بركات فردی و اجتماعی انفاق و كمك رسانی (1)

1- درمان بخل، اولين اثر انفاق به محرومان
2- زياد شدن رزق، در اثر كمك به ديگران
3- بيمه‌شدن اموال، در گرو خمس و زكات و انفاق
4- نمونه‌هاي متفاوت كمك به ديگران
5- نقش انفاق در اشتغال جوانان
6- كم‌شدن فاصله طبقاتي در سايه انفاق و احسان
7- ترك زكات و انفاق، از عوامل ورود در جهنّم

موضوع: بركات فردي و اجتماعي انفاق و كمك‌رساني (1)

تاريخ پخش: 02/07/88

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

رمضان 88 حرف‌هايي را شنيديم و گفتيم. در اين جلسه و شايد يك جلسه‌ي ديگر راجع به بركات انفاق و مقايسه بين انفاق و بخل خواهيم داشت. ليكن، عرض كردم كسي نگويد: انفاق براي پولدارها است. آن كسي كه زور دارد، آن كسي كه آبرو دارد، آن كسي كه خطش خوب است، آن كسي كه شنا بلد است. آن كسي كه زبان دارد. آن كسي كه قلم دارد، هركسي هرچه دارد، قرآن مي‌گويد: «مِمَّا آتاكُمْ» (نمل/36) نمي‌گويد: «مما لَكُم»، «اَموالِكُم» هم هست. ولي «آتاكُمْ» يعني هرچه خدا به تو داده است. هركسي را خدا به او يك چيزي داده است. خدا يك چيزهايي به من داده، به شما نداده است.يك چيزهايي به شما داده به من نداده است. هركس هرچه دارد به ديگران كمك رساني كند.

 1- درمان بخل، اولين اثر انفاق به محرومان

پس موضوع بحث ما در اين جلسه انشاءالله بحث بركات انفاق است.  بركات انفاق و كمك رساني، اول اينكه بركاتش دو نوع است. بركات فردي دارد، بركات اجتماعي هم دارد. بركات فردي‌اش درمان بخل، درمان بخل، بخل يك مرض است. امام جواد از سر شب تا صبح طواف مي‌كرد و فقط يك دعا مي‌كرد. مي گفت: «شُحَّ نَفْسِي‏» (بحارالانوار/ج70/ص301) خدايا مرا از بخل حفظ كن. بخل، يك هنري دارد، نمي‌گذارد ديگران ياد گيرند. به امام جواد گفتند: دعاي ديگر نيست. گفت: دعاي ديگر هم هست. اما اين خيلي مهم است. آدمي كه بخيل است، آلوده است. به چه دليل؟ به دليل قرآن. قرآن به پيغمبر مي‌گويد: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً» (توبه/103) از مردم زكات بگير. بعد مي‌گويد: «تُطَهِّرُهُم‏» زكات كه مي‌گيري مردم را تطهير مي‌كني. مردم را پاك مي‌كني. معلوم مي‌شود كسي كه زكات ندهد، پاك نيست. وقتي گفتم: آب بريز كه پاك شود، يعني اگر آب نريزي پاك نمي‌شود. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم‏» بخل يك بيماري است، يك آلودگي است.

2- زياد شدن رزق، در اثر كمك به ديگران

2- زياد شدن رزق، زياد شدن رزق، چون قرآن مي‌گويد كه: «فَأُتَاجِرُ اللَّهَ بِالصَّدَقَة»ِ (بحارالانوار/ج75/ص206) «تَاجِرُ» يعني تجارت كنيد. «تَاجِرُ اللَّهَ» با خدا تجارت كنيد، با خدا معامله كنيد. «بِالصَّدَقَة» صدقه، يعني اگر كمك كردي معامله با خداست. «فَهُوَ يُخْلِفُهُ» (سبا/39) يك آيه‌اي در قرآن داريم، مي‌گويد: «فَهُوَ» يعني خدا، «يُخْلِفُهُ» خليفه يعني جانشين، خدا جانشين مي‌گذارد. فكر نكني كه اگر اين درخت انگور را قيچي كردي انگورش كم مي‌شود، شاخه‌اش را قيچي كن بارش زياد مي‌شود. ظاهراً مثنوي است اگر اشتباه نكنم، شعري را به اين مضمون گفته است. يك شخصي روي ديوار بود، ديوار بلند، تشنه‌اش شد، ديد اگر خودش را بياندازد، ممكن است پايش بشكند. تشنگي را هم نمي‌تواند تحمل كند، همينطور با ناخنش دائم اين ديوار را تراشيد. لابد خشتي بوده است. هرچه پايين مي‌آمد، به آب نزديك‌تر مي‌شد. مي‌گفت: هرچه پايين بياييم به آب نزديك تر مي‌شويم. در سجده هرچه به سجده برويم قرب به خدا پيدا مي‌كنيم. آيه‌ي آخر سوره‌ي علق نمي‌توانم بخوانم چون اگر بخوانم سجده‌ي واجب دارد. خدا به پيغمبرش مي‌گويد: اگر مي‌خواهي قرب به من پيدا كني راهش سجده است. پايين بيايي قرب پيدا مي‌كني. «هرگز نخورد آب زميني كه بلند است»

3- بيمه‌شدن اموال، در گرو خمس و زكات و انفاق

3- بيمه شدن مال، بيمه شدن مال، خوب است اينها تابلو شود، لااقل كميته‌ي امداد در سراسر كشور اين درس امروز ما را يك تابلو كند و روي صندوق‌هاي صدقه بچسباند. بيمه شدن مال، در مسجدها لااقل باشد. چون هيچ‌كدام از اينها از خودم نيست همه يا قرآن است يا حديث است. «حَصِّنُوا أَمْوَالَكُم‏» (بحارالانوار/ج10/ص98) «َحصِّنُوا» با (ح) جيمي و (صاد) با (ح) جيمي و صاد يعني «حفظ كنيد». «حَصِّنُوا أَمْوَالَكُم‏» يعني مالتان را با زكات حفظ كنيد. چقدر حديث داريم. «مَا تَلِفَ مَال‏» (بحارالانوار/ج93/ص20) بگذاريد بنويسم. يك مشت حديث داريم مي‌گويد: «مَا تَلِفَ مَال‏» بعضي حديث‌ها داريم «مَا ضَاعَ مَال‏» (بحارالانوار/ج66/ص393) بعضي حديث‌ها داريم «مَا هَلَكَ مَالٌ» (بحارالانوار/ج93/ص27) فرق نمي‌كند. مالي تلف نشد، مالي ضايع نشد، مالي نابود نشد، «إِلَّا بِتَرْكِ الزَّكَاةِ» (بحارالانوار/ج61/ص35) «إِلَّا بِتَرْكِ الزَّكَاةِ» حوادث غير مترقبّه كه پيش مي‌آيد، اگر مردم زكات ندهند، آن حوادث برطرف مي‌شود. من هيئت دولت رفتم، به وزراي محترم عرض كردم كه اين بودجه‌اي كه براي حوادث غير مترقبّه مي‌گذاريد، اگر براي زكات و فقرا بگذاريد، خود خدا حوادث غير مترقبه را رد مي‌كند. ما نمي‌فهميم چيست. وقتي مي گويند: انگشتر عقيق بلا را دور مي‌كند، آنهايي كه حلقه‌ي طلا دست مي‌كنند اشتباه مي‌كنند. الآن روي برج‌هاي بلند يك مقداري الماس مي‌گذارند. اين كاميون‌دارها يك زنجير زير ماشين‌شان آويزان مي‌كنند. اين زنجير بلا را از ماشين برطرف مي‌كند. يك محاسباتي است ما نمي‌فهميم، اين الماس با اين برج چه مي‌كند. اين عقيق براي من چه مي‌كند. آيت الكرسي براي حفظ من چه مي‌كند؟ يك خبرهايي است. گاهي خدا يك چيزهايي نشان مي‌دهد. مثلاً مي‌گويد: آقاياني كه محبوبيت مي‌خواهند اشتباه مي‌كنند دائم فكر مي‌كنند از راه مدرك و خانه و ماشين و مبل و تغيير دكور و اينها عزيز مي‌شوند. قرآن مي‌گويد: مگر محبوبيت نمي‌خواهي؟ كُُد محبوبيت اين است. اشتباه مي‌كنيد. قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (مريم/96) كساني كه اهل ايمان و عمل صالح هستند، «سَيَجْعَلُ» خداوند قرار مي‌دهد، «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ» خداوند رحمن براي اينها قرار مي‌دهد «وُدًّا»، «وُدًّ» يعني مّودت، مگر مودّت نمي‌خواهي، موّدت به معني محبت است. «وُدًّ» يعني مودّت و محبّت. اگر محبّت و مودّت مي‌خواهي، راه پيدا كردن مودّت ايمان و عمل صالح است. قرآن مي‌گويد: اگر كسي ايمان داشته باشد، كارهايش نيكو باشد، خداوند قول داده مودّت به او بدهد.

من خانه‌ي آيت الله العظمي بهجت رفتم. دو تا ميخ كوبيده بود، پرده‌اش هم به ميخ آويزان بود. به قدري ساده بود مثل زندگي‌هاي مثلاً چند قرن قبل. خانه‌اش در كوچه و پس كوچه‌ها، درها، شيشه‌ها، فرش، بعد در تشييع جنازه‌اش مي‌گويند: بعد از امام مشابه نداشته است. بعد به من تلفن كردند كه چقدر جوان 18 ساله و 20 ساله اشك مي‌ريختند. آيت الله بهجت يك چاي به اينها نداده است. يك سخنراني براي اينها نكرده است. با اين يك آدم… اين آيه تفسير مي‌شود. «وُدًّ» مودّت. محبوبيتي كه شهيد رجايي داشت خيلي از شهيدها ندارند. «وُدًّ» اشتباه مي‌كنند، من فكر مي‌كنم اگر انگشتانم قشنگ بود، ماشينم قشنگ بود، عزيز هستم. نخير اينطور نيست.اگر مي‌خواهيد رزق شما زياد شود كمك كنيد. اينهايي كه خمس نمي‌دهند، نمي‌فهمند. نمي‌فهمند آنهايي كه يعني نمي‌فهمند يعني غافل هستند. غافل هستند اينهايي كه خمس نمي‌دهند. غافل هستند آنهايي كه زكات نمي‌دهند. غافل هستند آنهايي كه امكاناتي دارند در اختيار مردم نمي‌گذارند. قرآن مي‌گويد: بده زياد مي‌شود. حالا چه برسد به اينكه شعرش را به كس ديگر نمي‌دهد. شاعري يك صفحه شعر دارد به كس ديگر نمي‌دهد. يادداشت‌هايش را در اختيار كس ديگر نمي‌گذارد. يك سي دي توليد مي‌كند قفل مي‌كند كه كسي از روي آن چه مي‌گويند؟ تكثير نكند. آنوقت آن طرف دنيا، سي دي سكس درست كردند، مفت براي بچه‌هاي ايران مي‌فرستند. فرمول هواپيماي اف 16 را ياد ايراني‌ها نمي‌دهند. فرمول‌هاي علمي را ياد نمي‌دهند، اما سكس هرچه بخواهد مي‌دهند. ديگر كافي نيست كه ما بفهميم ماهواره‌ها بعضي‌هايشان فيلم‌ها خيلي‌هايشان، سي دي‌ها بعضي‌هايشان، اينها دشمن ما هستند. «عَدُوٌّ مُبين‏» قرآن مي‌گويد: «عَدُوٌّ مُبين‏» دشمن آشكار است. نگو: من نفهميدم. آخر از اين باشد… تو اگر من را دوست داري چطور عكس سكس هرچه مي خواهم در اختيار من مي‌گذاري؟ مواد مخدّر در اختيار من است؟ اما وقتي مي‌گويد: اين دانشجوي من در كشور شما است، اين فرمول هواپيماي اف 16 راياد او بده، يادش نمي‌دهي. حتي اگر بچه‌هاي ايران خودشان به مسأله‌ي هسته‌اي دست پيدا كردند،تو جيغ مي‌زني. خوب اين «عَدُوٌّ مُبين‏» روشن است. اشتباه مي‌كنيم. راه… خدا اينطور گفته است. راه محبوب شدن همين است. محبوب خدا شدن و محبوب خلق شدن. آدم‌هاي سخي هم خدا اينها را دوست دارد. سامري خيلي جنايت كرد. چون يك مجسمه‌ساز بود، با هنر مجسمه‌سازي طلاها را گرفت يك گوساله درست كرد، مردم را از خدا پرستي به گوساله پرستي دعوت كرد. يك عده هم گول خوردند. حضرت موسي مي خواست او را بكشد. خدا به موسي گفت: او را نكش. ولو او جنايت‌كار است. اين از هنرش براي انحراف سوء استفاده كرد. اما چون آدم سخي است، چون اهل سخاوت است او را نكش.

سخاوت مهم است. حديث داريم هم خدا او را دوست دارد، هم خلق خدا دوستش دارد. دعاي آدم سخي مستجاب مي شود. دعاي آدم سخي مستجاب مي‌شود. نماز آدم سخي قبول مي‌شود. اينها بركاتش است. زندگي آدم سخي در جامعه كه هست شيرين مي‌شود. «أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا حُقُوقَهُمْ لَكَانُوا عَائِشِينَ بِخَيْرٍ» (كافي/ج3/ص496) حديث داريم اگر مردم حقوقي كه به گردنشان است بدهند، زندگي‌شان «عَائِشِينَ بِخَيْرٍ» يعني همه آنها شيرين زندگي مي‌كنند. آخر شيريني به اين نيست كه من دو تا سيخ كباب بخورم، او هيچي! شيريني به اين است كه يك سيخ من بخورم، يك سيخ هم او بخورد. با هم كه خورديم شيرين‌تر مي‌شود. اين بركات فردي. حالا من نمي‌خواهم بحث كنم شما پاي تلويزيون بنشينيد. هركسي پاي تلويزيون نشسته است ببينيد كجا مي‌تواند چه كمكي بكند؟ كمك، چه كمكي بايد بكند؟ هركسي در يك راهي مي‌تواند كمك كند.

4- نمونه‌هاي متفاوت كمك به ديگران

يك جواني بود، زلف‌هايش خيلي بلند بود. خيلي خيلي بلند بود. قديم مي‌گفتند: هيپي! زمان شاه، پدرش مشهد به او گفت: بابا من از تركيب تو خوشم نمي‌آيد. گفت: تو خوشت نمي‌آيد. من خودم خوشم مي‌آيد. خيلي پدرش التماس كرد بابا برو يك اصلاح معمولي بكن. در خيابان راه مي‌روي تو را نگاه نكنند. پدر هم وضعش خوب بود. گفت: اگر اصلاح بروي من يك ماشين خوب براي تو مي‌خرم. اين هم با كمال جسارت گفت: كه من قيافه‌ام را بهتر از ماشين دوست دارم. گفت: خدا مرگت بدهد! گفت: با همين زلف‌هايم در گور مي‌روم. ديگر حالا پررو شده بود. پدر او گفت: يك روز آمدم ديدم سرش را ماشين كرده است. يعني حالا يا ماشين يا آنطور كه ما مي‌خواستيم. زلفش را زلف طبيعي كرد. در دلم گفتم: شايد اين رفقا به او گفتند: احمق! سرت را اصلاح كن، يك خرده كوتاه كن. يك ماشين از بابا بگير. دو مرتبه صبر كن دو ماه بعد بزرگ مي‌شود. ديگر پشم سر چيزي است كه تو يك ماشين را از دست مي‌دهي؟ خوب برو اصلاح كن ماشين بگير. گفتم: شايد هوس ماشين كرده است. به او گفتيم: كه شما ماشين مي‌خواهي؟ به شما گفتم: اصلاح نكردي. حالا اصلاح كردي؟ گفت: نه من ماشين نمي‌خواهم. گفتم: پس چرا اصلاح كردي؟ گفت: امام خميني از پاريس دستور داده سربازها از پادگان‌ها فرار كنند. آخرهاي زمان شاه، امام چند تا دستور داد. يكي شير نفت را ببندند. كمر اقتصادي شاه بشكند. يكي سربازها از پادگان فرار كنند. كمر نظامي شاه بشكند. سربازهاي لشگر 77 مشهد فرار كردند. دژباني اينها را در خيابان مي‌گيرد. چون سرباز پيداست كله‌اش مو ندارد. تصميم گرفتيم، هيپي‌هاي مشهد سرمان را ماشين كنيم در خيابا‌ن‌ها راه برويم كه آنها با ما قاطي شوند، آنها گرفتار نشوند. ببينيد وقتي بنا است ولايت فقيه كار خودش را بكند، اين جوان هم با زلف‌هاي خودش به انقلاب خدمت مي‌كند. باز زمان شاه بود در راهپيمايي‌ها زني را ديدند مقداري پول در بشقاب گذاشته و كنار تلفن عمومي نشسته است، فكر كردند فقير است رفتند پول بياندازند در كاسه‌اش، گفت: من فقير نيستم. گفتند: پس چرا اينجا نشسته‌اي ظرف پول خرد دستت است؟ گفت: اين جمعيتي كه راهپيمايي مي‌كنند، ممكن است بعضي‌هايشان خواسته باشند تلفن كنند، پول خرد نداشته باشند. و من هم پايم درد مي‌كند، نمي‌توانم راهپيمايي كنم. مقداري پول آوردم كه اگر اين جمعيت خواستند تلفن كنند، من پول خرد… ببين كسي كه مي‌خواهد كمك كند، منتظر نيست كه ميلياردر باشد. با همان زلف هيپي‌اش،با همان دو ريالي و پنج ريالي‌اش كمك مي‌كند.

آقاي كوثري بود خدا رحمت كند براي امام روضه مي‌خواند. يك پدر صد ساله‌اي داشت، ما خانه‌ي آقاي كوثري رفتيم، ما را در اتاق پدرش برد. پدرش خشك شده بود. يعني از بس كه لاغر بود شايد وزنش سي كيلو شده بود. خيلي خيلي لاغر لاغر. صد ساله، نمي‌توانست از سر جايش بلند شود. نمي‌توانست تكان بخورد. به من گفت: آقاي قرائتي من هم به درد انقلاب مي‌خورم؟ گفتم: آخر صد ساله كه نمي‌تواند بلند شود، شما دعا كنيد. گفت: غير از دعا ديگر كاري دست من نيست؟ هرچه فكر كردم آخر اين چه مي‌تواند براي انقلاب بكند؟ گفتم: به عقل من چيزي نمي‌رسد. گفت: چرا! من شب‌ها خوابم نمي‌برد. راديو بغداد را مي‌گيرم، با قلم و كاغذ. ايراني‌هايي كه اسير بعثي‌ها شده اند، آخر شب‌ مصاحبه مي‌كنند. مثلاً مي‌گويد: من محسن قرائتي در عمليات والفجر مثلاً در فلان منطقه اسير شدم. هركس صداي مرا مي‌شنود خبر سلامتي من را به پدر و مادرم برساند. مي گفت: نصف شب اينها را تند تند مي‌نويسم، آنوقت روز به آن آقا تلفن مي‌كنم. مي‌گويم: پسر شما ديشب دو و نيم بعد از نصف شب صحبت كرد، و من كوثري هستم پدر آقاي كوثري، روحاني هستم. اين را خودم شنيدم. مي‌گفت: بسياري از خانواده‌هاي مضطرب را من از اضطراب… ببينيد اگر كسي بخواهد كار بكند…

يك تاجري است تهران يك تابلويي بالاي سرش است. تابلويش را بنويسم. خيلي قشنگ است. بعضي‌ها واقعاً حرف هايشان حكيمانه است. اين تابلو براي كارمندهاي دولت خوب است. مي‌گفت: هركاري را كه بخواهيد، هر كاري را كه بخواهيد بكنيد، راهش را پيدا مي‌كنيد و هر كاري را كه نخواهيد بكنيد بهانه‌اش را پيدا مي‌كنيد. قشنگ است. اگر يك كاري را بخواهيد… كارمندهاي دولت هم بعضي‌هايشان اينطوري هستند. اگر يك مدير و وكيل و وزيري، اگر يك كاري را بخواهد بكند، به هزار تبصره و يك طوري دو قلوهايش را به هم مي‌چسباند، اگر يك كاري را بخواهد بكند، يك راهي پيدا مي‌كند و  اگر يك كاري را نخواهد بكند، بهانه‌اش را پيدا مي‌كند. و لذا دو كلمه در اداره‌ها رسم است. آن كسي كه يك كاري را مي‌خواهد بكند، انجام مي‌دهد، بعد مي‌گوييم: چرا كردي؟ مي‌گويد: منع قانوني ندارد. منع قانوني ندارد يعني خوب كردم كه كردم. اگر يك كاري را نخواهد بكند، نكند مي‌گوييم: آقا چرا نمي‌كني؟ مي‌گويد: الزام قانوني ندارد. منع قانوني ندارد، الزام قانوني ندارد. راهش را پيدا مي‌كند. بهانه‌اش را پيدا مي‌كند. حالا پيري دارم، كوري دارم، فاميل خودم فقير هستند. دخترم جهازيه ندارد. پسرم، هزار تا كلمه مي‌گويد كه يك عمره نرود. كه يك حج نرود. و لذا حديث داريم كساني كه به خاطر مشكلات دنيا مكه نمي‌روند، حديث داريم. حاجي‌ها مي‌روند اعمالشان را انجام مي‌دهند، و اين هنوز مي‌دود به نتيجه هم نمي‌رسد. آنهايي كه بعد از «السلام عليكم و رحمة الله و بركاته» مي‌دوند كه به دنيا برسند، مي‌دود پشت چراغ قرمز مي‌ايستد. بابا يك دقيقه اينجا بنشين من آنجا گره را باز مي‌كنم.اينجا از خدا كم مي‌گذاري، جاي ديگر گير مي‌كني.

5- نقش انفاق در اشتغال جوانان

اما بركات اجتماعي:1- ايجاد اشتغال، خيلي از جوان‌ها هستند كه اگر آدم يك ماشين به اينها بدهد، يك تاكسي برايشان بخرد، يا يك وامي به اينها بدهد، از فشلي بيرون مي‌آيد. كار مي‌كند، داماد مي‌شود، زندگي‌اش را اداره مي‌كند. انفاق ايجاد اشتغال مي‌كند. خدا مي داند چه سرمايه‌هايي نزد يك افرادي هست، كه مي‌توانند سي تا چهل تا جوان را راه بياندازند. آنها آدم نيستند؟ تو فكر مي‌كني خيلي عاقل هستي و خيلي زرنگ هستي؟ نه آقا چيزهايي كه داريم از خودمان نيست. تلويزيون براي من نيست. هزارها ده‌ها هزار طلبه هست كه تقوايش، سوادش، هوشش، از من بيشتر است. حالا دري به تخته خورده، دوربين را راست دهان من گذاشتند. من فكر مي‌كنم من يك كسي هستم. نخير! اينطور نيست. اگر يك گنجشكي روي منار نشست كه طاووس نيست. گنجشك است. حالا رفته روي منار نشسته است. اگر يك طاووسي هم در چاه رفت، اين هم گنجشك نيست. اين هم طاووس است، حالا مقدّرات اين را… نه همه‌ي آنهايي كه در چاه هستند گنجشك هستند. نه همه‌ي آنهايي كه سر منار هستند، طاووس هستند. از خودت نيست. به قارون ‌گفتند: كمك كن. خدا به تو داده است. گفت: خدا به من نداده است. «أُوتيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدي‏» (قصص/78) «عِلْمٍ عِنْدي»، «عِلْمٍ عِنْدي»، يك علمي نزد من است من فوق ليسانس اقتصاد هستم. اين مديريت من است. اين جامعه شناسي و روانشناسي من است. اين ريش سفيدي من است. اين سابقه‌ي من است. اين سليقه‌ي من است.دائم من من مي‌كند. ايجاد اشتغال از بركات اجتماعي است.

2- جذب افراد ضعيف به مكتب و امت و رهبر: يك افرادي هستند، بالاخره اگر يك كمكي به آنها كني علاقه‌مند به دين مي‌شوند. قرآن مي‌گويد: بخشي از زكات را به «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» (توبه/60) به كساني كه جذب مي‌شوند. مثلاً فرض كنيد كه وهابي‌ها در تمام قسمت‌هاي آفريقا تقريباً مسجد مي‌سازند. بخشي از پول نفتشان براي مسجدسازي در كشورها است، و تبليغ وهابيت مي‌كنند. چرا مسلمان‌هاي ما اين كار را نكنند. جذب به مكتب، جذب به رهبر، جذب به دين، جذب به قرآن، خوب اينها عوامل مؤثري است. همين پولويي كه روز عاشورا مي‌دهند، اين خرجي كه روز عاشورا مي‌دهند، پولوهاي عاشورا را تعطيل كني امام حسين هم مثل امام جواد مي‌شود. در حد يك پرچم سياه، يك سري بايد پول خرج كرد كه اين قصه را دود و دم راه انداخت. ما گاهي وقت‌ها بايد هارت و هورت بكنيم. اسلام مي‌گويد: هركس 5 دقيقه مي‌خواهد نماز بخواند، 5 دقيقه هم برود پشت بام داد بزند. خوب من مي‌خواهم با خدا حرف بزنم. نه! داد بزن. بايد موج به وجود آورد. آرايشگاهي‌ها وقتي قيچي دست مي‌گيرند، ريش را درست كنند يا زلف را، به مو كه مي‌رسند قيچي مي‌كنند. يعني ده بار هم الكي به هم مي‌زند. دومرتبه باز الكي به هم مي‌زند. مي‌گوييم: آقا چرا الكي به هم مي‌زني؟ بگذار به مو كه رسيدي بزن. مي‌گويد: نه اين فضا سازي است. اين فضاسازي است. يعني اين خود اين فضاسازي خودش يك چيزي است.گاهي آدم بايد براي هارت و هورت پول خرج كند. البته هارت و هورت معقول! نه اينكه يك علامت بخريم، آهن سر دل بكشيم. اين عظمت اسلام است. شعائر اسلام هم خود خدا گفته است. آخر بعضي ها يك پول‌هايي خرج مي‌كنند، مي‌گوييم: چرا؟ مي‌گويد: جزء شعائر اسلام است. شعائر را خدا بايد بگويد شعائر چيست. «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ» (حج/36) مي‌گويد: آن شتر‌هاي بزرگ كه در مكه مي‌بريد آنها شعائر است. چرا؟ براي اينكه از شعائر يك شكمي هم سير مي شود. بله يك وقت هست كلمات امام حسين را به يك چيزي مي‌نويسيم سر دست مي‌گيريم، راه مي‌رويم. «هيهات من الذلة» خوب اين شعار است. اما يكوقت نه! يك چيزي سر دل مي‌كشيم كه يا روي آن نوشته نيست، يا نوشته‌هايش قابل خواندن نيست. يا اگر نوشته است و قابل خواندن است ربطي به امام حسين ندارد. امام حسين خيلي جمله در كربلا گفته است. همان كلمات امام حسين را تابلو كنيد راه برويد. يعني علت اينكه ما بايد انفاق ‌كنيم اين است. 1- ايجاد اشتغال، 2- جذب افراد ضعيف 3- كم شدن فساد؛ بسياري از گناهان به خاطر فقر است كه اگر مردم فقرشان برطرف شود ديگر دست به آن خلاف نمي‌كنند. فقر زدايي و كم شدن فساد.

4- تعميق برادري؛ دو نفر به هم چهارده درجه علاقه دارند. اگر اين به او كمك كند، چهارده درجه، هجده درجه مي‌شود. يعني برادري و اخوّتشان مثل آجري كه بندش را مي‌كشي ديوار سفت مي‌شود. تعميق برادري.

6- كم‌شدن فاصله طبقاتي در سايه انفاق و احسان

5- كم شدن فاصله‌ي طبقاتي؛ از پردرآمدها بخشي كه سمت كم درآمدها آمد، اين اختلافات طبقاتي كم مي‌شود.

آزاد شدن بردگان، بخشي از پول زكات را مي‌گويند: بده برده را آزاد كن. برده را آزاد كن، خوب حالا اين… خوب اين خيلي ارزش دارد. گاهي يك كسي مي‌تواند باني شود. گاهي يك قاشق ماست مي‌خورد به يك ديگ شير همه‌ي شير ماست مي‌شود. يك طوري مايه بگذاريم. حالا اين نمي‌دانم رياست يا ريا نيست. حالا ريا بعد از عمل طوري نيست. ريا قبل از عمل، عمل را باطل مي‌كند. اگر خالص باشد. اگر بعد از اينكه كار شد كس بگويد طوري نيست. به شرطي كه آن زماني كه انجام مي‌داده قصدش گفتن نباشد. حالا من يك چيزي به ذهنم آمد بگويم.

ما كتاب تفسيرمان كتاب سال جمهوري اسلامي شد. كتاب سال هم رئيس جمهور 50 سكه به ما دادند. زمان آقاي خاتمي بود. و به حضور شما عرض كنم كه ما يك كمي، مقداري طلبكار داشتم دادم. باقي سكه‌ها را گفتم: چه كنم؟ وقتي كه سكه‌ها را دادند نزديك عيد بود. به رئيس زندان زنگ زديم همين ايشان كه الان استاندار اصفهان است.‌ گفتيم: آقا! كسي هست در زندان به خاطر دويست، سيصد تومان، چهارصد تومان زندان باشد؟ گفت: اوه! خيلي.  گفتم: ما يك مقدار سكه داريم شب عيدي چند نفر از اينها را آزاد كن. بعد گفت: حالا چرا خودت فقط سكه مي‌دهي؟ تو دو نفر بيشتر را نمي‌تواني آزاد كني. 5 نفر، 10 نفر را، يك چند نفر را دعوت كردم گفتم: آقا كتاب ما برنده‌ي كتاب سال شده است، اين سكه‌هاي ما، شما هم لوتي‌گري كنيد روي آن بگذاريد، هركس هرچه مي‌تواند يك چند نفر را شب عيدي خوشحال كنيد. ما كه پهلوي زن و بچه هستيم. او هم كه در زندان است كنار زن و بچه‌اش باشد. آنها وقتي ديدند آخوند پول مي‌دهد. خوب آخوند زود به زود پول نمي‌دهد. (خنده حضار) ديدند آخوند سكه مي‌دهد، اينها به غيرتشان برخورد. دو سه نفر يك پول‌هاي حسابي گذاشتند. يعني عرض كردم ما قاشق ماست شديم، آنها ديگ شير شدند. آقا 473 نفر را شب عيد آزاد كرديم. خيلي از اين كارها را مي‌شود كرد. آقا من يك ميليون مي‌گذارم. وضعم اين است. ولي شما نفري ده ميليون بگذاريد، بياييد اين گره‌ي كور را باز كنيم. نگذاريم اين ماشين در چاله بيفتد. بسيج شويم يك هل بدهيم آن را بيرون بكشيم. انفاق، بعد هم خدا مشكل را حل مي‌كند. خدا جبّار است. اسم خدا جبّار است. يكي از اسم‌هاي خدا، جبّار يعني جبران مي كند. در دعاي عيد فطر مي‌خوانيم «و اهل الجود والجبروت» «جود» يعني نداري به تو مي‌دهد. «جبروت» يعني داري كم داري، جبران مي‌كند. يعني هركس ندارد خدا به او مي‌دهد، هركس كم دارد خدا جبران مي‌كند. «و اهل الجود والجبروت» آزاد كردن بردگان، گرفتارها.

رونق دادن به ورشكسته‌ها، آدمي كه ورشكست است مثل پيچ و مهره‌اي است كه روغنش تمام شده است. يك خرده روغن بزني دومرتبه راه مي‌افتد. بالاخره حالا ماشينش در درّه افتاد، قالي‌اش سوخته است.يك عمل جراحي پيش آمده چند ميليون خرج كرده است. «فَشَل» شده است. اين پيچ و مهره را يك خرده روغن بزنيد حل مي‌شود.

خدا آيت الله العظمي حائري، حاج آقا مرتضي حائري را رحمت كند. يك جلسه‌اي براي بازاري هاي قم داشت، كارش هم اين بود يا درس خارج مي‌داد، يا از تجّار براي فقرا پول مي‌گرفت. خوب آيت الله حائري خودش چيزي نداشت. حضرت امام درباره‌ي حاج شيخ عبدالكريم حائري مؤسس حوزه‌ي علميه كه استاد امام بود، گفت: در عظمت ما همين بس كه آن شبي كه استاد ما مؤسس حوزه‌ي علميه‌ي قم از دنيا رفت، بچه‌هايش نان خوردن نداشتند. لازم هم نيست آدم خودش داشته باشد. ممكن است كسي فقير باشد ولي آبرو داشته باشد. رونق دادن به ورشكستگان، در راه مانده‌ها، ارائه‌ي خدمات، اصلاً تعديل ثروت اينها هم بركات اجتماعي است. اشاره مي‌كنند وقت تمام شد. حالا اگر انفاق نكني چه؟باز اينجا يك چيزي نوشتم. فهرستش را مي‌خوانم ديگر وقت ندارم. در نيم دقيقه، اگر در راه خدا پول خرج نكني، چه خمس، چه زكات، چه انفاق اگر در راه خدا خرج نكني، حديث داريم در راه باطل خرج مي‌كنيد. حديث داريم كسي كه در راه خدا خمس ندهد، امامان و اهل بيت به او دعا نمي‌كنند.امام رضا فرمود: ما نيازي به خمس شما نداريم. اما كسي كه حق اهل بيت را ندهد، خودش را از دعاي ما محروم كرده است.

7- ترك زكات و انفاق، از عوامل ورود در جهنّم

 سقوط در جهنم، قرآن مي‌فرمايد: بهشتيان مي‌پرسند: «ما سَلَكَكُمْ في‏ سَقَرَ» (مدثر/42) چطور شما جهنمي شديد؟ مي‌گويند: به چهار دليل! يكي «وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ» (مدثر/44) ما كاري به فقرا نداشتيم. نمازش قبول نمي‌شود. روايات زيادي داريم كه اگر كسي نماز بخواند زكات ندهد، نمازش قبول نيست. حضرت در مسجد آمد چند نفر را بيرون كرد. گفت: برو بيرون، برو بيرون، برو بيرون، برو بيرون! يا رسول الله چرا اينها را بيرون كردي؟ فرمود: اينها نماز مي‌خوانند زكات نمي‌دهند. بركت محو مي‌شود. حديث داريم خدا بركت را از زندگي‌اش مي‌برد. پول خيلي دارد اما خير نمي‌بيند. مالش هم تلف مي‌شود. تلف شدن مال، حذف بركت، محرومين او را دوست ندارند. كينه‌ي محرومين در… يعني محرومين كينه ي او را در دل دارند. كينه‌ي او در دل محرومين، محو بركت، تلف شدن مال، قبول نشدن نماز، سقوط در جهنم، يكي هم سنگدلي، قصاوت قلب است. اينها همه روايت است ديگر وقت نداريم بگوييم. بياييد هركس هرچه دارد. امام صادق وقت ميوه ها كه مي‌شد، مي‌گفت: ديوار باغ را سوراخ كنيد هركس مي‌خواهد بخورد، بيايد بخورد. راه را براي خير رساني باز كنيد.به شرط اينكه مردم هم انصاف داشته باشند. حريم مال مردم را نگه دارند. اگر مردم تقوا داشته باشند، وقتي صاحبخانه گفت: پسرم داماد شده، كار دارم، قرض دارم. بلند شو برو، بلند شود برود. اگر مردم زود بلند شوند بروند، خانه‌ي خالي خيلي است كه به مستأجرين بدهند. اينقدر خانه‌ي خالي هم هست كه مي‌گوييم: بابا خوب اين طبقه ي بالا خالي است بده. مي‌گويد: آخر بدهم بلند نمي‌شود.يعني بي‌تقوايي فقرا هم باعث مي‌شود كه اغنيا بخل پيدا كنند. اگر فقراي ما عفيف باشند، اغنياي ما سخي باشند، اينقدر گير نداريم.

خدايا به اغنياي ما سخاوت، به فقراي ما عفت مرحمت بفرما. ايماني به ما بده كه پول خرج كردن در راه رضاي تو را دوست داشته باشيم. حديث داريم كه پول كه به فقير مي‌دهي دستت را ببوس. چرا؟ براي اينكه قرآن مي‌گويد: آنكه پول را مي‌گيرد خداست. «اِنَّ اللهَ يَأْخُذُ الصَّدَقات‏» خدا صدقه… پس دستت را در دست فقير گذاشتي، يعني دستت را در دست خدا گذاشتي. دستت را ببوس و به فقير بگو به من دعا كن. يعني خودتان را بالا ندانيد. خدايا روحيه‌ي سخاوت را در ما زنده بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

 «سؤالات مسابقه»

1- براساس آیه 103 سوره توبه، چه امری موجب پاكی انسان می‌گردد؟
1) توبه از گناه
2 ) پرداخت زكات
3) گرفتن روزه
2- براساس روایات، چه چیزی اموال را بیمه می‌كند؟
1) خواندن آیة الكرسی
2) نذر برای امامان
3) پرداخت زكات
3- براساس قرآن، محبوبیت در میان مردم، در گرو چیست؟
1) ایمان و عمل صالح
2) جلسات مهمانی و پذیرایی
3) زهد و دوری از دنیا
4- قارون، ثروت خود را از چه كسی می‌دانست؟
1) لطف و فضل خداوند
2) علم و دانش خود
3) خویشاوندی با حضرت موسی
5- آیه 44 سوره مدثر، عامل دوزخی شدن را چه می‌داند؟
1) بی‌اعتنایی به محرومان
2) ترك نماز و روزه
3) هم‌نشینی با گنهكاران

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3250

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.