع محسن قرائتی چند هزار کتاب دارم هیچ غلطی نکردم برای اینکه او جوهر داشت من جوهر ندارم آدم هست با برگ درخت نماز میخواند گریه میکند آدم هست سجادهاش یکی از سوریه آمده یکی از مدینه و یکی از مکه مهرش کربلا یک وجب در یک وجب تسبیحاش هر کدام یک رنگ سرش هم قلاب نقره هم انگشت هایش هم پر انگشتر است سبوح قدوس یک رکعت نماز با حال نخوانده است من میخواهم راجع به جوهر صبحت کنم.
8- مقایسه حضرت ایوب و حضرت سلیمان در قرآن
یک جوهر در سوره صاد است یک جوهر در سوره فاطر در سوره صاد جزء بیست و سوم دو تا پیغمبر داریم پیغمبر داغان داغان همه مشکلات ریخت سر او پیغمبر مرفه هم داریم پیغمبر داغان حضرت ایوب مرفه هم سلیمان، آنوقت خداوند به هر دو که میرسد میگوید «وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» ص/30 خیلی بنده خوبی بود درباره ایوب هم همین تعبیر را دارد میگوید «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» ص/44 یعنی لقب خوب بندهای با ما خوب سروکار دارد هم مربوط به سلیمان است هم مربوط به ایوب یعنی مرفه ترین و مشکل دار ترین هر دو این لقب را گرفتند این میخواهد بگوید یکی امکانات داشت و یکی نداشت اما هیچکدام رابطهشان با خدا کمرنگ نشد خودشان جوهر داشتند مهر بزرگ یا برگ درخت ولی نمازهایشان باحال است.
9- مقایسه حضرت ایوب و حضرت سلیمان در قرآن
در سوره فاطر هم خدا میگوید دو تا دریا مثل هم نیستند «وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَهً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ» فاطر/12 یک دریا شیرین است یک دریا هم شور است منتهی میگوید مهم نیست دریا شور است یا شیرین عرضهات چیه جوهرت چیه اگر تو صیاد باشی توی هر دو ماهی هست اگر تو غواص باشی توی هر دو لؤلؤ و مرجان هست اگر تو ناخدا باشی توی هر میتوانی. . . میخواهد بگوید هنر خودت را بگو کاری به شرایط موجود نداشته باش این دهات است و این شهر است این باباش فقیر است این دختر است این پسر است اینها مهم نیست آقا چرا اذان نمیگویی آمپلی فایر نیست؟ ای بابا! چرا درس نیست؟ میگوید یک دور تفسیر بده به من آقا جان اینطور نیست اگر تو مطالعه کنی از کتابخانه کتاب میگیری میخواهد بگوید خودت جوهر داشته باش حرف اول را شرایط نمیزند حرف اول را جوهر میزند شرایط مرحله دوم است شرط اول اینکه خودت عرضه داشته باشی. . . اگر کسی رزمنده باشد با یک حلبی دعوا میکند اگر کسی بی عرضه باشد بهترین چاقوها را به او بدهی چرت میزند چاقو مهم نیست مهم این است که تو خودت اهل جنگ هستی یا نیستی جوهر مهم است شرایط حرف اول را نمیزند ولی بی اثر هم نیست زینب کبری(علیها السلام) جوهر داشت رژیم بنی امیه را به هم ریخت هیچ ضربهای او را ضربه پذیر نکرد آدم هست سوپر دولوکس پپسی او کوکا بشود قهر میکند جورابهایش رنگاورنگ بشود همه چیزش به هم میخورد کفشش تا به تا بشود قاطی پاتی میکند آدم هست با یک مختصر مشکل همه چیز او به هم میریزد آدم هم هست که دریای مشکلات بریزد روی سرش چون جوهر دارد تکان نمیخورد.
خدایا به ما جوهر بده.
مایه ایمان و توکل بده
یکی از مشکلاتی که ازدواج را عقب میاندازند این است که جوانان ما جوهر ندارند توکل ندارد ایمان او ضعیف است صبر او ضعیف است دو تا متلک به او میگویند وا میرود بخاطر اینکه. . . ما مدیر داریم مثل مقوا است دو تا باران میآید آب میشود آدمهایی هستند دو تا متلک بشنوند استعفاء میدهد از یک استان میرود استانی دیگر آدمهایی هستند. . . زینب کبری(علیها السلام) جوهر داشت.
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته