تحریف قرآن

موضوع: تحریف قرآن
تاریخ پخش 29/02/59

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.

بحث ما در این جلسه یک بحث قرآنی حدیثی و مفید است انشاءالله و موضوعش تحریف است. تحریف و بدعت.
1- معنای تحریف
اول باید این لغت را معنی کنیم که تحریف یعنی چه؟ تحریف یعنی میل دادن حرف اصولاً حرف یعنی کنار، «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ» (حج/11) تحریف کرده‌اند یعنی حق را از مسیراصلیش و از مدارش خارج کردن یعنی حق را انسان. . . عرض می‌کنم آن طوری که(المفردات) معنی کرده است، تحریف الکلام ان تجعله علی حرف من الاحتمال یمکن حمله علی الوجهین.
تحریف یعنی حرفی که دوتا معنا دارد آدم یک معنایش را بگیرد آن معنای که به سلیقه خودش می‌خورد، بکشد، تمایل دادن بحث به سوی آن معنایی که طبق سلیقه خودش هست و با هوی و هوسش جور در می‌آید. درباره تحریف، قرآن آیاتی دارد و روایاتی دارد و ما در مقابل اهل تحریف و بدعتیم.
2- معنای بدعت
اما بدعت چیست؟ معنا کرده‌اند بدعت را یعنی ادخال ما لیس من الدین فی الدین یک چیزی که جز دین نیست آدم بیاورد و بگوید جزء دین است. بدعت گذاشته است یعنی چیزی که جزء اسلام نیست آورده گفته است جزء اسلام است. مثلاً کتاب نوشته می‌شود تحت عنوان اقتصاد اسلام این است اقتصاد اسلام، اقتصاد اسلامی، اگر خدایی نکرده در این کتاب اقتصاد اسلامی بخشی از اقتصاد غیر اسلامی بود. این را می‌گویند بدعت یعنی چیزی را که جزء دین نیست آدم تمبر اسلام را بچسباند رویش و قالب بزند که اینهم جزء اسلام است. و این خیلی مهم است در تمام زمانها هم بوده است یعنی تورات را تحریف کردند کلمات ائمه وکلمات پیغمبر را تحریف کردند الان بسیاری از حرفها را روزنامه نویسهای بی دین و خبرنگاران فاسق، اگر روزنامه نگار بی دین بود، اینطور خوب است بگویم، اگر روزنامه نگار بی دین بود و اگر خبرنگار فاسق بود می‌تواند با تحریف بسیاری از مطالب را 180 درجه تغییر بدهد. مثلاً می‌گوید فلانی فلان منطقه را بمباران کرد. ایشان عوض اینکه بنویسد مثلاً اسرائیل جنوب لبنان را بمباران کرد یک کلمه اضافه بکند، بگوید اسرائیل جنوب لبنان را متقابلاً بمباران کرد یک کلمه متقابلاً، اضافه می‌کند آن وقت معنایش چه می‌شود؟ معنایش این می‌شود که اسرائیل تقصیری ندارد.
یک کلمه در تیتر روزنامه می‌آورد و این یک کلمه حق را باطل می‌کند یاباطلی را حق می‌کند. خیلی مهم است تحریف معنای روشنی دارد بدعت چیزی را که جزء دین نیست انسان به اسم دین بیاورد. مثلاً بدعت، قرآن درباره بدعت می‌گوید: یکتبون بایدیهم یک چیزی روی سلیقه خودشان می‌نویسند. بعد هم اسمش را می‌گذارند سیستم نظام اسلامی، اقتصاد اسلامی البته الآن که این حرف را می‌زنم اشاره به هیچ کتابی ندارم یعنی الآن هیچ نظری به هیچ کتابی ندارم ولی اگر بنده یک کتابی نوشتم اسم اسلام رویش گذاشتم وآن چیزی جزء اسلام نبود.
3- بدعت از بیان قرآن
قرآن نقل می‌کند که«یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» (بقره/79) یعنی بعضی از آدمهای باسواد می‌آیند یک چیزهایی«یَکْتُبُونَ»(کتابت) یعنی می‌نویسند «بِأَیْدیهِمْ» با دست خودشان«یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُون» و می‌گویند «هذا مِنْ عِنْدِ اللَّه» این مال باسوادهاست پیاز فروشها هم همین طور است. مثلاً پیاز منطقه(الف) را میریزد روی گاری می‌گوید آهای پیاز منطقه(ب) بدو، بدو پیاز(ب) باقالی فلان نمی‌دانم خیار کجا اینهم نسبت می‌دهد چیزی را که مال جایی نیست به اینکه این مال، چه کاسب جنسی را بگوید، بزاز می‌گوید این رنگش ثابت است و حال آنکه ثابت نیست. می‌گوید این قیمتش این است و حال آنکه نیست. خلاصه بدعت را می‌خواهیم بگوئیم ولی می‌خواهم، بدعت فقط مربوط به باسوادها نیست. افراد دیگر بدعت در دین نمی‌گذارند اما مسئله این است چیزی را که نیست نسبت آن بهش می‌دهند. «یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» این بدعت است. می‌نویسند چیزهایی را با دست های خودشان «ثُمَّ یَقُولُونَ» یعنی می‌گویند «هذا» یعنی این «مِنْ» یعنی از «عِنْدِ اللَّهِ» یعنی از پیش خدا. می‌نویسند با دست ها و می‌گویند این از پیش خداست و حال آنکه از پیش خدا نیست این معنای بدعت است.
4- تحریف از زبان قرآن
آیه‌ای که مال تحریف است این آیه است، قرآن می‌گوید: درباره تحریف: «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» (نساء/46) یعنی کلمات آسمانی را (یحرف) تحریف می‌کنند بعد از آنی که با معنای بدعت و تحریف آشنا شدیم. بدعت چیزی را به اسم دین قالب کردن. تحریف همان حرف دین را کج کردن. یک وقت حرف دین را کج می‌کنند. خلاصه یکوقت ماست گاو است آدم آبش می‌کند یکوقت اصلاً ماست گاو نیست. اگریکوقت اصلاً جنس مال اسلام نیست. این مطلب مال اسلام نیست این بدعت است. یکوقت یک خرده‌اش از اسلام است منتها آمد این هم یک چیزهایی رویش گذاشت مطلب را کش داد تحریف کرد منحرفش کرد. بعد از اینکه بامعنای تحریف و بدعت آشنا شدیم. ببینیم که بدعت گذاران چه کسانی هستند در زمان ما و ما باید با این بدعتگذاران چه کنیم؟
5- در اسلام هم عفو است و هم شمشیر
یکی از آدمهایی که من خیال می‌کردم با سواد است جزوه‌ای نوشته است جزوه‌اش را مطالعه می‌کردم دیدم. بعد هم فهمیدم جزوه‌اش را در کشورهای خارج پخش کرده‌اند من فکر می‌کردم این با این پنجاه سال عمر دیگر مثلاً مغزی است ملّا است باسواد است بعد جزوه‌اش را که مطالعه کردم دیدم به حمایت از ساواکیهای اخراج شده تمام یعنی موارد زیادی را از اسلام آورده آنجایی که پیغمبر عفو کرد. امام حسین علیه السلام عفو کرد حضرت علی(ع) عفو کردتمام جاهایی که عفو توش بوده از تاریخ اسلام گره زده و بعد ثابت کرده که این جمهوری اسلامی، اسلامی نیست. خوب این تحریف است. یعنی کشیدن مطلب اسلامی را به سویی که سلیقه خودش است و حال آنکه در اسلام هم عفو داریم هم شمشیر داریم هم ناله داریم هم نعره داریم. هم اشک داریم هم شمشیر داریم. هم بخشش داریم هم پدرش را در بیاور داریم. اینکه آدم تکه‌های ببخشد را هی بهم گره بزند. این پیداست ریگی تو کفشش است. تو اگر ریگی تو کفشت نیست باید بگویی 20 مورد از عفو این است و 20 مورد از قاطعیت این است و آیا دقت کنیم ببینیم نکند جایی که باید عفو داشته باشیم، خشونت داشته باشیم. یا جایی که باید خشونت کنیم عفو داشته باشیم آدم سالم اینطور می‌نویسد.
6- انواع تخصص‌های اسلامی
آدمی که مریض است تحت عنوان انقلابی همه را درب و داغان می‌گوید باید درو بشوند. این یک رقم است یک آدم از آن طرف می‌کشد یک آدم از این طرف می‌کشد. بیچاره می‌ماند اسلام. اسلام شده مثل تخصصی، مثل دکتری هستند. متخصصند، بعضی دکترها مثلاً متخصص امراض قلبی هستند بعضی متخصص پوست هستند متخصص چشم هستند. آلان هم مسلمانی‌های ما هم اینطور است. یکی متخصص در مسائل انقلابی است. یکی متخصص در مسائل عبادی. قدیم هم همینطور بود بعضی‌ها متخصص غسل جنب انگشتر عقیق بودند هیچ کارش درست نبود. بعضی از حاج خانمها فقط متخصص در چادر سیاه بودند هیچ کارش درست نبود. بعضی متخصص داریم که سینه می‌زدند برای امام حسین(ع) باقی کارهای هیچ چیزی درست نبود. علم قدیم که هر کس یک گوشه‌اش را می‌گرفت الان هم بعضی‌ها یک گوشه‌اش را می‌گیرند حالا برای اینکه آشنا بشویم با تحریف و بدعت لااقل اسلام از شر ما شری نبیند بس است. فی سابق دعا می‌کردم حالا دعایم عوض شده است سابق می‌گفتم خدایا توفیق به من بده من بتوانم خدمتگذار دینت باشم دینت را تبلیغ کنم حالا دیگر اینطور دعا نمی‌کنم می‌گویم خدایا یک جوری کن که دینت از طرف اذیت نبیند بس است. ما اسلام را بهش ضربه نزنیم بس است. برای خاطر اینکه گاهی وقتها می‌بینیم با بدعت با تحریف با موج غرائز و هوس ها با جهت گیری‌های غیر صحیح یک کاری می‌کنیم که اسلام ازدست ما ضربه می‌بیند. اسلام از دست ما ضربه نبیند ما باید کلاهمان را بیاندازیم آسمان هفتم.
7- بدعت التقاطی فکر کردن که قدیم و جدید آن متفاوت است
خوب شروع کنیم درباره، اول بگذارید این را بگویم بدعت خوشمزه است چون التقاطی فکر کردن یک خرده از آنجا یک خرده از اینجا یک خرده از آنجا این مرض را قبلیها هم داشتند حالایی‌ها هم دارند. قبلی‌ها مثلاً یک چیزی کشف می‌شد. یک میکروبی کشف می‌شد. آپولو کره ماه چی رفت یک خبری می‌شد فوری می‌گفتیم، ها، ببینید قرآن می‌گوید، این چیزی است توی قرآن است یعنی سعی می‌کردیم یک نظریه‌ای از دانشمندان بگیریم بعد با دو من سریشم یک آیه‌ای رابرداریم به آن نظریه بچسبانیم زور می‌زدیم که حتماً، این درست نیست. آن یک رقم التقاطی فکر کردن بود و حالا هم یک رقم دیگر قرآن می‌گوید که، مثلاً یک مرد خبیثی یک کتابی نوشته بود، که جهنم یعنی نظام طبقاتی بهشت یعنی نظام بی طبقه، جهنم تو کدام کتاب لغت نظام طبقاتی است(شاکر علیم) یعنی انقلابی، شاکر کجایش به انقلاب می‌خورد خوب شاکر، بگو شکر فروش تناسبش بیشتر است.
8- راه انحراف مذهب از دیدگاه مارکس
چون یک نصیحتی کرده است مارکس، مارکس یک جمله دارد من این را یک جایی دیدم خدا رحمت کند مرحوم مطهری را، به ایشان عرض کردم مارکس در فلان جزوه یک چنین حرفی زده است. گفت جزوه‌اش را برای من بیاور. بردم خدمتشان. مارکس یک نصیحتی کرده است گفته اگرکشور اسلامی را خواستید اینها را بسوی مارکسیسم بکشید نیائید با دینشان صاف درگیری کنید. نگوئید جهنم نیست بگوئید نه جهنم هست منتها جهنم یعنی نظام سرمایه داری نیائید بگوئید وحی نیست بگوئید وحی هست منتها، یعنی نمی‌دانم فلان، یعنی بیائید حرفهایی که دارند صاف اگر بگوئید نه، گوش به حرفت نمی‌دهد. آقای مارکس نصیحت کرده که اگر منطقه مذهبی بودند خواستید مذهبی‌ها را منحرف کنید بیائید لغتهای مذهبی، تقوی، صبر، تقیه، آخرت، دنیا، قناعت، زهد. تمام واژه‌ها را بیائید معنای تحریفی به آن بدهید. نگو نیست بگو آنکه می‌گویی غرضش این است. آنوقت به همین خاطر آیات را به هم می‌چسبانند و لذا توجیهات بسیار خنکی می‌کنند.
9- اخطار حضرت علی (ع) درباره برداشت آیندگان از قرآن
علی ابن ابیطالب(ع) در خطبه 147 نهج البلاغه می‌فرماید «سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ» یعنی زمانی در آینده خواهد آمد این سخن علی ابن ابیطالب(ع) است ببینید الآن زمانش آمده است یا نیامده است «سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ» یعنی زمانی خواهد آمد «وَ لَیْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَان» که نیست نزد اهل این زمان متاعی «سِلْعَهٌ أَبْوَرَ مِنَ الْکِتَابِ» «أَبْوَرَ» یعنی بی ارزش‌تر از قرآن، زمانی خواهد آمد که قرآن خیلی بی ارزش است «إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» اگر درست تصویر بشود بی ارزش است.
اما اگر یک خرده از شرق است یک خرده ارغرب است یک خرده از هوس قاطی‌اش بزنیم خیلی شلوغ می‌شود، بیا، بیا ببینیم چه تفسیری، می‌گوید یک تفسیرعلمی یک تفسیر امروزی، یک تفسیر انقلابی اسم تفسیر را می‌گذارند تفسیر امروزی، تفسیر انقلابی تفسیر علمی با این اسمهای زیبا می‌آیند آن قرآن را از آنکه هست تحریف می‌کنند. «سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ» زمانی خواهد آمد که اگر قرآن صاف وپوست کنده و راست حسینی معنا داشته باشد ارزشی ندارد اما «وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» اما اگر قرآن را ازمدار حقش بیرونش ببرند مشتری‌اش زیاد می‌شود خلاصه آدم صاف پاک بی غل و غش خریدار ندارد. آدمی که قوانین بین الملل، سیستمهای اجتماعی، حقوقدانان فلان یک آرمی که دارد. سلام علیکم. آرم نداشته باشد برایش ارزش قائل نیستند. می‌آید زمانی که نیست نزد اهل این زمان متاعی بی ارزش‌تر از کتاب حق معنا بشود و پرجمعیت تر، پر مشتری‌تر وقتی که از حق منحرف بشود این هم یک اخطاری است از علی بن ابیطالب(ع) باید برادرها و خواهرها مواظب باشیم، ایدئولوژی گوها.
10- علما اگر تحریفی دیدند باید آشکار کنند
زمان قدیم یک رسم خوبی بود کافی است این رسم زنده بشود خدا می‌داند زمان قدیم رسم این بود که هر کس می‌خواست حدیث نقل بکند از عالم شناخته شده باتقوی باید اجازه نقل حدیث داشته باشد. که این شیخ محسن قرائتی بعد از آنکه حدیث هائی را نقل کرد و ترجمه کرد یا تفسیر کرد. این درست است یا غلط. اجازه روائی، اجازه نقل حدیث می‌داند. علمای قبل به شاگردهایشان. حالا آقا بقدری درب و داغان است که هر کس تحت عنوان ایدئولوژی آنوقت حالا اکثر ایدئولوژی گوهایی که الحمدلله هستند خوبند اما بریده بریده، گوشه و کنار ممکن است به اسم اسلام یک چیزهایی هم بگویند باید مواظب بود. خوب همینطور که از طرف بهداشت می‌ایند می‌گویند فلان نوع ماهی چون سم خاصی، نمی‌دانم در این فصل بوجود می‌آورد. الآن از آن استفاده نکنید همینطور هم بر علماست که اگر یک تحریفی دیدند به طلبه‌ها بگویند و طلبه‌ها بمردم بگویند. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اللَّه»(کافى، ج‏1، ص‏54) «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ» زمانی که ظاهر شد بدعت اگر بدعتی درمکتب آمد «فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ» باید عالم علمش را اظهار کند «فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ» اگر عالم بی تفاوت شد و بدعت رادید و نعره نکشید«فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ» اگر این کار را نکند «فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اللَّه» و بر او باد لعنت خدا و لذامی بینیم رهبر انقلاب در سالروز یعنی عید نوروز سال قبل در آن پیامی که در بهشت زهرا در آن پیامی که بمناسبت عیدنوروز دادند فرمود التقاطی فکر کردن خیانت به اسلام است التقاطی فکر کردن. اسلام باید مسلمانش صاف باشدایدئولوژی اسلامی مکتب جایی دیگر غلط است. خوب حالا ما در برابر مکتب سازان قرغان چه کنیم
11- سخن امام سجاد (ع) درباره اهل بدعت
امام سجاد علیه السلام یک دعا دارد بنام صحیفه سجادیه اگر عمری بود ان شاءالله در تلویزیون می‌خواهم یکدوره آن دعای مکارم الاخلاق را تفسیر کنیم که آدم نمونه چه کسی است؟ امام سجاد علیه السلام می‌گوید آدم نمونه این است، آنوقت اگر مایک فرصتی باشد کنارش شرح بدهیم خیلی چیز است. یکی از جملاتش این است می‌گوید آدم نمونه این است «وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ» (صحیفه‏ سجادیه، دعاى 20) خدایا به من توفیق بده «وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ» به من که امام سجاد هستم توفیق بده رفوضه اهل بدعت را یعنی کسانی که اهل بدعت هستند این‌ها را از خودم برانم. (رفوضه) شد یعنی راندمش از مدرسه، . . . خدایاتوفیق بده، رفوزه کنم(رفوضه) رد کنم اهل بدعت را و نه اینکه اهل بدعت را از خودم دور کنم از خودم هم هوی وهوس قاطی مکتب نزنم.
«وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْیِ الْمُخْتَرَعِ» خدایا پناه می‌برم به تو از اینکه استعمال کنم رأیی را که از هوی و هوس خودم مخترع شده. پناه می‌برم از اینکه جزء افرادی باشم که بکار بزنم و استعمال کنم رأیی که از خودم اختراع شده. نه از خودم سلیقه شخصی بکار ببرم و نه کسانی که هوی وهوسشان را قاطی مکتب می‌کنند من با ایشان تاب می‌خورم.
12- بیانات حضرت علی (ع) درباره تفسیر به رأی
امام علی بن ابیطالب در مورد التقاطی فکر کردن درباره مکتب سازان چنین می‌گوید: حدیث داغ همه مسلمانها باید این حدیث را بلد باشند. حدیث این است. امام صادق (ع) فرمود: «مَنْ حَکَمَ بِرَأْیِهِ بَیْنَ اثْنَیْنِ فَقَدْ کَفَرَ وَ مَنْ فَسَّرَ بِرَأْیِهِ آیَهً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ کَفَرَ» (تفسیرعیاشى، ج‏1، ص‏18) «مَنْ» یعنی کسی که «حَکَم» یعنی حکم کند و داوری کند «مَنْ حَکَمَ بِرَأْیِهِ» اگر کسی داوری کند به رأی شخصی خودش کاری به اسلام ندارد می‌گوید به نظر من «بَیْنَ اثْنَیْن» یعنی بین دو نفر. کسی بین دو نفر به سلیقه شخصی‌اش داوری کند «فَقَدْ کَفَر» به تحقیق کفر ورزیده. خیلی مهم است. آنوقت شما آقا صبح تا شب داوری کن. به نظر من حق با این است بنظر من حق با آن است به نظر من مقصر این است به نظر من مقصر آن است کسی که حکم کند، البته این اظهار نظرها. هر که اظهارنظر کرد کافر نیست. اگر اظهار نظری بود که رویش، . . . آخر گاهی وقتها پشت کرسی مادربزرگ به دخترش می‌گوید، دختر هم بمادرش می‌گوید. اینها کار خلافی، مسئولیت هم دارد اما این «فَقَدْ کَفَر» شاید مربوط به آن حکم قاضی باشدکه اگر قاضی خدای نکرده به هوی وهوس خودش حکم کند. فکر می‌کنم شاید اینطور باشد. بعد «وَ مَنْ فَسَّرَ بِرَأْیِهِ آیَهً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ کَفَرَ» «مَنْ» یعنی کسی که «مَنْ» یعنی از، کسی که تفسیر کند قرآن را به سلیقه خودش «وَ مَنْ فَسَّرَ بِرَأْیِهِ آیَهً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ کَفَرَ» کسی که تفسیر کند قرآن را به رأی خودش یک آیه‌اش را، اگر یک آیه از قرآن را طبق سلیقه شخصی، کسی معنا کند، کفر ورزیده است ویا در روایت دیگری از حضرت صادق ع آمده است که: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ إِنْ أَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأَ فَهُوَ أَبْعَدُ مِنَ السَّمَاءِ»(تفسیرعیاشى، ج‏1، ص‏17) «إِنْ أَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ» اگر درست معنا کند اجر ندارد «وَ إِنْ أَخْطَأَ» اگر خطائی معنا کند «فَهُوَ أَبْعَدُ مِنَ السَّمَاءِ» از خدادورتر می‌شود بمقداری که ما از آسمان دوریم، دورتر از آسمان می‌شود نسبت به لطف خدا. اگر سالم معنا کند اجر ندارد اگر کج معنا کند که با پدرش بقولی می‌گویند باهمند.
خلاصه‌اش اینها همه‌اش درس زندگی است در زندگی ما اینهایی که مذهبی نیستند که هیچ آن هم که مذهبی است گرفتار یک سری بدعت‌ها تحریف‌ها و تفسیر به رأیهاست. تحریف و بدعت ایجاد هرج و مرج می‌شود.
خطرها: 1 – هرج و مرج می‌شود که در یک آیه هرکس از آیه یک برداشتی می‌کند بدون اینکه بگوئیم امام صادق از این آیه چه فهمیده است. 2 – راه سودجویی باز می‌شود سودجویی ها، دکاندار زیاد می‌شود هر کس یک طلبی برای خودش می‌زند. 3 – دستاویز برای افرادی که آماده گمراه شدن هستند، افرادی هستند منتظرند این آیه را یک جوری معنا شود که آنها فوری با سوت و کف و صلوات دنبالش بروند و بگویند این درست می‌گوید دستاویزی برای مخالفین پیدا می‌شود. بگذریم.
13- سخن امام علی (ع) درباره بدعت
درباره بدعت امیرالمومنین جمله‌ای دارد: در خطبه 87 نهج البلاغه علی بن ابیطالب چنین می‌گوید: «وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَ لَیْسَ بِهِ» یک عده مردم هستند اسمشان عالم و دانشمند و اسلام شناس است اما حضرت عباسی اسلامشناسی که نه یکدوره تفسیر دیده و نه یکدوره فقه دیده و نه یکدوره، الی آخر «وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً» گروهی هستند «تَسَمَّى عَالِماً» اسمشان دانشمند و اسلام شناس است «وَ لَیْسَ بِهِ» اینها اسلامشناس نیستند، چه آخوند چه کت وشلواری فرق نمی‌کند «فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ» یک یک حرفهایی را از یک افرادی که خودشان هم نفهمیده‌اند جمع آوری کرده است. «نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً» یک دامی برای اغفال مردم ساخته ایت. «مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ» با ریسمان غرورشما مسلمانان ترقی رها کنید این امّلهای مرتجع را، سه چهار تا جوان می‌گوید شما مسلمان مترقی‌ها هستید هر چه تواین سالن گفته می‌شود اسلام مترقی است هرچه تو مسجد است اسلام مرتجع است. به اسم ایدئولوژی اسلامی حرفهایی را می‌بافند زیبا با ریسمانهای غرور که به گردن مردم می‌اندازند. «وَ قَوْلِ زُورٍ» بعد آیاتی را می‌خواند منتها «قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَى آرَائِهِ» حمل می‌کند کتاب را طبق آراء شخصی خودش آیه قرآن هم تو جزوه هایش هست بنام خدا هم هست بسمه تعالی هم هست اما پشت سر بسمه تعالی «قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَى آرَائِهِ» حمل می‌کند کتاب راطبق آراء شخصی خودش «وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ» گره می‌زند حق را با میل خودش اینها خطر بدعت است.
14- تحریف شخصیت‌ها
حالا ماچه کنیم در برابر بدعت نه مکتب را تحریف می‌کنند گاهی شخصیتها را تحریف می‌کنند. مثلاً می‌بینیم مسیحیت شخصیت حضرت عیسی علیه السلام را تحریف می‌کند. عیسی پیغمبر معصوم الوالعزم عزیز از طرف خدا برای هدایت آمده یک وقتی گفتند عیسی پسر خداست. آمده برای اینکه بدار آویخته بشود تا مسیحت هر گناهی که می‌خواهد بکند کسی کاریش نداشته باشد. و این تحریف شخصیت است عیسی بنده خدا پیامبر عزیز و بزرگوار والوالعزم آمد برای هدایت این یک دید، دید دیگر تحریف شخصیت عیسی پسر خدا آمده بدار آویخته بشود برای اینکه مسیحیت گناه کرد کسی با او کار نداشته باشد. این فدای او بشود. امام حسین شهید شد تا همه ما را خدا بیامرزد.(ما همه غرق گناهیم و یک حسین داریم) امام حسین شهید شد تا به من بگوید زیر با زور نرو، ما می‌گوئیم امام حسین شهید شد تا هر غلطی کردیم طوری نباشد. پیغمبر آمد تا مکتب را زنده کند ما می‌گوئیم رها کن بابا سید اولاد پیغمبراست بخاطر جدش، بخاطر جدش یعنی چه؟ سید اگر گناه بکند عذابش دو برابر است. «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» (احزاب/32) ظاهراً یکی از روایات است می‌گوید که به یکی از پسر امامها می‌گوید تو دیگر چرا؟ عبارت عربیش یادم رفت. تو که پسر امامی تو دیگه چرا؟ تو که پسر رسول تو که بسته به دین هستی. نهج البلاغه می‌گوید: وای به کسی که به خاطر دین مردم احترامش را بگیرند اما او از دین برای آنها کاری نکند و این جمله خیلی درس زنده‌ای بود. اصولاً از اولی که من شروع کردم با بچه‌ها اصول دین گفتم ریشه‌اش این بود. آمدم بروم دو سه تا بچه کوچولو حدود 16 و 17 سال پیش. آمدم بروم دوسه تا بچه کوچولو گفتند سلام، سلام چند تا سلام کردند گفتم سلام، سلام. این جواب را دادیم رفت بعد وقتی رفتم، آخر گاهی یک جرقه می‌خورد. می‌گویند سیب از درخت افتادطرف فکر جاذبه زمین افتاد من گفتم این بچه کوچولوها چرا به من سلام کردند؟ گفتم اینها که به من سلام کردند چون دیدند من آخوندم لباس دین پوشیدم. چون من لباس دین پوشیدم این بچه‌ها بخاطر لباس من که وصل به اسلام هستم به من سلام کردند! بعد به این فکر افتادم که بچه‌ها بخاطر اسلام به تو سلام کردند تو برای این بچه‌ها چه کردی؟
15- دستور پیشوایان دین درباره برخورد با اهل بدعت و تحریف
امیرالمؤمنین می‌فرماید: وای بر کسی که بخاطر اسلام احترامش بگذارند و او از اسلام کاری برای ملت انجام ندهندخیلی روسیاهی است. وظیفه ما درباره اینها، چند دستور داریم که اگر دیدید افرادی بدعت می‌گذارند چه کنیم؟ یک دستور العمل داریم مال علماست.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اللَّه»(کافى، ج‏1، ص‏54) زمانی که ظاهر شد بدعت‌ها لعنت خدا، . . . . . . . این سفارش به علما، باسوادهاو دانشمندان است که می‌فهمند انحراف را و باید بگویند. اما عوام چه کنند چند دستور هم برای توده مردم داده که با اهل بدعت و تحریف چه کنند؟ دستورها از پیشوای معصوم ما امام صادق(ع) است. و از پیغمبر و از امیرالمومنین و اما از پیغمبر، قال رسول الله:
برخورد ما با مکتب سازان:
قال رسول الله: «مَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ مُبْتَدِعٍ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ الْإِسْلَامِ»(مستدرک ‏الوسائل، ج‏12، ص‏322) کسی که تبسم کرد در صورت کسی که بدعت بگذارد. کسی که بخندد در صورت آدم بدعت گذار، یک نفر آمده است وبدعت بوجود آورده است یک کسی می‌آید یک چیزی را که جزء دین نیست در دین وارد می‌کند و شما با لبخند او راتشویق می‌کنید بدرستی که اورا اعانت کرده است. کمک کرده، در چه کمک کرده است؟ «عَلَى هَدْمِ الْإِسْلَامِ» در نابودی اسلام او هم در نابودی اسلام شرکت کرده است. کسی که اگر یک لبخند بزند بمقدار لبخندش کمک کرده است. باید مواظب باشیم اگر دیدیم یک چیزی که جزء دین نیست به اسم دین قالب می‌زند لبخند‌مان گناه است یک کسی که لب چهار راه ایستاده پرت و پلا حرف می‌زند ایستادن شما دورش اشکال دارد. این سفارش از پیامبر اکرم(ص) سفارش دیگر از امام علی (ع) فرمود: «مَنْ مَشَى إِلَى صَاحِبِ بِدْعَهٍ فَوَقَّرَهُ فَقَدْ سَعَى فِی هَدْمِ الْإِسْلَامِ»(من لایحضره‏ الفقیه، ج‏3، ص‏572) یعنی کسی که برود می‌گویندمشی فلانی چیست؟ یعنی خطش چیست؟ «مَنْ مَشَى إِلَى صَاحِبِ بِدْعَهٍ» کسی که برود به سوی شخصی که صاحب بدعت است. کسی که حرکت کند دنبال صاحب بدعت. یک کسی بدعت می‌آورد یعنی مسائلی را که جزء دین نیست می‌آورد جزء دین قالب می‌زند و شما هم عقبش راه می‌افتید. «فَوَقَّرَهُ» یعنی وقار به او می‌دهید اسکرتش می‌شوید. استقبال و بدرقه‌اش می‌روید «فَقَدْ سَعَى فِی هَدْمِ الْإِسْلَامِ» این آقا گامهایی که بر می‌دارد گام برداشته درحقیقت «فِی هَدْمِ الْإِسْلَامِ» در نابودی اسلام. قال امیرالمومنین (ع) «مَنْ رَدَّ عَلَى صَاحِبِ بِدْعَهٍ بِدْعَتَهُ فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تَعَالَى»(الجعفریات، ص‏172) کسی که رد کند بر صاحب بدعت، بدعتی را کسی که بدعتی گذاشت و شما بدعتش را توی دهنش کوبیدی «فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تَعَالَى» تو حزب الهی هستی، تو حزب خدا هستی تو در راه خدایی، خط خدا و حزب خدا این است که وقتی انسان بدعتی دید بدعت را به او برگرداند. قال الصادق(ع): «ثَلَاثَهٌ لَیْسَ لَهُمْ حُرْمَهٌ صَاحِبُ هَوًى مُبْتَدِعٌ وَ الْإِمَامُ الْجَائِرُ وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِالْفِسْقِ»(قرب‏الإسناد، ص‏82) سه نفر هستند احترامشان را نگیرید. احترام ندارند حرمتی ندارند. 1-(صاحب هواء مبتدع) هواپرستی که می‌گذارد. مسائلی که جزء ایدئولوژی اسلامی نیست به رسم ایدئولوژی اسلام قالب می‌زند.
2- «وَ الْإِمَامُ الْجَائِرُ» کسی که، رهبری که ظلم کند.
3- «وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِالْفِسْقِ» کسی که علنی فسق کند.
بسیار خوب باز حدیث داریم که نشست و برخاست با اینها اشکال دارد پس بدعت یعنی چیزی که جزء دین نیست آوردن جزء دین، تحریف یعنی حرف دو پهلو را کشاندند و طبق سلیقه هماهنگ کردن عملاً حرام است. آیه بدعت «یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» (بقره/79) یک چیزی با دستهایشان می‌نوشتند می‌گفتند از طرف خداست آیه تحریف «یُحَرِّفُونَ الْکَلِم» (نساء/46) تحریف گاهی در مکتب است گاهی در شخصیتها در شخصیت گفتیم مسیحیت گفت عیسی را بدار زدند تا امت مسیح نصاری گناهانش بخشیده شود. مسلمانها هم عده‌ای از ایشان می‌گویند امام حسین(ع)کشته شد تا گناهان، تحریف گاهی در مکتب است گاهی در شخصیتها و خطر تحریف هرج و مرج و سوژه دادن دست دین سازها. تحریف خیال نکنید در مکتب است در روزنامه‌ها و نقل اخبار هم تحریف می‌شود. و کسی اگر دین شناس نباشد و تحت تأثیر این تحریفها قرار بگیرد.
خلاصه باید مواظب بود و عالم باید اهل تحریف را فریاد بزند جلویش را بگیرد توده مردم هم باید بهمراهی از ولایت فقیه و اسلامشناسان با تقوی جلوی تمام بدعتگزاران را اول با نصیحت و دوم با قاطعیت و انقلابی جلوی اهل بدعت را بگیریم این خلاصه بحث ما. با عرض تشکر این جلسات را که ما در اینجا تمام کردیم دو تا سؤال کوچک را جواب بدهم در یکدقیقه گاهی می‌پرسند. شما فیلمهایت همه‌اش چرا تهران است یا اصفهان یا شیراز جوابش این است که دستگاه فیلمبرداری جز مراکز استانها جای دیگر نیست این یک البته ان شاءالله سیستان و بلوچستان هم می‌رویم یکباررفتیم و یکبار دیگر هم خواهم رفت من با بچه‌های سیستان و بلوچستان هم فیلمبرداری کردم. این یک وقت نگوئیدچرا همه‌اش می‌روی پهلوی طاغوتی‌ها نه ما بچه‌های سیستان و بلوچستان را آوردیم و با ایشان فیلمبرداری کردیم خودشان هم شاهدند یک سؤال دیگر می‌کنند فلان مطلب را بگو فلان مطلب را بگو گاهی مثلاً 100 تا 200 نامه برای من می‌فرستند قم یا می‌آیم می‌گیرم می‌برم قم مطالعه می‌کنم. نگاه می‌کنم می‌بینیم می‌گویند. مثلاً فلان مطلب را تذکربده از همه اینهایی که تقاضا می‌کنند فلان مطلب را توضیح بده خواهش می‌کنم تقاضا نکنند. چون یک وظیفه داردمعلم، من بعنوان معلم آیه را می‌نویسم می‌گویم این آیه، این را می‌خواهد بگوید. اما یک وظیفه هم دارد امام جمعه که باید هفته به هفته مسائل روز را مطرح بکند. ببینید یک دبیر فیزیک اگر حادثه‌ای شد می‌آید فیزیک خودش را درس می‌دهد من بعنوان یک معلم می‌آیم درسهایی از قرآن را آیه ای، حدیثی می‌گویم و می‌گویم اسلام این است بعدحوادث چه جور جرّ و بحث‌ها چه جور است اینها یک مسائلی است که از من توقع نداشته باشید علاوه بر اینکه گاهی فیلمهایی که بر می‌دارند بعد از یک ماه دو ماه پخش می‌شود مثلاً ما الآن 11 تا فیلم پر کرده‌ایم این می‌رود تا دو ماه بعد عید نوروز بنابراین ممکن است تا دو ماه دیگر این فیلم پخش می‌شود ممکن است صد نوع حادثه بشود و ما هماهنگی با اوضاع روز نداشته باشیم ما فقط درسهایی از قرآن را می‌گوئیم مسائل روز را باید از رهبر انقلاب و امام جمعه‌ها تقاضا کنیم و امیدوارم که توقع‌ها کم باشد و خداوند از ما راضی باشد

«والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1415

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.