Deprecated: Implicit conversion from float 79.9 to int loses precision in /home/gharaati/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 85

Deprecated: Implicit conversion from float 79.9 to int loses precision in /home/gharaati/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 87
اهل بیت (ع)، حدیث کساء – درسهایی از قرآن
Warning: Undefined array key "beoreo" in /home/gharaati/public_html/wp-content/themes/publisher-child/functions.php on line 185

Deprecated: md5(): Passing null to parameter #1 ($string) of type string is deprecated in /home/gharaati/public_html/wp-content/themes/publisher-child/functions.php on line 185

اهل بیت (ع)، حدیث کساء

موضوع بحث: اهل بیت(ع)، حدیث کساء
تاریخ: 22/10/67

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما جلوگیری از خطرات قیام و مسئله آل عبا است. بحث بسیار خوبی است و آیه و حدیث درباره ‌اش زیاد است. از طریق حکومت و خطراتی که یک انقلاب را تهدید می‌کند وارد می‌شویم و بعد به مسئله آل عبا می‌رسیم. چون حتماً شنیده‌اید که مثلاً می‌گویند: «امام حسین خامس آل عبا است»
آل عبا چیست؟ عبا و آل عبا چیست؟ یا مثلا آخر مفاتیح حدیث کساء است. بزرگسالان در مسجدها دیده، شنیده و خوانده‌اند، اما نسل جوان ما اگر بپرسید: «حدیث کساء» نمی‌داند یعنی چه. آنوقت این یک مسئله خانوادگی، حکومتی، جزئی، کلی، ساده و یا مهم بوده؟ خیلی مسئله مهم است.
1- خطراتی که انقلاب را تهدید می‌کند
هر انقلابی خطراتی دارد. خطرات یک انقلاب و قیام:
1- انحراف از خط رهبری: انحراف از خط رهبری یک خطر جدی است
2- پیدا شدن خطوط و گیج شدن مردم: گاهی خطوط پیدا می‌شود و مردم گیج میشوند.
3- شایعه و فضای مسموم: شایعه پیدا می‌شود و فضای مسموم یک خطری است که انقلاب و قیام را تهدید می‌کند.
4- دعوا می‌کنند سهم چه کسی کمتر و سهم چه کسی بیشتر است. این یک خطری است که انقلاب را تهدید می‌کند با هم انقلاب می‌کنند بعد سر ارثش دعوا می‌کنند،
5- خانواده: یعنی کسی از طریق پسر، از طریق همسر، از طریق دختر، از طریق برادر و. . . ممکن است فامیل رهبر دستاویز قرار بگیرند و هر کدام یک گروهی دوروبرشان باشند، یک گروهی دنبال داماد رهبر، پسر رهبر، دختر رهبر. این را که می‌گویم مرادم پیغمبر است. مثلا فاطمه زهرا دختر پیغمبر بود، عایشه زن پیغمبر بود، علی داماد پیغمبر بود. ممکن است هر گروهی دور یک کسی یک غوغایی راه بیندازند و پیغمبر باید حساب کند که فامیل دستاویز شده است. دستاویز شدن فامیل خود خطر بزرگی است.
6- عوامل نفوذی: عوامل نفوذی یک خطر است و عوامل نفوذی هم دو رقم است. هم علمی و هم اجرائی است. از نظر علمی، یک بحثهایی را طرح می‌کنند، سؤال مطرح می‌کنند و در دانشگاه ‌ها و دبیرستان‌ها سر مردم را به سؤال و جواب گرم می‌کنند. گاهی عوامل اجرائی است.
7- توجیه، التقاط و. . . گاهی وقتها التقاط پیدا می‌شود یعنی مقداری از اسلام، مقداری از سرمایه داری، مقداری از اسلام، مقداری از مارکسیستی و. . . قاطی هم می‌شود.
8- فراموش شدن چهره‌های اصلی انقلاب خطر است.
9- فرصت برای انتقام خطر است. چون گفتند: چرا با علی بن ابیطالب بد بودند؟ گفتند: می‌خواهند از علی انتقام بگیرند، چون در جنگها پدران کافر بعضی از اینها را کشته بود، حالا اینها نمی‌خواهند علی حکومت کند و می‌خواهند از او انتقام بگیرند.
10- جنگهای داخلی
نمی‌خواهم بگویم که خطرات یک قیام منحصراً همین‌ها است. حالا یا قیام جمهوری اسلامی یا قیام رسول اکرم یا قیام امیرالومنین. هر قیامی این خطرات را دارد. هر قیامی می‌خواهد باشد، قیامهای اسلامی و غیر اسلامی قیام‌ها و انقلابهای غیر اسلامی هم ممکن است این خطرات را داشته باشد.
2- انقلاب و راهکارهای پیشگیری از خطرات و آسیب‌ها
خوب چه کنیم؟ یا باید بگوییم پیغمبر و خداوند ناآگاهند(العیاذ بالله)، یعنی محسن قرائتی خبر از این خطرها دارد و خدا و رسول الله خبرندارند. گفت پیغمبر ناآگاه است؟ می‌شود گفت پیغمبر بی خیال است؟ خداوند علیم و حکیم است و پیغمبر هم حرص می‌زند و می‌سوزد برای هدایت مردم. پس باید چه کرد؟ پس پیغمبری که می‌داند یک خطراتی هست باید پیشگیری کند. چگونه پیشگیری کند؟
یکی از راه‌های پیشگیری از طریق آل عباست! می‌رویم سراغ حدیث آل عبا و حدیث کساء. پس حدیث کساء یک مسئله خیلی ساده‌ای نیست. باید رهبر تعیین کنیم. باید رهبری تعیین کنیم که شرائط مختلفی داشته باشد. باید رهبری که قیامی را شروع کرده و می‌داند این قیامش خطرناک است، برای پیشگیری از خطرات به فکر بیفتد، که چه کند تا حرکتش سقوط نکند.
پیغمبر کارهائی که باید بکند، اول باید رهبری تعیین کند که معصوم باشد. باید رهبر معصوم را تعیین کند(اولین شرط رهبری) دوم اینکه باید رهبری تعیین کند که از اول حرکت با رهبر اول با هم باشند و از پیشگامان باشند. یعنی ازآنهائی که که از روزهای اول انقلاب دوش بدوش رهبر اول حرکت کرده باشند. باید آن کسی که تعیین می‌کند کاملا آگاه باشد. آگاه کامل باشد. امیرالمومنین علی می‌فرماید: من چنان به مکتب آگاهم که می‌دانم کدام آیه زمستان نازل شد و کدام تابستان، کدام در شهر کدام و کدام در بیابان، کدام در زمان جنگ و. . . یعنی مو به مو قدمها را می‌دانم. باید آگاهی کامل باشد. شرط دیگر اینکه باید در تمام صفات مثل رهبر اول باشد.
بطور خلاصه بحث ما این است که هر انقلابی ده خطر یا کمتر و بیشتر دارد، رهبری که با خون جگر حرکتی را شروع کرد، باید به فکر ادامه حرکت هم باشد. برای ادامه حرکتش باید یک کسانی را نصب کند که رهبر دوم هم مثل رهبر اول معصوم باشد. مردم بتوانند صد در صد اطمینان کنند. از پیشگامان باشد، یعنی از شروع انقلاب دوش به دوش رهبر باشد. اطلاع کامل علمی داشته باشد و مو به مو مسائل اسلامی را بداند و در تمام صفات و خصلت‌ها مثل او.
3- ماجرای حدیث کسا و آل عبا
حالا وارد مسئله کساء می‌شویم. پیغمبر ما یک عبائی داشت که این عبا را روی دوش خود می‌انداخت. به این عبا «عبای خیبری» می‌گفتند، چون در منطقه خیبر تهیه کرده بودند. مثل اینکه مثلا بگوییم پارچه یزدی یا پارچه اصفهانی. رنگ عبا سیاه بود، یک روز صبح خانه‌ام سلمه بود(پیغمبر خانه‌ای داشت که اتاق اتاق بود و هر اتاقش بنام یکی از همسرانش بود) ‌ام سلمه خانم پیغمبر بود، از خانم‌های بسیارخوب و والا و مورد اطمینان پیغمبر. بسیار زن شریفی بود. یک روز پیغمبر صبح توجه کرد و احساس کرد که الان یک وقتی است که دعا مستجاب می‌شود. به‌ام سلمه گفت: «ام سلمه! زود علی ابن ابیطالب، فاطمه زهرا، حسن و حسین را خبرکن! » حالا ما برای اینکه ببینیم مردمی که پای تلویزیون هستند اصلا این کلمه آل عبا را شنیده‌اند یا نه، من سؤال می‌کنم همه فکر کنند که این که می‌گویند امام حسین خامس آل عباست، این آل عبا چیست؟ آخر زشت است که انسان یک عمری بگوید: «الهی آمین» و نداند که «آمین» یعنی چه. یک عمری بگوید: «آل عبا» و نداند. . . این پنج تن که می‌گویند: «آل عبا» این قصه‌اش چیست؟ این یک قصه مقدسی است.
ماجرا چیست؟ پیغمبر عبا را خانه ‌ام سلمه آورند، عبا مشکی بود. به ‌ام سلمه گفت: «زود برو اینها را خبر کن»‌ام سلمه رفت به امیرالمومنین علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و فاطمه زهرا(س) گفت: «سریع بیایید» آمدند.
این که من می‌گویم کار تحقیقی شده یعنی تمام منابعش تقریبا تحقیق شده است. صد کتاب از کتابهای اهل سنت این حدیث را نقل کرده‌اند. در تفسیر فرقان اسم صد کتاب آمده است. علامه مرتضی عسگری حدیث کساء را از حدود 80 سند نقل کرده‌اند. در طول تاریخ این ماجرا مطرح بوده بطوریکه در فرهنگ شیعه به امام حسین می‌گویند: «خامس آل عبا» یعنی پنجمین نفری که رفت زیر این عبا! این عبا چیست؟ پیغمبر چرا این کار را کرد؟ دوستان نگاهتان را به محراب کنید. خوب محراب را ببینید، چرا یک گوشه مسجد را کاشیکاری می‌کنند؟ به این دلیل است که می‌خواهند بگویند، این جا رو به کعبه است. برای اینکه این قسمت از مسجد را یک مقامی بدهند که با باقی مسجد حسابش جدا باشد. هدف پیغمبر این بود چون در خانواده‌اش زنها بودند، فامیلها بودند و. . . می‌خواست یک نخی دور این پنج نفر بکشد که بگوید حساب این‌ها با بقیه فرق می‌کند، برای اینکه می‌خواست یک حرکتی به وجود بیاورد و موج بیندازد چون گاهی در تبلیغ باید موج انداخت.
یکبار امیرالمومنین وسط سخنرانیش در گوش خودش زد، یک مرتبه مردم دو زانو نشستند که حضرت علی (ع) وسط سخنرانیش زد در گوش خودش؟ حضرت می‌خواست که موج بیندازد. در جای دیگر امیرالمومنین در بین سخنرانیش یک ناله‌ای کشید و گفت: ‌ای کاش یکی از یاران خوب بودند و من گرفتار شما نااهل‌ها نمی‌شدم، یعنی یک آه می‌کشد تا توجه مردم را به خودش جذب کند.
پیغمبر ما می‌خواست موج بیندازد اگر همین طور می‌گفت: «فاطمه خوب است، امام حسن خوب است و. . . » اثر نداشت، باید موج بیندازد، فرمود: بسم الله، عبایش را برداشت به فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین گفت همه بیایید زیر این عبا. امیرالمؤمنین خودش هم زیرعبا رفت. بعد گفت. خدایا این‌ها اهل بیت من هستند، خدایا این 4 نفر اهل بیت من هستند، خدایا اینها را پاک گردان از هر رقم آلودگی و از هر رقم انحراف و شک. آنوقت آیه نازل شد: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ» در سوره سی وسه قرآن «سوره احزاب» و در آیه سی وسه این سوره! «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»(احزاب/33) در لغت عرب «إِنَّما» یعنی فقط. خدا فقط اراده کرده که از شما رجس را ببرد، «رجس» یعنی شک، پلیدی و بدی. خداوند اراده کرده که بدی را از شما اهل بیت دور کند. همه رقم بدی را(ایمانی، فکری، اخلاقی و. . .) خدا خواسته که شما اهل بیت پاک باشید «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» گفت: «خدایا اینها که زیر عبا هستند، اهل بیت من هستند، اینها را معصوم قرار بده. »
4- علت ماجرای عبا و معرفی اهلبیت
سؤال: چرا این‌ها را زیر عبا برد؟
جواب: یک قسمت مسجد را کاشی‌کاری می‌کنیم. می‌خواهیم بگوییم اینجا محراب است و این سمت سوی کعبه است. اینها را برد زیر عبا چون می‌خواست بگوید که حساب اینها که زیر عبایند با حساب مابقی فرق می‌کند.
حالا من یک کار ادبی هم می‌خواهم بکنم، اول اینکه همه دبیرستانی‌ها می‌فهمند، دبستانی‌ها هم خیلی هایشان می‌فهمند، اصلا عموم می‌فهمند؛
خداوند در سوره احزاب همین آیه و آیه32 و چندین آیه قبل، چندین دفعه گفته: «کُنْتُنَّ» «إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمیلاً»(احزاب/28) «یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیراً»(احزاب/30) «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی‌‌ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»(احزاب/32) «وَ قَرْنَ فی‌‌ بُیُوتِکُنَّ»(احزاب/33) یعنی خطاب به خانم‌ها می‌گوید، خانم‌ها. خانم‌ها. خانم‌ها. . . همه‌اش به زنان پیغمبر می‌گوید: خانم‌ها! «إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاهَ الدُّنْیا» خانم‌های پیغمبر! اگر دنبال پول و طلا هستید، بیایید از پهلوی پیغمبر بروید کنار! خانمها اگر هدفتان مکتب است در خانه پیغمبر باشید! «وَ قَرْنَ فی‌‌ بُیُوتِکُنَّ» «وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى‌‌ فی‌‌ بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِکْمَهِ»(احزاب/34) خانم‌ها. . . ! 20 تا «تنَّ» داریم که من اینجا نوشته‌ام، «إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ». همه‌اش می‌گوید: خانم و خانم. . .
یکمرتبه می‌گوید: شما مردها ولی دو مرتبه می‌گوید: خانم، خانم. . . یک جمله مرد بین دو تا جمله زن قرار دارد. این برای چیست؟ این جمله پرانتز است، اهل بیت حسابشان از زنان پیغمبر جداست، حتی‌ام سلمه گفت: اجازه میدهی من بیایم زیر عبا؟ فرمود: نه! تو زن خوبی هستی اما زیر عبا. . . در یک حدیثی داریم که عایشه گفت: بیایم زیر عبا؟ فرمود: تو بجای خود باش! مثل اینکه اینها خواستند که آقا اجازه می‌دهید همه مسجد را کاشی کنیم؟ نخیر! فقط باید همان قسمت کاشی باشد که اسمش محراب است و همه جا را کاشی نمی‌کنند. بهرسمت نمی‌شود نماز خواند.
بطور خلاصه، هر قیامی 10 خطر دارد! خطرات قیام چیست؟
1- خط رهبری گم بشود 2- خطوط زیاد شود مردم گیج شوند 3- شایعه 4- دعوای سهم که بیشتر است 5- خانواده رهبر دستاویز دیگران شوند. 6- عوامل نفوذی 7- التقاط 8- چهره‌های اصلی فراموش می‌شود و انقلابیون انقلاب نکرده در صحنه بیایند 9- فرصت طلب‌ها 10- پیدا شدن جنگ‌های داخلی و پیغمبری که می‌داند که قیامش این خطرات را دارد باید پیشگیری کند. یکی از پیشگیری‌ها این است که چراغی روشن کند و به مردم بگوید: «ای مردم! اهل بیت اینهایند» حالا آیه که نازل شد، هر روز سحر اول اذان صبح تا 6 ماه حضرت می‌رفت با دو دستش آستانه خانه حضرت زهرا را می‌گرفت و زیارتنامه می‌خواند. «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَجِی‌‌ءُ کُلَّ یَوْمٍ عِنْدَ صَلَاهِ الْفَجْرِ حَتَّى یَأْتِیَ بَابَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ(ع) فَیَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ فَیَقُولُ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ثُمَّ یَأْخُذُ بِعِضَادَتَیِ الْبَابِ وَ یَقُولُ الصَّلَاهَ الصَّلَاهَ یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»(تفسیرالقمی، ج‌‌2، ص‌‌67) هر روز صبح‌ها پیغمبر در مقابل جمعیت در خانه فاطمه زهرا را می‌گرفت و می‌گفت: سلام بر کسانی که «یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ». شش ماه پیغمبر زیارتنامه می‌خواند. دستانش را می‌گرفت به دو آستانه در و به مردم می‌گفت: «اهل بیت فقط همین 4 نفرند» حساب این با بقیه‌ها جداست.
5- ماجرای عبا و مدیریت و آینده‌نگری پیامبر
پس تعیین اهل بیت و اینکه پیغمبر اینها را زیر عبا برد برای ایجاد موج بود، می‌خواست یک کاری بکند که در ذهنها بماند. اگر بنده هر شب با عمامه در سخنرانی در تلویزیون بیایم یادتان می‌رود، اگر یک شب قرائتی بی عمامه بیاید و سخنرانی کند، می‌گویید: «آن شبی که بی عمامه آمد» آن سالی که امام برای میلاد امام زمان برای مبارزه با شاه فرموده بود که چراغانی نکنید، یا آن سالی که امام فرمود: برای مبارزه با شاه سربازها از سربازخانه‌ها فرار کنند! یعنی همیشه باید یک کاری کرد که در ذهنها بماند و پیغمبر برای اینکه در ذهن‌ها بماند این ماجرا را راه انداخت.
پس ماجرای عبا چیزی نبود که بگوییم یک مسئله خانوادگی بود. پیغمبر نشسته بود و عبائی هم داشت. امام حسن هم کوچک بود، سرد شد و آمد زیر عبا و. . . نه مسئله عبا موجی بود در خانواده و به دنبال آن هم تبلیغات. . . چند ماه با «السلام علیک» به مردم می‌گوید: که مردم! اهل بیت اینهایند.
بعد از من تمامی خطوط همه کور شوند، چه خطهائی کور شوند؟ بعد از من اگر خطوط زیادی پیدا شد، ببینید اهل بیت کجا هستند. تنها کسی که تا ابد در خط رهبری پیغمبر است، اهل بیت است. دعوای سهم که بیشتر است نکنید، سهم علی بیشتر است چون از روز اول با من بود، خانواده رهبر را دست آویز قرار ندهید. نگاه نکنید ببینید که فامیل پیغمبر کجا می‌روند. ببینید اهل بیت کجا هستند. اینها چراغهائی بود که به مردم بگوید، گیج نشوید!
من سئوال می‌کنم، حاضرید جواب دهید؟ رنگ عبا چه رنگی بود؟ «سیاه» ماجرا در خانه که بود؟ «ام سلمه» ماجرا چه ساعتی بود؟ «صبح بود» دلیل اینکه این کار را کرد؟ «ایجاد موج بود»، «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ» چه سوره‌ای است؟ سوره 33 احزاب و آیه 33.
6- پیامبر و تاکتیک معرفی اهلبیت در حدیث کسا و غدیر خم
بیست مرتبه خدا در آیه می‌گوید: «خانمها، خانمها، خانمها» یک مرتبه کانال عوض می‌کند. می‌گوید: «مردها» دو مرتبه می‌گوید: «خانمها، خانمها» حالا قصه چیست؟
گاهی زنها یا مردها یک چیزی را که می‌خواهند مخفی کنند، یکجائی مخفی می‌کنند که کسی سر در نیاورد، زن النگوی طلا دارد، می‌گذارد در متکا. میان پنبه‌ها طلا چه می‌کند؟ می‌خواهد بگوید دزد که آمد متکا را نمی‌دزدد. شاید خداوند اهل بیت را در میان باقی اعضاء خانواده گذاشته تا کسی سر در نیاورد، از آنطرف آنهائی را که می‌داند درست هستند، می‌گوید: توجه کنید، در متکا یک تکه طلا بین پنبه هاست.
غدیر خم هم خدا همین کار را کرده، یکمرتبه گفته: گوشت خر و خوک و مرده نخورید. گوشت حیوانی را که شاخ خورده، نخورید. حیوانی که شاخش زدند و مرد گوشتش را نخورید. حیوانی که خفه شد و مرد، گوشتش را نخورید. حیوانی که خفه شد گوشتش را نخورید. گوشت خوک نخورید. نخورید. نخورید. نخورید. یکمرتبه می‌گوید امروز دین کامل شد. امروز نعمت تمام شد. امروز قانون اجرا شد. بعد دو مرتبه می‌گوید: اگر خسته شدید و داشتید می‌مردید، گوشت خر وخوک بخورید. یعنی وقتی مضطرید، بخورید. هیچ ربطی با امروز ندارد، پیداست قطعه طلائی است که درگونی زغال پنهان شده است. این جاها را خداجاسازی کرده، آیاتی را لابلای آیاتی جاسازی کرده و اینکه قرآن می‌گوید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»(حجر/9). ماقرآن را فرستادیم و حفظش می‌کنیم، یکی از راههای حفظ کردن قرآن این است که دشمنان رویش حساسند و خدا جاسازی می‌کند.
یکی از محورهای اهل بیت فاطمه زهراست، امام شافعی یک شعری گفته(خدا ان شاءالله راه کربلا را باز کند) که من در ایوان نجف این شعر را دیدم. امام شافعی(فرقه‌ای از اهل سنت) می‌گوید: ‌ای اهل بیت رسول الله حب شما. ‌ای اهل بیت پیغمبر درود بر شما، از عظمت شما همین بس که شما در هر نمازی در کنار تشهد باید باشید. شیعه و سنی می‌دانید چگونه نماز می‌خوانند. در نماز می‌گویند «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لهُ» همه می‌گویند «و اشهد انّ محمداً عبده و رسوله» بعد هم «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد». این آل محمد کسی است که در کنار محمد و محمد کنار توحید است. پیداست این آل محمد یک سهمی در اسلام دارند که باقی‌ها ندارند. البته یکخورده اختلاف بین شیعه و سنی در تشهد هست. کتابی است به نام «اهل البیت و القرآن» بیش از سیصد و چهل عالم درجه یک سنی از سیصد و چهل آیه قرآن در آورده‌اند که این آیه‌ها‌شان نزولش اهل بیت است. خلاصه جایگاه اهل بیت را حساب کنید.
امام سجاد پسری داشت به نام زید که شهید شد. ایشان می‌گوید: تعجب می‌کنم چرا می‌گویند: «این آیه مال اهل بیت نیست» با اینکه خدا همه را گفته «کُنْتُنَّ»، «تُرِدْنَ»، «تَعالَیْنَ»، «أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ»، «مِنْکُنَّ»، «لَسْتُنَّ»، «قَرْنَ فی‌‌ بُیُوتِکُنَّ». همه‌اش به خانم‌ها گفته، اگر اهل بیت خانم‌ها بودند آنها را هم می‌گفت: «ِیُذْهِبَ عِنْکُنَّ» نمی‌گفت: «لیذهب عنکم» این که میان این همه« کُنَّ»، « کُنَّ»، « کُنَّ»، «تُنَّ»، «مِنْکُنَّ»، «لَسْتُنَّ»، درمیان «کن‌ها»، «کم» می‌گوید پیداست حساب این جداست.
7- محبت و عشق به اهلبیت عامل حرکت
عشق به اهل بیت یک اصل است. از تفسیر فخررازی مطلبی برایتان بخوانم. روایتی داریم: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «أَلَا مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیداً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَکْمِلَ الْإِیمَانِ»(کشف‌‌الغمه، ج‌‌1، ص‌‌107) یعنی اگر کسی بمیرد ولی عشق محمد و آل محمد را داشته باشد «مَاتَ شَهِیداً». بمیرد در رختخواب خدا ثواب شهادت به او می‌دهد. اگر کسی با عشق اهل بیت بمیرد، «مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ» خدا او را می‌بخشد، «مَاتَ تَائِباً». «مَاتَ مُؤْمِناً». «أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ص فُتِحَ لَهُ فِی قَبْرِهِ بَابَانِ إِلَى الْجَنَّهِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ اللَّهُ قَبْرَهُ مَزَارَ مَلَائِکَهِ الرَّحْمَهِ»(کشف‌‌الغمه، ج‌‌1، ص‌‌107) کسی با عشق و مهر اهل بیت بمیرد، قبرش مزار اهل بیت میشود. روایت مفصل است. حالا این همه عشق به اهل بیت برای چیست؟ برای این است که ما یک کسی را که دوستش داشتیم دنبالش هم می‌رویم و دست استعمار تلاش می‌کند که این عشق به اهل بیت فراموش شود.
رهبر انقلاب بود که تا فریاد میزد، جوانان میرفتند جبهه! اگر ابرقدرتها بتوانند بین ما و امام این عشق را از بین ببرند، به هدفشان رسیده‌اند. پس باید مواظب باشیم که این عشق از بین نرود چون این عشق رمز پیروزی است. قرآن می‌گوید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‌‌»(آل عمران/31) اگرمحبت خدا دارید، دنبالش بروید.
انسان دنبال چیزی میرود که به آن علاقه دارد. اگر ما حال نماز نداریم، معلوم است که عشق به خدا را نداریم. اگر حال درس نداریم، عشق درس نداریم. عشق که چراغش خاموش شد انسان می‌ایستد. آن چیزی که انسان را برای حرکت داغ می‌کند، علاقه است. باید این علاقه باشد. البته توسل هم سر جای خودش. به حضرت آدم گفتند گندم نخورد و خورد. بعد گفت: خدایا چه کنم؟ گفت بگو: خدایا! به محمد و علی و فاطمه وحسن و حسین. . . گفت این‌ها چه کسی هستند؟ گفت: اینها نسل بعد از تو هستند، و آبروئی دارند که پدر بخاطر آبروی پسرش مورد بخشش قرار می‌گیرد.
8- قرآن و جواز توسل به اولیای خدا
می‌خواهید یک قصه برایتان بگویم؟ قصه دست اولی است، تا آنجائی هم که من حدود 20 تفسیر را دیدم، در هیچ کدام از تفاسیر هم این نبوده. با بعضی از علمای قم هم تماس گرفتم، آنها هم تأیید کردند.
مادر موسی، موسی را به دنیا آورد، به فرعون گفته بودند، امسال پسری به دنیا می‌آید که کاخت را بهم می‌ریزد! او هم دستور داده بود همه پسرها را بکشند. مادر موسی بچه دار شد. چه کند؟ صندوق درست کرد و بچه را در صندوق گذاشت و به دریا انداخت. بعد هم فرعون گرفت و در دربار بزرگش کرد. این صندوق شد «صندوق مقدس» مثل علم‌ها که هیأتی‌ها جلو هیأت‌ها می‌برند، یهودی‌ها هم هر کجا می‌رفتند، این صندوق را با خودشان می‌بردند. اسم این صندوق تابوت است. در قرآن می‌گوید: «أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فیهِ سَکینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى‌‌ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَهُ إِنَّ فی‌‌ ذلِکَ لَآیَهً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»(بقره/248) می‌فرماید: این تابوت این یک صندوقی است که آرامش بخش است «سکینه» یعنی آرامش «سَکینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ» از طرف خدا این صندوق برای شما آرامش بخش است. مثل اینکه حرز و دعا به گردن کسی آویزان می‌کنند، این صندوق مبارکی است. بعد فرمود: «بَقِیَّهٌ» در این صندوق لباس‌های موسی هنوز هم هست، چون بعد از فوت موسی لباس و عصای موسی در آن صندوق بود. «وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى‌‌ وَ آلُ هارُونَ» قرآن می‌گوید: یهودیان صندوقی داشتند که در آن صندوق آرامشی احساس می‌کردند و در این صندوق بقایای آل موسی و آل هارون بود. یعنی لباس و کفش و کلاه موسی در آن صندوق بود و در حرکت‌ها جلو راهپیمائی می‌بردند و این صندوق صندوق مقدسی بود.
حالا اگر من ضریح امام رضا را می‌بوسم، نگویید که چرا این ضریح را می‌بوسی؟ چون آن صندوق چوبی، مقدس بود چون لباس‌های موسی درونش بود «وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى». امام رضا «بقیه من آل محمد» اگر یک صندوق بخاطر اینکه لباس موسی درونش است آرام بخش و مقدس است و «تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَهُ» پس هر چیزی و هر ظرفی که کرامت‌ها باشد مقدس اس، ت آن خانه هم مقدس است، آن صندوق هم مقدس است، پیراهن یوسف هم پنبه بود، اما قرآن می‌گوید: «پنبه‌ای بود که به بدن یوسف خورده بود» این پیراهن یوسف که پنبه بود را انداختند روی چشم یعقوب، چشمانش باز شد. پنبه بود، اما این پنبه با بقیه پنبه‌ها که پیراهن است خیلی فرق داشت، این پیراهنی بود که در جوار…
9- نماز و عشق به اهلبیت و بیزاری از بدان
اهل بیت ذریه رسول خدا هستند و رسول خدا محبوب خداست، توسل به اینها خیلی ارزش دارد متاسفانه ماخیال می‌کنیم دو تا کلمه انگلیسی و دانشگاه که رفتیم باید رابطه‌مان را. . . خیال می‌کنیم که عزاداری و توسلات مال قدیمی هاست. باید بدانیم که توسل رمز عشق است هر چه توسل بیشتر باشد عشق نیز بیشتر است و هر چه عشق بیشتر باشد، پیروی بیشتر است. چرا خدا به ما گفته در هر نماز بگوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» بخاطر اینکه دین ما از نبی است، پس در هر نماز باید بگوییم «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».
در روایت داریم که شیعه و سنی نقل کرده‌اند: «مثال اهل بیت مثل کشتی نوح است، هرکس سوار کشتی نوح شود نجات پیدا می‌کند، اهل بیت هم هرکس دنبال اهل بیت رود نجات پیدا میکند» و این را هم باید بدانید که تنها فقه اهل بیت است که می‌گوید باید زیر بار زور نروی، اهل بیت ما همه شهید شدند، تمام امامان ما شهید شدند، برای اینکه زیر بار طاغوت نروند.
هیچ یهودی، یهودی را ترور نکرده! هیچ بهائی، رهبر بهائی‌ها را ترور نکرده! هیچ جوان مسیحی، کشیش مسیحی‌ها را ترور نکرده! چطور شد بعضی از بچه‌های گول خورده، آیت‌الله اشرفی و صدوقی را ترور کردند؟ به این دلیل که ابرقدرتها این را فهمیدند که تنها فکری که زیر بار طاغوت نمی‌رود، فکر اشرفی و صدوقی است، فکر علی بن ابیطالب است، فکر امام حسین است، که زیر سم است تکه تکه می‌شود، ولی زیر بار حرف یزید نمی‌رود.
آخوندی که پول از دربار بگیرد و بله قربان گو باشد، این آخوند مثل فتیله چراغ است، چون بگویند: «پایین»، پایین می‌کشد و بگویند: «بالا»، بالا می‌کشد. فتیله چراغ را هم می‌شود پایین کشید و هم می‌شود بالا کشید. این آخوند در موم و مشت است. آخوندی که تفکر شیعی و علوی دارد و زیر بار نمی‌رود، این باید مثل اشرفی و صدوقی و دستغیب تکه تکه شود و ابرقدرتها همین را می‌خواهند که جوانها ضد این رقم فکر شوند. وگر نه باقی آخوندها در دست هستند. اهل بیت همه تکه تکه شدند بخاطر اینکه زیر بار طاغوت نرفتند.
حدیث کساء توسل نبود، ایجاد موج بود برای اینکه بعد از رهبری خطوط مختلف مردم را گیج نکند. می‌خواست به مردم بگویند: اهل بیت آنهایی هستند که زیر عبا بودند. حسابشان با باقی افراد جداست.
خدایا، مرا با اهل بیت آشنا، عاشق و پیرو خطشان قرار بده! در دنیا زیارت با معرفت در آخرت شفاعت و جوارشان را نصیب بفرما!
خدایا خدایا تاانقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1795

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


Deprecated: stripos(): Passing null to parameter #1 ($haystack) of type string is deprecated in /home/gharaati/public_html/wp-includes/functions.wp-scripts.php on line 133